وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱۱ مطلب در مهر ۱۳۹۰ ثبت شده است

مجلس در راس امور است، اما اقتدار ندارد

سه شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۰، ۰۳:۵۸ ب.ظ

اقتدار یک پارلمان به صندلی‌های بزرگ و راحت و گران قیمت، یا ساختمان مجلل و بزرگ، و امکانات الکترونیکی به‌روز، تعداد زیاد یا کم، و معدل بالای مدارک تحصیلی نمایندگان آن و ... نیست. اقتدار یک پارلمان به میزان بالای درک نمایندگان آن از حقوق موکلین، و استفاده از حد‌اکثر توانایی و ظرفیت خود و امکانات قانونی موجود برای استیفای این حقوق است.

مجلسی که در راس امور است، و هوش‌یاری، سلامت‌ نفس و شجاعت نمایندگانش باعث می‌شود، هیچ دولت‌مرد یا کارگزاری، هوس سوءاستفاده از قدرت، و تعدی به حقوق شهروندان، را در سر نپروراند، تا چه رسد به آن‌که، هر روز بیش از روز قبل، اخبار سوءاستفاده‌ و دروغ‌گویی‌ و اختلاس‌ و... تیتر درشت روزنامه‌ها و رسانه‌های عمومی کشور باشد.

در کشوری که به‌رغم برخورداری از منابع سرشار ثروت، مردم در شرایط ناگواری زندگی می‌کنند، و در عین حال جرات و جسارت یک پرسش ساده از چگونگی رفتار دولت‌مردانشان را ندارند، و شرایط  ناگوار زندگی را در سایه هراس از توبیخ و تنبیه و ازدست‌دادن حداقل حقوق و امکانات اجتماعی، تحمل می‌کنند، به‌سادگی می‌توان نشانه‌های روشنی از یک مجلس منفعل و نمایندگان سرسپرده و بی‌اراده به‌دست داد. نمایندگانی که کرسی‌های نمایندگی مجلس را ابزاری برای برگرفتن کلاه  خویش از نمد نابسامانی اوضاع جاری کشور یافته‌اند، نه برای احقاق حقوق مردم و موکلین‌ِشان.

اگرچه قانون اساسی ایران نقص‌های روشن و بدیهی فراوانی دارد، اما همین قانون ناقص هم، ظرفیت و پتانسیل‌هایی را دارد، که در صورت توسل و تمسک به آن می‌توان از حقوق شهروندان دفاع نمود، اما متاسفانه باید اعتراف نمود؛ آن‌چه نزد نمایندگان محلی از اعتنا و توجه ندارد، حقوق مردم و موکلین است، والا حکایت دست‌ِکم در پاره‌ای از موارد جور دیگری بود و سرنوشت جور دیگری رقم می‌خورد.

«قدرت‌الله‌ علیخانی» نماینده مردم قزوین در مجلس، اخیرا گفته است: «این مجلس اقتدار این‌که از رییس‌جمهور سوال کند را ندارد.» این واقعیت، که حاجتی به بیان این نماینده نداشت، و از وضعیت بحران‌زده و نابسامان کشور در تمام حوزه‌ها عیان بود، حکایت از حقیقت تلخی دارد که؛ نمایندگان حاضر در این مجلس، به‌غیر از منافع شخصی‌خود، هیچ‌گونه دغدغه دیگری ندارند و تمام مواضع شفاف آن‌ها درباره اطاعت از ولایت‌فقیه و دغدغه حفظ نظام و شعارهایی از این دست، همه دست‌مایه و ابزار حمایت از آن منافع است، و اگر زمانی هم در قامت دفاع از حقوق مردم و اعتراض به وزیر و  وکیل و دولت‌مردی ظاهر می‌شوند، یا شرایط تظاهر به این وضعیت چنین ایجاب می‌نماید، و یا منافع شخصی نماینده معترض به‌خطر افتاده، که احساس خطر ایشان را به واکنش واداشته‌است.

ضمن مهم و شایسته تقدیر دانستن شجاعت اظهارنظر آقای «علیخانی» در معرفی وضعیت دقیق مجلس فعلی، البته باید از ایشان پرسید: در صورتی‌که این مجلس اقتدار لازم برای استیفای حقوق موکلین و انجام وظایف نمایندگی را ندارد، چرا ایشان و جمعی از دوستان‌ِشان در فراکسوین اقلیت آن مجلس، برای توسل و تمسک به آخرین ابزار تجلی اراده مردم و به‌خاطر ناتوانی از انجام وظایف خویش، حاضر به خداحافظی با صندلی‌های نرم و قرمز رنگ بهارستان، و استعفا از نمایندگی پارلمان و در‌آوردن قبای نمایندگی و پوشیدن ردای شهروندی نیستند؟
این نوشته در خودنویس این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۰ ، ۱۵:۵۸
علی مصلحی

احمدی‌نژاد دروغ‌ می‌گوید

سه شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۰، ۰۸:۳۳ ق.ظ

«احمدی‌نژاد» به‌تر از هر کسی می‌داند که قانون‌گذار، توهین به ریس‌جمهور را، به‌عنوان جرم عمومی طبقه‌بندی و تعریف نموده؛ بنابراین نیازی هم به شکایت شخص ریس‌جمهور ندارد و مدعی‌العموم وظیفه دارد راسا نسبت به پی‌گری، تعقیب و مجازات متهم اقدام نماید.

دقیقا به همین دلیل کم‌تر از یک‌ماه پیش وکیل ریس‌دفتر ریس‌جمهور در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس اعلام کرد: «... آقای ارضی در شب قدر در مسجد ارک عبارات موهنی نسبت به رئیس‌جمهور و رئیس دفتر ایشان به‌کار برد که جرم عمومی تلقی می‌شود و انتظار می‌رفت مدعی‌العموم براساس وظیفه خود در پیش‌گیری از جرم به این مسأله رسیدگی می‌کرد.»

اما برغم آلودن‌شدن تریبون‌های مقدس منبر و محراب و مدح ائمه، به الفاظ زشت و خارج از نزاکت و ادبیات سخیف لات‌ها به بهانه دفاع از دین، متاسفانه نه‌تنها مسئولین قضایی کم‌ترین واکنشی از خود نشان ندادند، که متولیان امام‌زاده نیز نسبت به حفظ حرمت جای‌گاه‌ حساس نشده و ماجرا را به سکوت و رضایت برگزار نمودند.

همین افراد و تریبون‌ها در زمان ریاست‌جمهوری «خاتمی» نیز با هم‌راهی بعضی از رسانه‌های رسمی حکومتی، از آزادی‌عمل کامل برخوردار بوده و هرگونه توهین و بی‌احترامی را نسبت به ریس‌جمهور مرتکب می‌شدند.
حتی گاهی تصاویر جعلی و مونتاژشده بر علیه وی تهیه و در تیراژ وسیع تکثیر و در حاشیه نمازجمعه‌های سراسر کشور توزیع می‌شد، اما هیچ‌گاه اراده مسئولین قضایی٫ و مدعی‌العموم به پی‌گیری، تعقیب و مجازات متخلفین و بانیان توهین‌های آشکار تعلق نگرفت.
اما نامه یک دانشجوی نخبه و محروم از تحصیل‌‌ دانشگاه به ریس‌جمهور، در حکم توهین تلقی و مجازات شلاق را برای او به‌دنبال داشت.

اکنون پس از گذشت نزدیک به یک ماه از اجرای حکم بانو «توحیدلو»(+) و اندکی پس از انتشار تصاویر رقت‌انگیز زخم‌های برجای‌مانده بر بدن «پیمان‌ عارف» که به جرم توهین به ریس‌جمهور صورت‌گرفته، آقای «احمدی‌نژاد» به حکم نوش‌داروی بعد از مرگ، اعلام نموده‌است که «... از سوی رییس‌جمهور و مجموعه دولت هیچ‌گونه شکایتی در این خصوص انجام نشده‌است.»

بدیهی است که پی‌گیری، تعقیب و مجازات توهین‌کنندگان به ریس‌جمهور، ابتدا به ساکن نیازی به شکایت ریس‌جمهور ندارد، اما چنان‌چه قصوری مشاهده شد، ریس‌جمهور یا معاونت حقوقی ایشان می‌توانند درخواست پی‌گیری و تعقیب داشته باشند.(+)

با این‌حال به نظر می‌رسد‌‌، همان قانونی که توهین به ریس‌جمهور را به‌عنوان جرم عمومی تعریف، و مدعی‌العموم را مامور و موظف به پی‌گیری و تعقیب مجرمین نموده، آن اندازه از اعتبار را هم برای ریس‌جمهور قائل شده است، که در هر مرحله از سیر قضایی پرونده دخالت و تقاضای بخشش یا تخفیف مجازات مجرمین را داشته باشد و تقاضای او مورد اعتنای دستگاه قضایی باشد.

آقای «احمدی‌نژاد» اگر حقیقتا چنان‌که پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست‌جمهوری به نقل از ایشان اعلام نموده «.. طی سال‌های گذشته به‌طور مکرر صراحتاً تاکید نموده‌اند که با برخوردهای قهرآمیز مشابه مورد مذکور به‌شدت مخالف بوده و این شیوه را نامناسب می‌دانند»، می‌توانست برای اثبات صداقت خود، قبل از مجازات نام‌بردگان از دستگاه قضا برای آنان تقاضای بخشش و یا دست‌ِکم تخفیف مجازات نماید. اما انتشار بیانیه و اعتراض پس از اتمام مجازات، ضمن بی‌توجهی به قانون، از دروغ‌گویی آشکار ریس‌جمهور حکایت می‌کند.
این نوشته در امروز‌ نیوز این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۰ ، ۰۸:۳۳
علی مصلحی

آن کودک «نان» ندارد

يكشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۰، ۰۳:۳۰ ب.ظ

«روز اقدام وبلاگی» یکی از مناسبت‌های اینترنتی است که هر ساله در ۱۵اکتبر با موضوع خاصی برگزار می‌شود.

موضوع این اقدام در سال ۲۰۰۷ محیط‌زیست، در ۲۰۰۸ فقر، در ۲۰۰۹ تغییرات آب‌وهوایی، و در ۲۰۱۰آب بود و موضوع امسال آن به «غذا» اختصاص یافته‌است.

این اقدام، وبلاگ‌نویسان جهان را حول یک مسئله متحد می‌کند، آن مسئله را به بحث جهانی می‌گذارد و باعث می‌شود اقدام‌های جمعی بعدی برای چاره‌سازی آن مسئله شکل بگیرد.
یادداشت سال گذشته من با عنوان «آب را گل نکنیم» را این‌جا بخوانید.

نوزاد بلافاصله پس از تولد، با صدای نعره سنگینی که البنه برای پدر و مادرش دل‌نشین و خوش‌حال‌کننده می‌باشد، ضمن ابراز وجود، اعلام گرسنگی هم می‌کند و اولین چیزی که به او آرامش می‌دهد، و صدای نعره و اعتراض او را بند می‌‌آورد، شیر و پستان مادر است.
یک نیروی ماورایی ساعاتی قبل از تولد، پستان‌های مادر را برای تامین غذای کودک بارور نموده‌است. و الا تولد و مرگ کودک بلافاصله و هم‌راه با هم بود.

کره زمین همیشه تا امروز، امکانات کافی برای تامین غذای کامل تمام ساکنان خود را دارا بوده‌است. نه‌تنها امکانات تامین غذای کامل تمام ساکنان که امکانات بسیار و چندین‌هزار برابر بیش‌تر آن را. اما هم‌واره انسان‌های بسیار زیادی در اثر قحطی و گرسنگی مستقیم، یا بر اثر درگیری برای تصاحب غذای بیش‌تر با هم‌نوع، جان خود را از دست داده‌اند و این تراژدی غم‌ناک همه دوران‌های تاریخ بشر بوده و هست. گرسنگی و قحطی و جنگ و مرگ، و زمینی که همیشه پستان‌هایش برای فرزندان بشر پر شیر و بارور بوده‌است.

همین الان در شرایطی که ما سفره را گشوده و به‌آسانی غذای لذیذ خود را نوش‌جان می‌‌کنیم، در برخی از نقاط دنیا، مردم گرفتار گرسنگی و قحطی بوده، و هر روز مردگان خود را در اثر گرسنگی به خاک می‌سپارند، در حالی که نوبت خاک‌سپاری خود را انتظار می‌کشند. در‌‌ همان حال در قسمتی دیگر از نقاط دنیا، و در بعضی از خانه‌ها، پس‌مانده غذای سفره‌هایی که می‌تواند شکم چندین برابر این گرسنگان را سیر نماید، به‌آسانی به سطل‌های زباله سرازیر می‌شود.

«روز اقدام وبلاگی» تلاش می‌کند، یادآور این نکته باشد که: حق حیات و سهم نان هر انسان، سال‌ها قبل از تولد او در بدن زمین قرار داده شده‌است. سهم انسان‌ها از حیات زندگی است. نه گرسنگی و جنگ و مرگ!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۰ ، ۱۵:۳۰
علی مصلحی

علی مطهری، روسفیدی یا نمایش استعفا؟

پنجشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۰، ۰۸:۱۹ ق.ظ

 «علی‌مطهری» روز چهارشنبه رسما استعفای خود از نمایندگی مردم، در مجلس شورای اسلامی را تسلیم هیئت ریسه نموده، و در مصاحبه با خبر‌آنلاین با تأیید خبر استعفایش، نمایشی‌بودن آن‌را ردکرد و گفت: «در این موضوع جدی هستم و معتقدم باید به آیین‌نامه مجلس عمل کرد.»

 کم‌تر از دو سال پیش «روح‌الله حسینیان» دیگر نماینده مجلس در اعتراض به آن‌چه او «عزیز‌تر و ارزشی‌ترشدن جناح اصلاح‌طلب نزد ریس» می‌خواند، و با اعلام این‌که «... امروز خود را ناتوان‌تر از همیشه می‌یابم ... من خود را موجودی شکست‌خورده و سرخورده می‌بینم ...» از نمایندگی مجلس استعفا داد. اما یک‌هفته بعد پس از ملاقات با رهبری نظام استعفای خود را پس‌گرفته و به مجلس بازگشت.

عده‌ای از نمایندگان مجلس در‌‌ همان زمان اظهارنمودند که نتایج مورد انتظار «حسینیان» از استعفا حاصل شد.(+)

«علی‌مطهری» که از دو سال گذشته بیش‌ترین مخالفت‌ها را به‌شکلی آشکار با قوه مجریه و آقای «احمدی‌نژاد» داشته، و از مخالفت‌ها و تذکر‌هایش کم‌ترین نتیجه‌ای به‌دست نیاورده بود، از چند ماه پیش طرح سؤال از ریس‌جمهور را در دستور کار قرارداده، و نهایتا موفق شد تعداد امضای لازم برای ‌احضار ریس‌جمهور به مجلس و سؤال از وی را کسب، و تسلیم هیئت‌ریسه مجلس نماید، اما این درخواست هیچ‌گاه در دستور کار قرار نگرفت.
«مطهری» به‌عنوان آخرین ابزار احقاق حقوق موکلین خود و در اعتراض به این قصور و کوتاهی مجلس روز جهارشنبه استعفا نمود.

 علی‌رغم آن‌که آقای «مطهری» ادعا نموده‌است که استعفای او نمایشی نیست و بر درخواست خود به‌عنوان سؤال از ریس‌جمهور اصرار دارد، پیش‌بینی می‌شود که طی یکی دو هفته آینده، ایشان نیز هم‌چون آقای «حسینیان» با یک مقام عالی‌رتبه دیدار، و در پی آن استعفای خود را پس بگیرد، با این تفاوت که کم‌ترین نتیجه مورد نظر از استعفای او نه‌تنها حاصل‌نشده، که سال‌ها پس از آن هم حاصل نخواهد شد و چون همیشه روزگار مجلس و قوه‌مجریه و «احمدی‌نژاد» و «مطهری» بر‌‌ همان مدار و معیار «روز از نو روزی از نو»، و سبک و سیاق ۶ سال گذشته خواهد گشت و سپری خواهدشد و آن‌چه در این میان کم‌ترین محلی از اعتنا و عنایت نخواهد داشت، حقوق مردم و موکلین آقای «مطهری» و «حسینیان» و سایر وکیل‌الدوله‌ها خواهد بود.

البته این فرصت مغتنم برای آقای «مطهری» هست که یک‌بار با انتخاب مسیر درست و برای احقاق حقوق مردم، بر سر پیمان خود ایستاده و به سوگند نمایندگی خود وفادار بماند. این قلم با افتخار به استقبال شهامت و روسفیدی آقای «مطهری»، در قبال روسیاهی پیش‌بینی خود رفته و از ایشان می‌خواهد که: آقای مطهری! روسفید بمانید تا روسیاهی به زغال بماند.
این نوشته در خودنویس این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۰ ، ۰۸:۱۹
علی مصلحی

شهامت امضای یک نامه را داشته باشید

شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۰، ۰۷:۵۹ ق.ظ

ظاهرا قاعده بر این است و یا باید بر این باشد که اگر کسی به امری اعتراض دارد و یا از آن راضی است و قرار است این رضایت یا اعتراض را به خاطر نتایج عمومی آن علنی کند، مخفی‌شدن و یا ظاهرشدن با نام مستعار و ذیل عناوین کلی جمعی از معترضین و یا عده‌ای از موافقین، اصل اعتراض یا موافقت را بلاموضع می‌نماید.

 اعتراض یا رضایت علنی و عمومی موقعی موثر و مفید خواهد بود که شخصیت و هویت معترضین یا موافقین علنی و مشخص باشد. والا هرکس یا گروه جعلی، ذیل عناوین جعلی، کلی، و بی‌نام و نشانی که علنی نشود و کسی حاضر نباشد عنداللزوم مسئولیت آن‌را برعهده بگیرد، می‌تواند ادعای اعتراض و یا رضایت و حمایت نماید. البته حمایت و رضایت و یا اعتراضی که هم فاقد وجاهت قانونی است و هم فاقد کم‌ترین اثر عمومی و اجتماعی.

هفته گذشته نامه سرگشاده‌ای با امضای بیش از ۲۰۰ نفر از اعضای جامعه پزشکی ایران، خطاب به «بشار اسد» که دانش‌آموخته پزشکی و امضاءکننده سوگندنامه بقراط است منتشرشد که ضمن یادآوری مسئولیت انسانی وی، از اقدامات منافی رحم و شفقت انسانی جاری در کشور سوریه که به دستور وی اتفاق می‌افتاد اعلام انزجار شده بود.

حرکتی پسندیده اخلاقی و فطری که هر آدمی که اندکی از لطافت و شفقت انسانی بهره برده باشد با آن موافق و هم‌راه است و امضاء‌کنندگان را شایسته تحیت و تقدیر می‌داند.

 چند روز بعد از انتشار نامه یادشده روابط عمومی جهاد دانشگاهی، در یک گزارش بدون نام و امضا و تحت‌عنوان کلی «چند تن از پزشکان عضو این نهاد» اعلام کرد که «در پی انتشار نامه منسوب به تعداد قلیلی از جامعه پزشکی ایران خطاب به دکتر بشار اسد، رییس‌جمهور سوریه، چند تن از پزشکان عضو این نهاد که اسامی آنان در ذیل نامه مورد اشاره، ذکر شده‌بود ضمن اظهار ناخرسندی از مطالب نوشته‌شده در این نامه اذعان داشتند از متن نامه مذکور اطلاعی نداشته‌اند و یا اسامی آن‌ها بدون هماهنگی در نامه آورده شده‌است.»
 در آخر این گزارش اشاره شده بود که مستندات مربوط در جهاد دانشگا هی وجود دارد.

این‌که بعضی از انسان‌ها کم‌ترین بهره‌ای از انسانیت و شفقت نبرده و لاجرم برایشان هم مهم نیست که در کجای دنیا چه اتفاقاتی می‌افتد و خصوصا این‌روز‌ها در سوریه چه بلایی بر سر انسانیت می‌‌آید شکی نیست. و این‌که در بین این انسان‌ها پزشک هم وجود دارد و احتمال آن‌که آن‌ها عضو جهاد دانشگاهی ایران هم باشند خیلی دور از انتظار و غیرمنتظره و غیرممکن نیست. اما نکته دردآور آنست که این پزشکان بی‌نام و نشان به‌‌ همان اندازه که بهره‌ای از شفقت و انسانیت نبرده‌اند، به‌‌ همان اندازه هم شهامت ندارند که بیانیه خود را امضا نمایند، و ترجیح می‌دهند، اجازه دهند در سکوت ناشی از هراس، روابط عمومی نهاد متبوعشان به خود اجازه دهد، بیانیه‌ای بدون کم‌ترین ارزش و اثر که تنها اثرش بدنام کردن جامعه پزشکی متعلق به آن نهاد - به استثنای پزشکان انسان و شجاعی که با شهامت نامه به بشار اسد را امضا نموده‌اند - است را منتشر نماید.

 بدون کم‌ترین تردید روابط عمومی نهاد یادشده اگر حتی یک نام و امضا از پزشکان امضاکننده نامه به بشار را مبنی بر نارضایتی در اختیار داشت با افتخار ذیل بیانیه تکذیبیه‌اش اعلام می‌نمود. این عدم اعلام اسامی ضمن آن‌که از اصل دروغ‌بودن گزارش خبر می‌دهد، غیرمستقیم هم از انسانی‌بودن نامه ۲۰۰ امضا و غیرانسانی بودن رفتار بشار اسد خبر می‌دهد. در غیر این‌صورت هم پزشکان معترض هم روابط عموعی نهاد مذکور اسامی را با افتخار اعلام می‌‌نمودند.
این نوشته در خودنویس این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۰ ، ۰۷:۵۹
علی مصلحی

در حالی‌که «احمدی‌نژاد» و حاکمیت تلاش می‌کنند از طریق تمام تریبون‌های رسمی و غیررسمی، اعلام نمایند و نشان‌دهند که در به‌ترین شرایط و در به‌ترین رتبه‌ها و جای‌گا‌ه‌ها قرارداریم، و توجه مردم را به اشکال و با تبلیغات مختلف از لاغر‌تر شدن هر روزه سبد خرید و سخت‌تر شدن شرایط زندگی، منحرف نمایند، اما بعضی از واقعیات عریان جامعه امکان مخفی‌نمودن حقیقت و اجازه سرپوش‌گذاشتن بر دروغ‌های دولتی را نمی‌دهد.

 بالارفتن ناگهانی و بی‌سابقه قیمت نفت از ابتدای دولت نهم و درآمد افسانه‌ای حاصل از آن، چنان‌چه به شکل صحیحی مدیریت می‌شد می‌توانست تا سال‌ها و شاید دهه‌های متوالی کشور را در برابر صدمات احتمالی اقتصادی و خطرات پیش‌بینی نشده، بیمه نماید؛ اما نه‌تنها چنین نشد، بلکه آن ثروت در مسیر اختلاس‌های افسانه‌ای و به دست دزدها افتاد و یا هزینه تبلیغات دروغ و عوام‌فریبی‌ جاهلانه شد.

این‌روزها کم‌کم آثار این مدیریت غلط و ناتوانی دولت‌مردان از مهار و کنترل بحران‌های ناشی از آن آشکار می‌شود.
در شرایطی که «احمدی‌نژاد» ادعا می‌کند به لحاظ مالی در شرایط خوبی هستیم و همه جا امن و امان است و هیچ جایی هیچ مشکلی نیست، یک مقام فدراسیون قایق‌رانی ایران می‌گوید که به دلیل نبود بودجه، بلیت پرواز قایق‌رانان ایرانی اعزامی به مسابقات قهرمانی آسیا کنسل شده‌است.

 دقت فرمایید دولت با مدیریت مخرب بلایی بر سر ثروت افسانه‌ای آورده، که اکنون تنها پس از گذشت ۶ سال از فراهم‌کردن مقدمات سفر یک کاروان ورزشی به یک دوره مسابقه بین‌المللی ناتوان شده، و در حالی‌که مخفی نگه‌داشتن چنین واقعیاتی عملا غیرممکن است تمام رسانه‌ها خبر از شرایط مساعد و اوضاع روبه بهبود می‌دهند.

این واقعیت خیلی ساده است، اگرچه شاید بعضی دلایل مبهمی برای آن بتراشند. اما خیلی ساده دولت در چرخه مدیریت اشتباه به شرایطی افتاده، که نمی‌تواند هزینه‌های تبلیغ برای راست جلوه‌دادن دروغ‌ها را حذف کند. از طرفی باید سهم مردم‌فریبی‌های خاص را هم پرداخت کند و الا با مشکل‌‌ همان فریب‌خورده‌ها روبه‌رو خواهد شد و از طرف دیگر هزینه‌های واقعی و روزمره هم هست و چه به‌تر که به جای مخالف‌تراشی در طیف عظیم جوانان طرف‌دار فوتبال ورزش‌کاران عزیز ملی در یک رشته کم طرف‌دار و گم‌نام مثل قایق‌رانی را قربانی کنیم. خیلی ساده.
 
یک نکته جالب این خبر هم این است که این مخالف‌خوانی برای دولت و این دم خروس پیدا از خبرگزاری فارسی می‌آید که قسم حضرت عباسِ همه جا امن و امان است او هنوز قابل شنیدن است.
 این نوشته در امروزنیوز این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۰ ، ۰۷:۴۴
علی مصلحی

همه حقوق متعلق به دزد یا کپی‌کار است؟

دوشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۰، ۰۷:۰۲ ق.ظ

علم‌ها، تجربه‌ها، داستان‌ها، حکایت‌ها، زندگی‌نامه‌ها، و دیگر دسترنج‌های بشری، از سال‌ها و قرن‌های گذشته، با زحمت فراوان به‌دست ما رسیده است.
 اگر امروزه ما به‌آسانی و به‌ راحت‌ترین شیوه‌ها به این آثار دست‌رسی داریم و از آن استفاده یا سوء‌استفاده می‌کنیم و یا به همین آسانی در اختیار دیگران قرار می‌دهیم، نباید تصورشود که به همین سادگی هم از دیگران به‌دست ما رسیده‌است.

انسان‌ها برای ترویج علم و گسترش اخلاق و معنویت و جلوگیری از هدم آن، زحمت‌ها کشیده و رنج‌ها به‌جان خریده‌اند، تا آن‌ها را حفظ نموده و نسل به نسل، این گران‌بها میراث را به نسل بعدی منتقل نموده‌اند تا به‌دست امروزیان رسیده‌است.

احترام به حقوق و مالکیت معنوی یک اثر، در واقع درک و شناخت دقیق و به‌تر همین زحمت‌ها و رنج‌ها و احترام به آن است.
وقتی یک مخترع، کاشف، نویسنده، دانش‌مند و یا روزنامه‌نگار، ساعت‌ها، روز‌ها، ماه‌ها و بلکه سال‌ها، برای اختراع، کشف، نوشتن و یا تولید اثری تلاش می‌کند، باید همه حقوق مترتب بر آن اثر هم متعلق به خود او باشد. این درست نیست که فردی همه زحمت‌ها را به جان بخرد و فرد یا افراد دیگری نتایج زحمت او را به‌آسانی در اختیار خود بگیرند.

اگر امروز من و شما به‌راحتی حکایتی از زندگی و سخنان ارزش‌مند فلاسفه بزرگ یونان باستان که ۲۵۰۰ سال پیش در یونان می‌زیسته‌اند، می‌خوانیم و می‌شنویم و ضمن درس‌گرفتن از آن، مسرور هم می‌شویم، به آن دلیل است که نویسنده‌ای ۲۵۰۰ سال پیش این حکایت را از، مثلا «سقراط» شنیده و با هزار زحمت مکتوب نموده‌است. سال‌ها و سده‌ها این نوشته چون میراث گران‌بهایی دست به‌دست شده و چون خطر فرسودگی در کار بوده‌است، نویسنده دیگری با حفظ امانت و حقوق مولف اول، از روی آن نسخه جدیدی نوشته و در نسخه جدید اشاره نموده‌است که این نوشته از فلان نویسنده هست که بدون «تصرف» «دخالت» و «تغییر» و به‌علت فرسودگی و خطر از بین رفتن، از روی ان استنساخ صورت‌گرفته و به‌‌ همان شکل نقل می‌شود.
 شاید همین نسخه نیز چند سال یا چند دهه بعد، با همین خطر روبه‌رو بوده و یا این‌که قرار بوده‌است مردم بیش‌تری از این حکایت و پند استفاده نمایند، و لازم آمده تا نسخه‌های بیش‌تری از روی آن نوشته و منتشر شود.
 
در همه نسخه‌های دوم و سوم و ... نیز همین اشاره به نویسنده اولیه و اصلی و توجه به عدم «دخل» و «تصرف» در آن صورت گرفته، تا آن «امانت‌»‌ها ارزش واقعی خود را حفظ، و امروزه به‌آسانی و به به‌ترین شکل در اختیار و استفاده ما باشد.
 
این دقت و توجه به حقوق معنوی و مادی تولید‌کنندگان آثار، باعث شکل‌گیری قوانین و حقوقی شده‌است که امروزه ذیل نام «حق‌ مولف» «حق‌ تکثیر» و یا قانون «کپی رایت» شناخته می‌شود.
 
ساده‌ترین احترام به این حقوق در برخورد با یک اثر معنوی تولید‌شده مثل، شعر، نوشته، آهنگ، فیلم، برنامهhtml، و... آن‌َست که اگر می‌خواهیم از آن استفاده نماییم، آن‌را از ایجادکننده آن و یا کسی که حق استفاده به او واگذار شده، خریداری نماییم و یا اجازه استفاده رایگان از آن را، با حفظ شرایط، دریافت نماییم.
نحوه کسب این اجازه در اکثر کتاب‌ها و فیلم‌ها و تولیدات صوتی و وبلاگ‌ها و سایت‌های اینترنتی، مشخص شده‌است.

در شناسنامه اکثر کتاب‌ها می‌خوانیم: «همه حقوق محفوظ و متعلق به نویسنده است» یا «همه حقوق محفوظ و متعلق به ناشر است». در چنین شرایطی در‌‌ همان شناسنامه آدرس مولف یا ناشر برای کسب اجازه یاد شده‌است.
عباراتی به همین شکل را می‌توانیم درج‌شده روی تولیدات صوتی و تصویری ببینیم. وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌ها اکثرا در پایین‌ترین قسمت، شرایط استفاده از تولیدات خود را اعلام نموده‌اند، که بیش از ۹۰درصد آن‌ها تنها شرط استفاده را یادکردن منبع اعلام نموده‌اند. کار بسیار آسانی که اگرچه نتایج بسیار ارزش‌مندی برای همه به‌دنبال دارد، ولی متاسفانه توسط تعداد قابل‌توجهی از کاربران اینترنت انجام نمی‌شود و بدون‌توجه به حقوق تولیدکننده محتوی، نوشته، شعر، داستان، عکس، فیلم، موسیقی، و ... از وب‌سایت‌ها کپی و در در وبلاگ یا وب‌سایت دیگر بازنشر می‌شود.
 
یادداشت زیر در فیس‌بوک برای من ارسال شد. شاید برایتان جالب باشد نزدیک به ۱۰ دقیقه در «گوگل» به دنبال منبع آن گشتم و پیدا نکردم. و جالب توجه بود که این حکایت در بیش از ۳۰ وبلاگ‌ و وب‌سایت بدون یادکردن از منبع اصلی آن، بازنشر شده بود.

کم‌ترین معنی این اقدام «دزدی» است. خیلی راحت «دزدی» است و هیچ فرقی با بالارفتن از دیوار مردم به قصد سرقت دست‌رنج مادی آن‌ها ندارد.
 
معنی دردآور دیگر آن این‌َست که کاربران اینترنتی و مدیران وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌ها کم‌ترین ارزشی برای دست‌ِکم قانونی که برای حفاظت از حقوق خودشان طراحی‌شده قائل نیستند.

هر زمان شایعه‌ای را شنیدید و یا خواستید شایعه‌ای را تکرارکنید، این فلسفه را در ذهن خود داشته باشید!
در یونان باستان «سقراط» به‌دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود، با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط! می‌دانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده‌ام؟
سقراط پاسخ داد: «لحظه‌ای صبر کن. قبل از این‌که به من چیزی بگویی از تو می‌خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه‌پرسش است پاسخ دهی.
مرد پرسید: سه پرسش؟
سقراط گفت: بله درست است. قبل از این‌که راجع به شاگردم بامن صحبت کنی، لحظه‌ای آن‌چه را که قصدگفتنش را داری امتحان کنیم.
 اولین پرسش حقیقت است. کاملا مطمئنی که آن‌چه را که می‌خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟
مرد جواب داد: «نه، فقط در موردش شنیده‌ام.
 سقراط گفت: «بسیارخوب، پس واقعا نمی‌دانی که خبر درست است یا نادرست. حالا بیا پرسش دوم را بگویم، پرسش خوبی «آن‌چه را که در مورد شاگردم می‌خواهی به من بگویی خبر خوبی است؟
مرد پاسخ داد: نه، برعکس…
 سقراط ادامه داد: پس می‌خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی در مورد آن مطمئن هم نیستی بگویی؟
 مرد کمی دست‌پاچه شد و شانه بالا انداخت. سقراط ادامه داد: و اما پرسش سوم سودمندبودن است.
 آن‌چه را که می‌خواهی در مورد شاگردم به من بگویی، برایم سودمند است؟
 مرد پاسخ داد: نه، واقعا…
 سقراط نتیجه‌گیری کرد: اگر می‌خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن‌را به من می‌گویی؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۰ ، ۰۷:۰۲
علی مصلحی

یادم هست همون سال اولی که «خاتمی» رفته بود سازمان ملل و طرح موسوم به «گفت‌وگوی تمدن‌ها» رو هم اعلام کرد و توجه خاصی هم به آن نشد، نوه پسری خودش را با خودش برده‌بود سازمان ملل. اون موقع همه رسانه‌هایی که این‌روز‌ها به دکتر «احمدی‌نژاد» ریس‌جمهور ساده‌زیست و عدالت‌طلب گیر بی‌خودی داده‌اند، خفه‌قون گرفته‌بودند.

 سال دوم که رفت، پسر دوم و نوزاد کوچکش رو هم با خودش برده‌بود. یادمه روزنامه «شلمچه» که بعد‌ها لغو امتیاز شد و به جاش مجوز هفته‌نامه «جبهه» رو گرفت، اون روز‌ها اصلا کاری به این‌ کارا نداشت و همه حواسش به این بود که چرا هنگام سخن‌رانی «خاتمی» هیئت‌های نمایندگی اکثر کشورهای دنیا، سالن سازمان ملل را خالی کرده‌اند و او فقط برای صندلی‌های خالی سخن گفته و اینا. یادم هست روزنامه «رسالت» اون‌روز‌ها تیتر‌زده بود:
 «سخن‌رانی برای صندلی‌های خالی»

خلاصه به همه چیز سفرهای «خاتمی» کار داشتند، الا این‌که تو هر سفر یه عالمه زن و بچه و نوه و عروس و داماد با خودش به آمریکا می‌برد و تازه هیئت هم‌راهش هم گاهی به ۴۰۰ نفر می‌رسید که هیچ‌کدام هم نه‌تنها از سیاست خارجی ذره‌ای سر درنمی‌آوردند، بلکه صحبت‌کردن به زبان مادری‌شان هم ناقص بود، زبان انگلیسی که زبان بین‌المللی هست و دیگر زبان‌ها پیش‌کش.

حالا همه آن‌ها که هشت سال که «خاتمی» سالی چندبار به اجلاس سازمان ملل می‌رفت، خواب بودند، یک‌بار که آقای «احمدی‌نژاد» ریس‌جمهور عدالت‌خواه، ساده‌زیست و مردمی، یکی دو تا از اعضای خانواده‌اش که متخصص امور سیاسی و دیپلماتیک هستند، و فرزند خردسال‌ش را هم ناچارا هم‌راه خود برای اجرای اهداف ویژه به آمریکا برده، چرت‌ِشان پاره‌شده و سروصدا راه‌انداخته‌اند که‌ ای داد!‌ ای بی‌داد! چه نشسته‌اید که آقای «احمدی‌نژاد» با پول مردم به ماه عسل خانوادگی رفته و چه کرده و چه نکرده و ...، انگار که آقای «احمدی‌نژاد» هم مثل «خاتمی» است که پول مردم را بخورد و آب هم روش.

نه‌خیر جانم! مردم ما خودشان مردم‌داری آقای «احمدی‌نژاد» و احترام به سرمایه‌هایشان را سر هر ماه با دریافت یارانه نقدی، و آرامش را؛ با سکونت در مسکن مهر، و تامین آینده‌ نوزادش را؛ با طرح تامین آتیه نوزدان، و صد‌ها و هزار‌ها طرح ارزش‌مند دیگر از نزدیک لمس و درک می‌کنند و فریب بوق‌های تبلیغاتی بی‌بی‌سی و صدای آمریکا را نخواهند خورد.
 تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد.
مرگ بر ضد ولایت فقیه
درود بر رزمندگان اسلام‌
سلام بر شهیدان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۰ ، ۰۶:۵۹
علی مصلحی

روز گذشته سایت اینترنتی «بولتن‌نیوز، که منتشرکننده بیش‌ترین اخبار دروغ مبتنی بر شایعه و جعلیات است، در خبری جعلی گزارش‌داد که:"«محمد شریعتمداری» وزیر بازرگانی دولت هفتم و هشتم سید «محمدخاتمی» با گرفتن اقامت دائم برای همیشه به آمریکا سفر کرد... این گزارش می‌افزاید: «شریعتمداری» از ماه گذشته مقدمات انتقال خانواده خود از ایران به کشور آمریکا را فراهم کرده و پس از انتقال کامل منزل و اعضای خانواده‌اش خودش نیز روز گذشته از طریق پرواز «لندن» برای همیشه عازم آمریکا شد. هنوز معلوم نیست انگیزه وی از مهاجرات دائم به خاک آمریکا چیست اما ارتباط‌های ایجادشده با دولت‌های غربی در زمان وزارت وی یکی از عوامل دریافت ویزا و اقامت دائم آمریکا برای وی بوده‌است."
این خبر بلافاصله در اکثر رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی انتشار وسیعی یافت.

کم‌تر از یک روز بعد از انتشار و بازنشر وسیع این خبر٫ دفتر آقای «شریعتمداری» با ارسال تکذیبیه‌ای به سایت جعل‌کننده خبر٫ اعلام کرد که نه از کشور خارج شده و نه قصد خروج از کشور را دارد.
اما نکته جالب در این تکذیبه، ادبیات آلوده به عصبانیت و خارج از ادب، دفتر این عضو برجسته و معاون اقتصادی یک شورای عالی‌مرتبه در دستگاه رهبری کشور(+)، و کسی که هشت سال در دو دولت به عنوان وزیر در صدر یک وزارت‌خانه بوده و از آن‌ها مهم‌تر، به نمایندگی از نشکلی به دنیای سیاسی خود پاگذاشته، که مهم‌ترین شعار و نام آن «جمعیت دفاع از ارزش‌های انقلاب‌ اسلامی» بوده‌است.

دفتر «شریعتمداری» در تکذیبیه خود تصریح نموده‌است:"خروج ایشان در روز گذشته از طریق لندن یا هر گورستان دیگری به آمریکا و یا هر قبرستان دیگری تکذیب می شود".

 این ادبیات زشت و غیرمودبانه به به‌ترین شکل حکایت از درماندگی آقای «شریعتمداری» از تعقیب قضایی جاعلین خبر و سایت اینترنتی «بولتن‌نیوز» دارد.
چه این‌که اگر چنین درماندگی‌ها به‌علت بی‌کفایتی دستگاه قضا وجود نداشت، تا کنون باید دست‌ِکم ۹۰ درصد چنین پای‌گاه‌های اینترنتی که منبع اصلی اغلب اخبارشان شایعه و دروغ است، تحت‌تعقیب و پی‌گرد قضایی قرارگرفته و لغو مجوز یا دست‌ِکم به دستور کارگروه تعیین محتوای مجرمانه فیلتر یا مسدود شده‌باشند که نشده‌اند. و آقای «شریعتمداری» چون می‌داند شکایت او رهی به دستگاه قضا نمی‌برد شکایت خود را در قالب چنین تکذیبیه‌ای بیان نموده‌است.

چنین اتفاقاتی البته اگر درصد بسیار ناچیزی هش‌دار برای آقای «شریعتمداری» و شریعت‌مدارانی که در حمایت و هم‌راهی از شرایط امروز، و دامن‌زدن به آن شرایط سهم قابل توجهی داشته‌اند، به هم‌راه داشته باشد، جای گله باقی نخواهد ماند.
این نوشته در خودنویس این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۰ ، ۰۷:۰۸
علی مصلحی

آیت‌الله «آملی لاریجانی»، ریس قوه‌قضاییه ایران، حدود یک‌ماه پیش در جلسه مسؤلان عالی قضایی، با اشاره به آشوب‌های خیابانی و درگیری پلیس با اشرار بریتانیا، و در مقام مقایسه برخورد پلیس با آشوب‌گران در ایران و انگلیس فرمودند:
«در جریان فتنه ۸۸ همه شما مشاهده کردید که غربی‌ها چه‌طور مسائل را منعکس می‌کردند. شخصی در آن آشوب‌ها کشته شد که تا به آخر هم معلوم نشد به‌دست چه کسانی کشته‌شده و حتی احتمال این‌که در جریان آن مسئله دخالت مستقیم آشوب‌گران و در ‌‌نهایت دخالت خود غربی‌‌ها در کار بوده، وجود دارد. اما دیدید غربی‌ها علیه جمهوری اسلامی چه جنجالی راه‌انداختند که بگویند جمهوری اسلامی ایران با شهروندان خودش این‌طور برخورد می‌کند، در مقابل در آشوب‌های انگلیس در طول دو سه روز شش نفر کشته شدند اما ندای سازمان‌های حقوق بشری بلند نشد.»

استنباط غالب کنش‌گران سیاسی و از جمله خانوادهای شهدای پس از انتخابات جنجالی ۲۲ خرداد ۸۸ از این سخنان، نفی و رد شهادت عزیزان آن‌ها و حتی کشته‌شدن بسیجیان مورد ادعای اصول‌گرایان بود.

در‌‌ همان زمان اکثر خانواده‌های کشته‌شدگان حوادث بعد از انتخابات، در مصاحبه با رسانه‌ها، به این سخنان واکنش نشان دادند، اما ریس‌ قوه‌قضاییه، سخن‌گو و روابط‌عمومی آن قوه، هیچ‌گونه واکنشی در مقابل این مصاحبه‌ها از خود نشان نداده و حتی حاضر به تکذیب یا توضیح ادعای یادشده هم نشدند.

با این توصیف تردیدی باقی نمی‌ماند که ریس قوه‌قضاییه رسما کشته‌شدن افرادی در حوادث پس از انتخابات را به‌استثنای یک نفر قویا رد می‌کند.

ریس قوه مجریه اما در یک نشست خبری که روز جمعه یکم مهرماه، با حضور ۲۰ خبرنگار از رسانه‌های آمریکایی در هتل محل اقامت وی برگزار شد، اعلام کرد:
«متاسفانه ۳۳ نفر در حوادث بعد از انتخابات کشته شدند که بیش از دو سوم آن‌ها از نیروهای انتظامی یا مردم عادی هوادار دولت بودند.»

 ادعای ریس قوه مجریه در مورد تعداد کشته‌شدگان حوادث بعد از انتخابات، با ادعای ریس قوه قضاییه در این مورد مغایرت و تفاوت فاحشی دارد. بین یک و سی‌وسه دست‌ِکم سی‌ودو واحد اختلاف هست و قضیه آن‌جا حساس می‌شود که موضوع این واحد اختلاف، نه پول و مال و شیء، که «جان» انسان است و موضوع از آن‌جا حساسیت ویژه پیدا می‌کند که، افراد یادشده مسؤل حفظ مال و ناموس و «جان» شهروندان این کشورند و اکنون بر سر جان تعدادی از شهروندان به اختلاف رسیده‌اند.

 اصل مسئله اما آن‌َست که، بنا بر شواهد و قرائن دقیق و مستند موجود، تعداد شهدای بعد از حوادث کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۸۸ بسیار بیشتر از ادعای دور از واقعیت اما منصفانه‌تر ریس‌قوه مجریه نسبت به ادعای خالی از واقعیت ریس قوه قضاییه، و دست‌ِکم نزدیک به ۱۰۰ نفر است.

اگرچه حقیقت واقعیت موجود برای افکار بیدار موجود، روشن‌تر از آفتاب بوده و هست، اما مجموعه حاکمیت شایسته است جهت تنویر افکار عمومی و در پاسخ به سؤالات ایجادشده برای اندک مخاطب مطیع و هم‌راه خود توضیح دهند که بالاخره آیا حوادث بعد از انتخابات برخلاف حوادث و آشوب‌های یکی دو ماه پیش انگلیس، اصلا کشته نداشت یا تعداد کشته‌های آن ۳۳ نفر بود؟
این نوشته در خودنویس این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۰ ، ۰۶:۱۶
علی مصلحی