وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رحیم مشایی» ثبت شده است

افتضاح قوا

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۸۸، ۰۵:۴۷ ق.ظ

پس از حماسه درخشان و غرورآفرین دوم خرداد ۷۶، بررسی‌های موثق نشان از آمار آراء بیش از واجدین شرایط استان کردستان می‌داد که آن‌روزها آقای «محمدرضا رحیمی» را در سمت استانداری خود داشت.
این پدیده نادر حکایت از تقلب و دست‌کاری آشکار در آرا و امانت مردم می‌داد.

علیرغم رای بی‌نظیر و غیرقابل پیش‌بینی آقای «خاتمی» و پیروزی اصلاح‌طلبان، دوهفته‌نامه «عصرما» ارگان «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» در گزارش مبسوطی خواستار پی‌گیری موضوع و آشکار شدن عواقب مسئله شد، اما نه‌تنها هیچ اراده‌ای در قوه قضاییه برای پی‌گیری موضوع و طرح شکایت و تنبیه نام‌برده توسط مدعی‌العموم وجود نداشت، بلکه ریاست وقت قوه‌قضاییه با بی‌شرمی آشکار، استاندار متخلف و برکنارشده را مورد تفقد و تشویق قرار داده، در پست بالاتر و حساس‌تری در قوه‌قضایه به‌کار گمارد.

 صدای اعتراض رسانه‌های مسقل و متمایل به اصلاحات، به این انتصاب مضحک به‌طور کلی ناشنیده تلقی و برای همیشه بدون پاسخ ماند.
اگرچه شاید آن‌روزها شرایط برای پاسخ به آن اعتراضات مهیا نبوده و معترضین آن‌روز، امروز تاوان اعتراض و پاسخ سئوال‌شان را در اوین دریافت می‌نمایند.

اما چه کسی باور می‌کرد که متقلب آن‌روز، دوازده سال بعد؛ پس از اما و اگرهای فراوان، بر سر ثروت‌ بادآورده و پرونده‌های مفتوح مالی متعدد، به‌علاوه مدرک تحصیلی مشکوک به جعل، بر کرسی معاون اولی ریس‌جمهور تکیه بزند و تمام نمایندگان به‌اصطلاح اصول‌گرا و مدافع ارزش‌ها هی درباره پرونده‌های او طرح شبهه و اشکال نمایند و آب هم از آب تکان نخورد و به قولی گوش اگر گوش آقای «احمدی‌نژاد» است و ناله اگر ناله نمایندگان مجلس هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی، آن‌که البته بر صندلی معاون اولی تکیه می‌زند کسی نیست جز آقای «محمدرضا رحیمی».

کمترین شکی جود ندارد که آقای «احمدی‌نژاد» هنگام انتصاب و انتخاب آقایان «رحیمی» و «مشایی» و مرحوم «کردان» و عزل و نصب‌های فراوان از این دست، هم به سوابق سوء حضرات واقف است و هم به نارضایتی شدید افکار و وجدان عمومی جامعه خصوصا علما و نمایندگان مجلس و واکنش‌های شدید آن‌ها را هم پیش از اقدام به عزل و نصب رصد می‌نماید.
 اما با این‌حال با خیال راحت کار خود را انجام می‌دهد و به هیچ واکنشی هم توجه ندارد، مگر آن‌که واکنش یک بازی پنهانی مضحک برای فریب مردم و طبقه ارج‌مند علما و حوزه باشد. ( نامه رهبری نظام برای برکناری مشایی از سمت معاون اولی پس از اعتراض شدید قم و نمایندگان)

اما آن‌چه که جای تاسف و تاثر شدید دارد، اعتراض پی‌درپی و دنباله‌دار و صد البته بدون کمترین فایده جمعی از نمایندگان اصول‌گرای مجلس به این رفتارها و تکرار بیش از پیش آن توسط ریس‌جمهور از یک‌طرف و حمایت شدید همان نمایندگان از مجموعه این دولت از طرف دیگر است.

صدور بیانیه‌های متعدد تشکر و دفاع از بیانات حکیمانه مقام رهبری در دفاع از آقای «احمدی‌نژاد»، نوشتن نامه با امضای بیش از دویست و هفتاد هشتاد نفر از نمایندگان مجلس در حمایت از برنامه‌های حکیمانه «ضرغامvt» ــ‌که چیزی غیر از دستاوردهای دولتین نهم و دهم را نمایش نمی‌دهد‌‌ــ و ... را می‌توان مشتی نمونه خروار معرفی کرد.

پنج سال گذشته به جرات می‌توان ادعا نمود، سرمایه و انرژی‌های بسیار ارزش‌مندی از این کشور و ملت و نظام صرف این دور باطل مسخره شده و آب هم از آب تکان نخورده است.

به دنبال اعلام خبر دست‌داشتن بعضی از دولت‌مردان عالی‌رتبه در یک افتضاح مالی شدید در کشور، بعضی از گمانه‌زنی‌های موثق «محمدرضا رحیمی» معاون اول ریس‌جمهور را به‌عنوان یکی از اعضای ارشد این باند معرفی می‌نماید.
چند روز دیگر این گمانه‌زنی‌ها توسط مراجع و منابع رسمی صورت آشکارتری به خود خواهد گرفت. اما همان‌گونه که بیش از یک دهه پیش در ریاست آقای «محمد یزدی» بر قوه‌قضاییه اراده‌ای برای پی‌گیری تخلف آشکار ایشان وجود نداشت، و در دوران ریاست آقای «شاهرودی» بر قوه‌قضاییه این بی‌ارادگی شدت یافت، دوره معاصر نیز به قولی «دعوا بر سر لحاف ملا» خواهد بود و موضوع از اعتراض شدید نمایندگان اصول‌گراتر مجلس فراتر نخواهد رفت و آن‌چه البته به جایی خواهد رسید فریاد حق‌طلبی جنبش سبز ایران است که سر باز ایستادن ندارد و به موقع اصول‌گرایی به معنای واقعی کلمه را به کرسی‌نشینان بهارستان یاد خواهد داد.
ایدون باد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۸۸ ، ۰۵:۴۷
علی مصلحی

اندر احوالات یک «انتساب» انتصاب

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۸۸، ۰۴:۳۲ ق.ظ

در روزهای پایانی فروردین‌ماه سال‌جاری، شورای عالی اداری در نشستی به ریاست «پرویز داودی» معاون اول رئیس جمهور، جدایی سازمان حج و زیارت از وزارت ارشاد و الحاق آن به سازمان میراث فرهنگی و گردش‌گری را تصویب کرد.
 این مصوبه روز شنبه، پنجم اردیبهشت، پس از تایید رئیس‌جمهور «محمود احمدی‌نژاد»، از سوی معاون او در امور توسعهٔ سرمایهٔ انسانی که دبیری شورا را نیز بر عهده دارد، برای اجرا ابلاغ شد.
 
این اقدام دولت از‌‌ همان ابتدا با اعتراض برخی از مراجع تقلید، روحانیان مجلس و نماینده آقای «خامنه‌ای» در سازمان حج و زیارت روبه‌رو شد.
«محمود احمدی‌نژاد» که بار‌ها به دلیل اتخاذ تصمیمات آنی و شتاب‌زده هم‌واره مورد انتقاد بوده است، چند روز پس از این حادثه بلافاصله پس از دستور رهبری از این تصمیم شتاب‌زده خود عقب‌نشینی نموده، و دستور داد شرایط به حال سابق خود باز گردد.

در تبلیغات ریاست‌جمهوری «احمدی‌نژاد» هر جا از طرف‌داران او در باره این اتفاق ــ که اجماعی از طرف روحانیون، اصول‌گرایان و نهایتا رهبری را بر علیه ریس‌جمهور برانگیخت ــ سئوالی پرسیده می‌شد، بلافاصله پاسخ‌دهنده با یک ترفند مشخص از تاکتیک «نعل وارونه» استفاده نموده و به جای پاسخ دادن به سئوال، میزان ولایت‌پذیری «احمدی‌نژاد» در عقب‌نشینی از تصمیم «عاقلانه»؟؟ خود را به رخ سئوال‌کننده می‌کشید.

اکنون نیز درست در روزهای پایانی تیرماه و پیش از مراسم تحلیف و تنفیذ حکم ریس‌جمهور «احمدی‌نژاد» در یک اقدام، این‌بار نه شتاب‌زده که حساب‌شده و حتی می‌توان ادعا کرد از پیش طراحی‌شده «اسفندیار رحیم مشایی» که بار‌ها طی چهار سال گذشته اقدامات و رفتار او اعتراض شدید مراجع تقلید و روحانیون و حتی رهبری را برانگیخته بوده را به عنوان «معاون اول» خود معرفی کرد، تا پس از اعتراضات روحانیون و نهایتا رهبری از این اقدام صرف‌نظر و مجددا میزان ولایت‌پذیری شدید خود را نشان داده و به رهبری هم اعلام نماید: حالا که «مواضع شما به من نزدیک‌تر است»، مواضع بنده هم به شما ایضا.

در این میان حضرات سید احمد خاتمی، حمید رسایی، حسین شریعتمداری و ... نیز که از قبل در جریان این تاکتیک بوده‌اند، نقش خود را به عنوان همکاران در اعلام مواضع ولایی ریس‌جمهور بازی می‌کنند تا کیهان هم برای خود خوراک خبری داشته باشد.

 این اصل و فرع و بالا و پایین انتصاب آقای «اسفندیار خان رحیم مشایی» است، که امروز «پاشنه آشیل» حملات ولایتی‌ها و شاید نقطه انحرافی خوبی برای انحراف فکر اقلی از مردم از ماجرای مشروعیتی باشد که با «تقلب» فراچنگ آمده است.
اما اکثریت آنان‌که ۲۲خرداد در ایران «میرحسین موسوی» را به عنوان ریس جمهور برگزیدند، آگاه‌تر از آنند که فریب این بازی و یا شاید بازی‌های مشابه از این‌دست را بخورند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۸۸ ، ۰۴:۳۲
علی مصلحی

چه کسی رای مرا جا بجا کرد؟

پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۸۸، ۰۳:۴۲ ق.ظ

(«اسعد» پنبه را گرفت و در گوش گذارد، و براى طواف به مسجدالحرام آمد، و مشغول طواف شد، و (دور اول) نگاه عمیقى به پیغمبر اسلام افکند که اطراف اورا مانند تشنگانى که دور چشمه (آب زندگانى) جمع شوند گرفته بودند، و با دقت به سخنانش گوش مىی‌دادند در (دور دوم) طاقت نیاورد، با خود گفت: این چه کار احمقانه‏‌اى است که من گوش خود را ببندم و از چنین جریان مهمى که در مکه مى‌گذرد بى خبر باشم؟ این پنبه را باید از گوش خود بیرون کنم ببینم چه خبر است؟ این را گفت و پنبه را با خشم و نفرت از گوش به‌در آورد و بیرون انداخته و با روى گشاده خدمت پیغمبر آمد.
ــ محمّد! بگو ببینم ما را به چه چیز دعوت مى‏‌کنى؟
به سوى خداوند یگانه یکتا، و این‌که من فرستاده او هستم ...)
 «قرآن و آخرین پیامبر، صفحه ۸۶»

طرفداران و رای‌دهندگان به آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» را چند گروه تشکیل می‌دهند:
الف: آن‌هایی که از اولین روزهای ریاست‌جمهوری و یا حتی قبل از آن، آقای احمدی‌نژاد را در قامت انسانی از جنس خودشان دیده‌اند. (احمدی‌نژادی که لباس رفت‌گران شهرداری را با افتخار می‌پوشد، بر سر سفره روستاییان می‌نشیند و از غذای آن‌ها تناول می‌نماید، لباس‌های محلی مناطق را می‌پوشد، کمتر لباس رسمی می‌پوشد، خانه‌اش یک خانه ساده است و جکوزی ندارد، و ...).

 ب: طیف وسیعی از مردمی که برای اولین‌بار در دولت آقای «احمدی‌نژاد» از دولت سهم نقدی (سهام عدالت) دریافت نمودند.

 ج: آن‌هایی که در سفر‌های استانی نامه نوشتند و در جواب، پاکت‌های حاوی تراول‌چک دریافت نمودند.

د: آن‌هایی که احساس می‌کردند در طول ۳۰سال گذشته مجموعه نظام و خصوصا شخص و مجموعه منتسب به آقای «هاشمی رفسنجانی» حقوق مادی و اقتصادیشان را صرف خوش‌گذرانی خانوادگی و جناحی نموده، و تنها کسی که مرد برخورد با این طیف فاسد است، آقای «احمدی‌نژاد» است.

 و: مجموعه‌ای از نیروهای تحصیل‌کرده جوان آماده به کار در پست‌های حساس کشوری.

 ز: مجموعه‌ای از سیاسیون باسابقه و اصول‌گرا که جامه اصول‌گرایی را فقط زیبنده قامت آقای «احمدی‌نژاد» می‌دانستند. و افراد دیگری که طیف گسترده‌ای را نمایندگی نمی‌کردند.

در مورد اکثر موارد یادشده می‌توانید به برنامه‌های تبلیغی آقای «احمدی‌نژاد» مراجعه نمایید. اما سوال بزرگ این‌جاست که کدام عقل سالمی باور می‌کند در کشور ایران از جمعیت هفتاد میلیونی کسی دوست نداشته باشد آدمی که هم‌رنگ خودش باشد بر او حکومت کند؟ و یا از پول و سهم نقدی یا غیر قدی خوشش نیاید؟ یا از مبارزه با مفاسد اقتصادی ناراحت باشد؟ و ... .

طیف بسیار کمی از مردم ایران، از جمعیت فوق در یک خواب‌زدگی داوطلبانه حاضر نشدند پنبه‌ها را از گوش در آورند و در انتخابات خرداد ۸۸ با توجه به فقر شدید خبری و پوشش فوق‌العاده شدید خبری شخصیت و اخبار آقای «احمدی‌نژاد» به او رای دادند.

اما جمعیت قابل توجه و کثیر دیگری علی‌رغم پوشش صادقانه اخبار اما از آن‌جا که پنبه‌ای در گوش و مویی در چشم‌شان نبود، درک کردند که آقای «احمدی‌نژاد» آنی که ادعا می‌کند نیست و به او رای ندادند و تمام تقاضای صیانت از آراءشان برای آن بود که «میرحسین موسوی» را واجد اکثر شرایط فوق می‌دانستند. به او رای داده بودند و سرنوشت رای خود را جست‌وجو می‌کردند.

دوستی به منزل یکی از بستگانم که همگی به آقای «احمدی‌نژاد» رای داده‌اند و اتفاقا از اصول‌گرایان سفت و سخت هم هستند زنگ زده و با طرح مسئله حمایت آقای «مشایی» از اسراییل سوال می‌کند که جواب‌شان در این مورد مغایر با اصول‌گرایی چیست؟
جواب می‌دهند «مشایی» چه ربطی به «احمدی‌نژاد» دارد؟
 دوستم سوال می‌کند: فارغ از این‌که او معاون آقای ریس است و ربط مستقیم پاسخ‌گویی دارد، اما آقا پدر زن پسر آقای ریس است،
 جواب می‌دهند: آقا شما حتما خبر ندارید که پسر بزرگ آقای «احمدی‌نژاد» ۱۸ سال دارد و هنوز ازدواج نکرده!!!!!!!!

 دقت نمودید معنی فقر خبر یعنی چه؟ پس از آن‌همه سروصدا یک خانواده اصول‌گرا آن‌قدر از دنیا بی‌خبرند که هیچ خبری در مورد ماجرای آقای مشایی و داماد او ندارند.

«اسعدبن زراره» پنبه‌ها را زود درآورد و نجات یافت.
رای مرا آنانی جابه‌جا کردند که پنبه‌ها را هنوز هم محکم در گوش دارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۸۸ ، ۰۳:۴۲
علی مصلحی