وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱۲ مطلب در اسفند ۱۳۸۸ ثبت شده است

وبلاگ‌نویسی

شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۸۸، ۰۹:۲۰ ب.ظ

«این پست با احترام تقدیم می‌شود به مدیر سابق سایت «پرشین بلاگ»

یک باور سنتی و قدیمی می‌گوید: هر کاری که لحظه تحویل سال به آن مشغول باشی، به‌نوعی بر رفتار شما طی سال پیش‌رو تاثیر شدید خواهد گذاشت و به‌نوعی قسمتی از شخصیت شما خواهد شد. مثلا براساس این باور؛ اگر لحظه تحویل سال خواب باشید، سال پیش‌رو شخصیتی خواب‌آلود خواهید داشت.

دوست‌داشتن، کینه‌ای‌بودن، غمگین‌بودن، شادبودن و ... در لحظه تحویل سال، براساس این باور باستانی، باعث می‌شود اخلاق مذکور جزئی برجسته از شخصیت شما طی سال پیش‌رو باشد.

وبلاگ‌نویسی را از حدود هفت سال پیش با پرشین‌بلاگ روی این آدرس و با کمک مجتبی و علی و روح‌الله و وحید و دیگر دوستانم در وبلاگ وادقان شروع کردم.
آن‌روزها بیش از امروز دغدغه‌ام شعر بود و می‌خواستم اجتماع را از زوایه هنر و ادب و خصوصا شعر نگاه کنم.
پس از آن حدود دو سال بعد، روی این آدرس به blogfa کوچ کردم و دغدغه‌هایم نیز بیشتر و هرچه به سمت انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دهم نزدیک‌تر می‌شد، در حوزه سیاست پررنگ شد.
به همان میزان اشتها یرای بیشتر نوشتن و به‌روزبودن نیز در من شدت یافت، به‌طوری‌که طی سال گذشته می‌توانم بگویم حداقل هفته‌ای یک‌بار به‌روز یا آپدیت بوده‌ام.

حدود هشت ماه پیش، طی یک تصمیم جمعی همراه با وبلاگ‌نویسان جنبش سبز به خانه فعلی روی بلاگر آمدم. وبلاگ‌م روی بلاگفا فیلتر شد. روی بلاگ‌اسپات هم دوبار فیلتر شدم.
 علاوه بر این خانه که با مشخصات واقعی من معرفی می‌شود، من چند خانه مجازی با مشخصات غیرواقعی دارم که در کنار این صفحه‌ها روی آن‌ها هم با جنبش سبز و دوستان اندیشمند و اهل قلم هم‌راه هستم.

امسال بر خلاف اغلب سال‌های عمرم که لحظه تحویل سال در خواب می‌گذشت، بیدار بودم و در حال به‌روز کردن وبلاگ و صفحه‌ام روی فیس‌بوک بودم.
حالا امیدوارم بر اساس همان عقیده و باور قدیمی در سال پیش‌رو بیش از پیش وبلاگ‌نویس باشم و بیش از سال‌های پیش به‌روز.

آخرین خبر بد سال در حوزه دنیای مجازی و وبلاگ خبر بازداشت «مهدی بوترابی» مدیر سابق پرشین بلاگ بود.

روشن‌گری: این مطلب روی بلاگر نوشته می‌شده و بعدا به این‌جا منتقل شده‌است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۸۸ ، ۲۱:۲۰
علی مصلحی

خانم «کروبی» شما آقای «هاشمی» نیستید

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۸۸، ۰۶:۱۱ ق.ظ

 در طول سی‌ویک سالی که از انقلاب اسلامی می‌گذرد، به‌کرات اتفاق افتاده که آقای «هاشمی رفسنجانی» شخصا و یا یکی از نزدیکانش از طرف او، تهدید به افشاگری نموده‌اند، و بارها و بارها با تهدید به استفاده از این سلاح و عدم استفاده از آن، رقیب یا دشمن احتمالی را از صحنه به در کرده و کارک خود کرده‌اند آن‌گونه که مراد و منظورشان بوده است.

این سلاح - تهدید به افشاگری - طی سی سال گذشته، بارها به قصد سوء‌استفاده‌های مالی و اخلاقی از یک‌طرف و به قصد پوشاندن و مخفی‌کردن و در پرده نگه‌داشتن چنین مواردسوئی از طرف دیگر، آن‌قدر به کرات مورد استفاده قرار گرفته که این‌روزها دیگر پیش از آن‌که سلاح برنده‌ای بر ضد رقیب باشد، یک ترفند نخ‌نما شده و رنگ‌باخته، و به عنوان سند اتهاماتی نامشخص که در ورای حرف‌ها و تهدیدهای استفاده‌کننده مکتوم است، بر علیه خودش نزد افکار عمومی به‌کار گرفته می‌شود.

پیش‌فرضیه‌ها و زمینه‌های جامعه‌شناسی این سازوکار بر این فرضیه استوار است که؛ در راس هرم قدرت اتفاقات و سوء‌استفاده‌هایی از قدرت می‌شود و اغلب شهروندان در بدنه اجتماع و قاعده هرم، نسبت به این اتفاقات و حقوق خود و تکالیف دولت‌مردان نسبت به آن حقوق ناآگاهند، و این ناآگاهی و جهل عمومی زمینه و بستر مناسب برای این سوءاستفاده‌ها را فراهم می‌نماید.

در شرایط فعلی ناشی از خیزش سبز ملت ایران و بسترسازی‌های آگاهی‌بخش آن، که از دوم خرداد ۷۶ آغاز، و هر چه به سمت روزهای اخیر نزدیک شده بر شدت آن و آگاهی و آشنایی مردم نسبت به حقوق متقابل خود و دولت‌مردان و سهم‌شان از حقوق شهروندی و سرمایه‌های متعدد اجتماعی خصوصا آزادی‌های اساسی که زمینه‌ساز و تضمین‌کننده سایر حقوق و سرمایه‌هاست بیش از پیش کاربرد تهدید به افشاگری را بی‌اثر نموده است.

آخرین مورد استفاده ناکام از این سازوکار، تهدید به افشاگری بر علیه آقای «یزدی» توسط آقای «هاشمی» بود که دیدیم آن‌قدر بی‌اثر بود که «هاشمی» از خیر آن گذشت.

اما در این میان آن‌چه اخیرا مورد تاسف و تاثر شدید بنده قرار گرفت و متاسفانه به آن توجه هم نشد، تهدید اخیر خانم «کروبی» به افشاگری بود که متاسفانه باید گفت در چنین شرایطی این تهدید نه‌تنها به زیان رقیب و جناح مقابل نیست، بلکه به‌علت فقدان رسانه‌های خبری رسمی و آزاد و همچنین در اختیار رقیب قرارداشتن تمام رسانه‌های رسمی و آزاد، این تهدید حکم آب دهانی را دارد که سر بالا پرتاب شود و حاصلی جز شرم‌ساری برای خود به دنبال نخواهد داشت.

مردم ما هنوز سوءاستفاده غیراخلاقی آقای «احمدی‌نژاد» از رسانه رسمی در جریان مناظره‌های انتخاباتی بر علیه آقایان «هاشمی» «ناطق» «صفایی‌فراهانی» و «کروبی» و ... را فراموش نکرده‌اند و متاسفانه هیچ‌گاه فرصتی برای رفع سوءظن‌های ایجاد‌شده در برابر افکار عمومی برای متهمین فراهم نشد.
 از آن‌روز تاکنون شبهات فراوانی در اذهان حتی طرف‌داران نام‌بردگان در مناظره ها، بدون پاسخ باقی مانده است.

با همه این حرف‌ها گاهی یک افشاگری آن‌قدر بزرگ و ارزش‌مند هست که با وجود تمام محدودیت‌های موجود، خبر آن راه رسیدن به چشم و گوش‌های حتی بسته و حداقل تاثیرگذاری را پیدا می‌کند.
مردم ما مزه شیرین افشاگری‌های رفتار تلخ مسولین در وقایع کهریزک را هیچ‌گاه فراموش نخواهند کرد که علیرغم فقدان رسانه و شرایط نابرابر، این‌روزها خبر برگزاری دادگاه متهمان توسط همان رسانه‌ها مخابره می‌شود.

بله خانم «کروبی» شما آقای «هاشمی» نیستید. مطمئنیم دامن سرکار عالی و خانواده محترمتان به هیچ نحسی آلوده نیست که ترس از افشاشدن آن مانع از افشاگری امروزتان شود. بنابراین افشا کنید اثبات و ارسال آن با ما. ما رسانه‌ایم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۸۸ ، ۰۶:۱۱
علی مصلحی

از دو حال خارج نیست. یعنی شق سومی نمی‌توان برای آن متصور بود.
 یا این‌که آقای «شیخ مهدی کروبی» آدمی خیانت‌کار و خطاکار است که تاکنون در زندگی شخصی و سیاسی و مذهبی خود دارای چنین سوابق خطایی نه‌تنها نبوده، بلکه واجد سوابق بسیار ارزش‌مند و والایی هم بوده است. اما در اواخر عمر به یک‌باره راهی جدای از راه پیموده‌شده تا این سال‌های عمرش را انتخاب کرده و آن راه هم راهی نیست جز خطا و گناه و اشتباه، و نتیجه اعمال و رفتار مفسده‌انگیز او متضمن خسارات جبران‌ناپذیری برای ملت و نظام و انقلاب و ... می‌باشد.

در تاریخ دیرپای انسانی و خصوصا تاریخ اسلام از این نمونه‌ها بسیار می‌توان سراغ گرفت. از طلحه و زبیر و خیلی از مهاجرین و انصار زمان نبی اکرم (ص) درسال‌های آغازین طلوع اسلام بگیر تا در فواصل تاریخی مشخص امثال «برسیسای عابد» گذر کن و همه را رها کن تا برس به جرثومه فسادی (مرا خواهید بخشید) مثل «منتظری».
مگر نظام در برابر این آدم با آن‌همه سوابق درخشان تقوی و زندان و خدمت به نظام و حوزه‌ها چه کرد؟ مگر هنگامی که می‌خواستند او را علیرغم داشتن تعداد قابل‌توجهی مقلد از سمت قائم‌مقامی رهبری عزل و سپس در خانه محصور نمایند و با اجازه و تحت توجهات و عنایات البته خاصه و سفارش‌شده آقایان آزار و اذیت کنند، رعایت حالش را کردند؟ مگر شاگردان متعددش که حالا رساله‌های خود را منتشر می‌کردند، پا در میانی و وساطط کردند؟
 غیر از این‌است که برای آن‌همه سابقه و تقوی و تخصص فقهی و حوزوی به‌علاوه افتخار امتیاز پدر‌شهید بزرگ‌واری بودن تر‌ه‌ای هم خورد نکردند و خیلی مگرهای دگر؟

بسیار خوب! همین حالا هم با این جرثومه فساد و تباهی و بی‌آبرویی و...و .... .... همان کنند.
 من نمی‌دانم چرا آقایان دست روی دست گذاشته‌اند و هیچ کاری نمی‌کنند؟
لااقل دادستان البته محترم تهران و یا دادستان البته محترم‌تر کل کشور، به عنوان مدعی‌العموم در راه صرفا رضایت حضرت حق و شادی دل خانواده شهدا و مقام (مرا خواهید بخشید) "عظمای" ولایت و...و....و....بر علیه وی مثل بقیه جرثومه‌های فساد مثل «ابطحی» و «عطریانفر» و «حجاریان» و «رمضانزاده» و «نبوی » و «تاج‌زاده» و «عرب‌سرخی» و ... تنظیم کیفرخواست نموده و در دادگاه‌های البته صالحه و صدالبته که با حضور وکیل‌مدافع و صدالبته‌تر با حضور چشم‌گیر رسانه‌های متعدد اصلاح‌طلب و رسانه‌های مستقل و معتبر جهانی (چنان‌که در دادگاه‌های موسوم به متهمان کودتای مخملین اتفاق افتاد) ایشان را محاکمه نموده و به زندان اندازند و ملتی و رهبری و خانوادهای معظم شهدایی و خلاصه خلقی را از شر این موجود عفریته خلاص نمایند.

و یا این‌که موضوع شق دومی دارد و شیخ بزرگ و شجاع دلیر اصلاحات نه‌تنها این‌روزها مرتکب خطایی نشده، بلکه برای اولین‌بار در عمرش واجد شهامت مثال‌زدنی و تاریخی شده که در سایه آن می‌رود تا خطای‌های گذشته خود را هم جبران نماید.

در این‌صورت قومی که با نشان و پرچم و پوستر و ماژیک و کاملا شفاف و آشکار و هزارالبته که «خودجوش» به خانه و محل سکونت و آرامش ایشان و همسایگان بی‌گناهش در روز روشن و بدون کمترین هراس و مزاحمت حمله می‌کنند، خطا کارند. که در این‌صورت هم تکلیف دادستان البته محترم تهران و خلاصه مجموعه صدالبته محترم‌تر قضایی و انتظامی کشور را قانون اساسی مشخص نموده است.

این‌که نه آقای کروبی به دست قانون محاکمه و خلاصه چنگال عدالت گرفتار نمی‌شود و معترضین و متجاوزین به حقوق ایشان هم همین‌طور، از ضعف قانون است یا ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۸۸ ، ۰۵:۵۶
علی مصلحی

چوپانان دروغ‌گو

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۸۸، ۰۵:۵۲ ق.ظ

«محمدرضا حیدری» کنسول سفارت ایران در «نروژ»، دی‌ماه گذشته در اعتراض به نحوه مواجهه دولت به اعتراضات پس از انتخابات خردادماه، از سمت خود استعفاء کرد و گفت: «آن صحنه‌ها (در روز عاشورا) را که دیدم، دیدم که حکومتی که دم از شریعت اسلامی می‌زند، دم از شیعه‌بودن می‌زند، با مردم خود چگونه برخورد می‌کند، حجت بر من تمام شد».
 ایشان همچنین بلافاصله پس از استعفا از دولت «نروژ» تقاضای پناهندگی سیاسی نمود.
 
در‌‌ همان زمان آقای «رامین مهمانپرست» سخن‌گوی وزارت امور خارجه در یک کنفرانس رسمی خبری، خبر استعفا و تقاضای پناهندگی او را تکذیب کرد و گفت که او در پایان دوره خدمت خود در «اسلو»، به‌زودی به ایران بازمی‌گردد.

 اما نه دوره خدمتی او در سفارت ایران به اتمام رسیده بود و نه او دیگر به ایران بازگشت. بلکه تقاضای پناهندگی او توسط دولت «نروژ» مورد موافقت قرارگرفت و او در‌‌ همان‌جا «کمپین سفارت‌خانه‌های سبز» را به‌راه انداخت و این‌بار نیز بلافاصله سخن‌گوی وزارت خارجه و مجموعه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، بدون توجه به تکذیبه قبلی در مورد پناهندگی آقای «حیدری»، و بدون عذرخواهی یا اعلام توجیهی منطقی برای تکذیبیه قبلی خود، ابتدا وارد یک کارزار بی‌نتیجه با دولت «نروژ» بر سر اعطای پناهندگی به نام‌برده شدند و بعد تشکیل و راه‌اندازی «کمپین سفارت‌خانه‌های سبز» را یکی از فتنه‌های دشمن دانسته که با حمایت آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها شکل گرفته است.

 به راستی آیا مجموعه دولتین نهم و دهم و در راس آن‌ها سخن‌گویان و مسئولین روابط عمومی چه چیزی ارزش‌مند‌تر از «صداقت» و یا اقرار به اشتباه پس از اطلاع افکار عمومی از دروغ منتشرشده یافته‌اند که این‌گونه سرمستانه دروغی را بر دروغی دیگر بدون توجه به آن‌که این مرداب آدمی را هر لحظه بیشتر در خود فرو می‌برد، می‌بافند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۸۸ ، ۰۵:۵۲
علی مصلحی

افتضاح قوا

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۸۸، ۰۵:۴۷ ق.ظ

پس از حماسه درخشان و غرورآفرین دوم خرداد ۷۶، بررسی‌های موثق نشان از آمار آراء بیش از واجدین شرایط استان کردستان می‌داد که آن‌روزها آقای «محمدرضا رحیمی» را در سمت استانداری خود داشت.
این پدیده نادر حکایت از تقلب و دست‌کاری آشکار در آرا و امانت مردم می‌داد.

علیرغم رای بی‌نظیر و غیرقابل پیش‌بینی آقای «خاتمی» و پیروزی اصلاح‌طلبان، دوهفته‌نامه «عصرما» ارگان «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» در گزارش مبسوطی خواستار پی‌گیری موضوع و آشکار شدن عواقب مسئله شد، اما نه‌تنها هیچ اراده‌ای در قوه قضاییه برای پی‌گیری موضوع و طرح شکایت و تنبیه نام‌برده توسط مدعی‌العموم وجود نداشت، بلکه ریاست وقت قوه‌قضاییه با بی‌شرمی آشکار، استاندار متخلف و برکنارشده را مورد تفقد و تشویق قرار داده، در پست بالاتر و حساس‌تری در قوه‌قضایه به‌کار گمارد.

 صدای اعتراض رسانه‌های مسقل و متمایل به اصلاحات، به این انتصاب مضحک به‌طور کلی ناشنیده تلقی و برای همیشه بدون پاسخ ماند.
اگرچه شاید آن‌روزها شرایط برای پاسخ به آن اعتراضات مهیا نبوده و معترضین آن‌روز، امروز تاوان اعتراض و پاسخ سئوال‌شان را در اوین دریافت می‌نمایند.

اما چه کسی باور می‌کرد که متقلب آن‌روز، دوازده سال بعد؛ پس از اما و اگرهای فراوان، بر سر ثروت‌ بادآورده و پرونده‌های مفتوح مالی متعدد، به‌علاوه مدرک تحصیلی مشکوک به جعل، بر کرسی معاون اولی ریس‌جمهور تکیه بزند و تمام نمایندگان به‌اصطلاح اصول‌گرا و مدافع ارزش‌ها هی درباره پرونده‌های او طرح شبهه و اشکال نمایند و آب هم از آب تکان نخورد و به قولی گوش اگر گوش آقای «احمدی‌نژاد» است و ناله اگر ناله نمایندگان مجلس هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی، آن‌که البته بر صندلی معاون اولی تکیه می‌زند کسی نیست جز آقای «محمدرضا رحیمی».

کمترین شکی جود ندارد که آقای «احمدی‌نژاد» هنگام انتصاب و انتخاب آقایان «رحیمی» و «مشایی» و مرحوم «کردان» و عزل و نصب‌های فراوان از این دست، هم به سوابق سوء حضرات واقف است و هم به نارضایتی شدید افکار و وجدان عمومی جامعه خصوصا علما و نمایندگان مجلس و واکنش‌های شدید آن‌ها را هم پیش از اقدام به عزل و نصب رصد می‌نماید.
 اما با این‌حال با خیال راحت کار خود را انجام می‌دهد و به هیچ واکنشی هم توجه ندارد، مگر آن‌که واکنش یک بازی پنهانی مضحک برای فریب مردم و طبقه ارج‌مند علما و حوزه باشد. ( نامه رهبری نظام برای برکناری مشایی از سمت معاون اولی پس از اعتراض شدید قم و نمایندگان)

اما آن‌چه که جای تاسف و تاثر شدید دارد، اعتراض پی‌درپی و دنباله‌دار و صد البته بدون کمترین فایده جمعی از نمایندگان اصول‌گرای مجلس به این رفتارها و تکرار بیش از پیش آن توسط ریس‌جمهور از یک‌طرف و حمایت شدید همان نمایندگان از مجموعه این دولت از طرف دیگر است.

صدور بیانیه‌های متعدد تشکر و دفاع از بیانات حکیمانه مقام رهبری در دفاع از آقای «احمدی‌نژاد»، نوشتن نامه با امضای بیش از دویست و هفتاد هشتاد نفر از نمایندگان مجلس در حمایت از برنامه‌های حکیمانه «ضرغامvt» ــ‌که چیزی غیر از دستاوردهای دولتین نهم و دهم را نمایش نمی‌دهد‌‌ــ و ... را می‌توان مشتی نمونه خروار معرفی کرد.

پنج سال گذشته به جرات می‌توان ادعا نمود، سرمایه و انرژی‌های بسیار ارزش‌مندی از این کشور و ملت و نظام صرف این دور باطل مسخره شده و آب هم از آب تکان نخورده است.

به دنبال اعلام خبر دست‌داشتن بعضی از دولت‌مردان عالی‌رتبه در یک افتضاح مالی شدید در کشور، بعضی از گمانه‌زنی‌های موثق «محمدرضا رحیمی» معاون اول ریس‌جمهور را به‌عنوان یکی از اعضای ارشد این باند معرفی می‌نماید.
چند روز دیگر این گمانه‌زنی‌ها توسط مراجع و منابع رسمی صورت آشکارتری به خود خواهد گرفت. اما همان‌گونه که بیش از یک دهه پیش در ریاست آقای «محمد یزدی» بر قوه‌قضاییه اراده‌ای برای پی‌گیری تخلف آشکار ایشان وجود نداشت، و در دوران ریاست آقای «شاهرودی» بر قوه‌قضاییه این بی‌ارادگی شدت یافت، دوره معاصر نیز به قولی «دعوا بر سر لحاف ملا» خواهد بود و موضوع از اعتراض شدید نمایندگان اصول‌گراتر مجلس فراتر نخواهد رفت و آن‌چه البته به جایی خواهد رسید فریاد حق‌طلبی جنبش سبز ایران است که سر باز ایستادن ندارد و به موقع اصول‌گرایی به معنای واقعی کلمه را به کرسی‌نشینان بهارستان یاد خواهد داد.
ایدون باد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۸۸ ، ۰۵:۴۷
علی مصلحی

۸ مارس

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۸۸، ۰۵:۲۹ ق.ظ

هم‌چنان‌که «مرجان کلهر» اولین پرچم‌دار زن ایرانی در المپیک زمستانی اخیر بود،(+) در همان زمان آقای «مهدی کلهر» هم اولین مرد ایرانی است که رسما و علنا در قامت یک دولت‌مرد و آن‌هم تحت عنوان مشاور «فرهنگی» ریس‌جمهور پرچم‌دار حمله به همسرش می‌باشد.

اگرچه آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» در تبلیغات انتخاباتی ریاست‌جمهوری دوره نهم بسیار وعده‌ها داد و عمل نکرد و بسیار قول‌ها که خلاف آن عمل کرد، اما مخفی نیست که آقای «احمدی‌نژاد» و جناح و تفکر هم‌سو با ایشان، هیچ‌گونه اعتقادی به حقوق «زن» و تکالیف دولت در قبال حقوق مسلم و اساسی زنان ندارند و از نظر ایشان، زن نمونه همان بانوانی هستند که در مجموعه دولت نهم و دهم حضور داشتند و زنان و بانوان نماینده مجلس هفتم و هشتم که علیرغم آن‌که به نمایندگی از بیش از نیمی از جمعیت کشور (زنان)در آن پست‌ها و مشاغل حضور دارند، اما عملا در خدمت منافع نیمی دیگر (مردان) تصمیم‌گیری و تلاش می‌نمایند.
 
در چنین شرایطی ریس‌جمهور نهم نه می‌خواهد و نه می‌تواند به نفع زنان تبلیغات و اقداماتی داشته باشد. و در حالی‌که اقدام زشت زن‌ستیزی مشاور فرهنگی ایشان مورد تنفر و تقبح وجدان عمومی جامعه قرار گرفته، لیکن از طرف ایشان نه‌تنها اقدام شجاعانه‌ای در عزل نام‌برده صورت نگرفته، بلکه ادامه کار او بدون کوچک‌ترین تذکر و توجه نشان ازنوعی هم‌راهی و هم‌دلی با چنین رفتاری را می‌دهد.

در چنین شرایط و اوضاعی زنان ایران به استقبال هشتم مارس روز جهانی «زن» می‌روند.
توجه به ظرفیت‌های شایسته و ارزش‌مند زنان، و حضور فعال آنان در فعالیت‌های جاری اجتماع هم‌دوش و در کنار مردان جامعه از سال‌های آغازین دوره اصلاحات، می‌رفت تا آرام آرام به شایستگی نهادینه‌ شده، و تابوی عدم حضور و حضور دردسرساز زنان در عرصه فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، می‌رفت شکسته شود، که استعمارگران همیشگی زنان و بردگان شهوت و لذت از زنان، به‌کمک برداشت‌های قشری و متحجرانه از دین، بار دیگر در سال‌های اخیر تمام تلاش‌های صورت‌گرفته را نقش بر آب نمودند.

برایم بسیار جالب بود مشاور وزیر کشور اصلاحات و مدیرکل امور زنان، بانو «فخرالسادات محتشمی‌پور» که همسرش بیش از هشت ماه است که در بند است و دغدغه‌های خانوادگی مسائل و مشکلات فراوانی را برای ایشان و خانواده‌شان به‌همراه داشته، ولی مجموعه دردسرهای فوق باعث نشده است تا ایشان در چنین روزهایی رسالت «دفاع از حقوق زنان» و توجه ویژه به مهم‌ترین دغدغه خود را به دلیل مسائل شخصی به فراموشی بسپارند.
نوشته ارزش‌مند ایشان را در همین رابطه اینجا بخوانید.
۹۹سال پیش در چنین روزی تلاش‌های طولانی بانو «کلارا زتیکن» اندیش‌مند سوسیالیست آلمانی و نماینده وقت پارلمان فدرال این کشور در هشتم مارس ۱۹۱۱ به نتیجه رسید و روز هشتم مارس هر سال «روز جهانی زن» اعلام شد و دولت دانمارک آن‌را به عنوان نخستین کشور به رسمیت شناخت. برقراری روز جهانی زن در «کپنهاک» اعلام شده بود.
۸ مارس روز جهانی «زن» را به همه انسان‌های آزاد و آزاده اعم از زن و مرد تبریک می‌گویم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۸۸ ، ۰۵:۲۹
علی مصلحی

گوشی برای شنیدن، حرفی برای گفتن

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۸۸، ۰۵:۲۰ ق.ظ

حضرت «علاءالدین بروجردی» ریس کمیسون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، و ایضا کمیته تحقیق درباره حادثه کهریزک و کوی دانشگاه، در واکنشی مضحک به فیلم پخش‌شده توسط شبکه خبری «‌بی‌بی‌سی» فرمودند که: « فیلم مونتاژ است»

چند روز بعد ظاهرا کم‌تر از یک‌هفته و ظاهرا همان فیلم مونتاژ‌شده، به رویت جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید، و یکی به نمایندگی از بقیه فرمود: «فیلم حرفی برای گفتن نداشت».

البته که برای نمایندگانی که به تحقیق و به جرات می‌توان درباره‌شان گفت: «فرق بین "کلم" و "استکهلم" را نمی‌دانند» (۱) نه‌تنها این فیلم، بلکه حتی تصاویر رقت‌انگیزتر از تصاویر این فیلم هم حرفی برای گفتن ندارد و صد البته که نمی‌خواهند داشته باشد. چرا که حضرات چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن ندارند.

 جهالت و بی‌خبری و به‌خواب‌زدگی داوطلبانه چنان چشم‌ها و گوش‌های‌شان را پر کرده است که دیگر جایی برای «حقیقت» نمانده است.
 «حقیقت» در نگاه حضرات آنست که از بالا به آن‌ها دیکته می‌شود.
مثلا اگر از بالا دیکته شد که «ماست سیاه است، به حضرت عباس ماست را سیاه می‌دانند» (۲)
اما تعجب اینست که اگر چنین تصاویری حرفی برای گفتن نداشت، پس چرا مسئولین شبکه خبری «‌بی‌بی‌سی» زحمت مونتاژ و تهیه چنین فیلم مضحکی را به خود دادند؛ که ریاست محترم کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی که انصفا فرصت سرزدن به خانواده‌اش ندارد را هم به‌زحمت ابتدا تماشا و بعد اظهار فیض و فضل درباره این اثر مسخره انداختند؟
______________
پانوشت:
(۱)ــ نقلی است از «ناصرالدین شاه» که من نخست‌وزیری می‌خواهم که فرق بین «‌کلم» و «استکهلم» را نداند.
(۲)ــ جمله معروف آقای «رضا برجی» بی‌هنر عکاس، که «اگر آقا بگوید ماست سیاه است، به حضرت عباس ماست را سیاه می‌دانیم»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۸۸ ، ۰۵:۲۰
علی مصلحی

مجلس ایران و مونتاژیسم

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۸۸، ۰۵:۱۰ ق.ظ

من تا حالا فکر می‌کردم تمام تصاویری که در فیلم‌های سینمایی‌ می‌بینم، درست عین واقعیت است.
 مثلن وقتی در فیلم‌های مربوط به جنگ ایران و عراق، می‌دیدم که یک ایرانی به‌تنهایی یک لشگر عراقی را خلع‌سلاح می‌کند، یا مثلن یک جوان ایرانی به‌تنهایی بر چند سرباز غول‌پیکر عراقی چیره می‌شود، همه واقعی است.
باور کنید از خوشحالی و غرور در پوست خودم نمی‌گنجیدم.

من حتی این‌قدر کودن بودم که وقتی در پایان فیلم‌های «جکی جون» اتفاقات پشت صحنه را هم می‌دیدم، بلد نبودم یاد بگیرم، یا باور کنم که احتمال وقوع این اتفاقات در عالم واقع، تقریبن غیرممکن است.

از این گذشته من اگر یک‌بار یک هنرپیشه را در خیابان می‌دیدم که مثلن در فیلمی نقش امیرکبیر را بازی کرده بود، نزدیک بود از تعجب غالب تهی کنم. چرا که در تاریخ خوانده بودم «امیرکبیر» سال‌ها پیش کشته شده اما چگونه حالا در خیابان در حال تردد است؟

خلاصه این‌که من از هیچ هنری در حوزه سینما و تصویر و تصویربرداری و هیچ تکنیکی در چنین حوزه‌هایی سر در نمی‌آوردم، تا این‌که خدا پدر و مادر نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی را بیامرزد، که به من آموختند که نه‌تنها در حوزه سینما و تصویر، که در تمام حوزه‌ها و از آن‌جمله در سیاست، هنری و تکنیکی و فنی به نام «مونتاژ» وجود دارد و شبکه خبری و تلویزیونی «بی‌بی‌سی» در تهیه یک فیلم سینمایی سیاسی، به نام «‌حمله وحشیانه پلیس و لباس‌شخصی‌ها به کوی دانشگاه» از این فن استفاده کرده است.

و خدا پدر و مادر مردمی را بیامرزد که چنین نمایندگانی را برای ما انتخاب کردند و گرنه من می‌مردم و نمی‌دانستم که فیلم «یورش وحشیانه به کوی دانشگاه» مونتاژ است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۸۸ ، ۰۵:۱۰
علی مصلحی

مونتاژیسم در بی‌بی‌سی

دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۸۸، ۰۴:۵۹ ق.ظ

اولین واکنش ــ‌نه البته رسمی‌ــ دولتیان و مجلسیان و خلاصه مجموعه نظام به فیلم حمله وحشیانه پلیس و لباس‌شخصی‌ها به مجموعه خواب‌گاهی کوی دانشگاه در شب بیست و پنجم خردادماه گذشته، که توسط شبکه خبری «بی‌بی‌سی» پخش شد، این بود که: «فیلم مونتاژ است» و بهترین دلیل برای اثبات این ادعا اینست که: این فیلم توسط «بی‌بی‌سی‌» پخش شده است.

این واکنش و ادعا درون خود حقیقتی را مکتوم دارد و آن این‌که، مدعیان به علم «مونتاژ» و آن‌هم مونتاز حقیقت و ابزارهای این مونتاژ برای قلب حقیقت مسلطند و نه که ظاهرا بلکه حتما و صددرصد بارها و بارها از چنین ابزارهایی برای قلب حقیقت و دروغ‌گویی استفاده نموده و این‌ک همه را به کیش خود می‌پندارند.

نکته جالب‌توجه و متاثر‌کننده این سناریو، فراموش‌کاری داوطلبانه دولتیان فعلی ایران است که به‌زودی فراموش نموده‌اند که در کوران حوادث انقلاب، مصاحبه همین شبکه خبری «بی‌بی‌سی» با آیت‌الله «خمینی»، خشم شدید شاه و دولتیان آن‌روز را به دنبال داشت و هم‌چنان‌که سال گذشته دولت ایران دفتر این شبکه بزرگ و معتبر خبری در تهران را در ادامه سایر سیاست‌های محدودکننده آزادی بیان بست، نزدیک به چهل سال پیش نیز دیکتاتور دیگری در تهران به همین دلیل و در راستای همین سیاست دفتر خبرگزاری «بی‌بی‌سی» را بست و نماینده این غول رسانه‌ای را از ایران اخراج نمود.

جای شگفتی نیست این سرنوشت محتوم تمام دیکتاتورهایی است که غیر از چاپلوسبی اطرافیان خود چیز دیگری را نمی‌بینند و صد البته وقتی صدای «انقلاب مردم دورتر را می‌شنوند» که دیگر برای دیدن و شنیدن دیر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۸۸ ، ۰۴:۵۹
علی مصلحی

«ریگی» مقر اومد اما نه به زور مواد، به زور اسلام

دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۸۸، ۰۴:۵۱ ق.ظ

فرمانده نیروی مقاومت بسیج: اعترافات زودهنگام «عبدالمالک ریگی»اثر اسلام ناب محمدی است.
فرمانده نیروی مقاومت بسیج ضمن اشاره به اعترافات زودهنگام «عبدالمالک ریگی» گفت: اگر «باراک اوباما» هم به ایران بیاید، مثل ریگی به خطاهایش اعتراف خواهد کرد.
 به گزارش رادیو فردا، «محمدرضا نقدی» در مراسم تودیع و معارفه رئیس سازمان بسیج دانشجویی، با تاکید بر این‌که برخی می‌گو‌یند رهبر جندالله بر اثر تزریق مواد گیج‌کننده اعتراف کرده است، گفت: ۴۸ ساعت زمان کوتاهی است و هیچ دارویی، نمی‌تواند این‌گونه تاثیر بگذارد....

البته من نمی‌دونم که آقای «نقدی» تا کنون ماده مخدر «شیشه» که اخیرا متوجه شدم نام علمی آن «‌آمفی‌تامین» است مصر ف کرده‌اند یا نه؟
 ولی جهت اطلاع حضرت ایشان و سایر دو ستانی که این ماده کثیف را مصرف نکرده‌اند و ضمن این‌که آرزو می‌کنم هیچ انسانی گرفتار این کثافت نشود، عرض می‌کنم تنها و فقط تنها مصرف یک‌بار و آن‌هم دو سه پک از این ماده کافی است تا شیطان را ظرف یک ساعت مقر بیاورد «ریگی» که سهل است ..........

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۸۸ ، ۰۴:۵۱
علی مصلحی