وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱۲۷ مطلب با موضوع «جامعه» ثبت شده است

پلیس

چهارشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۸۸، ۰۳:۳۳ ق.ظ

خبرگزاری ایسنا در روز شانزدهم آبان‌ماه گزارش داد که گشت انتظامی قیامدشت هنگام گشت در منطقه استحفاظی خود پس از مضنون‌شدن به سه خودرو که در حاشیه خیابان متوقف بودند، متوجه شد که شش نفر در حال تجاوز به یک زن هستند. در این رابطه پرونده‌ای تشکیل و هر شش نفر تحویل مقامات قضایی شدند.

شاکی پرونده که زنی ۳۲ ساله و خانه‌دار است به قاضی «رضوانفر» گفت: «ساعت ۷ شب در حال رفتن به سمت خانه بودم که در حوالی خیابان خاوران، راننده‌ی یک خودروی پراید برایم ایجاد مزاحمت کرد. به او توجه نکردم اما در یک لحظه راننده از خودرو پیاده شد و با تهدید چاقو مرا سوار کرد. پس از طی مسیری، یک جوان دیگر نیز سوار خودرو شد و مرا به نقطه‌ای متروکه در حوالی قیامدشت بردند. در آن‌جا نیز دو نفر دیگر به آن‌ها ملحق شدند و در کنار جاده خاکی در داخل ماشین اقدام به تجاوز کردند.»

وی ادامه داد: «در همین حین رانندگان دو ماشین نیز که در حال عبور از جاده بودند متوقف شدند و با معرفی خود به عنوان مامور قصد داشتند از چهار جوان اخاذی کنند که بعد از چند دقیقه آنان نیز به چهار نفر دیگر پیوستند و مرا مورد تجاوز قرار دادند.»

بر اساس گزارش «ایسنا» این اتفاق باید در روز سیزدهم‌آبان یعنی روزی که حضور سنگین نیروهای انتظامی و سپاه و بسیج از صبح زود برای جلوگیری از حضور پررنگ حامیان «جنبش سبز» و تحرکات احتمالی آن‌ها در تمام خیابان‌های شهر تهران احساس می‌شد و نیروهای مذکور بدون استراحت در خیابان‌های تهران به ماموریت تنبیه نیروهای معترض به وضعیت موجود مشغول بودند، اتفاق افتاده باشد.

حالا تصور کنید در ساعتی که این اتفاق دردناک در حاشیه یک خیابان تهران اتفاق می‌افتاد، مجموعه نیروی انتظامی که موظف بود در این ساعت در پست خدمتی خود حضور داشته باشد به مرخصی تشویقی بابت حضور موفقیت‌آمیز امروز صبح تشریف می‌برده است.

در چنین شرایطی تکلیف شهروندانی که برای امنیت خود و خانواده‌هایشان هر ماه مبالغی از حقوق‌ِشان به‌عنوان مالیات به صندوق مالیاتی دولت واریز می‌شود اما در موقع لزوم و نیاز به داشتن حاشیه امنیت، از حضور پلیس خبری نیست، چیست؟

این اتفاق تنها نمونه‌ای از خروار‌ها اتفاقی است که این‌روز‌ها به سبب تعاریف جدید از وظایف نیروی پلیس اتفاق می‌افتد و خبر آن اجازه رسیدن به افکار عمومی را پیدا می‌کند.
 اضافه کنید به این‌ها خبرهایی که اجازه رسیدن به گوش افکار عمومی را پیدا نمی‌کنند و یا قربانیان به دلیل حفظ ته‌مانده آبروی باقی‌مانده خود اجازه انتشار آن را نمی‌دهند.

راستی به کجا می‌رویم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۸۸ ، ۰۳:۳۳
علی مصلحی

چوپانان دروغ‌گو ۸

جمعه, ۱ آبان ۱۳۸۸، ۰۲:۱۰ ق.ظ


احکام چند تن از مته‌مان دادگاههای موسوم به «کودتای مخملی» صادر شده و در بین نام‌های مطرح‌شده نامی از سران اصلاح‌طلب متهم و زندانی به چشم نمی‌خورد.
 میزان جرم افرادی که حکم محکومیت‌ِشان صادر شده است نیز ـــ بر اساس آن‌چه به شکل علنی از رسانه ایران نمایش داده شد ـــ بسیار کم‌تر از سران اصلاح‌طلب متهم و زندانی است.

شکی نیست که مبنای صدور احکام قضایی اخیر اعترافات متهمان در مقابل قاضی دادگاه به‌عنوان مرجع صدور حکم و اداره‌کننده دادگاه به‌طور اخص، و آنان‌که که بیننده تصاویر تهیه‌شده از نمایش‌گاه‌ها بودند به‌عنوان افکار عمومی بطور اعم، بوده است.
صدا و سیمای ایران به‌همراه مقامات قضایی به خواست دولت‌مردان ایران با تهیه تصاویر از اعترافات و فرایند برگزاری دادگاه‌ها عملا سعی نمودند ضمن همراه‌نمودن افکار عمومی با خود، تایید افکار عمومی را برای احکام صادره به نفع عدالت تعریفی خود مصادره نمایند.
 در آینده نیز احکام سران اصلاح‌طلبی که در مقابل قاضی و دوربین تلویزیون به اتهامات وارده اعتراف نمودند صادر خواهد شد.

در چنین فرایندی تکلیف دادگاه با آنان‌که اتهامات وارده را نپذیرفته و حاضر به اعتراف نشدند چیست؟ و چگونه می‌توان موافقت و تایید افکار عمومی را پشتوانه صدور حکم برای اعتراف یا اقراری نمود که افکار‌ عمومی آن اعتراف را مشاهده ننموده است؟

افکار عمومی عملا و به عینه مشاهده نموده‌اند که در پروسه محاکمه آقایان «عبداله رمضانزاده» و «محسن صفایی فراهانی» و «احمد زیدآبادی» در مقابل دوربین‌های صدا و سیما و قاضی دادگاه به هیچ جرم کرده یا نکرده اعتراف ننمودند و لاجرم وقتی دلیلی مستندی هم بر محکومیت‌ِشان موجود نیست (چه آن‌چه اگر موجود بود قاضی یا دادستان هنگام انکار در محضر دادگاه بر علیه آن‌ها برای رد انکار، آن‌چنان که رویه کار دادگاه‌ها است به آن‌ها خصوصا و به افکار عمومی عموما اعلام می‌کرد) باید هرچه سریع‌تر آن‌ها آزاد و بازداشت‌کنندگان آن‌ها بدون دلیل می‌توانند و باید راسا توسط مدعی‌العموم تحت پیگرد قرار گیرند.
 قسمت اخیر پیش‌کش حضرات. جالب خواهد بود که متولیان دادگاه و برگزارکنندگان نمایش عمومی دادگاه حالا باید به افکار عمومی جواب دهند که:
 ۱- چرا علیرغم عدم اعتراف نام‌بردگان فوق، تاکنون هیچ تصمیمی برای آزادی آن‌ها صورت نگرفته؟
 ۲- اگر عدم اعتراف آن‌ها به معنای عدم مجرمیت نیست، چرا تاکنون اسناد جرم به افکار عمومی اعلام و یا به فرض محرمانه‌بودن افکار عمومی توجیه نشده؟
 ۳- فردا و فردا‌ها، دادگاه و متولیان امر با احکامی که بر علیه آن‌ها صادر و علیرغم تمام قوانین حقوقی و قضایی ملی و بین‌المللی احکام به مرحله اجرا هم خواهد گذاشت، چه پاسخی برای افکار عمومی که عملا خودشان بر علیه خودشان بسیج نموده‌اند و طلیعه‌هایش از هم‌اکنون قابل مشاهده است خواهند داشت؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۸۸ ، ۰۲:۱۰
علی مصلحی

ماهند این مردم

يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۸۸، ۰۱:۲۷ ق.ظ

ساعت ۹/۴۵صبح می‌رسم تهران. بلافاصله خودم را می‌رسانم به مترو. متروی میرداماد را سوار می‌شوم. خیلی خبری نیست. یعنی نه واگن‌ها شلوغ است و نه در این جمعیت اندک آثاری از دست‌بند، شال یا یک نماد سبز مشاهده می‌شود.
اما می‌رسیم به ایستگاه پانزده خرداد که صدای زیبای «یاحسین میرحسین» در داخل ایستگاه به گوش می‌رسد و پس از توقف، همه سوار می‌شوند و «یاحسین میرحسین» را با خود به واگن می‌آورند.

ساعت ۱۰صبح است. ایستگاه طالقانی پیاده شده‌ام و پیاده به سمت میدان هفت تیر می‌روم. با دوستم ساکن خیابان فرجام تهران تماس می‌گیرم و با او برای یک ساعت دیگر تقاطع شهید بهشتی و وزرا قرار می‌گذارم.
 صحبت‌م تمام نشده که گارد ضدشورش با تعداد قابل‌توجهی به سمت میدان در حرکتند. سریع می‌شوم شاید خبری باشد. نرسیده به میدان صدای بلند و پر تعداد «مرگ بر روسیه» به گوش می‌رسد.
 آفرین! میدان به‌طور کامل سبز است و از همه طرف نه مثل مور و ملخ که مثل برگ‌های زیبای گل به طرف میدان سرازیرند مردمی که بوی شرافت می‌دهند و با صدای بلند شعار می‌دهند «یاحسین میرحسین» و سپس به دریای جمیعتی که در خیابان «کریم خان زند» گم می‌شوند، می‌پیوندند.

سراشیبی خیابان مدرس را بالا می‌روم. یک راننده پراید به مردم نوید می‌دهد: «موسوی آمد» و جمعیت به سمت دریای خروشان محبت شتاب می‌گیرد.
باید برای رسیدن به قرار پیاده بروم. اواسط خیابان یک بانوی میانسال ماشینش را از منزل خارج کرده و منظر دخترانش که مثل خودش نمادهای سبز دارند ایستاده و به ماشین‌های در حال گذر علامت «V» پیروزی نشان می‌دهد و وقتی جواب می‌گیرد با شعف زاید‌الوصفی می‌گوید «ماهند این مردم. آفرین. احمق‌ها می‌خواستند کلاه سر چه مردمی بگذارند» و یادم می‌آید «وحید» دیروز می‌گفت: خبر داری سخنران پیش خطبه‌ها کیست؟ گفتم نه.
گفت: آقای «احمدی‌نژاد»‌‌ همان موقع به یاد سخنان آقای «صانعی» افتادم و حدیث: خدا را شکر که دشمنان ما را از احمق‌ها قرار دادی!.
 احمقند که می‌خواهند این ملت هر روز دروغی جدید را از آن‌ها باور کنند.
به قول دوستی: آن‌روز که این‌روز‌ها را می‌تراشیدند، آیا به امروز فکر می‌کردند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۸۸ ، ۰۱:۲۷
علی مصلحی

ترفندهای دروغ‌سازی

دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۸۸، ۰۹:۵۷ ب.ظ

یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید: «هنگامی که می‌خواهید املت درست کنید، قبلا از سالم بودن تخم‌مرغ‌ها مطمئن شوید»

کمتر از یک هفته پیش خبر درگذشت یک نوجوان ۱۲ ساله در اثر ضربه باتوم در مراسم چهلم «ندا آق‌سلطان» در بهشت زهرا به شکل زیر روی لینک‌های داغ «بالا‌ترین» قرار گرفت:

«شهادت نوجوان ۱۲ ساله بر اثر اصابت ضربهٔ باتوم + عکس ـ۱۰۳۴۹ کلیک
علیرضا همراه با پدرش برای شرکت در چهلم شهدای سرکوب اخیر به بهشت ندا رفته بودن در هنگام بازگشت لحظه‌ای دست...
توجه: ۱۵ کاربر بر این باورند که این لینک مشکل «خبر غیرواقعی» دارد.»

و هم‌چنان‌که مشاهده می‌کنید، سایت «بالا‌ترین» بر اساس رسالت رسانه‌ای خود و بر اساس ضوابط تعریف‌شده اعلام نمود که این خبر مشکل «غیرواقعیبودن» دارد.

بلافاصله فردای آن روز لینک زیر روی سایت قرار گرفت.

«دوستان بالاترینی! هوشیار باشیم و فریب ترفندهای اطلاعاتی کودتاچیان را نخوریم+عکس از اعلامیه مراسم چهلم نوجوان علیرضا توسلی ـ۷۰۵۷ کلیک
عکس پیوست از اعلامیه مراسم چهلم نوجوان «علیرضا توسلی» است که در اثر تصادف حدود چهل روز پیش در گذشته است. کودتاچیان برای مقابله با جنبش و ضربه‌زدن به آن متوسل به ترفند اطلاعات نادرست و نهایتن اثبات این نادرستی به منظور تخریب جنبش هستند. خبر مشکوکی درباره این نوجوان منتشر شد و گفته شد که در بهشت زهرا در چهلم ندا بر اثر ضربه باطوم این نوجوان درگذشته است. خبر مشکوک فقط بدون ذکر نام خانوادگی و عکسی از اعلامیه ختم منتشر شده بود. با انتشار اعلامیه ختم شب هفتم و اعلامیه پیوست مشخص است که کودتاچیان قصد دارند از این خبر کذب بهره‌برداری کنند تا جایی که صحت این خبر قرار است در مجلس بررسی شود. لطفن هوشیار باشیم و هر خبری را بدون منبع موثق باور نکنیم.»

اما متاسفانه دوستان در اطلاع‌رسانی اخبار مربوط به وقایع پس از انتخابات خرداد ۸۸، به هیچ روی به تذکر این دوست بزرگ‌وار توجهی نکرده و بدون توجه به محل استناد یا توثیق، اقدام به پخش خبری که بدون شک و بر اساس پیش‌بینی قید شده در لینک فوق، توسط مدیران کودتا جهت ضربه‌زدن به جنبش صادقانه و سبز مردم عزیز ایران، با توسل به ترفند اطلاعات کذب و نهایتا اثبات این نادرستی و کذب به نام جنبش، طراحی و در اختیار مردم قرار گرفته بود، نمودند.

بخش خبری بیست‌وسی و اخبار ساعت ۲۱ شنبه هفدهم مرداد پس از پخش قسمت‌هایی از استناد شبکه ماه‌واره‌ای «صدای آمریکا» به این خبر و زمینه‌سازی لازم، با پدر و مادر این نوجوان و همچنین راننده‌ای که ادعا می‌شد این نوجوان با اتومبیل او تصادف نموده و درگذشته است، مصاحبه نمود تا از این نمد کلاهی نصیب خود نماید که: اخبار جنبش اصلاح‌طلبی امروز مردم ایران بر «دروغ» استوار است.

در این باره اقدام بعضی مراجع خبری جنبش که بلافاصله مراجع دریافت خبر را معرفی و قبول مسئولیت این دروغ‌سازی یا تکذیب خبر صدا و سیما را از آن‌ها درخواست نموده بودند، شایسته تحسین است.

اما هیچ رسانه، گروه، حزب یا جمعیتی از آن‌جا که متشکل از افراد انسانی است و بنا بر اعتقاداتی در فقه شیعه امامیه هیچ انسانی به غیر از چهارده معصوم، مصون از خطا و اشتباه نیستند، بنابر این احتمال خطا و اشتباه امری کاملا طبیعی است اما جای تعجب نخواهد بود رسانه ملی که این‌روز‌ها در انتشار گزارشات کذب و اخبار دروغ پیش‌تاز است، یک اشتباه خبری را این‌گونه تحت‌پوشش وسیع خبری قرار دهد.
خیام سروده است:

شیخی به زن فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دامن کسی پابستی

زن گفت: آری چنین که گویی هستم
 آیا تو چنان که می‌نمایی هستی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۸۸ ، ۲۱:۵۷
علی مصلحی

دوران جدید

پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۸۸، ۰۴:۱۱ ق.ظ

پس از رای خیره‌کننده «سید محمد خاتمی» در دوم خرداد ۷۶ رییس جمهور در اولین نطق انتخاباتی خود با توجه به حضور چشم‌گیر، عاشقانه و بی‌نظیر مردم در پای صندوق‌های رای فرمود: «دوره جدیدی در تاریخ ایران آغاز شده است».

به لحاظ شرایط سیاست خارجی در آن زمان کشور ایران در بد‌ترین شرایط سیاسی خود قرار داشت.
به دلیل بعضی تنش‌ها و سیاست‌های شتاب‌زده دولت‌مردان قبلی، اکثر کشورهای عضو اتحادیه اروپا سفرای خود را از ایران فراخوانده بودند و عملا روابط ایران با اکثر این کشور‌ها به حالت نیمه‌تعطیل در آمده بود.
 تنها چنین وضیعیت خطیری برای انزوای سیاسی ایران در سطح جهانی کفایت می‌کرد.

به لحاظ شرایط اقتصادی با توجه به کاهش شدید قیمت جهانی نفت و بعض تحریم‌ها در سطح بین‌المللی از یک‌طرف، و از طرف دیگر آثار مخرب برجای‌مانده از جنگ و سیاست‌های غلط بازسازی و ... اقتصاد کشور با میزان قابل‌توجه بدهی خارجی و بدهی داخلی به سیستم بانکی و بعضی از موسسات مالی داخلی روبه‌رو بود.

در حوزه فرهنگی اکثر نویسندگان و هنرمندان و روشنفکران جامعه در حالت انزوا و سکوت به سر می‌بردند.

 از طرف دیگر نیز نسل جوانان از جنگ برگشته معترض نیز کم‌کم احساس نیاز به اعلام حضور در عرصه فرهنگ می‌نمودند، اما متاسفانه این حضور در عرصه فرهنگ همراه با اسلحه زمان جنگ بود.

چهار سال پس از این زمان و پس از آن نطق انتخاباتی، برای اولین‌بار پس از انقلاب، رییس‌جمهور کشورمان به یک کشور اروپایی دعوت شد، و به دنبال این دعوت اکثر کشورهایی اروپایی در دعوت از رییس‌جمهور ایران بر یک‌دیگر پیشی گرفتند.
 پیشنهاد سازنده و ابتکاری «گفتگوی تمدن‌ها»ی این رییس‌جمهور مورد تایید و قبول اکثر قابل توجهی از کشورهای جهان قرار گرفت.
 پس از پرداخت اکثر وام‌ها و بدهی‌های معوقه خارجی و داخلی، دولت هفتم موفق شد برای اولین‌بار مبلغ ۱۶ میلیارد دلار در صندوق ذخیره ارزی پول ذخیره نماید.
 تعداد قابل‌توجهی از اهالی بزرگ فرهنگ و هنر از سکوت و انزوا خارج و به عرصه خلاقیت و حضور در بین مردم برگشتند، و خلاصه نتیجه درخشان این «دوران جدید» اعلام رضایت مردم در دور دوم انتخاب آقای «خاتمی» بود که برای اولین‌بار یک رییس‌جمهور در ایران بعد از انقلاب رای مرحله دومش بیشتر از مرحله اول بود.

****
آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» در اولین گفت‌وگوی تلوزیونی خود پس از اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری گفت: «دوران جدیدی در تاریخ ملت ایران آغاز شده است»‌‌ همان جمله‌ای که «محمد خاتمی» در ابتدای دور اول ریاست‌جمهوریش گفت با این تفاوت که در حال حاضر هنوز دوران انزوای کامل سیاسی ایران در سطح جهانی شروع نشده، اما رفتار سیاسی مجموعه بزرگان در راس هرم مدیریتی کشور و از آن‌جمله رییس‌جمهور، چنین اتفاقی را زود‌تر از موعد نوید می‌دهد، و ظاهرا از نظر حضرات تمام تلاش‌های دولت هفتم و هشتم برای «تنش‌زدایی» در حوزه روابط خارجی اشتباه بوده و این تلاش‌ها باید برعکس شود.

 با چنین پیش‌فرض، و شتابی که در رفتار دیپلماتیک برگزیده دهم و مجموعه همراهان او مشاهده می‌شود، می‌توان به سادگی حدس زد که این «دوران جدید دز تاریخ ملت ایران» واجد چه مولفه و مشخصاتی خواهد بود.

اما آن‌چه قبل از عملیاتی‌شدن این حدسیات در حوزه روابط دیپلماتیک خارجی، می‌توان در حوزه‌های «سیاست، فرهنگ، اقتصاد و ...» داخلی حدس زد، شاید دردآور‌تر باشد.
 آقای رییس اعلام نموده است که: «بنده در انتخاب همکارانم باید منافع ملت را در نظر بگیرم و اولین چیزی که مردم می‌خواهند این است که همکاران من پاک و متعهد، ساده‌زیست و مردمی بوده و همراه مردم قدم بردارند» با این شرایط وجود همکارانی مثل: آقایان «هاشمی‌ثمره، محصولی، علی‌آبادی، و سعیدلو» با توجه به وضعیت مالیشان محلی از اعراب نخواهد داشت، و در صورت حضورشان مثل همیشه، شعارهای آقای ریس برای مردم رنگی نخواهد داشت. اما این‌بار با همیشه فرق می‌کند: خون جنبش بیداری اجتماعی هنوز روی زمین خیابان‌های کشور تازه است، از ثروت بادآورده حاصل از فروش نفت با قیمت افسانه‌ای خبری نیست، این در حالی است که در ایام منتهی به انتخابات دولت مبلغ قابل‌توجهی پول و کالا در بین ملت حریص و عوام ایران توزیع نموده و خود دولت نیز به آن‌ها وعده تکرار این حقوق و سهام را داده است، به دنبال انزوای سیاسی انزوای اقتصادی نیز به شکل شدیدتری در دستور کار کشورهای عضو اتحادیه اروپایی و به تبع آن سایر کشورهای جهان قرار خواهد گرفت. از طرفی آقای ریس نمی‌تواند موج عظیم سهم‌خواهان از این پیروزی را که هریک در بوجود آمدنش چه با سازوکارهای قانونی، چه خلاف قانون، نادیده بگیرد.
 به راستی «دوران جدیدی» در تاریخ ملت ایران آغاز شده است و از هم‌اکنون «نتایج سحر» آن هویداست. خدا به داد «صبح دولتش» برسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۸۸ ، ۰۴:۱۱
علی مصلحی

مسابقه دروغ‌گویی

جمعه, ۱۲ تیر ۱۳۸۸، ۰۳:۵۰ ق.ظ

«دروغ» به مهم‌ترین ویژگی انتخابات دهم ریاست‌جمهوری تبدیل شد، و در این فرایند نامیمون، آ‌‌ن‌چه بیش از پیش ضربه خورد و شکست، اعتماد عمومی و فاصله‌گرفتن شدید جمعیت شهروندان جامعه از حاکمیت بود.

 این فاصله البته یک پروژه تمام‌شده نیست و فرایندی است که لحظه به لحظه تبدیل به شکافی عمیق بین سطوح عالی مدیریت کشور و شهروندان معمولی جامعه می‌شود، و در این ویژگی و اتفاق ناگوار متاسفانه شخص ریس‌جمهور محترم نهم و منتخب معرفی‌شده دهم، بیشترین نقش را به عهده دارد.

آن‌چه به‌عنوان اعتماد عمومی شهروندان یک جامعه از آن یاد می‌شود، یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین ابزار حمایت و پشتوانه قدرت و اعتماد به‌نفس دولت‌مردان است. از این رو در کشورهای توسعه‌یافته ابزار مدرن اطلاعاتی (رسانه‌ها، کانال‌های متعدد ماهواره‌ای و تلوزیونی، روزنامه‌ها، اینترنت و ...) سعی می‌کنند با انتقال و گردش سریع اطلاعات و اخبار ضمن آن‌که چون شمشیر «داموکلس» دائما بالای سر دولت‌مردان حضور داشته باشند، از طرفی دیگر بیشترین کمک را به افزایش اعتماد عمومی در سطح جامعه می‌نمایند.

 این غول‌های رسانه‌ای در کشورهای توسعه‌یافته بزرگ‌ترین ابزار برای اعمال فشار توسط اقشار فرودست اجتماع بر دولت‌مردان بالای هرم مدیریتی کشور هستند.
 چنین است که اگر خبری از یک خراب‌کاری کوچک، یک سوءاستفاده از قدرت، یک فساد ... به دست یک رسانه کوچک بیفتد، دولت‌مردان بلافاصله برای ترمیم اعتماد ضربه‌خورده بیشترین اقدامات (استعفا، اخراج، استیضاح و ...) را انجام و اخبار آن را در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهند.

شکی نیست که اعتماد عمومی در کشور به‌شدت از روند بیش از حد «دروغ» طی چند ماه گذشته ضربه خورده و در سطح بین‌المللی نیز جو بی‌اعتمادی عجیبی بر علیه ایران شیوع یافته است.
 طی چند روز گذشته اخبار طرح بررسی فراخواندن سفرای اتحادیه اروپایی از تهران، لغو سفر ریس‌جمهور به لیبی، لغو سفر پادشاه عمان به ایران و ... در صدر اخبار خارجی ایران قرار گرفته است.

اما طرفه آن‌که گویا دولت‌مردان ایران نه‌تنها از افزایش بیش از پیش این بی‌اعتمادی داخلی و خار جی ناراحت نیستند، بلکه خوشحال هم هستند.

پس از گذشت بیست روز از روز رای‌گیری، هیچ اقدام سازنده برای کاهش این بی‌اعتمادی از طرف مدیریت سیاسی کشور صورت نگرفته است.

سال‌های آغازین دهه پنجاه در یک روز سیزده بدر، رادیوی ایران یک «مسابقه دروغ» را طرح و اعلام کرد به کسی که بهترین «دروغ» را بگوید، از طرف رادیو یک پیکان سفید اهدا خواهد شد. مردم دست به‌کار ساخت دروغ‌های شاخ‌دار و جالب شدند. یکی زنگ زد که از صبح زود برای سیزده به در از خانه خارج شده‌ام و آن‌قدر کنار خیابان منتظر تاکسی ایستاده‌ام که زیر پایم علف سبز شده و مشغول گره زدن علف‌ها (سبزی‌ها) هستم. خلاصه رقابت شیرینی بر سر برنده شدن پیکان صفر در گرفت.
 پایان برنامه هنگام غروب مجری برنامه اعلام کرد برنده پیکان خود ما هستیم چون بزرگ‌ترین دروغ را ما گفتیم: اصلا پیکانی در کار نبوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۸۸ ، ۰۳:۵۰
علی مصلحی

چه کسی رای مرا جا بجا کرد؟

پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۸۸، ۰۳:۴۲ ق.ظ

(«اسعد» پنبه را گرفت و در گوش گذارد، و براى طواف به مسجدالحرام آمد، و مشغول طواف شد، و (دور اول) نگاه عمیقى به پیغمبر اسلام افکند که اطراف اورا مانند تشنگانى که دور چشمه (آب زندگانى) جمع شوند گرفته بودند، و با دقت به سخنانش گوش مىی‌دادند در (دور دوم) طاقت نیاورد، با خود گفت: این چه کار احمقانه‏‌اى است که من گوش خود را ببندم و از چنین جریان مهمى که در مکه مى‌گذرد بى خبر باشم؟ این پنبه را باید از گوش خود بیرون کنم ببینم چه خبر است؟ این را گفت و پنبه را با خشم و نفرت از گوش به‌در آورد و بیرون انداخته و با روى گشاده خدمت پیغمبر آمد.
ــ محمّد! بگو ببینم ما را به چه چیز دعوت مى‏‌کنى؟
به سوى خداوند یگانه یکتا، و این‌که من فرستاده او هستم ...)
 «قرآن و آخرین پیامبر، صفحه ۸۶»

طرفداران و رای‌دهندگان به آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» را چند گروه تشکیل می‌دهند:
الف: آن‌هایی که از اولین روزهای ریاست‌جمهوری و یا حتی قبل از آن، آقای احمدی‌نژاد را در قامت انسانی از جنس خودشان دیده‌اند. (احمدی‌نژادی که لباس رفت‌گران شهرداری را با افتخار می‌پوشد، بر سر سفره روستاییان می‌نشیند و از غذای آن‌ها تناول می‌نماید، لباس‌های محلی مناطق را می‌پوشد، کمتر لباس رسمی می‌پوشد، خانه‌اش یک خانه ساده است و جکوزی ندارد، و ...).

 ب: طیف وسیعی از مردمی که برای اولین‌بار در دولت آقای «احمدی‌نژاد» از دولت سهم نقدی (سهام عدالت) دریافت نمودند.

 ج: آن‌هایی که در سفر‌های استانی نامه نوشتند و در جواب، پاکت‌های حاوی تراول‌چک دریافت نمودند.

د: آن‌هایی که احساس می‌کردند در طول ۳۰سال گذشته مجموعه نظام و خصوصا شخص و مجموعه منتسب به آقای «هاشمی رفسنجانی» حقوق مادی و اقتصادیشان را صرف خوش‌گذرانی خانوادگی و جناحی نموده، و تنها کسی که مرد برخورد با این طیف فاسد است، آقای «احمدی‌نژاد» است.

 و: مجموعه‌ای از نیروهای تحصیل‌کرده جوان آماده به کار در پست‌های حساس کشوری.

 ز: مجموعه‌ای از سیاسیون باسابقه و اصول‌گرا که جامه اصول‌گرایی را فقط زیبنده قامت آقای «احمدی‌نژاد» می‌دانستند. و افراد دیگری که طیف گسترده‌ای را نمایندگی نمی‌کردند.

در مورد اکثر موارد یادشده می‌توانید به برنامه‌های تبلیغی آقای «احمدی‌نژاد» مراجعه نمایید. اما سوال بزرگ این‌جاست که کدام عقل سالمی باور می‌کند در کشور ایران از جمعیت هفتاد میلیونی کسی دوست نداشته باشد آدمی که هم‌رنگ خودش باشد بر او حکومت کند؟ و یا از پول و سهم نقدی یا غیر قدی خوشش نیاید؟ یا از مبارزه با مفاسد اقتصادی ناراحت باشد؟ و ... .

طیف بسیار کمی از مردم ایران، از جمعیت فوق در یک خواب‌زدگی داوطلبانه حاضر نشدند پنبه‌ها را از گوش در آورند و در انتخابات خرداد ۸۸ با توجه به فقر شدید خبری و پوشش فوق‌العاده شدید خبری شخصیت و اخبار آقای «احمدی‌نژاد» به او رای دادند.

اما جمعیت قابل توجه و کثیر دیگری علی‌رغم پوشش صادقانه اخبار اما از آن‌جا که پنبه‌ای در گوش و مویی در چشم‌شان نبود، درک کردند که آقای «احمدی‌نژاد» آنی که ادعا می‌کند نیست و به او رای ندادند و تمام تقاضای صیانت از آراءشان برای آن بود که «میرحسین موسوی» را واجد اکثر شرایط فوق می‌دانستند. به او رای داده بودند و سرنوشت رای خود را جست‌وجو می‌کردند.

دوستی به منزل یکی از بستگانم که همگی به آقای «احمدی‌نژاد» رای داده‌اند و اتفاقا از اصول‌گرایان سفت و سخت هم هستند زنگ زده و با طرح مسئله حمایت آقای «مشایی» از اسراییل سوال می‌کند که جواب‌شان در این مورد مغایر با اصول‌گرایی چیست؟
جواب می‌دهند «مشایی» چه ربطی به «احمدی‌نژاد» دارد؟
 دوستم سوال می‌کند: فارغ از این‌که او معاون آقای ریس است و ربط مستقیم پاسخ‌گویی دارد، اما آقا پدر زن پسر آقای ریس است،
 جواب می‌دهند: آقا شما حتما خبر ندارید که پسر بزرگ آقای «احمدی‌نژاد» ۱۸ سال دارد و هنوز ازدواج نکرده!!!!!!!!

 دقت نمودید معنی فقر خبر یعنی چه؟ پس از آن‌همه سروصدا یک خانواده اصول‌گرا آن‌قدر از دنیا بی‌خبرند که هیچ خبری در مورد ماجرای آقای مشایی و داماد او ندارند.

«اسعدبن زراره» پنبه‌ها را زود درآورد و نجات یافت.
رای مرا آنانی جابه‌جا کردند که پنبه‌ها را هنوز هم محکم در گوش دارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۸۸ ، ۰۳:۴۲
علی مصلحی

آی دزد

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۸۸، ۰۳:۱۶ ق.ظ

بار‌ها شنیده‌ایم و شنیده‌اید که در جایی جمعیت زیادی دنبال هم می‌دویدند و فریاد می‌زدند «آی دزد، آی دزد» در این هیاهو هیچ کس دزد را نمی‌شناخت.

در روزهای اخیر در تبلیغات انتخابات و اکثرا در مناظره‌ها، آقای «احمدی‌نژاد» بیشترین داد را می‌زند که «آی دزد! آی دزد!» و جالب است که در تمام مباحث پس از ادعای این‌که دوره مدیریتی او در دولت نهم بهترین دوره ریاست‌جمهوری بوده و او موفق‌ترین ریس‌جمهور ایران از خلقت آدم به این طرف بوده‌است، تلاش می‌کند ملت ایران را متقاعد کند حداقل چهار سال دیگر نیز اجازه دهند او در جایگاه ریاست‌جمهوری ایران بماند تا راحت‌تر بتواند از پشت صندلی ریاست‌جمهوری ایران دنیا را مدیریت کند.

آمار رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد: دولت نهم در مقایسه با تمام دوره‌های ریاست‌جمهوری قبلی بیشترین درآمد از محل فروش نفت را داشته است. هم‌چنین در دوره ایشان بود که برای اولین‌بار یارانه حامل‌های انرژی از سبد هزینه خانوارهای ایرانی حذف و به خزانه دولت واریز شد. با این توصیف منابع و درآمدهای دولت به یک‌باره رشد تساعدی فوق‌العاده‌ای داشته است.
 از طرف دیگر دولت هفتم و هشتم (دولت اصلاحات) برای اولین‌بار حداقل بیست میلیارد دلار پول برای دولت در صندوق ذخیره ارزی ذخیره کرده بود (موجودی به علاوه تعهدات مقروضین به صندوق).

با همه این درآمدهای افسانه‌ای، شما چهار سال پیش هر قرص نان تقریبا خوب را می‌خردید حداکثر ۱۵ تومان، امروز هر قرص نان بد را می‌خرید ۲۰تومان.

دزد وقتی دید مردم به او نزدیک می‌شوند فریاد زد «آی دزد، آی دزد»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۸۸ ، ۰۳:۱۶
علی مصلحی

مناظره

پنجشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۸۸، ۰۷:۰۲ ب.ظ

زبان مور به آصف دراز گشت و ...
نقل است که سقراط به لحاظ چهره آدم زشتی بوده است. لب‌های کلفت، گونه‌های برآمده، چشم‌های گود‌افتاده و ... .
 روزی سوفسطاییان یونان هم‌قسم می‌شوند بهانه به دست سقراط ندهند بلکه از این راه برای یک‌بار به‌زعم خود در برابر او پیروز شوند. و تصمیم می‌گیرند که در مواجهه با سقراط سکوت پیشه کنند. از آن‌رو که این حکیم بزرگ سوژه بحث‌های خود را از گفت‌وگو و حرف‌های طرف مقابل خود می‌گرفته است.

سقراط وارد، و وقتی متوجه ترفند سکوت می‌شود، به یک‌باره ادعا می‌کند: من زیبا‌ترین آدم یونان هستم. خنده همگی همراه با عصبانیت از این ادعا و تلاش برای رد این ادعا نقشه سکوت را نقش بر آب می‌کند.

 حاصل مباحث آن‌روز سقراط و طرف مقابل یکی از مهم‌ترین مباحت فلسفی «زیبایی‌شناسی هنر»، را پایه‌گذاری و تعریف نمود.

مناظره دی‌شب دکتر «محمود احمدی‌نژاد» رییس‌جمهور فعلی ایران با مهندس «میرحسین موسوی» از جهات عدیده‌ای با مناظره سقراط شباهت داشت.

اگرچه آقای دکتر «احمدی‌نژاد» را با سقراط حکیم مقایسه‌کردن، خطای بزرگ و جفای به حکمت و اخلاق است، اما از آ‌ن‌جا که در مناظره شب گذشته آقای «احمدی‌نژاد» شروع‌کننده بود و سعی نمود با ترفندهای غیراخلاقی: دروغ، تهمت، بزرگ‌نمایی، مغلطه، سیاه‌نمایی، آبروریزی، و ... بزرگ‌مرد سال‌های «سکوت» را به واکنش مشابه وادار و نهایتا بهره‌برداری سوء نماید، جایگاه سقراط در شروع بحث به او تعلق می‌گیرد، اما با این تفاوت اساسی که سقراط به تمام اصول اخلاقی در مناظره و مباحثه و زندگی پای‌بند بود و آقای «احمدی‌نژاد» به هیچ چیز در هیچ جایی پای‌بند نیست.

مناظره دی‌شب مناظره بین «اخلاق» و بی‌شرفی بود و نیک پیداست سکوت شایسته و تامل‌برانگیز مهندس موسوی در برابر تمام اتهامات ضد و نقیض آقای احمدی‌نژاد برد بیش از پیش اخلاق و سقوط و باخت همیشگی بی‌شرفی بود که آمده بود آخرین تیرهای ترکش خود را‌‌ رها کند که: الغریق یتشبث به‌کل حشیش.

مناظره دی‌شب بدون‌شک پایه‌گذار یک مبحث زیبا‌شناختی جدید در سیاست، اخلاق، فرهنگ و تمدن خواهد بود و تاریخ نام «میرحسین موسوی» را به‌عنوان سقراط دیگری در هنر و زیبایی‌شناسی ثبت خواهد نمود.

آقای احمدی‌نژاد! بانو «رهنورد» از پیش‌کسوتان عرصه علم، سیاست، اخلاق، هنر و مبارزه در این کشور است. به کاهدان زدید! یاحق

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۸۸ ، ۱۹:۰۲
علی مصلحی

«دولت‌آبادی» خانه خراب شد

دوشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۸، ۰۳:۱۰ ب.ظ

سوءمدیریت در رفتار تبلیغاتی شتاب‌زده روزنامه «اندیشه نو» که این روز‌ها در فقدان رسانهِ، ظاهرا تنها رسانه مکتوب ستاد «میرحسین موسوی» می‌باشد، آدمی را دچار شگفت‌زدگی می‌کند.
آیا تنظیم‌کننده تیتر و خبر مربوط به حمایت تلویحی «محمود دولت‌آبادی» از میرحسین موسوی در آن روزنامه باید آن‌قدر نسبت به اطلاعات مربوط به شورای علی انقلاب فرهنگی و ستاد انقلاب فرهنگی فقیر باشد که بدون بررسی دقیق گفتار «دولت آبادی» گفتار ناقص او را به‌عنوان یک برد موثر تبلیغاتی تلقی و تحت عنوان حمایت یک نویسنده، نشریه را تبدیل به بلندگوی اهانت به «عبدالکریم سروش» نماید؟

اگرچه بر کسی پوشیده نیست که اکثر طرفداران و حامیان «مهدی کروبی» و از آن‌جمله «استاد عبدالکریم سروش» می‌دانند که «کروبی» رای نمی‌آورد و تنها اعتراض نسبت به بعضی رفتارهای اشتباه و تمامیت‌خواهی بعض اصلاح‌طلبان، به این شکل بیان می‌شود، اما به هیچ‌روی هیچ‌کس به بهانه حمایت از یکی حق تخریب آن‌هم ناشیانه دیگری را ندارد.

زیبا‌ترین جواب به رفتار سیاسی سروش را «جلایی‌پور» در‌‌ همان اندیشه نو اعلام نمود. شایسته است استاد جلایی‌پور به نمایندگی از ستاد میرحسین از رفتار اشتباه روزنامه در تخریب استاد سروش عذرخواهی نمایند.
 پانویس:
تیتر از شطحیات احمد عزیزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۵:۱۰
علی مصلحی