وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۴ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

هر ردصلاحیتی سیاسی و جناحی نیست

چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۴۶ ب.ظ

«صادق زیباکلام» که پیش‌قراول بردباری سیاسی و علاقه‌مند به کاهش تنش سیاسی در هر دو حوزه خارجی و داخلی است، به تازه‌گی در یادداشتی که در روزنامه آرمان منتشر کرده، در واکنش به رد صلاحیت «حمید رسایی» برای حضور در انتخابات مجلس دهم، آن‌را خلاف «اصلاح‌طلبی» معرفی و آرزو کرده است که شرایطی فراهم شود تا رسایی هم بتواند خود را در معرض سنجش رای و نظر مردم قرار بدهد.

 در خیرخواهی آقای زیباکلام  چه در این فقره برای آقای رسایی و چه برای نگاه کلان او به داستان رد و تایید صلاحیت‌ها در انتخابات تردیدی نیست و از این منظر آقای زیباکلام شایسته تقدیر است.
اما این‌که رد صلاحیت آقای رسایی عملی خلاف اصلاح‌طلبی ــ چه به معنای یک منش سیاسی و چه به‌ معنای عام منفعتی که در صلح و اصلاح نهفته ــ باشد، البته کلام آقای دکتر زیباکلام اندکی قابل تامل و نقد است.
 
رد صلاحیت آقای رسایی به دلیل داشتن پرونده قضایی پیش از آن‌که توسط هیئت اجرایی تهران احراز و اعلام شود، از قبل در گفت‌وگویی توسط رئیس هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات نهاد ریاست‌ جمهوری و با اشاره به دو نماینده که پرونده قضایی دارند، بدون ذکر نام مورد اشاره قرار گرفته بود.
رسایی اما در واکنش به سخنان ریس هیئت بدوی رسیدگی به تخلفات نهاد ریاست جمهوری، دست به خودافشاگری زده و افشا کرده بود که یکی از این نماینده‌ها ایشان است و پس از این افشاگری، آقای «اشرفی اصفهانی» از نام و پرونده ایشان پرده برداشت و اعلام کرد که با وجود آن پرونده آقای رسایی صلاحیت شرکت در انتخابات را ندارد و صلاحیت او از همان موقع ردشده تلقی می‌شد.
 با این توصیف ردصلاحیتی که مستند به اسناد تایید و نهایی شده محاکم قضایی است، را خلاف اصلاح‌طلبی دانستن جای نقد و تامل دارد و بلافاصله این پرسش مطرح می‌شود که اگر قرار باشد این‌ مدل از رد صلاحیت را هم به نابردباری تقلیل بدهیم و بازی جناحی بدانیم، پس فلسفه وجود محاکم قضایی در تعقیب مجرمین و هیئت‌های اجرایی برای تشخیص صلاحیت مجرمین چیست؟

آقای زیباکلام اما در خطای آشکار دیگری در همین سخنان، یک معامله سیاسی مبتذل را با رسایی مطرح و ابراز امیدواری کرده است که همان‌طور که ایشان به رد صلاحیت آقای رسایی اعتراض کرده، رسایی هم به رد صلاحیت احتمالی اصلاح‌طلبان توسط هیئت‌های اجرایی و نظارت اعتراض کرده و مساعدت کند تا همه بتوانند خود را به یک‌سان در مقابل سنجش مقبولیت و رای مردم قرار بدهند.

اولا به‌‌ همان اندازه که اعتراض آقای زیباکلام نافذ نیست و نتیجه مستقیمی برای آقای رسایی ندارد، قطعنا اعتراض آقای رسایی هم نمی‌تواند به نفع اصلاح‌طلبان رد صلاحیت شده نافذ بوده و منشا اثر باشد.
اما فارغ از این ایراد، اصولا تفاوت ذاتی بین دلیل رد صلاحیت آقای رسایی و رد صلاحیت اصلاح‌طلبان وجود دارد و آن این‌که اصلاح‌طلبان به جرم ناکرده رد صلاحیت می‌شوند و می‌شود حدس قوی هم زد که آقای رسایی به‌رغم متهم و محکوم بودن، اما در نهایت تایید صلاحیت می‌شود و تلاش اصلاح‌طلبان برای تایید صلاحیت رهی به بهاستان نداشته و نخواهد داشت.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۱:۴۶
علی مصلحی

«شیخ نمر» اعدام شد، به همین سادگی.
  اگر سازمان‌های مدافع حقوق بشر مستقل در سراسر دنیا، نسبت به این تصمیم دولت عربستان ــ که یک سالی در اجرای آن دست‌دست می‌شد ــ دخالت کرده و نسبت به آن موضع انتقادی صریح می‌گرفتند، بعید بود این اقدام به این سادگی اتفاق بیفتد و ضمن آن‌که خون انسانی به سادگی ریخته شود، تبعات بعدی آن نیز گریبان‌گیر جامعه انسانی و انسا‌های مظلوم دیگر شود.

 نمی‌گویم که سازمان‌های حقوق بشری در این مورد در انفعال کامل بودند. نه اقدامات و مخالفت‌ها و موضع‌گیری‌هایی هم داشته‌اند، اما آن‌گونه که باید و شایسته بود، قوی و با برد قابل‌توجه و موثر عمل نکردند و در نهایت، نتیجه ضعف موضع‌گیری باعث شد تا صبح روز گذشته این روحانی برجسته شیعی در عربسان به تیر کینه و تعصب گرفتار آمده و جان بر سر آرمانش بگذارد.

 فراموش نکنیم مادامی که انسان‌ها با معیارهای خاص طبقه‌ و دسته‌بندی‌ می‌شوند و این دسته‌بندی مبنای ارزش‌گذاری و دفاع از جان و حقوق آن‌ها هم می‌شود، و مثلا اگر انسانی در دسته (الف) بود، باید از جان و حقوقش دفاع کرد و اگر در دسته (ب) بود، لزومی به دفاع احساس نشود، «حقوق بشر»  دم‌بریده  و ناقص و در حد ادعا است و رهی به دهی نمی‌برد.
 فراموش نکنیم اگر این دسته‌بندی‌ها مبنای قضاوت و دفاع واقع شد، همه ما مدعیان دفاع از حقوق بشر، پیش از آن‌که مدافع باشیم، متجاورز هستیم و عمیقا باید باور داشت، پیش از آن‌که متجاورز باشیم، قربانی هستیم.

«شیخ نمر» فارغ از علایق  و عقاید دینی و جدای از مواضع فردی، یک انسان بود و به صرف انسان‌بودن باید با حکم اعدام او مخالفت، و با هدایت افکار عمومی باید دولت عربستان را وادار به عقب‌نشینی از اجرای حکم اعدام او می‌کردند.

تردیدی نیست، نتایج این اقدام سودمندی ویژه‌ای برای کل جامعه انسانی در جهان فارغ از طبقه‌بندی‌های مرسوم داشت و شوربختانه باید اذعان کرد، در شرایط فعلی اعدام او نتایج خسارت‌باری برای جامعه انسانی به بار خواهد آورد.
مرتبط:
+بهانه بیگانگان نباشیم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۰۲:۰۹
علی مصلحی

دلایل قوی باید و معنوی

يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۵۷ ق.ظ
«اگبر کنجی» مقاله‌ای در «رادیو زمانه» نوشته است با عنوان فاقد نزاکت «انجماد مغز در باب بول و نجاسات.»
«گنجی» برای انتخاب این سرخط و عنوان، و ورود به این بحث در مقاله، جمله‌ای از مرحوم دکتر «علی شریعی» را مستمسک خود قرار داده و با استناد به حرف آن مرحوم، به فقه و فقها بی‌محابا تاخته است. گویی که «علی شریعتی» از مقام عصمتی قدسی و آسمانی برخوردار بود که مو لای درز حرف‌ش نمی‌رود.

 اسلام و البته سایر ادیان درباره طهارت و نجاست، احکام و تعاریفی دارند. بخش عمده‌ای از این احکام و تعاریف هم، به فضولات و آن‌چه به عنوان سموم ز‌ائد و غیر قابل جذب از مواد غذایی، از بدن آدمی دفع می‌شود، مربوط است.

تردیدی نیست که اگر این بخش توسط ادیان هم به عنوان نجاست شناخته نمی‌شد و احکامی بر احتراز از آن مترتب نبود، به دلیل اشمئزازی که در ذات آن نهفته، خود به خود مورد کراهت و دوری‌گزیدن طبیعت بشر از آن بود. چنان‌‌که در سیر مدنیت، آدمی به این نتیجه رسیده است که برای دفع سریع و پنهان کردن این فضولات و رفع اشمئزاز و نامطبوعی آن، سامانی را به اشکال ظریف و بهداشی تعبیه و طراحی و در محل زندگی خصوصی و عمومی اجرا کند.

با این همه این قسمت به هیچ عنوان قابل تفکیک از شخصیت آدمی نیست و همیشه و همه‌جا به شخصیت آدمی الصاق شده و همراه است. اما به‌رغم آن‌که ممکن بعضی مواقع نوعی بیماری یا نوعی نقص در بدن، این وجه را تبدیل به آسباب شرم و سرافکندگی آدمی کند، این بعد از شخصیت تن آدمی، مایه تحقیر و تخفیف کسی نبوده و نیست که اگر این‌گونه باشد، همه آدم‌ها در این تحقیر و تخفیف مشترکند و چون این دنیای آدمی یک رنگ است، پس کسی را بر دیگری برتری خاصی نیست.

با این توصیف این‌که آقای «گنجی» با توسل به سویه‌ی نامطبوعی و تعلق این بخش به اسافل اعضای بدن انسان، تلاش کرده نوعی تحقیر و تخفیف را به بهانه بخش نجاسات و مطهرات فقهی و شریعت اسلام، و با استمداد از مرحوم «علی شریعتی» متوجه فقها و ارباب شریعت اسلام کند، نوعی رفتار فاقد نزاکت و دور از انصاف است که اصل نوشته و مقاله ایشان را با چالش جدی رو‌به رو می‌کند.
 
این مسئله شاید بدون توجه به آثار نامطبوع ثانویه مترتب بر آن، از طرف بعض شبه‌مدرنیسم‌ها مورد استقبال هم قرار بگیرد و با تمسک به آن سعی در تمسخر جماعت اهل دین و برکشیدن اهل علم کنند. اما خبر ندارند که اگر جلو این بی‌اخلاقی و بداخلاقی گرفته نشود، به راحتی میدان برای تحقیر و تخفیف بعض از ارزشمند‌ترین خدمت‌کاران جامعه انسانی که به عنوان مثال در آزمایشگاه‌های پزشکی وظیفه مشمئزکننده نمونه‌گیری از مدفوع و ادرار انسان‌ها را بر عهده دارند، و تنها ابزار تحمل آن‌ها که گاهی مدارج علمی قابل توجهی را هم طی کرده‌اند، رضایت خداوند و کمک به پروسه سلامت و دفع یبماری از جامعه است را باز می‌کند.

ممکن است چنان‌که آقای گنجی ادعا و مقدمه‌چینی کرده‌اند، پایه‌های بینادین فقه و شریعت لرزان و ایستا و فاقد پویایی باشد. ممکن است سایر ایراداتی که ایشان به بنیان‌های فکری و ریشه‌های اصولی تفقه وارد می‌کنند درست باشد، اما هیچ‌کدام از این‌ها (با فرض درست و صحیح بودن) بهانه و دلیل توهین و تحقیر نسبت به هیچ کس نمی‌تواند باشد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۴ ، ۰۶:۵۷
علی مصلحی

قورماغه‌ای روی «نشر چشمه»

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۳۳ ق.ظ

 وقتی گف‌گیر به ته‌ دیگ می‌خورد، همه چیز قلب می‌شود. اعتبار و اعتماد و اصالت و مفاهیمی از این دست شدیدا رنگ می‌بازد.

آزادی بیان یکی از بنیادی‌ترین حقوق بشری است. هر کس حق دارد حرف خود را بیان کند الا این‌که حرف و بیان او مغایر یا تهدید‌کننده آزادی دیگران باشد. حرف بیان‌شده اگر حرف حقی و از دل بر آمده بود، لاجرم مخاطب خود را پیدا کرده و بر دل خواهد نشست، و تاثیر مثبت خود را خواهد داشت. و اگر هم حرف حقی نبود و از دل برنیامده بود، باد هوا خواهد بود و اسباب زحمت گوینده و در بهترین حالت، اگر زیانی نرساند خنثی خواهد بود بدون تاثیری مثبت یا منفی.

بر مبنای همین حق، هر کسی حق دارد خود را شاعر و نویسنده و ادیب و ... هم بداند و بنامد و آثار آفریده شده و برآمده از ذائقه ادبی خود را عرصه کند. حالا یا برای دیگران به صورت شفاهی بخواند و یا به صورت مکتوب بنویسد و چاپ کند. اما به صرف ادعای آفریننده یک اثر، آن اثر نمی‌تواند شعر و داستان و نوشته قابل اعتنا تلقی، و در دسته‌بندی‌های حاص آن طبقه‌بندی شود.
پذیرفتن یک اثر در قالب شعر، داستان یا نوشته قابل اعتنا به عنوان مقاله علمی و ... مشروط بر مطابق و منطبق بودن با قواعد، استاندارد و چهارچوب‌هایی است که برای آن‌ها تعریف و احصا شده است.

بر همین اساس از میان هزاران عنوان کتاب که سالیانه در سراسر دنیا تحت عنوان شعر و رمان و داستان و ... چاپ و منتشر می‌شود، تنها تعداد اندکی با اقبال اهالی و مخاطبان آن گونه خاص نوشتاری رو‌به‌رو شده و  درصد قابل‌توجهی از آثار چاپی و منتشرشده، بدون کمترین اقبال و اعتنا از طرف مخاطبین، روی دست نویسنده و ناشر باد می‌کند و به مرور راهی کاغذفروشی‌ها و مراکز خمیرکردن کاغذ و کتاب می‌شود.

در این میان اما چندین عامل جانبی در اقبال به یک اثر و مورد توجه مخاطب قرارگرفتن تاثیر دارد و از جمله برجسته‌ترین آن‌ها یکی اینست که یک موسسه انتشاراتی معتبر، اثری را منتشر کرده باشد، و کتاب با امضای و با پشتوانه اعتبار آن موسسه راهی به سمت توجه و اقبال مخاطبین پیدا کند.

 بدیهی است اعتبار یک موسسه انتشاراتی به سادگی به‌دست نمی‌آید و چندین سال کار با وسواس و دقت، با تکیه بر پشتوانه علمی، ادبی، فرهنگی و ناچیز و یا درحد صفر بودن خطاهای احتمالی لازم است تا اعتباری برای موسسه اندوخته شود و نامی در بین نام‌ها شود.

این اعتبار اما به اندک خطایی می‌تواند با چالش مواجه شده و اگر به فوریت مرمت نشود، در کمترین زمان ممکن هدر می‌رود و تمام می‌شود.
 
«نشر چشمه» که خوشنامی قابل توجه و سابقه چندین ساله و معتبر در انتشار اغلب آثار ادبی، هنری و علمی در اغلب حوزه‌ها داشته و دارد، و همین سابقه پشتوانه اعتماد مخاطبین و اعتبار مولفینی بوده که آثارشان در این موسسه منتشر می‌شده، و با توجه به همین پشتوانه، اعتبار و اعتماد، هر نویسنده‌ای به سادگی نمی‌توانسته اثرش را در این موسسه منتشر کند، این روزها کتابی را با عنوان شعر چاپ و منتشر کرده که فارغ از خطای فاحش بودن، یک گاف بزرگ در پرونده کاری این موسسه حساب می‌شود.

 انتشار این کتاب، البته اولین خطای این موسسه در سال‌های اخیر نیست و از چندین سال پیش به این طرف، این موسسه از دقت و وسواسی که پشتوانه سابقه چندین ساله بوده، فاصله گرفته و چاپ چندین اثر با سطح پایین علمی و با فاصله از استاندارهای متعارف بعض گونه‌های ادبی و هنری، به مرور نشان از به ته دیگ‌ خوردن گف‌گیر بنیه علمی و فدا شدن اعتبار و اعتماد و اصالت در این موسسه شده است.
 
نشر چشمه در  شرایطی امضا و اعتبار خود را با گشاده‌دستی در پای انتشار مجموعه شعر
«قورماغه‌ای روی تیفال» گذاشته  که این مجموعه نه تنها کمترین قرابتی با بدیهی‌ترین قواعد ادبی در حوزه شعر ندارد، که بیشتر به هذیان‌گویی در قالب تمسخر و خنده شبیه است.

برای آن‌که دست خالی نباشیم، قطعه شعری از کتاب «قورماغه‌ای روی تیفال» سروده «سیدرضا خاتمی» را باهم مرور می‌کنیم:
زنم وقتی از حموم میاد بوی سیر نمی‌ده
منم وقتی از حموم میام بوی تخم‌مرغ نمی‌دم
اون از شامپوی سیری استفاده می‌کنه
که بوی سیر نمی‌ده
من از شامپوی تخم‌مرغی
که بوی تخم‌مرغ نمی‌ده ...
منتشرشده در کاشان نیوز این‌جا

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۴ ، ۰۴:۳۳
علی مصلحی