وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هاشمی رفسنجانی» ثبت شده است

احزابی که با موج می‌آیند و با باد می‌روند

پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۸۹، ۰۵:۱۲ ق.ظ

تنها یک روز مانده به افتتاح اجلاسیه اخیر «حبرگان‌رهبری» یکی از اعضای شورای مرکزی حزب «اعتدال و توسعه» نزدیک به «هاشمی» با اعلام این‌که «مهدوی‌کنی» یک چهره فراجناحی و مقبول همه جناح‌ها است، پیش‌بینی نمود که «هاشمی» با ایشان رقابت نخواهد کرد.

این اتفاق چنان‌چه پیش‌بینی می‌شد، به‌وقوع پیوست اما بیش‌تر نشان داد که این موضوع یک پیش‌‌بینی نبوده بلکه اعضای شورای مرکزی حزب مذکور برای مصلحت حزبی و منافع سیاسی در مناسبات آتی قدرت، از پیش در جریان این تصمیم قرارگرفته و لازم آمده‌است که این ابتکارعمل «هاشمی» قبل از وقوع توسط دوستان و هواداران نزدیک‌َش در قالب پیش‌بینی اعلام شود تا مقدمات بهره‌برداری‌های آتی فراهم شود.

حزب «اعتدال‌وتوسعه» از جمله احزابی است که بر مبنای یک‌چنین منفعت و تحلیل‌هایی در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، به‌رغم کم‌ترین مناسبت و اشتراک روش سیاسی و فرهنگی، و با وجود اختلاف شدید در روش مدیریتی و اجرایی با مهندس «میرحسین‌ موسوی» ولی به‌علت باز‌ماندن از ماراتن پست‌های سیاسی در دولت نهم، از نامزدی «میرحسین» حمایت نمود و این حمایت نه‌تنها کم‌ترین گشایشی را برای «میرحسین» و هم‌راهان او در بر نداشت، بلکه بیش‌ترین بهانه را به‌دست منتقدان و مخالفان داد تا از پرونده‌های متعدد فساد مالی آن‌ها، چماقی برساخته و بر «میرحسین» و هم‌راهان صادق او فرود آورند.

همین جماعت پس از انتخابات و به‌رغم مشاهده آشکارترین تقلبات و تخلفات انتخاباتی و هنگامی که مردم به‌دنبال یافتن رای‌شان در خیابان‌ها حاضر‌شده و به هم‌راه رهبران شجاع و سبزشان خطر نموده و مطالبه رای نمودند، چون همیشه به خانه‌های امن و تجملاتی خود خزیده و سکوت را ترجیح دادند.

امروز اما دیگر سکوت‌کردن و هم‌راه نشدن با موجی که قرار است «هاشمی» پدرخوانده را خانه‌نشین کند؛ به مصلحت نیست و چنان‌چه مناسبات دوستانه اوایل انقلاب با «مهدوی‌کنی» پدرخوانده اصول‌گرایان یاد‌آوری نشود، به احتمال زیاد علاوه بر آن‌که ممکن است دامنه بازداشت و حصر و تادیب، دامن‌گیر آن‌ها هم بشود، از طرف دیگر ممکن است چنان‌چه اوضاع به شکل دیگری رقم بخورد سر آن‌ها از منافعی که از ره‌گذر هم‌راهی با باد نصیب این و آن می‌شود بی‌کلاه بماند.

 در چنین شرایطی مصلحت «اعتدال‌و توسعه» اعلام هم‌راهی با پدر‌خوانده جدید است و البته قبل از آن لازم است تا ایشان فراجناحی هم معرفی شوند تا آغوش گشاده این‌ها که زمانی برای منفعت سیاسی، ستادی تبلیغاتی برای «میرحسین» برپا نموده بودند و امروز پشیمان دائمی هستند، آمادگی پذیرش پدرخوانده فراجناحی را داشته باشد.
در همین رابطه:
آیت‌الله مهدوی کنی به احترام هاشمی نامزد نمی‌شود

سند جدیدی ار فراجناحی بودن مهدوی کنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۸۹ ، ۰۵:۱۲
علی مصلحی

مخالف هاشمی، مخالف رهبر است

چهارشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۸۹، ۰۲:۴۷ ب.ظ

 اگرچه دی‌روز در یک هماهنگی دقیق و حساب‌شده، نمایندگان مجلس مصلحت ندانستند که «هاشمی‌ رفسنجانی» را هم مورد لطف و عنایات ویژه در ردیف «موسوی» «کروبی» و «خاتمی» قرار دهند، اما بدون‌شک، حال و روز این‌روزهای ریس‌مجمع تشخیص مصلحت نظام، برخلاف رهبران جنبش، اصلا خوب نیست و او چنان‌که خود خواسته‌است، دیگر نه راه پس دارد نه راه پیش.
 اگرچه به‌قولی «ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است» و این طراوات نسبی می‌تواند در چنین شرایطی با یک تصمیم قاطع برای کاهش خشونت عریان حاکمیت متزلزل بر علیه شهروندان مظلوم، توسط هاشمی اتخاذ شود، اما ظاهرا ایشان چنین علاقه‌ای نداشته و متاسفانه سرنوشت خوبی در انتظار او و هم‌راهان فرصت‌طلبش نیست.

سکوت امروز هاشمی در برابر تعرض و بی‌حرمتی دلقک‌های بهارستان به رهبران جنبش سبز بسیار ناگوارتر از خنده سال‌های اول انقلاب او در برابر تعرض نمایندگانی از همین دست به «علی‌اکبر معین‌فر» نماینده مردم تهران در مجلس اول و عضو نهضت آزادی ایران است.
اگر آن‌روزها «هاشمی» هرگز فکر نمی‌کرد شرایط آن‌گونه پیش رود تا سی سال بعد در سیمای رسمی کشور بر علیه او و خانواده‌اش تهمت فساد مطرح شود، اما امروز به‌آسانی قابل پیش‌بینی است که سکوت در برابر وهن جای‌گاه مجلس، اگر سرانجام بدی برای «موسوی» «کروبی» و «خاتمی» ندارد، اما برای او سرنوشت خوبی را به دنبال نخوهد داشت.
با این‌همه این سکوت تاییدبرانگیز اتفاق افتاد.

حالا آقای «هاشمی» می‌تواند با خیال راحت به دانشگاه تهران برود و برای امت همیشه در صحنه خطبه بخواند و مطمئن باشد که پشت درهای دانشگاه و در خیابان‌های اطراف اتفاق بدی نخواهد افتاد. ظاهرا کسی تمایلی به شنیدن خطبه‌های ایراد شده توسط او را ندارد.

ضمنا مطمئن باشد امت حزب‌الله همیشه درصحنه مصلحت نظام را تشخیص داده، و همه با هم شعار خواهند داد:
مخالف هاشمی مخالف رهبر است، مخالف رهبری دشمن پیغمبر است.

مرتبط:
هاشمی رفسنجانی

فرصت تاریخی
با پایان کار مجلس خبرگان حمله به هاشمی شروع شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۸۹ ، ۱۴:۴۷
علی مصلحی

«فقیه» و «شیخ» شجاع و نامه‌هایی برای مردم

يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۸ ق.ظ

 اخبار ضد و نقیضی از بعضی سایت‌ها نقل می‌شود درباره مثلا اتفاقات پشت‌پرده اجلاسیه اخیر خبرگان رهبری، درباره اعتراض رهبری به نطق افتتاحیه «هاشمی» و هم‌چنین قهر «هاشمی» در پی تلاش عده‌ای برای ردصلاحیت آیت‌الله «دستغیب» و گنجاندن نام «کروبی» و «موسوی» به‌عنوان «سران فتنه» در بیانیه پایانی و ... که پیش از آن‌که خبر خوش باشد، جدای از صحت و سقم، برای دل‌خوش کردن عوام است و باید آن‌را خبر بد دانست به فرض صحت.

آن خبرگانی که صلاحیت بعضی‌ها را تایید می‌کنند به‌تر است که صلاحیت آیت‌الله «دستغیب» را رد کنند و نام «موسوی» و «کروبی» چه در بیانیه پایانی اجلاس بیاید چه نیاید، در زمره پرافتخار «سران فتنه» یک‌سال و اندی است که ثبت‌شده. اما آن‌ها که نام‌ِشان نه به درخواست نمایندگان «مجلس‌خبرگان»، بلکه به‌خاطر قدرناشناسی خودشان از لیست مورد احترام مردم یعنی همان لیست معروف «سران‌فتنه» خط خورد و دارد کاملا حذف می‌شود، باید از آیندة نزدیکی که تایید و نظر مردم، کارساز و چاره‌ساز خواهد بود اندیشه کنند.

رسانه‌های معتبر عمومی ایران و جهان طی روزهای گذشته به‌شکل وسیع دو نامه را منتشر نمودند که یکی خطاب به نمایندگان «مجلس‌خبرگان» توسط فقیه شجاع معاصر حضرت آیت‌الله «دستغیب»، و دیگری خطاب به ریس آن مجلس توسط شیخ شجاع معاصر‌ آقای «مهدی کروبی» نوشته شده‌بود.


برخورد با هردو نامه به یک‌شکل بود. همان برخوردی که یک‌سال‌ونیم پیش رهبری نظام نسبت به نامه سرگشاده «اکبر هاشمی رفسنجانی» داشت، حالا «اکبر هاشمی‌رفسنجانی» نسبت به نامه شیخ شجاع داشت و نمایندگان «مجلس‌خبرگان‌رهبری» هم همان بی‌اعتنایی را نسبت به نامه هم‌راه و هم‌شان سابق‌شان آیت‌الله «دستغیب».

 به‌واقع اگر ایشان اعتنایی به نامه‌ها می‌کردند باید شگفت‌زده می‌شدیم و نویسندگان نامه هم بیش و پیش از هر کس دیگری می‌دانستند که جواب نامه‌هایشان چه خواهد بود، اما آن‌ها نامه‌هایشان را برای مردم نوشتند، ضمن آن‌که این نامه‌ها از زمره همان نامه‌هایی‌ست که در روز رستاخیز به‌دست راست انسان‌ها می‌دهند و از معصوم نقل است که نویسنده آن نامه‌ها خود صاحب نامه‌ها هستند.
 از این روست که شیخ و فقیه شجاع نامه عمل و وظیفه خود را‌ می‌نگارند که وظیفه‌اشان نامه‌نگاری است و وظیفه دیگرانی را متذکر می‌شوند، تا بر وظیفه تذکر در روز حساب سرافکنده و روسیاه نباشند. همان روزی که بسیاری دیگر بر وظیفه انجام نداده خود شرمنده و سر بزیر خواهند بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۸
علی مصلحی

به‌فاصله بسیار کوتاهی پس از پایان‌کار هشتمین اجلاس «خبرگان رهبری» حمله به «هاشمی‌رفسنجانی» ریاست مجلس خبرگان رهبری که با توجه به حساسیت شرایط اجلاس و جای‌گاه ریاست آن، به‌طور موقت تعطیل شده‌بود، مجددا در دستور کار قرار گرفت.

روزنامه «کیهان» که همیشه سکان‌دار و پیش‌قراول حمله به ریس«مجمع تشخیص مصلحت نظام» و «مجلس خبرگان رهبری» و خانواده ایشان بوده‌است، در صفحه ۱۴ شماره امروز خود در مطلبی تحت‌عنوان «سفرهای سؤال‌برانگیز خارجی خانواده هاشمی»(+) آمار کل مسافرت‌های وابستگان درجه چندم خانواده ایشان طی چند هفته گذشته را اعلام، و مجددا ادعاها و اتهامات پیش‌گفته خود درباره این خانواده، خصوصا «مهدی هاشمی» را تکرار کرد.

به نظر می‌رسد در شریطی که اخیرا یک منبع رسمی خبر از ممنوع‌الخروج بودن آقایان «میرحسین‌موسوی» و «مهدی کروبی»(+) می‌دهد و چندماه پیش هم مراجع اطلاعاتی مانع از خروج ریس‌جمهور سابق آقای «خاتمی»(+) که قصد شرکت در «اجلاس سالانه شورای تعامل در زمینه خلع سلاح هسته‌ای» در ژاپن را داشت، شده بودند، سفرهای متعدد خانواده و بستگان ریس‌مجلس «خبرگان رهبری» و سکوت رسانه‌های مدعی اصول‌گرایی امثال «کیهان» در هنگام وقوع این مسافرت‌ها و اعتراض بلافاصله آن رسانه‌ها پس از پایان اجلاس، نوعی حق‌السکوت بوده که در حق آقای «هاشمی» پرداخت شده و ایشان متقابلا متعهد شده‌اند که این اجلاسیه را نیز به خیر و خوشی برگزار نمایند.

از طرف دیگر پس از پایان اجلاس و صدور بیانیه پایانی آن، در دیدار ریس و اعضای مجلس «خبرگان‌رهبری» با رهبری نظام آقای «خامنه‌ای» در اظهارات شفافی تمام‌قد از دولت آقای «احمدی ‌نژاد» و اقدامات او دفاع نموده و اعلام نمودند؛ که هم‌چنان به دفاع خود از ایشان ادامه خواهند داد.(+)

این اظهارات در شرایطی صورت می‌گرفت که ریس‌مجلس‌‌ «خبرگان رهبری» در بیانات افتتاحیه‌ این اجلاس(+) در اظهاراتی با بیان این‌که: «قانون، حتی قانون غلط، محور هر ملتی است و تخلف از آن به معنای دیکتاتوری، استبداد و... است» بدون ذکر نام، تلویحا آقای «احمدی‌نژاد» را به دیکتاتوری متهم و ماجراجویی‌های دولت را مشکل‌ساز اعلام نموده‌بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۳۲
علی مصلحی

نامه «حمزه کرمی» سنگ را به گریه می‌اندازد

چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۸۹، ۱۲:۲۷ ب.ظ

جرس نوشته است: هاشمی رفسنجانی پس از خواندن نامه «حمزه کرمی» شدیدا گریسته است.
باور کنید دروغ است. «هاشمی رفسنجانی» اصلا نمی‌داند گریه یعنی چه. من مطمئنم شکنجه‌هایی که در دوره زمام‌داری ایشان بر سر امثال استاد «سعیدی سیرجانی» توسط تیم اطلاعاتی و تواب‌سازی وزارت اطلاعات ایشان آمد، به‌اندازه کافی ایشان را قسی‌القلب نموده‌است که از خواندن شکنجه‌ها و دردهای نوشته‌شده در نامه به گریه نیفتند.

نام استاد «سعیدی» را به‌عنوان مشتی نمونه خروار از هزاران انسان اهل قلم و اهل‌دردی آوردم که طی سال‌های گذشته در سایه سکوت معنی‌دار امثال من و شما و آقای «کرمی» دردها را به‌جان خریدند و در سیاه‌چال‌های تعصب و تحجر شکنجه شدند و در سکوت غریبانه خود مردند و فراموش شدند.

از این جمع استاد «علی‌اکبر سعیدی سیرجانی» پس از تحمل سال‌ها شکنجه و عذاب، نهایتا در کمال غربت و تنهایی مرد و بعد از مرگ هم جماعت بی‌غیرت اهل قلم نه که پاس خدمات بی‌شمار و ارزنده‌اش به فرهنگ و ادب این مملکت را نداشتند، که سگ‌ها را آزاد گذاشتند تا هر چه می‌خواهند درباره او بی‌حرمتی و بی‌ادبی مرتکب شوند و در مقابل از پاسبانان و متولیان فرهنگ پاداش و جایزه و تشویق دریافت نمایند.

من البته به حکم وظیفه انسانی و به حکم تعهدی که در برابر وجدان و قلم خودم دارم، از زجرها و مصیبت‌هایی که امروز بر سر اهالی دردمند قلم و روزنامه‌نگاری و خبر می‌آید، دردمندم و در مقابل هراس خود و سستی احتمالی در مقابل وظیفه‌ای که بر دوش دارم به خدا پناه می‌برم. و همین وظیفه مرا به نوشتن این ارجوزه واداشته است.

یک روز قبل از آخرین نمازجمعه به امامت «هاشمی رفسنجانی» نوشتم که بهترین فرصت به ایشان رونموده و بهترین شانس فردا در خانه ایشان را خواهد زد که بتواند در مقابل نقاط سیاه و کور موجود در پرونده‌اش در مقابل دولت کودتا برای خود آبرو بخرد، به شرط آن‌که از آن فرصت استفاده بهینه نماید. اما «هاشمی» علی‌رغم نظر غالب دوستان که نقش او را در آن نمازجمعه و خطبه‌ها خوب می‌دانند نقش خود را خوب بازی نکرد و برگ سیاه دیگری بر پرونده قطور خود افزود و بعد از آن با حضور در کنار حاکمیت شکنجه و عذاب و کشتار، شریک دزد و رفیق قافله ماند و با کمال میل از هم‌راهی با مردم خودداری کرد.

آن فرصت طلایی که از دست رفت، نشست دوره‌ای و موسمی خبرگان رهبری هم عملا در ادامه همان فرصت و همان رفتار از بین رفت تا «هاشمی» دل‌خوش به برگزاری جلسات هفتگی و بی‌اثر «مترسک مصلحت نظام» باشد و ملاقات‌های هفتگی‌اش با مقام رهبری با نظم خاصی برقرار.

در این میان هر از گاهی شنیده می‌شد که «هاشمی» تحت کنترل شدید است و راه پیش و پس هم بر او بسته است و اگر بخواهد هم نمی‌تواند کاری بکند. اما دیدیم و دیدید که وقتی قرارشد سوگلی آقا محاکمه و محکوم شوند، پایشان بسته نبود و به اشاره او آقا «مهدی» از کشور خارج شدند و علی‌رغم صدور حکم جلب و ... و بازی‌های تبلیغاتی که بر سر آن درآمد و درآوردند، آب هم از آب تکان نخورد و بعد از جندی همسر و فرزندان و مادر و بستگان هم برای ملاقات او راهی فرنگ شدند. هیچ قدرتی هم یاری جلوگیری و ... نداشت و ندارد.

و دیدیم و دیدید که وقتی حاکمیت تمام‌قد و یک‌صدا قصد نمود که دانشگاه آزاد را از ید قدرت «هاشمی» خارج نماید؛ ایشان توانست یک‌تنه در مقابل حاکمیت بایستد و نافرمانی را تا بدان‌جا پیش ببرد که اجازه حضور نمایندگان دومین شخص مملکت، یعنی ریس‌جمهور به نشست هیات موسس دانشگاه آزاد را ندهد.
 ورود به حیات خلوت مرد قدرت‌مند و درسایه نظام ممنوع بود، اما حبس و آزار مسؤلین دفتر و هم‌راهان هاشمی و بدتر از آن کشتار مردم در خیابان‌ها و ... اشکالی نداشت.

جنبش سبز خسارت‌هایی عظیمی از «هاشمی» دیده‌است. چه کسی می‌تواند منکر شود که در شب مناظره در بحث اشرافی‌گری و سرمایه‌داری «هاشمی» و «ناطق‌نوری» حق با «احمدی‌نژاد» نبود؟ اما هم‌چنان‌که «میرحسین موسوی» از «احمدی‌نژاد» در همان مناظره پرسید: چه ربطی به «میرحسین» داشت؟

اجازه بدهید نهایت بی‌ربطی آن را همین‌جا مشخص کنم. آقای «هاشمی» در ماه‌های آغازین سال ۸۸ رسما اعلام نموده بود چنان‌چه آقایان «روحانی» «لاریجانی» یا «ولایتی» کاندیدا شوند، به یکی از آن‌ها رای خواهد داد. این در شرایطی بود که اصلاح‌طلبان تمام سرمایه‌گذاری بر روی «خاتمی» را آغاز کرده‌بودند. یعنی ایشان به «خاتمی» هم علاقه و اعتقادی نداشته چه برسد به «میرحسین».

اما به‌تر از این‌ها اسناد مهمی است که این‌روزها پشت سرهم به نفع «میرحسین» و افشای اختلاف شدید و سنگ‌اندازی‌های ریس‌جمهور و ریس‌مجلس وقت بر سر راه نخست‌وزیر محبوب بنیان‌گذار جمهوری اسلامی افشا شده و پرده از اختلاف فاحش نگاه و رفتار سیاسی بین ایشان و آقای «هاشمی» برمی‌دارد.

نامه «حمزه کرمی» سنگ را به گریه می‌اندازد. اما از سنگ کاری ساخته نیست. این مردمانند که باید بعد از خواندن نامه به‌خود آیند و از خود بپرسند آیا انسانند یا سنگ؟ و اگر به این نتیجه رسیدند که انسانند به وظیفه انسانی خود عمل کنند.

«حمزه کرمی» زمانی در این کشور صاحب قدرت و اقتداری بود که به هیچ روی باور نمی‌کرد که روزگاری همان بلا که در سایه سکوت و آرامش او بر سر مرحوم «ابراهیم زال‌زاده» آمد، بر سر او هم بیاید، ولی آمد.

خیلی رک و صاف و پوست کنده؛ اگر فکر می‌کنید که سکوت کنید و ننویسید و ... به سراغ‌ِتان نخواهند آمد و حبس‌ِتان نخواهند کرد و سرتان را در سنگ پر از فضولات دستشویی فرو نخواهند کرد، و ... پس بنشینیدو روزه سکوت بگیرید و از زنانتان هم بخواهید که سرخاب و سفیداب‌تان کنند و زیرابروانتان را بردارند که سزاوار نشان مردی هم نیستید چه رسد به جوهره‌ی آن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۸۹ ، ۱۲:۲۷
علی مصلحی

جدیدترین نتایج نظرسنجی موسسه «ساندیس‌تلگراف»، وابسته به «سازمان تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم» که در دو جامعه آماری کاملا متفاوت اما با شیوه‌های آماری یک‌سان به‌دست آمده، نشان می‌دهد مردم دنیا علایق کاملا مشابهی به‌هم‌دیگر دارند.

یه گزارش سرویس سیاسی «فارس» از قم، این نظر سنجی که با روش میدانی و در دو جامعه آماری کاملا متفاوت، اما با شیوه یک‌سان تهیه‌شده، نتایج به‌دست آمده، بسیار جالب‌توجه است.

در جامعه آماری A و در پاسخ به این پرسش که «شما مقام معظم رهبری را بیشتر دوست دارید یا آقای خامنه‌ای را؟» ۷۵ درصد شرکت‌کنندگان در نظرسنجی، پاسخ داده‌اند که: «اصلا هیچ‌کس را دوست ندارند» ۷۵ درصد پاسخ داده‌اند که؛ «اصلا هیچ‌چیز را دوست ندارند»، ۷۵ درصد سؤال کرده‌اند: «مگر چیزی برای دوست‌داشتن وجود دارد؟» و باقی‌مانده شرکت‌کنندگان در نظر‌سنجی پاسخ داده‌اند که فقط «ساندیس» دوست دارند.
 در این جامعه آماری نوشیدن «ساتدیس» شامل محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های شدید مذهبی و حکومتی است.

اما در جامعه آماری B و در پاسخ به همان سؤال جامعه آماری A یعنی «شما مقام معظم رهبری را بیش‌تر دوست دارید یا آقای خامنه‌ای را؟»، ۷۵ درصد شرکت‌کنندکان در این نظرسنجی اعلام نموده‌اند؛ «همه‌کس را دوست دارند»، ۷۵ درصد پاسخ داده‌اند «همه‌چیز را دوست دارند»، ۷۵ درصد سؤال نموده‌اند؛ «مگر مقام معظم رهبری وجود دارد»، ۷۵ درصد سؤال نموده‌اند «مگر آقای خامنه‌ای وجود دارد؟» و بقیه شرکت‌کنندگان در مراسم هم پاسخ داده‌اند فقط «ساندیس» دوست دارند.
 در این جامعه آماری نوشیدن «ساندیس» نه‌تنها شامل هیچ‌گونه محدودیتی نمی‌شود، بلکه نوشیدن آن با تشویق‌های مذهبی و حتی حکومتی نیز هم‌راه است.

به گفته «اکبر هاشمی رفسنجانی»، پژوهش‌گر برجسته موسسه «ساندیس تلگراف» و مدیر تیم نظرسنجی اخیر، نتایج به‌دست‌آمده از این نظرسنجی که در حال حاضر در مجهزترین لابراتوارهای علمی موسسه در حال پشت سرگذاشتن آخرین تست‌ها و آزمایش‌های علمی است، به‌زودی از طریق مونیتورینگ موسسه قابل مشاهده برای عموم خواهد بود.
 وی اعلام کرد چنان‌چه نتایج یافته‌شده در این نظر‌سنجی با پیش‌بینی‌های قبلی مطابقت داشته باشد، باید منتظر وقوع انقلابی عظیم در صنعت «علم» بود.
 این انقلاب بدون شک در آینده‌ای نزدیک به‌وقوع خواهد پیوست. آگاهان هرگونه ربط بین موفقیت‌های این موسسه با یافته‌های اخیر موسسه «چاه جمکران» را قویا رد می‌نمایند.

خبرنگار خبرگزاری فارس اعزامی به قم «احمد باطبی» کد خبر ۲۲خرداد۸۹

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۸۹ ، ۱۰:۴۱
علی مصلحی

خواب آشفته اصول‌گرایان

يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۸۹، ۱۲:۲۵ ب.ظ

«اصول‌گرایان» این‌روزها آرامش ندارند و هر لحظه خواب‌های آشفته می‌بینند. هیچ منبعی برای آن‌ها خبر خوبی ندارد. نه برای طیف تندرو، نه برای محافظه‌کار. آسمان همه‌جا برای همه آن‌ها ابری است. خبر بد قاتق نان‌ِشان شده و امنیت‌ِشان را نشانه رفته است.

در شیراز، استان‌دار جدید استان فارس با «پدرخوانده اصول‌گرایان» آیت‌الله «حائری شیرازی» شدیدا مشکل پیدا کرده و پس از شکایت بر علیه او و بازداشت فرزندش، هم‌چنین برکناری فرمان‌دار شیراز، به جدال‌هایی شدید بین خود و طرف‌داران آیت‌الله دامن‌زده است.
 ناگفته پیداست که استان‌دار فارس منصوب غیرمستقیم «احمدی‌نژاد» ریس‌جمهور مورد تایید و حمایت «اصول‌گرایان» است.

فرزند آیت‌الله «حائری» داماد ریس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی و مسؤل سایت «الف» می‌باشد. آثار این جدال و تنش وسیله او به تهران منتقل شده و باعث می‌شود که آقای «احمد توکلی» یار و هم‌راه ریس‌جمهور کودتا در انتخابات نهم و دهم ریاست‌جمهوری، به‌رغم سکوت خائنانه در مقابل نگرانی و اخطارهای «میرحسین موسوی» نسبت به ظهور دیکتاتوری مدرن با وجود آقای «احمدی‌نژاد» و هم‌چنین کودتای ننگین انتخاباتی و اتفاقات خونین بعد از آن، به یک‌باره کاسه داغ‌تر از آش شده و در نطق شدید‌اللحنی به ریس‌جمهور متذکر شود که؛ «درس گردن‌کشی ندهد» و برای تهدید، حقوق و اختیارات نمایندگان برای استیضاح ریس‌جمهور را به او یادآوری کند.

این اتفاقات و خبرهای بد البته همه بعد از نطق مودبانه؟! «علی مطهری» در پی درگیری لفظی و فیزیکی با «کوچک‌زاده» و «حسینیان» و «رسایی» یک روز بعد از قائله بلوای طرف‌داران نام‌بردگان جلو مجلس، اتفاق می‌افتد.

نمایندگان جوان حرمت بزرگ‌ترها را نگاه نداشتند و کار خود را انجام دادند. ظاهرا بعد از آن‌ها، حالا نوبت وعاظ جوان وتازه به دوران‌رسیده بود تا حرمت و تحمل شیوخ را فروگذارده، با نام «جامعه وعاظ ولایی» از «جامعه وعاظ تهران» و تشکل مادر«جامعه روحانیت مبارز تهران» انشعاب نمایند تا آشفتگی و پریشانی به ستاد فرمان‌دهی و لجستیک فکری «اصول‌گرایان» کشانده شود.
البته باید اشاره نمود که «چامعه وعاظ ولایی» تحت نظارت و مدیریت ریس‌دفتر ریس‌جمهور آقای «اسفندیار رحیم مشایی» اعلام موجودیت می‌نمایند.

«جامعتین» احساس خطر می‌کنند و سریعا اتاق فکر با حضور سران دو تشکل تشکیل می‌شود. «جامعه وعاظ ولایی» به رسمیت شناخته نمی‌شود. اما ظاهرا شیوخ فراموش کرده‌اند که «وعاظ جوان» برای اعلام حضور به رسمیت آن‌ها نیاز ندارند و به پول‌های آقای «رحیم مشایی» نیاز دارند که بدون رسمیت «جامعتین» پرداخت می‌شود.

در این گیرودارها «هاشمی رفسنجانی» بدون توجه به تمام مناقشات شش ماه گذشته بر سر اداره «دانشگاه آزاد اسلامی» و بحث مصوبه مجلس و طرح خفت‌بار یک فوریتی برای پس گرفتن آن پس از یک روز، و درگیری‌های سخیف نمایندگان بر سر آن و هم‌چنین بحث‌ها و بدعت‌های مضحک قضایی بر سر پرونده مربوط به این موضوع، که به شکلی آشکار پرده از عدم استقلال دستگاه قضایی در ایران بر می‌دارد، جلسه هیئت موسسان دانشگاه را با حضور نمایندگان مقام رهبری تشکیل می‌دهد.

نمایندگان ریس‌جمهور که براساس مصوبه جدید «شورای عالی انقلاب فرهنگی» به ترکیب هیئت امنا اضافه شده‌اند نیز برای حضور در جلسه اقدام می‌نمایند، اما آقای «هاشمی » اجازه حضور در جلسه را به آن‌ها نمی‌دهد.
این مسئله در شرایطی اتفاق می‌افتد که «میرحسین موسوی» عضو هیئت موسس که بر اساس مصوبه جدید شورا عضویت او باطل‌شده در جلسه حضور دارد.

و در شرایطی که «احمدی‌نژاد» سعی می‌نماید به تشکیل جلسه هیئت‌موسس دانشگاه آزاد و راه‌نیافتن نمایندگانش به جلسه مذکور، با برگزاری جلسه‌ای مشابه، پاسخ بدهد، ناگهان نامه‌ای از دفتر رهبری دریافت می‌نماید که «اجازه دهد دانشگاه آزادفعلا به همان شکل قدیم مدیریت شود.» «احمدی‌نژاد» البته وقتی از نگرانی خارج می‌شود که خبردار می‌شود آقای «هاشمی» هم نامه‌ای با مضمونی مشابه از همان مرجع دریافت نموده‌است.
اما با وجود رفع نگرانی ریس‌جمهور این نگرانی و سؤال به وجود می‌آید که چرا بر خلاف عرف و عادت معمول این‌بار حکم حکومتی در دو نسخه و خطاب به دو نفر صادر شده‌است؟
به راستی حکمت این تغییر عرف از طرف رهبری چیست؟

و بالاخره هنوز جوهر توافقات جدید جامتعین و قطع‌نامه تحریم‌های جدید سازمان ملل بر علیه ایران خشک نشده که از پای‌گاه بزرگ و معتبر و پشتوانه اصلی اقتصادی اصول‌گرایان ــ بازار تهران ــ شعار «مرگ بر دیکتاتور» به‌گوش می‌رسد.
 همان شعاری که معترضین به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و معتقدین وفاردار به پیروزی «میرحسین موسوی» در انتخابات خرداد سال گذشته، یک‌سال است بر علیه دیکاتوری «احمدی‌نژاد» سر می‌دهند.
 حالا دیگرهیچ جایی برای «اصول‌گرایان» امن نیست.
و البته ناگفته پیداست که باعث و بانی همه این اتفاقات مستقیما آقای «محمود احمدی‌نژاد» است. همان‌که نظرش به نظر رهبری نظام بر اساس خطبه‌های نماز‌جمعه ۲۹ خرداد سال گذشته نزدیک‌تر است.
این نوشته در جرس این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۸۹ ، ۱۲:۲۵
علی مصلحی

«شریعت» بر مدار «کیهان»

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۸۹، ۱۰:۴۹ ق.ظ

طی بیست سال گذشته «روزنامه کیهان» یکه‌تاز عرصه خبررسانی رسمی و دولتی بوده، و در تمام ادارات دولتی بزرگ و کوچک در صورتی که کارمندی دون‌پایه یا عالی‌رتبه، قصد کسب اطلاعات و اخبار و تحلیل‌هایی پیرامون آن اخباردر روزنامه‌ای را داشت، علی‌القاعده تنها روزنامه موجود «کیهان» بوده، تا آن‌جا که کیهان به بولتن اختصاصی و ویژه نظام تبدیل شده‌است.

روزنامه‌های «اطلاعات» «ایران» «همشهری» و در بعضی مواقع البته به شکل بسیار کم‌رنگ‌تری در این عرصه حضور داشتند.

در این پروسه «حسین شریعتمداری» تبدیل به چهره اصلی و مغز متفکر تحلیل و تفسیر و ریشه‌شناسی و دشمن‌شناسی و فتنه‌شناسی و ... در تمام عرصه‌ها تبدیل‌شده و بیش ار هشتاد درصد مقامات رده‌بالا در تمامی حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و برجسته‌ترین آن‌ها؛ مذهبی، تحت‌تاثیر شدید القائات و تحلیل‌های او قرار گرفتند و فرایند تحلیل در اصول‌گرایان از سرچشمه «حسین شریعتمداری» و کیهان شروع می‌شد و در تمامی تحلیل‌های به‌اصطلاح مستقل اما وابسته به اصول‌گرایان چای پا و ریشه ذهن و تفکر «شریعتمداری» تا همین دو سال پیش قابل مشاهده بود.

کار و بار بالا گرفته، پروژه «بولتن‌نویسی محرمانه» هم به آن اضافه شد و با هدایت و مدیریت ایشان زمینه برای پیاده‌کردن بعض «خواص بی‌بصیرت» در آینده از کشتی نظام کلید خورد.
 اقداماتی که «نتایج سحرش» اکنون به‌خوبی قابل رویت است.
این اتفاق به‌علاوه فعالیت‌های مخرب جانبی، مثل بازجویی از بازداشت‌شدگان سیاسی و در ادامه آن پروژه تواب‌سازی آرام آرام «شریعتمداری» را به توهم «ربانیت» انداخت.

 اجازه بدهید داستانی از تاریخ برای توجه بیشتر مطلب برایتان نقل کنم.
به‌گمانم «دالگورکی» نماینده روسیه تزاری در ایران نقل می‌کند که در کلاس‌های درس «سیدکاظم رشتی»، مدرس حوزه علمیه‌ای که «سیدعلی‌محمد باب» (پیشوای بابیان) در آن درس می‌خوانده شرکت داشته و در درس‌های مربوط به بحث «رکن رابع» و امام زمان با ترفندهای مخصوص، به محمد علی باب چنین القا می‌کند که تو «رکن رابع»ی و به‌رغم قبول او، اصرار نموده و ترفندها را شدیدتر می‌کند.
کم‌کم توهمی بر «باب» مستولی می‌شود. حالا نوبت تلقین شخصیت کاذب بعدی است. با ترفندی در قلیان وی چرس می‌ریزند و تغییر حالات روانی ناشی از تخدیر چرس را برای او کرامات مخصوص تعبیر می‌کنند و تلقین «امام زمان» به او را در دستور کار قرار می‌هند.
ادعای نبوت و ربانیت بعد از آن خودبه‌خود به سراغ «باب» می‌آید و بقیه داستان که می‌دانید و برای اطلاعات بیشتر شایسته است به «کشف‌الحیل» نوشته «عبدالحسین آیتی» مراجعه کنید.

«حسین شریعتمداری» با زمینه‌ای تقریبا مشابه اما با شکل متفاوت با این داستان دچار توهم «ربانیت» و «الوهیت» شده و بر این سیاق، اگر همین فردا «سیدعلی خامنه‌ای» به اشتباهاتش اقرار و اعتراف نماید و پرده از تمام تقلب‌ها و خیانت‌ها بیفتد، بلافاصله «شریعتمداری» او را از کشتی نظام که ساخته خود همین «خامنه‌ای» است، پیاده می‌کند. چرا که «خامنه‌ای» با همه کرامات مخصوص یک انسان جایز‌الخطاست و او یعنی «شریعتمداری» یک مافوق انسان و «خدا»یی که ذاتش از هرگونه خطاهای انسانی و ... مبری است.

همین توهم باعث شده که «شریعتمداری» هیچ‌کس را غیر از خودش قبول نداشته باشد و در تحلیل‌ها و تفسیرها به سمتی توجه داشته باشد که با نظر او هم‌راه و هم‌رای و هم‌نظر است و چون ذاتا نظر همه مردم به هم شبیه نیست، و علایق و عقاید و نظرها متاثر از گذشت زمان و تاثیر و تاثرات تاریخی و جغرافیایی و ... تغییر می‌کنند، بنابراین افراد موردعلاقه آقای «شریعتمداری» هر از چند گاهی تغییر می‌کنند.
امرزوه این زمان برای تغییر از چند سال به چند روز تغییر کرده و هر روز شخص جدیدی کشتی مخصوص نظام آقای «شریعتمداری» را به قصد سکونت در قرارگاه «سران فتنه» یا «خواص بی‌بصیرت» ترک می‌کند.

اگر سال‌هایی نه‌چندان دور، آقای «هاشمی» به‌عنوان یکی از استوانه‌های اصلی نظام سوژه اصلی نوشته‌های «کیهان» بود و تیم مدیریتی «کیهان» و بولتن‌نویسان، شعار «مخالف هاشمی، مخالف رهبر است، مخالف رهبری، دشمن پیغمبر است» را برای جماعت ساندیس‌خور حاضر در حاشیه نماز‌جمعه طراحی و هدایت می‌نمودند، امروزه «هاشمی» به‌عنوان یکی از سران فتنه و درکنار رهبران اصلی آن‌ها سوژه اصلی «کیهان» است و شریعتمداری تلاش می‌کند چهارچوب‌های لازم را در شخصیت وی برای انطباق با تعریف صفت «خواص بی‌بصیرت» پیدا کند.

کمی جلوتر از این‌ها، اغلب خانواده شهدای هشت شهریور و هفتم تیر و از جمله خانواده محترم شهید مظلوم «بهشتی» و بسیاری از خانوداه‌های شهدای دفاع مقدس و از جمله خانواده شهیدان «باکری» و «همت» و ... موردتوجه ویژه و اختصاصی روزنامه «کیهان» و مدیریت آن بودند. اما امروزه در همان دسته معروف «فتنه» طبقه‌بندی می‌شوند.

حملات جسته و گریخته «شریعتمداری» به برادران «لاریجانی» فرزندان شهید «مطهری» و بعض دیگر از اصول‌گرایان منتقد دولت کودتا، نوید فردایی را می‌دهد که روزنامه «کیهان» تبدیل به فحش‌نامه‌ای بسیار شدید بر علیه «محمود احمدی‌نژاد» «اسفندیار رحیم‌مشایی» و «محمدرضا رحیمی» و در کنار آن‌ها «سید علی خامنه‌ای» و «عزیز خوشوقت» و «مجتبی خامنه‌ای»و دیگر هم‌راهان امروز و دشمنان فردایی چون «حمید رسایی» و «کوچک‌زاده» و ... بشود.

در این پروسه که به‌زودی اتفاق می‌افتد البته «روح‌الله حسینیان» آخرین کسی است که از کشتی نظام «حسین شریعتمداری» پیاده شده و به‌اتفاق راهی زندان اوین خواهند شد.
اما «جنبش سبز» با تمامی این فتنه‌گران بر اساس «منشور جهانی حقوق بشر» و در کمال رافت انسانی رفتار خواهد کرد و از هر گونه خشونتی که امروزه آن‌ها بر علیه جنبش به‌کار گرفته‌اند خودداری خواهد نمود.
 اگر باور ندارید سرمقاله امروز کیهان و یاداشت روز آقای شریعتمداری را بخوانید و برای چند ماه آینده هم که این روزنامه با این مدیریت روزهای آخر خود را رقم می‌زنند لطف خواندن آن‌را از دست ندهید. ادامه دارد. یا حق.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۸۹ ، ۱۰:۴۹
علی مصلحی

حاکمیت بی‌«حیا» شهروندان بی«حجاب»

يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۸۹، ۱۱:۱۵ ق.ظ

در راستای این‌که دولت فخیمه نهم به ریاست «محمود احمدی‌نژاد» موفقیت‌های بسیار زیادی در طرح مبارزه با مفاسد اقتصادی آقازادگان و خانم‌زادگان طی سی سال گذشته، و خلاصه فرزندان فاسد اعم از آقازاده و خانم‌زاده آقای «هاشمی رفسنجانی» به‌دست آورد و ریشه این مفاسد را در کره خاکی به کلی خشکاند تا آن‌جا که اثر این خشکی و خشک‌سالی به دریاچه «ارومیه» رسید و و مثل بختک دارد دریاچه «بختکان» را هم بخت‌کور می‌کند، لذا مجموعه دست‌اندرکاران و پااندرکاران این دولت فخیمه خصوصا پااندرکاران و دست‌اندرکاران این طرح برجسته و موفق از جمله آقایان «محمود احمدی‌نژاد»، «محمدرضا رحیمی» و «صادق محصولی» به‌عنوان اندرکاران سواره‌نظام و آقایان «الیاس نادران» و «الیاس نادران» و «الیاس نادران» و « علی مطهری» و « احمد توکلی» به‌عنوان پیاده‌نظام ، و سایت «جهان نیوز» و «الف» و ب پ و ت و ... به‌عنوان بخشی از «ارتش سایبری» این طرح مبروره، مسروره، مندوده، مخدومه، مختومه، شایسته تقدیر و تشکر شناخته شده و مقرر گردید از آقای «بیل گیتس» صاحب «مایکرو سافت» دعوت شود تا طی مراسم خاصی این موفقیت به‌عنوان سریع‌ترین موفقیت در «مایکروسافت» ثبت و ضبط شود .

خبرنگار «BB۴۰» در همین رابطه از برگزارکنندگان این دعوت سؤال کرد که چرا برای ثبت این رکورد از اندرکاران کتاب ثبت رکورد «گینس» دعوت نشده؟ و جواب شنید که کتاب ثبت رکوردهای «گینس» در ایران فیلتر می‌باشد، فلذا برای ثبت این رکورد تاریخی به جای «گینس» از «گیتس» دعوت شده است. هم‌چنان‌که در قضیه مبادله اورانیوم در خاک ترکیه نیز به جای «چین» و «روسیه» به‌عنوان دو کشور دارای کرسی دائم و حق «وتو» به‌علت فیلتر نظام از کشور«برزیل» دعوت و استفاده شد و همه دیدند که این کشور به‌خوبی از پس کار برآمد و رای منفی خود را به قطع‌نامه داد و کمر آمریکا و انگلیس و روسیه و چین و فرانسه و ایتالیا و دانمارک و اسراییل و خلاصه استکبار جهانی را شکست.

بگذریم، حالا و در شرایطی که هنوز چند صباحی از موفقیت برق‌آسای این دولت در طرح مبارزه با مفاسد اقتصادی نگذشته، و هنوز خستگی ناشی از بار سهمگین و سنگین این طرح روی دوش دولت‌مردان و زنان دولتی احساس می‌شود، و هنوز عرق‌ِشان خشک نشده و در راستای این‌که این‌روزها در دولت چیزی به نام استراحت عملا فاقد معنی علمی و پزشکی و ... می‌باشد، بلافاصله طرح مبارزه با مفاسد اجتماعی و بدحجابی و کم‌حجابی و شل‌حجابی و مواردی از این دست، در دستور کار دولت دهم قرار گرفته با این تفاوت اساسی که در قضیه مبارزه با مفاسد اقتصادی آقا‌زاده‌ها و خانم‌زاده‌ها و خلاصه فرزندان آقای «هاشمی» که البته گاهی برای خالی‌نبودن عریضه فرندان آقای «ناطق» هم به آن اضافه می‌شدند، دولت سواره‌نظام بود و مجلسیان پیاده‌نظام، اما در این طرح البته مبروره مخدومه منصوره مفتوحه، بر عکس، دولت پیاده‌نظام است و مجلس و آقای «جنتی» و آقای «علم‌الهدی» سواره‌نظام و ... فی‌المقدمه هم در راستای همین طرح مبارزه با مفاسد اقتصاد... ببخشید اجتماعی و بدحجابی اگه اشتباه نکنم تو فرودگاه اصفهان ریختن دخل چند زن بی‌حجاب را اساسی آوردن و مزاحمین نوامیس مردم هم به چنگال عدالت گرفتار آمده و قرار است که هر خانم بدحجابی که از چنگال عدالت پا به فرار گذاشت، شماره‌اش را برادران پلیس لباس‌شخصی بردارند تا سر موقع به‌خدمت آن‌ها برسند. البته این قضیه بی‌سابقه نبوده و قبلن هم آقای «عبدالرضا هلالی» با برداشتن شماره خانم‌های بی‌حجاب به خدمت آن‌ها می‌رسیده است که حتما تصاویر آن‌ها را دیده‌اید و اگر ندیده‌اید می‌توانید اینجا ببینید و در مورد آن بخوانید.

به‌پیوست تصویر مخصوص برداشتن شماره خانم‌ها جهت به‌خدمت رسیدن سرموقع تقدیم می‌شود.

پایان خبر خبرنگار شبکه خبری «bb۴۰» اعزامی به ایران نعیمه گمنام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۸۹ ، ۱۱:۱۵
علی مصلحی

آقایان «دوربینی» دوربین‌های «آقا»

يكشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۸۹، ۰۱:۳۸ ب.ظ

ساعاتی پس از اتمام مراسم چهارده خرداد در حرم آیت‌الله «خمینی» یک وبلاگ‌نویس نوشت که «آقای دوربینی هم شعار مرگ بر موسوی داد.»

آقای«دوربینی» را هم‌چنان‌که «فرورتیش رضوانیه» نوشته‌است، همه می‌شناسند. همان شخصی که اشتیاق کودکانه و جنون جالبی به قرارگرفتن جلو دوربین تلوزیون دارد و فرقی هم نمی‌کند این دوربین چه دوربینی باشد و برای چه مناسبتی و او در چه حالتی. همین‌که تصویر او از تلوزیون پخش شود، غریزه شهرت او از طریق مشاهده تلوزیونی ارضا شده و خدا مراد او را داده است. و در این‌روز یعنی چهاردهم خرداد، چه چیزی به‌تر از این‌که هم تلوزیون او را نشان می‌دهد، هم کیک و ساندیس فتً‌وفراوان و مفت و مجانی یافت می‌شود و آقای «دوربینی» رفت، کیک و ساندیس خورد، چفیه انداخت، و مرگ بر موسوی هم گفت نه کم‌تر از بقیه نه بیش‌تر.

باور کنید جمعیت غالبی که در مراسم چهارده خرداد حاضر شده بودند، هیچ چیزی از آقای «دوربنی» بیش‌تر نداشتند ، اگرچه ممکن است خیلی چیزها از او کم‌تر داشته باشند. که البته چنین است او نفهمی‌اش را جار می‌زند و بقیه به‌زعم خودشان مخفی می‌کنند.

حماقت، ندانستن و لذت از این ندانستن، قدر مشترک همه آدم‌هایی است که یکی از آن‌ها آقای «دوربینی» است.
این‌ها همان آدم‌هایی هستند که سی سال پیش بعد از هر نماز چه در منزل! چه در مسجد! چه جماعت! چه جمعه! بعد از دعا و ثنا به جان آیت‌الله «خمینی» از صدق دل دعا می‌کردند: «منتظری نستوه محافظت بفرما.» اما به ناگهان فتوی صادرشد که از امروز دعا به جان «منتظری نستوه » حذف شود. حذف کردند سم‌ٌبکم، بی‌سئوال و بی‌جواب.

این‌ها همان‌هایی هستند که در نمازجمعه‌های متعدد تهران پیش از شروع به خطبه‌خواندن «هاشمی» شعار می‌دادند؛ «درود بر خامنه‌ای، سلام بر هاشمی» و زمانی هم به فرمان عده‌ای آنتریک می‌شدند و شعار می‌دانند: «مخالف هاشمی، مخالف رهبر است، مخالف رهبری، دشمن پیغمبر است.» چند مدتی طول نکشید که شعار «سلام» حذف و حالا همان که دستور شعار «مخالف هاشمی مخالف رهبر ...» را دیکته کرده بود، حالا شعار «مرگ برغارت‌گر ییت‌المال» آن‌هم هنگام خطبه‌خواندن هاشمی را صادر و توصیه می‌کرد. خطبه‌ای که رکعتی از نماز حساب می‌شد و حرمت آن واجب.

دستور البته اجرا می‌شد. مو به مو و بدون کم‌ترین سؤال و جواب. طرفه آن‌که چندی بعد همین‌ها به چشم‌های خود دیدند و به گوش‌های خود شنیدند، همان‌که مخالفت با او مخالفت با پیغنمبر بوده خود مخالف «هاشمی» است و حالا دیگر «هاشمی» نباید خطبه بخواند.

فراموش نکنیم این‌ها همان‌هایی هستند که زمانی به طرف‌داری از «صادق خلخالی» در خیابان‌های قم بر علیه یک مرجع تقلید «آیت‌الله شریعتمداری» شعار می‌دادند و همان «صادق خلخالی» را با بیشترین رای به عنوان نفر اول راهی مجلس می‌کردند، و چند صباح بعد، نماینده اول مردم قم ردصلاحیت می‌شد. بی‌هیچ سؤالی و جوابی.

اصلا چرا بی‌راهه و دور می‌رویم؟ مگر همین‌ها نبودند که چند ماه پیش نسبت به پاره‌شدن عکس حضرت «روح‌الله» «قیطریه آتش‌زدند» و آن‌همه سروصدا و راه‌پیمایی و بلوا ... برپا کردند؟
خوب! حالا مگر همان‌ها نیستند که به نواده و وارث میراث معنوی همان حضرت «روح‌الله» اهانت می‌کنند؟

باور کنید این‌ها اصلا فراموش نکرده‌اند که آقای «یاسر عرفات» روزهای اول انقلاب به ایران آمد و چه استقبالی که از او نشد و خیلی بیش‌تر از این‌که «سیدحسن نصرالله» «نواده روح‌الله » خوانده شود، او فرزند «روح‌الله»خوانده شده بود. اما چند سال بعد همان جناب «یاسر عرفات» خائن خوانده شد و این‌ها موظف شدند طومارهای حمایت امضا کنند بی‌هیچ پرسشی و پاسخی!

از این جمع کثیر و در این تاریخ پرفراز و نشیب سی‌سال گذشته و البته به لطف ایجاد امکانات محدود گردش آزاد اطلاعات، کم‌کم پرسش‌هایی در ذهن و دل بعضی شروع به جوانه‌زدن کرد و آرام‌آرام بر تعداد این سؤالات و تلاش برای یافتن جواب افزوده شد و در ادامه از دل این جوانه کوچک آگاهی «جنبش» بزرگی «سبز» شد که طی یک‌سال گذشته نشانه‌های بلوغ مقدس آن در خیابان‌های پایتخت و انعکاس آن در رسانه‌ای مستقل و آزاد در سراسر جهان قابل مشاهده است و هر روز بر جمع آن‌ها افزوده می‌شود. الا جماعت اندکی که بیش و پیش از آن‌که حکومت علاقه به ناآگاهی آن‌ها از حقیقت و باقی نگه‌داشتن در جهل‌شان داشته باشد، خود به این وضعیت مشتاق‌ترند و البته که این اشتیاق و جان‌فشانی را بهای ارزش‌مندی است و آن‌هم نشان‌دادهشدن از تلوزیون آقای «ضرغامی» و نوشیدن مجانی ساندیس.
 بله شرکت‌کنندگان مراسم امسال سال‌گرد ارتحال آیت‌الله «خمینی» علی‌رغم آن‌که قادر به دیدن نزدیک‌ترین واقعیت‌های اجتماع خود نیستند، اما اغلب یک آقای «دوربینی» بالفعل بودند.

نقل است که روزی «معاویه» برای نماز در مسجد آماده می‌شد. به خیل عظیم جمعیتی که آماده اقتدا به او بودند نگاهی از سر غرور انداخت.
 «عمروعاص» که در نزدیکی او ایستاده بود، در گوشش نجوا کرد که: بی‌دلیل مغرور نشو! این‌ها اگر عقل داشتند به جماعت تو نمی‌آمدند و «علی» را انتخاب می‌کردند.
 «معاویه» برافروخت. «عمروعاص» قول داد که حماقت نماز‌گزاران را ثابت می‌کند.
 پس از نماز، بر منبر رفت و در پایان سخن‌رانی گفت: از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک زبان خود‌را به نو ک بینی‌اش برساند، خدا بهشت را بر او واجب می‌نماید و بلافاصله مشاهده کرد که همه تلاش می‌کنند نوک‌زبان‌ِشان را به نوک بینی‌ِشان برسانند تا ببینند بهشتی‌اند یا جهنمی؟
 «عمروعاص» خواست در کنار منبر حماقت جمعیت را به «معاویه» نشان دهد، دید او بیشتر از بقیه عبایش را بر سر کشیده و دارد خود را آزمایش می‌کند و سعی می‌کند کسی متوجه تلاش ناموفقش برای رساندن نوک زبان به نوک بینی نشود.
 از منبر پایین آمد در گوش «معاویه» نجوا کرد: این جماعت احمق خلیفه احمقی چون تو می‌خواهند. «علی» برای این جماعت حیف است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۸۹ ، ۱۳:۳۸
علی مصلحی