وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

به نظر می‌رسد چنان‌چه اصحاب و اهالی رسانه، توجهی به ادبیات و محتوای دقیق آن‌چه منتشر می‌کنند، نشان ندهند، بار این رکن چهارم دموکراسی همیشه کج خواهد بود و این بار کج که ناگفته پیداست نمی‌تواند به منزل برسد، لزوما نخواهد توانست آیینه‌ای دقیق و درست در مقابل دولت‌مردان و شهروندان بگیرد تا خود را در آن ببینند و عیوب خود را اصلاح و پیرایش کنند.
هیچ انسانی مصؤن ار خطا نیست. طبیعتا رسانه‌ای که توسط یک یا چند انسان اداره می‌شود هم مصؤن و پاکیزه از خطا نخواهد بود. اما می‌توان خطاها را دید و نشان داد و نسبت به اصلاح آن اقدام کرد.
 با این امید که توجه رسانه‌ها به ادبیات و محتوای منتشر شده توسط آن‌ها کمی «وسواس» و «دقت» بیشتری یافته و «صحت» فدای «سرعت» نشود و با امید بالاتری که رسانه به هدف و رسالت اصلی خود که «خبر رسانی صحیح و دقیق» است نزدیک بشود، چند خبر از رسانه‌های محلی‌ را با هم مرور و مورد نقد و نگاه دقیق‌تری قرار می‌دهیم:

 ۱ــ سازمان رفاهی تفریحی شهرداری کاشان، صبح چهارشنبه، ۹۳/۱/۲۷ خبری را با تیتر «برگزاری کرسی تلاوت قرآن کریم در خانه طباطبایی کاشان» به رسانه‌ها ارسال کرد.
یکم؛ «کرسی تلاوت قرآن» اگرچه می‌تواند معنایی معادل برگزاری آیین قرائت قرآن در یک روز و زمان مشخص باشد، اما انتخاب چنین تیتری برای آن آیین فاقد دقت و ظرافت لازم خبری است. مخاطب با خواندن چنین تیتری به ذهنش‌ می‌رسد که دست‌کم تا یک‌ماه در خانه طباطبایی کاشان مراسم تلاوت قرآن با حضور قاریان مشهور کشوری برگزار خواهد شد.
دوم؛ در بدنه این خبر که هدفش اطلاع مردم از وجود چنین آیینی و شرکت در آن هست، فقط اشاره شده که این مراسم روز چهارشنبه در خانه طباطبایی کاشان برگزار می‌شود. این‌که چه ساعتی؟ اصلا مشخص نیست. این نوع خبر نوشتن مردم را «مطلع» که نمی‌کند، هیج! سرگشته هم می‌کند. ناگفته نماند اگر قرار بود مردم به روابط عمومی یک اداره زنگ بزنند و ساعت خبر را بپرسند، پس فلسفه وجودی رسانه‌ها و ارسال خبر به آن‌ها چیست؟
این معضل در اغلب خبرهایی که از طرف این سازمان شهری برای رسانه‌ها ارسال می‌شود مشاهده می‌شود. یعنی فقدان عنصر دقیق «زمان». سردبیر اغلب رسانه‌های محلی هم بدون کمترین توجه به وظیفه «ویرایش» «پروریدن خبر» و اصلاح و تکمیل آن، و نهایتا بدون کمترین توجه به هدف انتشار یک خبر که «مطلع شدن شهروندان» باشد، عین خبر دریافتی را کپی و در رسانه خود منتشر می‌کنند.
۲ ــ پورتال خبری آران و بیدگل که از این به بعد من با عنوان اختصاری «ای‌بی‌نیوز» از آن یاد می‌کنم، پنج‌شنبه ۹۳/۱/۲۸ خبری با تیتر «مناقصه مسیر آران و بیدگل به محور قم – گرمسار برگزار شد+اسناد مناقصه» منتشر کرد.
اول این‌که مسیر یا خط ارتباطی آران و بیدگل به محور قم ‌ــ گرمسار، یک طرح یا پروژه است و باید تیتر به شکل: «مناقصه طرح مسیر ارتباطی آران و بیدگل به محور قم ــ گرمسار برگزار شد» نوشته می‌شد.
دوم؛ وقتی به خبر مراجعه می‌کنی، خبری از برگزاری مناقصه که تیتر از آن خبر می‌دهد، نیست، صرفا پروژه مناقصه با انتشار اسناد آن کلید خورده است. بعد از این کلیدخوردن، متقاضیان تقاضای خود را اعلام می‌کنند، بعد از خواندن تقاضا‌ها، چنان‌چه متقاضی واجد شرایط بود، برای شرکت در متاقصه پذیرفته و به وی ابلاغ می‌شود. پس از ابلاغ به همه متقاضیان، قیمت‌های پیشنهادی دریافت و طی یک مراسم ویژه و با حضور مقامات محلی و مسؤل و با اطلاع قبلی حالا مناقصه «برگزار» شده و خبر گزارش شده از این آیین می‌تواند «برگزاری» مناقصه باشد.
تیتر اتفاقی که اکنون افتاده می‌توانست این باشد:
 «اسناد مناقصه پروزه ملی خط ارتباطی آران و بیدگل به محور قم ــ گرمسار منتشر شد.»
 سوم این‌که؛ خبر از قول «یک منبع آگاه» نقل و گزارش می‌شود. در کار رسانه، خبری به نقل از یک «منبع آگاه» نقل می‌شود، که منبع خبر مورد اطمینان کامل رسانه هست. بنابراین رسانه از وقوع حادثه اطمینان دارد، اما انتشار خبر با نام منبع ممکن است برای وی به لحاظ امنیتی، سیاسی یا اجتماعی مشکل‌ساز باشد. غالبا مدل «منبع آگاه» در مورد بعض اتفاقاتی که تلاش می‌شود پشت‌پرده بماند و به رسانه‌ها راه پیدا می‌کند اتفاق می‌افتد، نه در مورد انتشار اسناد مناقصه یک پروژه که ملی است و انجام آن تاکنون یک پروسه زمان‌بر با مشارکت چندین وزارت‌خانه و چندین نماینده مجلس در چند دوره را به همراه داشته است.
 شوربختانه خبر با همین تیتر، ادبیات و اطلاعات عینا در پایگاه خبری نماینده مردم منطقه در مجلس شورای اسلامی بدون کمترین تغییری منعکس و منتشر شده است.
۳- خبرگزاری «ایمنا» وابسته به شهرداری اصفهان، سه‌شنبه ۹۳/۱/۲۶ خبر بازگشت پیکر مطهر دو تن از شهدای دفاع مقدس به شهر کاشان را با تیتر «بازگشت دو شهید کاشانی به آغوش خانواده» منتشر کرد. این یک تیتر ذهنی است و نویسنده تلاش نموده با استفاده از تخیل ادبیاتی، عطر پراکنده شده شهادت در شهر کاشان ــ با مراسم تشییع این دو شهید در شهر را ــ به نحوی زیبا و ادیبانه منعکس کند. اما حقیقت آنست که پیکر شهدا به آغوش خانواده ــ آن‌گونه که تیتر تلاش می‌کند ادیبانه نشان دهد ــ باز نمی‌گردند، به آغوش «میهن»، «وطن» یا «شهر» باز‌می‌گردند.

به اشتراک گذاری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۰۵
علی مصلحی

خشت اول، میخ آخر

پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۲۰ ق.ظ

به خاطر «میخی» نعلی افتاد
به خاطر نعلی «اسبی» افتاد
به خاطر اسبی «سواری» افتاد
به خاطر سواری «جنگی» شکست خورد
به خاطر شکستی «مملکتی» نابود شد
و همه‌ی این‌ها به خاطر کسی بود که «میخ» را خوب نکوبیده بود
ضرب‌المثل ژاپنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۰۶:۲۰
علی مصلحی

رسانه؛ تریبون مردم، یا بلندگوی دولت؟

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۲۶ ب.ظ

نه‌تنها مردم ایران، که مردم هیچ‌جای دنیا چندان علاقه‌ای ندارند که بدانند مثلا: خانم دکتر «معصومه ابتکار» معاون ریس‌جمهور و ریس سازمان حفاظت از محیط زیست تصادف کرده، مصدوم شده، در بیمارستان بستری شده و روند درمانی وی این‌گونه هست و آن‌گونه خواهد بود. فلان مقام از او عیادت کرد، فلان مقام در مورد روند درمانی او سفارش کرد. پزشکان و پرستاران و نیروهای خدماتی شاغل در بخشی که وی بستری شده، طی مدت بستری بودن ایشان، هم از خدمات استانداردتری برخوردار شدند و هم فرصت یافتند تا با تعداد قابل‌توجهی از مقامات کشوری عکس یادگاری بگیرند.

پرسنل بیمارستان در جریان عیادت خاتمی از معصومه ابتکار با وی عکس یادگاری انداختند

پرسنل بیمارستان در جریان عیادت خاتمی از معصومه ابتکار با وی عکس یادگاری انداختند

برعکس؛ همه مردم دنیا علاقه دارند بدانند که مثلا چرا و چگونه یک محیط‌بان بی‌نام و نشان در یک نقطه‌ای مورد ضرب و شتم یک شکارچی قرار گرفته‌است؟ اکنون این بنده خدا در کجاست و روند درمان و بهبودی او چه‌گونه است؟ آیا مقامات مسؤل حساسیت‌های ویژه در مورد روند درمانی وی به خرج داده‌اند یا نه؟ اگر نه مقصر چه کسی و در کدام قسمت بوده؟ و نهایتا سرنوشت سلامتی و پرونده او و ضارب چه خواهد بود؟ این علاقه ذاتی بشر است.
وظیفه اصلی و اصلا تنها و مهم‌ترین هدف و رسالت «رسانه» هم همین است که در مسیر همین علاقه ذاتی حرکتی کرده و ذائقه خبری، علاقه، حساسیت و کنجکاوی مردم را به همین سمت هدایت و راهبری نمایند. به عبارت دقیق کلمه «تریبون مردم و شهروندان باشند.»
 اما صاحبان قدرت به مرور زمان ذائقه خبری، علاقه، حساسیت و کنجکاوی مردم را تغییر داده و به دنبال آن رسانه‌ها به جای آن‌که پی‌گیر خبر «شهروندان» باشند، پی‌گیر خبر «دولت‌مندان» شده‌اند و در نتیجه مخاطب رسانه‌ای آن‌ها هم به جای آن‌که «شهروندان» باشند، «دولت‌مندان» می‌شوند و به دنبال آن در کشوری که دست‌کم ۵۰ میلیون شهروند باسواد دارد، تیراژ روزنامه می‌شود نهایتا ۳۰۰ هزار نسخه. یعنی به عدد دولت‌مندانی که تازه اصلا این روزنامه‌ها را نمی‌خوانند و فقط قشری از آن‌ها این روزنامه را می‌خوانند که حاکمیت آن‌ها را مامور کرده تا در روزنامه‌ها ذره‌بین به‌دست بگردند و اگر نقدی و اعتراضی یافت شد، بلافاصله آن را کشف و اطلاع دهند تا در دم نسبت به خفه کردن آن اقدام شود.
نتیجه طبیعی چنین فرایندی می‌شود این‌که دولت به روزنامه‌ها در قبال نقد نکردن برنامه‌های آن‌ها، یارانه و پاداش می‌دهد و همین تیراژ اندک نیز هفته به هفته به دفا‌تر روزنامه مرجوع می‌شود.
اما اگر رسانه در نقش اصلی خود، تریبون مردم و شهروندان باشد، توسط مردم مورد اقبال قرار گرفته، خریداری و مطالعه می‌شود و هرچه بیشتر سخن و خبر مردم را منتشر کند، میزان اقبال مردم نسبت به آن افزایش یافته و در نتیجه تیراژ آن‌ هم بالا می‌رود. نتیجه بدیهی این اقبال و استقبال و افزایش مخاطب و تیراژ، رساتر شدن صدای مردم خطاب به دولت و آیینه‌ای که دولت می‌تواند و باید خود را در آن ببیند و نسبت به اصلاح نقص‌های خود اقدام کند، می‌شود.

دفتر مرکزی روزنامه یومیوری در توکیو

دفتر مرکزی روزنامه یومیوری در توکیو

این ظرفیت ارزش‌مند در کشورهای توسعه‌یافته مورد توجه قرار گرفته و به آن بها داده شده است. به عنوان مثال در کشور ژاپن تیراژ روزنامه «یومیوری_شیمبون» به ۱۰ تا ۱۵میلیون نسخه در روز (بسته به رویدادهای مهم روز) می‌رسد. این روزنامه تریبون و انعکاس‌دهنده اخبار مردم است. وضعیت بسامان اقتصادی و توسعه در کشور ژاپن که از شدت عیان بودن نیازی به بیان ندارد.
 اما در کشورهایی که برای توسعه دست و پا می‌زنند و همیشه هم درجا می‌زنند و نمی‌رسند، تیراژ روزنامه خیلی بالا باشد، نهایتا ۱ میلیون نسخه در روز است. آن‌هم تریبون اخبار دولتی و گرفتار در چرخه سانسور و انتشار و فروش نرفتن و برگشتن به چاپ‌خانه برای خمیر شدن. رسانه‌هایی بدون مخاطب، شهروندانی بدون تریبون، و بار کجی که همچنان می‌رود و به منزل نمی‌رسد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۶
علی مصلحی

منطق/سفسطه

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۲۱ ب.ظ

 این داستان را خیلی شنیده‌ام و شنیده‌اید. منبع آن کجا یا کیست نمی‌دانم. اما با توجه به سودمند و قابل استناد بودن آن، آن‌را به نقل از صفحه یک دوست در شبکه اجتماعی فیس‌بوک این‌جا نقل می‌کنم:

شاگردی از استاد پرسید: منطق چیست؟!
استاد کمی فکر کرد و جواب داد: گوش کنید! مثالی می‌زنم، دو مرد، پیش من می‌آیند. یکی تمیز و دیگری کثیف! من به آن‌ها پیشنهاد می‌کنم حمام کنند. شما فکر می‌کنید، کدام‌یک این کار را انجام دهند؟!
 دو شاگرد یک زبان جواب دادند: خوب مسلما کثیفه!
استاد گفت: نه، تمیزه. چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی‌داند. پس چه کسی حمام می‌کند؟
حالا پسرها می‌گویند: تمیزه!
استاد جواب داد: نه، کثیفه، چون او به حمام احتیاج دارد. و باز پرسید:
خوب، پس کدام‌یک از مهمانان من حمام می‌کنند؟
بار دیگر شاگردها گفتند: کثیفه!
استاد گفت: اما نه، البته که هر دو! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می‌گیرد؟
بچه‌ها با سردرگمی جواب دادند: هر دو!
استاد این‌بار توضیح می‌دهد: نه، هیچ‌کدام! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!
شاگردان با اعتراض گفتند: بله درسته، ولی ما چطور می‌توانیم تشخیص دهیم؟ هر بار شما یک چیزی را می‌گویید و هر دفعه هم درست است.
استاد در پاسخ گفت: خوب پس متوجه شدید، این یعنی: منطق!!!
خاصیت منطق بسته به این است که چه چیزی را بخواهی ثابت کنی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۲۱
علی مصلحی