وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۱ ثبت شده است

وقتی روزنامه ایران نمی‌داند رفیق‌دوست ریس بنیاد نیست

پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۰:۳۰ ق.ظ

روزنامه ایران در گزارشی، با استناد به تصویر دو نامه، «احمد‌توکلی» نماینده و ریس مرکر پژوهش‌های مجلس را به دروغ‌گویی متهم نموده و نوشته است: «زمانی که «احمد توکلی» بی‌محابا با استفاده از مافیای رسانه‌ای جریان مدعی اصول‌گرایی و تریبون‌های دیگری که در اختیار دارد، سناریوی «افشای فساد در دولت» را طراحی می‌کرد و از «فساد یقه‌سفید‌ها» سخن می‌گفت شاید آن‌قدر مشغله داشت که به ذهنش نیز خطور نکرده بود برای دفاع از خود در ماجرای زمین‌خواری، به توصیه‌نامه رهبر معظم انقلاب استناد نکند، چرا که این ادعای دروغین سه سال قبل از سوی «معاون امور ویژه دفتر مقام معظم رهبری تکذیب شده بود.»

این گزارش که پس از دوئل رسانه‌ای «محمدرضا رحیمی» و «احمد توکلی» بر سر اتهاماتی که از یکی دو سال پیش متوجه معاون اول «احمد‌ی‌نژاد» در قضیه پرونده موسوم به «خانه فاطمی» و با تاخیر سه‌‌ماهه منتشرشده، جدای از آن‌که می‌تواند این شائبه را تقویت کند که دست جریان رسانه‌ای هوادار دولت و مدافع معاون اول، از هرگونه سند و ادعایی بر علیه «احمد توکلی» خالی بوده و دستِ‌کم ۳ماه طول کشیده تا توانسته‌اند سندی را دست و پا کنند، از طرف دیگر واجد ابهاماتی است که اصالت آن‌را با تردید جدی مواجه می‌نماید.

در تصاویر ناخوانایی که روزنامه دولتی ایران از استعلام بنیاد مستضعفان از دفتر رهبری، و پاسخ معاون امور ویژه دفتر مقام معظم رهبری منتشرنموده و در کنار آن نیز، اطلاعات مربوط به آن تصاویر نامشخص را تحریر و چاپ نموده، آمده است که «نامه معاون امور ویژه دفتر مقام معظم رهبری که در تاریخ ۸/۱۰/۸۷ به شماره ۱۴۸۹۴/۱ خطاب به رفیق‌دوست، رئیس وقت بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی‌ نوشته»، همچنین در لید نوشته روزنامه هم آمده‌است که «زمانی که «احمد توکلی» [...] سناریوی «افشای فساد در دولت» را طراحی می‌کرد [...] شاید آن‌قدر مشغله داشت که به ذهنش نیز خطور نکرده بود برای دفاع از خود در ماجرای زمین خواری، به توصیه‌نامه رهبر معظم انقلاب استناد نکند، چرا که این ادعای دروغین سه سال قبل از سوی «معاون امور ویژه دفتر مقام معظم رهبری» تکذیب شده بود.»

 این درحالی است که همه می‌دانند، دستِ‌کم ۱۰ سال است دیگر آقای «رفیق‌دوست» ریس‌بنیاد مستضعفان نیست و از سال ۶۷ به این طرف آقای «فروزنده» ریس بنیاد می‌باشند.
 
از طرف دیگر در صورت وجود چنین شبه‌ و اتهام سنگینی که روزنامه ایران به «احمد توکلی» نسبت می‌دهد، نیازی نبود که روزنامه ارگان دولت آن‌را کشف و اعلام نماید، بلکه اگر چنین اتهامی به مقام رهبری بنا بر ادعای روزنامه ایران صادق بود و صحت داشت، مطمئنا بسیار پیش‌تر از این دفتر رهبری نسبت به رفع ابهام و تکذیب آن اقدام می‌کرد.
با این وجود به نظر می‌رسد رسانه ایران ناخواسته به چاهی افتاده است که بهر دیگران کنده بوده‌است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۰:۳۰
علی مصلحی

چاه نکنده و دردسرهای منار دزدیده شده

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۲۱ ب.ظ

دنیای مجازی لحظه به لحظه در حال گسترش و نوشدن است، و هر لحظه هم، ابزار و امکان جدیدی برای طی‌شدن به‌تر مسیر این پروسه ساخته و معرفی می‌شود.
 سرعت تکنولوژی در حوزه اینترنت و دنیای مجازی، گاهی آن‌قدر زیاد هست، که خیلی از فعالین حرفه‌ای این فضا هم گاهی فرصت نمی‌یابند تا خود را با سرعت آن هماهنگ کنند و از آن عقب می‌مانند.

خواسته و ناخواسته، دنیای حقیقی و واقعی از سیر اتفاقات و جریانات و سرعت خیره‌کننده دنیای مجازی، متاثر است و نمی‌تواند خود را از معرض تاثیر آن دور کند. افراد و جوامعی که نتوانند و یا نخواهند خود را با این روند تطبیق داده و به اصطلاح «آپدیت» شوند، و یا بخواهند ناشیانه در مقابل سرعت سرسام‌آور آن مقاومت منفی داشته باشند، نیست می‌شوند. نیست! به سادگی.
 
دنیای واقعی و حقیقی امروز، بر کاکل دنیای مجازی می‌چرخد و مناسبات آن دنیا، در اتاق فکر این دنیا تنظیم و تعیین می‌شود.
 این ادعایی گزاف نیست. حقیقتی است ملموس و محسوس و روشن.

اما در این شرایط، ما ساکنان کشور ایران، که خود را نور چشم عالم می‌دانیم و کشور خود را مرکز دنیا و مهد هنر، کجا ایستاده‌ایم؟
 این سؤالی است که واقعیت‌های موجود پیرامون ما پاسخ روشنی برای آن دارد.

در خبر‌ها آمده‌است که: وزیر ارتباطات طی نامه‌ای به ریس‌بانک مرکزی از وی خواسته است که کلیه بانک‌های کشور اجازه ثبت ایمیل سرویس‌های ایمیل عمومی و خارجی (یاهو-جیمیل- هاتمیل-...) برای صورت‌حساب مشتریان را ندهند.

 خوب برای استفاده از خدماتی که به سرویس ایمیل نیاز هست، باید از چه سایت یا شرکتی استفاده کرد و ایمیل را در چه سایتی ثبت کرد که مورد رضایت مخابرات ایران باشد؟
به عبارت دیگر، چه سایت یا شرکتی در ایران وجود دارد که این‌گونه خدمات را ارائه می‌دهد، ضمنا سِرور مادر آن‌ هم در ایران، و مثلا در بیابان‌های اطرف قم، یا در کوهستان‌های اطراف مشهد یا خلاصه جایی در دسترس و نزدیک، و دور از چشم بیگانگان قرار دارد؟

پاسخ‌ این پرسش را مسلما مخابرات ایران باید بدهد و باید از آن‌ها پرسید. اما برای آن‌که تراژدی این داستان را کمی به‌تر درک و لمس نماییم، به یک نشانه و نماد دیگر از شلختگی متولیان امر و تناقض آشکار در ادعا و رفتار اشاره می‌کنم تا ببینیم فرق میان ادعا و عمل چیست.
 این نشانه مشتی است نمونه خروار، از همه ادعاهای دهان‌ پرکن و ظاهر‌فریبی که هر روز این‌طرف و آن‌طرف شنیده و درباره آن تبلیغ و سر و صدا می‌شود.

چند وقت پیش مراسم رژه نمادین آمادگی برای مبارزه در جنگ نرم برگزار شد.(+) در آن مراسم بعضی از نمادهای جنگ نرم هم معرفی شده‌اند که احیانا اگر سربازان جبهه فرهنگی آن‌ها را نمی‌شناسند، بشناسند، تا مبادا تیرشان خطا برود و به قولی به دروازه خودی گل نزنند.
 از جمله این نماد‌ها، تابلوهایی از نشانه معرفی‌شده اینترنتی بعض شبکه‌های جهانی از جمله شبکه جهانی «فیس‌بوک» بود.

 ناگفته پیدا و مشخص است که پیش‌قراولان و سرداران این جنگ فرهنگی، چه رسانه‌ها و سایت‌هایی هستند: رجانیوز، مشرق‌نیوز، تابناک، آتی‌نیوز، فرارو، فردانیوز، عصر ایران، افق‌نیوز، بولتن‌نیوز، ۵۹۸،  صراط‌‌نیوز، عماریون، بی‌باک‌نیوز و...
 
در یک جست‌وجوی ساده این وبلاگ‌ها و سایت‌ها یافت شد. مسلما اگر وقت بیش‌تری صرف شود، تعداد قابل‌توجهی از این پیش‌قراولان و سرداران جنگ نرم پیدا خواهند شد، که همگی دربه‌در، دنبال مخاطب در شبکه‌های اجتماعی و از جمله «فیس‌بوک» هستند. زیر تمام نوشته‌ها و مطالب این سایت‌ها بلااستثنا، دکمه ارسال به شبکه‌های اجتماعی و از جمله «فیس‌بوک» هست. این نکته زمانی جالب می‌شود که اغلب این سایت‌ها برای تنظیمات بلاگ خود، از یکی دو سایت خارجی و از جمله سایت .addthis کمک گرفته‌اند که امکان اشتراک‌گذاری مطلب در دستِ‌کم ۳۰۰ شبکه اجتماعی خارجی را فراهم می‌کنند و هیچ شبکه اشتراک‌گذاری فایل و عکس و مطلب ایرانی در میان آن‌ها نیست.

 داستان زمانی شیرین‌تر می‌شود که بدانیم در ایران هستند بعضی سایت‌ها که چنین دکمه‌های اشتراکی را طراحی می‌کنند و بعضی از شبکه‌های ایرانی را هم مثل «کلوب» بدان اضافه‌نموده‌اند، اما اکثر قریب به‌اتفاق سایت‌های یادشده، از دکمه‌های اشتراک‌گذاری بیگانه در سایت خود استفاده نموده‌اند.

 اما قابل توجه‌ترین قسمت بحث آن‌َست که در تمام شبکه‌های اجتماعی که ایرانیان حضور فعال دارند، مطالب هیچ سایتی به اندازه «بازتاب» منعکس و منتشر نمی‌شود که اولا یکی در میان فیلتر است و ثانیا اصلا از هیچ نوع دکمه اشتراگ‌گذاری مطالب، استفاده نمی‌کند. اما مخاطبین پرشمار آن سایت، با علاقه لینک‌های آن‌را مستقیما کپی و در صفحات خود در شبکه‌های مجازی به اشتراک می‌گذارند.

 این داستان به معنی واقعی کلمه، حکایت از شلختگی مدعیان جبهه فرهنگی و بومی‌سازی ابزار و امکانات فضای مجازی و ... می‌دهد.
 حالا می‌توان پاسخ روشن‌تری برای سؤال ابتدای بحث که، درباره وضعیت ساکنان ایران در تعامل با سرعت تحولات دنیای مجازی مطرح شده‌بود، یافت.
 
دستور وزیر مخابرات ایران، به ریس کل بانک مرکزی، جدای از آن‌که مغایرت‌ها و ایرادات قانونی خاص دارد، حکم دزدیدن منار پیش از کندن چاه دارد و  نشان می‌دهد که تا چه اندازه دولت‌مردان ما با واقعیات بیگانه‌اند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۷:۲۱
علی مصلحی

گوگل شما را گول نمی زند، به خودتان نگاه کنید

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۰۵ ب.ظ

من هر روز «نارنجی» می‌خوانم. شاید می‌پرسید «نارنجی» دیگر چه صیغه‌ای است.
 «نارنجی» یک وبلاگ جالب و ارزش‌مند است، که همه‌جور اطلاعات، از شیرِمرغ تا جان آدمی‌زاد، در آن یافت می‌شود.

 مثلا؛ همین الان دارد مجموعه یادداشت‌هایی را به صورت دنباله‌دار در مورد «دره سیلکون» منتشر می‌کند که ضمن جذاب‌بودن، بسیار هم آموزنده و موثر است، البته برای کسی که گوش شنوایی برای آن حرف‌ها داشته باشد.

 این وبلاگ توسط چند وبلاگ‌نویس با‌سواد مدیریت می‌شود، که هر کدام برای خود یک وبلاگ جدا و مستقل هم دارند.
 از جمله «جادی» که وبلاگ «کیبر‌د آزاد» را می‌نویسد.

 «جادی» در وبلاگ خود گزارشی منتشر نموده‌است، از دستگیری دو رمال، فال‌گیر یا پیش‌گو و از این حرف‌ها، که جرم‌ِشان این بوده که برای پیش‌بینی آینده و دادن اطلاعات از گذشته مشتریان خود، به گوی بلورین و فنجان قهوه و ورق و نخود و ... مراجعه نکرده، و از «گوگل» کمک می‌گرفته‌اند و جالب بوده‌است که اکثر پیش‌ینی‌های آن‌ها هم درست از آب در‌می‌آمده است.

 خوب شما برای آن‌که فال مرا بگیرید، لازم است از من بپرسید نامم چیست؛ و وقتی گفتم «علی مصلحی»، کافی است، همین عبارت را در «گوگل» سرچ کنید تا به‌آسانی به فیس‌بوک و تویتر و فرندفید و وبلاگ من، راه‌نمایی شوید.
 حالا هرچه بخواهید درباره من آن‌جا هست. می‌توانید از روی آن خوانده و برای من توضیح دهید. خوب مسلم است که همه درست از آب در می‌آید.
 اگر هم نام‌َم را دروغ بگویم و اطلاعات اشتباه باشد، خودم به این توهم می‌افتم که چه‌قدر کار این‌ها دقیق است.‌ ای کاش نام‌َم را درست می‌گفتم و درباره خودم اطلاعات صحیح می‌گرفتم.

اما حقیقت آن‌َست که آدم همه اطلاعات درباره خودش را خودش دارد و هیچ نیازی به فال‌بین و پیش‌گو و این‌ها ندارد.
 اوج حماقت و بی‌سوادی است که، ما وقتی ناساز می‌شویم و به حکم عقل باید به متخصص مراجعه کنیم و ویزیت شویم، خودمان انواع و اقسام تخصص‌ها در حوزه پزشکی را پیدا می‌کنیم و برای خودمان نسخه می‌پیچیم. اما وقتی کمی روان‌پریشی به سراغ‌مان آمد، به بی‌سواد‌تر از خودمان مراجعه می‌کنم که فال‌مان را بگیرد و از گوی بلورین و نخود و فنجان، خبر سرنوشت. تقصیری هم نداریم. هزاران سال است، با خرافه به‌دنیا آمده‌ایم، با خرافه بزرگ شده‌ایم، و با خرافه هم به خاک سپرده می‌شویم. خرافه آمده است تا حال کند و ما زجر بکشیم.

 این مقدمه همه‌اش بهانه شده، تا اشاره‌ کنم که اگر ۷۰۰ سال پیش، حضرت شیخ اجل، به‌تنهایی و عیارانه فریاد می‌زد «خلق می‌پوشند و ما بر آفتاب انداختیم»، امروزِ روز اگر رندی مخصوص اینترنت بلد نباشی و عیاری بر آفتاب انداختن هم نداشته باشی، و وارد آن شوی، حکم پادشاهی را داری که نه خیاطان شیاد، که اینترنت عریانت نموده‌است و خود خبر نداری و در حالی که عریان در مری و منظر مردم قدم می‌زنی، و باد «شرم» و «غیرت» هم در غبغب انداخته‌ای، بی‌خبری  از آن‌که به انگشت کودکان کار بلد نشان داده می‌شوی و مضحکه شده‌ای.

از قدیم گفته‌اندک «یا مکن با پیل‌بانان مشورت، یا بنا کن خانه‌ای در خورد پیل.»
 و حالا یا نباید وارد دنیای پیچیده و مخوف اینترنت شوی، یا اگر شدی باید خود را ملتزم به قواعد و لوازم این حضور بدانی.

 از جمله مهم‌ترین ویژگی‌های این ده‌کده کوچک آن‌َست که خشک‌سالی آن‌قدر حاکم است که حتی قطره‌ای آب برای جانماز آب‌کشیدن یافت نمی‌شود.
 شاید گمان کنی که مثلا کامنت‌گذاشتن روی پیچ یک دختر، از یک «آی‌دی» متفاوت، شاید یک گیر کار را رفع کند، اما این‌جا هزار کوچه پس کوچه و هزار گیر دیگر دارد که می‌تواند دست تو را رو کند.

حالا تو برای اثبات بی‌گناهی هی از قرآن و خدا و پیامبر شاهد بگیر و قسم بخور و قرص منکر باش! اما خبر نداری که این محکمه تقریبا در یک اِشل کوچک‌تر،‌‌ همان دنیایی است که وعده می‌دهند و می‌گویند: «...... و تشهد ارجلهم بما کانو یکذبون.»

 بله! اینجا دامن خشک و‌ تر همه، خودبه‌خود بر آفتاب افتاده‌است، و اگر از جماعت خلایقی هستی که اهل «پوشاندن» هستی، به‌تر است بروی به‌سراغ‌‌ همان پیرز‌ن‌های فال‌فروش سر کوچه، و از خیر این گوی بلورین «گوگلی» بگذری.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۷:۰۵
علی مصلحی

بی‌خبری ضعف عمده رسانه‌های خبری ایران

يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۴:۰۳ ب.ظ

این دو خبر را که هر دو در یک روز و از طریق دو خبرگزاری رسمی و معتبر کشور منتشرشده بخوانید و با هم مقایسه کنید:
الف: اصفهان/ واحد مرکزی خبر/ اجتماعی
مرمت و بازسازی خانه تاریخی اخباری کاشان یادگار دوره صفویه پایان یافت.
سرپرست اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردش‌گری کاشان امروز گفت: ‌ سبک‌سازی، استحکام‌بخشی بام، پی‌بندی با خشت، اجرای سقف به شیوه سنتی، اجرای طرح عایق‌کاری بام از مهم‌ترین عملیات مرمتی این خانه تاریخی است.
آقای یزدانمهر افزود: ‌ این بنای مربوط به دوره صفویه در محله سرسنگ قرار دارد و برای مرمت آن در مدت یک‌سال۵۰۰ میلیون ریال هزینه شد.

ب: کاشان – ایلنا
آغاز مرمت خانه تاریخی اخباری کاشان
سرپرست اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردش‌گری کاشان از آغاز مرمت خانه تاریخی اخباری کاشان با اعتباری معادل ۵۰۰ میلیون ریال در سال‌جاری خبر داد.
سرپرست اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردش‌گری کاشان طلب افزود: مهم‌ترین عملیات مرمتی مذکور شامل سبک‌سازی، استحکام‌بخشی بام، پی‌بندی با خشت، اجرای سقف به شیوه سنتی، اجرای پالانه و قیدبندی روی بام به هم‌راه عایق‌کاری است.
حسین یزدانمهر در گفتگو با خبرنگار ایلنا در کاشان با اعلام این خبر افزود: مرمت این بنا با اعتباری معادل ۵۰۰ میلیون ریال آغاز شد.

چنان‌چه ملاحظه می‌شود، اطلاعات، واژه‌ها، ادبیات و کلا بدنه اصلی دو خبر کاملا مشابه به هم بوده، و نشان می‌دهد که یک خبر از روی خبر دیگر بدون کم‌ترین تغییر یا حذف و اضافه‌کردن و به‌اصطلاح «پروریدن خبر» کپی شده و بدون کم‌ترین اشاره به منبع اولیه منتشر شده‌است.

اما دردآور‌تر از این بی‌توجهی به اصول ابتدایی خبرنویسی و رعایت حق‌مولف و رعایت حقوق منبع اولیه و درستِ خبر، دو تیتر کاملا متضاد است که از طرف دو خبرنگار از دو خبرگزاری رسمی برای یک خبر واحد نوشته‌شده و مخاطب را دچار سردرگمی می‌نماید که آیا مرمت خانه تاریخی «اخباری» به استناد خبر خبرگزرای کار ایران «ایلنا» آغازشده، و یا به استناد واحد مرکزی خبر، پایان یافته‌است؟
 
این جدای از آن‌که نشان می‌دهد خبرگزاری‌ها و اهالی خبر ما، سال‌هاست توجهی به استانداردهای پذیرفته‌شده و اصول حرفه‌ای و اخلاقی در حوزه خبر و روزنامه‌نگاری و رسانه ندارند، بلکه با ابتدایی‌ترین اصول و فلسفه و هدف غایی خبر هم بیگانه‌اند، تا جایی که یک حادثه واحد به دو شکل کاملا متناقض و شوربختانه با تقلب آشکار از روی دست هم در یک روز منتشر می‌شود و آب هم از آب تکان نمی‌خورد.

این گاف و اشتباه از آن‌جا مصیبت‌بار‌تر می‌شود که دو رسانه یادشده، به عنوان منابع اولیه خبر در کشور تعریف و پذیرفته شده‌اند و رسانه‌های ثانویه برای تهیه اخبار خود به آن‌ها به‌عنوان منابع امین و مورداعتماد مراجعه می‌نمایند.
ان نوشته در کاشان نیوز این‌جا
منتشرشده در مجله کارگاهی الکترونیکی نیوزبان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۶:۰۳
علی مصلحی

دانستن حق مردم است

شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۳:۴۹ ب.ظ

امام‌جمعه محترم موقت کاشان، در خطبه‌های این هفته نمازجمعه، به «برخی مسؤلان» توصیه نموده‌است که: «اگر قصد مچ‌گیری و یا گفت‌وگوهایی تنش‌زا دارند باید آن را در میان خود حل و فصل کنند، نه آن‌که آن‌را در رسانه‌ها مطرح‌کرده و یا در بین مردم ابراز کنند.»
 وی درعین‌حال به گرانی‌ها اشاره و خاطرنشان نموده‌است که: «با وجود آن‌که این مسئله یک معضل جهانی است، اما گویا بعضی از مسئولان نیز در این میان غفلت کرده‌اند» و با تأکید بر این‌که نمی‌توانیم در مورد گرانی‌های کنونی فرافکنی کنیم بیان داشته: «به هیچ وجه این مسئله که قیمت‌ها باری به هر جهت بوده و بهای کالا‌ها در جاه‌های مختلف با هم متفاوت باشد پذیرفتنی نیست» (+)

ظاهرا این نکته اساسی در توصیه و فرمایشات ایشان مغفول مانده که، اگر مسؤلین به فکر کار فروبسته گرانی مردم باشند و دغدغه مردم داشته باشند، بهانه‌ و وقتی برای «مچ‌گیری» بر علیه یک‌دیگر و «گفت‌و‌گوهای تنش‌زدا» پیدا نمی‌کنند و از طرف دیگر اگر مردم حق دارند که گرانی را تحمل نکنند، مطمئنا این حق را هم دارند که بدانند این گرانی از کجا ناشی شده و به تعبیر آقای «احمدی‌نژاد» چرا مردم نتیجه گرانی یا ارزانی قیمت نفت را در سفره خود احساس نمی‌کنند؟

به‌راستی اگر مردم خبر داشته باشند که احیانا یک مسؤل، از موقعیت ویژه اجرایی یا سیاسی خود سوء‌استفاده نموده و مالی را که حق این مردم بوده به ناحق تصاحب نموده‌است، کار اشتباهی است؟
و اگر رسانه‌ای در این زمینه پرسش‌گری نموده و وظیفه اصلی خود، که آگاهی‌رسانی به مردم است را انجام دهد، اشتباهی مرتکب شده‌است؟
 
اگر چنین است پس فلسفه حضور رسانه‌ها به‌عنوان نمایندگان ناظر افکار عمومی بر عملکرد مسؤلین، و رکن چهارم دموکراسی در جامعه چیست؟

اگر قرار است مردم از رفتار برگزیدگان و موکلین خود بی‌خبر باشند و مسؤلین «مچ‌گیری‌ها» را بین خودشان و بدون مردم حل کنند، پس چرا قرآن بار‌ها و در جاهای مختلف مومنین را به «دانستن» توصیه نموده و پرسش استفهامی: آیا آنان‌که می‌دانند، با آنان که نمی‌دانند برابرند را مطرح می‌نماید؟

چرا پیغمبر گرامی اسلام، این‌همه به دانستن و آگاه‌شدن توصیه می‌نماید و سفارش می‌کند که پروسه دانستن باید به درازی عمر انسان و از گهواره تا گور باشد؟

بدون تردید، گاهی بعضی از مصلحت‌های ویژه و ظرافت‌های خاص امنیتی، ایجاب و اقتضا می‌نماید که بعضی از تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، در سطح مدیران ارشد نظام محرمانه بماند و بعضی افراد خاص از آن اطلاع داشته باشند.
 حتی بعضی از مواقع طبقه‌بندی‌های ویژه محرمانه برای بعض اسناد و اطلاعات وجود دارد، که افراد ویژه و شخصیت‌های حقوقی خاص اجازه دست‌رسی به آن را دارند. این ظرافت و حساسیت‌ها، برای همه ارکان اجرایی و سیاسی در تمام سطوح و برای شهروندان عادی کاملا پذیرفته شده‌است. این یک رویه معمول و پذیرفته‌شده و دارای جای‌گاه قانونی تعریف‌شده در تمام نظام‌های سیاسی دنیا است. در بعضی کشور‌ها شدید‌تر و بیشتر در بعضی کم‌تر.

اما این شرایط ویژه به هیچ عنوان نباید بهانه و دست‌آویزی باشد برای بعضی از مسؤلین و مدیران، که مصلحت و آبروی نظام را به پای آبروی خود نوشته، و با شعار حفظ آبروی نظام مانع رسیدگی به تخلف و سوء‌استفاده بعضی از مدیرانی شوند که احیانا از موقعیت قانونی خود سوءاستفاده نموده و به حقوق و سرمایه‌های شهروندان دست‌اندازی نموده‌اند و اکنون نتایج مخرب آن در گرانی‌های افسارگسیخته خودنمایی‌می‌کند.
 
بر اساس تجربه، کشور یا کشورهایی در زمینه مبارزه با فساد و رانت‌خواری و سوء‌استفاده از پست و مقام موفق‌ترند، که راز‌ ناگفته‌ای با شهروندان خود نداشته و یا اسرار مگویِ‌شان، کم‌ترین میزان ممکن باشد، و شهروندان از طریق رسانه‌ها، ناظرین دقیق و با وسواس بر عملکرد مسؤلینِ‌شان باشند.
 
در چنین نظامی، مجرمین در اسرع وقت و بدون کم‌ترین تعارف و مقاومتی به مقامات قضایی معرفی می‌شوند و ترتیبی هم اتخاذ می‌شود تا مردم از رسیدگی دقیق به اتهامات و تنبیه آن مقام در صورت اثبات جرم آگاه و قانع شوند.

 موضوع «مچ‌گیری» و «گفت‌وگوهایی تنش‌زا»ی مسؤلین، که به صراحت در اظهارات امام‌جمعه موقت کاشان آمده و ایشان توصیه نموده‌اند که به پشت پرده و دور از چشم مردم و رسانه‌ها منتقل شود، قبل از ‌آن‌که ربطی به سیاست‌های کلان نظام و آبروی کشور داشته باشد، خود حاوی بار توهین و افترا به مسؤلین کشور است که می‌تواند برای گوینده آن اظهارات با مسؤلیت قضایی هم‌راه باشد.

 اما از آن‌که بگذریم، مسلما مصلحت نظام و کشور، چیزی نیست که بر سر آن مسؤلین به «مچ‌گیری» و تهدید روی آورند، قاعدتا انسان‌ها بر سر منافع شخصی و عموما غیر‌مشروع خود به «مچ‌گیری» و «گفت‌و‌گوهای تنش‌زا» متوسل می‌شوند.
بدون شک هر چه تلاش شود، تا آبروی نظام به آبروی افراد پیوند زده، و از آبروی نظام برای افراد سپر بلا درست نمایند، نه‌تنها به نتیجه مثبت و نفع عمومی کشور منجر نخواهد شد، که عفونت فساد را به شکل عمیق‌ و شدیدتری، چونان خوره و سرطان به جان همه جامعه خواهد انداخت.

زخم‌ها را پیش از آن‌که به عفونت بنشینند، به مرحم آگاهی درمان کنیم.
منتشر شده در سایت بازتاب‌امروز


مرتبط:
دانستن حق مردم نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۴۹
علی مصلحی

رفتگر بجنوردی قاعده یا استثناء؟

چهارشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۲:۴۴ ب.ظ

«احمد ربانی» رفتگر بجنوردی با درست‌کاری و ایمان قوی به وظیفه خود عمل نموده و کیف پول محتوی ۱۰میلیارد ریالی را که هنگام کار پیدا نموده، طبق وظیفه انسانی و ستادی خود، به حراست شهرداری تحویل می‌دهد.

 همه از وظیفه‌شناسی و درست‌کاری این انسان ساده و صمیمی خوشحال و شادمانند. هرجا که می‌روی ذکر خیر او هست و کار خیری که انجام‌داده. این درست! اما آیا واکنش‌های گسترده عمومی در بین تمام اقشار به این خبر و اتفاق، و توقع و درخواست عمومی برای تشویق و پاداش شایسته در قبال درست‌کاری و وظیفه‌شناسی او(+)، نمی‌تواند به نوعی هش‌دار‌دهنده و پرسش‌برانگیز باشد و زنگ خطری را در گوش جامعه ما به‌ صدا در‌آورد؟

در «قانون اساسی» دین رسمی کشور ما را «اسلام» معرفی شده‌است، و ما سال‌هاست داعیه‌دار ام‌القرائی جهان‌اسلام هم هستیم. رد امانت و رد اموال و مبالغ یافته‌شده به صاحبان آن‌ها یا به مراکز ویژه در صورت مشخص‌نبودن صاحب آن‌ها، ابتدایی‌ترین و روشن‌ترین اصول اخلاقی هر آیینی است و کار آقای «ربانی» رفتگر مظلوم و وظیفه‌شناس بجنوری انجام ساده‌ترین وظیفه اخلاقی او بوده‌است و البته قابل امتنان! اما به چه دلیل یا دلایلی باید این وظیفه‌شناسی و رفتار اخلاقی موردتوجه و علاقه افکارعمومی بوده، و این‌گونه برجسته منعکس و متشر شود؟
تصور کنیم اگر او به وظیفه انسانی، اخلاقی خود عمل نمی‌کرد و جور دیگری رفتار می‌کرد، چه اتفاقی می‌افتاد؟

 اجازه بدهید موضوع را از زاویه دیگری بررسی نموده و کمی این هش‌دار را در شکلی ملموس‌تر بررسی نماییم.
حدود یک‌سال پیش، کشور «ژاپن» دچار سونامی و زلزله و سیل و مصیبت شد و به‌دنبال آن، زندگی در اکثر نقاط آن کشور حالت غیرعادی و هم‌راه با پریشانی و اضطرار پیدا کرد.
 اخبار نگران‌کننده‌ای از احتمال اختلال در کار نیروگاه هسته‌ای «فوکووشیما»(+) و بروز خطرات فراوان تشعشعات رادیو‌اکتیو، بر شدت پریشانی و نگرانی‌ها می‌افزود.
مردم «ژاپن» اولین قربانیان این پدیده شوم بودند و خاطرات و آثار تلخی از بمباران اتمی «هیروشیما» و «ناکازاکی» در جریان جنگ دوم جهانی، هنوز در ذهن و خاطر آن‌ها وجود داشت.

 با همه این وجود، تصاویری که رسانه‌ها از برخورد و رویارویی این مردم با حادثه و عزیزانشان که در جریان این حادثه قربانی شده‌بودند، و صبر و شکیبایی بی‌نظیری که از خود نشان دادند، جهانیان را به شگفتی و تحیر واداشت.

اندکی پس از آن، خبرگزاری آلمان گزارش داد که: مردم ژاپن، که در ماه‌های گذشته، بحران سیل، سونامی و نشت مواد رادیواکتیو را پشت سر گذاشته‌اند، بیش از سه و نیم میلیارد ین پول را که در مناطق سیل‌زده یافته‌اند به دولت بازگردانده‌اند.
همچنین چند گاوصندوق پیداشده پس از سیل، که حاوی بیش از دو میلیارد ین بوده، تحویل دولت شده‌است.

سخن‌گوی پلیس ژاپن هم اعلام کرد که مردم و داوطلبان هم‌چنان کیف پول‌های پیداشده را تحویل می‌دهند و تا کنون قسمتی از مبالغ پیداشده، به صاحبانشان بازگردانده شده‌است. (+)

 ظاهرا همه این زیبایی و ارزش‌ها و وظیفه‌شناسی‌ها، به‌دلیل وفور آن در فرهنگ مردم آن کشور، امکان رسانه‌ای‌شدن و اطلاع عموم مردم جهان را پیدا نکرد. اما در همین اندازه هم رسانه‌های ژاپن و جهان خبری از شناخته‌شدن افرادی که پول‌های یافته‌شده مردم را به صاحبان آن‌ها یا دولت تحویل می‌دادند، و توقع عمومی برای پاداش‌دادن به آن‌ها، مخابره نکردند.

این پدیده و آن خبر مربوط به رفتگر وظیفه‌شناس بجنوردی از آن‌رو می‌تواند زنگ‌خطر و هش‌دار باشد که، این رفتار در بین مردم آن کشور یک «قاعده» است نه یک «استثنا» که ارزش ویژه خبری و جلب توجه عموم را داشته باشد و با آب و تاب فراوان منعکس و منتشر شود. این رفتار در وجود تک‌تک شهروندان آن کشور نهادینه شده‌است. به‌همین دلیل است که وقتی ناگهان برق شهر قطع می‌شود، مردم داخل سوپرمارکت‌ها و فروشگاه‌های بزرگ، به آرامی و در تاریکی همه چیزهایی را که در سبد خریدشان قرار داده‌اند، سر جایشان برگردانده، و به آرامی از فروش‌گاه خارج می‌شوند.
همه آموخته‌اند که در همه زمان‌ها و مکان‌ها و در شرایط به حقوق هم‌دیگر احترام بگذارند.
نکته جالب این‌جاست که در فرهنگ ژاپنی مفهمومی بنام «گناه» وجود ندارد و تنها مفهوم بازدارنده در بین آن مردم، «شرمندگی» است.

با این وصف آیا واکنش گسترده و ارزیابی شتاب‌زده عمومی از بدیهی‌ترین وظیفه یک انسان، در کشور ایران نمی‌تواند نشانه دقیق آن باشد که برخلاف مورد اشاره‌شده، این اتفاق در کشور ما در حالی که باید یک «قاعده» عمومی و پذیرفته‌شده باشد، شوربختانه یک «استثناء» است؟
و آیا این «استثناء» شدن نمی‌تواند و نباید هش‌داری باشد و زنگ خطری را در گوش ما به صدا درآورد؟
منتشرشده در سایت بازتاب‌امروز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۴۴
علی مصلحی

مرغ همسایه غاز نیست، پشه است

شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۲:۰۵ ب.ظ

خبرگزاری «فارس» گزارش داده‌است که: امارات با بدهی خارجی ۱۴۷. ۶ میلیارددلاری به‌عنوان بده‌کار‌ترین کشور خاورمیانه‌ای در سال ۲۰۱۱ شناخته شده‌است.

خبرگزاری مهر هم گزارش داده است که: گروهی از نمایندگان پارلمان فیلیپین در اعتراض به رسوایی جنسی سفیر امارات در این کشور بر ضرورت اخراج وی تاکید کردند.

یک خبرگزاری غربی هم گزارش داده‌است که شیخ دوبی یا همون امارات اعلام‌کرده: از مهرماه سال جدید به هر دانش‌آموز در دوبی یک تبلت داده خواهدشد.

 و بالاخره یک روزنامه ایران هم گزارش‌ داده که: ایران نتوانست طرح تغذیه دانش‌آموزان با روزانه یک لیوان شیر را درست و حسابی اجرا کند.

نتیجه غیراخلاقی این‌که ایران اگر در دادن یک لیوان شیر به دانش‌آموزانش موفق نیست، نباشد! تا چشم امارات که می‌خواهد به دانش‌آموزانش یک تبلت بدهد، کور شود.

 نتیجه غیراخلاقی دیگر این‌که؛ اگر یک وابسطه سفارت ایران به استخر مختلط رفت که رفت، تا چشم امارات کور شود.

نتیجه اخلاقی این‌که: بده‌کار‌ترین کشور دنیا به بانک‌ها و صندوق‌های جهانی نیستیم که نیستیم، عوضش تا دلتون بخواد به مردم کشورمون بده‌کاریم و عرضه نداریم یک لیوان شیر فرزندانشون رو درست و حسابی بدیم.

 به قول دَدی: آره قربونش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۰۵
علی مصلحی

از بلوغ هسته‌ای تا بلوغ خبری

پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۱:۴۱ ب.ظ

اگرچه مسؤلیت اظهارت طرف گفت‌وگوی یک رسانه در مصاحبه مطبوعاتی، تا اندازه زیادی با بیان‌کننده آن اظهارات و مصاحبه‌شونده است، و اگر ادعایی در اظهارات مصاحبه‌شونده باشد، اثبات آن با خود اوست، اما این اصل به هیچ عنوان نافی مسؤلیت کامل یک رسانه در قبال پاسخ‌ها و حرف‌ها، و ادعاهایی که از طرف مصاحبه می‌شنود نیست، و بر این مبنا یک رسانه حق ندارد هر حرف و ادعایی که در یک مصاحبه رد و بدل می‌شود را بی‌کم و کاست منتشر کند، و یا در صورتی که اظهاراتی خلاف عقل صورت گرفته توضیحات خود را برای توجیه خوانندگان بدان اضافه نکند.

بر اساس هدف غایی رسانه‌ها که آگاهی‌بخشی شفاف به مخاطبین است، رسانه موظف است اگر با اظهارات فنی ویژه‌ای برخورد کرد که از کم و کیف آن آگاهی کامل ندارد، حتما آن‌ها را با یک منبع و کار‌شناس موثق در میان گذشته و پس از چک‌کردن و اطمینان از صحت آن ادعا‌ها و اظهارات بر اساس استانداردهای علمی و فنی، اقدام به انتشار آن‌ها نماید.

بدیهی است چنان‌چه پس از طی‌شدن چنین پروسه‌ای بازهم اشکالی وجود داشته باشد و واکنش‌ مخاطبین را برانگیزد، رسانه می‌تواند، برای توجیه خود به این اقدامات استناد کرده و از خود سلب مسؤلیت نماید.

وب‌سایت «کلمه» اخیرا مصاحبه‌ای با «محمد‌ نوری‌زاد» انجام داده‌است. در قسمتی از آن مصاحبه و در پاسخ به یکی از سؤالات خبرنگار سایت، «نوری‌زاد» ادعایی را مطرح‌نموده که به‌طور کامل مغایر با واقعیت بوده و از منظر علمی کاملا مردود است.
 
«نوری‌زاد» می‌گوید: «من شاید باور نکنید موافق حساسیت مجامع جهانی دربارهٔ جریان هسته‌ای خودمان هستم. چرا؟ چون ما به بلوغ هسته‌ای نرسیده‌ایم و ممکن است بعد‌ها کار دست خودمان و مردمان جهان بدهیم ... ما کجا به بلوغ هسته‌ای رسیده‌ایم آن‌جا که در ساک مسافران بی‌خبر مکهٔ خودمان اسلحه مخفی می‌کنیم و به عربستان می‌فرستیم؟ یا به محض شلیک آمریکایی‌ها و زدن هواپیمای مسافربری ما، داد و قال سرمی دهیم که‌ ای دنیا این آمریکایی‌های نامرد را ببینید که به هواپیمای مسافربری هم رحم نمی‌کنند؟! اما دم برنمی‌آوریم که در سایه‌ی معکوس‌‌ همان هواپیمای مسافربری جنگنده‌های خود را مخفی کرده بودیم تا از رادار ناو آمریکایی فرار کنند و به او ضربه بزنند. در قاموس بلوغ ما آیا یک زنگ خطری فعال نشد که ممکن است آن همه مسافر بی‌پناه به‌خاطر هوش زیاد ما جان‌ِشان را از دست بدهند؟»

بحث استتار هواپیماهای جنگی در سایه هواپیماهای مسافربری به‌شکلی که در سایه امواج هواپیمای مسافربری تبدیل به یک هواپیمای رادارگریز شود، بیش‌تر به یک جوک می‌ماند. براساس کدام تئوری هواپیمای مسافربری می‌تواند یک هواپیمای جنگی را پوشش دهد؟
 
این ادعا در یک نگاه ساده و ابتدایی هم، آن اندازه از شک و احتمال را دارا بوده که لازم باشد، به این سادگی از کنار آن رد نشده و در مورد صحت و سقم و گشودن گره‌های علمی و فنی آن، با اهل فن و خبره‌ای مشورت شود.

از طرفی آقای «نوری‌زاد» آدم همه‌فن‌حریفی نیست. اکثر این اطلاعات را از منابعی در درون حاکمیت دریافت می‌نماید. گمان نمی‌رود معیار و محک دقیقی وجود داشته‌باشد برای تشخیص آن‌که کدام‌یک از نیروهایی که با ایشان در تماس هستند ــ و اکثرا هم چنان‌که خودش اشاره می‌کند مخفیانه و هم‌راه با ترس می‌باشد ــ از طرف حاکمیت هستند و تظاهر به رفاقت می‌کنند، و کدام‌یک صادق هستند. هیچ بعید نیست، چنین ادعاهایی از طرف حاکمیت و با هدف ویژه بی‌آبروکردن آقای «نوری‌زاد» از یک طرف و از طرف دیگر تعمیم چنین خطایی به تمام ادعاهای درست سابق ایشان، طراحی، و در قالب «اسرار پشت پرده» در اختیار ایشان قرار گرفته باشد.

 در هر صورت سایت «کلمه» به‌عنوان منتشر‌کننده آن اطلاعات غلط علمی موجود در اظهارات و ادعاهای طرف مصاحبه‌اش، و کنترل‌نکردن آن اطلاعات قبل از سنجش علمی، مرتکب خطا و گاف رسانه‌ای شده‌است.

با این وجود هیچ انسانی با همه دقت و وسواس، بری از خطا و اشتباه نیست و به طریق اولی هیچ رسانه‌ای که توسط انسان مدیریت می‌شود هم نمی‌تواند به‌طور کامل دقیق و بدون اشتباه باشد. به همین دلیل سازوکارهای اصلاح و جبران اشتباه هم در همه‌جا و خصوصا رسانه‌ها طراحی و تعریف شده‌است.

 انتظار می‌رود وب‌سایت «کلمه» نسبت به اصلاح این خطای آشکار خود اقدام و اعتماد  صدمه‌دیده مخاطبین خود را به نحو مقتضی ترمیم نماید.
مرتبط:
دسته گلی دیگر از منافقین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۴۱
علی مصلحی

نقاشی کیهان و کوزه کروبی

سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۲:۵۷ ب.ظ

نقل است؛ سالیان پیش یک آکادمی نقاشی، برای امتحان داوطلبان خود، داخل آموش‌گاه، حوض آبی را با ظرافت‌های خاص و دقیق نقاشی نموده و به هر داوطلب در بدو ورود کوزه‌ای می‌داده‌اند تا برود و از حوض موصوف آب پر کند و بیاورد و قاعدتا داوطلبین با تصور آب، کوزه را داخل نقاشی زده و می‌شکسته‌اند.
 دست بر قضا، زمانی دواطلب چیره‌دستی به آموزش‌گاه مراجعه می‌کند و کوزه به دست به سمت حوض می‌رود، و با تاخیری غیرمنتظره با کوزه سالم بر می‌گردد. وقتی با تعجب از او درباره کوزه خالی می‌پرسند، توضیح می‌دهد که یک سگ مرده در حوض بود، آب پر نکردم. وقتی اساتید آکامی هم‌راه او به حوض مراجعه می‌کنند، با تعجب جنازه یک سگ مرده را در حوض مشاهده می‌کنند که با ظرافت و چیره‌دستی خاصی توسط داوطلب جدید نقاشی شده. حالا کوزه آکامی شکسته شده‌است و نقشه‌ آموزش‌گاه، نقش بر آب.

روزنامه «کیهان» و «رجانیوز» و«مشرق» و «شفاف» و دیگر رسانه‌های اقتدارگرای مشابه، هرچه نشستند و صبر کردند تا رسانه‌ها و فعالین جنبش سبز در دام نهفته آن‌ها در مورد سفر غیر‌منتظره شیخ شجاع به یک شهرستان و دیدار تحت‌الحفظ چندساعته ایشان، از چند اثر تاریخی و گردش‌گری شهرستان کاشان که احتمالا روز سه‌شنبه هفته گذشته ۱۳۹1/۰۱/۲۹ اتفاق‌افتاده، گرفتار شوند و خبر را در شبکه‌های مجازی منتشر کنند، و بعد آن‌ها از راه برسند و به استناد این انتشار، بر موج ایجادشده سوار شوند و مانور بدهند که: حصر و محدودیت‌های اعلام‌شده درباره رهبران جنبش‌سبز دروغ و کذب است و کار بیگانگان، و دلیل آن‌هم خبر سفر تفریحی؟ «مهدی کروبی» به کاشان که توسط فعالین جنبش سبز و رسانه‌های منسوب به آن‌ها منتشر شده‌است، خبری نشد.
 
 ظاهرا نزد فعالین جنبش‌سبز و خصوصا بخش رسانه‌ای آن، آن اندازه از بصیرت وجود دارد که در چنین دام‌ها نیفتند و نقاشی را طوری عوض کنند که کوزه «کیهان» بشکند و نقشه رسانه‌های اقتدار را نقش بر آب کند.‌
خودشان دست بکار شدند:
در حالی که از حدود یک‌ماه پیش خبر تصادف و بستری شدن «علی‌دایی» در شهر کاشان از لحظات اولیه خبر حتی تا همین حالا، ذهن تمام رسانه‌های خبری رسمی و غیررسمی را به‌خود مشغول داشت، و هریک به‌نوعی آن‌را منعکس نموده و پوشش دادند و حتی روزنامه «کیهان» به بازتاب وسیع آن خبر و حساسیت رسانه‌ها و مردم درباره آن معترض شد و واکنش منفی نشان داد، اما ظاهرا هیچ رسانه‌ای علاقه به انتشار خبر حضور غیرمنتظره شیخ «مهدی کروبی» در این شهر، که از منظر رسانه‌ای واجد بیش‌ترین ارزش خبری می‌توانست باشد، نشان نداد.

حالا این خبر، بعد از گذشت ۵ روز از زمان اتفاق احتمالی آن، از دی‌روز به یک‌باره مورد توجه رسانه‌های کشور قرارگرفته و توسط اکثر آن‌ها پوشش داده شده‌است.
 نکته جالب آن‌َست که منبع این خبر در همه رسانه‌ها روزنامه «کیهان» است که سابقه خبری‌اش نشان می‌دهد، با منابعی در ارتباط بوده، که گاهی به طور حیرت‌انگیزی دست به پیش‌بینی می‌زده و از قضا پیش‌بینی‌ها، با آن‌چه اعلام می‌شد اصلا مو نمی‌زد، اما چگونه است که این‌بار برخلاف همیشه نه‌تنها نتوانست زود‌تر پیش‌بینی کند که شیخ به کاشان خوهد رفت، بلکه تا نزدیک به یک هفته هم از آن بی‌خبر ماند؟
 
از دو حال خارج نیست؛ یا این خبر از اصل دروغ و بافته و تصور یک ذهن علیل و بیمار است که با تاخیر غیرموجه ۵ روزه منتشرشده، یا حقیقت دارد.
 در هر دو صورت بلافاصله اولین سؤالی که برای مخاطب مطرح می‌شود این‌َست که چرا این خبر که هم می‌تواند برای رسانه‌های عمومی و رسمی خبری و هم رسانه‌های منسوب به اصلاح‌طلبان، واجد ارزش‌های ویژه خبر باشد، و به همین دلیل باید با «سرعت» منتشر شود، با یک تاخیر غیرمعمول ۵ روزه و در حالی که ارزش‌های خبری خود را از دست داده و به اصطلاح بیات شده، منتشر می‌شود؟

آیا رسانه‌های منتشرکننده این خبر که سابقه فعالیت‌ رسانه‌ایشان نشان می‌دهد در همه نقاط ایران خبرنگار محسوس و غیر‌محسوس داشته و ریز‌ترین اخبار را در کم‌ترین زمان ممکن به رسانه متبوع خود گزارش می‌نموده‌اند، درمورد این خبر با کمبود خبرنگار در منطقه مواجه بوده‌اند؟

آیا همه خبرنگاران چنین رسانه‌هایی در یک زمان مشخص در مرخصی و استراحت به‌سر می‌برده‌اند که چنین خبر مهمی از چشم تیزبین همه آن‌ها مخفی مانده‌است؟

از طرفی، وب‌سایت ملی‌مذهبی ــ که روزنامه «کیهان» گزارش خود را به خبر آن سایت مستند نموده و دیگر رسانه‌های زنجیره‌ای که خبر خود را به نقل از «کیهان» طابق‌النعل‌بالنعل منتشر نموده‌اند ــ تا کنون از طرف «کیهان» به عنوان یک رسانه معتبر شناخته نمی‌شده‌است، اما چه اتفاقی افتاده است که اکنون یک خبر از بخش «شنیده‌ها»ی آن‌ سایت، به عنوان منبع معتبر از طرف کیهان مورد توجه قرار گرفته و خبرِ با اشاره احتمالی «شنیده شده‌است»، از طرف «کیهان» با رویکرد «قطعیت» پوشش داده و منتشر شده‌است؟ و آیا می توان یک سفر در معیت  دستِ‌کم ۳۰ مامور نیروی انتظامی و تحت‌الحفظ را، به «سفر تفریحی» تاویل و تعبیر کرد؟

حقیقت هرچه باشد اما این نوع انتشار خبر، آدمی را به یاد داستان زبان بسته‌ای می‌اندازد، که با تاخیر یک‌هفته‌ای به جوک‌های تعریف‌شده دیگر حیوانات جنگل می‌خندید و همیشه با تاخیر طنز نهفته در لطیف‌ها را می‌فهمید، اما طنز نهفته در این خبر آن‌قدر هست که مرغ پخته را به خنده می‌اندازد.
 نقاشی شیخ شجاع آن‌قدر ظرافت دارد که کوزه کیهان بشکند.
 این نوشته در سحام‌نیوز این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۲:۵۷
علی مصلحی