وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۷ مطلب در شهریور ۱۳۸۹ ثبت شده است

در شرایطی که انتخاب ریس دفتر ریس‌جمهور و سایر مناصب دولتی ‌آقای «مشایی» به هیچ عنوان نیاز به رای و انتخاب مستقیم مردم ندارد، و حتی بدون رای اعتماد و دخالت نمایندگان مجلس و با نظر مستقیم ریس‌جمهور صورت می‌گیرد، روزنامه «کیهان» در سرمقاله امروز خود به قلم «حسین‌شریعتمداری» ریس دفتر ریس‌جمهور را به‌عنوان کسی که «بدون رأی ملت، این روزها صاحب رأی ملت شده‌است» معرفی و به انتقاد شدید و بی‌سابقه از «محمود‌ احمدی‌نژاد» پرداخته‌ است.

سرمقاله‌نویس «کیهان» که مصاحبه جمعه‌ شب ریس‌جمهور با شبکه خبر(+) و اظهارات افنخار‌آمیز ایشان درباره «منشورکورش» را دست‌مایه اعتراض خود قرارداده بود، بدون توجه به واکنش شادمانه و پیشنهاد کودکانه؛ عودت ندادن منشور به موزه و کشور فرستنده، توسط همین روزنامه هنگام ورود منشور به کشور، ریس‌جمهور را مورد سؤال قرارداد که: «جناب آقای احمدی‌نژاد با کدام منطق علمی و اسلامی آن‌هم از جای‌گاه رئیس‌جمهور ایران اسلامی می‌فرمایند اگر دنیا از ما درباره مدیریت ایرانی سؤال کند، در پاسخ آن‌ها «منشور کوروش» را ارائه می‌کنیم؟!»

نویسنده در ادامه پس از ارائه تصویری سیاه از وضعیت کشور ایران در زمان رژیم پهلوی، تقصیر همه آن‌ها را به گردن «منشور کورش» انداخته و سؤال می‌کند: «جناب احمدی‌نژاد از منشور کوروش انتظار چه معجزه‌ای دارند که آن‌را به‌جای اسلام عزیز می‌گذارند و عرق شرم بر پیشانی ملت پاک‌باخته و ایران‌دوست می‌نشانند؟!»

وی هم‌چنین پس از اعلام این‌که کشور ایران هم‌اکنون مقتدرترین؟؟ کشور منطقه می‌باشد، و علت اصلی این اقتدار حضور اسلام ناب محمدی(ص) بر کرسی اداره کشور است، سؤال می‌کند: «چرا باید جای آن با منشور کوروش عوض شود؟!...آیا اظهارات برادر عزیزمان آقای احمدی‌نژاد، نگاهی معکوس به واقعیات ملموس و مصداق شکستن نردبان بعد از صعود به بام نیست؟!»

اما قسمت مهم، برجسته و در عین حال جالب‌توجه نوشته امروز «شریعتمداری» قسمتی بود که ایشان به قول منبری‌ها گوشه را به کربلا زد تا به برخلاف ادعای اصلی نوشته که سعی می‌کرد بهانه نوشتن را اظهارات ریس‌جمهور در مصاحبه با شبکه خبر نشان دهد، پاسخ حمله شدید آقای «احمدی‌‌نژاد» به «کیهان» در مصاحبه با روزنامه ایران(+) را بدهد، و به آقای «احمدی‌نژاد» متذکر شود که اسناد موثقی از «صاحب رای نبودن او» در دست دارد که در صورت لزوم افشا خواهد شد. ایشان متذکر می‌شود:‌ «جناب احمدی‌نژاد- و رئیس دفتر ایشان که بدون رأی ملت، این‌روزها صاحب رأی ملت شده‌است»، اما چه کسی و کدام ناظر آگاه است که نداند ریس دفتر ریس‌جمهور به رای مردم نیاز ندارد و آن‌کسی که به رای مردم نیاز دارد و بدون آن رای بر کرسی غصبی ریاست‌جمهوری تکیه‌زده، شخص آقای «احمدی‌نژاد» است. نکته‌ای که آقای «شریعتمداری» به‌تر از هرکس دیگری بدان اشراف و از آن اطلاع دارد. و اسناد آن‌را برای روز مبادا نزد خود حفظ کرده‌ است.

روز مبادا آیا نزدیک می‌شود؟ باید منتظر ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۸۹ ، ۰۱:۵۲
علی مصلحی

حمله شدید «احمدی‌نژاد» به «کیهان»»

يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۸۹، ۰۱:۲۷ ق.ظ

تنها سه روز پس از حمایت آشکار و تمام‌قد رهبری نظام از «محمود احمدی‌نژاد» و دولت متبوعش، که تیتر یک روزنامه «کیهان» را به خود اختصاص داد، رییس‌جمهور در مصاحبه با روزنامه «ایران» از روزنامه «کیهان» به‌شدت انتقاد کرد(+) و صریحا خواستار محاکمه رسانه‌هایی شد که با تهمت‌زدن و بی‌آبرو کردن افراد اخلاق اسلامی را زیر پا می‌گذارند.

رییس‌جمهوری با اشاره به مواضع برخی رسانه‌ها که خود را طرف‌دار دولت می‌دانند؛ گفت: «برخی اتفاقات در رسانه‌های ما می‌افتد که من از اساس به آن‌ها اعتقاد ندارم، آن‌هایی که راجع به خود من است، من شخصاً گذشت می‌کنم، اما آیا مثلاً یک رسانه می‌تواند به زن یک رئیس‌جمهور اروپایی نسبتی بدهد؟ این با کدام اسلام می‌خواند؟ ممکن است مخالف ما باشد ولی آیا من می‌توانم نسبتی به او بدهم. حتی اگر فردی انحراف اخلاقی دارد، یک رسانه نمی‌تواند این‌را بنویسد. چرا که خلاف شرع است.»

روزنامه «کیهان» که به نظر قاطع آگاهان سیاسی یکی از نردبان‌های اصلی صعود «احمدی‌نژاد» به جای‌گاه ریاست‌جمهوری بوده‌است، و هم‌واره مشی هم‌راهی و هم‌فکری هم‌راه با حمایت از دولت را در دستور خود داشته، طی چند ماه گذشته و به‌دنبال گسترش اعتراضات عمومی بر علیه اقدامات و اظهارات عجیب و غریب ریس‌دفتر ریس‌جمهور، عملا به تریبون اصلی و پای‌گاه اجتماعی سامان‌دهنده این حملات تبدیل، و این اعتراضات را در جریان همایش «ایرانیان خارج از کشور» که با مدیریت ریس‌دفتر ریس‌جمهور برگزار می‌شد، به اوج خود رساند.

«شریعتمداری» در این مرحله در چند شماره پیاپی، حجم زیادی و به جوابیه‌ها و فرکانس‌های نارضایتی ارسال‌شده از طرف ریس‌جمهور و هوادارانش از موضعی بالا برخورد نموده، و هیچ توجهی نکرد.

«‌کیهان» اگرچه تلاش می‌کرد در تمام مطالب دامن آقای «احمدی‌نژاد» را از اتهامات مطرح‌شده پاک نگاه دارد، و فاصله بین ایشان و ریس دفترش را بیش‌تر نماید، اما حواس‌َش به نوع رابطه آن‌ها و جای‌گاه والای آقای «مشایی» در نظر ریس‌جمهور نبود.
صبر ریس دفتر زیرک ریس‌جمهور هم بسیار بیش‌تر از این‌ها بود و هست.

باید صبرکرد و منتظر واکنش «کیهان» ماند که با توجه به ظرافت‌ها و حساسیت‌های خاص موجود در روابط آن‌ها بعید به‌نظر می‌رسد به این سرعت اتفاق بیفتد؛ اما «شریعتمداری» آدمی نیست که چنین حمله‌ای را بدون پاسخ بگذارد.

از طرفی طی سالیان گذشته کم‌تر سابقه داشته است که «شریعتمداری» به روابط و بازی‌های پشت‌پرده تن داده و از جواب دادن به چنین خفت آشکاری منصرف شود.
بدون شک اگر طی روزها یا هفته‌های آینده سایت‌های منتسب به جنبش سبز به شکل واحد اقدام به انتشار یک سند جدید از «شورای عالی امنیت ملی(+)» یا نوار سخنرانی محرمانه یک «سردارمشفق» دیگر نمودند؛ مطمئن باشید که این اطلاعات توسط شخص آقای «شریعتمداری» و با ظرافت خاصی در اختیار این سایت‌ها قرار گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۰۱:۲۷
علی مصلحی

«فقیه» و «شیخ» شجاع و نامه‌هایی برای مردم

يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۸ ق.ظ

 اخبار ضد و نقیضی از بعضی سایت‌ها نقل می‌شود درباره مثلا اتفاقات پشت‌پرده اجلاسیه اخیر خبرگان رهبری، درباره اعتراض رهبری به نطق افتتاحیه «هاشمی» و هم‌چنین قهر «هاشمی» در پی تلاش عده‌ای برای ردصلاحیت آیت‌الله «دستغیب» و گنجاندن نام «کروبی» و «موسوی» به‌عنوان «سران فتنه» در بیانیه پایانی و ... که پیش از آن‌که خبر خوش باشد، جدای از صحت و سقم، برای دل‌خوش کردن عوام است و باید آن‌را خبر بد دانست به فرض صحت.

آن خبرگانی که صلاحیت بعضی‌ها را تایید می‌کنند به‌تر است که صلاحیت آیت‌الله «دستغیب» را رد کنند و نام «موسوی» و «کروبی» چه در بیانیه پایانی اجلاس بیاید چه نیاید، در زمره پرافتخار «سران فتنه» یک‌سال و اندی است که ثبت‌شده. اما آن‌ها که نام‌ِشان نه به درخواست نمایندگان «مجلس‌خبرگان»، بلکه به‌خاطر قدرناشناسی خودشان از لیست مورد احترام مردم یعنی همان لیست معروف «سران‌فتنه» خط خورد و دارد کاملا حذف می‌شود، باید از آیندة نزدیکی که تایید و نظر مردم، کارساز و چاره‌ساز خواهد بود اندیشه کنند.

رسانه‌های معتبر عمومی ایران و جهان طی روزهای گذشته به‌شکل وسیع دو نامه را منتشر نمودند که یکی خطاب به نمایندگان «مجلس‌خبرگان» توسط فقیه شجاع معاصر حضرت آیت‌الله «دستغیب»، و دیگری خطاب به ریس آن مجلس توسط شیخ شجاع معاصر‌ آقای «مهدی کروبی» نوشته شده‌بود.


برخورد با هردو نامه به یک‌شکل بود. همان برخوردی که یک‌سال‌ونیم پیش رهبری نظام نسبت به نامه سرگشاده «اکبر هاشمی رفسنجانی» داشت، حالا «اکبر هاشمی‌رفسنجانی» نسبت به نامه شیخ شجاع داشت و نمایندگان «مجلس‌خبرگان‌رهبری» هم همان بی‌اعتنایی را نسبت به نامه هم‌راه و هم‌شان سابق‌شان آیت‌الله «دستغیب».

 به‌واقع اگر ایشان اعتنایی به نامه‌ها می‌کردند باید شگفت‌زده می‌شدیم و نویسندگان نامه هم بیش و پیش از هر کس دیگری می‌دانستند که جواب نامه‌هایشان چه خواهد بود، اما آن‌ها نامه‌هایشان را برای مردم نوشتند، ضمن آن‌که این نامه‌ها از زمره همان نامه‌هایی‌ست که در روز رستاخیز به‌دست راست انسان‌ها می‌دهند و از معصوم نقل است که نویسنده آن نامه‌ها خود صاحب نامه‌ها هستند.
 از این روست که شیخ و فقیه شجاع نامه عمل و وظیفه خود را‌ می‌نگارند که وظیفه‌اشان نامه‌نگاری است و وظیفه دیگرانی را متذکر می‌شوند، تا بر وظیفه تذکر در روز حساب سرافکنده و روسیاه نباشند. همان روزی که بسیاری دیگر بر وظیفه انجام نداده خود شرمنده و سر بزیر خواهند بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۸
علی مصلحی

به‌فاصله بسیار کوتاهی پس از پایان‌کار هشتمین اجلاس «خبرگان رهبری» حمله به «هاشمی‌رفسنجانی» ریاست مجلس خبرگان رهبری که با توجه به حساسیت شرایط اجلاس و جای‌گاه ریاست آن، به‌طور موقت تعطیل شده‌بود، مجددا در دستور کار قرار گرفت.

روزنامه «کیهان» که همیشه سکان‌دار و پیش‌قراول حمله به ریس«مجمع تشخیص مصلحت نظام» و «مجلس خبرگان رهبری» و خانواده ایشان بوده‌است، در صفحه ۱۴ شماره امروز خود در مطلبی تحت‌عنوان «سفرهای سؤال‌برانگیز خارجی خانواده هاشمی»(+) آمار کل مسافرت‌های وابستگان درجه چندم خانواده ایشان طی چند هفته گذشته را اعلام، و مجددا ادعاها و اتهامات پیش‌گفته خود درباره این خانواده، خصوصا «مهدی هاشمی» را تکرار کرد.

به نظر می‌رسد در شریطی که اخیرا یک منبع رسمی خبر از ممنوع‌الخروج بودن آقایان «میرحسین‌موسوی» و «مهدی کروبی»(+) می‌دهد و چندماه پیش هم مراجع اطلاعاتی مانع از خروج ریس‌جمهور سابق آقای «خاتمی»(+) که قصد شرکت در «اجلاس سالانه شورای تعامل در زمینه خلع سلاح هسته‌ای» در ژاپن را داشت، شده بودند، سفرهای متعدد خانواده و بستگان ریس‌مجلس «خبرگان رهبری» و سکوت رسانه‌های مدعی اصول‌گرایی امثال «کیهان» در هنگام وقوع این مسافرت‌ها و اعتراض بلافاصله آن رسانه‌ها پس از پایان اجلاس، نوعی حق‌السکوت بوده که در حق آقای «هاشمی» پرداخت شده و ایشان متقابلا متعهد شده‌اند که این اجلاسیه را نیز به خیر و خوشی برگزار نمایند.

از طرف دیگر پس از پایان اجلاس و صدور بیانیه پایانی آن، در دیدار ریس و اعضای مجلس «خبرگان‌رهبری» با رهبری نظام آقای «خامنه‌ای» در اظهارات شفافی تمام‌قد از دولت آقای «احمدی ‌نژاد» و اقدامات او دفاع نموده و اعلام نمودند؛ که هم‌چنان به دفاع خود از ایشان ادامه خواهند داد.(+)

این اظهارات در شرایطی صورت می‌گرفت که ریس‌مجلس‌‌ «خبرگان رهبری» در بیانات افتتاحیه‌ این اجلاس(+) در اظهاراتی با بیان این‌که: «قانون، حتی قانون غلط، محور هر ملتی است و تخلف از آن به معنای دیکتاتوری، استبداد و... است» بدون ذکر نام، تلویحا آقای «احمدی‌نژاد» را به دیکتاتوری متهم و ماجراجویی‌های دولت را مشکل‌ساز اعلام نموده‌بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۳۲
علی مصلحی

قرآن‌هایی که بر نیزه می‌سوزند

يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۸۹، ۰۳:۱۲ ب.ظ

بیاییم کمی با خودمان خلوت کنیم و ببینیم؛ از خدا بزرگ‌تریم یا خدا بزرگ‌تر از ماست؟
خیلی سؤال سختی نیست. خیلی هم فکرکردن نمی‌خواهد. خیلی هم وقت ما را نمی‌گیرد. شاید به جواب قانع‌کننده‌ای برای دیگران نرسیم. اما مهم نیست. مهم این‌است که خودمان به یک جواب قانع‌کننده برسیم.

اسلام را برای خدا می‌خواهیم، یا برای خودمان؟ خدا را برای خدا می‌خواهیم یا برای خودمان؟
جیب یا کیسه گشادی که به نام دین دوخته‌ایم، به‌کام دین و برای خداست یا برای خودمان؟

اصلا اجازه بدهید از دین فارغ شویم! از خدا فارغ شویم! بزرگ‌مردی از سلاله مروت و مردانگی زمانی خطاب به نامردمانی که مروت را قربانی می‌کردند فرموده است: «اگر دین ندارید، آزادمرد باشید.» بیایید آزاد‌مردی را هم رها کنیم. آیا «انسان» هستیم یا نه؟ می‌دانید انسان بودن یعنی چه؟ منظورم این نیست که به ارزش‌های تعریف‌شده و موردقبول انسان‌ها، یا اخلاق به معنای مطلق آن باور و اعتقاد داریم یا نه؟ نه! منظورم این‌است که مثلا اگر از ما سؤال کنند فلانی! حاضری سر تو را به‌زور در کاسه پر از مدفوع توالت فروکنند؟ آیا می‌گوییم آری؟ یعنی این حس برای من و تو مشمئزکننده نیست؟

هست! مطمئنا هست! فقط یک دیوانه می‌تواند احساس بد و ناراحت‌کننده به این رفتار و رفتارهای مشابه آن نداشته باشد. والا هر انسانی در هر جای‌گاهی با هر اعتقادی و با هر تعریفی که از اخلاق و شرع و هنجار داشته باشد، به حکم فطرت و ذات انسانی از این اتفاق دچار تنفر و اشمئزاز و انزجار جسمی و روحی و روانی می‌شود.

کمی شرم را فرو گذاریم و دقیق‌تر نگاه کنیم. حدود یک‌ماه پیش نامه‌ای منتسب به «حمزه کرمی» از زندانیان حوادث پس از انتخابات پرحرف و حدیث ۲۲ خرداد سال گذشته، خطاب به دادستان کل کشور در رسانه‌ها منتشر شد که در آن زندانبانان جمهوری اسلامی را متهم می‌کرد که بر علیه وی بدترین شکنجه‌ها و از جمله فروکردن سر در کاسه پر از مدفوع توالت را، اعمال نموده‌اند.

نامه از طریق اکثر رسانه‌های مجازی و شبکه‌های اجتماعی گسترش و انتشار وسیعی یافت و صدای آن مثل یک بمب در تمام دنیا ترکید و به‌گوش همه مردم دنیا رسید، اما متاسفانه در کشور ایران هیچ‌کس نه این نامه را خواند و نه صدای این زندانی گرفتار و دربند را شنید.
همه به این نتیجه رسیده‌بودند که همه‌جا امن و امان است.

کم‌تر از یک‌ماه بعد از انتشار آن نامه، حالا نامه‌ای مشابه و یا شاید بدتر از آن از یکی دیگر از زندانیان درگیر با همان پرونده و پرونده‌ها، آقای «عبدالله مومنی» خطاب به رهبری نظام منتشرشده که همان اتهامات را بر علیه زندانبانان جمهوری اسلامی، به عریانی و وضوحی کاملا شفاف مطرح می‌کند. اما این‌بار هم نامه ناخوانده ماند و صدا ناشنیده.
گویی صدایی از تمامی زندانیان معاصر سیاسی اوین به گوش می‌رسد که:
«من(ما) گنگ خواب‌دیده و عالم(ایران) تمام کر / من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش»

در همین حال و احوال اما یک کشیش دیوانه (بخوانید عمروبن‌العاص) در آن سر ینگه دنیا به طرف‌دارانش اعلام کرد «قرآن‌ها را بر نیزه کنید.» (بخوانید آتش زنید)

تمام چشم‌های کور و گوش‌های کری که طی یک‌ماه گذشته دردنامه «حمزه کرمی» و «عبدالله مومنی» را ندیده و فریادهای الغوث الغوثشان را نشنیده بودند، به‌ناگاه بیدار شده، چشم‌ها باز و گوش‌ها به‌زنگ، که نکند کسی از سپاه «علی» شمشیر بر قرآنِ‌برنیزهِ «معاویه» وارد کند.

به‌راستی اسلام را برای خدا می‌خواهید؟ قرآن را برای هدایت مردم می‌خواهید؟ یا برای تظاهر به آن برای سنگینی جیب‌ها و کیسه‌های دوخته‌شده؟
 آیا شما قرآن‌های آتش‌گرفته در عزت‌کده اوین را در این یک‌سال گذشته ندیدید؟ و صدای انسانیتی که مظلومانه در پای مثلث «زر و زور و تزویر» قربانی می‌شد را نشنیدید؟
آیا چشمان شما بر تصویرهای رقت‌انگیز مویه مادران داغ‌دیده بر جنازه‌ها و قبرهای فرزندان قربانی‌شده در جشن پیرزوی «احمدی‌ن‍ژاد» در انتخابات دهم، کور بود؟

این‌که تعمدا خود را به کوری و کری و خواب‌زدگی داوطلبانه زده‌اید؛ نتیجه آن شده‌است که خیلی از حقایق عریان جامعه که همه در یک‌قدمی حضورتان اتفاق می‌افتد را نبینید.
 شما به‌آسانی گور بزرگی که با دستنان خود حفر نموده و با شتاب به سمت آن در حرکت هستید را نمی‌بیند.
 اصلا چرا را ه دور برویم؛ چرب و شیرین دنیا چنان باد غفلتی را در وجودتان دمیده که، فراموش‌ِتان شده مرگی هست، زوالی هست، آخری هست، عاقبتی هست، همه‌چیز همیشه و بردوام نیست و نخواهد ماند. اما می‌توان امروز سرنوشت خوب فردا، عاقبت خیر پیش‌رو را رقم زد. ولی غفلت باعث شده‌است سرنوشت بد و عاقبت شری برای خود رقم بزنید.
این نوشته در خودنویس این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۱۲
علی مصلحی

روز بلاگ‌ِستان فارسی مبارک

سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۸۹، ۰۲:۴۱ ب.ظ

«... ابتدا کلمه بود...»
و حالا هم فقط «کلمه» هست. بزرگ‌ترین و برترین سرمایه یک انسان. سرمایه‌ای که اصل زندگی است. مرگ ندارد و نمی‌توان آن‌را به بند کشید. نمی‌توان آن‌را به اسارت برد. نمی‌توان آن‌را زندان کرد.
و برای یک نویسنده مهم‌ترین لذت آنست که «کلمه» را زندگی می‌کند. و برای یک «وبلاگ»نویس هم.
و این سرمایه و ثروت شاید بتوان گفت مهم‌ترین و به‌تر و بیش‌تر بگوییم تنها سرمایه و ابزار «وبلاگ‌نویس» است.

امروز روز «کلمه» است برای ما «وبلاگ»نویسان ایرانی. شانزدهم شهریور روزی است که اولین «وبلاگ» ایرانی متولد شده‌است.
و از آن‌روز به این طرف، سهام عدالت «کلمه» عادلانه بین همه نویسندگان و «وبلاگ»‌نویسان ایرانی توزیع شده‌است.
اما آیا بعد از آن هم امکان زیستن «کلمه» برای همه عادلانه بوده‌است؟
این سؤالی است که پاسخ آن هوش‌یاری و همت بیش‌تر اهالی «وبلاگ‌ِستان» را طلب می‌کند.

از چند روز پیش با همت پی‌گیر و ستایش‌مند «بلاگ‌نوشت» «وب‌گاه رسمی بلاگ‌ِستان فارسی» راه‌اندازی شده‌است. از حالا بیاییم عضوی هر چند کوچک از این جامعه بزرگ باشیم.
****
از اولین ماه‌های شروع به‌کار «سردبیرخودم» من مشترک فید این وبلاگ بوده‌ام. اگرچه با اکثر نوشته‌های این وبلاگ و بعد هم وبلاگ دیگر آقای «حسین درخشان» به نام «بچه قلهک» که امروز در محاق توقیف هست، مشکل داشته و دارم، اما این به هیچ عنوان چیزی از بار مسؤلیت من در مقابل یک دوست «وبلاگ‌نویس» و یکی از تاثیرگذارترین‌ها در جامعه «وبلاگ» ایرانی کم نمی‌کند.

«حسین درخشان» بیش از یک‌سال است که در بند است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۸۹ ، ۱۴:۴۱
علی مصلحی

روزجهانی وبلاگ

سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۸۹، ۰۴:۱۰ ق.ظ

Blog Day ۲۰۱۰
امروز روز سی‌ویکم آگوست است، که در نوشتار اختصاری لاتین می‌تواند به این صورت «۳۱og» که شباهت زیبایی به واژه «Blog» دارد نوشته و خوانده شود. این حسن سلیقه وبلاگ‌نویسان را می‌رساند که امروز را «روز جهانی وبلاگ» نام‌گذاری نموده‌اند.

«از سال ۲۰۰۵ میلادی، گروهی از وبلاگ‌نویسان جهان به این باور رسیدند که وبلاگ‌نویسان باید یک روز اختصاصی در تقویم داشته‌باشند، تا در این روز با وبلاگ‌نویسان دیگری از جای‌جای دنیا آشنا شوند و احیاناً وبلاگ‌های‌شان را برای همیشه به علاقمندی‌های‌شان بیافزایند.»

این حرف‌ها از من نیست. من نه پدرم وبلاگ‌نویس بوده نه مادرم. بنده‌های خدا شاید در همه عمر دست‌ِشان به صفحه کلید هم نخورده‌باشد.
از خودم هم در نیاورده‌ام. اصلا چه معنی دارد آدم در دنیای مقدس مجازی از خودش حرف اضافی درآورد؟

نه خیر من این‌ها را از یک دوست بزرگ‌وار که، از روی آدرس‌های خودش در دنیای مجازی فهمیدم، اهل کامپیوتر و وب و اینترنت و خلاصه دنیای مجازی است، یاد گرفتم. ظاهرا نوع تحصیلات و علاقه‌مندی ایشان را به این دنیا کشانده‌است.
او کسی نیست جز آقایی که روی اینترنت خود را «صادق جم» معرفی نموده‌است. یک صفحه روی فیس‌بوک دارد و صفحات متعدد دیگری روی دیگر صفحات اجتماعی شبکه مجازی.
اما صفحه اصلی و یا شاید بتوان گفت؛ خانه اصلی او روی شبکه جهانی اینترنت، وبلاگ اوست که به نام «بلاگ نوشت» شناخته می‌شود.
این وبلاگ نه‌تنها منبع اطلاعات من در حوزه مجازی است و حدود یک‌سال است که من مشترک فید او و همچنین عضو اشتراک‌های اینترنتی ایشان هستم، بلکه به نوعی راه‌نمای وبلاگ‌نویسی من هم بوده‌است.

این وبلاگ علاوه بر آن‌که در فواصل زمانی نامشخصی مطالب اجتماعی مورد علاقه نویسنده‌اش را منعکس می‌کند، بیش‌ترین تلاش خود را برای انتقال یافته‌ها و اختراعات جدید در حوزه مجازی به کاربرانش، به‌کار می‌گیرد.
اگر علاقه‌مند به دنبال‌کردن اطلاعات جدید در حوزه اینترنت هستید من اشتراک فید این وبلاگ را پیشنهاد می‌کنم.

۲_ خوب، با یک تیر دو نشون یا شایدم سه نشون زدم (الف) وبلاگ اول‌َم را معرفی کردم، (ب) باید قبل از معرفی به او اطلاع می‌دادم که ندادم، و (ج) با هدایت سرراست شما به «بلاگ نوشت» خودم را از توضیح اضافی درباره پست امروز خلاص کردم.

اما من بچه یا اهل روستای «وادقان» یک روستای کوه‌پایه‌ای در حدود ۵۰ کیلومتری شهر «کاشان» هستم. اصلا اهل تعریف‌کردن از خودم یا خانواده‌ام یا وابستگان یا متعلقاتم نیستم. خیلی هم از آدم‌هایی که در نهایت خودبزرگ‌بینی ناشیانه، با نادیده‌گرفتن «شکسپیر» و «بتهون» و «مارکز» و ... نغمه سرمی‌دهند که «هنر نزد ایرانیان است و بس» دل خوشی ندارم.
 اما اگر برای شما جالب توجه نباشد، برای من جالب توجه است که روستای محل تولد و دوران کودکی من از حدود ۵ سال پیش صاحب یک وب‌گاه اینترنتی تا اندازه‌ای جالب توجه است و علاوه بر آن‌که سعی دارد نقش سیمای روستا را در فضای مجازی بازی کند، گاهی هم موفق بوده چهره‌های ادبی، هنری، و شاخص متوفی و زنده خود را با انعکاس آثارشان معرفی نماید.

این‌که من به‌عنوان دومین وبلاگ منتخب که باید علی‌القاعده یک وبلاگ ناشناس را معرفی کنم، ولی وبلاگ روستای‌َم را معرفی می‌کنم، اول به این دلیل است که من خیلی به این وبلاگ سر نمی‌زنم و جالب است بدانید همین امروز، و به‌خاطر این اتفاق مبارک رفتم و عضو آن وبلاگ شدم.
دیگر این‌که شاید بتوان ادعا کرد این روستا با توجه به وسعت و جمعیت کم، جزء اولین روستاهایی بوده‌است که برای خود وب‌گاه رسمی اینترنتی دست و پا کرده.
شاید این بهانه‌ای برای آشتی من با این وب‌گاه و دوستانم در آن پای‌گاه باشد. یک چیزی فراموش نشود و این‌که مدیریت فنی این پای‌گاه اینترنتی با آقای «روح‌الله عسکری» است که در حوزه وبلاگ و قلم حق استادی به گردن من و خیلی از دوستان‌َم دارد.

۳- از کودکی علاقه‌مند به شعر و موسیقی و ادبیات و هنر بوده‌ام. این علاقه مرا به سرگشتگی مقدسی کشاند. برایم دنیاهای زیبایی فراتر و متفاوت‌تر از دنیای محسوس همه به‌ارمغان آورد. و دوستانی جدید که در این حوالی تنفس می‌کردند.
از جمله اهالی معاصر شعر و ادب ایران‌زمین، من علاقه بیش از حدی به شعر و شعور و شخصیت «سعید بیابانکی» دارم.
 «سعید بیابانکی» جزء اولین شاعرانی است که اقدام به ثبت وبلاگ با نام «سنگچین» روی سایت «پرشین بلاگ» کرد و پس از آن‌که «بلاگفا» با امکانات بهتری عرضه شد، وبلاگ خود را با همان نام به آن سایت منتقل کرد و اگرچه یک‌بار هم دچار مشکل حک شد و مجبور شد تغییر اندکی در آدرس وبلاگ خود بدهد، اما از همان زمان تاکنون «سنگچین» به‌طور مرتب و ظاهرا هر دو هفته یک‌بار طبق قولی که در قسمت توضیحات به مخاطبین خود داده، مطالب خود را که مشتمل بر سروده‌های جدید، مقالاتی که در حوزه شعر و ادبیات به رشته تحریر درآورده و اخبار و اطلاعات ارزش‌مند در همین حوزه، منتشر می‌کند.
«سعید بیابانکی» سادگی خود را در همه حوزه‌ها خصوصا حوزه دنیای مجازی همیشه حفظ نموده‌است. و یک نکته دیگر این‌که آقای «بیابانکی» تحصیل‌کرده مهندسی ظاهرا «الکترونیک» مربوط به حوزه اینترنت و وبلاگ می‌باشند.

۴- «بانوی مرداد۴۸». مانده‌ام چه بنویسم؟ همه وبلاگ‌نویس‌ها که آقا نیستند. همه خانم‌ها که خانه‌دار نیستند. تازه اغلب خانم‌ها هم خانه‌دارند هم «وبلاگ»نویس. هم خانه‌دار خوبی هستند هم «وبلاگ»نویس خوبی.
باور نمی‌کنید؟ خوب باور نکنید! لازم نیست هر چیزی که من باور دارم را شما هم باور کنید. «بانوی مرداد۴۸» بانویی است که به‌شهادت نوشته‌هایش «وبلاگ‌نویس» است، اگرچه شاید خانه‌دار به معنای متداول آن نباشد، اما مطمئنا به‌تر از من بلد است «املت» و «نیمرو» تهیه کند، همان‌گونه که خوراک مطالب وبلاگ‌َش برای من مطبوع بود.
اگرچه انتخاب یک قالب فانتزی و دخترانه برای این وبلاگ هم اصلا ایرادی نمی‌داشت، اما «بانو» قالب ساده و زیبایی برای وبلاگ خود انتخاب نموده‌است. این انتخاب ساده البته کمکی به جذابیت وبلاگ برای امثال من نموده‌است.
غالب نوشته‌های وبلاگ‌َش دل‌نوشته است و این چیزی است که باید از یک نویسنده «بانو» انتظار داشت.

۵ ــ و اما نمیشه که همیشه خانم‌ها هم وبلاگ‌نویس خوبی باشند هم خانه‌دار خوبی. اما سیاست‌مدار یا اهل سیاست نباشد. گاهی شما در مسیر وب‌گردی‌هایتان ممکن است به وبلاگی برخورد نمایید که سیاست را دنبال می‌کند و توسط یک خانم نوشته می‌شود.
این شوخی را بهانه‌ای کردم تا وبلاگ «گاه‌باره سیاست» را معرفی کنم. این وبلاگ توسط سرکار خانم «عفیفه عابدی» آپدیت می‌شود.
 هم‌چنانکه از نام وبلاگ مشخص است و اصولا هم باید باشد، موضوع وبلاگ سیاست است، اما خانم «عابدی» که ظاهرا یا تحصل‌کرده و یا علاقه‌مند شدید سیاست خارجی و خصوصا حوزه آسیای مرکزی هستند، بیش‌تر به مسائل سیاست در این حوزه و باز بیش‌تر کشورهای حاشیه شمالی خلیج فارس و روسیه می‌پردازند. اکثرا هم ایشان مقالاتی از نشریاتی که به مسائل سیاسی این حوزه می‌پردازند ترجمه و در وبلاگ خود منعکس می‌نماید. اما تا یادم نرفته بگویم که اکثر نوشته‌های ایشان پر از غلط‌های املایی و ویرایشی است و این برای یک وبلاگ‌نویس خوب نیست.
و اما من یعنی «علی مصلحی» کارگر فنی ساختمانی هستم. شاگرد یک مغازه شیشه‌بری در شهر کویری «کاشان».
 فیلم می‌بینم، کتاب می‌خوانم، عکس می‌گیرم، شعر می‌خوانم.، شعر نقد می‌کنم، قبلا کارمند بانک بوده‌ام و ... . با همه این حرف‌ها اگر از من بپرسند چه‌کاره‌ای؟ با افتخار و لذتی زیاد پاسخ می‌دهم: «وبلاگ‌نویس»

روز جهانی وبلاگ را به همه وبلاگ‌نویسان عزیز تبریک می‌گویم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۸۹ ، ۰۴:۱۰
علی مصلحی