وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱۲۷ مطلب با موضوع «جامعه» ثبت شده است

دلایل قوی باید و معنوی

يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۵۷ ق.ظ
«اگبر کنجی» مقاله‌ای در «رادیو زمانه» نوشته است با عنوان فاقد نزاکت «انجماد مغز در باب بول و نجاسات.»
«گنجی» برای انتخاب این سرخط و عنوان، و ورود به این بحث در مقاله، جمله‌ای از مرحوم دکتر «علی شریعی» را مستمسک خود قرار داده و با استناد به حرف آن مرحوم، به فقه و فقها بی‌محابا تاخته است. گویی که «علی شریعتی» از مقام عصمتی قدسی و آسمانی برخوردار بود که مو لای درز حرف‌ش نمی‌رود.

 اسلام و البته سایر ادیان درباره طهارت و نجاست، احکام و تعاریفی دارند. بخش عمده‌ای از این احکام و تعاریف هم، به فضولات و آن‌چه به عنوان سموم ز‌ائد و غیر قابل جذب از مواد غذایی، از بدن آدمی دفع می‌شود، مربوط است.

تردیدی نیست که اگر این بخش توسط ادیان هم به عنوان نجاست شناخته نمی‌شد و احکامی بر احتراز از آن مترتب نبود، به دلیل اشمئزازی که در ذات آن نهفته، خود به خود مورد کراهت و دوری‌گزیدن طبیعت بشر از آن بود. چنان‌‌که در سیر مدنیت، آدمی به این نتیجه رسیده است که برای دفع سریع و پنهان کردن این فضولات و رفع اشمئزاز و نامطبوعی آن، سامانی را به اشکال ظریف و بهداشی تعبیه و طراحی و در محل زندگی خصوصی و عمومی اجرا کند.

با این همه این قسمت به هیچ عنوان قابل تفکیک از شخصیت آدمی نیست و همیشه و همه‌جا به شخصیت آدمی الصاق شده و همراه است. اما به‌رغم آن‌که ممکن بعضی مواقع نوعی بیماری یا نوعی نقص در بدن، این وجه را تبدیل به آسباب شرم و سرافکندگی آدمی کند، این بعد از شخصیت تن آدمی، مایه تحقیر و تخفیف کسی نبوده و نیست که اگر این‌گونه باشد، همه آدم‌ها در این تحقیر و تخفیف مشترکند و چون این دنیای آدمی یک رنگ است، پس کسی را بر دیگری برتری خاصی نیست.

با این توصیف این‌که آقای «گنجی» با توسل به سویه‌ی نامطبوعی و تعلق این بخش به اسافل اعضای بدن انسان، تلاش کرده نوعی تحقیر و تخفیف را به بهانه بخش نجاسات و مطهرات فقهی و شریعت اسلام، و با استمداد از مرحوم «علی شریعتی» متوجه فقها و ارباب شریعت اسلام کند، نوعی رفتار فاقد نزاکت و دور از انصاف است که اصل نوشته و مقاله ایشان را با چالش جدی رو‌به رو می‌کند.
 
این مسئله شاید بدون توجه به آثار نامطبوع ثانویه مترتب بر آن، از طرف بعض شبه‌مدرنیسم‌ها مورد استقبال هم قرار بگیرد و با تمسک به آن سعی در تمسخر جماعت اهل دین و برکشیدن اهل علم کنند. اما خبر ندارند که اگر جلو این بی‌اخلاقی و بداخلاقی گرفته نشود، به راحتی میدان برای تحقیر و تخفیف بعض از ارزشمند‌ترین خدمت‌کاران جامعه انسانی که به عنوان مثال در آزمایشگاه‌های پزشکی وظیفه مشمئزکننده نمونه‌گیری از مدفوع و ادرار انسان‌ها را بر عهده دارند، و تنها ابزار تحمل آن‌ها که گاهی مدارج علمی قابل توجهی را هم طی کرده‌اند، رضایت خداوند و کمک به پروسه سلامت و دفع یبماری از جامعه است را باز می‌کند.

ممکن است چنان‌که آقای گنجی ادعا و مقدمه‌چینی کرده‌اند، پایه‌های بینادین فقه و شریعت لرزان و ایستا و فاقد پویایی باشد. ممکن است سایر ایراداتی که ایشان به بنیان‌های فکری و ریشه‌های اصولی تفقه وارد می‌کنند درست باشد، اما هیچ‌کدام از این‌ها (با فرض درست و صحیح بودن) بهانه و دلیل توهین و تحقیر نسبت به هیچ کس نمی‌تواند باشد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۴ ، ۰۶:۵۷
علی مصلحی

 آقای منصوری به‌تازه‌گی در نطقی در مجلس شورای اسلامی به وزیر کشور متذکر شده است که بیش از این در استان‌شدن کاشان تعلل نکند.

واقعیت این‌است که اگر تلاش نمایندگان مردم کاشان در ۹ دوره مجلس شورای اسلامی، بیش از آن‌که مصروف استان‌شدن کاشان شود، بر توسعه همه‌جانبه همین شهرستان متمرکز می‌شد، کاشان الان یک استان بالقوه با پیشرفت بسیار بیشتر از آن‌چیزی بود که از استان شدن آن انتظار می‌رود.

طی ۳۵ سال گذشته یشترین تلاش تمام نمایندگان اعتدالی، اصلاح‌طلب، اصول‌گرا و مستقل کاشان و آران و بیدگل در مجلس شورای اسلامی، با هزینه بسیار بر استان‌شدن کاشان متمزکز بوده است، اما شوربختانه همه تلاش‌ها با هزینه‌هایی بسیاری که برای منطقه کاشان داشته، ناکام و بدون نتیجه بوده است.

قطعاً وقتی همه فکر و ذکر یک نماینده در راس هرم مدیریتی یک شهر، و سایر مسؤلین به تبع آن در قاعده و بدنه هرم مدیریتی، متوجه یک مسئله باشد، و آن مسئله به اصلی‌ترین دغدغه تبدیل شود، ناخواسته و ناخودآگاه سایر مسائل و دغدغه‌ها مورد بی‌توجهی با کم‌توجهی قرارگرفته و مشمول بی‌مهری می‌شوند. یکی از بنیادی‌ترین دلایل فاصله عمیق کاشان از توسعه، در کنار سایر دلایل، همین دلیل و مسئله است.

به عنوان یک مصداق مشخص: دقت کنیم که دو شهرستان کاشان و آران و بیدگل، در مقایسه با اغلب شهرستان‌های کشور، با تاخیری غیرموجه و نسبتا طولانی شاهد تغییر فرمانداران خود بودند که از دولت قبل بر سرکار مانده بودند. پیش از ان‌که بحث ناکارآمدی فرماندار مطرح باشد، با فرض کارآمدبودن یک فرماندار، اما وقتی وی با برنامه‌های ریس‌جمهور منتخب و تازه مردم هماهنگ نباشد، نتیجه می‌شود ساز مخالف با ریتم و آهنگی که دولت تازه برای توسعه کشور کوک کرده و مردم هم به آن رای داده‌اند. بگذریم از این‌که دو فرماندار سابق شهرستان‌های کاشان و آران و بیدگل تا چه اندازه نا‌کارآمد بودند و در دولت هماهنگ با خودشان هم حکم ساز مخالف را داشتند.

کاشان با تاخیر زیادی و با حرف و حدیث های فراوان شاهد جای‌گزینی فرمانداری شد که دست برقضا از فرماندار دولت دهم هم واپس‌گرا‌تر و ناکارآمد‌تر بود. دست‌کم یک‌سال زمان، سرمایه و انرژی مردم نگون‌بخت این شهر هزینه شد، تا مسؤلین مربوطه متوجه این ناشی‌گری در انتخاب خود شده و فرماندار را مستعفی کنند!

اما از زمان استفای فرماندار سابق تاکنون که نزدیک به ۴ ماه می‌گذرد، شهر عملا بدون فرمان و سکان‌دار است و ناگفته مشخص است که این مسئله تا چه پایه می‌تواند برای سرنوشت یک شهر مخاطره‌انگیز باشد.

در چنین شرایطی اولویت اول شهر کاشان پیش از استان شدن (که درخواستی موجه و شایسته توجه و تذکر است) انتخاب یک فرماندار است تا شاکله اداری و اجرایی و اجتماعی شهر از بلاتکلیفی خارج شود.
با این وصف شایسته است نماینده محترم مردم کاشان و آران و بیدگل در مجلس ابتدا اخطار و تذکر لازم به وزیر کشور در مورد بدون فرماندار بودن شهر را بدهد و مقدمات تسریع در انتخاب فرماندار در آستانه شرایط حساس انتخابات ــ که حق قانونی و گرفتنی مردم است ــ را فراهم کند و سپس به فکر استان شدن شهرستان و منطقه باشد که اندکی دور از دسترس است و زمان برای تذکر و اخطار آن به اندازه کافی وجود دارد.

از موارد فوق که بگذریم می‌ماند این‌که کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه باشد و احتمالا مانعی پیش‌رو؟! و اگر چنین است، نمی‌بایست نماینده مردم موضوع را با موکلین خود بی‌پرده در میان بگذارد؟
منتشر شده در کاشان نیوز این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۴۶
علی مصلحی

به حریم خصوصی احترام بگذاریم

يكشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۱ ب.ظ

«ابراهیم نبوی» با شوخی و جدی بازی شترمرغی می‌کند. نه می‌شود فهمید کی با شوخی حاضر است بپرد، نه کی با جدی حاضر است بار ببرد. این درست نیست. این رویه خطرناک است. شاید «نبوی» اداعا کند که دست خودش نیست و آن‌قدر زیاد و پشت سر هم طنز نوشته که ناخواسته رگه‌هایی از طنز به ادبیات جدی و نوشته‌های مورد استناد او وارد می‌شود. شکی نیست. حق با اوست. ولی می‌شود و حتما باید آدم وسواس بیش‌تری در حوزه‌ای که می‌تواند منجر به سلاخی فضیلت‌ها شود، به خرج دهد.
 
«نبوی» به‌تازه‌گی در واکنش به استعفای «مهدی کوچک‌زاده» چهره جنجالی و خبرساز مجلس نهم، مطلبی نوشته که مشخص نیست طنز است یا جدی. اما هر چه باشد در این نوشته از حدود اخلاق و فضیلت‌ خارج شده و به حریم خصوصی و شخصی فردی ورود غیراخلاقی و غیرشرعی کرده است.

این‌که «کوچک‌زاده» با سکوت، یا جار و جنجال، حضور یا غیبت، ادب یا توهین، یا هر شکلی دیگر در طول دوران نمایندگی خود به ملت ایران و نسلی که وی در دوران آن‌ها نماینده بوده خیانت کرده، جای تردید نیست.
نیز شکی نیست که نتایج خیانت «کوچک‌زاده» و امثال «کوچک‌زاده» شامل حال نسل‌های بعدی هم خواهد شد.
با این همه اما خیانت عمومی او در مقام یک وکیل پارلمان، ربطی به شخصیت فردی و حریم خصوصی او ندارد و او از آن حیث که انسان است می‌تواند گناه و خطاکار در حوزه فردی و در چهارچوب شخصیت و خانه و خانواده خود باشد و از این حیث ربطی به «ابراهیم نبوی» و مخاطبان او ندارد که ایشان می‌ می‌خورد یا گلاب! نماز می‌خواند یا آواز غنایی! خواب است یا بیدار... الخ.

اگر یاد بگیریم که انسان‌ها حق دارند در حریم خصوصی و شخصی خود آزاد باشند، و اگر خطا و گناهی کردند که نتیجه آن متوجه عموم نیست، حتما و حتما در روزی که به نام «یوم‌الحساب» نام‌گذاری و تعریف شده، به حساب آن‌ها رسیدگی خواهد شد و آن‌و قت هم مسؤل رسیدگی من و «ابراهیم نبوی» و دیگران نیستم و خدا هست، شاید قسمت عمده‌ای از مشکلات ما دست‌کم در حوزه اخلاق مرتفع خواهد شد و پس آن‌گاه بستر آرامش را می‌شود روی این توجه و اعتبار پهن کرد.

یک نکته تکمیلی هم برای آن‌ها که احتمالا ان‌قلت بیاورند که همه زندگی و تفکر کوچک‌زاده و امثال‌هم در سرک کشیدن به زندگی خصوصی دیگران گذشته، بگویم که دلیل نمی‌شود چون دیگران بد هستند ما هم بد باشیم و دلیل نمی‌شود چون دیگران بلایی سر ما آوردند، ما هم مجاز باشینم آن بلا بر سر آن‌ها یا دیگران بیاوریم.

پی‌نوشت: بعد از انتشار مطلب متوجه شدم نوشته ابراهیم نبوی مال الان نیست و مال ۱۰  سال پیش است و در واکنش به استعفای این‌روز‌های  «کوچک‌زاده» نوشته نشده.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۴:۴۱
علی مصلحی

با دروغ همراه نشویم

يكشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۴ ق.ظ

وب‌سایتی با عنوان «خبرگزاری ایرانشهر» روز گذشته در خبری همراه با انتشار چند عکس نیمه‌عریان از یک زوج جوان در کشوری غیر از ایران، مدعی شد که این عکس‌ها متعلق به دختر یکی از فرماندهان عالی‌رتبه سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران است.

 بلافاصله دو سایت که یکی عمر و اعتبارکی در بین رسانه‌ها دارد و دیگری نورسیده است و هنوز زبانش برای سنجش اعتبار باز نشده، با ذوق‌زدگی عکس و خبر را باز نشر نمودند.

 در یک نگاه ساده می‌شد با احتمال بسیار بالا حدس زد که این عکس‌ها با آن اندازه از عریانی نزد دختر، نمی‌تواند متعلق به فرزند یک فرمانده عالی‌رتبه و مشهور سپاه باشد. نه این‌که چنین چیزی ممکن نباشد ــ  که هست ــ اما بسیار بعید و دور از ذهن.
با این توصیف پیش از توجه به توصیه‌ و مرام‌نامه‌های رسانه‌ای، عقلانی‌ترین رفتار آنست که آدم نسبت به صحت این خبر و عکس، اندکی تردید به خرج داده و در بازنشر آن کمی تامل کند و دنبال اعتبار منبعی باشد که خبر را منتشر کرده و اگر اعتبار منبع تایید شد، احتمال خطا در منابع معتبر را هم لحاظ کند و باز هم اندکی بیشتر در بازنشر تامل و تردید کند.

همه این تاملات را موخر بر اصلی اساسی و ارزش‌مند که معتقد است باید به حریم خصوصی شهروندان احترام گذاشت عرض می‌کنم و با این پیش‌فرض بحث می‌کنم که بازنشرکنندگان اصلا نمی‌خواهند به این اصل اخلاقی توجهی داشته باشند، والا با قبول و توجه به این اصل بحث من به قول فلاسفه «از حیز انتفاع ساقط است.»
 
با این همه اما منتشر‌کننده اولیه عکس و خبر، بدون کم‌ترین توجه به اصول حرفه‌ای رسانه و خبر، خبر و عکسی را منتشر کرده بود که یا در صحت آن تردید داشت، یا با شیطنت و با نیت سوء و به قصد تخریب شخص، سازمان یا نظام سیاسی عکس و خبر کذبی را منتشر کرده بود.

بازنشرکنندگان ثانویه هم نه عنایت مختصری به عقلانیت نشان داده بودند، نه به اصول مرام‌نامه رسانه‌‌‌ای و خبر را بازنشر کرده‌اند.

 به فاصله کم‌تر از یک روز سایت خبرگزاری ایرانشهر، بدون کم‌ترین توضیح، اصلاحیه یا عذرخواهی از مخاطبین یا سوژه مورد بحث، عکس و خبر را از خروجی خود حذف کرده‌استَ. اما عکس در یک رسانه و عکس و خبر به نقل از ایرانشهر در رسانه دیگر موجود است و حالا از منابع ثانویه کپی، بازنشر و دست‌به‌دست می‌شود.

حالا رسانه‌های جاعل منتشرکننده این دروغ پیش از همه در چاهی گرفتار می‌شوند که خود برای دیگران کنده بودند. اما در این فقره آن‌ها که بهعمق چاه سقوط می‌کنند، تنها رسانه‌های جاعل و دروغ‌ساز و بازنشکنندگان نیستند، در چنین شرایطی همه آن‌ها که در مخالفت با شخص، سازمان یا نظام سیاسی با جاعلان همداستان هستند، اما به قواعد اخلاقی وفادارند نیز در خطر سقوط به چاه قرار دارند.
 برای جلوگیری از خطر این‌گونه رسانه‌ها، گروه‌ها و افراد، باید با مشاهده چنین جعلیاتی، بلافاصله آن‌را تکذیب و توصیه عمومی کرد که از بازنشر آن خودداری شود.

جدای از زیان سیاسی چنین اشتباهاتی برای یک جریان سیاسی خاص، کم‌ترین زیانی که از این دروغ‌سازی‌ و شایعه‌پراکنی‌ها متوجه جامعه می‌شود، لطمه‌خوردن اعتماد عمومی جامعه در نگاه کلان و افزایش ریسک اعتماد نزد همه شهروندان در تعامل با یک‌دیگر، و در نتیجه کندی کنش مثبت اجتماعی است. رخوت و افسرگی عمومی و اجتماعی همه جامعه را فرا می‌گیرد و ترمیم چنین وضعی زمان و هزینه بسیار می‌برد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۴ ، ۰۲:۴۴
علی مصلحی

از حول «خبر» در دام «شایعه» نیفتیم

يكشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۵۸ ق.ظ
تلاش رسانه‌ها برای این‌که اولین باشند و خبر دست اول را زود‌تر از سایر رسانه به دست بیاورند و منتشر کنند، به ذات رسانه برمی‌گردد و رسانه‌ای که به این نکته ذاتی بی‌توجه یا کم‌توجه باشد، به سادگی در گردونه رقابت با سایر رسانه‌ها کم‌آورده و پرونده‌اش بسته می‌شود. این خصلت ذاتی هیچ عیبی هم فی‌نفسه ندارد مگر آن‌که ملاحظات دیگری در کار باشد.

 اما با این‌همه رسانه‌های معتبر و بزرگ همیشه تلاش می‌کنند این سرعت در انتشار خبر و اولین رسانه و منبع سایر رسانه‌ها بودنشان، حتما با فاکتور «دقت» و «صحت» هم توام و همراه باشد. بنابراین اگر خبری را دریافت کردند که نیاز به تایید بیشتری داشت، کمی در انتشار آن تامل می‌کنند و در فاصله این تامل، به سرعت با یکی دو منبع تماس می‌گیرند تا صحت خبر دریافتی برایشان محرز شود، پس آن‌گاه اقدام به انتشار خبر می‌کنند.

تردیدی نیست از آن‌جا که عالم رسانه با مدیریت انسانی سروکار دارد، طبعا از خطاهای انسانی هم به دور نیست و با لحاظ کردن وسواس و دقت‌ فراوان، بازهم هراز گاهی، گاف یا خطا گریزناپذیر است و البته راه اصلاح آن‌هم تعبیه شده که باید بلافاصله خبر اشتباه یا شایعه منتشر شده را اصلاح کرد و برای مخاطب توضیح داد و او را از اشتباه بیرون آورد.

 با همه این‌ها اما بعضی وقت‌ها خطاهایی اتفاق می‌افتد که نه ناشی از خطاهای متعارف انسانی در نقل و دریافت خبر، که از «از حول حلیم در دیگ افتادن» خبر می‌دهد واین مدل خطا یا گاف، بیش از یک خطای متعارف می‌تواند با آبروی رسانه بازی کند.

تابناک ساعت ۵۰: ۱۹ عصر پنج‌شنبه ۲۸ آبان‌ماه در خبری با عنوان «قتل قهرمان پرورش اندام کشور تایید شد»، به نقل از بخش ورزشی خود خبری را تایید کرد که به گفته‌‌ همان گزارش «مورد تردید قرار گرفته بود» و حالا این رسانه ادعا می‌کرد تردید‌ها برطرف شده و خبر تایید می‌شود.

 گذشته از تایید خبر یک قتل، تابناک در چکیده‌ای که در پیشانی خبر خود برای این اتفاق نوشته بود مدعی شد: «بابک محمدی اهل سنندج که غیر از ورزش حرفه‌ای، خوانندگی هم می‌کرد دیروز به قتل رسید.» این یعنی این رسانه در فاصله آن تردید تا این تایید، اندکی هم در مورد پیشینه شخصیت مقتول کسب اطلاع کرده و آن تایید و این اطلاع نمی‌تواند از منبعی موهوم کسب شده باشد.

بلافاصله تعداد قابل توجهی از رسانه‌ها با توجه به ارزش هیجانی و خبری این خبر و تایید، خبر را به نقل از تابناک پوشش دادند.

 تنها ۶ ساعت پس از انتشار این خبر، ایسنا در ۲۳: ۲ دقیقه بامداد جمعه در تکذیبه‌ای بر این خبر، گزارش داد که نه تنها «بابک محمدی» به قتل نرسیده، بلکه اصلا در میان قهرمانان پرورش اندام کشور، قهرمانی به این نام وجود ندارد و عکس قهر‌مان پرورش اندامی که با نام جعلی «بابک محمدی» منتشر شده، عکس «علی اکبری» یکی از ورزشکاران پرورش اندام است که در سلامت کامل به‌سر می‌برد.

 این‌که تابناک ورزشی از چه منبعی تاییده خبر قتل یک قهرمان پرورش اندام را می‌گیرد، و چه منبعی برای تابناک توضیح می‌دهد که این قهرمان علاوه بر ورزش حرفه‌ای خوانندگی هم می‌کرده و با توجه به این‌که پیرامون یک قهرمان ورزشی آن‌همه منبع موثق برای تایید یک خبر مردد یا شایعه آن‌هم خبری که به حیات و ممات یک انسان ربط دارد وجود دارد، و همه آن منابع در دسترس رسانه‌‌ی معتبری چون تابناک هست و این رسانه به جای مراجعه به آن‌ها به منبعی که نه تنها موثق نیست که تخیل و توهمات شبیه به چاخان هم دارد مراجعه می‌کند، پرسش‌هایی است که باید تابناک به آن پاسخ بدهد.

 انتشار چنین اخباری، بدون توجه به مراتب دقت و صحت آن، جدای از لطمه زدن به آرامش جامعه، اعتماد مخاطبین نسبت به اعتبار رسانه را به شدت کاهش داده و دچار لطمه‌ای می‌کند که ترمیم آن اگر ممکن باشد با فرصت و هزینه بسیار همراه است.

می‌توان رسانه اول بود. می‌توان مبنع برای بسیاری از رسانه بود و سریع‌تر از اغلب رسانه‌ها به اخبار دست یافت و منتشر کرد. اما اندکی دقت و تامل در تایید اخبار، سرمایه عظیمی برای اعتبار رسانه و اعتماد مخاطب فراهم می‌کند.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۴ ، ۰۶:۵۸
علی مصلحی

 چهار روز از برگزاری یک جشنواره ورزشی در سطح ملی در کاشان می‌گذرد و در تمام این چهار روز وب‌سایت اداره ورزش و جوانان کاشان، تنها به پوشش خبر برگزاری این تورنمت ملی در روز اول اکتفا کرده و دیگر خبری از سایر اتفاقات اصلی این جشنواره در این سایت نیست.

آخرین خبر وب‌سایت اداره ورزش و جوانان شهرستان کاشان، که شنبه ۲۸ شهریور ساعت۱۶: ۹ بر روی این سایت قرار گرفته، خبر میزبانی کاشان برای برگزاری دومین دوره مسابقات فوتسال روستاییان کشور است که در‌‌ همان روز شنبه آغاز شده و تا کنون سه روز از برگزاری بازی‌های آن سپری شده است، اما از آن تاریخ تا کنون از سه روز برگزاری این جشنواره قابل‌توجه و مهم در نوع خود و نتایج بازی‌های انجام شده، در این سایت هیچ خبری نیست.

این کم‌کاری غیر قابل توجیه در شرایطی صورت می‌گیرد که روابط عمومی اداره یادشده، طی چند سال گذشته برنامه‌ای برای ارسال خبر به رسانه‌های شهری و کشوری نداشته و در پاسخ به تقاضای رسانه‌ها برای ارسال خبر، آن‌ها را به وب‌سایت اداره ارجاع می‌داده است.

 موضوع از جایی اهمیت خاص پیدا می‌کند که مخاطبین اخبار ورزشی میزبان بالایی در بین کاربران اخبار رسانه‌‌ها دارند و مدام برای دنبال‌کردن اخبار ورزشی مورد علاقه خود، به رسانه‌ها مراجعه می‌کنند.

از طرفی در شرایطی که کاشان با افتخار میزبان تعداد قابل‌توجهی ورزش‌کار از سراسر کشور است و هواداران این تیم‌ها در شهر مبدا، به منظور دریافت اخبار بازی‌های هم‌شهریان خود، بنابر قاعده رسانه‌های شهر مقصد و میزبان را چک می‌کنند، این قصور ضمن آن‌که می‌تواند شایستگی کاشان برای میزبانی این رقابت‌ها را زیر سؤال ببرد و در درازمدت نیز نمره منفی در شایستگی کاشان برای میزبانی سایر رقابت‌های ورزشی منظور شود، به اعتبار رسانه‌های کاشان، اعتبار اداره ورزش و جوانان، و در کل به اعتبار شهرستان نیز لطمه می‌زند.

به همه این‌ها اضافه کنیم که بعضی از اداره‌ها و بعضی از واحد‌های اداری به استثنا مواقع خاص که ناگهان با حجم بالایی از کار و مراجعه و پاسخ‌گویی مواجه می‌شوند، در اغلب روزهای سال اوقات آرامی را سپری می‌کنند و با توجه به آرام‌بودن شرایط در سایر زمان‌های سال، توقع عمومی همه اینست که در موقع خاص کار خود را با کمیت، کیفیت و دقت به‌تر و بیش‌تری انجام دهند.

به عنوان مثال روابط عمومی اداره ورزش و جوانان در اعلب شهر‌ها به استنثنای مراکز استان‌ها، اغلب اوقات‌ِشان به آرامی سپری می‌شود و همه توقع دارند که در عوض آن آرامش همیشه‌گی، در چنین مواقعی وظیفه ذاتی خود، که اطلاع‌رسانی از اتفاقات مجموعه مدیریتی خود هست را به نحو شایسته انجام دهند.

طی سه روزی که از برگزاری مسابقات فوتبال روستایی کشور در کاشان می‌گذرد، به استثنا سایت «کاشان آنلاین» که راسا با اعزام خبرنگار به محل برگزاری این رقابت‌ها، خبر آن‌را پوشش داده و «کاشان نیوز» که به نقل از «کاشان آنلاین» اخبار این جشنواره مهم را بازنشر کرده، هیچ رسانه دیگری خبری از برگزاری این جشنواره و نتایج آن‌را پوشش نداده است.
این کم‌کاری قطعنا می‌تواند برای اعتبار ورزشی، رسانه‌ای و اجتماعی کاشان نقطه ضعف محسوب و نتایج منفی به دنبال داشته باشد.
 این نوشته در کاشان نیوز این‌جا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۴:۴۰
علی مصلحی

یک کاشان و یک استاد «حداد»

دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۵۵ ب.ظ

«عباس حداد کاشانی» را می‌توان اعجوبه‌ای در شعر فارسی به‌شمار آورد. اعجوبه‌ای که در نوع خودش بی‌نظیر است.
 هم شخصیت هنری و چیره‌طبعی و مهارت در سرودن انواع شعر در انواع ادبی و در انواع قالب‌ها، به علاوه مهارت خاص و مطلقا بی‌نظیر ایشان در بازی‌های زبانی و استفاده فوق‌العاده بدیع و قدرت‌مندانه از ظرفیت‌های صنعت لفظی «جناس» در شعر فارسی که باقوت می‌توان ادعا کرد در تمام طول تاریخ بیش از هزارساله ادبیات و شعر ایران، بی‌نظیر است و از این حیث در انتهای قله‌ای دست‌نایافتنی ایستاده است.

علاوه بر این‌همه، حافظه قوی که به‌رغم کبر سن هنوز ابدا تحلیل نرفته و گنجینه ادبی قوی حاصل از سال‌ها غور در دواوین شعرای مطرح و برجسته ایران زمین، به علاوه ممارست بر فنون و قواعد سرودن شعر کلاسیک، وی را به منتقدی تیزهوش با حساسیت بالا در حوزه شعر و ادب فارسی تبدیل کرده است.

استاد «حداد» علاوه بر آن‌که با افتخار جزء مرثیه و مدیحه‌سرایان نام‌بردار شعر فارسی در مدح و منقبت و تعزیت ائمه معصومین صلوات‌الله علیهم اجمعین است، و در این فریقه افتخار مدیریت مجمع ذاکرین و ثناگویان اهلبیت کاشان را داشته و دارد، در عین حال طبع روانی در سرودن شعر در انواع قالب‌های شعری در موضوع طنز دارد که ملاحت خاصی به شخصیت هنری و ادبی او بخشیده است.
کافی است گذرتان به یک نشست شعری در یکی از انجمن‌های ادبی کاشان بیفتد که استاد کهن‌سال شعر و ادب کاشان در آن حضور دارد. هنگامی که نوبت شعرخوانی به ایشان می‌رسد، توجه تمام حاضرین در نشست از پیر و جوان اتوماتیک جمع وی می‌شود و سکوتی از سر شوق همه جمع را فرا‌ می‌گیرد. حالا فقط می‌توان صدای خنده‌های حضار را قبل از خواندن شعر استاد، از حرکات او شنید که با شیرین‌کاری مشغول پیداکردن سمعک و عینک است و در عین حال با حرکاتی شیرین حواس جمع را به خود جلب می‌کند.

قصیده‌سرای کهن‌سال کاشانی مورد احترام و علاقه عمیق جوانان شاعر و اهل ادب کاشان است. «مهدی فرجی» شاعر جوان و نام‌بردار و از افتخارات شعری شهر کاشان، کتاب دوم خود را با احترام به این استاد پیش‌کسوت و با عنوان: «کتاب کهن شعر دیارم» تقدیم کرده‌است.
در وصف شخصیت هنری و ادبی این استاد بزرگ گفتنی بسیار است و بضاعت این قلم مزجاة.

اما علاوه بر شخصیت هنری و ادبی استاد، در بعد اجتماعی نیز شخصیت ایشان واجد ظرافت‌ها و ظرفیت‌های خاصی است که ارزش‌مند و شایسته توجه است.
 شهرت خانوادگی و تخلص ادبی استاد «حداد» برگرفته از پیشینه شغلی خانوادگی و شخصی ایشان است که آهنگری و حدادی است. خیلی جالب است «آهن» که در ادب قدسی و آسمانی نماد وجه قدرت و اقتدار و قهاری است، ترکیب هنرمندانه‌ای یافته است با روحیه فردی و شخصیت درونی که لطافت طبع و ظرافت شخصیت است.
 

جدای از این وجه استاد «عباس حداد کاشانی» از آن دسته از افرادی است که تا همین چند سال پیش که قوت ایستادن بر پای خود را داشت، به‌رغم سن بالا و تمکن مالی و فرزندانی که وضع مالی خوبی داشته و دارند، اما با افتخار هر روز در محل کسب خود حاضر و به تنهایی نان از قوت بازو و «به دست آهن تفته کردن خمیر» می‌خورد و مناعت طبع را پاس می‌داشت.
اهالی کاشان و خصوصا ساکنان خیابان افضل فراموش نکرده‌اند پیرمرد قوی بنیه و شوخ طبعی که هر روز صبح در مغازه آهنگری خود در این خیابان حاضر می‌شد و به خدمت و کسب روزی مشغول بود. 
 

تا همین چند سال پیش هم حضور در سالن ورزش پهلوانی و گود زورخانه را فراموش نکرده و تا قوت جسمی امکانش می‌داد در کنار ورزش‌کارن ورزش باستانی حضور همیشگی داشت.

استاد عباس حداد کاشانی که چند ماهی است در فقدان همسر و همراه زندگی خود سوگ‌وار است، اکنون با بیش از ۹ دهه زندگی با عزت و سرفرازی در کاشان، الگوی یک شخصیت هنری، ادبی، اجتماعی، مذهبی و اخلاق پهلوانی است. بدون کم‌ترین تردید هر اندازه از سرمایه‌ و بودجه این شهر صرف تبجیل و تقدیر از شخصیت این بزرگ‌مرد و برگزاری یک مراسم نکوداشتَ مستقل، ویژه و آبرومند شود، قطعنا ابدا ضرری متوجه شهر کاشان نشده و نیست. اما اگر در این بین و برای برگزاری چنین نکوداشتی قصور و کوتاهی صورت پذیرد، قطعنا نه‌تنها شعر و ادبیات و جامعه پهلوانی و فتوت زیان خواهند کرد، که زیان آن برای شهر کاشان نیز قابل جبران نخواهد بود.
این‌ نوشته در کاشان نیوز این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۵۵
علی مصلحی

«انصاف» گم‌شده سیاست‌ معاصر

يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۵۰ ق.ظ

«حداد عادل» به تازه‌گی جایی سخنانی گفته که نه‌تنها خارج از دایره جوان‌مردی و انصاف بوده، بلکه اتهامات ثابت‌نشده‌ای را متوجه کسانی کرده است که به هر دلیل از تریبون و حق دفاع محروم هستند. از طرفی اگر محروم نبودند نیز تهمت و اتهام‌زدن کاری غیر اخلاقی بود و غیر شرعی. از طرف دیگر «علی مطهری» دیگر نماینده اصول‌گرای مجلس هم، سخنان آقای «حداد» را مجرمانه دانسته و گفته است این حرف‌ها قابل پی‌گیری است.

بار اولی نیست که آقای «حداد» چنین از دایره انصاف و عدالت خارج می‌شود و این‌گونه سخن می‌گوید؛ و اگر رفتار مجموعه آدم‌های درگیر در دنیای سیاست ایران نخواهد به سمت اصلاح و سلامت برود، شوربختانه باید اعتراف کرد که بار آخرش هم نخواهد بود.

اما پاسخ این رفتار خلاف قاعده و اخلاق، توسل به رفتار مشابه، اتهام‌زنی و تخریب و انحصارطلبی نیست.
 
در پاسخ به سخنان «حداد»، ابتدا عده‌ای با توسل به سوژه‌‌ای نخ‌نما‌شده که هراز گاهی آقای «عبدالکریم سروش» با توسل به آن و با خروج از دایره اخلاق اقدام به تخریب آقای «حداد» می‌کند، با سروش هم‌صدا و هم‌راه شده، و یک رفتار متعارف و معمول را دست‌مایه تخریب شخصیت «حداد عادل» نمودند.

آقای «حداد عادل» قبل از انقلاب با توجه به شخصیت و فعالیت علمی، ظاهرا عضو «انجمن شاهنشاهی فلسفه» بوده که این بنیاد با حمایت و پشتیبانی «فرح پهلوی» اداره می‌شده است.
این عضویت دست‌مایه تخریب آقای سروش و همراهان وی شده‌است.

 یک: آیا اگر شخصی مثل «فرح پهلوی» از یک بنیاد علمی حمایت کرد، آسمان به زمین آمده است یا خطایی صورت گرفته‌است؟

دو: آیا هم‌کاری علمی با موسسه یا نهادی علمی که «فرح پهلوی» در مقطعی از آن حمایت کرده کار اشتباهی است؟

سه: و ظاهرا بر خلاف ادعای آقای «سروش» ادعای دیگری وجود دارد که نه‌تنها مدعی است اگر آقای «حداد» از آقای «سروش» انقلابی‌تر نبوده، دست‌کم به اندازه او شور انقلابی داشته و پس از حمایت فرح پهلوی از «انجمن پادشاهی فلسفه» بلافاصله از آن موسسه استعفا داده و با آن‌ها قطع هم‌کاری کرده است. با این توصیف این داستان نه‌تنها نمی‌تواند سند روسیاهی آقای «حداد» باشد، که نمره مثبت و سند روسفیدی هم می‌تواند در صورت اثبات تلقی شود.

چهار: و از همه مهم‌تر این‌که آقای «سروش» بنیاد و ریشه اعتلا و قوت علمی‌اش در جوانی را مدیون دبیرستان علوی و «انجمن حجتیه» است که شاه را ام‌المفاسد نمی‌دانستند و به تبع و از منظر آن‌ها حمایت همسر شاه سابق از موسسه حکمت و فلسفه نباید تالی فساد و هم‌کاری با آن موجب سرزنش باشد.
اگر این هم‌کاری مستوجب سرزنش است، به طریق اولی برخورداری آقای سروش از امتیازات مدرسه علوی و سایر امکانات انجمن حجتیه که بعد از انقلاب توسط آیت‌الله خمینی فاقد اعتبار تشخیص داده شد هم می‌تواند موجب سرزنش آقای سروش باشد.

از این‌ها گذشته کنایه‌های آقای سروش علاوه بر آقای «حداد عادل»، آقای دکتر «نصر» و غیرمستقیم همسر شاه سابق را مورد توهین قرار می‌دهد که اقتداکنندگان به ایشان ناخواسته در این گناه و بی‌انصافی هم با او هم‌صدا و هم‌راه می‌شوند.

اما فارغ از بحث اتهامات سروش و فعالیت‌های علمی آقای «حداد عادل»، عده‌ای دیگر در یک بی‌انصافی آشکار دیگر به سراغ سوابق انقلابی قبل از انقلاب وی و بعد سوابق دوارن جنگ ایشان رفته و کاسه داغ‌تر از آش شده و مدعی می‌شوند چون ایشان در آن دو مقطع خاص زمانی، هزینه نداده یا هزینه کمی داده، حق اظهارنظر ندارد.
 
این معترضان به‌خوبی نشان می‌دهند آب باشد دیکتاتور ماهری هستند و اگر قدرت را به‌دست بگیرند، خیلی ماهرانه‌تر از قدرت‌مندان فعلی که مرد اعتراض همین‌ها هستند، شناگری اقتدار بلدند.

 همه انسان‌ها به اندازه انسان و شهروند بودنشان، حق اظهارنظر و آزادی بیان دارند و اگر عده‌ای مثل آقای «حداد عادل» بیش‌تر از اندازه خود و خارج از دایره انصاف و عدالت سخن می‌گوید، راه درمان آن توسل به بی‌انصافی و تهمت و تهدید به سلب حقوق و آزادی و انحصارطلبی نیست.
 به قول سیخ اجل:
 پیش یکی از مشایخ گله کردم که فلان به فساد من گواهی داده است گفتا به صلاحش خجل کن.
تو نیکو روش باش تا بدسگال
به نقص تو گفتن نیابد مجال

چو آهنگ بربط بود مستقیم
کی از دست مطرب خورد گوشمال


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۵:۵۰
علی مصلحی

خلاقیت در تکریم ارباب خدمت

چهارشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۱۵ ب.ظ

به بهانه روز خبرنگار
یکی از نشانه‌های برجسته عقب‌ماندگی یک کشور این ‌است که مناسبتی یا برنامه‌ای در آن کشور در تمام نقاط به یک شکل برگزار شود. یعنی همه از روی دست هم کپی یا تقلب کنند.

مثلا تصور کنید به مناسبت روز درخت‌کاری، شهردار «نانت» با رئیس پلیس این شهر بروند در یک پارک عمومی نهالی با کمک هم غرس کنند و روزنامه‌های‌ آن شهر هم عکس و خبر از آن مراسم پوشش دهند و تمام.

در «پاریس» هم به همین مناسبت، اتفاق مشابهی بیفتد. یعنی شهردار پاریس و ریس پلیس و نماینده فرهنگ شهر، با هم بروند پارک عمومی و داستان غرس نهال و پوشش رسانه‌ای انجام شود و تمام.

«مارسی» و «استراسبورگ» و… هم به این مناسبت، همین برنامه را با اندک تفاوتی داشته باشند.
این یکی از بارز و برجسته‌ترین نشانه‌های عقب‌ماندگی یک کشور است.

فرانسه اما کشور عقب‌‌مانده‌ای نیست. سهل است فرانسه کشور توسعه‌یافته و مدرنی هم هست و جزء ۱۰ کشور اول دنیا هم محسوب و طبقه‌بندی می‌شود. به خاطر این‌که مثلا به مناسبت روز خبرنگار در این کشور، اگر ریس اداره ارشاد «استراسبورک» برنامه سخن‌رانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه این شهر را برای نکوداشت خبرنگاران شهر در برنامه کار خود قرار داده، ریس اداره ارشاد «مونپلیه» برنامه اهدا ۱۰ قطعه زمین در منطقه آبرومندی، به ۱۰ خبرنگار شهر را برنامه‌ریزی کرده و البته هزینه این زمین‌ها را اسپانسر یا حمایت‌کنند‌های خصوصی و نه دولتی قبول کرده‌اند.

در همین حال به مناسبت روز خبرنگار در فرانسه، شهردار «پاریس» نیز در این روز اداره امور شهر را به‌شکل سمبلیک با هماهنگی سایر نهاد‌ها و ارگان‌ها و به درخواست ریس ارشاد آن شهر، به خبرنگاران سپرده و با این کار ابزار نظارت بر کار مسؤلین که عمده‌ترین کار رسانه و خبرنگاران هست را تسهیل و به عنوان طرحی برای این روز و به منظور تقدیر از زحمات خبرنگاران انتخاب و برنامه‌ریزی کرده است.

سایر شهر‌ها و سایر مسؤلین ارشاد‌ها هم مستقل و آزاد موظف شده‌اند که به این مناسبت برنامه‌ای را با خلاقیت و کمک مشاوران خود تهیه، تنظیم و اجرا کنند.

با این وصف فرانسویان یک کشور و یک روز خبرنگار، و به تعداد مسؤلین ارشاد شهرهای آن کشور، خلاقیت، نوآوری، جاذبه، برنامه و موفقیت دارند، و به میزان همه این برنامه‌ها هم، به توسعه نزدیک‌تر یا به قولی توسعه‌یافته‌ترند.

با این شاخص نگاهی به خودمان بیاندازیم که برای تکریم یک صنف، یا بزرگ‌داشت یک روز، یا نکوداشت یک جمعیت، تا چه اندازه نگاه‌مان به شهر مجاور و برنامه ریس پیشین و توصیه‌های سایر مقامات و … است تا یک کشور باشیم و صاحب بیش از ۳۰ استان و دست‌کم ۳۰۰ شهرستان و به تناسب آن‌ها ریس اداره ارشاد یا اداره منابع طبیعی، یا اداره پلیس و … و برای همه روزهای مخصوص و ویژه هم تنها یک برنامه داریم که نه‌تنها خلاقیت و تفکر مسؤلین مربوط در پدید‌آمدن آمدن آن نقشی نداشته، بلکه از پی چندین سال اجرا و تکرار، کم‌ترین تغییر و تحولی هم در آن ایجاد نشده است.

این یعنی کورکردن سرچشمه خلاقیت مدیران و برهمین سیاق مشاوران و کارمندان و در نهایت نمره منفی صفر برای خلاقیت در نگاه کلان در کل برنامه‌ها در کشور و به همان میزان دور شدن از توسعه و درجازدن بدون تحرک.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۵
علی مصلحی

وب‌سایت کاشان نیوز در خبری که به نقل از روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشان گزارش شده، خبر از برگزاری مراسمی داده که در آن از مجموعه شعر یک شاعر جوان اهل آران و بیدگل در کاشان رونمایی شده و مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد.

در خبر اشاره شده که این برنامه با هم‌کاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشان و آران و بیدگل و در محل فروشگاه ساربوک کاشان برگزار می‌شود.
خیلی هم عالی و جای مسرت است که دو اداره ارشاد در حمایت از یک شاعر جوان دست‌به‌دست هم داده و مشترکا برنامه‌ای ترتیب داده‌اند تا اثر یک شاعر یا نویسنده جوان مورد رونمایی، نقد و بررسی و نهایتا حمایت قرار بگیرد. از این منظر باید به مسؤلین دو اداره دست‌مریزاد گفت و از این اقدام آن‌ها تقدیر وسپاس‌گزاری کرد.

 اما ایراد این اقدام آنست که این برنامه و این اتفاق در یک موسسه اقتصادی خصوصی که برحسب اتفاق کارش فروش کتاب است انجام می‌شود و اقدام این دو اداره محترم که دولتی محسوب می‌شوند و نباید امکانات آن‌ها که متعلق به عموم است در خدمت افراد یا بنگاه‌های خصوصی قرار بگیرد، ناخواسته در خدمت این بنگاه قرار گرفته و کار تبلیغ برای آن بنگاه را به رایگان انجام داده است.

این اقدام خلاف قانون است و اداره‌های محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشان و آران و بیدگل حق چنین کاری را نداشته‌اند.

اگر این مراسم در مرکزی متعلق به یکی از دو اداره یادشده انجام می‌شد، ابدا ایراد و اشکالی نداشت و در راستای خدمات و وظایف ذاتی آن اداره هم محسوب می‌شد و شایسته تقدیر هم بود. چنان‌چه در ابتدای نوشته اشاره شد که اصل کار، کنشی نیکو و درخور سپاس و امنتان است.

البته شاید و حتما عنوان خواهد شد که بنگاه خصوصی یادشده (موسسه ساربوک کاشان) خود داوطلب برگزاری این مراسم در مکان اختصاصی متعلق به خودش بوده و این اولین مورد نیست و مسبوق به سابقه است و هدف بانیان این بنگاه، پیش از آن‌که اقتصادی باشد، فرهنگی و در راستای هدف اصلی بنگاه است و در قبال برگزاری این برنامه و برنامه‌های مشابه، نه‌تنها پولی نگرفته، که متحمل هزینه هم شده است.

 شاید این پاسخ درست باشد ــ‌ که البته قریب به یقین درست هم هست ــ اما شکل اتفاق و نتیجه مترتب برآن که با قصد مثبت انجام گرفته، نمی‌تواند توجیه کننده تخلف قانونی صورت گرفته در این برنامه توسط دو اداره باشد، که نا‌خواسته با این شیوه همکاری، مرتکب تخلف شده‌اند.
می‌شد این برنامه به‌طور کامل توسط موسسه ساربوک کاشان و بدون دخالت ارشاد آران و بیدگل و کاشان انجام شود، یا توسط دو اداره و در مکانی دیگر. در هریک از این دو صورت برنامه اجرا شده، نتیجه و هدف برنامه یکی بود با این تفاوت که هیچ تخلفی صورت نگرفته بود.
 این نوشته در کاشان نیوز این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۶
علی مصلحی