وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۷ مطلب در دی ۱۳۸۹ ثبت شده است

حدود یک‌سال پیش «سبزلینک» در فضای مجازی فعالیت خود را آغاز کرد. همان زمان اکثر دوستانی که هم‌دیگر را به این وب‌سایت دعوت می‌نمودند، مهم‌ترین شعارشان این بود که این سایت در آینده‌ای نزدیک یک «بالاترین» خواهد بود. اگرچه نحوه کار این وب‌سایت با اندکی تفاوت چیزی در حد «بالاترین» بود، و مهم‌ترین هدفش ــ چنان‌که از نامش پیدا بود ــ پوشش‌دادن و معرفی اخبار جنبش سبز در فضای مجازی بود؛ اما با وجود همه این ویژگی‌ها نه‌تنها نتوانست یک «بالاترین» باشد، بلکه حتی نتوانست در جذب کاربر و گسترش فعالیت به معدل قابل‌قبولی در بین سایت‌های مشابه دست یابد. این درحالی بود که اکثر کاربران «بالاترین» ، «دنباله» ، «سبزفتو» و فعالین سبز در فضای مجازی در این سایت عضو شده و فعالیت نمودند، اما اقبال عمومی آن‌طور که تصور می‌رفت متوجه این سایت نشد.

یکی دوسال قبل از آن وب‌سایت «دنباله» با همین ویژگی و کارکردی تقریبا شبیه «بالاترین» در فضای مجازی فعال بود و توانسته بود کاربران و مخاطبان خاص خود را هم جذب نماید. کد مخصوص ارسال لینک به این سایت هم تقریبا در سطحی نزدیک به «بالاترین»، در اکثر وبلاگ‌ها و وب‌سایتها وجود داشت اما این وبسایت هم هیچگاه نتوانست به سطحی از موفقیت فوق‌ا‌لعاده‌ای که «بالاترین» بدان دست یافته بود دست یابد.
این در شرایطی بود که عضویت در این سایت‌ها و بازکردن حساب کاربری بدون هیچ‌گونه محدودیتی وجود داشت، و عضویت در «بالاترین» محدودیت داشته و بدون دعوت‌نامه امکان‌پذیر نبود و پروسه گرفتن این دعوت‌نامه هم تقریبا سخت طراحی شده و خود محدودیت دیگری داشت.

با این‌همه تمایل کاربران اینترنتی به عضویت در «بالاترین» با وجود محدودیت پیش‌گفته هر روز بیش از پیش بود. هنوز هم این تمایل و علاقه وجود دارد و درست هم هست. «بالاترین» علی‌رغم بعضی از انتقادهای درست که به تصمیمات اخیر مدیریت آن می‌شود، و ظاهرا وارد هم می‌باشد، اما این سایت طی چند سال فعالیت به‌خوبی توانسته جای‌گاه مناسب خودرا پس از فراز و فرودهای بسیار و آهسته‌آهسته پیدا کند، و طی این مدت خدمات و پشتیبانی لازم را در اختیار کاربرانش قرار داده‌است و افرادی که امکان عضویت در این سایت نداشته‌اند هم به نوعی استفاده لازم خود از خدمات این وب‌سایت را داشته‌اند. اگرچه تنهاشدن و نبودن رقیب، به‌خودی خود ظرفییت انحراف را ایجاد می‌کند و شاید بتوان گفت که منشاء انحراف اخیر «بالاترین» و اعتراض کاربران آن همین ویژگی بدون رقیب و یکه‌تازبودن آن است، و به این دلیل وجود سایتی با ویژگی‌ها و قابلیت‌های «بالاترین» می‌تواند سوپاپ اطمینان و ابزار هدایتی برای جلوگیری از انحراف احتمالی باشد و از این منظر حضور وب‌سایت‌های «ریشه‌ها»، «روزنامه» و «آزادگی» را باید به فال نیک گرفت. اما متاسفانه باید گف سربرآوردن سرزده این سایت‌ها به این شکل و آن‌هم به فاصله زمانی بسیار محدود، بیش از آن‌که نشانه خوبی را نوید بدهد، متاسفانه نشانه زنگ خطری برای این سایت‌هاست که قبلا برای سایت‌های مشابه‌ «دنباله» و «سبزلینک» به‌صدا درآمده و ظاهرا مدیران سایت‌های جدید آن‌را نشنیده‌اند.

یک نکته را متذکر شوم؛ من با افتخار در همه این وب سایت ها عضو هستم و همین دوهفته پیش حساب کاربری فعال من و همه دوستانی که با دعوت من در «بالاترین» عضو شده بودند، بسته شده. اما با این وجود من انتقادات تند و بی‌سابقه حدود یک ماه اخیر به این سایت را کمی بی‌انصافی و قدرناشناسی تعبیر می‌کنم و به همان اندازه که معتقدم کاربران به «بالاترین» ارزش داده‌اند، معتقدم که «بالاترین» هم متقابلا به کاربران خود خدماتی را داشته است.

اما به‌عنوان یک کاربر تقریبا فعال در عرصه مجازی، علاقه‌مندم احتیاط و تجربه بش از پیش وجه همت و سرمشق همه ما و خصوصا سایت‌های جدید باشد تا قبل از آن که شرایطی فراهم شود که نتوان اعتبار از دست رفته را بازیابی نمود& دست به اقدامات شتاب‌زده نزنیم.

من و همه کاربران «بالاترین» و کاربران سایت‌های جدید بسیار خوشحال خواهیم بود که آقای «یحیی‌نژاد» وب‌سایتهای جدید را نه به‌عنوان رقیب که به‌عنوان رفیق و هم‌راه نگاه کرده و متقابلا مدیران و کاربران وب‌سایت‌های جدید هم از هم‌اکنون خود را رقیب «بالاترین» حس نکرده و معرفی ننمایند. ضمن این‌که البته لازم است شرایط این دو دسته کمی با هم متفاوت باشد تا هر کاربری بنا به شرایط هر سایت و علایق خود یکی را انتخاب نموده و فعالیت خود را روی آن متمرکز نماید.

درهمین رابطه:
مرگ مغزی بالاترین
دست بالای دست بسیار است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۸۹ ، ۱۳:۴۲
علی مصلحی

سال ۸۹ اندک‌اندک به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شود، اما مردم ما و خصوصا والدینی که در سال‌جاری مشمول عنایت و رحمت خداوندی شده و صاحب نوزاد شده‌اند، هنوز چشم‌به‌راه مبلغ ۱میلیون تومانی هستند که آقای «احمدی‌نِژاد» وعده داد به متولدین ۸۹ بپردازد. این وعده اکنون عملی نشده و آن‌گونه که کارشناسان می‌گویند شرایط تحقق آن نیز وجود ندارد.

«احمدی‌نژاد» در روزهای آغازین سال‌جاری وعده داد که به هر نوزاد ایرانی متولد سال ۸۹ یک‌میلیون تومان پرداخت خواهدنمود.
 همان زمان بعضی از نمایندگان مجلس نسبت به این خلاف قانونی دولت، اعتراض نمودند، اما نه دولت و آقای «احمدی‌نژاد» به اعتراضات توجهی نمودند، و نه نمایندگان معترض پی‌گیر اعتراض قانونی شدند.

اما حالا درحالی‌که اندک‌اندک به روزهای پایانی سال ۸۹ نزدیک می‌شویم، «جمال‌ دامغانیان» عضو هیئت‌مدیره بانک‌ ملی، در حاشیه همایش «تجربه سیاست‌گذاری پولی در کشورهای اسلامی» در جمع خبرنگاران اظهار نموده‌اند که «از ابتدای سال‌جاری تا کنون ۹۶۰ هزار نوزاد متولدشده و پیش‌بینی می‌شود که تا پایان سال این رقم به یک‌میلیون و۴۰۰ هزار برسد.»

بنابراین برای تحقق و عملی‌شدن وعده ریس‌جمهور بودجه ۱۴هزار میلیار تومانی مورد نیاز است که به گفته آقای «دامغانیان» تاکنون هیچ مبلغی در این رابطه به بانک‌ ملی ارائه نشده‌است. و به‌نظر هم نمی‌رسد با توجه به شرایط جاری ارائه شود.

در این میان می‌مانند جمعیت نزدیک به ۱میلیون و ۴۰۰هزار خانواده‌ با جیب بزرگ و دوخته‌شده خالی، و کلاه‌گشادی که بر سر خود و فرزندان‌شان رفته‌است.
این نوشته در امروز این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۸۹ ، ۱۳:۳۱
علی مصلحی

جنتی و اقرار به تزیینی‌بودن رای مردم

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۸۹، ۰۱:۲۴ ب.ظ

کم‌تر کسی باور می‌کرد هوش‌مندی بالای سیاسی آقای «خاتمی» در اعلام پیش‌شرط‌های اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات آتی، پیش‌فرضی برای اجرای آخرین پرده‌ها از رسوایی اصول‌گرایان باشد.
اما ذکاوت «خاتمی»، «احمدجنتی» را واداشت زودتر از موعد اعلام و اقرار کند که؛ نیازی به رای اصلاح‌طلبان نیست. و کدام ناظرآگاهی است که باور کند ایشان و سایر هم‌فکران‌ِشان کم‌ترین ارزش و اعتباری برای رای و اراده مردم قائل‌ بوده‌اند؟

صرف‌نظر از کمیت وزن سیاسی اصلاح‌طلبان، و بدون در نظرگرفتن بی‌اعتمادی شدید داخلی و بین‌المللی نسبت به متولیان پروسه انتخابات در ایران، حرف «احمد جنتی» بسیار قابل توجه‌است.
این حرف، حدیث‌نفس و حرف دل اصلی اصول‌گرایان است که برای اولین‌بار باید «جنتی» را به‌دلیل این شهامت و شفافیت و صراحت‌نطر ستایش کرد.

اصول‌گرایان از ابتدای انقلاب هیچ ارزشی برای رای مردم قابل نبوده و هم‌واره حضور و رای مردم را در حد نمایش و تزیین و تبلیغ به‌نفع خود قبول داشته و چنان‌که احتمال می‌دادند رای، اراده و خواست مردم، چیزی غیر از خواست آنان باشد، با تمام ابزار و امکانات موجود و ممکن جلو تحقق این اراده و خواست را می‌گرفتند.

نظارت استصوابی، دخالت مستقیم و غیرمستقیم در کار هیئت‌های اجرایی و مصادره به‌مطلوب نمودن آن‌ها، ردصلاحیت گسترده داوطلبان با گرایش فکری متفاوت، و ... ابزارهایی بوده‌است که اصول‌گرایان و در راس آن‌ها شورای‌ نگهبان طی سی سال گذشته برای جلوگیری از تحقق رای و خواست مردم و یا تقلیل اراده آن‌ها بدان متوسل‌شده و پس از اخذ نتیجه مطلوب اما ناحق، دموکراتیک و مردمی‌بودن نظام را با تمام توان رسانه‌ای تبلیغ نموده‌اند.

مگر آن‌که اشتباه محاسباتی و پیش‌بینی‌ها اشتباه از آب در‌آید، چنان‌که در دوم خرداد ۷۶ این اشتباه محاسبات اتفاق افتاد و نتیجه آن نشد که خواست و نظر آنان بود، آن شد که مردم می‌خواستند.
 مردم فراموش نکرده‌اند که اصول‌گرایان و به‌خصوص آقای «جنتی» دبیر شورای نگهبان بارها و بارها، به این اشتباه محسباتی اقرار، و اعلام نمودند که؛ اجازه تکرار اشتباه دوم خرداد را نخواهند داد. البته ایشان و اصول‌گرایان هیچ‌گاه به صراحت اقرار نمی‌نمودند که نیازی به رای مردم ندارند. بلکه با خودقیم و ولی‌خواندن و صغیر پنداشتن مردم اعلام می‌نمودند که، اجازه فریب‌خوردن مردم و سوءاستفاده از آن‌ها را نخواهیم داد. همان کاری که -به زعم خودشان برای جلوگیری از فریب مردم- به‌گستردگی در انتخابات مجلس هفتم و ریاست‌جمهوری نهم انجام داده و در کودتای انتخابانی‌ ریاست‌جمهوری دهم با جعل و سرقت و تقلب و خیانت آشکار تکمیل نمودند. و بلافاصله شور و شعور و حضور ستایش‌برانگیز مردم در پای صندوق‌های رای ریاست‌جمهوری دهم، مصادره به مطلوب شده و تا کنون نیز از آن به حماسه ۴۰ میلیونی و به‌عنوان بیمه نظام و حاکمیت و حجت مردمی بودنشان تبلیغ شده است.

اما چه شده‌است که آقای دبیر محترم شورای نگهبان، به این نتیجه رسیده‌است که دیگر نیازی به این بیمه و این حماسه حضور و تزیین و تبلیغ ندارد؟
ظاهرا و نه که ظاهرا بلکه قطعا مجموعه نظام به روشنی دریافته‌اند که پایگاه‌های مردمی‌شان علی‌رغم در اختیارداشتن تمام ابزارها و جای‌گاه‌های اختصاصی، و خرج‌کردن از کیسه دین، به‌شدت متزلزل‌شده و کیسه دین در اختیار و معرفی‌شده به‌شدت تهی و خالی از اعتبار شده و دیگر مستمسکی برای فریب و دل‌مشغولی مردم موجود نیست.
 در چنین شرایطی کم‌کم لازم است اعلام شود نیازی به رای مردم نیست. اما این اعلام باید به تدریج و طی پروسه خاصی صورت گیرد. نقطه شروع آن عدم نیاز به حضور اصلاح‌طلبان است که در ابتدایی‌ترین تصور و با فرض قبول نتایج اعلام‌شده انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، دست‌ِکم ۱۳ میلیون رای را نمایندگی می‌کنند.

 ۱۳ میلیونی که طی سال‌های گذشته بیش‌ترین تلاش برای اخذ رای‌شان برای تبلیغ و تزیین صورت‌ می‌‌گرفته است. اما همین‌که مشروعیت مردمی نظام دیگر این‌روزها نیاز و مسئله حاکمیت نیست و در شرایطی که اعتبار بین‌المللی حاکمیت در مجامع رسمی و غیررسمی جهانی، طی چهار سال گذشته به‌شدت تنزل یافته، حاکمیت نیازی به شارژ اعتبار دروغین گذشته نداشته و ترجیح داده است این رای را نداشته باشد و در مقابل دردسر حضورشان را هم.

 و حالا به‌تر است که در آخرین سنگرها با تمام احتیاط لازم از آخرین لحظات عمرش دفاع نماید. (این چنان‌چه که عرض کردم فرض کم‌ترین شرایط ممکن است. در حالی که به شهادت رفتار حاکمیت در جریان انتخابات دهم و تقلب آشکار در انتخابات و کودتای انتخاباتی بدون شک شرایط بسیار متفاوت از شرایط مفروض فوق است).

مجموعه حاکمیت به‌نمایندگی و سخن‌گویی «احمدجنتی» طی سی سال گذشته برای از دست‌ ندادن امتیازات و حفظ وضعیت و شرایط موجود، مجبور به دروغ‌گویی و تبلیغ و تزیین مشروعیت‌دروغین مردمی بود، اما امروز دیگر آن‌ها چیزی برای از دست دادن ندارند پس چه به‌تر که دست به ریسک‌های دردسرساز و مخاطره‌آمیز نزنند.

پیش‌شرط‌های آقای «خاتمی» در حکم حکایت جوانی بود که مادرش را برای فروش به بازار می‌برد و در مقابل اعتراض مردم اعلام می‌کرد؛ نگران نباشید قیمتی می‌گویم که کسی نخرد.
پیش‌شرط‌های «خاتمی» اگرچه در بازار اصلاح‌طلبان مورد توجه واقع نشد، اما در اردوگاه اصول‌گرایان، خام‌گویی و توهم خریدارن را به‌همراه داشت. این هنوز از نتایج سحر است.
این نوشته در جرس این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۸۹ ، ۱۳:۲۴
علی مصلحی

شهید بهشتی و براندازی دین؟

پنجشنبه, ۹ دی ۱۳۸۹، ۱۲:۱۵ ب.ظ

سال گذشته در گیرودار بازداشت‌ فعالین سیاسی و پلمپ دفاتر احزاب اصلاح‌طلب و ستادهای تبلیغاتی نامزدهای معترض، پس از پلمپ «دفتر حفظ و نشر آثارشهید بهشتی» در میدان هفت‌تیر تهران، مسؤلین قضایی اعلام نمودند که از این دفتر جزوه‌های احزاب چپ، مجاهدین و حزب توده کشف شده، و بلافاصله از این کشف شاه‌کار خود نتیجه‌گیری نمودند که معترضین به نتایج انتخابات در فکر انقلاب مخملی و براندازانه بوده، و نقشه راه این براندازی را در نشریات سازمان‌هایی که در اوایل انقلاب، فعالیت‌هایی این‌چنین داشتند، جست‌وجو می‌نموده‌اند.

نکته جالب در این گزارش‌ها آن بود که به هیچ عنوان از این مکان به عنوان «دفتر حفظ و نشر آثار شهید بهشتی» که سابقه ۳۰ ساله داشت اشاره نشده، و همیشه از آن به‌عنوان دفتر مشاور ارشد «موسوی» و دفتر پی‌گیری وضعیت شهدا و مفقودین حوادث بعد از انتخابات نام برده می‌شد.

همان زمان، دکتر «علی‌رضا بهشتی» فرزند شهید «بهشتی» اعلام نمود که این جزوه‌ها نه مال امروز و دیروز، که سی سال است در آن مکان موجود، و متعلق به شهید مظلوم می‌باشد که برای بحث و مناظره با اعضای حزب توده و مجاهدین و هم‌چنین پاسخ به شبهات آن‌ها توسط ایشان مورد مطالعه قرار می‌گرفته است.

به‌رغم آن‌که سال گذشته حاکمیت از این ترفند طرفی نبست و بیش از پیش آبروی خود را بر باد داد، اما آن اتفاق باردیگر تکرار شده و این‌بار «حیدر مصلحی»، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، در سخنانی ضمن طرح اتهام‌های تازه‌ای علیه رهبران جنبش سبز، خبر از کشف جزوه‌ی براندازی دین از منزل دکتر «علی‌رضا بهشتی» داده‌است.

وی که به‌مناسبت سال‌گرد تظاهرات حامیان دولت در روز نهم دی سال گذشته در جمع شماری از طلاب حوزه علمیه قم سخن‌رانی می‌کرد، در این‌باره گفته است: «از منزل یکی از سران رده‌اول فتنه که در واقع اتاق فکر آنان بود، جزوه بسیار تکان‌دهنده‌ای به‌دست آمد که در آن طرح براندازی دین از ایران، پیش از انتخابات تاکنون ترسیم شده بود.»

تکرار سناریو‌های مضحک و شکست‌خورده‌ی این‌چنینی، بیش از پیش حکایت از این واقعیت دارد که لشکر شکست‌خورده دروغ و دغل و فریب، غرق‌شدن خود را درک نموده و به عریانی فروغلطیدن در گرداب دروغ‌های خودساخته را بیش از پیش مشاهده می‌نماید و در چنین شرایطی به هر حشیشی برای جلوگیری از غرق‌شدن، تشبث می‌جوید.
 اما گرداب دروغ و نیرنگ هرلحظه بیش‌تر و بیش‌تر آن‌ها را در خود فرو بلعیده و دست یازیدن به این ترفندها، پیش از آن‌که کمکی به نجات‌شان بنماید، بیش‌تر به سمت غرق‌شدن هدایت‌شان می‌کند.
این نوشته در جرس این‌جا

در همین رابطه:
پاسخ علیرضا بهشتی به ادعاهای وزیر اطلاعات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۸۹ ، ۱۲:۱۵
علی مصلحی

ساندیس نیوز، ساندیس سایبری

پنجشنبه, ۹ دی ۱۳۸۹، ۱۲:۰۶ ب.ظ
واژه «ساندیس» پس از انتخابات جنجالی ریاست‌جمهوری دهم و اعتراضات گسترده به نتایج آن وارد ادبیات سیاسی طنز ایران شد و به‌دلیل این‌که شرکت‌کنندگان در تظاهرات تبلیغی و نمایشی برای تبلیغ سلامت انتخابات و کلا مدافعان نظام، با این نوشیدنی پذیرایی می‌شدند، این نوشیدنی خاص، بار منفی «کودنی» «ابلهی» «حزب‌‌بادی» و معانی معادل آن‌را به‌خود گرفت و به شکل گسترده توسط طنزپردازان جنبش سبز مورد استفاده قرارگرفت.

در نوشته‌ها و طنزهای اعتراضی «ساندیس‌خور» معادل کسانی بود که در نهایت جهالت و صرفا جهت نوشیدن یک نوشیدنی بی‌ارزش، به کم‌ترین بها حاضر بودند در مقابل خیانت‌های آشکار مسؤلین نظام در حق توده‌ها، سکوت نموده و نه‌تنها سکوت نموده که در مانورهای تبلیغی آن‌ها نیز شرکت گسترده داشته باشند، و بدتر از آن در عملیات سرکوب مردم نیز شرکت نمایند.

با این توضیح، این کلمه در حکم ناسزایی تلقی می‌شد که معترضان به نتایج انتخابات به مدافعان به سلامت انتخابات و طرف‌داران حاکمیت و البته توده جاهل آن نثار می‌کردند.

حالا اگر شما با وبلاگی با نام «ساندیس‌نیوز» برخورد کنید، بلافاصله گمان می‌کنید این وبلاگ متعلق به اهالی جنبش سبز است. اما این‌طور نیست این وبلاگ که از دو روز پیش روی فضای مجازی فعال شده، با توجه به شکل و ظاهر آن، هم‌چنین لینک‌های معرفی‌شده در سمت چپ وبلاگ، حکایت و روایت از تعلق آن به دوستان حزب‌اللهی و بسیجی مدافع‌نظام و ولایت و طبقه‌بندی شده در ۶۳درصدی می‌کند که به «سران فتنه» رای نداده‌اند، و ضمنا حالا در قالب سربازان کوچک ارتش سایبری نظام شناخته می‌شوند.

از طرف دیگر تعداد قابل‌توجه برچسب‌ها و کلمات کلیدی متعلق به «حسین‌قدیانی» و وبلاگ قطعه ۲۶ نشانه‌ای دیگریست از این‌که مدیر یا مدیران این وبلاگ از دوستان نزدیک این نویسنده جوان هم‌سو و هم‌صدا با روزنامه «کیهان» می‌باشند.

طنز مضحکی در نام‌گذاری وبلاگ نهفته است. این نام، پیش از آن‌که نقد «جنش‌سبز» باشد، تمسخر کاروانیان ۹ دی ۸۸ است و این تمسخر نه به دست رسانه‌های بیگانه یا خودی‌های بیگانه‌نشین، که توسط همان ارتش سایبری و البته از روی جهلی که از شرب «ساندیس» دست می‌دهد، صورت می‌پذیرد.
 و این جای تعجب نیست. چه این‌که اگر غیر از این می‌بود جای تردید و تعجب داشت.

اما از این‌ها که بگذریم، واقعیت جالبی در این اتفاق مجازی و مضحک و اصطلاحا حضور سایبری نهفته است. ۶۳ درصدیان طی دو سال گذشته تبلیغات فراوانی برای ایمیل ملی و اینترنت ملی و حمایت‌های جدی و آشکار از میزبانان وبلاگ وطنی ‌نمودند و در همان حال سیل وبلاگ‌نویسان و فعالان عرصه خبر ورسانه و روزنامه‌نگاری آنلاین بودند که بی‌توجه به این تبلیغات در حال کوچ به سرویس‌های اینترنتی بیگانه بودند، هم به دلیل عقب‌ماندگی فنی هم مسائل امنیتی و البته نوعی اعلام اعتراض به حاکمیت. حالا جالب است که هم‌راهان سایبری و شاخه اینترنتی این جماعت وبلاگ خود را روی دامنه‌ COM ثبت نموده و از ثبت وبلاگ خود رو دامنه ملی و وطنی IR‌ امتناع نموده‌اند.
این‌هم البته یکی از فوائد بسیار نوشیدن «ساندیس» است که فبلا درباره آن توضیح داده شد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۸۹ ، ۱۲:۰۶
علی مصلحی

قطر، جام‌جهانی‌فوتبال، ایران

دوشنبه, ۶ دی ۱۳۸۹، ۱۱:۴۷ ق.ظ

«سعیدلو» ریس سازمان تربیت‌بدنی، که در قطر به سر می‌برد، از آمادگی ایران برای هم‌کاری با قطر به‌منظور برگزاری بازی‌های جام جهانی ۲۰۲۲ خبر داد.
 آقای «سعید‌لو» گفته که «ما آمادگی خود را برای برگزاری برخی بازی‌های جام جهانی که شرایط آب و هوایی قطر اجازه برگزاری آن‌ها را نمی‌دهد، اعلام کردیم.»

همان‌طور که هیچ کشوری نمی‌تواند راسا و بدون نظر و انتخاب «فدراسیون‌ بین‌لمللی‌ فوتبال» (فیفا) میزبان جام جهانی فوتبال ــ که هر چهار سال یک‌بار به میزبانی کشوری برگزار می‌گردد ــ بشود، و میزبانی جام جهانی پس از داوطلب میزبانی‌شدن نیازمند طی‌کردن پروسه نفس‌گیر رضایت و انتخاب «فیفا» می‌باشد، به همان صورت کشور میزبان کم‌ترین حقی در تغییر کوچک‌ترین قانون مصوب آن فدراسیون ندارد و موظف است وظیفه میزبانی خود را طبق نظام‌نامه خاص «فیفا» که منشوری جهانی و بین‌المللی و مورد تایید اکثر کشورهای عضو می‌باشد، انجام دهد.

احتمال تخطی از این منشور، و یا احتمال آن‌که کشوری نتواند امکانات لازم و شایسته را برای برگزاری بهینه این مسابقات تدارک نماید، ممکن است به تجدیدنظر «فیفا» در تصمیم اتخاذشده و سلب امتیاز میزبانی از کشور انتخا‌ب‌شده، منجر شود.

از نگاهی دیگر چنان‌چه لازم آید در قوانین، منشور و مرام‌نامه تاییدشده فعلی، تغییراتی ایجاد شود، طی پروسه خاصی اعلام عمومی شده و پس از اخذ نظر کارشناسان موافق و مخالف و نهایتا رایگیری، تغیییرات ایجادشده رسما به تمام اعضا‌‌ء ابلاغ و توسط سخن‌گوی فدراسیون اعلام می‌شود.

طی نزدیک به یک قرن گذشته که مسابقات جام جهانی فوتبال هر چهار سال یک‌بار برگزار می‌شده، سابقه نداشته است که یک کشور میزبان باشد و سهمیه و امتیاز میزبانی را با کشور دیگری به اشتراک بگذارد.

به نظر می‌رسد هیچ‌یک از این اتفاقات در پروسه انتخاب همسایه جنوبی ایران «قطر» به‌عنوان میزبان جام جهانی فوتبال در سال ۲۰۲۲ نه اتفاق افتاده و نه قرار بوده است اتفاق بیفتد. والا هنگام اعلام رسمی میزبانی آن کشور این موضوع نیز رسما از طرف سخن‌گوی آن فدراسیون به اطلاع علاقه‌مندان فوتبال در سراسر دنیا می‌رسید.

اما علی‌رغم این‌ها روزگذشته آقای «سعیدلو» معاون ریس‌جمهور و ریس سازمان‌ تربیت‌بدنی، در جمع خبرنگاران از اعلام آمادگی ایران برای کمک به «قطر»‌به منظور میزبانی جام‌جهانی ۲۰۲۲ و هم‌چنین موافقت نسبی امیر قطر با برگزاری برخی دیدارهای این جام‌جهانی در ایران خبر داد.

اگر طی چند روز آینده طبق معمول یکی دو ماه اخیر، این خبر توسط یک مقام اجرایی دیگر تکذیب نشده یا ‌واکنش طرف قطری را به‌دنبال نداشته باشد، باید اذعان کرد که پرت‌وپلاگویی مسؤلین ایرانی طی پنج سال گذشته، تبدیل به یک اپیدمی منطقه‌ای شده و در اولین فرصت گریبان‌گیر کشور «قطر» و مسؤلین اجرایی آن کشور شده‌است.

جدای از این نکته که طنزی تلخ را روایت می‌کند، به نظر می‌رسد کشورهای منطقه فرصت برای سوءاستفاده، کلاه‌برداری و تحقیر مردم و سرزمین مقدس‌مان را در نتیجه بی‌کفایتی دولت‌مردان آن مناسب‌دیده و با دادن وعده پوچ و مضحک «اشتراک میزبانی» سعی در دوشیدن بیش از پیش و غارت سرمایه‌های مادی و معنوی کشور دارند.

جدای از همه این‌ها با فرض صحت این همه حرف و حدیث، این خبر نه‌تنها نمی‌تواند و نباید اسباب خوشحالی باشد، بلکه اسباب سرافکندگی و شرم‌ساری ملی و آدرس غلط‌دادن برای سرپوش گذاشتن بر اشتباهات مکرر مسولین مربوطه می‌باشد.

در همین رابطه:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۸۹ ، ۱۱:۴۷
علی مصلحی
 امام‌جمعه محترم شیراز در خطبه‌های نمازجمعه این هفته، پس از تشکر و اعلام حضور وزیر راه در این استان فرموده‌اند: «تصمیمات غلط در مورد راه‌آهن شیراز ـ‌ اصفهان مربوط به دوران اصلاحات بوده که مسؤلان بعدی را مجبور به ادامه این طرح کرد.»

تا این‌جای کار خدا را هزارمرتبه شکر که بالاخره یک مقام عالی‌رتبه اصول‌گرا و مدافع نظام و حاکمیت، غلط‌بودن طرح را رسما و از طریق تریبون مهم و مطرح خطبه‌های نمازجمعه اعلام نموده‌اند و قبول کرده‌اند که در حوزه مدیریت دولت نهم این اشتباه و به تعبیر ایشان غلط صورت گرفته‌است.

اما از این اتفاق مبارک که بگذریم، اگر قرار بود که تصمیمات دولت اصلاح‌طلب که به نظر ایشان غلط بوده ادامه داشته باشد، چه نیازی به رای‌آوردن اصول‌گرایان و تعویض مدیریت اجرایی کشور با صرف آن همه هزینه بود؟ اجازه می‌دادند که همان دولت اصلاح‌طلب مجددا رای آورده و بر سر کار بماند و همان اشتباهات را - البته به زعم ایشان - ادامه بدهد.

از طرف دیگر اگر قرار است که دولتی که جای‌گزین دولت دیگر شده، اشتباهات دولت قبلی را تکرار نموده و ادامه دهد، چرا «جمهوری‌اسلامی» رویه گذشته و اشتباه رژیم پهلوی را ادامه نداد و برای نظام خود قانون‌اساسی جدید نوشت و سیستم مدیریتی، قضایی، تقنینی جدید تعریف نمود؟

از منظری دیگر اما، همیشه انسان را جایزالخطا دانسته‌اند اما آن‌چه مورد نکوهش قرارگرفته و قابل سرزنش بوده‌است، تکرار اشتباهی است که اتفاق‌افتاده و نتایج غلط خود را نشان داده‌است. از این منظر ظاهرا نمی‌توان و نباید اشتباه‌کنندگان اولیه را ــ با فرض قبول اشتباه ــ سرزنش و مواخذه نمود و گناه خود را بر گردن آن‌ها انداخت، و حالا که یک مقام عالی‌رتبه - اگرچه یک مقام اجرایی نیست، ولی از آن‌جایی‌که بر اساس یک قانون نانوشته، خطبه‌های نمازجمعه حرف و نظر نظام تلقی شده و مورد استناد می‌باشد- غلط بودن و اشتباه دولت نهم را رسما اقرار نموده مردم منتظر خواهند بود مقامات قضایی نسبت به این اظهارات واکنش شایسته نشان دهند.

اما از این‌ها که بگذریم، علی‌رغم آن‌که طرح‌ها و رفتارهای دولت اصلاحات و اصولا هیچ دولتی را نمی‌توان وحی‌منزل و عاری از خطا و اشتباه تصور نمود، اما به‌نظر می‌رسد با توجه به واکنش اعتراضی شدید متخصصان و متولیان امر منصوب به اصلاح‌طلبان به این طرح، احتمال وجود خطا و اشتباه در این طرح دست‌کم بسیار بعید می‌نماید.
 چه این‌که معمولا اعتراض به برنامه‌ای که نهایتا بر ملاکننده خطای معترض باشد، علی‌القاعده با این شدت و گستردگی صورت نمی‌گیرد و شدت و گستردگی اعتراضات اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد که دولت آقای «احمدی‌نژاد» بر خلاف رای و نظر کارشناسان و خبرگان امر و برخلاف مصالح مردم منطقه و صرفا برای استفاده تبلیغاتی و انتخاباتی آن خطا و اشتباه را مرتکب شده و فرمایشات امروز امام‌جمعه شیراز و دوستان دیگر از این جمع و نمونه، پیش از آن‌که کمکی به اصلاح اشتباه و مساعدتی برای وضعیت لغزان حاکمیت باشد، خراب کردن پلی دیگر و پرده‌برگرفتن از بی‌آبرویی نهفته دیگر و یک دروغ‌گویی محض است.
البته در شرایطی که اقرار و اعتراض به دروغ و رویه بی‌اخلاقی نزد دولت‌مردان از طریق مهره‌های جداشده امروز و هم‌راهان دیروز صورت می‌گیرد، نمی‌توان از حضرات توقع دروغ‌نگفتن داشت.

ده‌ها سال پیش «ابن‌یمین» شاعر ارزنده پارسی، نسخه درمانی درستی برای آن‌ها پیچیده‌است:
آن‌‌کس که نداند و نداند که نداند / در جهل مرکب ابد‌الدهر بماند.
این نوشته در جرس این‌جا

در همین رابطه:
قطار دروغ و فریب هنوز به شیراز نرسیده است
چالش استان‌دار و وزیر راه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۸۹ ، ۱۱:۲۷
علی مصلحی