وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۸۲ مطلب با موضوع «رسانه» ثبت شده است

یک هفته با رسانه (۳)

جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۵۶ ب.ظ

۱ــ «پایگاه خبری و اطلاع‌رسانی شهر بادرود» (ایبینا) از نخستین روزهای اردیبهشت‌ماه ۹۳ فعالیت رسمی خود را با هدف پوشش دادن اخبار شهر «بادرود» و دیگر شهر‌ها و روستاهای همجوار آغاز کرده است. «رضا کربلایی» مدیر مسؤل این پایگاه خبری در پاسخ به پرسش «ایبینا؛ چرا و با چه هدفی؟» نوشته است: «پایگاه خبری و اطلاع‌رسانی بادرود این امکان را در اختیار همگان قرار می‌دهد که دیدگاه‌ها، نقطه‌نظرات، پیشنهاد‌ها و خبر‌ها و گزارش‌های مورد نظر خود را با رعایت انصاف و ادب انتشار دهند. به واقع ایبینا، پلی است برای ارتباط و اعتماد بیشتر بین همشهریان عزیز ساکن در منطقه و همشهریانی که در اقصی‌نقاط ایران و جهان زندگی می‌کنند، با مسوولان و نخبگان گرانقدر و محترم.»
ورود این رسانه خبری به دنیای رسانه و خبر منطقه را به فال نیک گرفته و با شادمانی خیرمقدم می‌گوییم.
۲ ــ پایگاه خبری «بی‌آبی» که از ۸ ماه پیش فعالیت رسمی خود را حول محور هشدار نسبت به بحران بی‌آبی در منطقه کاشان آغاز کرده بود، از ابتدای هفته گذشته به علت پاره‌ای از مشکلات ناگفته از دسترس خارج و از ادامه فعالیت بازماند. امیدواریم مشکلات این پایگاه خبری مرتفع شده و مجددا به چرخه فعالیت رسانه‌ای بازگردد.
۳ــ استفاده از فعل و ضمیر جمع برای فرد، به نشانه احترام ــ که در ادب کلامی و نوشتاری ما مرسوم است و نیکو هم هست ــ در تنظیم خبر جایگاهی ندارد. برای این قاعده البته استثنا‌هایی تعریف شده که در کشور ایران رهبری نظام و مراجع عظام تقلید را شامل می‌شود. به غیر از این استثناها، هنگام نقل خبر در مورد سایر افراد در صورتی که مفرد باشند، باید از فعل و ضمیر مفرد استفاده کرد. ضمنا استفاده از بعضی از افعال و ضمایر محترمانه هم فقط مخصوص همان موارد استثنا است. مثل فعل محترمانه «فرمود» و ضمیر محترمانه «ایشان».
پایگاه اطلاع‌رسانی «عباسعلی منصوری» شنبه ۱۳اردیبهشت، خبری با عنوان «کلنگ احداث بلوار شهید رحمت‌اله روحانی یزدلی به زمین زده شد» منتشر کرد. در این خبر بعد از پاراگراف اول (لید)، تمام افعال خبر که درباره دیدار‌های آقای «منصوری» از روستای یزدل و سخنرانی وی در جمع مردم این روستا تنظیم شده، به صورت جمع نوشته شده است. («در جریان قرار گرفتند»، «ادای احترام کردند»، «به ایراد سخنرانی پرداختند»، «افزودند»، «اشاره کردند»، «ابراز امیدواری کردند») که باید به شکل: «در جریان قرار گرفت»، «ادای احترام کرد»، «به ایراد سخنرانی پرداخت»، «افزود»، «اشاره کرد»، و «ابراز امیدواری کرد» نوشته می‌شد.
 در همین خبر دو بار نیز در مورد آقای «منصوری» از ضمیر محترمانه «ایشان» استفاده شده که باید به جای آن از ضمیر «وی» یا «او» استفاده می‌شد.
 این خبر متاسفانه با همین شیوه‌ی تنظیم و ادبیات عینا در «ای‌بی‌نیوز» منعکس و منتشر شده است.
۴ــ پایگاه خبری فدراسیون اسکیت، سه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت در خبری نام ۲۰ ورزش‌کار دعوت شده به تیم ملی «رول‌بال» را اعلام کرد. از میان این ۲۰ نفر «مجید حمید‌پناه»، «هادی صادقی»، «ابوالفضل محمودزاده» و «علیرضا زکاری» از تیم اسکیت کاشان به اردوی تیم ملی دعوت شدند.
باور کنید این ۴ جوان نازنین کاشانی، اگر از شهر و دیار دیگری بودند، ریس اداره ورزش و جوانان آن شهر علاوه بر آن‌که به مسؤل روابط عمومی اداره متبوع خود دستور می‌داد تا خبر این موفقیت را در چند نوبت و چند شکل تتنظیم و به رسانه‌های عمومی مخابره کند، چندین مصاحبه جداگانه هم برای خودش ترتیب می‌داد و این موفقیت را علاوه بر خانواده‌های آن‌ها، به مسؤلین شهری هم تبریک می‌گفت تا بگوید که یعنی بله! ما هم هستیم، موفق هم شده‌ایم و بابت این موفقیت حق و سهمی هم باید نصیبمان شود.
 این ابتدایی‌ترین رفتاری است که در سپاس از موفقیت این جوانان از مسؤل یک اداره انتظار می‌رود. اما ریس محترم اداره ورزش و جوانان کاشان و به تبع آن روابط عمومی آن اداره محترم، ظاهرا از این موفقیت و این اتفاق مثبت در زیرمجموعه مدیریتی خود خبر ندارند و الا باید این اقدام کوچک در قبال آن موفقیت بزرگ را انجام می‌دادند.
نه تنها این خبر به رسانه‌های خبری محلی اعلام نشده، بلکه تارنمای این اداره نیز این خبر را پوشش نداده است تا دست‌کم رسانه‌ها به نقل از آن تارنما این خبر را پوشش دهند.
تنها «ای‌بی‌‌نیوز» خبر موفقیت «مجید حمیدپناه» را به دلیل آران و بیدگلی بودن پوشش داد که کاشان نیوز خبر آن‌را به نقل از این پایگاه خبری در بخش ویژه منتشر کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۵۶
علی مصلحی

یک هفته با رسانه

پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۱۲ ب.ظ

برای کاشان نیوز نوشته‌ام
۱ــ مسؤلین، روسا و مدیران نمی‌توانند مستقیما بر کار خود نظارت دقیق داشته و کاری بدون عیب و نقص بدون نظارت «شهروندان» داشته باشند. بدون کمترین تردید، مدیر و مسؤل و ریسی موفق‌تر است، که در کار خود از مشورت و راهنمایی و نقد و نظارت کار‌شناسان مستقل و شهروندان کمک بگیرد. به میزانی که یک مسؤل در محدوهٔ مسؤلیت خودش «آزادی بیان» نقد و نظارت را برای «مردم» بیشتر قائل باشد، موفق‌تر و به میزانی که برای این حق و این آزادی محدویت ایجاد کند، ناموفق خواهد بود.
 «رسانه» اولین، بهترین و قوی‌ترین ابزار اعمال این نظارت است. «توسعه» نسبت بسیار نزدیکی با «رسانه» هم از منظر کیفی و هم از منظر کمی دارد. تیراژ بالای روزنامه یکی از استاندارد‌ها و مقیاس‌های سنجش میزان توسعه در یک کشور است. به عنوان نمونه کشور ژاپن یک کشور توسعه‌یافته و در مرتبه بالای توسعه‌یافتگی تعریف و طبقه‌بندی می‌شود. وضعیت بسامان اقتصادی و توسعه در این کشور از شدت عیان‌بودن، نیازی به بیان ندارد. تیراژ روزنامه «یومیوری_شیمبون» در این کشور، به ۱۰ تا ۱۵میلیون نسخه در روز (بسته به رویدادهای مهم روز) می‌رسد.
۲ــ «علی فلاحیان» دبیر حزب اعتدال و توسعه دفتر کاشان در گفت‌وگو با هفته‌نامه «آرمان کاشان» در پاسخ به پرسش: «مهم‌ترین عرصه‌های عقب‌ماندگی کاشان در حال حاضر از نظر شما کدامند؟»، ضمن اشاره به چندین مورد عقب‌ماندگی شاخص در حوزه فرهنگی و اجتماعی و ضعف عملکرد در مدیریت این حوزه‌ها در کاشان پرسید: «در این چند سال چند نشریه به شهر ما اضافه شد؟ اگر همت و تعهد و غیرت اهالی «آرمان» هم نبود، مسئولان فرهنگی این چند ساله چه پاسخی داشتند؟ همین مثال برای سرافکندگی آن‌ها کافی نیست؟»
بااین توضیح چند نفر از اهالی خبر و قلم و رسانه در کاشان همت نموده‌اند و سری به دفتر این هفته‌نامه در «خیابان بهشتی ــ کوی تقدیسی» زده‌اند و به مدیر مسؤل و کارکنان پرتلاش آن خسته نباشید و دست مریزادی گفته‌اند؟ همکاری و همراهی بیشتر پیش‌کش! آیا همین یک مورد برای سرافکندگی اهالی مدعی فرهنگ و هنر و ادب و قلم کافی نیست؟
۳ــ خبرگزاری «ایلنا» دوشنبه ۹۳/۲/۸ از قول مدیر مرکز ارتباطات راهبردی و امور بین‌الملل شهرداری کاشان نوشت: «شهرداری کاشان تلاش می‌کند تا با طی کردن فرآیند قانونی اولین روزنامه کاشان را منتشر نماید.»
این خبر بسیار خوشحال‌کننده است و می‌تواند گام بلند شهرداری کاشان به سمت «توسعه» و بستر‌سازی مناسب آن با ابزار رسانه و توجه ویژه شهردار جوان به این ابزار قلم‌داد شود.
شهرداری کاشان متاسفانه سابقه خوبی در عرصه رسانه و استفاده از پتانسیل‌های سودمند این مدیا و ابزار کارآمد طی سه دهه اخیر از خود نشان نداده است. خصوصا اهالی رسانه و خبر خاطره انتشار بولتن تبلیغاتی اولین و آخرین شماره موسوم به ماهنامه «سیلک» را در زمان مدیریت مهندس «سید مهدی ناظم رضوی» بر شهرداری کاشان فراموش نکرده‌اند.
 ایلنا در ادامه از قول «محمد‌علی فرجی» نوشته است: «رویکرد این مرکز توجه به چندصدایی در عرصه رسانه است و انتشار روزنامه از طرف شهرداری کاشان به معنای انحصار خبر نیست و شهرداری کاشان همچنان از مجموعه‌های فعال در این عرصه حمایت نموده و چشم به راه اطلاع‌رسانی مناسب و نقدهای سازنده عزیزان عرصه اطلاع‌رسانی می‌باشد.»
آیا «ناظم‌رضویِ» پسر، خواهد توانست «طرحی نو» در این زمینه دراندازد و رسانه‌ای مدرن با کیفیت بالا که «تریبون مردم» باشد و صرفا «بولتن تبلیغاتی شهردای» نباشد، آن‌گونه که مدیر مرکز ارتباطات راهبردی و امور بین‌الملل آن شهردا وعده داده، را راه‌اندزای، مدیریت و هدایت کند؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۱۲
علی مصلحی

یک هفته با رسانه

شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۳۳ ق.ظ

برای  کاشان نیوز  نوشته‌ام
۱ ــ هفته گذشته با عنوان «یک‌هفته با خبر» این سلسله نوشتن‌های هفتگی را کلید زدم تا مروری بر خبرهای تهیه شده هفته توسط روابط عمومی‌ها و منتشر شده در رسانه‌های منطقه از منظر اصول خبر‌نویسی و رسانه داشته باشیم و با کمک هم‌دیگر حرکتی را به سمت بهترنویسی در این حوزه پایه‌گذاری کنیم. عنوان «یک هفته با رسانه» را جامع‌تر دیدم. بنابراین از این هفته با این عنوان خواهم نوشت. این نوشته‌ها قطعنا وحی منزل و خالی ار ایراد و اشتباه نیست و نخواهد بود. اما تلاش می‌کنیم ایراد‌ها را کم‌تر و کم‌تر کنیم و این میسر نخواهد شد مگر به قول حضرت حافظ: «هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند.»
2 ــ از قدیم و ندیم گفته‌اند و خوب هم گفته‌اند که: «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد» و من تا شروع به سخن کردم و نقد رسانه نوشتم، «عیب» نهفته‌ام برملا شد و به قول اصحاب رسانه «گاف» دادم. القصه نوشته و نقد کرده بودم که فلان خبر سازمان رفاهی تفریحی کاشان فاقد عنصر دقیق «زمان» است و دوست بزرگ‌واری با نام «هنردوست» در کمال ادب متذکر شد و نشان داد که خبر مربوطه عنصر دقیق «زمان» را دارد. و زمان دقیق خبر مربوطه «بعد از نماز مغرب و عشا» بوده که بنده به خاطر عادت به زمان بر مبنای روز و ساعت متوجه نشده و اشتباه کرده بودم. بابت این عدم دقت از آقا یا خانم «هنردوست» دقیق و عزیز و گرامی بابت تذکر سپاس‌گزارم و از روابط عمومی محترم سازمان رفاهی و تفریحی شهرداری کاشان و مخاطبین نازنین پوزش می‌خواهم.
دوست گرامی با نام «سارا» هم نوشته بود: «کاش از اشتباهات فاحش سایت خودتان هم می‌نوشتید، که متاسفانه روز به روز بیشتر و عمیق‌تر می‌شود.»
 این دعوت پیوندخورده با شبه‌جمله آرزویی و حسرتی «کاش»، عمیقا مدعی بود که «کاشان نیوز» تاکنون چنین نبوده است. ضمن عرض سپاس از این توجهی که البته کمی با کم‌دقتی همراه بوده است اعلام می‌کنم بنده از تذکر اشتباهات خودم بسیار خوشحال می‌شوم و تلاش هم در رفع آن‌ها حتما می‌کنم. گمان نمی‌کنم مسؤلین کاشان نیوز هم خود را معصوم از خطا و اشتباه، و مستغنی از تذکر و اصلاح بدانند. رویه این سایت دست‌کم این‌گونه نشان نمی‌دهد. به عنوان نمونه به یادداشت اعتراضی «تیتر باید از موضع مصاحبه درمی‌آمد» نوشته سرکار خانم «مریم بیدگلی» اشاره می‌کنم که به عنوان تذکری بر یک اشتباه در جعبه نظرات گذاشته شده و مدیر سایت آن‌را در ستون یادداشت‌ها منتشر کرد. به قول حضرت سعدی: «هیچ‌کس بی‌دامن‌ تر نیست در عالم ولی…» و با کمی شیطنت و قول کاشان نیوز: خلق می‌پوشند و ما در سایت خودمان منتشر می‌کنیم.
3 ــ اشتباه تایپی یک مسئله‌گریزناپذیر در کار رسانه‌ است. مثلا تایپ نام خانوادگی «مصلحی» به شکل «مصلی».  اهل تایپ حتما می‌دانند که یک نوشته با لحاظ بیشترین وقت و دقت باز هم خالی از این ایراد نمی‌تواند باشد. مگر آن‌که یک متن توسط یک نفر تایپ و توسط شخص دیگر اصلاح تایپی شود. البته با این وجود باز هم دقت بسیار زیاد همراه با صرف زمان نیاز دارد. در کار رسانه و خبر چون خبرها  داغ داغ و به قولی از تنور تایپ درآمده بلافاصله باید ارسال و راهی بازار نشر شود، فرصتی برای آن وسواس و دقت باقی نمی‌ماند. اینست که اغلب خبرها چند اشتباه تایپی گریزناپذیر دارد.
۴ ــ غلط املایی اما داستان دیگر و از بی‌سوادی نسبی نویسنده حکایت دارد. کاشان نیوز در تاریخ ۲۵ فرودین ۹۳ خبری با عنوان «کارگاه رایگان آموزشی تربیت هوش موسیقایی» منتشر کرد که در این خبر نویسنده کم‌سواد (علی مصلحی) واژه «اسلاید» را به شکل «اصلاید» نوشته بود. البته بلافاصله مخاطبین متذکر شده و این اشتباه اصلاح شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۳۳
علی مصلحی

به نظر می‌رسد چنان‌چه اصحاب و اهالی رسانه، توجهی به ادبیات و محتوای دقیق آن‌چه منتشر می‌کنند، نشان ندهند، بار این رکن چهارم دموکراسی همیشه کج خواهد بود و این بار کج که ناگفته پیداست نمی‌تواند به منزل برسد، لزوما نخواهد توانست آیینه‌ای دقیق و درست در مقابل دولت‌مردان و شهروندان بگیرد تا خود را در آن ببینند و عیوب خود را اصلاح و پیرایش کنند.
هیچ انسانی مصؤن ار خطا نیست. طبیعتا رسانه‌ای که توسط یک یا چند انسان اداره می‌شود هم مصؤن و پاکیزه از خطا نخواهد بود. اما می‌توان خطاها را دید و نشان داد و نسبت به اصلاح آن اقدام کرد.
 با این امید که توجه رسانه‌ها به ادبیات و محتوای منتشر شده توسط آن‌ها کمی «وسواس» و «دقت» بیشتری یافته و «صحت» فدای «سرعت» نشود و با امید بالاتری که رسانه به هدف و رسالت اصلی خود که «خبر رسانی صحیح و دقیق» است نزدیک بشود، چند خبر از رسانه‌های محلی‌ را با هم مرور و مورد نقد و نگاه دقیق‌تری قرار می‌دهیم:

 ۱ــ سازمان رفاهی تفریحی شهرداری کاشان، صبح چهارشنبه، ۹۳/۱/۲۷ خبری را با تیتر «برگزاری کرسی تلاوت قرآن کریم در خانه طباطبایی کاشان» به رسانه‌ها ارسال کرد.
یکم؛ «کرسی تلاوت قرآن» اگرچه می‌تواند معنایی معادل برگزاری آیین قرائت قرآن در یک روز و زمان مشخص باشد، اما انتخاب چنین تیتری برای آن آیین فاقد دقت و ظرافت لازم خبری است. مخاطب با خواندن چنین تیتری به ذهنش‌ می‌رسد که دست‌کم تا یک‌ماه در خانه طباطبایی کاشان مراسم تلاوت قرآن با حضور قاریان مشهور کشوری برگزار خواهد شد.
دوم؛ در بدنه این خبر که هدفش اطلاع مردم از وجود چنین آیینی و شرکت در آن هست، فقط اشاره شده که این مراسم روز چهارشنبه در خانه طباطبایی کاشان برگزار می‌شود. این‌که چه ساعتی؟ اصلا مشخص نیست. این نوع خبر نوشتن مردم را «مطلع» که نمی‌کند، هیج! سرگشته هم می‌کند. ناگفته نماند اگر قرار بود مردم به روابط عمومی یک اداره زنگ بزنند و ساعت خبر را بپرسند، پس فلسفه وجودی رسانه‌ها و ارسال خبر به آن‌ها چیست؟
این معضل در اغلب خبرهایی که از طرف این سازمان شهری برای رسانه‌ها ارسال می‌شود مشاهده می‌شود. یعنی فقدان عنصر دقیق «زمان». سردبیر اغلب رسانه‌های محلی هم بدون کمترین توجه به وظیفه «ویرایش» «پروریدن خبر» و اصلاح و تکمیل آن، و نهایتا بدون کمترین توجه به هدف انتشار یک خبر که «مطلع شدن شهروندان» باشد، عین خبر دریافتی را کپی و در رسانه خود منتشر می‌کنند.
۲ ــ پورتال خبری آران و بیدگل که از این به بعد من با عنوان اختصاری «ای‌بی‌نیوز» از آن یاد می‌کنم، پنج‌شنبه ۹۳/۱/۲۸ خبری با تیتر «مناقصه مسیر آران و بیدگل به محور قم – گرمسار برگزار شد+اسناد مناقصه» منتشر کرد.
اول این‌که مسیر یا خط ارتباطی آران و بیدگل به محور قم ‌ــ گرمسار، یک طرح یا پروژه است و باید تیتر به شکل: «مناقصه طرح مسیر ارتباطی آران و بیدگل به محور قم ــ گرمسار برگزار شد» نوشته می‌شد.
دوم؛ وقتی به خبر مراجعه می‌کنی، خبری از برگزاری مناقصه که تیتر از آن خبر می‌دهد، نیست، صرفا پروژه مناقصه با انتشار اسناد آن کلید خورده است. بعد از این کلیدخوردن، متقاضیان تقاضای خود را اعلام می‌کنند، بعد از خواندن تقاضا‌ها، چنان‌چه متقاضی واجد شرایط بود، برای شرکت در متاقصه پذیرفته و به وی ابلاغ می‌شود. پس از ابلاغ به همه متقاضیان، قیمت‌های پیشنهادی دریافت و طی یک مراسم ویژه و با حضور مقامات محلی و مسؤل و با اطلاع قبلی حالا مناقصه «برگزار» شده و خبر گزارش شده از این آیین می‌تواند «برگزاری» مناقصه باشد.
تیتر اتفاقی که اکنون افتاده می‌توانست این باشد:
 «اسناد مناقصه پروزه ملی خط ارتباطی آران و بیدگل به محور قم ــ گرمسار منتشر شد.»
 سوم این‌که؛ خبر از قول «یک منبع آگاه» نقل و گزارش می‌شود. در کار رسانه، خبری به نقل از یک «منبع آگاه» نقل می‌شود، که منبع خبر مورد اطمینان کامل رسانه هست. بنابراین رسانه از وقوع حادثه اطمینان دارد، اما انتشار خبر با نام منبع ممکن است برای وی به لحاظ امنیتی، سیاسی یا اجتماعی مشکل‌ساز باشد. غالبا مدل «منبع آگاه» در مورد بعض اتفاقاتی که تلاش می‌شود پشت‌پرده بماند و به رسانه‌ها راه پیدا می‌کند اتفاق می‌افتد، نه در مورد انتشار اسناد مناقصه یک پروژه که ملی است و انجام آن تاکنون یک پروسه زمان‌بر با مشارکت چندین وزارت‌خانه و چندین نماینده مجلس در چند دوره را به همراه داشته است.
 شوربختانه خبر با همین تیتر، ادبیات و اطلاعات عینا در پایگاه خبری نماینده مردم منطقه در مجلس شورای اسلامی بدون کمترین تغییری منعکس و منتشر شده است.
۳- خبرگزاری «ایمنا» وابسته به شهرداری اصفهان، سه‌شنبه ۹۳/۱/۲۶ خبر بازگشت پیکر مطهر دو تن از شهدای دفاع مقدس به شهر کاشان را با تیتر «بازگشت دو شهید کاشانی به آغوش خانواده» منتشر کرد. این یک تیتر ذهنی است و نویسنده تلاش نموده با استفاده از تخیل ادبیاتی، عطر پراکنده شده شهادت در شهر کاشان ــ با مراسم تشییع این دو شهید در شهر را ــ به نحوی زیبا و ادیبانه منعکس کند. اما حقیقت آنست که پیکر شهدا به آغوش خانواده ــ آن‌گونه که تیتر تلاش می‌کند ادیبانه نشان دهد ــ باز نمی‌گردند، به آغوش «میهن»، «وطن» یا «شهر» باز‌می‌گردند.

به اشتراک گذاری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۰۵
علی مصلحی

رسانه؛ تریبون مردم، یا بلندگوی دولت؟

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۲۶ ب.ظ

نه‌تنها مردم ایران، که مردم هیچ‌جای دنیا چندان علاقه‌ای ندارند که بدانند مثلا: خانم دکتر «معصومه ابتکار» معاون ریس‌جمهور و ریس سازمان حفاظت از محیط زیست تصادف کرده، مصدوم شده، در بیمارستان بستری شده و روند درمانی وی این‌گونه هست و آن‌گونه خواهد بود. فلان مقام از او عیادت کرد، فلان مقام در مورد روند درمانی او سفارش کرد. پزشکان و پرستاران و نیروهای خدماتی شاغل در بخشی که وی بستری شده، طی مدت بستری بودن ایشان، هم از خدمات استانداردتری برخوردار شدند و هم فرصت یافتند تا با تعداد قابل‌توجهی از مقامات کشوری عکس یادگاری بگیرند.

پرسنل بیمارستان در جریان عیادت خاتمی از معصومه ابتکار با وی عکس یادگاری انداختند

پرسنل بیمارستان در جریان عیادت خاتمی از معصومه ابتکار با وی عکس یادگاری انداختند

برعکس؛ همه مردم دنیا علاقه دارند بدانند که مثلا چرا و چگونه یک محیط‌بان بی‌نام و نشان در یک نقطه‌ای مورد ضرب و شتم یک شکارچی قرار گرفته‌است؟ اکنون این بنده خدا در کجاست و روند درمان و بهبودی او چه‌گونه است؟ آیا مقامات مسؤل حساسیت‌های ویژه در مورد روند درمانی وی به خرج داده‌اند یا نه؟ اگر نه مقصر چه کسی و در کدام قسمت بوده؟ و نهایتا سرنوشت سلامتی و پرونده او و ضارب چه خواهد بود؟ این علاقه ذاتی بشر است.
وظیفه اصلی و اصلا تنها و مهم‌ترین هدف و رسالت «رسانه» هم همین است که در مسیر همین علاقه ذاتی حرکتی کرده و ذائقه خبری، علاقه، حساسیت و کنجکاوی مردم را به همین سمت هدایت و راهبری نمایند. به عبارت دقیق کلمه «تریبون مردم و شهروندان باشند.»
 اما صاحبان قدرت به مرور زمان ذائقه خبری، علاقه، حساسیت و کنجکاوی مردم را تغییر داده و به دنبال آن رسانه‌ها به جای آن‌که پی‌گیر خبر «شهروندان» باشند، پی‌گیر خبر «دولت‌مندان» شده‌اند و در نتیجه مخاطب رسانه‌ای آن‌ها هم به جای آن‌که «شهروندان» باشند، «دولت‌مندان» می‌شوند و به دنبال آن در کشوری که دست‌کم ۵۰ میلیون شهروند باسواد دارد، تیراژ روزنامه می‌شود نهایتا ۳۰۰ هزار نسخه. یعنی به عدد دولت‌مندانی که تازه اصلا این روزنامه‌ها را نمی‌خوانند و فقط قشری از آن‌ها این روزنامه را می‌خوانند که حاکمیت آن‌ها را مامور کرده تا در روزنامه‌ها ذره‌بین به‌دست بگردند و اگر نقدی و اعتراضی یافت شد، بلافاصله آن را کشف و اطلاع دهند تا در دم نسبت به خفه کردن آن اقدام شود.
نتیجه طبیعی چنین فرایندی می‌شود این‌که دولت به روزنامه‌ها در قبال نقد نکردن برنامه‌های آن‌ها، یارانه و پاداش می‌دهد و همین تیراژ اندک نیز هفته به هفته به دفا‌تر روزنامه مرجوع می‌شود.
اما اگر رسانه در نقش اصلی خود، تریبون مردم و شهروندان باشد، توسط مردم مورد اقبال قرار گرفته، خریداری و مطالعه می‌شود و هرچه بیشتر سخن و خبر مردم را منتشر کند، میزان اقبال مردم نسبت به آن افزایش یافته و در نتیجه تیراژ آن‌ هم بالا می‌رود. نتیجه بدیهی این اقبال و استقبال و افزایش مخاطب و تیراژ، رساتر شدن صدای مردم خطاب به دولت و آیینه‌ای که دولت می‌تواند و باید خود را در آن ببیند و نسبت به اصلاح نقص‌های خود اقدام کند، می‌شود.

دفتر مرکزی روزنامه یومیوری در توکیو

دفتر مرکزی روزنامه یومیوری در توکیو

این ظرفیت ارزش‌مند در کشورهای توسعه‌یافته مورد توجه قرار گرفته و به آن بها داده شده است. به عنوان مثال در کشور ژاپن تیراژ روزنامه «یومیوری_شیمبون» به ۱۰ تا ۱۵میلیون نسخه در روز (بسته به رویدادهای مهم روز) می‌رسد. این روزنامه تریبون و انعکاس‌دهنده اخبار مردم است. وضعیت بسامان اقتصادی و توسعه در کشور ژاپن که از شدت عیان بودن نیازی به بیان ندارد.
 اما در کشورهایی که برای توسعه دست و پا می‌زنند و همیشه هم درجا می‌زنند و نمی‌رسند، تیراژ روزنامه خیلی بالا باشد، نهایتا ۱ میلیون نسخه در روز است. آن‌هم تریبون اخبار دولتی و گرفتار در چرخه سانسور و انتشار و فروش نرفتن و برگشتن به چاپ‌خانه برای خمیر شدن. رسانه‌هایی بدون مخاطب، شهروندانی بدون تریبون، و بار کجی که همچنان می‌رود و به منزل نمی‌رسد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۶
علی مصلحی

بازتاب بداخلاقی

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۳۴ ب.ظ

واژه «دُم» در ضرب‌المثل «پا روی دم کسی گذاشتن» معنی حقیقی ندارد و مجازن به معنای کاری به کار کسی داشتن و عصبانی کردن اوست. فراوان هم در میان مردم مورد استفاده قرار می‌گیرد و اشکالی هم ظاهرن بر آن مترتب نیست.
با این‌حال، کسی این ضرب‌المثل و یا مشابه آن‌را در مورد فردی که شخصیت محترمانه‌ یا فرهیخته‌گی ویژه‌ای دارد و… به‌کار نمی‌برد. چه آن‌که بکار بردن آن تداعی کننده بی‌ادبی یا توهین خفیف است.
 این یک رسم محترمانه است و آدم‌های مبادی آداب به شدت به آن پای‌بند هستند.
 تردیدی نیست که وقتی در روابط معمولی بین انسان‌ها، رعایت این‌گونه از ادب و احترام لازم و نشانه شخصیت رعایت کننده است، رعایت آن در جایی که کمی از قلمرو شخصی فرا‌تر و عمومی‌‌تر است، نه تنها شایسته که بایسته هم هست و شاید بعض مواقع عدم رعایت این ادب، محرومیت‌هایی را برای یک بی‌توجهی به دنبال داشته باشد. قلمرو عمومی می‌تواند آثار یک توهین خفیف را تشدید کند و نتایج ناگواری به دنبال داشته باشد.

سایت «بازتاب» که تلاش می‌کند چهره‌ای تقریبن متفاوت از فضای رسانه‌ای محافظه‌کاران رسمی از خود به نمایش بگذارد، و بیشترین تلاش خود را بر افشاگری باندهایی در حاشیه امن قدرت قرار داده است، لازم است برای اثبات حسن نیت خود، بیش از سایر رسانه‌ها و مطبوعات به رعایت بعض اصول اخلاقی و حرفه‌ای در حوزه رسانه وفادار بوده و دقت و وسواس بیشتری به خرج دهد.
 این سایت، هفته قبل در مطلبی که تعرض تلویحی به جایگاه اقتصادی  «موتلفه اسلامی» در آن مشهود بود، با تیتر «آقای احمدی‌نژاد اگر جرات دارید پا روی دم موتلفه بگذارید،» پا را از حدود اخلاق و ادب و احترام، فراتر گذاشته و با تمسکبه یک ضرب‌المثل متداول، اما حاوی کلماتی با بار منفی ــ که استفاده آن در قلمرو شخصی با کمی تخفیف شاید مشکلی نداشته باشد اما در قلمرو عمومی نشانه مستقیم توهین است ــ به این گروه و منسوبین به آن توهین کرد.

 رسانه حق قضاوت بر علیه سوژه، یا  جانبداری از آن را ندارد و فقط می‌تواند در مورد سوژه اخبار صحیح، دقیق و درست بدهد. قضاوت متعلق به مخاطبین و در عهده محاکم قضایی است.
 با این توضیح، در حالی که هیچ‌گونه جرمی در مورد «موتلفه اسلامی» به‌عنوان یک شخصیت حقوقی، و و اعضای آن به عنوان اشخاص حقیقی، اثبات و اعلام نشده و حتی اتهام مشخصی هم متوجه آن‌ها نیست، تنظیم تیتر با رویکرد منفی، از ریشه غلط و خلاف اصول اخلاق است و با فرض ثابت شدن جرم هم، استفاده از الفاظی که توهین‌آمیز تلقی می‌شوند، خلاف اصول حرفه‌ای رسانه است.
مرتبط:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۳۴
علی مصلحی

«گمانه‌» شایعات را بی‌رنگ می‌کند

شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۱، ۰۱:۴۸ ب.ظ

کم‌تر ایرانی است که شایعاتی از قبیل: «سردر سازمان ملل شعر “بنی‌آدم اعضای یک‌دیگرند” نوشته شده» (+)، «پروفسور “حسابی” و “اینشتین” رفیق گرمابه و گلستان بوده و با هم مراوده علمی داشته‌اند»(+)، «روز ۲۹ اکتبر به نام روز جهانی کوروش نام‌گذاری شده است»(+) و اخباری از این دست را نشنیده باشد و در دل احساس غرور و خوشحالی نکرده باشد.

اما این‌که این اخبار ــ‌ که کمی باور آن سخت است‌ــ صحیح است یا نه، ظاهرا دغدغه خیلی از افرادی که آن‌را می‌شنیده‌اند نبوده و به همین دلیل بلافاصله آن‌را با خوشحالی و غرور منتشر می‌نموده‌اند.

انتشار وسیع و عمومی آن باعث شده باورپذیری آن هم کمی آسان‌تر شده و کم‌تر کسی به فکر راست‌آزمایی آن‌ها باشد.
اما حقیقت آن‌است که اکثر این خبرها دروغ و شایعه و ساخته و پرداخته ذهن خیال‌پرداز و رویاپرور بعضی از مردم است و متاسفانه بسترهای گسترش و فراگیری آن هم کمی نزد ایرانیان فراهم‌تر.

سایت «گمانه» که در صفحه «درباره ما» توضیح زیادی در مورد خود نداده و فقط به نوشتن گزاره «ستاد مبارزه با چرندیات» بسنده کرده‌است، سایتی است که تلاش می‌نماید ته‌توی خیلی این شایعات را در‌آورده و از چهره حقیقت خرافه‌زدایی نماید.
  صفحه‌ای هم با همین نام یعنی «ستاد مبارزه با چرندیات» در فیس‌بوک دارد که خوش‌بختانه تا کنون حدود ۶۴۰۰۰ نفر آن را می‌پسندند و مطالب آن‌را دنبال می‌کنند.
 دست‌اندرکاران این سایت، با جدیت تحسین‌برانگیزی تلاش می‌کنند، اخبار و شایعاتی که باور آن سخت به نظر می‌رسد، اما در سطح وسیعی در بین مردم سینه به سینه نقل و باورپذیر شده، یا از طریق شبکه‌های اجتماعی و وبلاگ‌ها و یا حتی سایت‌ها و خبرگزاری‌های موجه به انتشار و فراوانی آن دامن‌زده‌شده را، مورد کنکاش و دقت بیش‌تری قرارداده، و با جست‌‌وجوی کسی که خبر یا شایعه را از قول او نقل می‌کنند، و اسناد، اماره‌، یا قرینه‌هایی که می‌تواند به کشف حقیقت کمک کند، صحت آن‌را راست‌آزمایی نموده و نهایتا خبر صحیح را در اختیار مخاطبان خود قرار دهد.

 تلاشی که به‌واسطه آن خیلی از شایعات بی‌ریشه و فراگیر و منتشرشده در بین مردم رنگ باخته و کذب‌بودن آن اثبات می‌شود.
 روش کاری دست‌اندرکاران این مجموعه که برای کشف حقیقت یک خبر و شایعه انواع ابزار‌ها و اسناد در اختیار را مورد استفاده قرارداده و پازل‌های تاریخی و جغرافیایی یک خبر را به‌منظور کشف حقیقت با دقت و وسواس ظریفی کنار هم می‌چینند تا به چهره واقعی حقیقت دست یابند ستودنی و شایسته تحسین، پشت‌گرمی و دست‌مریزاد است. خصوصا در فضا و شرایطی که شبکه‌های اجتماعی امکان نشر این‌گونه شایعات و چرندیات را به‌آسانی فراهم ساخته و شوربختانه در بین جماعت ایرانی، بستر گسترش این‌گونه چرندیات و خرافات و شایعات نیز فراهم‌تر است.

 جای خالی این سایت به‌شدت احساس می‌شد و اکنون که دوستان قدم پیش گذاشته و کار را آغاز نموده‌اند باید برای‌شان آرزوی موفقیت نموده و خدا قوت گفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۱۳:۴۸
علی مصلحی

آیت‌الله «خمینی» آن‌گونه که بود

دوشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۱، ۱۱:۵۸ ق.ظ

در زمان حیات آیت‌الله «خمینی» در دهه شصت، ماهنامه «پاسدار اسلام» در سرفصلی با عنوان «سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام خمینی» از زبان هم‌راهان وی، خاطراتی را نقل و منتشر می‌نمود.
مجموعه این خاطرات پراکنده به شکل کامل‌تر، به‌علاوه بعضی از خاطرات دوران قبل از انقلاب آن مرحوم، بعد‌ها توسط «محمدحسین رحیمیان» یکی از اعضای دفتر وی، در قالب ده فصل به‌عنوان «یاد‌ها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی» با نام «در سایه آفتاب» تدوین و منتشرشد که تاکنون ۱۱بار تجدیدچاپ شده و به چند زبان زنده دنیا نیز ترجمه شده‌است.

در قسمتی از این خاطرات درباره یک تابلویی نقاشی منسوب به دوران نوجوانی پیامبر اسلام و واکنش آیت‌الله «خمینی» به آن تابلو، نویسنده داستانی را نقل می‌کند که شنیدنی و قابل‌توجه، و از طرفی، نیازمند تجدید نظر جدی در بلندمرتبه‌سازی‌های کاذب از آن مرحوم، ناشی از قضاوت‌ها و برداشت‌های سطحی، در سایه روشن‌شدن بعضی از مسائل است.

«رحیمیان» می‌نویسد: «یک تابلوی نقاشی از چهره منسوب به دوران نوجوانی پیامبر(ص) برای حضرت امام به دفتر آوردند. مدتی نسبتاً طولانی، در دفتر ماند و در این‌که خدمت امام ببرم، آیا خوش‌َشان می‌آید یا خیر، تردید داشتم. به تصور قیاس با عکس‌های نقاشی‌شده از پیغمبر(ص) و حضرت امیر(ع) که نوعا به‌دلیل نامربوط‌بودن آن‌ها مورد توجه اهل معنی قرار نمی‌گیرند. ولی به هر حال، تصمیم گرفتیم برای ادای امانت، آن‌را نزد معظم‌له ببریم. تابلو به‌دست این‌جانب بود که متوجّه شدم حضرت امام به آن خیره شده‌اند. گفتم: این عکس معروفی است که منسوب به پیغمبر اکرم(ص) است و متوقّع بودم که طبق معمول، در بسیاری از موارد بفرمایند: “ببرید”؛ ولی بدون تأمل فرمودند: “بگذارید اینجا”. و اشاره کردند به طرف بالای اتاق‌ِشان. تابلو را در کنار دیوار گذاشتم. روز بعد که مشرف شدیم، عکس را در اتاق ندیدیم و دیگر اطلاعی از آن نداشتیم که چه شده‌است و بعد از مدتی که حضرت امام، دچار بیماری قلبی جدیدی شدند، بعد از بیمارستان به خانه منتقل شدند و طبعاً برای مدتی به محل و اتاقی که هر روز برای کار‌ها و ملاقات تشریف می‌آوردند، نیامدند. به‌همین جهت، ما برای اولین‌بار، برای انجام‌دادن کار‌های‌ِمان به اتاق اصلی – که محلّ زندگی شخصی امام بود -، مشرّف شدیم. اولین چیزی که در آن اتاق توجّه ما را جلب کرد، ‌‌‌‌ همان تابلو بود که در آن‌جا قرارداده شده بود آن هم در نقطه‌ای که درست روبه‌روی امام و مقابل تختی بود که ایشان روی آن می‌نشستند و سرانجام، این عکس تا آخر زندگی ایشان در آن مکانْ باقی بود. این عکس، تا آن‌جا مورد علاقه امام (ره) بود که برای آزمایش شخصی که مدعی ارتباط با امام زمان(عج) بود، یکی از سه موضوع سؤال آن حضرت برای کشف حقیقت بود و هم‌چنین شنیده‌شد که غزل معروف: “من به خال لبت‌ ای دوست گرفتار شدم…” را حضرت امام، تحت‌تأثیر شِمای این عکس سروده‌اند. گرچه ظاهرا عامل اصلی علاقة حضرت امام به این عکس، انتساب آن به رسول اکرم(ص) و احتمال آن‌که بر حسب نقل، اصل آن به وسیله راهبی که آن حضرت در مسیر مسافرت به شام، به او برخورد کرده، ترسیم شده باشد، لیکن گوئی که حضرت امام در این عکس چیزی فرا‌تر از یک احتمال ضعیف تاریخی را یافته بودند.»

آقای «رحیمیان» با این قرینه که «عکس‌های نقاشی‌شده از پیغمبر (ص) و حضرت امیر (ع) که نوعا به دلیل نامربوط بودن آن‌ها مورد توجه اهل معنی قرار نمی‌گیرند»، ضمن توجه مخاطب بر «اهل معنی بودن» آیت‌الله «خمینی» و تاکید بر اشاره وی که: «گفتند «بگذارید این‌جا» و روایت‌ها و نیت‌خوانی‌های بعدی که: «عکس مورد علاقه امام» و «ابزار آزمایش شخصی که مدعی ارتباط با امام زمان بود» و «منبع الهام آن مرحوم برای سرودن غزل معروف»، تصریح می‌کند که این عکس با آن نقاشی‌ها تفاوت اساسی دارد و یک عکس معمولی نیست.

آقای «رحیمیان» خودش نیز قبل از این نیت‌خوانی و قضاوت، تحت تاثیر قرارگرفته به‌طوری که هنگام تحویل آن به آیت‌الله «خمینی» آن‌را این‌گونه معرفی می‌کند: «این عکس معروفی است که منسوب به پیغمبر اکرم(ص) است.»

تصویر جوان تونسی از قاب دوربین عکاس جمهوری چک (راست)، بازسازی آن (وسط) و انتشار عمومی آن به نام پیامبر (چپ)

این خاطره مربوط به سال‌های پایانی حیات آیت‌الله «خمینی» و دستِ‌کم ۲۵ سال پیش است.
۲۵سال پس از آن اتفاق و آن قضاوت‌های سطحی و نیت‌خوانی‌ها، اکنون سایت «شیعه‌آنلاین» در گزارشی پرده از حقیقت آن تصویر برمی‌دارد و روشن می‌کند که آن «نقاشی»، نه‌تنها توسط راهبی که آن حضرت در مسیر مسافرت به شام، به او برخورد کرده، ترسیم نشده، بلکه یک «عکس» و تصویر یک جوان تونسی بوده که توسط یک عکاس دوره‌گرد اروپایی با نام «لهنرت»(Lehnert) تهیه‌شده و بعدها با کمک ابزارهای نوین به آن شکل تبدیل و به‌عنوان تصویر دوران نوجوانی پیامبر اسلام معرفی و روی آن تبلیغ می‌شده‌ است.

اکنون پرسش این‌است که چگونه تصویر یک جوان تونسی از دوربین یک اروپایی به میان کشورهای اسلامی می‌آید، و با نام پیامبر اسلام منتشر می‌شود؟

از طرفی لازم است بررسی شود که چگونه این تصویر جعلی سر از دفتر رهبر ایران در‌می‌آورد و چه کسی این تابلو را برای رهبر انقلاب آورده که رد امانت او آن‌قدر مهم است، که باید ادا شود.
 شکی نیست که صاحب این امانت باید حتما آدم مهمی باشد، که نمی‌شده از ادای آن به‌سادگی صرف‌نظر کرد.

گذشته از همه این‌ها، عموما تصویری که امثال آقای «رحیمیان» تلاش می‌کنند از آیت‌الله «خمینی» معرفی کنند، آن‌گونه که بعضی از خاطرات آن مرحوم نشان می‌دهد، مورد تایید خود وی نیز نبوده‌است. تصویر آدمی که شدت «اهل‌معنی‌بودن» او آن‌قدر وسیع است که می‌تواند از ورای یک تصویر صحت و سابقه تاریخی آن را تشخیص‌داده و تحت تاثیر آن شعر بسراید، همه بلندمرتبه‌سازی‌های خیالی و افسانه‌بافی‌های امثال آقای «رحیمیان» است.

این بلند‌مرتبه‌سازی‌ها در به‌ترین حالت، حکم دفاع بدی را دارد که اگر قادر به دفاع منطقی از شخصیت آیت‌الله نباشد، حکم حمله به آن مرحوم را داشته و تخریب وی را به‌دنبال دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۱ ، ۱۱:۵۸
علی مصلحی

پذیرش اشتباه و تصحیح آن وظیفه اخلاقی یک رسانه است. یک رسانه هر جا متوجه شد اشتباه کرده، باید بلافاصله به مخاطبان خود بگوید که اشتباه کرده و فورا اشتباه خود را تصحیح کند. راه درست تصحیح اشتباه این است که گفته شود چه چیزی اشتباه بوده و اکنون تصحیح شده.
حذف یک خبر اشتباه و درج خبر صحیح به جای آن، بدون توضیح به مخاطبان خصوصن در دنیای آنلاین، افزودن خطا بر خطای قبلی است. باید اگر دستِ‌کم خبر قبلی حذف می‌شود، به مخاطبین توضیح داده شود که یک خبر اشتباه به دلیل فوریت و شتاب و فداشدن «صحت» به خاطر «سرعت» به فلان شکل منتشر شده بود که اکنون به این شکل تصحیح می‌گردد.
 با این توضیح مخاطب یک پیشینه از سیر درج خبر در اختیار دارد و گیج نمی‌شود. خصوصا که در دنیای آنلاین، در کم‌ترین زمان ممکن، خبر‌ها توسط شبکه‌های اجتماعی رصد و در تیراژی وسیع منتشر می‌شود.

سایت «بازتاب» امروز شنبه ۹ دی‌ماه در خبری کوتاه و فوری گزارش کرد که بانو «احترام‌السادات نواب صفوی» مادر «زهرا رهنورد» درگذشت.
 این خبر بلافاصله در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و چند رسانه‌ دیگر نیز به نقل از این سایت آن‌را بازنشر نمودند. به فاصله کم‌تر از یک ساعت و در حالی که لینک‌های این خبر با‌‌‌ همان اطلاعات روی شبکه‌های اجتماعی ارسال و منتشر شده بود، «بازتاب» بدون کم‌ترین توضیحی خبر قبلی خود را به شکل «پدر زهرا رهنورد درگذشت» اصلاح و با حذف کامنت‌های مربوط به خبر قبلی، خبر اصلاح شده را روی خروجی خود حفظ نمود و اصلا هم به روی خود نیاورد که تا کم‌تر از یک ساعت قبل این خبر، تیتر، عکس و اطلاعاتی متفاوت و صددرصد غلط را به مخاطب ارائه می‌نموده است.

این رفتار بی‌احترامی آشکار به مخاطبین است، اما پیش از آن‌که به زیان مخاطبین باشد، زیان رسانه را به‌دنبال دارد.
 یک توضیح و عذرخواهی کوتاه و معمولی می‌تواند اعتماد صدمه‌دیده مخاطب را به سادگی ترمیم کند، اما این غفلت به‌شدت به اعتماد مخاطب لطمه زده و او را به سوی رسانه‌های دیگر متوجه می‌نماید.
 
«بازتاب» کم‌تر از یک هفته پیش نیز، یک خبر اشتباه دیگر را منتشر نموده و چند سایت دیگر نیز‌‌ همان خبر را به نقل از بازتاب منشتر نموده بودند. خبری که راست‌آزمایی آن به دلیل سهل‌الوصول و در دسترس‌بودن منابع کار بسیار آسانی بود، اما این راست‌آزمایی انجام نشده و کار دست «بازتاب» داده بود.
اشتباه امروز «بازتاب» بلافاصله سوژه خبری رسانه‌های رقیب این سایت شد تا با مانوردادن روی آن با آب و تاب ارزش‌های حرفه‌ای و قابل توجه و شایسته این سایت را در حاشیه یک لغزش، کم رنگ نشان دهد. در حالی‌که یک تصحیح اشتباه حرفه‌ای ضمن تضمین اعتبار سایت، چنین فرصت و بهانه‌ای را هم به رسانه رقیبی نمی‌داد که خودش کارنامه قطوری از چنین خطا‌ها را در پرونده دارد.

پی‌نوشت:
سایت بازتاب ساعاتی پس از تصحیح بدون توضیح خبر، توضیح و عذرخواهی خود را به خبر اضافه نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۱ ، ۱۳:۵۷
علی مصلحی

در ستایش و حُرمت اعتماد

يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۴۴ ق.ظ
«اعتماد» یکی از مهم‌ و اصلی‌ترین سرمایه‌های انسانی است. این سرمایه به سختی فراهم‌ می‌شود، اما بعید نیست که به آسانی و با یک یا چند بی‌احتیاطی مختصر از دست برود. البته سخت است پذیرفتن این که هر اعتمادی بدون توجه به عمق و اعتبار آن به آسانی از دست برود.

شاید بتوان گفت سرمایه اعتمادی که «بادآورده» نباشد و با جدیت و تلاش و صداقت و تعهد و وفاداری مستمر در رفتار، فراهم شده باشد، قدر آن‌ هم‌واره دانسته می‌شود و به‌سادگی در دام بی‌احتیاطی‌های سطحی گرفتار نمی‌شود.

در روزنامه‌نگاری، «اعتماد» اصلی‌ترین نقش را در چندین سطح بازی می‌کند. اعتماد مخاطبین به صداقت رسانه. اعتماد خبرنگاران به منابع. اعتماد منابع به صداقت رسانه برای حفظ امنیت شخصی و حفظ اسرار آن‌ها. اعتماد متقابل خبرنگاران و گزارش‌گران، به دبیران سرویس و سردبیر و مدیران رسانه و… این‌همه نشان می‌دهد که در این حوزه «اعتماد» تا چه پایه ارزش، و تا چه اندازه نقش پررنگ و برجسته‌ای دارد.
حفظ این «اعتماد» یکی از ظرفیت و ظرافت‌های خاص کار روزنامه‌نگاری و رسانه است.

اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری نیز، با جدیت توصیه می‌کند: برای اعتمادی که طرف مصاحبه به رسانه شما نموده و با شما مصاحبه می‌کند احترام بگذارید. اگر حین مصاحبه حرف‌هایی زد و درخواست نمود که در اصل مصاحبه و رسانه منعکس و منتشر نشود، به تعهد خود در این زمینه وفادار بمانید.

گمان نمی‌کنم هیچ اصل یا تبصره‌ای در روزنامه‌نگاری وجود داشته باشد، که به روزنامه‌نگار اجازه دهد گفت‌وگو‌های «خصوصی» ردوبدل شده بین روزنامه‌نگار و منبع را بدون اجازه منبع ضبط نموده، و پس از آن در اختیار وکیل مدعی طرف بگذارند و بعد از وکیل بخواهند و توقع داشته باشند، آن‌ها را محفوظ داشته و منتشر ننماید. گمان نمی‌کنم یک وکیل به صحبت‌های محرمانه طرف ادعای موکل خود برای تفنن و تفریح نیاز داشته باشد. وکیل این حرف‌ها را برای اثبات ادعای‌های خود در دادگاه می‌خواهد و اگر به درد محکمه نخورد، می‌توان به‌واسطه آن در سطح عموم با آبروی رقیب بازی کرد. این اخلاقا مذموم است. زشت است، کریه است، بنیان اعتماد و وفاداری و تعهد و اخلاق را برباد می‌دهد. موردی این‌چنین در یک رسانه، می‌تواند برای آبروی رسانه در معنای کلان آن مخاطره‌آمیز باشد.

ضروری است در چنین شرایطی رسانه‌ها برای جلوگیری از سرایت این بداخلاقی به مجموعه خود، و حفظ اعتبار رسانه، بداخلاقی صورت‌گرفته را نکوهش و محکوم نمایند.

بعضی از جریانات خاص رسانه‌ای و هنری، که کم‌ترین قرابتی با آرمان‌های جنبش سبز نداشتند، طی دو سه سال گذشته، با‌رها از ظرفیت‌ها و اقبال عمومی جنبش استفاده نموده، و شوربختانه همین ظرفیت‌ها را برای تخریب و تضعیف جنبش به‌کار گرفتند و در این مسیر هرگاه لازم شد، «اخلاق» را قربانی نمودند.
 بدون تردید، برای آن‌که آتش بداخلاقی طیف ناچیزی از رسانه‌های اپوزوسیون، دامن‌گیر سازمان رسانه‌ای جنبش سبز و قابلیت‌های ارزش‌مند آن نشود، لازم است بلافاصله در قبال آن موضع گرفته و به شدت نسبت به محکومیت و نکوهش آن اقدام نمایند.

عدم توجه به وفاداری در قول و گفتار، ضبط صدای طرف گفت‌وگو بدون اجازه و اطلاع وی، و عدم حفاظت از صدای ضبط شده، یا انتشار هم‌راه باشیطنت آن از طرف هرکس و برعلیه هر کسی باشد،  کریه و زشت است و مذموم و محکوم.
شاملو سروده‌است:

دیدم آنان را بی‌شماران
که دل از همه سودایی عریان کرده بودند
تا انسانیت را از آن
عَلَمی کنند ـ
و در پس آن
به هر آن‌چه انسانی‌ست
تف می‌کردند !

دیدم آنان را بی‌شماران
و انگیزه‌های عداوت‌ِشان چندان ابلهانه بود
که مردگان عرصه‌ی جنگ را
از خنده
بی‌تاب می‌کرد
و رسم و راه کینه‌جویی‌شان چندان دور از مردی
و مردمی بود
که لعنت ابلیس را
بر می‌انگیخت …
(احمد شاملو،سرود پنجم ـ۸ دفتر آیدا در آینه)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۰۸:۴۴
علی مصلحی