وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱۳ مطلب در آذر ۱۳۸۸ ثبت شده است

خنده خدا

دوشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۸۸، ۰۶:۰۸ ق.ظ

روایتی می‌گوید: خدا دوبار می‌خندد. یک‌بار وقتی همه تلاش می‌کنند کسی را ذلیل کنند و خدا نمی‌خواهد او عزیز می‌شود، و یک‌بار هم برعکس، موقعی که همه تلاش می‌کنند کسی عزیز شود و خدا نمی‌خواهد و او ذلیل می‌شود.

شلوغ یا خلوت‌بودن بیش از اندازه مراسم استقبال یا تشییع جنازه‌ی کسی به‌تنهایی نمی‌تواند دلیل بر عزت یا ذلت باشد، چنان‌چه مراسم تشییع‌جنازه بی‌بی دوعالم حضرت «ام‌ابی‌ها» شبانه و در خلوت برگزار شد، اما امروز شهر «قم» خنده فراوان خدا را بر عزت دوباره پدر روحانی جنبش سبز ایران حضرت آیت‌الله «منتظری» مشاهده کرد.

بیش از ۱۰ دقیقه کنار میدانی نزدیک به حرم ایستاده بودم، زنجیره سبز انسانی عزادار درگذشت مرجع عالی‌قدر جهان تشیع قطع نمی‌شد.

استفاده از اینترنت برایم در قم آسان نیست. به جایی رسیدم بیشتر خواهم نوشت. یا علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۸۸ ، ۰۶:۰۸
علی مصلحی

نمازجمعه

جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۵۸ ق.ظ

درباره نماز‌جمعه و ثواب شرکت در آن و لزوم شنیدن خطبه‌های نماز‌ هفته قبل نوشتم و گفتم. بنابراین برای جلوگیری از تکرار می‌روم سر خطبه‌های این هفته.
 نمازجمعه سیاسی عبادی این هفته تهران توسط آقای «ابوالقاسم امامی کاشانی» اقامه شد.
 آقای «امامی» در خطبه دوم به برگزاری انتخابات دهم ریاست‌جمهوری اشاره کرده و درباره حوادث پس از انتخابات گفت: «در همه جای دنیا انتخابات برگزار می‌شود، گروهی برنده می‌شوند و گروهی بازنده. اعتراض هم وجود دارد اما در همه جای دنیا این اعتراضات روی کاغذ هست و در فضای آرام برگزار می‌شود. ولی در این انتخابات! خطاب من به همه دوستان و دل‌سوزان کشور و نظام است دشمنان و ضد انقلاب را کاری ندارم سی سال است که نظام جواب آن‌ها را داده است. خطاب من به تمام کسانی است که در بین مشاجرات قرار گرفتند. طرفین را هم عرض می‌کنم. من از این دوستان سئوال می‌کنم که آیا این حق است؟ من به دوستان عرض می‌کنم: شما نگاه کنید ببینیداین به کجا می‌رسد؟ اگر چیز خوبی بود بروید دنبالش. شما نوشتید تشویق کردید. ظرف دشمنان را برای فعالیت آماده کردید. مقام معظم رهبری فرمودند؛ بار‌ها فرمودند. در عصر ما که عصر غیبت است و دسترسی به امام عصر (عج) نداریم، ولی‌فقیه، شناسنامه، اصل، اساس و تابلو انقلاب است. شما به شعار‌ها نگاه کنید: شعار نه شرقی نه غربی جمهوری ایرانی. علیه شهدا شعار دادن. من از شما می‌پرسم این حق است یا باطل؟ من واقعا پدرانه و برادرانه عرض می‌کنم به تمام نیروهای علاقه‌مند به نظام، وحدت کلمه پیوستگی در قدم اول بین دانشگاه و حوزه است چرا پیوستگی در قدم اول را شل می‌کنیم؟ چه خبر است در دانشگاه‌ها؟ این خبر حق است؟ به صاحب امروز که «امام حسین» است باطل است.
اگر ولایت نباشد که به‌هم می‌ریزد کشور. رهبری اگر نباشد مگر می‌شود کشور را اداره کرد؟
رهبری یا عادل است یا ظالم. رهبری ظالم را که ما سال‌ها تجربه کرده‌ایم.
کاری نداشته باشید کی چکار کرد چه کار نکرد؟ چکار به کس داری؟ «علی» (ع) خیلی کسانی را بر سر کار گماشت که بعدا آن‌ها را برداشت؟
این نظام نظام حق است. در برابر نظام حق نباید ایستاد عزیز! این را عرض می‌کنم به همه طرف. آن طرف این‌قدر فضا را پریشان نکنید. متاسفانه گاهی عمل عکس‌العمل پیدا می‌کند.
چه بگویم به این سایت‌ها! می‌نویسند؛ دروغ، راست، مخلوط. فضا را خراب می‌کنید. من به سایت‌های ضد انقلاب کار ندارم. بی‌اطلاع نوشتن بی‌ربط نوشتن، حاشیه‌ها را پر رنگ کردن. رحم باید کرد به نظام رحم باید کرد به جمهوری اسلامی.

صداو سیما بایداز همه از دانشگاه‌ها از هر طرف دعوت کند حرف‌هایشان را بزنند و راه‌ها و چاه‌ها را نشان بدهند. اهانت‌کردن به ضرر نظام است ما باید فضا را شفاف کنیم و به بیانات رهبری هم گوش دهیم.»

اول بگویم اغلب قسمت‌های خطبه نقل به مضمون است و بعد این‌که باید انصاف داد که آقای «امامی کاشانی» امروز پخته‌تر از سایر ائمه موقت جمعه تهران فضای آشوب‌زده و پریشان پایتخت و کشور را درک کرد و مطابق با این شرایط توصیه‌های درستی داشت.
 آقای «امامی کاشانی» که به استناد گزارش «عباس پالیزدار» صریحا و همچنین نامه «محمد نوری‌زاد» به رهبری تلویحا به در اختیار داشتن غیر قانونی معادن گران‌بهایی سنگ در اطراف شیراز و فساد مالی متهم است، بیش از هر جیز در این خطبه‌ها دل برای نظام سوزاند و حق هم کاملا با اوست. چنان‌چه فضا به شکل فعلی ادامه پیدا کند، نتایج فرخنده‌ای برای نظام قابل تصور نیست. اما این‌که نظام فعلی به نفع چه کسانی است سوالی است که باید ایشان به آن پاسخ دهند.
 نکته جالب در سخنان ایشان این بود که تلویحا رفتار آقای «احمدی‌نژاد» را زیر سئوال برد و با اشاره به آن‌که مولی علی (ع) هم بعضی‌ها را به کار گمارد و بعدا برکنار کرد، تلویحا چیزهایی گفت که خیلی‌ها را خوش نخواهد آمد.
 نکته دیگر توصیه‌ای است که ایشان به صدا و سیما می‌نمایند.‌‌ همان توصیه‌ای که آقای «هاشمی» در خطبه‌های بیست‌وششم تیرماه سال‌جاری به آن اقدام کرد اما توسط دوستان ایشان مورد توجه قرار نگرفت.
بگذریم آقای «امامی کاشانی» سخنان ارزش‌مندی نگفت و لی در مقایسه با دیگر هم‌تریبون‌هایش باید انصاف داد که عالی بود.
 بنابراین تا هفته آینده و نماز جمعه‌ای دیگر خداحافظ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۸۸ ، ۰۵:۵۸
علی مصلحی

حسین رضازاده

پنجشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۵۲ ق.ظ

امروز خبری در روزنامه اعتماد و متعاقب آن در بعضی سایت‌های خبری منتشر شد که بر اساس آن آقای «حسین رضازاده» قوی‌ترین مرد جهان، مربی و عضو کادر فنی تیم ملی وزنه‌برداری ایران و از بزرگ‌ترین حامیان آقای «احمدی‌نژاد» در جریان انتخابات دهم ریاست‌جمهوری از مربی‌گری تیم ملی برکنار شده است.

بر اساس این خبر، کمیته فنی تیم ملی علاوه بر برکناری آقای «رضا‌زاده» تکرار می‌کنم: که در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم از حامیان قدرت‌مند آقای «احمدی‌نژاد» بود، و علاوه بر آن جناح تمامیت‌خواه همیشه از او به عنوان سمبل یک ورزش‌کار ولایی و فوق‌انسانی، استفاده‌های مکرر ابزاری و خصوصا تبلیغاتی نموده و علیرغم تذکر کار‌شناسان خبره وی را به سمت مربی‌گری تیم ملی گمارده بود، رای به محرومیت مادام‌العمر آن‌ها از مربی‌گری در تیم ملی هم داده است.

در این اتفاق و تصمیم عجیب و غریب، مطمئنا رازی نهفته است که مثل همه رازهایی که زمانی سر به مهر بود و امروز دیگر نیست، این راز هم به‌زودی‌ِزود سر به مهری خود را از دست داده و از آن رمزگشایی خواهد شد و بر آفتاب خواهد افتاد. مگر آن‌که لازم آید کم‌کم باور کنیم اگر در این دولت تصمیماتی خارج از دایره عقلانیت گرفته نشد باید تعجب کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۸۸ ، ۰۵:۵۲
علی مصلحی

قات‌زدن رسمی «بیست‌وسی»

سه شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۴۶ ق.ظ

چند ماه پیش، پس از آن‌که خبر ورشکستگی «ایران خودرو» و مجموعه خودروسازی ایران در تمام رسانه‌های خبری رسمی و مجازی بازتاب وسیع یافته بود (+)، ناگهان در شبی از شب‌ها مدیرعامل «ایران خودرو» در برنامه معروف «بیست‌وسی» تمام نقشه‌های رسانه‌ها را نقش بر آب نموده، اعلام کرد نه‌تنها «ایران خودرو» در آستانه ورشکستگی نیست و از نظر کیفی نیز روند نزولی نداشته‌ایم، که حتی روز‌به‌روز در حال رشد کمی، کیفی و فنی خودرو‌ها هم هستیم.

امشب دوباره برنامه باز هم معروف «بیست‌وسی» گزارشی داشت از یک کنفرانس که به مدیریت سردار «رویانیان» مدیر امور حمل و نقل و ترافیک تهران، در سالن اجلاس سران برگزار می‌شد.
 در این مراسم سردار‌ «احمدی مقدم» فرمانده نیروی انتظامی ایران پشت تریبون رفت و درحالی که معتقد بود این‌گونه نشست‌ها و کنفرانس‌ها بی‌فایده است، به سردار «رویانیان» به دلیل برگزاری چنین سمیناری انتقاد کرد و به دنبال آن مجموعه خودروسازی ایران را مورد انتقاد شدید قرار داد که: «هر روز خودروهایی با کیفیت بد‌تر تولید نموده و بر مشکلات ترافیکی تهران و ایران می‌افزایند.

برنامه البته مشعشع «بیست‌و‌سی» توضیح بدهند که بالاخره کیفیت تولیدات «ایران خودرو» رو به افزایش است؟ یا حق با سردار است و کیفیت روبه کاهش شدید است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۸۸ ، ۰۵:۴۶
علی مصلحی

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دوشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۴۵ ق.ظ

 «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» در اعتراض به اهانت به حضرت امام و نحوه انعکاس آن در صدا و سیما، تقاضای مجوز برای برگزاری راهپیمایی اعتراض‌آمیز نمودند.
 حالا مجوز بدهند ببینند چه کسانی مدافع راه امام هستند و تعدادشان چند نفر است.
 و مجوز ندهند تا به دنیا و مافیها ثابت کنند که هیاهوهای چند روز گذشته دفاع از امام نبوده.

یکی زنگ می‌زند و با خوشحالی می‌گوید: یعنی در اتاق فکر «میرحسین» چه کسی تصمیم می‌گیرد؟ می‌گویم: «میرحسین» کاره‌ای نیست؛ تصمیم را دیگری می‌گیرد، «والله خیر‌الماکرین».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۸۸ ، ۰۵:۴۵
علی مصلحی

این تذهبون

دوشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۴۱ ق.ظ

روبه‌روی محل کار من، خانه‌ای است متعلق به یک برادر از شش برادری که سرمایه مجموعه خانواده‌شان از میلیارد‌ها تومان بالا‌تر است، و این سرمایه اغلب از محل رانت و نزدیکی به نماینده ولی‌فقیه و امام‌جمعه فقید کاشان فراهم شده است. البته کاملا مشروع.
 نزدیکی به بیت نماینده ولی‌فقیه باعث می‌شد که اکثر ادارات معتبر کاشان خدمات مورد نیاز خود را از این خانواده خریداری نمایند. این موضوع باعث یکه‌تازی این خانواده در عرصه فروش خدماتی شد که نمایندگی‌اش را در کاشان و اطراف داشتند و از طرف دیگر نیز اکثر شرکت‌های معتبر نیز متمایل شدند که نمایندگی انحصاری خود در کاشان را به این مجموعه اعطا نمایند.

فرزند بزرگ از این مجموعه و دست بر قضا‌‌ همان که همسایه مغازه ما می‌باشد، پسری دارد که دست‌ِکم ۱۰ سال از من کوچک‌تر است. اما بر خلاف من متاهل و یک فرزند هم دارد. ۱۰سال پیش زمان اوج آغاز به‌کار «انصار حزبالله» و هفته‌نامه «شلمچه» و آغاز چل‌چلی و چشم‌بازکردن این نوجوان بود و لاجرم هنگامی که از جلو مغازه ما می‌گذشت همراه با شیطنتی کودکانه متلکی حواله ما می‌کرد که عکس «سید محمد خاتمی» را به دیوار مغازه الصاق کرده بودیم.

 هفته‌نامه «شلمچه» به محاق توقیف رفت. روزی از این نوجوان سمج پرسیدم «یوسفعلی میرشکاک» را می‌‌شناسی؟ و این چند ماهی بعد از آن بود که «میرشکاک» با «دهنمکی» مدیر مسئول «شلمچه» چپ افتاده بود و طی چهار نامه تحت‌عنوان «نامه‌ای به برادر بسیجی» شدیدا «دهنمکی» را فرومالیده بود.
 قرص و استوار پاسخ داد: «من فقط مولی علی را می‌شناسم»
گفتم: مگر «شلمچه» نمی‌خوانی؟
 با غرور مخصوصی گفت: تمام۴۸ شماره‌اش را آرشیو دارم.
 گفتم: پس باید «میرشکاک» را بشناسی.
گفت: نه میرشکاک کیست؟
 گفتم: پس بگو فقط «شلمچه» می‌خریدی و آرشیو می‌کردی. ولی هیچ‌وقت نمی‌خواندی!...
 
بگذریم نتیجه گفت‌وگو و بحث‌‌ همان شد که حدس می‌زدم و حدس زدید: آقا و بر این قاعده اکثر آقایان از این دست با آن‌چه که بیگانه بودند و هستند و متاسفانه خواهند بود «قلم» بود و  آن‌چه «قلم» می‌نویسد اعم از کتاب، روزنامه، شعر و ... .
اعتراض «میرشکاک» به «دهنمکی» هم چیزی از همین مقوله بود. وی به دهنمکی به تحقیر نوشته بود: (نقل به مضمون) «آقای دهنمکی تو را چه به قلم و هنر و نوشتن و نشریه؟ تو حتما باید بروی جبهه و شهید شوی. تو مقدس‌تر از این حرف‌ها هستی.. الخ.»

چند صباحی است که ریش گذاشته‌ام و خداییش اول به خاطر بیماری بود. بعد دوستان گفتند ریش بهت میاد و در مراسم سیزده آبان دیدم با ریش خیلی راحت در بین مامورین و لباس‌شخصی‌ها تردد می‌کنم، این بود که ریشی‌ها بلند شد.
 امروز صبح. جلو مغازه‌‌ همان نوجوان سمج دیروز و بابای جوان امروز که برای خودش کسی شده و کسب و کاری راه انداخته برعکس من که بر اثر بی‌دست و پایی۳۰ میلیونی بدهی برای خودم دست و پا کرده‌ام، با یک دوستی که از سفر حج برگشته دیده‌بوسی حج کردم. حاجی بلافاصله گفت: علی آقا ریش گذاشتی. چه ریش‌های نرم و خوشگلی؟ و بسیجی بلافاصله در آمدکه: ریش گذاشته است که نگیرندش! سید است.
گفتم: به جدت قسم سید فقط به همین دلیل است.
 بلافاصله بی‌ادبی شدیدی مرتکب شد.
 گفتم: آقا سید من نه به اندازه شما داعیه دین دارم و نه مثل شما لیاقت انتساب به دین، ولی به هیچ عنوان کوچک‌ترین کلمه بی‌ادبی از دهان من خارج نمی‌شود.
 مثلا من اگر قرار است در جایی بیتی از مولوی بخوانم که متضمن کلمه‌ای بی‌ادبی است مثلا «آن یکی (عذر می‌خواهم) خر داشت پالانش نبود ... قبل از این‌که کلمه نام آن حیوان را بگویم از مخاطبم عذر‌خواهی می‌کنم (من واقعا این‌گونه هستم)
درآمد که آن حیوان از شما بهتر است. و ...

این نوجوان که امروز سال‌های بیست و پنج سالگی را پشت سر می‌گذارد، نه یک لحظه جنگ را درک کرده، نه هیچ‌یک از اعضای خانواده خودش و پدرش به آن شکل جنگ را و انقلاب را درک نموده‌اند، و نه به هیچ عنوان چیزی به نام فقر و درد را می‌شناسند. در مقابل آن‌همه انسان بزرگی که سال‌ها قبل از انقلاب برای به ثمر نشستن این نظام درد و زجر و زندان کشیده‌اند و بعد از آن‌هم سال‌ها در جنگ و نظام از بزرگ‌ترین سرمایه‌های خود به نفع انقلاب چشم‌پوشی کرده‌اند، از نظر ایشان کمتر از حیوان بارکش هستند.

راستی این‌ها به چه دینی مومنند؟ به کجا می‌روند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۸۸ ، ۰۵:۴۱
علی مصلحی

مباهله

شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۲۵ ق.ظ

امروز بیست‌وچهارم ذی‌الحجة و روز «مباهله» است. از دیروز صبح از طریق تمام تریبون‌های مقدس نمازجمعه حادثه شوم اهانت به ساحت امام راحل توسط عده، گروه یا شخصی نا‌شناس و با نیتی سیاه تبدیل به یک اعلام جنگ وسیع بر علیه جنبش سبز و رهبران این جنبش شده است.

امروز روز «مباهله» واقعی بین آنانی‌ست که طی دست‌ِکم یک‌سال گذشته بار‌ها و بار‌ها شاهد اهانت به ساحت مبارک حضرت امام، توسط دوستان نزدیک‌ِشان بودند و به‌دلیل حفظ منافع اقلی بر سر جیفه دنیا سکوت اختیار کرده، اما امروز در یک رژه سیاسی از پیش طراحی‌شده، ناگهان یادشان آمده است که این نظام زمانی با مدیریت بزرگ‌مردی به نام «روح‌الله موسوی» بنیان‌گذاری شده و اغلب سینه‌چاکان امروز بار‌ها و بار‌ها با رفتارهای متجحرانه خود اسباب ناراحتی و خون دل خوردن پدر پیرمان را فراهم نمودند از یک‌طرف و فرزندان واقعی نظام مقدس جمهوری اسلامی و حامیان حقیقی امام راحل از طرف دیگر می‌باشد.

 آثار سیه‌رویی در آنان‌که در آنان غش می‌باشد، از هم‌اکنون آشکار شده است. به‌زودی صبح دولت سیه‌رویی‌شان خواهد دمید.
 «فروغ» سروده است:
 «هیچ کس از جوی حقیری که به گودالی می‌ریزد، مرواریدی صید نخواهد کرد»

مرتبط:
بی‌حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۸۸ ، ۰۵:۲۵
علی مصلحی

نماز جمعه

جمعه, ۲۰ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۱۹ ق.ظ

نمازجمعه یک مراسم سیاسی و عبادی است. توصیه شده است که اگر نمی‌توانید به هر دلیلی در یک نماز جمعه شرکت کنید و از فیض حضور و شنیدن خطبه‌های نماز‌جمعه به صورت آنلاین محروم شدید، حتما به صورت آفلاین این خطبه‌ها را گوش نموده و پی‌گیری کنید باشد که رستگار شوید.
 و من که به غیر از رستگارشدن فکر و ذکری ندارم، از این هفته به بعد سعی می‌کنم به این توصیه عمل نمایم و همه هفته خطبه‌های نمازجمعه و از آن مهم‌تر خطبه‌های نمازجمعه تهران را که در اخبار و احادیث آمده است: «کسی که خطبه‌های نماز جمعه ایران را در تهران بنیوشد، بهشت بر او واجب است. تمت حدیث» به گوش جان بنیوشم و مشاهدات خودم را از این مراسم سیاسی عبادی به سمع و نظر دوستان هم برسانم.

خطبه‌های این هفته نماز سیاسی عبادی جمعه تهران به اقامت آقای «کاظم صدیقی» اقامه شد. خطیب در خطبه‌های اول ضمن توصیه خودش و ما به تقوی گفت که «تقلب» جهنم است و آتش. باید چشم برزخی داشته باشید تا ببینید.
و البته ظاهرا ایشان و دوستانشان چشم برزخی ندارند که آتش افروخته بعد از «تقلب» وسیع در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری در تهران را که پیش از برافروخته‌شدن، «اکبر هاشمی رفسنجانی» در نامه سرگشاده‌اش به رهبری نظام وقوع آن‌را پیش‌بینی نموده بود، نمی‌بینند و این‌که دست‌ِکم هفتاد نفر تا کنون در این آتش جان خود را از دست داده‌اند.

وی همچنین ضمن اشاره به حدیث «الفنتة اشد من‌القتل» از مستمعین خود که در هوای سرد در دانشگاه تهران برای صید ثواب جمع شده بودند سئوال کرد: «چرا باید هم‌دیگر را بد بدانیم که دیگران بگویند این‌ها همه بدند؟»
ایشان فرمودند: «دیگر نمی‌خواهیم بد باشیم. بدی آدم را خسته می‌کند» خدا شکر!؟

وی همچنین در این خطبه به «عبدالعزی» نام واقعی «ابولهب» اشاره نمود و همسر وی را با عبارت البته مودبانه «زنکه» مورد تحقیر و تخفیف قرار داد.

ایشان همچنین حین قرائت خطبه به آیه ۱۳ سوره مبارکه «حجرات» اشاره نموده و متاسفانه هنگام قرائت واژه «میتا» را به اشتباه با تشدید «ی‌» آن‌گونه در عرف ما معمول است خواندند. قابل توجه صنف کفن‌پوشان تحت مدیریت سران قم.

درخطبه دوم آقای «صدیقی» با اشاره به صدور قطعنامه بر علیه ایران توسط شورای حکام و بدون اشاره به اجماع عمومی بر علیه ایران، فرمودند که «این‌ها (یعنی ۵+۱ و غرب) به دروغ ادعا نمودند که ایران یک‌ماه پیش با آن‌ها توافق ضمنی نموده و حالا حرف خود را پس گرفته‌اند.
 این درحالی است که این توافق ضمنی طی دو ماه گذشته بار‌ها و بار‌ها با افتخار توسط رسانه ملی برادر «ضرغامی» تبلیغ شده بود.

وی در این خطبه همچنین اعلام نمود که ایران دارای یک فضای صددرصد ولایی است و ضمن اشاره به حدیث شریف «یدالله فوق ایدیهم» تلویحا به دنیا اعلام نمود که با دست خدا در نیفتند.
 ایشان برای این‌که یک سند تاریخی هم بدست داده باشند به جنگ تحمیلی هشت ساله بر علیه ایران اشاره کرد که تمام دنیا بر علیه ایران (شما بخوانید دست خدا) بسیج شدند. ولی شکست خوردند.

 وی اصلا اشاره نکرد در حالی که خیانت آشکار دوستان نزدیکش به «نوشیدن جام زهر توسط حضرت امام منجر شد» چگونه «نوشیدن جام زهر» می‌تواند نشانه پیروزی ما و شکست دشمنان ما باشد.

ایشان همچنین از ولایت آقای خامنه‌ای به «ارث امام راحل» تعبیر و ضمن اشاره به حادثه انتحار سیاسی دولت کودتا (پاره کردن عکس امام در مراسم ۱۶ آذر) در حالی که به گریه افتاده بود، شکایت به خدا برد.

 ظاهرا زمانی که دوستان ایشان بی‌حرمتی شدید به خانواده امام راحل را در دستور کار قرار داده بودند، نه تنها چشم و گوش برزخی ایشان بلکه چشم و گوش دنیایی ایشان هم بسته بوده است.

لازم به یاد آوری است که حضرت «صدیقی» در طول خطبه دوم بار‌ها به مسائل هسته‌ای اشاره داشتند و برای اشار به این مسئله از واژه جدید‌الاحداث «داشتن هسته‌ای» استفاده نمودند.

به امید این‌که روز و روزگار بر شما خوش باشد، تا جمعه‌ای دیگر؛ نماز جمعه‌ای دیگر و سعادت شنیدن خطبه نماز جمعه‌ای دیگر توسط یک «کاظم صدیقی دیگر» خدا نگهدار.
 یا علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۸۸ ، ۰۵:۱۹
علی مصلحی

ستیز با خویشتن و جهان

پنجشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۱۰ ق.ظ

می‌خواستم قصه بگویم. اتفاقی افتاد. قصه را فرو می‌گذارم و از غصه می‌نویسم.

در ادبیات شیرین ما شخصیتی افسانه‌ای‌مانند وجود دارد به نام «ملانصرالدین». سراسر قصه زندگی این آدم درد و مصیبت و بدفهمی و بدبختی است. ولی وقتی این درد و مصیبت تعریف می‌شود ما می‌خندیم و با تعریف‌کردن آن دیگران را می‌خندانیم.

 قصه امروز مملکت و سیاست و قانون و ناموس سیاسی امروز ما، قصه غصه‌های «ملا» است. مجموعه‌ای از بدفهمی‌ها که هر روز بدبختی و مصیبتی را به‌وجود می‌آورد و هر روز ما را ضعیف‌تر و نحیف‌تر از دیروز می‌کند، و دنیای فربه‌شده از ضعف ما، به این قصه‌ها و غصه‌ها می‌خندد و با تعریف آن دنیا را می‌خنداند.

ما به دست خودمان سرمایه‌های‌مان را به جیب دیگران سرازیر می‌کنیم، والا این نتیجه عاید ما و خلافش عاید آن‌ها نمی‌شد. حال شما سرمایه را هرچیز می‌خواهید بگیرید. از آبروی سیاسی دیپلماتیک گرفته، تا آبروی علمی و فنی از یک‌طرف، و از سرمایه‌های اقتصادی گرفته تا سرمایه‌های انسانی و ... از طرف دیگر.

نقل است که دختر «ملانصرالدین» شکایت از دست شوهر نزد پدر آورد که؛ شوهر مرا کتک زده است. «ملا» چوبی اختیار کرده، به جان دختر افتاد و پس از فرو مالیدن حسابی به دخترش گفت: حال نزد شوهرت برو و به او بگو دختر مرا می‌زنی؟ من هم همسر تو را زدم.

در خبرهای همراه و همزمان با خبر «صدور دومین قطعنامه شورای حکام آژانس» بر علیه ایران که به اندازه کافی موجب سرافکندگی و کاهش شدید آبروی بین‌المللی ما شد، خبر مهم دیگری نیز وجود داشت که متاسفانه علیرغم اهمیت و اعتبار، به لحاظ دردمندی، لابه‌لای خبرهای هسته‌ای گم شد و توجهی آن‌گونه که شایسته بود، نسبت بدان نشد.
 دولت ایران لایحه‌ای را به مجلس فرستاد و خواستار تخصیص مبلغ ۲۰میلیارد دلار برای کشف موارد نقض حقوق بشر در کشورهای دیگر از جمله «ایالات متحده آمریکا» و «انگلیس» شد.
 مجموعه شبکه‌های متعدد خبری سیمای آقای «ضرغامی» هم بار‌ها و بار‌ها این «سند افتخار» را به‌عنوان پاسخ محکم و دندان‌شکنی به قطعنامه اخیر «شورای حکام» معرفی نمود.
 دقت در مفاد لایحه مذبور نکات شایسته تاملی نشان می‌دهد. «ایران» از نگاه جامعه جهانی متهم به نقض حقوق بشر است و چه کسی است که به این حقیقت معترف نباشد الا بانیان اصلی و عوامل این نقض حقوق؟ و وقتی دفاع بسیار خام و اشتباه این عوامل از رفتار‌ها و توجیهات تراشیده شده، مجموعه‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر را متقاعد نکرد چاره آن می‌شود که ما هم دست به‌کار شویم و بگوییم اگر نقض حقوق بشر بد است، پس چرا در کشورهای بزرگ دنیا و از جمله مدافعان حقوق بشر این حقوق نقض می‌شود؟
 و حال لازم می‌آید برای این توجیه مضحک سند هم پیدا شود که می‌شود اما از کجا؟ از جیب ملت بدبخت ایران. یعنی‌‌ همان ملتی که حقوق مسلم انسانیش نادیده گرفته شده و مثل «دختر ملا» از شوهرش کتک خورده بود حالا باید التجا به پدری ببرد که به جای التیام زخم‌های ناشی از بدرفتاری و نقض حقوق کتک دیگری هم نوش جان نماید.
پانویس:
 تیتر نام کتابی از «یوسفعلی میرشکاک»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۸۸ ، ۰۵:۱۰
علی مصلحی

من می‌نویسم پس هستم

سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۸۸، ۰۲:۳۹ ب.ظ

سه هفته پس از آن‌که برنامه «نوبت شما» بی‌بی‌سی در مورد پست «منشور بی‌اخلاق و اخلاق بی‌منشور» و وبلاگ من گفت‌وگو داشت و یک هفته بعد از فیلتر شدن وبلاگ من روی بلاگفا، درست‌‌ همان زمانی که «مصطفی عباسی» با همراه من تماس می‌گرفت تا به من اطلاع بدهد که برنامه «نوبت شما» را از تلویزیون بی‌بی‌سی ببینم حالا «مصطفی» تماس می‌گرفت تا بگوید که وبلاگ من روی بلاگ‌اسپات هم فیلتر شد.

به شهادت تک‌تک کلمات موجود روی تمام نوشته‌هایم در وبلاگ‌های فیلترشده، هیچ عملی خارج از چهارچوب قانون از من و وبلاگم سر نزده است که شایسته فیلترشدن باشم، اما به این اتفاقات احترام می‌گذارم تاببینم چه خواهد شد.

تک‌تک مخاطبانم را مثل تک‌تک کلماتم دوست دارم و تنها ناراحتی من از این اتفاقات احیانا از دست‌دادن دوستی یا مخاطبی است که برایم بزرگ‌اند.

فعلا همین‌جا می‌نویسم و منتظرم که این محدودیت برداشته شود چنان‌که قبلا هم برای «ساز مخالف» و «پاکنویس» افتاد و بعدا رفع شد.
 دراین باره درخواست می‌کنم اگر دوستی خصوصا «فرشاد» عزیزم می‌تواند کمکی کند ممنون خواهم بود. اگر پیام گذاشتن مشکل هست پیام‌ها را اینجا بنویسید می‌خوانم. به زودی مطالب این وبلاگ روی آدرس جدید من در «وردپرس» کپی خواهدشد.
اگر مراد نصیحت کنان ما اینست
که ترک دوست بگوییم تصوری است محال

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۸۸ ، ۱۴:۳۹
علی مصلحی