وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مصطفی محقق‌داماد» ثبت شده است

زنبورهای عسل دیابت گرفته‌اند

جمعه, ۵ آذر ۱۳۸۹، ۱۰:۴۹ ب.ظ

«محمد مجتهدشبستری» همان شخصی است که چند ماه پیش در اعتراض به محدودیت علوم انسانی در دانشگاه‌های ایران مقاله ارزش‌مند «فرمان علیه فهم» را نوشته و متشر نمود و البته ناگفته پیداست که وبلاگ «معناگرا» متعلق به ایشان هم از دایره شمول لطف و مرحمت فیلترینگ دولت و حاکمیت محروم نبوده‌است.
 ضمنا هم‌زمان با داغ شدن بحث‌های نظری درباره سنگسار در حاشیه اخبار مرتبط با سنگسار بانو «سکینه‌ محمدی‌آشتیانی» که حاکمیت به‌شدت از آن دفاع می‌نمود، نوشته‌ای از ایشان در رد «سنگسار» و عدم کفایت ادله برای اثبات شان فقهی آن در شرایط حاضر نوشته و منتشر شد.

«سروش‌ دباغ» فرزند دکتر «عبد‌الکریم‌ سروش» است که نیازی به معرفی ندارد. طی یک‌سال گذشته دو نامه سرگشاده تند توسط پدر ایشان به رهبری نظام نوشته‌شده که مفهومی غیر از اعتراض به شرایط موجود در بر نداشته است.
 البته ممکن است راه پدر و پسر از هم جدا باشد. اما اشتراک نظر در آثار هر دو نشان می‌دهد که چنین نیست. مگر آن‌که رنگ رخساره قلم بازتاب سر ضمیر نباشد.

«مقصود فراستخواه» همان کسی است که در جریان استیضاح «مهاجرانی» وزیر ارشاد دولت اصلاحات، از او به عنوان یک چهره منحرف که «وحی و عصمت انبیا و فرامکانی و فرازمانی بودن قرآن را انکارکرده» یاد، و وزیر باید پاسخ‌گوی مصاحبه ایشان با روزنامه «ایران» می‌بود.

بر این سیاهه می‌توان نام‌های بسیاری اضافه کرد که منش و روش حاکمیت را نه‌تنها طی ۵ سال گذشته، که حتی طی سی سال گذشته مورد نقد جدی قرار داده و هم‌واره به‌دلیل همین نوع نگاه و نقد، بازخواست شده و نتوانسته‌اند در جای‌گاه واقعی خود باشند.

اما دکتر «محقق‌داماد» اگر چه ممکن است در این طبقه معترض طبقه‌بندی نشود، اما نامه سرگشاده و انتقادی آتشین سال گذشته ایشان خطاب به ریاست قوه قضاییه و اعتراض شدید به رویه قضایی ناظر به حوادث پس از انتخابات دهم ریاست‌جمهوری و اعتراض به جابه‌جایی حاکم و محکوم، در رفتار قضایی مورد اشاره، ایشان را در زمره معترضین اصلی دست‌ِکم ریاست‌جمهوری آقای «احمدی‌نژاد» طبقه‌بندی نمود.

اما به یک‌باره و ناگهان پس از انصراف «یونسکو» از برگزاری همایش فلسفه در ایران، و اقدام عجولانه، خام و حاکی از رنجش تهران در برگزاری این همایش بدون حضور یونسکو، همه این مغضوبین و معترضین به یک‌باره محبوب و عزیز! شده، هر آن‌چه طی این سال‌ها درباره آن‌ها نوشته و گفته‌شده بود به یک‌باره به دست فراموشی سپرده و همه آن‌ها میهمانان عزیز!؟ همایش حاکمیتی شدند که خودشان بزرگ‌ترین معترضان آن به شهادت آثاری بودند که سال‌هاست منتشر شده و در همه جای دنیا قابل دسترسی است.

بدون شک استقلال‌رای یکی از مولفه‌های اصلی و برجسته در حوزه دانش و دانشگاه و از مشخصات بارز یک استاد دانشگاه است.
 دفاع از نظرات علمی و پاسخ‌گویی به سؤالات جامعه علمی در چهارچوب همین استقلال معنا پیدا می‌کند، اما جامعه‌شناسی، فلسفه، علم، شعر، صاحب‌نظربودن و ... منهای جامعه و مردم جامعه به تعبیر زیبای مرحوم استاد «زرین‌کوب» به «هزیان‌های‌ بی‌خودانه در بیابان» می‌ماند.

استاد فلسفه‌ای که نزدیک به دوسال است متوجه غیبت «ندا آقاسلطان» در کلاس درس نشده و چهره خونین «محسن‌ روح‌الامینی» را از نزدیک ندیده یا صدای مادران داغ‌دار جامعه را نشنیده و... یا به‌تر از هر کس دیگری شنیده و خود را داوطلبانه به نشنیدن زده، به‌راحتی می‌تواند در همایش فلسفه‌ای شرکت و سخن‌رانی نماید که سخن‌ران مراسم افتتاحش «محمود‌ احمدی‌نژاد» باشد؟

 اما نام‌هایی که بدان‌ها اشاره شد، همه این واقعیت‌ها را از نزدیک دیده و شنیده‌ و در کنار دانشجویان و جامعه بارها و بارها هم‌دردی خود را هم اعلام نموده بودند، با این‌حال مرتکب این خطای بزرگ علمی و رفتار فرهنگی شدند.

بدون تردید جامعه این‌گونه رفتار را از هیچ‌کس خصوصا جامعه علمی به‌سادگی قبول نکرده و از کنار آن نخواهد گذشت.
این رفتار ثبت امتیاز منفی بزرگی در کارنامه علمی و رفتار فرهنگی این اساتید توسط مردم را به‌دنبال خواهد داشت.
پانویس:
تیتر عنوان مجموعه شعری از «اکبر‌ اکسیر»

در همین رابطه: نقدی بر عدم واکنش روشن‌فکران ایرانی در برابر درج نام‌ِشان به‌عنوان شرکت‌کنندگان همایش «روز جهانی فلسفه»
همایش فلسفه و روشن‌فکران ما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۸۹ ، ۲۲:۴۹
علی مصلحی

از آرایش ابرو تا کوری چشم

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۰۷ ب.ظ

قدیمی‌ها وقتی می‌خواستند دوشیزه‌ای را آرایش کنند، از ریسمانی استفاده می‌کردند که با استفاده از تابیدن تارهای موی ابرو، لای ریسمان در حال چرخش، مو از ریشه در می‌آمد و اصطلاحا می‌گفتند عروس را «بندریسمان» کردند.
حین انجام این آرایش احتمال این‌که به جای موی ابرو اشتبا‌ها موی مژه به بند ریسمان گیر کند و باعث کوری عروس بی‌چاره شود، و از‌‌ همان روزهای اول زندگی بختش برگردد هم چه بسا که بود. این‌که شنیده‌اید: «رفت ابرو را درست کند، زد چشم را کور کرد» به این اتفاق اشاره دارد.

این روز‌ها البته با اختراع لحظه‌به‌لحظه انواع و اقسام وسایل جدید آرایش، دیگر «بند ریسمان» کارایی خود را بطور کامل از دست داده. اما این‌که با حذف این ابزار قدیمی احتمال کوری عروس هم کاهش پیدا کند، احتمال دور از انتظاری دست ‌کم در کشور ایران است.
 
کشور ایران متاثر از تجددطلبی ظاهری رژیم گذشته، زود‌تر از دیگر کشورهای جهان سوم مظاهر تمدن را از غرب متمدن عاریت گرفت اما هیچ‌گاه برای ایجاد تعادل بین مظاهر و ابزار تمدن با تفکر غرب تلاشی درخور صورت نداد.
 نتیجه آن‌که استفاده ناشیانه از ابزار غربی باعث شد به‌جای درست کردن ابرو چشم را کور کنند.

مدیران رسانه ملی ایران به‌طور اعم و مسئولین و تهیه‌کنندگان بخش خیری بیست‌وسی به‌طور اخص ظاهرا هنوز در دوران «بند و ریسمان» خبر سیر می‌کنند و غافلند از این‌که دنیا سال‌های سال است از ابزارهای بزرگ و مدرن دریافت آنلاین اخبار و اطلاعات استفاده می‌کنند.

 بخش خبری بیست‌و‌سی شبکه دوم سیما برای اثبات ‌ــ به‌رغم خودشان ــ اخبار دروغ در مورد قتل‌ها و اتفاقات مربوط به آن (سوء استفاده جنسی و ...) اقدام به انتشار گزارشی در مورد دختری به نام «ترانه موسوی» نمود و در این گزارش در یک شتاب‌زدگی ناشیانه اعلام نمود: بر اساس استعلام از مراجع رسمی سه نفر بیشتر به این نام ثبت نشده است.

به فاصله کمتر از شاید پنج ساعت موج شدید استعلام‌های مغایر با این ادعا ‌ــ حتی یک مورد اخبار یک روزنامه رسمی در مورد یک گروه موسیقی که یک نوازنده ابوا با نام ترانه موسوی داشت روی خروجی‌های متعدد شبکه جهانی اینترنت قرار گرفت.

این برای چندمین‌بار پیاپی بود که اخبار ناشیانه بیست‌و‌سی مورد تکذیب رسانه‌ای قرار می‌گرفت.

اما دردآور‌تر از این اتفاق و گزارش و تایید، به دنبال پخش نامه تکان‌دهنده «مهدی کروبی» به ریاست مجلس خبرگان رهبری و علنی شدن ادعای آزار جنسی بازداشت‌شدگان درگیری‌های اخیر، آقای «علی لاریجانی» ریاست مجلس شورای اسلامی اعلام می‌نماید: مجلس نامه «کروبی» را پی‌گیری می‌کند و به فاصله تنها یک روز پس از این وعده خوش، اظهار می‌کند تنها در طول ۴۸ ساعت، کمیته بررسی مجلس موضوع نامه مهدی کروبی در مورد «آزار جنسی» برخی از بازداشت‌شدگان را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که سخنان کروبی کذب است.

حالا قضاوت با شما: حضرت آیتالله «مصطفی محقق داماد» شوهر خواهر آقای «لاریجانی» چند روز پیش در نامه سرگشاده به ریاست قوه قضاییه رسما تایید می‌نماید اتفاقاتی مغایر با اصلی‌ترین اصول اخلاقی انسانی طی دو ما ه گذشته در کشور و در زندان‌های تحت‌نظر مسئولین انتظامی و قضایی کشور اتفاق افتاده و آقای «لاریجانی» هم هیچ احساس نیاز به پی‌گیری در مورد این نامه روشن‌گرانه نمی‌کنند اما پس از آن هنگامی که احساس نیاز به پی‌گیری نامه روشن‌گرانه و در عین حال تکان‌دهنده دیگری می‌کنند، این احساس نیاز عمیق طی کم‌تر از یک‌روز وبا شتاب‌زدگی فراوان جامعه عمل پوشیده و نتیجه اعلام می‌شود: ادعاهای یک روحانی ۷۰ساله، ریاست دو دوره مجلس، عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام، دارای چندین نمایندگی و مسئولیت مهم از طرف بنیان‌گذار جمهوری اسلامی و ... کذب محض است.

بدون توجه به عوارض چنین اظهارنظری در سطح جهان. ظاهرا آقای «لاریجانی» ریاست مجلس شورای اسلامی هم هنوز فکر می‌کنند در عصر نوسنگی زندگی می‌کنند و امکان مخفی کردن اخبار، و اسناد مربوط به آن وجود دارد. غافل از آن‌که اولا چنین امکانی دیگر با وجود گستردگی فراوان رسانه‌های دیجیتالی و جهانی وجود ندارد، و ثانیا «مهدی کروبی» آن‌طور که ایشان حدس می‌زنند، آدم ساده‌ای که بدون داشتن اسناد دقیق اقدام به پخش خبری به این وسعت نماید نیست.

اما آن‌چه ریاست مجلس شورای اسلامی در پی این تکذیب به دنبال آن بود آرایش آبروی نظام و کشور بود که باید گفت: زد چشم آن را هم کور کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۰۷
علی مصلحی