وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کودتای مخملی» ثبت شده است

دستخوش «ابطحی» به «کیهان»

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۸۹، ۱۱:۲۷ ق.ظ

نقلی است که روزی روزگاری زن و مردی در مسیری اسیر راه‌زنانی شدند. راه‌زنان دستان مرد را بسته و برای آزار او همسرش را مجبور نمودند که در حضور او برایشان برقصد. زن به دستور راه‌زنان عمل کرد. پس از رها شدن از شر راه‌زنان، مرد همسرش را تحویل نمی‌گرفت. زن ناراحت شده و از همسرش می‌پرسد: چرا باید از من ناراحت باشی در حالی‌که من مجبور به رقص بودم و چاره‌ای نداشتم؟ و مرد در پاسخ می‌گوید: از رقصیدن چاره‌ای نداشتی اما خوش‌رقصیت برای چه بود؟

«محمدعلی ابطحی» اولین لحظات پس از انتخابات دستگیر شد و پس از حدود سه ماه تحمل انفرادی و شکنجه و بازجویی در دادگاه علنی و در مقابل دوربین‌های تلوزیونی به خطاها و اشتباهات خود در جریان انتخابات دهم ریاست‌جمهوری اقرار و اعتراف کرد.
تا این‌جای کار هیچ‌گونه ملامتی متوجه او نیست. اما در قسمتی از اعترافات توسط او اتهاماتی متوجه اشخاصی دیگر شد که علی‌رغم اشکال ولی با توجه به حساسیت شرایط از او نادیده گرفته شده یا به دیده اغماض نگریسته شد.

«ابطحی» چند ماه بعد پاداش این خوش‌خدمتی خود را دریافت کرد و علی‌رغم اقرار به گناهان سنگین آزاد شد. اما هیچ‌کس نه دادگاه علنی از دیگر زندانیان هم‌راه «ابطحی» دید و نه اقراری از آن‌ها شنید و نه متوجه آزادیشان شد. گویا آزادی به شرط اقرار در مقابل دوربین بوده‌است و شامل حال آنانی که حاضر به پذیرش چنین شرطی نشده‌اند نمی‌شده.

پس از آزادی هیچ‌کس بر «ابطحی» و هم‌راه دیگر او «عطریانفر» نه‌تنها ایرادی نگرفت که با آغوش باز از آن‌ها استقبال‌شده، جمعیت انبوه جنبش سبز سعی نمود مرحم زخم‌های دوران بازداشت آن‌ها باشد.

اما «ابطحی» از این محبت‌ها دچار توهم‌شده و اینک برای برکشیدن خود به جای‌گاه سابق و هم‌راه‌شدن با سرنشینان «کشتی نظام» به رقص اجباری در زندان و شرط آزادی، خوش‌رقصی خارج از زندان را اضافه نموده و پس از نوشتن پستی سراسر غلط در وبلاگ‌َش و پس از واکنش منفی توامان اهالی جنبش سبز و روزنامه «کیهان» و در راستای تکمیل همان خوش‌رقصی و پست‌نوشته غلط، یاداشتی را برای روزنامه «کیهان» ارسال نموده و از واکنش منفی آن روزنامه گله نموده‌است.

البته ایشان اختیار خود را دارند که حتی در خط و فرمان «حسین شریعتمداری» و هم‌صدا با «کیهان» هم بنویسند و از گذشته سی ساله خود تبری بجویند. کاری که «پیام فضلی‌نژاد» به‌عنوان مثال انجام داد.
اما شایسته است بداند و در جریان باشد که «جنبش سبز» قسمت عمده‌ای از مقاومت و پیروزی‌های بزرگ خود را از مقاومت زندانیان سرافرازی وام می‌گیرد که حسرت یک آه را علی‌رغم تحمل شدیدترین و طولانی‌ترین شکنجه‌ها بر دل حاکمیت نهاده‌اند.

«جنبش سبز» پیام و راه‌برد اصلی حرکت خودشان را از ورای سکوت سبز شرف آل‌قلم «احمد زید‌آبادی»، شرف جنبش دانشجویی «مجید توکلی» و حر بزرگ زمان «محمد نوری‌زاد» و امثال‌هم می‌گیرند و منتظر تامل و تعامل «سید محمد خاتمی» و «میرحسین موسوی» و « شیخ شجاع» با سران کودتا نمی‌مانند.

آقای «ابطحی» می‌توانند و حق دارند که از رونامه معلوم‌الحال «کیهان» گله کنند که چرا در صفحه ۲ بار دیگر پرونده‌ای برای ایشان بازشده‌است. اما شایسته است توجه داشته باشند که؛ جنبش عظیم مردمی و سبز ایران بزرگ‌ترین افتخارشان داشتن پرونده‌های متعدد و متکثر نزد روزنامه «کیهان» است و روز و روزگاری که قرار باشد روزنامه «کیهان» و «حسین شریعتمداری» از آن‌ها دفاع نمایند را روز مرگ و انتحار سیاسی خود می‌دانند.

و در خاتمه آقای «ابطحی» می‌توانند هر کسی که می‌خواهند باشند. اما اگر بنا بر اعترافات خود در دادگاه و در نوشته‌های بعد از آن قبول دارند که پیش از تولد جنبش سبز قصد براندازی نظام را داشته‌اند و اکنون پشیمان شده‌اند، شایسته است بدانند که جنبش سبز پیش از ۲۲خرداد قصد داشت «میرحسین موسوی» یا شیخ «مهدی کروبی» شجاع را بر کرسی ریاست‌جمهوری بنشاند. پس از کودتای انتخاباتی برای پس‌گرفتن رای خود قیام کرد و پس از مشاهد خشونتی که غیرقابل‌باور می‌نمود، اینک به کم‌تر از مجازات قاتلین خواهران و برادران شهید خود و و بازپس‌گیری تمامی مناسب غصبی از حاکمیت نامشروع جاری راضی نخواهد شد و در این پروسه رهبران جنبش تا زمانی تحمل خوهند شد که در کنار جنبش و وفادار به شعارهای عمده و اصلی جنبش «نفی و پرهیز از تمامی اشکال خشونت» «صداقت کامل و شفافیت تمام در مواضع» و «احترام به آزادی‌های برابر برای همه انسان‌ها باهر نوع تفکر» باشند، و کوچک‌ترین تعامل با حاکمیت خشونت به جدایی کامل‌ِشان از جنبش منجر خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۸۹ ، ۱۱:۲۷
علی مصلحی

چوپانان دروغ‌گو ۸

جمعه, ۱ آبان ۱۳۸۸، ۰۲:۱۰ ق.ظ


احکام چند تن از مته‌مان دادگاههای موسوم به «کودتای مخملی» صادر شده و در بین نام‌های مطرح‌شده نامی از سران اصلاح‌طلب متهم و زندانی به چشم نمی‌خورد.
 میزان جرم افرادی که حکم محکومیت‌ِشان صادر شده است نیز ـــ بر اساس آن‌چه به شکل علنی از رسانه ایران نمایش داده شد ـــ بسیار کم‌تر از سران اصلاح‌طلب متهم و زندانی است.

شکی نیست که مبنای صدور احکام قضایی اخیر اعترافات متهمان در مقابل قاضی دادگاه به‌عنوان مرجع صدور حکم و اداره‌کننده دادگاه به‌طور اخص، و آنان‌که که بیننده تصاویر تهیه‌شده از نمایش‌گاه‌ها بودند به‌عنوان افکار عمومی بطور اعم، بوده است.
صدا و سیمای ایران به‌همراه مقامات قضایی به خواست دولت‌مردان ایران با تهیه تصاویر از اعترافات و فرایند برگزاری دادگاه‌ها عملا سعی نمودند ضمن همراه‌نمودن افکار عمومی با خود، تایید افکار عمومی را برای احکام صادره به نفع عدالت تعریفی خود مصادره نمایند.
 در آینده نیز احکام سران اصلاح‌طلبی که در مقابل قاضی و دوربین تلویزیون به اتهامات وارده اعتراف نمودند صادر خواهد شد.

در چنین فرایندی تکلیف دادگاه با آنان‌که اتهامات وارده را نپذیرفته و حاضر به اعتراف نشدند چیست؟ و چگونه می‌توان موافقت و تایید افکار عمومی را پشتوانه صدور حکم برای اعتراف یا اقراری نمود که افکار‌ عمومی آن اعتراف را مشاهده ننموده است؟

افکار عمومی عملا و به عینه مشاهده نموده‌اند که در پروسه محاکمه آقایان «عبداله رمضانزاده» و «محسن صفایی فراهانی» و «احمد زیدآبادی» در مقابل دوربین‌های صدا و سیما و قاضی دادگاه به هیچ جرم کرده یا نکرده اعتراف ننمودند و لاجرم وقتی دلیلی مستندی هم بر محکومیت‌ِشان موجود نیست (چه آن‌چه اگر موجود بود قاضی یا دادستان هنگام انکار در محضر دادگاه بر علیه آن‌ها برای رد انکار، آن‌چنان که رویه کار دادگاه‌ها است به آن‌ها خصوصا و به افکار عمومی عموما اعلام می‌کرد) باید هرچه سریع‌تر آن‌ها آزاد و بازداشت‌کنندگان آن‌ها بدون دلیل می‌توانند و باید راسا توسط مدعی‌العموم تحت پیگرد قرار گیرند.
 قسمت اخیر پیش‌کش حضرات. جالب خواهد بود که متولیان دادگاه و برگزارکنندگان نمایش عمومی دادگاه حالا باید به افکار عمومی جواب دهند که:
 ۱- چرا علیرغم عدم اعتراف نام‌بردگان فوق، تاکنون هیچ تصمیمی برای آزادی آن‌ها صورت نگرفته؟
 ۲- اگر عدم اعتراف آن‌ها به معنای عدم مجرمیت نیست، چرا تاکنون اسناد جرم به افکار عمومی اعلام و یا به فرض محرمانه‌بودن افکار عمومی توجیه نشده؟
 ۳- فردا و فردا‌ها، دادگاه و متولیان امر با احکامی که بر علیه آن‌ها صادر و علیرغم تمام قوانین حقوقی و قضایی ملی و بین‌المللی احکام به مرحله اجرا هم خواهد گذاشت، چه پاسخی برای افکار عمومی که عملا خودشان بر علیه خودشان بسیج نموده‌اند و طلیعه‌هایش از هم‌اکنون قابل مشاهده است خواهند داشت؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۸۸ ، ۰۲:۱۰
علی مصلحی

دانستن حق مردم نیست!

چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۸۸، ۱۰:۵۶ ب.ظ

آ‌ن‌چه تحت‌عنوان «انگیزیسیون» و به‌تعبیر فارسی‌زبانان «تفتیش عقاید» از قرن سوم میلادی در دادگاه‌های اروپا توسط روحانیون مسیحی انجام می‌شد، و پس از آن تا «قرون وسطا» ادامه داشت تنها یک هدف را ‌ــ البته نه به صراحت که در لفافه «کشف و مجازات ارتداد و بی‌دینی» ــ دنبال می‌کرد که در یک جمله خلاصه می‌شود: «دانستن حق مردم نیست». عکس‌‌ همان چیزی که «سعید حجاریان» مرغ نیم‌بسمل و دربند امروز، نظریه‌پرداز و مغز متفکر اصلاحات دیروز بر پیشانی ارگان منتشره‌اش روزنامه «صبح امروز» نوشته بود که: «دانستن حق مردم است»

آن‌چه باعث می‌شود که اغلب کشورهای متمدن جهان مشکلات ناچیز و پیش‌پا‌افتاده کشورهای جهان سوم را نداشته باشند، احترامی است که به بزرگ‌ترین و بیشترین سرمایه انسان «کلمه» می‌گذارند.

«کلمه» از آن‌روی برای این خلایق واجد ارزش گردیده است که بار‌ها و بار‌ها و طی قرون و اعصار متوالی توسط «روحانیون سخت‌کیش» «محاکمه» شده است. و پس از هر بار «محاکمه» تحدید، تکفیر؛ تحریم و تنبیه شده و البته پس از همه این‌ها؛ سرافراز‌تر و سربلند‌تر مایه بی‌آبرویی و تحقیر و تخفیف ارزش محاکمه‌کنندگان شده است.

«کلمه» امروز برای اینان نماد «آزادی» است. از این‌رو بزرگ‌ترین سرمایه و قابل‌تقدیس است.

این‌روز‌ها آخرین پرده از این دادگاه‌های نمایشی که مهم‌ترین وجه همت‌شان تحدید آزادگی و آزادی قلم و به‌بندکشیدن «کلمه» است و آخرین تحدید‌ها برای «آزادی» «دموکراسی» و «انسانیت»، در کشور ایران تحت‌عنوان «دادگاه محاکمه متهمان کودتای مخملی» در حال برگزاری است.
 مسئولین این دادگاه که از نزدیک به دو ماه پیش سعی نموده‌اند متهمان دادگاه را در بی‌خبری و بی‌اطلاعی کامل از یک‌طرف و اطلاعات غلط از طرف دیگر قرار دهند، ظاهرا بیش از پیش تمایل داوطلبانه دارند که خود نیز در بی‌خبری بیشتری نسبت به ایران، دنیا و اتفاقات پیرامون دادگاهی که خود هدایت آن‌را برعهده دارند قرار داشته باشند.

 پس از برگزاری اولین جلسه دادگاه، متخصصین امر قضا در بین دو قشر تحصیل‌کرده و روحانی و فعالین مراکز حقوقی و حتی افکار عمومی اشتباهات آشکار و پیش‌پاافتاده دادگاه و کیفرخواست تنظیم‌شده آن‌را به کررات متذکر شدند. اما آن‌چه که بیش از پیش اتفاق افتاد، تکرار‌‌ همان اشتباهات و تخلفات با شدت بیشتر در دادگاه‌های بعدی بود.

دادگاه چهارم از این سلسله که صبح سه‌شنبه سوم شهریور برگزار شد، بیش از هر شخص و سازمان «کلمه» و «دانایی» را بر صندلی اتهام نشانده بود.

 کیست که نداند «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» به عنوان قدیمی‌ترین سازمان سیاسی مستقل ایران و «جبهه مشارکت ایران اسلامی» به عنوان فراگیر‌ترین و مردمی‌ترین تشکل سیاسی بعد از انقلاب، مهم‌ترین نقش و جایگاه در گردش آزاد اطلاعات و ایجاد بسترهای لازم برای تحقق مهم‌ترین و یکی از انسانی‌ترین حقوق انسانی یعنی «دانستن» را برعهده داشته‌اند؟ و حالا مسئولین دادگاه از زبان متهمان چنین اعتراف می‌کنند که این دو تشکل باید منحل شوند.

درباره این دادگاه‌ها بار‌ها دوستان متذکر شدند که این نمایش‌ها و دادگاه‌ها در سایه پروژه عقیم اعتراف‌گیری، فقط مصرف داخلی و برای بعضی از طرف‌دارن داخلی مسئولین دادگاه دارد. باید بر خلاف تصور دوستان یادآور شد این چنین دادگاه و اعترافاتی نه‌تنها دیگر هیچ‌گونه مصرفی ندارد، بلکه سال‌ها پیش تاریخ مصرف خود را از دست داده است و امروزه تنها نقش داروی فاسدی را دارد که به جای نظافت باید یک «سعید اسلامی» پیدا شود.

 براستی به قول آقای شکوری‌راد: «داروی نظافت را چه کسی سر خواهد کشید؟» (+)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۸۸ ، ۲۲:۵۶
علی مصلحی

پرده سوم

دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۲۵ ب.ظ

امروز برای اولین‌بار در دادگاه‌های موسوم به متهمان کودتای مخملی، بعضی از متهمان جوان اقرار نمودند  ــ یا بهتر است عنوان نمایم موفق به اقرار شدند ــ  که: اقاریر اخذشده در بازجویی اولیه و در زندان را انکار می‌نمایند.
 این انکار بعد از اقرار توسط متهمین در سومین دادگاه از این سلسله، در شرایطی اتفاق افتاد که اکثر متهمین حاضر در دادگاه امروز، نه چهره‌های بزرگ و مطرح با سوابق درخشان سیاسی قبل و بعد از انقلاب، بلکه اکثرا جوانان حامی و هوادار نامزدهای معترض به نتایج انتخابات بودند.

 البته می‌توان به خوبی دریافت در بین معترضان آرام و آگاه به نتایج انتخابات و حوادث بعد از آن، علاوه بر جوانان اصلاح‌طلب واقعی و مسلمان علاقه‌مند به سرنوشت کشور، کم نبودند اغتشاش‌گرانی که نه تنها علاقه‌ای به هیچ نامزد انتخابات از هر طیف و جریانی، نداشته‌اند، بلکه عملا هیچ علاقه‌ای به سرنوشت کشور هم نداشته و چه بسا شرایط را برای برخی بهره‌برداری‌های سوء و ماهی گرفتن از این آب گل‌آلود مناسب دیده و اکنون دست‌اندرکاران این دادگاه نمایشی نیز فرصت را برای بهره‌برداری سوء سیاسی و نمایشی و تخریب چهره اصلاح‌طلبان از این منحرفان پیدا نموده‌اند.

این اتفاق در شرایطی هوشیاری بیشتری را از سوی دوستان طلب می‌کند که در دو پرده قبلی از این دادگاه نمایشی، متهمان بزرگ سیاسی و رهبران اصلی جنبش که اینک به حکم نامزد به‌اصطلاح پیروز انتخابات در جایگاه متهم نشسته‌اند، در دادگاه و در مقابل دوربین تلوزیون هیچ علاقه‌ای به انکار تمام یا قسمتی از اقاریر خود در بازجویی‌های اولیه در زندان نداشتند و یا باز تاکید می‌نمایم اجازه چنین انکاری را نیافته بودند تا دادگاه راحت‌تر و بهتر بتواند مقاصد خود را پیش ببرد.

سومین پرده از سلسله نمایش‌های دادگاه‌های موسوم به دادگاه متهمان کودتای مخملی، امروز در شرایطی که بعضی موارد خاص ایرادات دادگاه‌های اولیه را نداشت (مثل حضور وکیل مدافع متهم در دادگاه و اجازه دفاع از موکل) به شکل دقیقی با طراحی حساب‌شده برای یک بهره‌برداری تبلیغاتی تنظیم و اجرا شد.

 شایسته است تحلیل و انعکاس اخبار دادگاه امروز به‌دور از ذوق‌زدگی از چند مورد ایراد ساختگی نسبت به کیفرخواست و اشتباهات تنظیم‌کننده آن، که با طراحی قبلی توسط متولیان دادگاه تنظیم و توسط متهم اجرا شده است، بوده، و انعکاس تحلیل‌ها پیرامون آن با هوشیاری بیشتری همراه باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۲۵
علی مصلحی