وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۵ مطلب در آذر ۱۳۸۷ ثبت شده است

ریگ در کلاس انشا

يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۸۷، ۱۲:۱۹ ب.ظ

پول بهتر است یا ثروت؟
فلاسفه قدیم را عقیدت بر اینست که:
هرکه مر او را پول باشد و ثروت نباشد؛ تاج خارش بر سر.
هرکه مر او را ثروت باشد و پول نباشد؛ یارش در بر.
و هرکه مر او را هم این باشد و هم آن؛ خاکش بر سر.
و هرکه مر او را نه این باشد و نه آن؛ تاج دکترای افتخاری آکسفوردش بر سر.
و هرکه مر او را اصلاح‌طلبی در سر باشد و دولت نباشد؛ دو چشم انتظارش بر در.

میرزا «عماالدین‌ افروغ» «اشارات» مبسوطی ذیل این بحث در نمط «هفتم» «مجلس» دارد به این مضمون که:
پیش از بحث بر سر بهتری پول یا ثروت فی‌نفسه، باید در به بودن یا نبودن راه‌های گردآوری آن مباحثه نمود.
 وی در این‌باره گویند: آن «محصولی» از ثروت که به واسطه باد نا‌«صادق» فراچنگ آمده باشد؛ بهتر است از آن پول که از راه ثروت به دست آمده باشد. و آن ثروت که به وسیله شرع فرا‌چنگ آمده باشد بد‌تر است از ثروتی که از راه پول به دست آمده باشد.
 و درباره «شرع» توضیح فرموده‌اند که: و آن وسیله‌ای است پیچ گوشتی را ماننده، از برای آن که در آن به صوت آرام می‌خوانند و از سویی دیگر به سبکی بلند صوتی حزین از برای گریستن خلق به گوش می‌رسد که گفته‌اند از بهترین کار‌ها در شرع بهر جمع‌آوری ثواب پولی گریاندن خلق است. گویند: ارمکی‌ها خلقی بوده‌اند در این‌کار به غایت وارد.
 تمت کلام افروغ.

اما در این میان نمایندگان مجلس هشتم را اصلن موضوع بحث چیز دیگری است. آن‌ها گویند که نه علم بهتر است نه دانش بلکه پول و ثروت از همه این‌ها بهتر! خواه به دندان گردآوری شده باشد یا به دندان‌گردی! خواه به مدد باد و نا‌صادقی و..... الخ.
و گویند که آن‌ها (یعنی نمایندگان مجلس هشتم) بر سیاق همین عقیده تند خود نماد علم و دانش دولت بهیه نهم الدکتور «علی کردان» که از شدت تفضل و فزونی دانش در دارالعلم آزاد کرج به پراکندگی علم و سواد صداقت مشتغل بوده‌است را ازکابینت داخله کشور برکنار و به جای آن «محصولی»نامی که پیشتر‌ها تحصیل علم را‌‌‌ رها و به مدد بادهای ثروت‌آور به تحصیل پول اشتغال داشته است را به عنوان نماد سرمایه در کابینت دولت بهیه نهم کار گذاشتند و اصلن هم به فرمایشات این و آن که نان خشک و کتلت نماد فقر دولت نهم ربطی به سرمایه‌داری «محصولی» ندارد؛ توجهی ننمودند.
 تمت فرمایشات مجلسی‌ها.

و اما در سمت چپ این میدان اصلاح‌طلبان را عقیدت اینست که نه آن نه آن‌ها بلکه باید در نظرات این و آن‌ها و آن اصلاحاتی به‌عمل آید. و آن اصلاح این‌که ثروتی که از راه دانش نه از راه دانشگاه گرد آمده باشد و دانشی که از راه ثروت گرد نشده باشد بهتر است.
 ایضن توسعه فرهنگی یعنی آسفالت راه‌هایی که به دانشگاه و فرهنگ‌سرا ختم می‌شود بهتر است از توسعه اقتصادی یعنی آسفالت راه‌هایی که به مسجد جمکران و هیئات سینه‌زنی ختم می‌شود.
تمت فرمایشات اصلاح‌طلبان.

از همه این‌ها که رد شویم؛ اصل بر اصول‌گرایی است مگر خلاف آن ثابت شود. و اصول‌گرایان را عقیدت اینست که توسعه اقتصادی افضل است بر توسعه سیاسی و فرهنگی خواه به اقتصاد منجر شود خواه نشود. پول مال ماست و دیگران باید از ما گدایی کنند: اقتصاد کمیته امدادی.
تمت کلام اصولگرایان.

تمت چرندیات ریگ. ببخشید این بود اشای من.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۸۷ ، ۱۲:۱۹
علی مصلحی

رسم نیک «رسمی»‌ها

پنجشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۸۷، ۰۱:۵۶ ب.ظ

 «محمدرسمی» جوان ناکامی در کاشان درگذشت. از شکل و شمایل اعلامیه ترحیم و فراگیری وسیع آن در سطح شهر، ایضن چلچراغ‌های متعدد در اماکن شلوغ و خیابان‌های مطرح و همچنین نام خانوادگی «رسمی» می‌شد حدس زد مرحوم «رسمی» از متمولین کاشان است.

یک رسم دیرینه و قدیمی در اکثر بلاد ایران‌زمین خانواده‌ها را وادار می‌کند در تمامی مراسم‌های رسمی، چه از نوع شاد و چه از نوع سوگ و عزا برای سرمایه خود با ریخت و پاش زیاد تبلیغ کنند.
 بنابر همین رسم و سنت کهنه انتظار می‌رفت برای مرحوم «رسمی» مجالس سوگ‌واری با اشکال متنوع در اکثر مساجد و محله‌های مربوط به سکونت مرحوم برگزار شود، اما پس از پایان مراسم هفتم یک اعلامیه واحد در سطح شهر کاشان حکایت از آن داشت که: هزینه برگزاری مراسم چهلم صرف امور خیریه می‌شود. این رسم نیکویی است که بانی خیر آن خانواده «رسمی» هستند.

ضمن آرزوی علو درجات برای مرحوم «محمد رسمی» و تشکر فراوان از خانواده مهربان «رسمی» که با این رسم فرخنده به پاس‌داشت مهربانی بانی خیر شدند، آرزو می‌کنیم این سنت همگانی شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۸۷ ، ۱۳:۵۶
علی مصلحی

رسانه ایران رسانا نیست

دوشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۸۷، ۰۲:۰۶ ب.ظ

هفته پیش در شرایطی که بمب خبر «بمبئی» و حوادث دردآور آن در تمام رسانه‌های معتبر دیداری و شنیداری جهان منفجر شده و بار دیگر یک یا چند گروه ترو ریستی جهانی پس از به خاک‌وخون کشیدن صد‌ها انسان،(+) آب در خواب‌گه امپراتوری‌های بزرگ خبری و رسانه‌ای جهان انداخته بودند، ظاهرا کشور ایران ورسانه ملی آن را خواب مدال استقلال دکتر «حسن فیروزآبادی» در ربوده بود و درحالی‌که بمبئی کانون توجه بزرگ‌ترین مجامع رسانه‌ای جهان بود، صد البته که خبر دریافت این مدال برای رسانه ملی ایران بسیار مهم‌تر و حیاتی‌تر از درد‌ها و تالمات قربانیان بمبئی! (+)
و در شرایطی که اکثر مجامع جهانی سعی در کمک به بمبئی و قربانیان حوادث مربوط به آن داشتند، برنامه «تفسیر روز» و کار‌شناس مسائل شبه‌قاره (که ظاهرا بعد از آبروریزی آقای دکتر «کردان» دیگر کار‌شناس شده‌اند به جای دکتر) به دنبال صید ماهی مقصود از آب گل‌آلود درد در بمبئی است.

این‌که چه کسی یا کسانی یا چه کشور و گروه‌هایی باعث و بانی ترور و خون‌ریزی وحشیانه در بمبئی شده‌اند و لزوم شناسایی عوامل و گمانه‌زنی برای علت‌یابی این حادثه و حوادث مشابه، البته که کار اشتباهی نیست. اما دست‌پاچگی رسانه ملی ایران در ردیابی و جست‌وجوی جای پای دولت اسراییل و معرفی شتاب‌زده آن کشور به عنوان عامل و بانی حوادث، بیش از سایر رسانه‌های معتبر جهانی و پیش از موعد، حکایت از یک توهم و غفلت عمیق انسانی نزد سیاست‌مداران ایران معاصر است.

فراموش نمی‌کنیم خطیب جمعه تهران پیش از شناسایی و معرفی عناصر وزارت اطلاعات ایران به عنوان عوامل قتل‌هایی زنجیره‌ای، جای پای بیگانگان را در حادثه جست‌وجو می‌کرد و این جمله معروف که: «من باور نمی‌کنم «فروهر» را ایرانی کشته باشد.»

سر در سازمان ملل متحد به این بیت مزین است:
بنی آدم اعضای یک‌دیگرند

باید سر در سازمان ملل غیرمتحد ایران نوشت:

بنی‌آدم اعضای خود می‌فروشند (۱)

پی‌نوشت: بعدا برایم روشن شد که سردر سازمان ملل بیت معروف سعدی نوشته نشده. این‌جا بیشتر بخوانید.

پانویس
۱- مصرعی از سروده‌های اکبر اکسیر (زنبورهای عسل دیابت گرفته‌اند)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۸۷ ، ۱۴:۰۶
علی مصلحی

مجلس رای نیاورد

جمعه, ۱ آذر ۱۳۸۷، ۰۲:۳۶ ب.ظ

جایی با نگاه طنز نوشته بودم «چرا و چگونه «صادق محصولی» برای وزارت نفت انتخاب نشد؟» امروز می‌پرسیم: چرا و چگونه «صادق محصولی» برای وزارت کشور انتخاب شد؟

به درستی نمی‌دانم حد و حدود مصونیت پارلمانی نمایندگان تا کجاست. اما مطمئنم تا آن‌جا نیست که نماینده‌ای به راحتی و با حدس و گمان و بدون سند اتهاماتی را در نطق‌های خود در مجلس متوجه شخص یا اشخاصی نماید و با فرض مصونیت پارلمانی هیچ‌کس حق هیچ‌گونه اعتراضی را به نماینده نداشته باشد.

از طرف دیگر با فرض قبول چنین شدتی از مصونیت برای نماینده، حد و حدود برای نگرانی جامعه و خطوط قرمز برای صیانت از آبروی شخصی افراد در جامعه، بدون شک باید شدت تقوای نمایندگان باشد که در شرایط نامزدهای نمایندگی مجلس موردتوجه و توصیه عقلای قوم خصوصن بنیان‌گذار جمهوری اسلامی بوده است.

 «عماد افروغ» که هنگام مطرح شدن نام «صادق محصولی» برای وزرات نفت، این‌جا و آن‌جا زبان به اعتراض گشود و به صراحت اعلام کرد: ثروت فراوان «محصولی» بادآورده است وبا سوءاستفاده از رانت و به واسطه باندبازی تهیه شده و نامشروع است (نقل به مضمون)، نماینده‌ای است که بدون شک از حداقل تقوای لازم برای آن‌که حرف غیرمستندی را به این صراحت اعلام نکند، برخورداراست.

پس از آن‌که «محصولی» عطای وزارت نفت را به لقایش بخشید، هیچ‌کس شاهد دفاع و یا موضع‌گیری وی در برابر اتهامات مطرح‌شده نبود. اگرچه این سئوال ناگفته و نانوشته افکار عمومی بود که: اگر اعتراضات و بیانات آقای «افروغ» مقرون به صحت است، چرا «محصولی» مواخذه نمی‌شود؟ و اگر اعتراضات و حرف‌های آقای «افروغ» کذب است؛ چرا «محصولی» برای مواخذه «افروغ» اقدامی نمی‌کند؟

این سئوالات هیچ‌گاه پاسخی درخور نیافت همان‌گونه که امروز سئوال افکار برجسته عمومی که: چرا و چگونه «صادق محصولی» علیرغم اتهامات فوق به وزارت کشور رفت، هم جوابی دریافت نمی‌کند.

بزرگ‌ترین ادعای «مجلس هفتم» «اصول‌گرایی» بود. بزرگ‌ترین ادعای «مجلس هشتم» هم «اصول‌گرایی» است. آیا تفاوت اصول‌گرایی هفتم و هشتم تنها در یک «افروغ» است؟
تابعد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۸۷ ، ۱۴:۳۶
علی مصلحی

جور دیگر باید زیست

جمعه, ۱ آذر ۱۳۸۷، ۰۱:۵۸ ب.ظ

یکی از بستگان من فارغ‌التحصیل حقوق بین‌الملل از دانشگاه «نانت» و استاد مقدمه علم حقوق در دانشگاه تهران است. نقل می‌کرد یکی از همکلاسی‌هایش در فرانسه پس از فارغ‌التحصیلی شغل «رانندگی تاکسی» را انتخاب نموده و گفته است: خیلی خوشحالم از این‌که با مدرک دکتری در حقوق بین‌الملل راننده تاکسی هستم. یعنی هم شغلم را دوست دارم هم تحصیلاتم را.

اکثر ما ایرانی‌ها به تحصیل از زاویه شغل و به شغل از زاویه درآمد نگاه می‌کنیم و در نتیجه اکثرا هم نه به تحصیل رشته‌ای که انتخاب کرده‌ایم، علاقه‌مندیم و نه شغلی را که در سایه این تحصیل کسب می‌کنیم دوست داریم. در نتیجه از یک‌طرف استاد دانشگاه ما یک گچ‌کار از کار درمی‌آید و گرافیست ما می‌شود جراح جهاز هاضمه و از طرف دیگر، آن بر سر علم و فرهنگ و هنر می‌آید که می‌بینیم و چون عیان است حاجت به بیان نیست.

این‌که بین رانندگی تاکسی و اصلن تمام مشاغل در ایران و فرانسه تفاوت اساسی است شک نکنید، اما مسئله اصلی اینست که این تفاوت نگاه به تحصیل و شغل در دو کشور به‌وجودآورنده تفاوت در تحصیل و شغل هم شده است.

امروز صبح به اتفاق دوستی روی موتور می‌رفتیم سرکار. پشت گل‌گیر یک کامیون نوشته بود: «عاقبت فرار از مدرسه» ظاهرا راننده کامیون دوست داشت کارمند بانک باشد و حالا نبود. من اما نه از مدرسه فرار کردم و نه از «شیشه‌بری» بدم می‌آید. من از بانک فرار کردم و این عاقبت فرار از بانک است. و البته که عاقبت بدی نیست.
به قول «سپهری»: «جور دیگر باید دید» و بعد: جور دیگر باید زیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۸۷ ، ۱۳:۵۸
علی مصلحی