افتضاح قوا
پس از حماسه درخشان و غرورآفرین دوم خرداد ۷۶، بررسیهای موثق نشان از آمار آراء بیش از واجدین شرایط استان کردستان میداد که آنروزها آقای «محمدرضا رحیمی» را در سمت استانداری خود داشت.
این پدیده نادر حکایت از تقلب و دستکاری آشکار در آرا و امانت مردم میداد.
علیرغم رای بینظیر و غیرقابل پیشبینی آقای «خاتمی» و پیروزی اصلاحطلبان، دوهفتهنامه «عصرما» ارگان «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» در گزارش مبسوطی خواستار پیگیری موضوع و آشکار شدن عواقب مسئله شد، اما نهتنها هیچ ارادهای در قوه قضاییه برای پیگیری موضوع و طرح شکایت و تنبیه نامبرده توسط مدعیالعموم وجود نداشت، بلکه ریاست وقت قوهقضاییه با بیشرمی آشکار، استاندار متخلف و برکنارشده را مورد تفقد و تشویق قرار داده، در پست بالاتر و حساستری در قوهقضایه بهکار گمارد.
صدای اعتراض رسانههای مسقل و متمایل به اصلاحات، به این انتصاب مضحک بهطور کلی ناشنیده تلقی و برای همیشه بدون پاسخ ماند.
اگرچه شاید آنروزها شرایط برای پاسخ به آن اعتراضات مهیا نبوده و معترضین آنروز، امروز تاوان اعتراض و پاسخ سئوالشان را در اوین دریافت مینمایند.
اما چه کسی باور میکرد که متقلب آنروز، دوازده سال بعد؛ پس از اما و اگرهای فراوان، بر سر ثروت بادآورده و پروندههای مفتوح مالی متعدد، بهعلاوه مدرک تحصیلی مشکوک به جعل، بر کرسی معاون اولی ریسجمهور تکیه بزند و تمام نمایندگان بهاصطلاح اصولگرا و مدافع ارزشها هی درباره پروندههای او طرح شبهه و اشکال نمایند و آب هم از آب تکان نخورد و به قولی گوش اگر گوش آقای «احمدینژاد» است و ناله اگر ناله نمایندگان مجلس هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی، آنکه البته بر صندلی معاون اولی تکیه میزند کسی نیست جز آقای «محمدرضا رحیمی».
کمترین شکی جود ندارد که آقای «احمدینژاد» هنگام انتصاب و انتخاب آقایان «رحیمی» و «مشایی» و مرحوم «کردان» و عزل و نصبهای فراوان از این دست، هم به سوابق سوء حضرات واقف است و هم به نارضایتی شدید افکار و وجدان عمومی جامعه خصوصا علما و نمایندگان مجلس و واکنشهای شدید آنها را هم پیش از اقدام به عزل و نصب رصد مینماید.
اما با اینحال با خیال راحت کار خود را انجام میدهد و به هیچ واکنشی هم توجه ندارد، مگر آنکه واکنش یک بازی پنهانی مضحک برای فریب مردم و طبقه ارجمند علما و حوزه باشد. ( نامه رهبری نظام برای برکناری مشایی از سمت معاون اولی پس از اعتراض شدید قم و نمایندگان)
اما آنچه که جای تاسف و تاثر شدید دارد، اعتراض پیدرپی و دنبالهدار و صد البته بدون کمترین فایده جمعی از نمایندگان اصولگرای مجلس به این رفتارها و تکرار بیش از پیش آن توسط ریسجمهور از یکطرف و حمایت شدید همان نمایندگان از مجموعه این دولت از طرف دیگر است.
صدور بیانیههای متعدد تشکر و دفاع از بیانات حکیمانه مقام رهبری در دفاع از آقای «احمدینژاد»، نوشتن نامه با امضای بیش از دویست و هفتاد هشتاد نفر از نمایندگان مجلس در حمایت از برنامههای حکیمانه «ضرغامvt» ــکه چیزی غیر از دستاوردهای دولتین نهم و دهم را نمایش نمیدهدــ و ... را میتوان مشتی نمونه خروار معرفی کرد.
پنج سال گذشته به جرات میتوان ادعا نمود، سرمایه و انرژیهای بسیار ارزشمندی از این کشور و ملت و نظام صرف این دور باطل مسخره شده و آب هم از آب تکان نخورده است.
به دنبال اعلام خبر دستداشتن بعضی از دولتمردان عالیرتبه در یک افتضاح مالی شدید در کشور، بعضی از گمانهزنیهای موثق «محمدرضا رحیمی» معاون اول ریسجمهور را بهعنوان یکی از اعضای ارشد این باند معرفی مینماید.
چند روز دیگر این گمانهزنیها توسط مراجع و منابع رسمی صورت آشکارتری به خود خواهد گرفت. اما همانگونه که بیش از یک دهه پیش در ریاست آقای «محمد یزدی» بر قوهقضاییه ارادهای برای پیگیری تخلف آشکار ایشان وجود نداشت، و در دوران ریاست آقای «شاهرودی» بر قوهقضاییه این بیارادگی شدت یافت، دوره معاصر نیز به قولی «دعوا بر سر لحاف ملا» خواهد بود و موضوع از اعتراض شدید نمایندگان اصولگراتر مجلس فراتر نخواهد رفت و آنچه البته به جایی خواهد رسید فریاد حقطلبی جنبش سبز ایران است که سر باز ایستادن ندارد و به موقع اصولگرایی به معنای واقعی کلمه را به کرسینشینان بهارستان یاد خواهد داد.
ایدون باد