وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۸۲ مطلب با موضوع «رسانه» ثبت شده است

حواستان به کانال تلگرامتان باشد

دوشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۴۸ ب.ظ

تلگرام اجازه ساخت و مدیریت ۵ کانال عمومی، (در نسخه‌های جدید افزایش یافته) و بیش از ده‌ها کانال خصوصی به هر اکانت می‌دهد. یعنی شما با یک شماره تلفن که با آن آی‌دی تلگرام ساخته‌اید، می‌توانید ۵ کانال (public) عمومی، و ده‌ها کانال (private) خصوصی بسازید و آن‌ها را مدیریت کنید.

 اگر به هر دلیل، آی‌دی یا اکانت خود را از تلگرام پاک، یا اصطلاحا دیلیت اکانت کنید، مدیریت تمام کانال‌هایتان را از دست خواهید داد. کانال از تلگرام حذف نمی‌شود، ولی دیگر شما به آن‌ها دسترسی ندارید و نمی‌توانید آن‌را مدیریت، و در آن مطلب منتشر کرده یا مطلبی را از آن پاک کنید. حتی اگر با همین شماره تلفن دوباره تلگرام بسازید، بازهم از مدیریت کانال‌های قبلی خبری نیست.

 برای این‌که همیشه به کانال یا کانال‌‌های تلگرامی خود دسترسی داشته باشید، نباید اکانت خود را پاک یا (Delete Account) کنید. اما اگر زمانی مجبور به حذف تلگرام خود شدید، ولی خواستید باز هم به کانالتان دسترسی داشته باشید، لازم است که کانال شما یک یا چند ادمین دیگر هم داشته باشد، که اگر اکانت شما از دست رفت، ادمین دیگر کنترل کانال را داشته باشد.

 اگر  نیاز به کانال‌های عمومی بیشتری دارید، باید از یک اکانت خود موقتا خارج شوید، (دقت بفرمایید تاکید می‌کنم: خارج شوید، نه این‌که اکانت خود را پاک کنید.) و با یک شماره دیگر یک اکانت دیگر بسازید. حالا تلگرام به شما اجازه می‌دهد برای شماره و آی‌دی جدید هم چند کانال عمومی بسازید. البته این مورد بیشتر مورد نیاز آن‌هایی است که آی‌دی‌های خاص را برای فروش ثبت می‌کنند، والا مدیریت یک کانال هم کار آسانی نیست.

کاریزما و کلام را در تلگرام دنبال کنید:        🆔 https://t.me/moslehiAli

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۴۸
علی مصلحی

هیتلر بد است، اما ارزش‌های انسانی خوب

چهارشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۳۵ ب.ظ

یک پویانمایی در وب‌سایت «چطور» منتشر شده که در آن، دو فرد با نماد A و B دائم‌الخمر، معتاد و با سوابق منفی تحصیلی و تنبلی و ضمنا علاقه‌مند شدید به خوردن گوشت معرفی می‌شوند، و فرد سوم با نماد C آدمی دقیق و منظم معرفی می‌شود که در تمام عمر لب به مشروب و مواد مخدر نزده، به همسرش هم فوق‌العاده وفادار بوده و ضمنا علاقه شدیدی به گیاه‌خواری داشته است.

این پویانمایی در ادامه از مخاطبین می‌خواهد که این سه نماد را ارزش‌گزاری کنند و با این احتمال قوی که اغلب مخاطبین بیشترین ارزش را به فرد «C» می‌دهند، شخصیت واقعی سه نماد را معرفی می‌کند که A و B  که تنبل و اهل مشروب و دود معرفی شده‌اند، «فرانکلین روزولت» سی‌ودومین رئیس‌جمهور آمریکا، و «وینستون چرچیل» نخست‌وزیر معروف بریتانیا بوده‌اند، و آن‌که لب به سیگار و مشروب نزد و گیاه‌خوار بود و هرگز هم به همسرش خیانت نکرد، کسی نیست جز «آدولف هیتلر» رهبر آلمان نازی و خون‌خوار بزرگ قرن بیستم که هزاران نفر را به وضع فجیع به خاک و خون کشید.

اگر چه این نماهنگ قصد توجیه جنایات هیتلر و همچنین ارزش‌گزاری مثبت قوی بر «روزولت» و «چرچیل» و خصوصا دو سه عادت مشروب‌خواری و اعتیاد آن‌ها به مخدر و ... ندارد، اما ناخواسته ارزش‌های فوق‌العاده سودمند و صحیح انسانی مثل تمایل به گیاه‌خواری، پاکی از مشروب و سیگار و مواد مخدر و عدم خیانت به همسر، در سایه شخصیت به‌شدت خشن و منفی هیتلر به نوعی تخطئه و ناخواسته منفی تعریف شده است.

 اطلاعات این نماهنگ اگرچه ممکن است دروغ نباشد، اما کامل هم نیست.  ای کاش به نوعی در این پویانمایی اشاره می‌شد که بخش عمده‌ای از موفقیت‌های شخصیتی همین جناب «هیتلر» ــ که البنه او آن‌ها را در مسیر منفی و خشونت به‌کار گرفت ــ ناشی از همین دقت، نظم، وفاداری و عدم اعتیاد او بود و اگر این عادت‌های مثبت در مسیری درست هدایت می‌شد/شود، قطعنا به‌جای این‌که بخشی از دنیا را به خرابی و خاک و خون بکشد، می‌تواند/توانست به گلستان‌شدن دست‌کم همین بخش دنیا منجر شود.

 از طرفی «روزولت» و «چرچیل» هم اگرچه خیانت و جنایت‌هایشان به نسبت «هیتلر» شاید خیلی کم‌تر باشد، اما آن‌چنان آدم‌های موجه و به‌قولی علیه‌السلامی نبوده و نیستند که این‌گونه بخشی از شخصیت منفی آن‌ها به شکل برجسته مورد مقایسه با بخشی از شخصت مثبت «هیتلر» قرار گرفته و ملاک ارزش‌گزاری قرار بگیرد.

 در این‌که «هیتلر» یکی از برجسته‌ترین جنایت‌کاران و خون‌خواران تاریخ است جای کم‌ترین تردید نیست، اما پاکی از مشروب و سیگار و مواد مخدر و وفاداری به خانواده، ارزش‌های والای انسانی هستند که ممکن است یک آدم جنایت‌کار و خشن هم متصف به آن‌ها باشد و با همین اتصاف خود را برای رفتار منفی هم قوی بکند.

 از طرفی آدم‌های مثبت هم به صرف انسان بودنشان ممکن است کارها یا عادت خطایی داشته باشند، که مثبت‌بودن آن‌ها نمی‌تواند و نباید بر برخی از رفتارهای خطای آن‌ها سایه انداخته و آن‌ خطاها را مثبت جلوه دهد. البته تکرار می‌کنم روزولت و چرچیل خیلی آدم‌های مثبت تلقی نمی‌شوند.
مرتبط:
رشد اقتصادی به روایت چرچیل

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۳۵
علی مصلحی

نقد اسفدیاری بر فراستی مدح شبیه ذم بود

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۵۳ ق.ظ

حرف‌های «شهاب اسفندیاری» در برنامه هفت، نه نقد برنامه، نه نقد مجری و نه نقد «مسعود فراستی» که به نظر من برعکس، تایید همه بود ولی از زاویه خاص خودش.
شهاب اسفندیاری سینما خوانده در یک دانشگاه خارجی هم تحصیل کرده، ایران هم که درس می‌خواند، یک دانشجویی معمولی نبود و خیلی بیشتر از حد یک دانشجو فعال و منظم بود و البته پرکار. مشتی از خروار نظم و دقت و پشتکار خوب، وبلاگ او است که بیش از یک دهه فعال و به‌روز است و در‌‌ همان آدرسی که بود ماند و رنگ و لعاب و ادمین خصوصی و ... عوض نکرد و بیشتر از رنگ و لعاب حواسش به محتوای حرفه‌ای نوشته‌ها و آداب وبلاگ‌نویسی بود.


 با این‌همه عقیده و علمی که در صغر یاد و با آن خو گرفته، چون نقش حجر در ذهن و زبانش مانده و خیلی جا‌ها مانع از این بوده که واقعیت‌ها را ببینید.
 یک حقیقت خیلی‌خیلی مهم که درباره او و مسعود فراستی وجود دارد، این‌ست که هردو آن‌ها فقط منتقد بوده‌اند و هستند و به نظر می‌آید خواهند ماند. این دو و البته خیلی شبیه این‌ها، به قول معروف کنار گود نشسته‌اند و به نحوه لنگ‌کردن حریف ایراد می‌گیرند و البته ایراد گرفتن ــ و نه نقد کردن ــ کار خیلی راحتی است و می‌شود تقریبا از عهده هر کس برمی‌آید. و ناگفته پیداست که املای نانوشته غلط ندارد. فراستی و اسفندیاری اگر مردند بپرند وسط گود تا مشخص شود چند مرده حلاج‌اند.

از تولستوی ظاهرا باید باشد که گفته: منتقدین ادبی آدم‌هایی هستند که از آفرینش یک اثر ناچیز محروم‌اند. این جمله در مورد این دو نفر صدق می‌کند البته با تفاوت‌های زیاد که عرض می‌کنم.
مثل داستان نقاشی که از مردم خواست عیب‌های نقاشی‌اش را ضربدر بزنند و تمام نقاشی ضربدر شد و وقتی گفت یک نقاشی مثل آن بکشند هیچ‌کس نتوانست.

 اسفندیاری البته برخلاف فراستی، تحصیل‌کرده است و یک دوره‌ای از تحصیل را هرچند کوتاه در خارج از ایران و در یک محیط دانشگاهی کمی متفاوت سپری کرده. هم تحصیل‌کرده‌بودن و هم تجربه شرایط تحصیل و زندگی در یک کشور دیگر، آدم را به‌نوعی آبدیده‌ می‌کند و باعث می‌شود منطق بر رفتار آدمی بشتر حاکم باشد و رفتار سنجید‌تر باشد.
 زبان اسفندیاری به تعبیر قرآن «لین» است بر خلاف فراستی که زبانش همیشه تند و خشن است وابدا به خودش اجازه نمی‌دهد نرمی و لطافت ببینید. و دیگر این‌که برخلاف فراستی که دیکتاتوری در بیان و نظرش حکم‌فرماست، اسفندیاری این قابلیت را دارد که قبول کند، همه حقیقت نزد او نیست و ممکن است اشتباه کند و نظرش وحی منزل نیست.

با این همه اما در برنامه هفت اسفندیاری با آن دفاعی که از «وحید جلیلی» و به دنبال آن «مجید مجیدی» و «ابرهیم حاتمی‌کیا» کرد، و از طرف یکی به نعل و یکی به میخ‌ زدن‌ در نقد فراستی و برنامه هفت و باز غلبه مدح بر نقد و ذم، خیلی هم آش دهن‌سوزی نبود و من متعجبم بعضی ذوق‌زده این تعریف‌ها را نقد پنداشته و آن‌را در بوغ و کرنا کرده‌اند.

 آخرین حرف دلم را در مورد اسفندیاری بزنم که در کنار کارهای خوبش، یادداشتی هم نوشت در مورد ممانعت از سخنرانی حسن خمینی در حرم مطهر با عنون «پایان دوران آقازاده‌ها» که بسیار قابل‌توجه و از کارهای شجاعانه و نیکوی او بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۰۱:۵۳
علی مصلحی


حق طبیعی و قانونی هر شهروند است که از امکانات موجود که برای رفاه حال انسان‌ها طراحی و ساخته‌شده استفاده بهینه و مطلوب بکند.
حق همه شهروندان و استفاده‌کنندگان از امکانات و وسایل مدرن هم هست که تا آن‌جا که قانون و امکانات نرم‌افزاری وسایل مورد اشاره اجازه می‌دهد، از مزاحمت‌های احتمالی آن در امان باشند و سازوکاری در اختیار داشته باشند که جلو مزاحمت‌های احتمالی را بگیرند.

 تلفن همراه یک امکان و ابزار مدرن برای رفاه حال شهروندان امروزی است. همه شهروندان حق دارند به فراخور بودجه و امکانات خود، از امکانات این نرم‌افزار بهره‌مند باشند. نیز این حق را هم دارند که تا سرحد ممکن از مراحمت‌های احتمالی آن دور و ایمن باشند.

 ظاهرا امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزای برای به حداقل رساندن مزاحمت‌ها در استفاده از این وسیله، توسط طراحان و سازندگان نخستین آن مورد توجه قرار گرفته، و آن‌چه هم که در طراحی نخستن نبوده، با آشکارشدن مشکل حین استفاده و به مرور به ساختار آن افزوده شده است.

 به عنوان مثال؛ این امکان که استفاده‌کننده از این وسیله نام و شماره مخاطبی که با او تماس گرفته است را ببیند و بشناسد (caller id) از ابتدا در شمار خدمات این وسیله نبود و بعدا به امکانات آن
اضافه شد.

یکی از مراحمت‌های خیلی ساده و پیش پا افتاده که در عین حال می‌تواند شدیدا با اعصاب دارنده این وسیله بازی کند و او را آزار بدهد، دریافت پیامک‌های ناخواسته است. برای این امر افراد می‌توانند حتی‌المقدور شماره خود را در اختیار همه‌کس قرار ندهند. این از سهم کاربر.


اما در سوی دیگر اپراتورهای ارایه‌دهنده خدمات تلفن همراه هم این امکان را دارند که راسا و بدون هماهنگی، انبوه پیامک‌های تبلیغاتی را روانه تلفن‌های همراه کاربران خود بکنند. اتفاق‌ی که از هر منظر که به آن نگاه کنی امری ناپسند، غیر‌قانونی و غیر‌شرعی است و از طرف دیگر نه تنها سود چندانی برای شرکت‌هایی که تبلیغ آن‌ها می‌شود ندارد، که بر عکس باعث خشم و ناراحتی اغلب کاربرانی می‌شود که این پیامک‌ها را دریافت می‌کنند.


می‌توان حدس‌زد تعداد قابل‌توجهی از کاربران تلفن همراه در ایران به محض دریافت این‌گونه پیامک‌ها که بدون اجازه برای آن‌ها فرستاده می‌شود، آن‌ر‌ا نخوانده از گوشی خود پاک می‌کنند. اغلب آن‌ها هم که این پیامک‌ها را می‌خوانند، غیر از آن‌که با یک نگاه تمسخرآمیز از کنار آن رد شوند، کار دیگری انجام نمی‌دهند و درصد ناچیزی از کاربران دستورالعمل این پیامک‌ها که غالبا ارسال یک کد عددی برای شماره خاصی برای اطلاع از نحوه خدمات است را اجرا و دنبال می‌کنند.


 با اوین وصف، تا کنون هیچ‌کدام از اپراتورهای تلفن همراه در ایران خود را مقید به رفع این‌گونه مزاحمت‌ها و و طراحی سازوکاری که کاربر بتواند راسا اقدام به حذف این پیامک‌ها کند، نکرده است. تمام سازوکارهای پیشنهادی و موجود هم که تاکنون و در چند مرحله طراحی و به کاربران اعلام شده، ناقص و یا عملا بدون فایده‌است و کاربران پس از اجرای‌ آن‌ها باز هم با سیل این پیامک‌ها در تلفن خود مواجه هستند.
 
این وضعیت نشان می‌دهد، هیچ‌یک از اپراتورهای سه‌گانه تلفن همراه در ایران، برای کاربران خود احترامی قائل نیستند و چون کاربر مجبور به ا
ستفاده از خدمات آن‌هاست، هرگونه که دلشان بخواهد با مخاطب و کاربر خود رفتار می‌کنند.

از طرف دیگر جای تعجب بسیار دارد که وقتی می‌شود با کسب رضایت کاربران و با ارائه خدمات متفاوت، کاربر بیشتری جذب کرد، چرا همه اپراتور‌های تلفن همراه در ایران اصرار دارند، همه خدماتشان دقیقا مشابه هم‌دیگر باشد و هیچ تفاتی بین یک اپراتور با اپراتور دیگر نباشد؟ (تفاوت‌های جزئی ملاک نیست)
به عنوان مثال؛ چرا یک اپراتور ابتکاری به خرج نمی‌دهد و اعلام نمی‌کند که مثلا می‌خواهد نخستین اپراتوری باشد که فقط با اجازه کاربران پیامک تبلیغاتی ارسال می‌کند و اگر مخاطب اجازه ندهد، ابدا پیامکی ارسال نخواهد کرد و با این ابتکار میزان اقبال و علاقه مردم به این طرح و اپراتور خود را آزمایش نمی‌کند؟

 از همه این‌ها گذشته به نظر می‌رسد ارسال این پیامک‌ها و ایجاد این مزاحمت‌ها شرعا و قانونا خلاف باشد و باید در جایگاهی بالاتر سازمان تنظیم مقررات رادیوی و بالاتر از آن دولت و نمایندگان مجلس به این مسئله ورود کرده و جلو این مراحمت‌‌های انبوه برای کاربران و شهروندان را بگیرند.

ناگفته نماند که در توجیه قطع‌نکردن این پیامک‌ها بار‌ها گفته شده که حذف ارسال این پیامک‌ها، به یک بازار رقابتی و شغلی نوساخته که نام آن‌را «سیستم ارزش افزوده» گذاشته‌اند لطمه می‌زند، اما این عذر بد‌تر و خیلی بزرگ‌تر از گناه است. کمترین تردید وجود ندارد که هیچ اقتصادی نه‌تنها به‌واسطه ترغبیب مردم به مصرف‌گرایی کاذب و دلالی و واسطه‌گری رشد نمی‌کند، که واسطه‌های متعدد بین تولیدکننده و مصرف‌کننده، حکم انگل در یک سیستم اقتصادی را دارد و مانع جدی در راه فعالیت سالم اقتصادی و سرمایه‌گذاری و تولید و ایجاد شغل به معنای درست کلمه است.

منتشر شده در ایلنا این‌جا

در آفتاب یزد اینجا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۳۸
علی مصلحی

از خطای ما تا خطای ویکی‌پدیا

پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۳۵ ب.ظ

داستان یکی از گزارش‌گران برنامه‌های ورزشی رسانه ملی و پوست‌خربزه‌ای که یک جوان ماجراجو زیر پایش انداخته (+)، این روز‌ها نقل تمام محافل مجازی است و داستان به اندازه کافی هم جذابیت دارد که حالا‌حالاها تنورش داغ باشد و از دهان اهالی شبکه‌های مجازی نیفتد و دست‌به‌دست بازنشر شود.

این ماجرا فاقد وجه مثبت نیست. اما سوگ‌وارانه باید گفت آن‌قدر وجوه منفی آن برجسته و بزرگ است که اگر وجه مثبتی هم داشته باشد ابدا به چشم نمی‌آید و‌ ای بسا چه بهتر که به چشم نیاید و کنش‌گران حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی وجوه منفی را بهتر ببینند بلکه چراغ قرمزی بر این بد‌اخلاقی‌ها و خطا‌ها روشن کنند.

همه انسان‌ها خطا‌کارند. براساس قاعده مشهور از فلاسفه «انسان جایزالخطاست». حتی دقیق‌ترین انسان‌ها هم ظرفیت خطا و اشتباه دارند و گاهی مرتکب بی‌دقتی و خطا می‌شوند. این قاعده به‌‌ همان اندازه که شامل حال گزارش‌گر رسانه‌ملی ایران می‌شود، شامل حال جوانی که سعی کرده با چیدن پازلی گزارش‌گر را به دام اندازد هم می‌شود. و نه‌تنها شامل حال دانش‌نامه آن‌لاینی که فیلتر و صافی خیلی دقیقی بر ویرایش مطالب ندارد، که شامل حال دانش‌نامه‌هایی با ظرافت و دقت به مراتب بالاتر هم می‌شود. بنابراین از این منظر نمی‌شود خیلی یکی را مستوجب سرزنش و تحقیر دانست و دیگری را مستحق تشویق. اگر بر فرض این‌که خبرنگار و گزارش‌گری در تهیه متون گزارش خود، کوتاهی کرده و اطلاعات گزارش خود را با منبع دیگر راست‌آزمایی و چک نکرده، مستوجب سرزنش و انتقاد است، صددرصد جوان ماجراجویی که به‌قصد یک هیجان‌آفرینی کاذب و ماجراجویی غیراخلاقی، در منابع گزارش گزارش‌گر یادشده دست‌کاری کرده، خطای بسیار فاحش و بزرگ‌تری و از چند منظر مرتکب شده و قطعنا مستوجب سرزنش و حتی تنبیه افکار عمومی به نسبتی بسیار بالاتر است.

در این‌که احتمال دارد بخشی از داده‌های دانش‌نامه ویکی‌پدیا خیلی با واقعیت مطابق نباشد و به دلیل این‌که هر فردی می‌تواند با داشتن یک حساب کاربری در این دانش‌نامه آنلاین مقاله ثبت یا مقالات موجود را ویرایش کند تردیدی نیست. در این‌که احتمال دارد عده قابل‌توجهی از این کاربران به قواعد مقاله‌نویسی در این دانش‌نامه آگاه نباشند، یا با وجود اطلاع، اما به عمد قواعد آن‌را رعایت نکنند و در نتیجه اطلاعاتی مغایر با واقعیت را در آن ثبت کنند هم شکی نیست. اما با این حال این دانش‌نامه نه به قصد فریب جامعه انسانی، که به قصد کمک به دانش بشریت ایجاد و با تنظیم سازوکارهایی هم تلاش کرده‌است تا سرحد ممکن جلو خطاهای رایج در ثبت مقاله و اطلاعات را بگیرد. با این فرض اگر این دانش‌نامه که در اغلب نقاط دنیا مورد اقبال و توجه اهل خبر و دانش قرارگرفته و اغلب ویرایش‌گران و تولیدکنندگان مقالات آن با نیت خیر اقدام به درج مطلب و ویرایش مطالب قبلی با وفاداری به قواعد آن می‌کنند، منبع و مرجع یک خبرنگار، روزنامه‌نگار با گزار‌ش‌گر قرار بگیرد، نه‌تنها خطا، که کار درستی انجام گرفته است. و همان‌طور که ممکن است دقیق‌ترین قاعده‌ها هم استثنایی داشته باشد، می‌توان اطلاعات مغایر با واقعیت نام سازنده و معمار یک ورزش‌گاه را در حکم استثنا بر قاعده این دانش‌نامه تلقی و به سادگی از خطای گزارش‌گر گذشت.
 
تردید در آن نیست که گزارش‌گر قصد و نیت دادن اطلاعات اشتباه به مخاطبین گزارش خود نداشته است، اما در سمت دیگر جوان ماجراجو با نیت قبلی و به قصد در دام انداختن یک نفر اقدام به جعل واقعیت و بازی با آبروی یک فرد از یک‌طرف و به چالش کشیدن سابقه و خدمات یک دانش‌نامه نموده است که برای خود اعتبار و جایگاه برجسته‌ای در تمام دنیا دارد.
اگرچه ثبت حساب کاربری در «ویکی‌پدیا» برای همگان آزاد و رایگان است، اما دارندگان حساب کاربری در این دانش‌نامه در چندین سطح دسته‌بندی می‌شوند و برنامه‌ریزان و اداره‌کنندگان این دانش‌نامه تلاش نموده‌اند تا جلو ثبت مقالات و اطلاعات فاقد اعتبار و سند تا سرحد ممکن را بگیرند. ویکی‌پدیا یک ایده بزرگ و ارزشمند است. تردید‌افکندن در اعتبار یک تلاش همگانی برای ثبت اطلاعات خطای بزرگی است. خطای بزرگی که اکنون می‌توان سر چشمه آن‌را به بیلی گرفت. اما کم‌توجهی به این خطا به‌سادگی می‌تواند اعتبار کاربران ایرانی و بخش فارسی‌زبان این دانش‌نامه همراه با آبروی ایران را با چالش جدی مواجه کند.

منتشرشده در روزنامه قانون این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۳۵
علی مصلحی

اقرار به خطا و عذر‌خواهی نشان اقتدار رسانه است

يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۴۷ ق.ظ

وب‌سایت خبری «نگام» چندصباحی است در فضای رسانه‌ای مجازی و در قامت یک رسانه اپوزوسیون در خارج از کشور فعال شده است،
 نگام بیش از آن‌که خود تولید‌کننده محتوی باشد، محتوای دیگر رسانه‌ها با رویکرد نقد وضعیت‌ موجود را رصد و بازنشر می‌کند. در این حوزه خیلی هم فعال است و روزانه تعداد قابل توجهی از لینک‌های این وب‌سایت در فضای مجازی و بیشتر در صفحه فیس‌بوک متعلق به آن سایت و همزمان در یکی دو صفحه مشابه که ظاهرا مدیریتی واحد آن‌ها را اداره می‌کند منتشر می‌شود.
رسانه نسبتا خوبی است. نخست این‌که اقلیت ویژه و خاصی از اپوزیسیون را نمایندگی نمی‌کند و سعی دارد بلندگوی همه جناح‌ها و گروه‌ها باشد و تلاش دارد نوعی همدلی با همه آن‌ها را در پوشش اخبار به‌نمایش بگذارد.
 دیگر این‌که ادبیات محترمانه و تا اندازه‌ای منصفانه‌ای دارد و سعی می‌کند در نقد و تحلیل جانب احتیاط را رعایت کند و به حد متعارفی از تقوای رسانه‌ای پایبند باشد.
از طرفی رفتار این رسانه از شروع کار به این طرف کم‌کم به سمت حرفه‌ای‌ترشدن و توجه به استانداردهای کار رسانه و خبر نزدیک شده و در تنظیم تیتر، انتخاب مطلب، گرافیک ظاهری و توجه به سلیقه مخاطب تا اندازه نسبتا خوبی موفق بوده است.
با این‌حال اما گاهی شلوغی کار و گستردگی حوزه فعالیت باعث می‌شود لغزش‌های از این رسانه نوپا سر بزند، که نه یک لغزش ساده بلکه گاهی یک گاف رسانه‌ای و خبری است و به سادگی می‌تواند اعتبار حرفه‌ای و قابلیت‌های رسانه‌های آن‌را قربانی کند.
نگام در روزهای نخست شروع فعالیت توجهی به حق‌مولف نشان نمی‌داد. (این‌جا نشان داده‌ام) اما به مرور این مشکل تا حد قابل‌قبولی مرتفع شد. اما روز گذشته این رسانه در بازنشر خبری از یک روزنامه افغانستانی مرتکب خطای فاحشی شد که بیتوجهی به این‌گونه خطاها و تکرار آن می‌تواند اندکی برای آن رسانه مخاطره‌آمیز باشد. 
حدود ۷ سال پیش استاد «محمدرضا نیکفر» نویسنده و متفکر ایرانی ساکن خارج از کشور، در نوشتار مفصلی به وضعیت کشور ایران طی ۱۰ سال گذشته پرداخت. در قسمتی از این نوشتار به احمدی‌نژاد و تیپ شخصیتی وی نگاه دقیقی شده بود.
  این نوشته مورد توجه اغلب رسانه‌ها و الیت سیاسی معاصر قرار گرفت و بار‌ها این‌طرف و آن‌طرف مورد بازنشر و مطالعه قرار گرفت. از این منظر تقریبا مطلب گمنامی محسوب نمی‌شد.
یک روزنامه افغانستانی در یک سرقت آشکار قسمتی از مطلب بلند استاد نیکفر در مورد احمدی‌نژاد را بریده و بدون اشاره به نا‌م نویسنده به نام خود در روزنامه‌اش منتشر کرده است.
 نگام همین مطلب را به نقل از آن روزنامه، و با تیتر و رویکرد توجه به مطلب از منظر یک نویسنده و رسانه‌‌ی افغانستانی بازنشر نموده است.
نگام علاوه بر آن‌که متوجه سرقت این مطلب در روزنامه افغانستانی نشده، در یک خطای دیگر در تیتر خود برای اشاره به ملیت روزنامه از عبارت «افغانی» استفاده کرده که هم در افواه عمومی و هم در بین خود اهالی افغانستان حکم تحقیر دارد.
 نکته جالب دیگر این است که روزنامه افغان برای مطلب سرقتی خود از تیتر «پدیده احمدی‌نژاد» استفاده کرده که در نوشتار استاد نیکفر نیز میان‌تیتر انتخابی استاد برای همان بخش بود.
این گاف نگام به سادگی قابل توجیه است. سردبیر و اعضای تحریریه این رسانه هیچ‌کدام از سرقتی‌بودن نوشته روزنامه افغان خبر نداشته‌اند. ایرادی نیست. اما خطا زمانی قابل گذشت نیست و نخواهد بود که این رسانه به تذکرهایی که در این مورد داده می‌شود بی‌توجهی کرده و از مخاطب خود از یک‌طرف و از استاد نیکفر بابت این خطا که حالا بر آن‌ها مسجل شده عذرخواهی نکند.
این نوشته این‌جا در نگام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۰۶:۴۷
علی مصلحی

لزوم توجه به اصالت نام‌ها در شبکه‌های اجتماعی

چهارشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۴۶ ق.ظ

امروزه با گسترش شبکه‌های اجتماعی و سایه‌ی سنگینی که دنیای مجازی بر دنیای حقیقی افکنده، نداشتن یک رسانه رسمی (وبلاگ، وب‌سایت) و به تبع آن صفحات رسمی در شبکه‌های اجتماعی برای چهره‌های مشهور می‌تواند مخاطره‌آمیز باشد. چه آن‌که به راحتی می‌توان با نام یک چهره مشهور سینمایی، ورزشی، هنری (سلبرتی) وبلاگ، وب‌سایت و عنوان کاربری در شبکه‌های اجتماعی ساخت، و با کمک از شهرت آن‌ها اقدام به جلب توجه و انتشار اخبار و عقاید خود نمود یا اخبار دروغ منتشر کرد. اخباری که با تکیه بر گستردگی شهرت یک چهره مشهور، می‌تواند برد وسیعی پیدا کند و این‌طرف و آن‌طرف مورد استناد قرار بگیرد، در حالی که روح شخص از هم از این خبر جعلی بی‌خبر است و یا ابدا هم‌دلی با عقیده‌ای که به نام او تبلیغ و منتشر می‌شود ندارد.

به تازگی صفحه‌ای در شبکه اینستاگرام به نام «پرویز پرستویی» چهره مشهور سینمایی و در عین حال مشهور اجتماعی ساخته شده که تعداد قابل توجهی هم دنبال‌کننده  دارد، اما ظاهرا روح آقای پروستویی هم از وجود چنین صفحه‌ای خبر ندارد.

این صفحه هفته گذشته خبر و خاطره‌ای را از قول آقای پرستویی منتشر کرد که وی اظهارداشته چمدان‌ حمل دلار وی در خیابان ناگهان بازشده و دلار‌ها روی زمین ریخته است. در ادامه آقای پرستویی به واکنش‌های مردم در قبال ریخته‌شدن دلار‌ها در خیابان اشاره می‌کند. این درحالی است که روح آقای پرستویی هم از این اتفاق خبر ندارد و این اتفاق نه متعلق به ایشان که متعلق به آقای «حمید حسامی» است و وی دو سال قبل این خاطره را در فیس‌بوک خود منتشر کرده و آن‌زمان بار‌ها و بار‌ها در شبکه‌های مجازی هم‌رسانی و بازنشر شده است.

طرفه آن‌که سایت خبرآنلاین و پارسینه بدون توجه به اصالت انتساب آن صفحه به آقای «پرستویی» و قبول زحمت یک تماس و استعلام، خبر آن‌را به نقل از اینستاگرام آقای پرستویی منتشر می‌کنند و بلافاصله هم چندین خبرگزاری به نقل از این دو سایت و در ادامه الی‌ماشالله گروه‌ها و افراد در شبکه‌های مجازی آن‌را بازنشر می‌کنند. 

یک‌هفته پس از این اتفاق و گاف رسانه‌ای، دوباره‌‌ همان صفحه اینستاگرام مشکوک مستند و منبع چندین وب‌سایت و خبرگزاری می‌شود و حالا خبر «کمپین پرویز پرستویی برای چهارشنبه‌سوری» در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی دست‌به‌دست و همرسانی می‌شود. این درحالی است که این کمپین چهار روز قبل از آن و توسط روزنامه شهروند کلید خورده و ابدا ربطی به آقای پرستویی و آن صفحه مجعول و مشکوک نداشته و ندارد الا این‌که آن صفحه این خبر را از صفحه روزنامه شهروند کپی و بدون اشاره به منبع بازنشر کرده است.

 دو مورد یاد‌شده ظاهرا و در یک نگاه ساده خطری برای آقای پرستویی ندارد. اما نشان می‌دهد اخبار مجعول و کذب می‌تواند به راحتی از طریق چنین صفحاتی و با کمک از شهرت بالای چنین افرادی با برد موثر و بالا تولید، و سپس بدون توجه به صحت و اصالت آن بر شانه اعتبار اجتماعی شخص مشهور بازنشر و همرسانی و منشاء خطر باشد.

در چنین فضایی بایسته است افراد دارای شهرت بالای سیاسی، اجتماعی، ورزشی، هنری، ادبی و رسانه‌ای حتما برای خود رسانه رسمی و به تبع آن صفحات رسمی معرفی و تایید شده در شبکه‌های اجتماعی داشته باشند. این یک ضرورت لاینفک از شهرت اجتماعی است.

از سویی دیگر اما اعلام رسمیت و اصالت یک تارنما یا صفحه اجتماعی متعلق به یک چهره مشهور، و رفع اصالت از صفحات جعلی (فیک) یکی از وظایف اصلی رسانه‌ها و خبرگزاری‌های رسمی است. رسانه‌های رسمی وظیفه دارند پیش از انتشار خبر یا مطلب از قول یک منبع، ابتدا اصیل و مورد وثوق بودن منبع را با اسفتاده از سازوکارهای خود سنجیده و در صورت معتبربودن آن‌را منتشر کنند.
منتشرشده در روزنامه نام‌آوران چهارشنه ۲۶ اسفندماه
مرتبط:
+ برای پوشش خطا به عذر بدتر از گناه متوسل نشویم
+همه حقوق متعلق به دزد یا کپی‌کار است؟
+به حقوق مولف احترام بگذاریم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۴۶
علی مصلحی

گاف رسانه‌ای داستان دلارهای پرویز پرستویی

جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۵۰ ق.ظ
داستانی که در مورد دلارهای رهاشده در خیابان منسوب به «پرویز پرستویی» به‌تازگی به شکل انبوه در رسانه‌ها بازنشر می‌شود، سرگذشت شخص دیگری بوده که در یک بد‌اخلاقی و گاف رسانه‌ای به نام بازیگر مطرح سینمای ایران منتشر و بازنشر شده است.

«حمید حسامی» در واکنش به این گاف رسانه‌ای در صفحه خود در شبکه اجتماعی فیس‌بوک نوشته‌است: «ده‌ها خبرگزاری، یک متن ثابت را منتشر کرده‌اند که طی آن ادعا شده پرویز پرستویی (هنرمند سر‌شناس کشور) در صفحۀ اینستاگرام خود خاطرۀ پخش‌شدن دلار‌هایش در خیابان و جمع‌کردن آن توسط مردم را نقل کرده است!.
این خبر و خاطره، علاوه بر سایت‌های مختلف در کانال‌ها و گروه‌های وسیعی از تلگرام نیز بشدت در حال بازنشر است!.
من بدون تحقیق مطمئنم (یا حداقل امیدوارم) که آقای پرستویی چنین ادعایی نکرده‌اند و اصل موضوع نیز صرفاً بی‌اخلاقی مطبوعاتیِ منبع اصلی انتشار این مطلب است، زیرا که این ماجرای ریخته‌شدن دلار‌ها در خیابان، اتفاقی بود که حدود دو سال پیش برای خود من پیش آمد و اولین‌بار نیز توسط خودم در فیس‌بوکم نقل گردید و‌‌ همان زمان با نزدیک به ۱۰۰۰ لایک، ۱۷۰ بار توسط دیگران به اشتراک‌گذارده شد! و امروز خبرسازان فعلی حتی یک کلمه از نوشتۀ من را هم تغییر نداده‌اند و تمام و کمال بنام آقای پرستویی منتشر کرده‌اند!.
این مسئله بار دیگر ثابت می‌کند که ما تا چه حد باید مراقب باشیم تا افکار و مواضعمان بر اساس پروپاگاندای رسانه‌ای شکل نگیرد و هدایت نشود!
لینک پست دو سال پیش من در نقل این ماجرای شخصی‌ام که امروز به آقای پرستویی منتسب و منتشر شده:
https://goo.gl/MqBRtl

یک روز پیش خبر‌آنلاین عین داستانی که دو سال پیش برای «حمید حسامی» اتفاق افتاده بود را به نقل از اینستاگرام پرویز پرستویی و به نام او منتشر کرد و بلافاصله این گاف خبری در تیرازی وسیع توسط چندین خبرگزاری و به نقل از آن‌ها در شبکه‌های متعدد اجتماعی بازنشر شد.

این در حالی است که وقتی رسانه‌ای خبری را به نقل از صفحه اجتماعی یک شخصیت معروف اجتماعی منتشر می‌کند، ابتدا باید از صحت انتساب آن صفحه به شخص مطمئن شده و سپس عکس اسکرین شات از آن صفحه را برای تایید پیوست خبر کند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۰۲:۵۰
علی مصلحی

دکمه پسند فیس‌بوک با ۵ شکلک جدید

جمعه, ۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۴:۲۴ ق.ظ

فیس‌بوک برای نخستین‌بار  ۵ شکلک یا استیکر به دکمه پسند خود اضافه کرد.
 از این به بعد وقتی نشان‌گر موش‌واره روی گزینه «like» یا «پسندیدم» زیر یک پست در فیس‌بوک قرار می‌گیرد، بلافاصله ۵ استیکر نشان‌گر عاشقانه، شادی، تعجب، ناراحتی، و عصبانیت نمایان می‌شود و می‌شود با تقه‌زدن روی هرکدام از این نشانک‌ها، به پست‌نوشته مورد نظر ۵ نوع واکنش متفاوت نشان داد.

 پیش از این نسبت به پست‌نوشته‌های دوستان یا دنبال‌کنندگان و دنبال‌شوندگان فیس‌بوک، فقط می‌شد یک نوع واکنش نشان داد حس متفاوت از پسندیدن و دوست‌داشن را می‌شد با نظر گذاشتن زیر آن پست و با کمک شکلک‌های جعبه نظرات یک پست می‌شد منتقل کرد.

 پیش از فیس‌بوک شبکه اجتماعی «لاین» چنین امکانی را برای کاربران خود تعبیه کرده بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۴ ، ۰۴:۲۴
علی مصلحی

سه چهار سال پیش که تلوزیون بی‌بی‌سی فارسی تازه فعالیتش با همراهی تعدادی از خبرنگاران جوان ایرانی ــ که در بخش‌های مختلف آن مشغول برنامه‌سازی و اجرا بودند ــ رونق گرفته، و برنامه‌های آن در پوشش حوادث پیرامون انتخابات ریاست‌جمهوری ۸۸ مخاطب زیادی پیدا کرده بود، بعضی از رسانه‌های اقتدارگرا در ایران برای کاهش تاثیر رسانه‌ای و به خیال خودشان بی‌اثر کردن کار حرفه‌ای آن رسانه، به تخریب مدیر و کارمندان آن متوسل شده و با جعل بعض اخبار دروغ به نقل از منابعی موهوم، مدیر این شبکه را به آزار جنسی و تجاوز به تعدادی از مجریان و برنامه‌سازان این شبکه متهم کردند.
 در بعض موارد نیز پا را فرا‌تر نهاده و مدیر این شبکه را متهم نمودند که وی شرط استخدام و پذیرفته‌شدن برای تعدادی از مجریان زن آن شبکه را برقراری رابطه جنسی با خود قرار داده است.

اتهاماتی که نه‌تنها در هیچ محکمه‌ و دادگاهی ثابت نشده، بلکه در هیچ دادگاهی ثبت و طرح و بررسی هم نشده بود و بعض شواهد عینی ادامه همکاری فاقد تنش و چالش مجریان و مدیر شبکه حاکی از جعلی و کذب و از ریشه بی‌اساس بودن آن بود.

 آن زمان اکثر فعالین رسانه‌ای نسبت به این رفتار خلاف اخلاق از منظر کلی و مغایر با قواعد حرفه‌ای اخلاق رسانه از منظری دیگر واکنش نشان داده و به شدت به آن اعتراض کردند.

چند سال پس از آن اتفاق و آن حاشیه‌ و بداخلاقی‌ها، این‌روزها یک فایل صوتی و در ادامه آن یک فایل تصویری متعلق به یک مجری خانم از شبکه ایرانی پرس‌تی‌وی که مدیر آن شبکه را به آزار جنسی نسبت به خودش متهم می‌کند، توسط صفحه فیس‌بوک یک رسانه باسابقه آنلاین منتشر و سپس بلافاصله توسط اکثر رسانه‌های همسو با آن صفحه اجتماعی بدون کمترین پرسش یا واکنشی هم‌رسانی و پوشش وسیع داده شد.

این اتفاق درحالی افتاد که تعدادی از همان افراد و رسانه‌هایی که در مورد جعل و انتشار اخبار کذب توسط «باشگاه خبرنگاران جوان» در جبهه مخالفت با آن رسانه و در سمت دفاع از اخلاق و حقوق مدیر و مجریان شبکه بی‌بی‌سی بودند، در این فقره سوگ‌وارانه در جبهه هم‌رسانی و دامن‌زدن به اتهامی بودند که به صرف ادعای یک انسان مطرح و صرفا مورد ادعا قرار گرفته و در هیچ دادگاهی اثبات نشده و متهم یادشده مجرم شناخته نشده است.

به همان اندازه که احتمال دارد این فایل صوتی و تصویری منتشرشده عین واقعیت و حق با منتشرکننده و مدعی باشد، به همان اندازه هم این احتمال وجود دارد که هردو فایل منتشرشده و ادعا جعلی و صرفا برای یک آبروریزی با یا بدون دلیل طراحی شده باشد. این‌که کدام احتمال درست و دقیق است را رای دادگاه و پس از طی کردن مسیر قانونی مشخص می‌کند.

در قبال چنین ادعایی، پاسداران مرزهای اخلاق و صیانت از حقوق انسان و مدافعان سلامت فضای رسانه‌ای، باید فرد مدعی را به محکمه و طرح و اقامه دعوی در دادگاه دلالت می‌کردند و پس از آن اگر رای قاضی بر مجرمیت متهم صادر می‌شد، آن‌گاه اخبار محکومت او را پوشش داده و منتشر می‌کردند.

مدیر شبکه‌ بی‌بی‌سی و مدیر شبکه پرس‌تی‌وی در مقابل قانون مساوی هستند و به همان اندازه که در مقابل قانون مساوی هستند، وظیفه‌ای اخلاقی و حرفه‌ای همه اهالی رسانه و ارباب اخلاق در هر سمت و جناحی ایجاب می‌کند که از حقوق آن‌ها به یک‌سان دفاع کند.
این‌که این دو رسانه و خط‌مشی و اهداف آن با هم متفاوت است و شاید سیاست رسانه‌ای یکی مغایر آزادی و حقوق بدیهی انسانی باشد، در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی‌کند و توجیه‌کننده سکوت در مقابل پایمال‌شدن حق یک نفر و اعتراض در قبال پایمال شدن حق دیگری نیست.
 این‌که نه‌تنها دفاع نمی‌شود بلکه غیرمنصفانه در حمله هم مشارکت می‌شود خود داستانی از شوربختی ماست که «قانون» را به نفع و از چشم خودمان می‌بینیم.
این نوشته در زیتون این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۰۶:۵۱
علی مصلحی