وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تحریم‌ها» ثبت شده است

تحریم؛ پیشرفت علم یا سرطان فساد؟

چهارشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۲۸ ب.ظ

شهروز مفتاحى: فرازی از سخنان آیت‌الله «علی خامنه‌ای» در نخستین روز سال جدید مشهد مقدس به موضوع تحریم‌های آمریکا و غرب و ادعای ناکارآمدی آن‌ها اختصاص داشت. «خامنه‌ای» همیشه ادعا کرده است که تحریم‌های طراحی و اعمال‌شده بر علیه ایران، به نتایج معکوس منجر شده و برای ایران مثبت بوده است، و اکثر پیش‌رفت‌های علمی از رهگذار همین تحریم‌ها نصیب ایران شده است. گو این‌که مقدمه لازم برای رسیدن به این‌ پیش‌رفت‌ها (با فرض صحت ادعا‌ها) تحریم بوده و اگر تمام لوازم مورد نیاز دستاورد‌ها و پیش‌رفت‌های علمی در کشور موجود بود، ولی ما تحریم نمی‌شدیم، دست‌یابی به آن‌ها ممکن نبود.

از منظر این ادعا، برای پیش‌رفت و اعتلای علمی، «اکسیر» ویژه‌ای به نام «تحریم» لازم است که در تمام دنیا تنها در اختیار چند کشور محدود قرار دارد و آن‌ها آن‌را با کلی منت در اختیار ایران قرار داده‌اند و بقیه دنیا از آن محرومند.

تردید نیست که بعضی از محرومیت‌ها و نداشتن‌ها، آدمی را به تلاش و کوشش بیشتر وامی‌دارد، و ثمره این تلاش و کوشش بیشتر، رسیدن به نتایجی است که اگر آن نتایج به رایگان به دست می‌آمد، این حلاوت را نداشت. این یک قاعده پذیرفته شده علمی است. بعضی خانواده‌ها ــ با وجود تمکن مالی ــ فرزندان‌ِشان را برای تقویت و آب‌دیده‌گی بیشتر، برای روبه‌روشدن با خطرات احتمالی و بدون هشدار زندگی، با نوعی محرومیت خفیف و آگاهانه مواجه می‌نمایند. مثل نقشی که واکسن برای فعال کردن و آماده‌باش گلبول‌های نگهبان در بدن بازی می‌کند که اگر میکروب قوی‌تری از این نوع وارد بدن شد، آمادگی دفع و دفاع آن‌ از پیش مهیا شده باشد.
اگر مقدار میکروب خفیف موجود در واکسن، از دُز تجویز شده آن فرا‌تر برود، به جای آن‌که‌ سلول‌ها و گلبول‌های بدن شخص سالم را هوشیار و بیدار نگاه دارد، او را به کل بیمار نموده، و حتی احتمال دارد این خطای محاسبه در انتخاب دُز ضعیف شده از ویروس، به کشتن سلول‌های نگهبان و احتضار بیمار و یا حتی مرگ او منجر شود. دقیقا مثل بلایی که اکنون تحریم‌ها دارد بر سر کشور ایران می‌آورد و این تن رنجور و بیمار، هر روز قسمتی از وجود نازنین‌اش را به علت فساد و فرسودگی از دست می‌دهد و متولیان و رهبران کشور خوشحال‌اند که کشور در قبال تحریم‌ها واکسینه شده و دارد پیش‌رفت می‌کند غافل از آن‌که، آن‌چه در حال پیش‌رفت است، سرطان دروغ و فساد و رانت و سقوط اخلاق است که در تمام شؤن سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نظام ریشه دوانده و نهادینه شده.

ادعاهای آقای «خامنه‌ای» و دست‌اندرکاران نظام در مورد مثبت بودن نتایج تحریم‌ها می‌تواند در قبال تحریم‌های ضعیف و اولیه که سال‌ها پیش و در زمان جنگ در مورد ایران اعمال می‌شد ــ با اندکی اغماض ــ صادق باشد. اما زمانی که کشور، از تامین ابتدایی‌ و حیاتی‌ترین نیازهای دارویی و استراتژیکی مورد نیاز بیماران خاص و سال‌مندان محروم است، و به‌رغم سی‌سال شعار و بلوف سیاسی، توان ناچیز علمی و تولیدی کشور نتوانسته پاسخ‌گوی نیازهای ساده‌ی ناوگان هوایی باشد و به علت تحریم قطعات هواپیما سی سال است کشور شاهد سقوط مکرر هواپیما و قربانی شدن عده زیادی از شهروندان مظلوم و گا‌ها متخصص و اهل فن می‌باشد، و این نقیصه نه‌تنها برطرف نشده که سال به سال نیز تشدید شده است، این ادعا‌ها و بلوف‌ها، بیشتر به جوک و لطیفه‌های تلخ و تراژیک می‌ماند تا یک واقعیت افتخارآمیز.

سال گذشته آقای «خامنه‌ای» برای اولین‌بار در دوران رهبریشان، قبول کردند که معصوم نیستند و احتمال دارد اشتباه کنند و به یک اشتباه خود اقرار کردند. هرچند که در کارنامه بی‌شمار اشتباهات جمهوری اسلامی، این یک موردی که وی به عنوان اشتباه از آن نام می‌برد، ــ طرح تنظیم خانواده ــ یک رفتار درست و سند افتخار نظام بود، اما با فرض قبول این‌که این کار اشتباه بوده، آقای «خامنه‌ای» چگونه می‌خواهند این خطای خود را جبران کنند؟ چگونه می‌خواهند تاوان این به‌اصطلاح خطای خود را بپردازند؟

آیا ایشان ابزار علمیی سراغ دارند که مردان و زنانی که داوطلبانه و براساس سفارش‌های مکرر نظام تحت رهبری وی، خود را نا‌بارور نموده‌اند را مجددا بارور کنند؟ قطعنا چنین امکانی هنوز در اختیار دانش بشری قرار نگرفته و تا زمان کشف احتمالی آن نیز، معلوم نیست چند نفر از این ‌خانواده‌ها در حسرت فرزند جدیدی که اکنون علی خامنه‌ای حسرت داشتن آن‌را با اعلام اشتباه خود در وجود آن‌ها زنده نموده، خواهند سوخت و این حسرت و آرزو را به گور خواهند برد.
تاوان این حسرت کشیدن‌ را، کدام پیش‌رفت‌ها علمی مورد ادعای ایشان خواهد داد؟

آیا ایشان احتمال نمی‌دهند، شاید۲۰ سال دیگر لازم بیاید به اشتباه اصرار بر افزایش تحریم‌ها که امروز شعار و اشتراتژی اصلی وی می‌یاشد، اقرار کنند؟ آن‌چنان‌که امروز بر مثلا اشتباه ۲۰ سال پیش خود و نظام اقرار می‌کنند؟

در شرایطی که ایشان از جبران مافات اشتباه ۲۰ سال پیش حاکمیت تحت رهبری خود ــ‌ که اصرار بر داهیانه بودن آن هزینه‌های سنگینی را بر دوش نظاکم و شهروندان گذاشته و می‌گذارد ــ ناتوان هستند و نمی‌توانند پاسخ‌گو باشند، کوبیدن بر طبل قطعیت مطلق تصمیم‌های جدید، به‌رغم مخالفت صددرصد اهل خبره و کار‌شناسان امر چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟

مثل روز روشن است که برای آقای «خامنه‌ای» و نظامیان برکشیده او، نفس حیات انسانی و جان شهروندان در اولویت نیست و موضوعیت حیاتی ندارد. برای آن‌ها حفظ نقش ایوان از نظامی که بنیان آن بر باد بوده و هست، ولو به قیمت قربانی کردن تمام شهروندان کشور، از اولویت ویژه برخوردار است.

هیچ کشوری در دنیا نمی‌تواند ادعا کند که به همه علوم در بهترین سطح آن دسترسی پیدا کرده و همه منابع‌ اولیه برای تامین نیازهای خوراکی و پوشاکی و دارویی و صنعتی و … را در جغرافیای محدود خود در اختیار دارد.
همه کشور‌ها از صنعتی‌ترین گرفته تا توسعه‌نیافته‌ترین آن‌ها، دست‌ِ‌کم در تامین نیازهای مادی اولیه و تبادل تجربیات و علوم به شدت به هم‌دیگر نیازمندند و در این پروسه نیازمندی کشورهای جهان سوم و درحال توسعه از کشورهای صنعتی جهان بیشتر است.

کشور ایران، اگر ــ‌ با اندکی اغماض ــ بپذیریم که یک کشور در حال توسعه است، به شدت به این تعامل و تبادل نیاز حیاتی دارد و وقتی شریان‌های حساس این تبادل قطع شود، نه‌تنها به پیش‌رفتی منجر نمی‌شود، که بنیان‌ها و زیرساخت‌های اصلی توسعه برای چندین دهه یا حتی قرن را هم با تهدید و چالش جدی روبه‌رو می‌نماید.

به‌غیر از نتایج ملموس تحریم‌های شکننده‌ای که اکنون در جریان است و با سخنان تهدیدآمیز آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد، تحریم‌ها دیگری نیز بدان ضمیمه خواهد شد، نتایج غیرمحسوس آن، مانند صدای ساز معروفی که امشب نواخته می‌شد و صدای آن فردا در‌می‌آمد، چشم‌انداز تیره‌ای را برای ایران فردا ترسیم می‌نماید. علی خامنه‌ای اما کماکان با استقبال از نتایج مثبت تحریم‌ها سخن می‌گوید.

می‌گویند «امام فخر رازی» بسیار می‌گریست. از سبب آن پرسیدند، گفت: «مساله‌ای بود که سی سال آن را باور داشتم و امروز بر من روشن شد که خطا می‌کردم. حال بر آن می‌گریم که نکند همه باورهای من چنان باشد.»
 آیا سی سال دیگر باید همه ملت ایران بر باورهای غلط یک نفر گریه کنند؟

منتشرشده در روزنامه الکترونیکی راه دیگر این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۲۸
علی مصلحی

نماز جمعه

جمعه, ۲۰ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۱۹ ق.ظ

نمازجمعه یک مراسم سیاسی و عبادی است. توصیه شده است که اگر نمی‌توانید به هر دلیلی در یک نماز جمعه شرکت کنید و از فیض حضور و شنیدن خطبه‌های نماز‌جمعه به صورت آنلاین محروم شدید، حتما به صورت آفلاین این خطبه‌ها را گوش نموده و پی‌گیری کنید باشد که رستگار شوید.
 و من که به غیر از رستگارشدن فکر و ذکری ندارم، از این هفته به بعد سعی می‌کنم به این توصیه عمل نمایم و همه هفته خطبه‌های نمازجمعه و از آن مهم‌تر خطبه‌های نمازجمعه تهران را که در اخبار و احادیث آمده است: «کسی که خطبه‌های نماز جمعه ایران را در تهران بنیوشد، بهشت بر او واجب است. تمت حدیث» به گوش جان بنیوشم و مشاهدات خودم را از این مراسم سیاسی عبادی به سمع و نظر دوستان هم برسانم.

خطبه‌های این هفته نماز سیاسی عبادی جمعه تهران به اقامت آقای «کاظم صدیقی» اقامه شد. خطیب در خطبه‌های اول ضمن توصیه خودش و ما به تقوی گفت که «تقلب» جهنم است و آتش. باید چشم برزخی داشته باشید تا ببینید.
و البته ظاهرا ایشان و دوستانشان چشم برزخی ندارند که آتش افروخته بعد از «تقلب» وسیع در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری در تهران را که پیش از برافروخته‌شدن، «اکبر هاشمی رفسنجانی» در نامه سرگشاده‌اش به رهبری نظام وقوع آن‌را پیش‌بینی نموده بود، نمی‌بینند و این‌که دست‌ِکم هفتاد نفر تا کنون در این آتش جان خود را از دست داده‌اند.

وی همچنین ضمن اشاره به حدیث «الفنتة اشد من‌القتل» از مستمعین خود که در هوای سرد در دانشگاه تهران برای صید ثواب جمع شده بودند سئوال کرد: «چرا باید هم‌دیگر را بد بدانیم که دیگران بگویند این‌ها همه بدند؟»
ایشان فرمودند: «دیگر نمی‌خواهیم بد باشیم. بدی آدم را خسته می‌کند» خدا شکر!؟

وی همچنین در این خطبه به «عبدالعزی» نام واقعی «ابولهب» اشاره نمود و همسر وی را با عبارت البته مودبانه «زنکه» مورد تحقیر و تخفیف قرار داد.

ایشان همچنین حین قرائت خطبه به آیه ۱۳ سوره مبارکه «حجرات» اشاره نموده و متاسفانه هنگام قرائت واژه «میتا» را به اشتباه با تشدید «ی‌» آن‌گونه در عرف ما معمول است خواندند. قابل توجه صنف کفن‌پوشان تحت مدیریت سران قم.

درخطبه دوم آقای «صدیقی» با اشاره به صدور قطعنامه بر علیه ایران توسط شورای حکام و بدون اشاره به اجماع عمومی بر علیه ایران، فرمودند که «این‌ها (یعنی ۵+۱ و غرب) به دروغ ادعا نمودند که ایران یک‌ماه پیش با آن‌ها توافق ضمنی نموده و حالا حرف خود را پس گرفته‌اند.
 این درحالی است که این توافق ضمنی طی دو ماه گذشته بار‌ها و بار‌ها با افتخار توسط رسانه ملی برادر «ضرغامی» تبلیغ شده بود.

وی در این خطبه همچنین اعلام نمود که ایران دارای یک فضای صددرصد ولایی است و ضمن اشاره به حدیث شریف «یدالله فوق ایدیهم» تلویحا به دنیا اعلام نمود که با دست خدا در نیفتند.
 ایشان برای این‌که یک سند تاریخی هم بدست داده باشند به جنگ تحمیلی هشت ساله بر علیه ایران اشاره کرد که تمام دنیا بر علیه ایران (شما بخوانید دست خدا) بسیج شدند. ولی شکست خوردند.

 وی اصلا اشاره نکرد در حالی که خیانت آشکار دوستان نزدیکش به «نوشیدن جام زهر توسط حضرت امام منجر شد» چگونه «نوشیدن جام زهر» می‌تواند نشانه پیروزی ما و شکست دشمنان ما باشد.

ایشان همچنین از ولایت آقای خامنه‌ای به «ارث امام راحل» تعبیر و ضمن اشاره به حادثه انتحار سیاسی دولت کودتا (پاره کردن عکس امام در مراسم ۱۶ آذر) در حالی که به گریه افتاده بود، شکایت به خدا برد.

 ظاهرا زمانی که دوستان ایشان بی‌حرمتی شدید به خانواده امام راحل را در دستور کار قرار داده بودند، نه تنها چشم و گوش برزخی ایشان بلکه چشم و گوش دنیایی ایشان هم بسته بوده است.

لازم به یاد آوری است که حضرت «صدیقی» در طول خطبه دوم بار‌ها به مسائل هسته‌ای اشاره داشتند و برای اشار به این مسئله از واژه جدید‌الاحداث «داشتن هسته‌ای» استفاده نمودند.

به امید این‌که روز و روزگار بر شما خوش باشد، تا جمعه‌ای دیگر؛ نماز جمعه‌ای دیگر و سعادت شنیدن خطبه نماز جمعه‌ای دیگر توسط یک «کاظم صدیقی دیگر» خدا نگهدار.
 یا علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۸۸ ، ۰۵:۱۹
علی مصلحی

ستیز با خویشتن و جهان

پنجشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۱۰ ق.ظ

می‌خواستم قصه بگویم. اتفاقی افتاد. قصه را فرو می‌گذارم و از غصه می‌نویسم.

در ادبیات شیرین ما شخصیتی افسانه‌ای‌مانند وجود دارد به نام «ملانصرالدین». سراسر قصه زندگی این آدم درد و مصیبت و بدفهمی و بدبختی است. ولی وقتی این درد و مصیبت تعریف می‌شود ما می‌خندیم و با تعریف‌کردن آن دیگران را می‌خندانیم.

 قصه امروز مملکت و سیاست و قانون و ناموس سیاسی امروز ما، قصه غصه‌های «ملا» است. مجموعه‌ای از بدفهمی‌ها که هر روز بدبختی و مصیبتی را به‌وجود می‌آورد و هر روز ما را ضعیف‌تر و نحیف‌تر از دیروز می‌کند، و دنیای فربه‌شده از ضعف ما، به این قصه‌ها و غصه‌ها می‌خندد و با تعریف آن دنیا را می‌خنداند.

ما به دست خودمان سرمایه‌های‌مان را به جیب دیگران سرازیر می‌کنیم، والا این نتیجه عاید ما و خلافش عاید آن‌ها نمی‌شد. حال شما سرمایه را هرچیز می‌خواهید بگیرید. از آبروی سیاسی دیپلماتیک گرفته، تا آبروی علمی و فنی از یک‌طرف، و از سرمایه‌های اقتصادی گرفته تا سرمایه‌های انسانی و ... از طرف دیگر.

نقل است که دختر «ملانصرالدین» شکایت از دست شوهر نزد پدر آورد که؛ شوهر مرا کتک زده است. «ملا» چوبی اختیار کرده، به جان دختر افتاد و پس از فرو مالیدن حسابی به دخترش گفت: حال نزد شوهرت برو و به او بگو دختر مرا می‌زنی؟ من هم همسر تو را زدم.

در خبرهای همراه و همزمان با خبر «صدور دومین قطعنامه شورای حکام آژانس» بر علیه ایران که به اندازه کافی موجب سرافکندگی و کاهش شدید آبروی بین‌المللی ما شد، خبر مهم دیگری نیز وجود داشت که متاسفانه علیرغم اهمیت و اعتبار، به لحاظ دردمندی، لابه‌لای خبرهای هسته‌ای گم شد و توجهی آن‌گونه که شایسته بود، نسبت بدان نشد.
 دولت ایران لایحه‌ای را به مجلس فرستاد و خواستار تخصیص مبلغ ۲۰میلیارد دلار برای کشف موارد نقض حقوق بشر در کشورهای دیگر از جمله «ایالات متحده آمریکا» و «انگلیس» شد.
 مجموعه شبکه‌های متعدد خبری سیمای آقای «ضرغامی» هم بار‌ها و بار‌ها این «سند افتخار» را به‌عنوان پاسخ محکم و دندان‌شکنی به قطعنامه اخیر «شورای حکام» معرفی نمود.
 دقت در مفاد لایحه مذبور نکات شایسته تاملی نشان می‌دهد. «ایران» از نگاه جامعه جهانی متهم به نقض حقوق بشر است و چه کسی است که به این حقیقت معترف نباشد الا بانیان اصلی و عوامل این نقض حقوق؟ و وقتی دفاع بسیار خام و اشتباه این عوامل از رفتار‌ها و توجیهات تراشیده شده، مجموعه‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر را متقاعد نکرد چاره آن می‌شود که ما هم دست به‌کار شویم و بگوییم اگر نقض حقوق بشر بد است، پس چرا در کشورهای بزرگ دنیا و از جمله مدافعان حقوق بشر این حقوق نقض می‌شود؟
 و حال لازم می‌آید برای این توجیه مضحک سند هم پیدا شود که می‌شود اما از کجا؟ از جیب ملت بدبخت ایران. یعنی‌‌ همان ملتی که حقوق مسلم انسانیش نادیده گرفته شده و مثل «دختر ملا» از شوهرش کتک خورده بود حالا باید التجا به پدری ببرد که به جای التیام زخم‌های ناشی از بدرفتاری و نقض حقوق کتک دیگری هم نوش جان نماید.
پانویس:
 تیتر نام کتابی از «یوسفعلی میرشکاک»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۸۸ ، ۰۵:۱۰
علی مصلحی

یارب این نودولتان را با خر خودشان نشان

شنبه, ۷ آذر ۱۳۸۸، ۰۲:۳۱ ب.ظ

شکی نیست که آمریکا، انگلیس، فرانسه و مجموعه غرب در کنار روسیه، سال‌های متمادی به‌عنوان قدرت‌های بزرگ استعماری جهان، چشم طمع به ایران و ثروت و سرمایه‌های اقتصادی ما داشته، و بهره‌برداری رایگان از موقعیت‌های ژئوپلتیک ایران، کشوری که بیشترین مرز آبی با آب‌های آزاد خلیج فارس و دریای عمان را دارد و سالیان سال در مسیر بزرگ‌ترین شاهراه تجارت بین شرق و غرب (جاده ابریشم) قرار داشته، همواره مورد توجه قدرت‌های استعماری بوده است و طی دویست سال گذشته نیز در نتیجه بی‌کفایتی و بی‌لیاقتی پادشاهان خائن قاجار و پهلوی چنگ‌اندازی به منافع و منابع عظیم ایران، بار‌ها و بار‌ها اتفاق افتاده است،
 اما مقابله با چنین تهدید‌ها و خیانت‌ها به هیچ روی بالارفتن از دیوار سفارت یک کشور خارجی و گروگان‌گرفتن اتباع و گارگزاران سفارت آن کشور و ماجراجویی‌های شتاب‌زده در سطح بین‌المللی نیست.
 گو این‌که نتایج معکوس این شتاب‌زدگی ناشی از خامی جوانی و بی‌تدبیری‌های ابتدایی انقلاب که لازمه هر کشور انقلاب‌زده است، انزوای کامل و تنهایی شدید ایران را برای سال‌های سال به‌همراه داشته و از طرفی بیشترین و بهترین بهانه‌ها برای قدرت‌های استعمارگر برای بلوکه‌نمودن دارایی‌ها، عدم تعهد به مفاد قراردادهای منعقده فی‌مابین آن‌ها و ایران و تصویب طرح‌ها و لوایح تحریمی بر علیه ایران را به همراه داشته است.
 حتی ضعف شدید تدبیر در سال‌های آغازین انقلاب باعث شد تا اشتباه روشن دولت «مصر» در پناه دادن به شاه مخلوع ایران که می‌توانست بهترین بهانه را برای تنبیه کشور مذکور به همراه داشته باشد، به نتیجه عکس منجر شد و کشور مذکور پیش‌دستی نموده، دارایی‌های ایران را در آن کشور بلوکه نمود و داوطلبانه روابط خود با ایران را به حالت تعلیق درآورد. این وضعیت یک کشور جهان‌سومی مسلمان است. درباره بلوک بزرگ قدرت، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

بیست سال پس از این اتفاقات در دوم خرداد ۷۶ ناگهان ورق به شکل غیرمنتظره‌ای برگشت و پس از آن، دوره جدیدی از احترام و پذیرش در سطح جهان برای ایران رقم خورد. «سید محمد خاتمی» پیام‌آور ارجمند این احترام به «سازمان ملل متحد» رفت و در شرایطی که دنیا برای اولین‌بار بستر جدیدی از احترام و خاتمه انزوای گذشته را برای ایران فراهم می‌نمود، به دنیا پیام داد که من از «ایران سرفراز» آمده‌ام.
 ریس‌جمهور ایران به جامعه جهانی پیشنهاد «گفت‌وگوی تمدن» داد و پس از آن برای اولین‌بار در تاریخ کشور پس از انقلاب ریس‌جمهور ایران به یک کشور اروپایی سفر کرد و بلافاصله دیگر کشورهای اروپایی برای میزبانی از ریس‌جمهور بزرگ ایران و ایدئولوگ «گفت‌وگوی تمدن‌ها» بر یک‌دیگر سبقت گرفتند. بررسی پرونده روشن دولت اصلاحات در حوصله این مقال نیست. این زمان بگذار تا وقت دگر.

اما مجموعه «نودولتان» دولت نهم و برکشیدگان دولت دهم به علاوه منتخبان «شورای نگهبان» و مردم در مجلسین هفتم و هشتم را عقیده بر اینست که دوران سیادت و سرفرازی و سربلندی‌‌ همان دوران دویست سال گذشته و دوران‌های اول انقلاب است که از نظر آن‌ها دوران طلایی دیپلماسی ایران بوده است.
 بنابراین طی چهار و پنج سال گذشته با شتاب وصف‌ناپذیری مسیر حرکت خود را به‌سمت آن‌زمان و شرایط آن تغییر داده و در حرکتند.

به همین دلیل هم‌واره معتقد بوده و هستند که: تحریم‌های وضع‌شده توسط «آمریکا» و قطعنامه‌های تحریمی صادر شده توسط «سازمان ملل متحد» نه تنها کوچک‌ترین خسارتی را متوجه ایران نکرده، بلکه به ضرر شدید کشورهای وضع‌کننده و اجرا‌کننده مصوبات قطعنامه‌ها منجر شده است.

این ادعا‌های واهی که طی چهار پنج سال گذشته بار‌ها و بار‌ها برای فریب ملت ایران، مورد استناد مقامات عالی‌رتبه ایران در حوزه‌های سیاسی و به تبع آن اقتصادی قرار گرفته، به‌‌ همان اندازه خالی و عاری از واقیعیت است که انکار آفتاب در روز روشن.

وقتی دست‌ِکم هشتاد درصد کشور‌ها و در راس آن‌ها کشورهای پیش‌رفته و معتبر در سطح جهان داوطلبانه و یا به دلیل حفاظت از منافع خود در سطح روابط دیپلماتیک، در تحریم بر علیه ایران مشارکت می‌نمایند، برای قبول این فرضیه که این تحریم‌ها نتیجه عکس دارد باید این فرضیه که اکثر دولت‌مردان این کشور‌ها «دیوانه» هستندکه بانظر خود، دست خود، وبا آزادی‌عمل کامل و در ‌‌نهایت استقلال بر علیه خود قطعنامه تحریم تهیه و تنظیم نموده و به‌هنگام رای‌گیری نیز به آن رای مثبت داده و در عمل نیز خود را موظف به ایفای تعهداتی که ضرر و زیان خودشان را تضمین می‌کنند، را نیز پذیرفت.
 و با فرض پذیرش چنین فرضیه‌ای باید تصور کرد که عموم شهروندان و مردم این کشور‌ها که علی‌القاعده بیش از دو سوم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند نیز باید جمعیتی بی‌سواد و بربر باشند که در مقابل این تحقیر آشکار و اشتباه فاحش دولت‌مردانشان تن به سکوت ذلت‌بار می‌دهند.

حال آن‌که در عرصه جهانی و در عرصه عمل آن‌چه در رفتار رهبران ایران اتفاق افتاده و می‌افتد و آن‌چه در رفتار جامعه جهانی مشاهده شده و می‌شود، خلاف فرضیه‌های تعریف‌شده فوق را می‌توان به روشنی دریافت.

آمارهای رسمی ارائه‌شده توسط مراکز معتبر آمارگیری ایران ـــ که به دلیل تجاهل شهروندان و قلب واقعیات موجود درصد خطای آن بسیار بالاست ـــ و همچنین آمارهای اعلام شده توسط مراکز معتبر و دقیق جهانی حکایت از آن دارد که تحریم‌ها بیشترین تاثیر منفی را بر پیکره اقتصاد بیمار و درمانده ایران وارد نموده است، و این آثار اقتصادی بار مستقیم خود را بر سایر شئون زندگی شهروندان مظلوم و بی‌چاره این کشور نیز بار نموده است.
از این گذشته برای درک و لمس واقعیات نابسامانی‌های موجود ناشی از تحریم‌ها و بحران‌های خودساخته «نودولتان معاصر» نیازی به بصیرت خاص نظری و یا تخصص آکادمیک در حوزه اقتصاد و جامعه‌شناسی نیست. این روز‌ها لاغرشدن بیش از پیش و هر روز سبد هزینه خانوارهای ایرانی آن‌قدر آشکار و عیان است که حتی ننه جون مهدی (نازل‌ترین سطح درک و سواد جامعه) هم نیازی به بیان آن احساس نمی‌کند.

در چنین شرایطی نتایج انارجل‌خوانی، ماجراجویی و شتاب‌زدگی به علاوه بی‌تجربگی در حساس‌ترین عرصه‌های تصمیم‌سازی در عرصه جهانی یک‌بار دیگر به بار نشست و «شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای» را وادار به صدور یک قطنامه اعتراضی دیگر بر علیه ایران نمود.
مفاد بسیار شدید‌تر این قطعنامه از قطنامه اولی «شورای حکام» که پیش‌زمینه و بسترساز صدور قطعنامه‌های سه‌گانه تحریم بر علیه ایران در سطح «سازمان ملل متحد» شده بود، خبر از موج جدید تحریم‌ها بر علیه ایران را می‌دهد.
 این در حالی است که تمام تلاش‌های کور و چشم‌پوشیدن‌ها از منافع ملی (سهم ایران در دریای خزر، تاخیر در شروع به‌کار نیروگاه بوشهر و ... به نفع روسیه و وادادگی‌های آشکار در مقابل افزون‌خواهی‌های مکرر حکومت کمونیستی چین) برای به‌دست‌آوردن حداقل سوپاپ‌های اطمینان برای جلوگیری از صدور قطعنامه‌های جدید بر علیه ایران نیز نه‌تنها کمترین سود را نداشته بلکه در صدور قطعنامه جدید «شورای حکام» روسیه و چین جزء کشورهایی بودند که بر علیه ایران رای مثبت دادند.

از امروز بنگاه دروغ‌سازی و قلب واقعیات آقای «ضرغامی» دست به کار شده، پخش سرودهای پیروزی را در دستور کار قرار می‌دهد تا این پیروزی؟ /؟؟ به‌کام ملت ایران شیرین‌تر بنشیند. از طرفی خوراک امامان جمعه و جماعات سراسر کشور نیز تا چندی فراهم شده است.
یارب این نودولتان را بر خر خودشان نشان.
کاین همه ناز از غلام و ترک استر می‌کنند

مرتبط:

تحریم؛ پیشرفت علم یا سرطان فساد؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۸۸ ، ۱۴:۳۱
علی مصلحی