وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چلچراغ» ثبت شده است

خط خطا

دوشنبه, ۹ آبان ۱۳۸۴، ۰۱:۱۰ ب.ظ

پیرما گفت؛ خطا بر قلم صنع نرفت
 آفرین بر قلم پاک خطاپوشش باد
(حافظ)
و آفرین بر خطاپوشی جناب «منصور ظابطیان»
××××
 «فریدون عمو‌زاده خلیلی» را با دکتر «قیصر امین‌پور» و آفتابی که عصرهای اصلاحات می‌دمید، شناختم.
پس از توقیف فله‌ای مطبوعات، دیگر نه من نشریه‌ای خریدم و خواندم و نه از «عموزاده خلیلی» سراغی گرفتم. تا «چلچراغ» روشن شد. اما دیگر دل و دماغی برای نشربه‌خواندن نبود و فضای مجازی اطلاعات ذهن و دل‌مان را مشغول کرده بود. تا زمانی‌که شماره مربوط به «نوستالوژی» چلچراغ منتشر شد. تیتر‌ها قلقلک داد، خریدن و خواندن‌‌ همان و اعتیاد دوباره همان. بعد شماره مربوط به «مولوی» را خریدم و برخوردم به صفحه «چنین کنند بزرگان» و مطلب «سر سلسله عشق و جنون».
در اولین فرصت با دفتر مجله تماس گرفتم و خطایی را که به ذهن بنده خطور کرده بود اعلام کردم. بدون این‌که اعلام کنند خطا از طرف بنده است، قول مساعد دادند در شماره بعد اصلاح کنند که «چنین نکردند بزرگان».
این‌چنین بود که اعتراض به آن شکل در رنجنامه من منعکس شد. پس از آن طی تماسی که با «بیابانکی» عزیز داشتم ایشان احتمال دادند که مطلب طنز باشد، اما مرغ من یک پا داشت و عدم آشنایی بنده با نشریه، شکل صفحه و نوع نوشته این احتمال را رد می‌کرد.
مجددا با دفتر نشریه تماس گفتم آقای «عموزاده» آلمان تشریف داشتند و از اعضای تحریریه نیز کسی نبود. به آقای «ظابطیان» میل زدم. ایشان لطف کرده روی صفحه پیام‌ها پیام نگذاشه و به میل من جواب دادند که: عدم آشنایی بنده با «چلچراغ» باعث سوءتفاهم شده و مطلب «سرسلسله عشق و جنون» در صفحه «چنین‌ کنند بزرگان» طنز است.
ضمن تشکر فراوان از آقای «ظابطیان» و عذرخواهی از محضر مخاطبین و بزرگ‌واران «چلچراغ» مطلب کوتاهی را متذکر می‌شوم:
در ادبیات و خصوصا ادبیات سترگ پارسی «طنز» جای‌گاهی فاخر و کارکردی خاص دارد. شکل و قالب آن اگرچه تعریف دقیق و جامع و مانعی ندارد، اما این دلیل نمی‌شود که تحت عنوان طنز شعر و ادبیات و شاعران و ادیبان بزرگ «مولوی، سعدی، حافظ، خیام» و متفکر بزرگ؛ «دکتر سروش» در مطلبی بدون این‌که کارکردی خاص را توجیه کند به شوخی گرفته شوند.
 «امین‌پور» سروده است:
 وقتی یک تفاوت ساده در حرف
کفتر را به کفتار
تبدیل می‌کند
باید به بی‌تفاوتی واژه‌ها
و واژه‌های بی‌طرفی چون «نان» دل بست
 «نان» را از هر طرف که بخوانی
 «نان» است
یا حق
مرتبط:
سرسلسله عشق و جنون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۸۴ ، ۱۳:۱۰
علی مصلحی

سرسلسله عشق وجنون

چهارشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۸۴، ۰۸:۲۶ ق.ظ

در شماره ۱۶۸هفته‌نامه «چلچراغ» صفحه ۱۳مقاله‌ای چاپ شده است با عنوان «سرسلسه عشق و جنون» در لید مقاله نویسنده، آقای «پیربابایی» به عنوان یکی از مولوی‌شناسان معروف معرفی شده است. با هم قسمتی از مقاله را مرور می‌کنیم:
.... به گمان نگارنده -..... -دختر خانمی که اخیرا اشعار معروفی می‌گوید و ظاهرا هم نابیناست به شدت تحت تاثیر اشعار مولاناست چه به لحاظ تماتیک و چه به لحاظ وزن. به عنوان مثال او در شعری سروده است:
تو رو چی‌جوری بکشم
تو رو چی جوری بکشم
نیست مداد مخملی
که طبق قوالب شعر فارسی در بحر؛ فعلاتن، فعلاتن، فعولن، مفعول (؟؟؟؟) سروده شده است. حالا همین قالب را در چهارپاره‌ای از مولوی بررسی می‌کنیم:
هنگام سپیده‌دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه‌گری
یعنی که نمودند در آیینه صبح
یک شام دگر زعمرو تو بی‌خبری........)
اولا: صحیح بیت آخر چنین است: از عمر شبی گذشت و تو بی‌خبری.
ثانیا: وزن نه بحر ترانه خانم «حیدرزاده» ‌ فعلاتن... الخ نیست.
ثالثا: وزن معرفی شده اشتباه است.
رابعا: وزن رباعی: «لاحول‌ولاقوت‌الا‌بالله» است.
خامسا وازهمه مهم‌تر: اصلا رباعی فوق ــ نه چهار پاره ــ از «مولوی» نیست و از رباعیات معروف «خیام» است.
از «عمو‌زاده خلیلی» چنین سهل‌انگاری بعید است.
تابعد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۸۴ ، ۰۸:۲۶
علی مصلحی