وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

تحریم؛ پیشرفت علم یا سرطان فساد؟

چهارشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۲۸ ب.ظ

شهروز مفتاحى: فرازی از سخنان آیت‌الله «علی خامنه‌ای» در نخستین روز سال جدید مشهد مقدس به موضوع تحریم‌های آمریکا و غرب و ادعای ناکارآمدی آن‌ها اختصاص داشت. «خامنه‌ای» همیشه ادعا کرده است که تحریم‌های طراحی و اعمال‌شده بر علیه ایران، به نتایج معکوس منجر شده و برای ایران مثبت بوده است، و اکثر پیش‌رفت‌های علمی از رهگذار همین تحریم‌ها نصیب ایران شده است. گو این‌که مقدمه لازم برای رسیدن به این‌ پیش‌رفت‌ها (با فرض صحت ادعا‌ها) تحریم بوده و اگر تمام لوازم مورد نیاز دستاورد‌ها و پیش‌رفت‌های علمی در کشور موجود بود، ولی ما تحریم نمی‌شدیم، دست‌یابی به آن‌ها ممکن نبود.

از منظر این ادعا، برای پیش‌رفت و اعتلای علمی، «اکسیر» ویژه‌ای به نام «تحریم» لازم است که در تمام دنیا تنها در اختیار چند کشور محدود قرار دارد و آن‌ها آن‌را با کلی منت در اختیار ایران قرار داده‌اند و بقیه دنیا از آن محرومند.

تردید نیست که بعضی از محرومیت‌ها و نداشتن‌ها، آدمی را به تلاش و کوشش بیشتر وامی‌دارد، و ثمره این تلاش و کوشش بیشتر، رسیدن به نتایجی است که اگر آن نتایج به رایگان به دست می‌آمد، این حلاوت را نداشت. این یک قاعده پذیرفته شده علمی است. بعضی خانواده‌ها ــ با وجود تمکن مالی ــ فرزندان‌ِشان را برای تقویت و آب‌دیده‌گی بیشتر، برای روبه‌روشدن با خطرات احتمالی و بدون هشدار زندگی، با نوعی محرومیت خفیف و آگاهانه مواجه می‌نمایند. مثل نقشی که واکسن برای فعال کردن و آماده‌باش گلبول‌های نگهبان در بدن بازی می‌کند که اگر میکروب قوی‌تری از این نوع وارد بدن شد، آمادگی دفع و دفاع آن‌ از پیش مهیا شده باشد.
اگر مقدار میکروب خفیف موجود در واکسن، از دُز تجویز شده آن فرا‌تر برود، به جای آن‌که‌ سلول‌ها و گلبول‌های بدن شخص سالم را هوشیار و بیدار نگاه دارد، او را به کل بیمار نموده، و حتی احتمال دارد این خطای محاسبه در انتخاب دُز ضعیف شده از ویروس، به کشتن سلول‌های نگهبان و احتضار بیمار و یا حتی مرگ او منجر شود. دقیقا مثل بلایی که اکنون تحریم‌ها دارد بر سر کشور ایران می‌آورد و این تن رنجور و بیمار، هر روز قسمتی از وجود نازنین‌اش را به علت فساد و فرسودگی از دست می‌دهد و متولیان و رهبران کشور خوشحال‌اند که کشور در قبال تحریم‌ها واکسینه شده و دارد پیش‌رفت می‌کند غافل از آن‌که، آن‌چه در حال پیش‌رفت است، سرطان دروغ و فساد و رانت و سقوط اخلاق است که در تمام شؤن سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نظام ریشه دوانده و نهادینه شده.

ادعاهای آقای «خامنه‌ای» و دست‌اندرکاران نظام در مورد مثبت بودن نتایج تحریم‌ها می‌تواند در قبال تحریم‌های ضعیف و اولیه که سال‌ها پیش و در زمان جنگ در مورد ایران اعمال می‌شد ــ با اندکی اغماض ــ صادق باشد. اما زمانی که کشور، از تامین ابتدایی‌ و حیاتی‌ترین نیازهای دارویی و استراتژیکی مورد نیاز بیماران خاص و سال‌مندان محروم است، و به‌رغم سی‌سال شعار و بلوف سیاسی، توان ناچیز علمی و تولیدی کشور نتوانسته پاسخ‌گوی نیازهای ساده‌ی ناوگان هوایی باشد و به علت تحریم قطعات هواپیما سی سال است کشور شاهد سقوط مکرر هواپیما و قربانی شدن عده زیادی از شهروندان مظلوم و گا‌ها متخصص و اهل فن می‌باشد، و این نقیصه نه‌تنها برطرف نشده که سال به سال نیز تشدید شده است، این ادعا‌ها و بلوف‌ها، بیشتر به جوک و لطیفه‌های تلخ و تراژیک می‌ماند تا یک واقعیت افتخارآمیز.

سال گذشته آقای «خامنه‌ای» برای اولین‌بار در دوران رهبریشان، قبول کردند که معصوم نیستند و احتمال دارد اشتباه کنند و به یک اشتباه خود اقرار کردند. هرچند که در کارنامه بی‌شمار اشتباهات جمهوری اسلامی، این یک موردی که وی به عنوان اشتباه از آن نام می‌برد، ــ طرح تنظیم خانواده ــ یک رفتار درست و سند افتخار نظام بود، اما با فرض قبول این‌که این کار اشتباه بوده، آقای «خامنه‌ای» چگونه می‌خواهند این خطای خود را جبران کنند؟ چگونه می‌خواهند تاوان این به‌اصطلاح خطای خود را بپردازند؟

آیا ایشان ابزار علمیی سراغ دارند که مردان و زنانی که داوطلبانه و براساس سفارش‌های مکرر نظام تحت رهبری وی، خود را نا‌بارور نموده‌اند را مجددا بارور کنند؟ قطعنا چنین امکانی هنوز در اختیار دانش بشری قرار نگرفته و تا زمان کشف احتمالی آن نیز، معلوم نیست چند نفر از این ‌خانواده‌ها در حسرت فرزند جدیدی که اکنون علی خامنه‌ای حسرت داشتن آن‌را با اعلام اشتباه خود در وجود آن‌ها زنده نموده، خواهند سوخت و این حسرت و آرزو را به گور خواهند برد.
تاوان این حسرت کشیدن‌ را، کدام پیش‌رفت‌ها علمی مورد ادعای ایشان خواهد داد؟

آیا ایشان احتمال نمی‌دهند، شاید۲۰ سال دیگر لازم بیاید به اشتباه اصرار بر افزایش تحریم‌ها که امروز شعار و اشتراتژی اصلی وی می‌یاشد، اقرار کنند؟ آن‌چنان‌که امروز بر مثلا اشتباه ۲۰ سال پیش خود و نظام اقرار می‌کنند؟

در شرایطی که ایشان از جبران مافات اشتباه ۲۰ سال پیش حاکمیت تحت رهبری خود ــ‌ که اصرار بر داهیانه بودن آن هزینه‌های سنگینی را بر دوش نظاکم و شهروندان گذاشته و می‌گذارد ــ ناتوان هستند و نمی‌توانند پاسخ‌گو باشند، کوبیدن بر طبل قطعیت مطلق تصمیم‌های جدید، به‌رغم مخالفت صددرصد اهل خبره و کار‌شناسان امر چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟

مثل روز روشن است که برای آقای «خامنه‌ای» و نظامیان برکشیده او، نفس حیات انسانی و جان شهروندان در اولویت نیست و موضوعیت حیاتی ندارد. برای آن‌ها حفظ نقش ایوان از نظامی که بنیان آن بر باد بوده و هست، ولو به قیمت قربانی کردن تمام شهروندان کشور، از اولویت ویژه برخوردار است.

هیچ کشوری در دنیا نمی‌تواند ادعا کند که به همه علوم در بهترین سطح آن دسترسی پیدا کرده و همه منابع‌ اولیه برای تامین نیازهای خوراکی و پوشاکی و دارویی و صنعتی و … را در جغرافیای محدود خود در اختیار دارد.
همه کشور‌ها از صنعتی‌ترین گرفته تا توسعه‌نیافته‌ترین آن‌ها، دست‌ِ‌کم در تامین نیازهای مادی اولیه و تبادل تجربیات و علوم به شدت به هم‌دیگر نیازمندند و در این پروسه نیازمندی کشورهای جهان سوم و درحال توسعه از کشورهای صنعتی جهان بیشتر است.

کشور ایران، اگر ــ‌ با اندکی اغماض ــ بپذیریم که یک کشور در حال توسعه است، به شدت به این تعامل و تبادل نیاز حیاتی دارد و وقتی شریان‌های حساس این تبادل قطع شود، نه‌تنها به پیش‌رفتی منجر نمی‌شود، که بنیان‌ها و زیرساخت‌های اصلی توسعه برای چندین دهه یا حتی قرن را هم با تهدید و چالش جدی روبه‌رو می‌نماید.

به‌غیر از نتایج ملموس تحریم‌های شکننده‌ای که اکنون در جریان است و با سخنان تهدیدآمیز آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد، تحریم‌ها دیگری نیز بدان ضمیمه خواهد شد، نتایج غیرمحسوس آن، مانند صدای ساز معروفی که امشب نواخته می‌شد و صدای آن فردا در‌می‌آمد، چشم‌انداز تیره‌ای را برای ایران فردا ترسیم می‌نماید. علی خامنه‌ای اما کماکان با استقبال از نتایج مثبت تحریم‌ها سخن می‌گوید.

می‌گویند «امام فخر رازی» بسیار می‌گریست. از سبب آن پرسیدند، گفت: «مساله‌ای بود که سی سال آن را باور داشتم و امروز بر من روشن شد که خطا می‌کردم. حال بر آن می‌گریم که نکند همه باورهای من چنان باشد.»
 آیا سی سال دیگر باید همه ملت ایران بر باورهای غلط یک نفر گریه کنند؟

منتشرشده در روزنامه الکترونیکی راه دیگر این‌جا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی