وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد نوری‌زاد» ثبت شده است

از بلوغ هسته‌ای تا بلوغ خبری

پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۱:۴۱ ب.ظ

اگرچه مسؤلیت اظهارت طرف گفت‌وگوی یک رسانه در مصاحبه مطبوعاتی، تا اندازه زیادی با بیان‌کننده آن اظهارات و مصاحبه‌شونده است، و اگر ادعایی در اظهارات مصاحبه‌شونده باشد، اثبات آن با خود اوست، اما این اصل به هیچ عنوان نافی مسؤلیت کامل یک رسانه در قبال پاسخ‌ها و حرف‌ها، و ادعاهایی که از طرف مصاحبه می‌شنود نیست، و بر این مبنا یک رسانه حق ندارد هر حرف و ادعایی که در یک مصاحبه رد و بدل می‌شود را بی‌کم و کاست منتشر کند، و یا در صورتی که اظهاراتی خلاف عقل صورت گرفته توضیحات خود را برای توجیه خوانندگان بدان اضافه نکند.

بر اساس هدف غایی رسانه‌ها که آگاهی‌بخشی شفاف به مخاطبین است، رسانه موظف است اگر با اظهارات فنی ویژه‌ای برخورد کرد که از کم و کیف آن آگاهی کامل ندارد، حتما آن‌ها را با یک منبع و کار‌شناس موثق در میان گذشته و پس از چک‌کردن و اطمینان از صحت آن ادعا‌ها و اظهارات بر اساس استانداردهای علمی و فنی، اقدام به انتشار آن‌ها نماید.

بدیهی است چنان‌چه پس از طی‌شدن چنین پروسه‌ای بازهم اشکالی وجود داشته باشد و واکنش‌ مخاطبین را برانگیزد، رسانه می‌تواند، برای توجیه خود به این اقدامات استناد کرده و از خود سلب مسؤلیت نماید.

وب‌سایت «کلمه» اخیرا مصاحبه‌ای با «محمد‌ نوری‌زاد» انجام داده‌است. در قسمتی از آن مصاحبه و در پاسخ به یکی از سؤالات خبرنگار سایت، «نوری‌زاد» ادعایی را مطرح‌نموده که به‌طور کامل مغایر با واقعیت بوده و از منظر علمی کاملا مردود است.
 
«نوری‌زاد» می‌گوید: «من شاید باور نکنید موافق حساسیت مجامع جهانی دربارهٔ جریان هسته‌ای خودمان هستم. چرا؟ چون ما به بلوغ هسته‌ای نرسیده‌ایم و ممکن است بعد‌ها کار دست خودمان و مردمان جهان بدهیم ... ما کجا به بلوغ هسته‌ای رسیده‌ایم آن‌جا که در ساک مسافران بی‌خبر مکهٔ خودمان اسلحه مخفی می‌کنیم و به عربستان می‌فرستیم؟ یا به محض شلیک آمریکایی‌ها و زدن هواپیمای مسافربری ما، داد و قال سرمی دهیم که‌ ای دنیا این آمریکایی‌های نامرد را ببینید که به هواپیمای مسافربری هم رحم نمی‌کنند؟! اما دم برنمی‌آوریم که در سایه‌ی معکوس‌‌ همان هواپیمای مسافربری جنگنده‌های خود را مخفی کرده بودیم تا از رادار ناو آمریکایی فرار کنند و به او ضربه بزنند. در قاموس بلوغ ما آیا یک زنگ خطری فعال نشد که ممکن است آن همه مسافر بی‌پناه به‌خاطر هوش زیاد ما جان‌ِشان را از دست بدهند؟»

بحث استتار هواپیماهای جنگی در سایه هواپیماهای مسافربری به‌شکلی که در سایه امواج هواپیمای مسافربری تبدیل به یک هواپیمای رادارگریز شود، بیش‌تر به یک جوک می‌ماند. براساس کدام تئوری هواپیمای مسافربری می‌تواند یک هواپیمای جنگی را پوشش دهد؟
 
این ادعا در یک نگاه ساده و ابتدایی هم، آن اندازه از شک و احتمال را دارا بوده که لازم باشد، به این سادگی از کنار آن رد نشده و در مورد صحت و سقم و گشودن گره‌های علمی و فنی آن، با اهل فن و خبره‌ای مشورت شود.

از طرفی آقای «نوری‌زاد» آدم همه‌فن‌حریفی نیست. اکثر این اطلاعات را از منابعی در درون حاکمیت دریافت می‌نماید. گمان نمی‌رود معیار و محک دقیقی وجود داشته‌باشد برای تشخیص آن‌که کدام‌یک از نیروهایی که با ایشان در تماس هستند ــ و اکثرا هم چنان‌که خودش اشاره می‌کند مخفیانه و هم‌راه با ترس می‌باشد ــ از طرف حاکمیت هستند و تظاهر به رفاقت می‌کنند، و کدام‌یک صادق هستند. هیچ بعید نیست، چنین ادعاهایی از طرف حاکمیت و با هدف ویژه بی‌آبروکردن آقای «نوری‌زاد» از یک طرف و از طرف دیگر تعمیم چنین خطایی به تمام ادعاهای درست سابق ایشان، طراحی، و در قالب «اسرار پشت پرده» در اختیار ایشان قرار گرفته باشد.

 در هر صورت سایت «کلمه» به‌عنوان منتشر‌کننده آن اطلاعات غلط علمی موجود در اظهارات و ادعاهای طرف مصاحبه‌اش، و کنترل‌نکردن آن اطلاعات قبل از سنجش علمی، مرتکب خطا و گاف رسانه‌ای شده‌است.

با این وجود هیچ انسانی با همه دقت و وسواس، بری از خطا و اشتباه نیست و به طریق اولی هیچ رسانه‌ای که توسط انسان مدیریت می‌شود هم نمی‌تواند به‌طور کامل دقیق و بدون اشتباه باشد. به همین دلیل سازوکارهای اصلاح و جبران اشتباه هم در همه‌جا و خصوصا رسانه‌ها طراحی و تعریف شده‌است.

 انتظار می‌رود وب‌سایت «کلمه» نسبت به اصلاح این خطای آشکار خود اقدام و اعتماد  صدمه‌دیده مخاطبین خود را به نحو مقتضی ترمیم نماید.
مرتبط:
دسته گلی دیگر از منافقین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۴۱
علی مصلحی

از «نادران» دربند تا «نوری‌زاد» آزاده

شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۸۹، ۰۴:۳۷ ب.ظ

دیشب در برنامه «تفسیر خبر» صدای آمریکا، هنگامی که «جمشیدچالنگی» مجری برنامه از دکتر «علی‌رضا‌ نوری‌زاده» مهمان برنامه درباره نامه «محمد نوری‌زاد» خطاب به ریس قوه قضاییه سؤال کرد؛ آقای دکتر «نوری‌زاده» گفت که؛ «روح‌الله‌ حسینیان» که ایشان او را «خسرو خوبان» خطاب فرمود گفته‌اند که اصول‌گرایان هم به دو دسته خوب و بد تقسیم می‌شوند و از دید ایشان(حسینیان) آقای «نوری‌زاد» و «‌نادران» و ... در دسته «اصول‌گرایان‌ بد» طبقه‌بندی می‌شوند.

هرچند که اغلب دوستان متوجه هستند منظور دکتر «نوری‌زاده» مقایسه مطلق این دو نفر نیست، اما با توجه به کاهش زمان برنامه «تفسیرخبر» و فرصت اندک میهمانان، خیلی از حرف‌ها نگفته باقی می‌ماند و خیلی از حرف‌ها هم کامل زده نمی‌شود و ناقص می‌ماند، به این دلیل ممکن است امر بر بعضی مشتبه شده و این مقایسه مطلق انگاشته شود. بنابراین شایسته است، بازخوانی مختصری از این دو شخصیت برای تمیز رفتار آن‌ها صورت پذیرد.

لقب «حر» که به درستی از طرف جنبش سبز به آزاده سرفراز و فیلم‌ساز و نویسنده ارزش‌مند معاصر آقای «محمد‌نوری‌زاد» اعطا شد، به‌حق شایستگی و برازندگی تام با شخصیت بزرگ ایشان دارد و از این منظر به هیچ عنوان ایشان نه‌تنها قابل مقایسه با اصول‌گرایان اعم از بد و خوب نیست، بلکه حتی طبقه‌بندی ایشان در رسته اصول‌گرایان اصلا خطاست.

از طرفی قرار گرفتن نام این آزاده سرفراز و حر دلیر جنبش سبز در کنار نام آدمی که شخصیت‌َش ترجمان واقعی کلمه حقارت است، بی‌حرمتی به آزادگی و سرفرازی است.

بدون شک مردم عزیز و سبز ایران نامه‌های اخیر آقای «نوری‌زاد» که درباره دوستان اصلاح‌طلب هم‌بندش به نگارش در‌آورده را خوانده و مستحضر هستند که ایشان بارها اقرار نموده‌است که (مثلا سال‌ها «محسن‌ میردامادی» را نمی‌شناخته و به‌دلیل همین نشناختن و اطلاعات غلط چه قضاوت‌هایی که درباره او نداشته است). همین اطلاعات دروغ که از طریق کانال‌های تعریف‌شده طی سی سال گذشته کار تغذیه فکری و روحی جماعت بزرگی از نیروهای ارشد نظام و نگه‌داشتن آن‌ها در خواب غفلت را بر عهده داشته، متاسفانه بارها منبع قضاوت درباره چهره‌های خدوم و ارزش‌مند نظام توسط آقای «نوری‌زاد» گردیده و باز همین کانال‌ها اجازه بررسی و دقت در قضاوت را به امثال ایشان نمی‌داده‌اند. تا کودتای ۲۲ خرداد ۸۸ که پرده‌ها برافتاد.

و باید به حقیقت اعتراف کرد که نامه‌ها و نوشته‌های اخیر ایشان روی وبلاگ پس از توجه و دقتی که نصیب ایشان شد، نقش بسیار بارز و ارزنده‌ای در تاباندن نور حقیقت به تاریک‌خانه دروغ و نیرنگ و تزویر حاکمیت داشته است.

در سوی دیگر اما در شرایطی که پرده از تاریک‌خانه دروغ برافتاده و همه مردم به عریان‌بودن پادشاه بی‌هراس از اتهام حرام‌زادگی اقرار و اعتراف می‌نمایند، تازه آقای «نادران» و جماعت هم‌راهش از جمله آقایان «علی‌ مطهری» «علی‌رضا ذاکانی» و «احمد‌ توکلی» به فکر مشروعیت‌زایی و پرده‌افکندن بر آبرویی دارند که چند صباحی است که ریخته‌شده اما آن‌ها کماکان به کوبیدن آب در هاون جهالت مشغولند.

به‌راستی آیا حضرات از خودشان نمی‌پرسند اگر «محمدرضا رحیمی» دزد است، پس چرا محاکمه و مجازات نمی‌شود؟ و اگر دزد نیست چرا آقایان که بیش‌ترین اتهام دزدی را متوجه ایشان نموده‌اند محاکمه و مجازات نمی‌شوند؟ و آن‌گاه در این نظام ولایی آب هم از آب تکان نمی‌خورد؟

با این تفاسیر آیا شما شباهتی بین آقایان «الیاس نادران» و «محمد نوری‌زاد» می‌بینید؟ و به‌راستی آیا قرارگرفتن نام این‌ها کنار هم و اصول‌گراخواندن «نوری‌زاد» اهانت آشکار به این آزاده دلاور که «نمایش‌گاه‌ قضاوت» ایران را به حقارت واداشته نیست؟
این نوشته در کابل‌پرس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۸۹ ، ۱۶:۳۷
علی مصلحی

دستخوش «ابطحی» به «کیهان»

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۸۹، ۱۱:۲۷ ق.ظ

نقلی است که روزی روزگاری زن و مردی در مسیری اسیر راه‌زنانی شدند. راه‌زنان دستان مرد را بسته و برای آزار او همسرش را مجبور نمودند که در حضور او برایشان برقصد. زن به دستور راه‌زنان عمل کرد. پس از رها شدن از شر راه‌زنان، مرد همسرش را تحویل نمی‌گرفت. زن ناراحت شده و از همسرش می‌پرسد: چرا باید از من ناراحت باشی در حالی‌که من مجبور به رقص بودم و چاره‌ای نداشتم؟ و مرد در پاسخ می‌گوید: از رقصیدن چاره‌ای نداشتی اما خوش‌رقصیت برای چه بود؟

«محمدعلی ابطحی» اولین لحظات پس از انتخابات دستگیر شد و پس از حدود سه ماه تحمل انفرادی و شکنجه و بازجویی در دادگاه علنی و در مقابل دوربین‌های تلوزیونی به خطاها و اشتباهات خود در جریان انتخابات دهم ریاست‌جمهوری اقرار و اعتراف کرد.
تا این‌جای کار هیچ‌گونه ملامتی متوجه او نیست. اما در قسمتی از اعترافات توسط او اتهاماتی متوجه اشخاصی دیگر شد که علی‌رغم اشکال ولی با توجه به حساسیت شرایط از او نادیده گرفته شده یا به دیده اغماض نگریسته شد.

«ابطحی» چند ماه بعد پاداش این خوش‌خدمتی خود را دریافت کرد و علی‌رغم اقرار به گناهان سنگین آزاد شد. اما هیچ‌کس نه دادگاه علنی از دیگر زندانیان هم‌راه «ابطحی» دید و نه اقراری از آن‌ها شنید و نه متوجه آزادیشان شد. گویا آزادی به شرط اقرار در مقابل دوربین بوده‌است و شامل حال آنانی که حاضر به پذیرش چنین شرطی نشده‌اند نمی‌شده.

پس از آزادی هیچ‌کس بر «ابطحی» و هم‌راه دیگر او «عطریانفر» نه‌تنها ایرادی نگرفت که با آغوش باز از آن‌ها استقبال‌شده، جمعیت انبوه جنبش سبز سعی نمود مرحم زخم‌های دوران بازداشت آن‌ها باشد.

اما «ابطحی» از این محبت‌ها دچار توهم‌شده و اینک برای برکشیدن خود به جای‌گاه سابق و هم‌راه‌شدن با سرنشینان «کشتی نظام» به رقص اجباری در زندان و شرط آزادی، خوش‌رقصی خارج از زندان را اضافه نموده و پس از نوشتن پستی سراسر غلط در وبلاگ‌َش و پس از واکنش منفی توامان اهالی جنبش سبز و روزنامه «کیهان» و در راستای تکمیل همان خوش‌رقصی و پست‌نوشته غلط، یاداشتی را برای روزنامه «کیهان» ارسال نموده و از واکنش منفی آن روزنامه گله نموده‌است.

البته ایشان اختیار خود را دارند که حتی در خط و فرمان «حسین شریعتمداری» و هم‌صدا با «کیهان» هم بنویسند و از گذشته سی ساله خود تبری بجویند. کاری که «پیام فضلی‌نژاد» به‌عنوان مثال انجام داد.
اما شایسته است بداند و در جریان باشد که «جنبش سبز» قسمت عمده‌ای از مقاومت و پیروزی‌های بزرگ خود را از مقاومت زندانیان سرافرازی وام می‌گیرد که حسرت یک آه را علی‌رغم تحمل شدیدترین و طولانی‌ترین شکنجه‌ها بر دل حاکمیت نهاده‌اند.

«جنبش سبز» پیام و راه‌برد اصلی حرکت خودشان را از ورای سکوت سبز شرف آل‌قلم «احمد زید‌آبادی»، شرف جنبش دانشجویی «مجید توکلی» و حر بزرگ زمان «محمد نوری‌زاد» و امثال‌هم می‌گیرند و منتظر تامل و تعامل «سید محمد خاتمی» و «میرحسین موسوی» و « شیخ شجاع» با سران کودتا نمی‌مانند.

آقای «ابطحی» می‌توانند و حق دارند که از رونامه معلوم‌الحال «کیهان» گله کنند که چرا در صفحه ۲ بار دیگر پرونده‌ای برای ایشان بازشده‌است. اما شایسته است توجه داشته باشند که؛ جنبش عظیم مردمی و سبز ایران بزرگ‌ترین افتخارشان داشتن پرونده‌های متعدد و متکثر نزد روزنامه «کیهان» است و روز و روزگاری که قرار باشد روزنامه «کیهان» و «حسین شریعتمداری» از آن‌ها دفاع نمایند را روز مرگ و انتحار سیاسی خود می‌دانند.

و در خاتمه آقای «ابطحی» می‌توانند هر کسی که می‌خواهند باشند. اما اگر بنا بر اعترافات خود در دادگاه و در نوشته‌های بعد از آن قبول دارند که پیش از تولد جنبش سبز قصد براندازی نظام را داشته‌اند و اکنون پشیمان شده‌اند، شایسته است بدانند که جنبش سبز پیش از ۲۲خرداد قصد داشت «میرحسین موسوی» یا شیخ «مهدی کروبی» شجاع را بر کرسی ریاست‌جمهوری بنشاند. پس از کودتای انتخاباتی برای پس‌گرفتن رای خود قیام کرد و پس از مشاهد خشونتی که غیرقابل‌باور می‌نمود، اینک به کم‌تر از مجازات قاتلین خواهران و برادران شهید خود و و بازپس‌گیری تمامی مناسب غصبی از حاکمیت نامشروع جاری راضی نخواهد شد و در این پروسه رهبران جنبش تا زمانی تحمل خوهند شد که در کنار جنبش و وفادار به شعارهای عمده و اصلی جنبش «نفی و پرهیز از تمامی اشکال خشونت» «صداقت کامل و شفافیت تمام در مواضع» و «احترام به آزادی‌های برابر برای همه انسان‌ها باهر نوع تفکر» باشند، و کوچک‌ترین تعامل با حاکمیت خشونت به جدایی کامل‌ِشان از جنبش منجر خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۸۹ ، ۱۱:۲۷
علی مصلحی

کیهان شق‌القمر کرد

چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۸۹، ۰۱:۰۶ ب.ظ

تقریبا کل روزنامه امروز «کیهان» را گشتم اما خبری از عذرخواهی یا اصلاح اشتباه دیروز نبود که نبود.
تردیدی نیست که اشتباه فاحش و گاف سنگین رسانه‌ای دیروز کیهان نه یک اشتباه سهوی که یک بی‌اخلاقی تعمدی بوده، و ناگفته پیداست زیان این رفتار خلاف عفت، پیش از آن‌که متوجه «جنبش سبز» و آزاده سرفراز آن «محمد نوری‌زاد» باشد، مایه افتخار جنبش و تکریم و احترام بیشتر «نوری‌زاد» و شرم‌ساری و آبروریزی «کیهان» و «شریعتمدارانی» است که پاسبان شریعت تقلب و دروغ و خیانت‌اند.

روزنامه «کیهان» دیروز سه‌شنبه ۸۹/۳/۱۱ در ستون «نگاه» در مطلبی با عنوان «آقای نوری‌زاد! شب هفت شهید لاجوردی را به خاطر دارید؟!» قسمت‌هایی از یک سخن‌رانی «محمد نوری‌زاد» نویسنده سابق کیهان و آزاده دربند امروز را به‌چاپ رساند که با توجه به محتوای مطالب منتشره و اطلاعاتی که توسط نوشته ارائه می‌شود، به‌نظر می‌رسد مربوط به تاریخی حداقل دو سال بعد از ترور «سید اسدالله لاجوردی» ریس اسبق سازمان زندان‌های ایران و متهم اصلی و اولیه پروژه «تواب‌سازی» در ایران بعد از انقلاب باشد.

«کیهان» هم‌چنان‌که در تیتر و جملات ابتدایی نوشته‌اش مشخص است، مدعی است که این سخن‌رانی در شب هفت آقای «لاجوردی» ایرادشده، و تاریخ ایراد سخن‌رانی را ۱۳۷۷/۶/۱ اعلام می‌نماید. این درحالی است که آقای لاجوردی دقیقا در همین تاریخ ذکرشده یعنی ۱۳۷۷/۶/۱ترور شده و مطابق مرسوم کشور ایران مراسم هفتم دست‌ِکم یک‌هفته بعد از درگذشت برگزار می‌شود نه در لحظه درگذشت متوفی.

از طرف دیگر ترور«سعیدحجاریان» که در متن مورد ادعای «کیهان» در سخن‌رانی آقای «نوری‌زاد» در شب هفتم ترور آقای «لاجوردی» به آن اشاره شده، یک‌سال‌ونیم بعد از حادثه ترور «لاجوردی» در ۱۳۷۸/۱۲/۲۲ اتفاق افتاده و ظاهرا ایشان نمی‌توانسته است به تروری که هنوز اتفاق نیفتاده اشاره کند.

 هم‌چنین حادثه وحشیانه «کوی دانشگاه» نیز که در سخن‌رانی بدان اشاره می‌شود، در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۱۸ یعنی ۱۰ ماه پس از قتل آقای «لاجوردی» اتفاق افتاده‌است و بنابر همان قاعده ایشان نمی‌توانسته است به حادثه‌ای که اتفاق نیفتاده اشاره دقیق داشته باشد.

با فرض صحت مطالب منتشرشده توسط «کیهان» و صحت انتساب آن‌ها به آقای «محمد نوری‌زاد» تعمد کیهان در انتخاب کلمه «شب هفت» در تیتر «آقای نوری‌زاد!شب هفت شهید لاجوردی را به‌خاطر دارید؟!» و جابه‌جایی تاریخ یک سخن‌رانی آن‌هم حدود دو سال با تاکید و در حالی که انتساب این سخن‌رانی به تاریخ صحیح هم تفاوتی در نتیجه‌گیری موردنظر کیهان ایجاد نمی‌کند چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ الله اعلم

کیهان‌نشینان با این گل‌آلودکردن آب و به‌زعم خودشان افشاگری، قصد تخریب شخصیت «حر» سرافراز زمان «محمد نوری‌زاد» و صید ماهی مقصود داشته‌اند.

از کلام معصوم است که «غریق به هر حشیشی برای نجات خود چنگ می‌زند.» تردیدی نیست که رفتاری از این دست نه‌تنها آبرویی از شخص «محمد نوری‌زاد» و جنبش سبز مردم ایران نمی‌کاهد، بلکه مایه کسب اعتبار و آبرو برای نام‌برده و افتخار برای جنبش سبز است و پیش از آن‌که زیانی برای جنبش در بر داشته باشد، فریاد غرق‌شدن کودتاچیان را با صدای بلند اعلام می‌نماید.

کودتاچیان تمام تلاش خود را با خشونت هرچه تمام‌تر برای به‌زانو درآوردن «نوری‌زاد» و اخذ توبه‌نامه و طلب عفو از رهبری به‌کار گرفتند، اما «نوری‌زاد» محکم‌تر از پیش بر مواضع انتقادی خود نسبت به کودتاچیان و در راس آن‌ها رهبری نظام ایستاد تا تلاش‌های خفت‌بار دادستانی تهران برای بازیابی مشروعیت و اعتبار و آبروی از دست‌رفته، نا کام بماند.

«کیهان» همچنین در لید نوشته خود آورده است «متاسفانه رادیو فردا با سوءاستفاده از عواطف خانواده نوری‌زاد، بعدها هم با آن‌ها تماس گرفت و به مصاحبه با آن‌ها پرداخت.»

جای تعجب نیست که «کیهان‌نشینان» سعی نکرده‌اند با سوءاستفاده از عواطف خانواده هم‌کار دیروز - به‌زعم کیهان - با خانواده او تماس گرفته و سراغ و احوالی بگیرند یا مصاحبه‌ای انجام دهند. اما جای تاسف هست که ارگان رسمی سازمان سیا (روزنامه فردا) به تعبیر کیهان- چنین کاری را انجام می‌دهد؟
ظاهرا چنان‌چه آقای «نوری‌زاد» در نامه خود به رهبر اشاره کرده بود، «چشم‌انتظاری خانواده‌ی من، برای تماشای جمال مبارک شما و رویت نماینده‌ی شما به جایی نرسید. لابد، در این گردونه، آدم‌ها، تاریخ مصرف دارند. که اگر به سر رسیدند، مثل دستمال آلوده، باید به‌دور انداخته شوند.»

از همه این‌ها که بگذریم، آقای «نوری‌زاد» امروز پس از لمس واقعیت‌های موجود، زندان و شرایطی که میراث برجای‌مانده از دادستانی و ریاست سازمان زندان‌های مرحوم «سیداسدالله لاجوردی» است با صراحت و شجاعت اعلام می‌نماید «عدالت در دستگاه قضائی ما بیشتر یک شوخی بزرگ است. من به‌خاطر نقد این عدالت بیمار، در زندانم و عاملان بیماری دستگاه قضایی و امنیتی و اقتصادی آزادند و حمایت می‌شوند.»

آیا اگر در زمان ایراد سخن‌رانی فوق هم ایشان موفق به لمس واقعیت‌های تلخ موجود می‌شد، و رفتار مرحوم «لاجوردی » را آن‌گونه که آقای «شریعتمداری» مستقیما از نزدیک مشاهده می‌نمود از نزدیک مشاهده نموده‌بود، این‌گونه از ایشان دفاع می‌کرد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۸۹ ، ۱۳:۰۶
علی مصلحی

سینما در بند

چهارشنبه, ۴ فروردين ۱۳۸۹، ۰۵:۱۹ ق.ظ

 کم‌تر از یک‌ماه پیش «جعفر پناهی» کارگران مطرح و ارزش‌مند سینمای ایران و کارگردان «بادکنک سفید» «دایره» و...، به دلیل اعلام‌نشده «حمایت و هم‌راهی با جنبش سبز ایران» در منزل شخصی به همراه میهمانانش بازداشت شد.

خبر بازداشت این کارگردان مطرح سینمایی، با واکنش عمومی اهالی سینما و هنر در ایران و جهان همراه شد. تعدادی از چهره‌های مطرح جهانی سینمای ایران با صدور بیانیه و ارسال نامه سرگشاده به این بازداشت اعتراض نمودند.

در این‌که آقای «جعفر پناهی» سینماگر محبوب و ارزش‌مندی است و سلیقه سینمایی او با سلیقه سینمایی عموم هم‌راهان و طرف‌داران جنبش سبز هم‌خوان است شکی نیست.
هم‌چنین در این‌که آثار ارزش‌مند و برجسته این سینماگر دوست‌داشتنی طی سال‌های گذشته، متاثر از تنگ‌نظری‌ها، و افکار ساده‌انگارانه و فاقد وجاهت هنری و سینمایی و ارزشی طیف مخالف جنبش سبز، با حذف، سانسور وعدم مجوز نمایش روبه‌رو بوده است حرفی و شکی نیست.
 و بالاخره در این‌که شاید و نه که شاید بلکه حتما افکار و سلیقه سینمایی آقای «محمد نوری‌زاد» با سلیقه و نگاه آقای «پناهی» هم‌خوانی نداشته و ظاهرا امروز هم ندارد و چه بسا می‌توان حدس زد که آقای «نوری‌زاد» به نوعی از عوامل پشت‌پرده‌ای بوده است که اسباب عدم صدور مجوز برای نمایش آثار درخور آقای «پناهی» را فراهم نموده باشد؛ اما با همه این احوالات و حرف‌ها و حدیث‌ها هرچه نباشد بالاخره آقای «محمد نوری‌زاد» هم یک هنرمند و نویسنده و سینماگر است.

 متاسفانه باید گفت علیرغم آن‌که از ابتدای بازداشت این هنرمند معترض به رویه‌های خشونت‌آمیز سران و دولت‌مردان جمهوری اسلامی، طیف وسیعی از اهالی جنبش سبز واکنش‌های خود را به بازداشت او اعلام، و با خانواده‌اش اعلام هم‌دردی نموده و نام او را به‌عنوان یک سرباز اهل قلم جنبش سبز گرامی داشته‌اند، بازداشت او به‌غیر از یکی دو مورد، اعتراض یا واکنش جدی را در میان اهالی هنر و خصوصا اهای سینما به دنبال نداشته است.
 از این زوایه و در این رابطه متاسفانه باید گفت اهالی سینما نمره مثبتی را در کارنامه خود ثبت ننموده‌اند.
 
با این احوال اخیرا نامه سرگشاده‌ای با امضای ۴۵ تن از اهالی هنر و خصوصا اهالی سینما منتشر شد که در آن خواستار آزادی غیر مشروط «جعفر پناهی» و «محمد نوری‌زاد» شده بودند. این در حالی است که آقای «محمد نوری‌زاد» از حدود ۵ ماه پیش (چهار ماه زود‌تر از آقای پناهی) بازداشت شده و به گفته دختر این هنرمند؛ از آن‌زمان تا کنون با خانواده‌اش هیچ‌گونه تماسی نداشته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۸۹ ، ۰۵:۱۹
علی مصلحی

نمازجمعه

جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۵۸ ق.ظ

درباره نماز‌جمعه و ثواب شرکت در آن و لزوم شنیدن خطبه‌های نماز‌ هفته قبل نوشتم و گفتم. بنابراین برای جلوگیری از تکرار می‌روم سر خطبه‌های این هفته.
 نمازجمعه سیاسی عبادی این هفته تهران توسط آقای «ابوالقاسم امامی کاشانی» اقامه شد.
 آقای «امامی» در خطبه دوم به برگزاری انتخابات دهم ریاست‌جمهوری اشاره کرده و درباره حوادث پس از انتخابات گفت: «در همه جای دنیا انتخابات برگزار می‌شود، گروهی برنده می‌شوند و گروهی بازنده. اعتراض هم وجود دارد اما در همه جای دنیا این اعتراضات روی کاغذ هست و در فضای آرام برگزار می‌شود. ولی در این انتخابات! خطاب من به همه دوستان و دل‌سوزان کشور و نظام است دشمنان و ضد انقلاب را کاری ندارم سی سال است که نظام جواب آن‌ها را داده است. خطاب من به تمام کسانی است که در بین مشاجرات قرار گرفتند. طرفین را هم عرض می‌کنم. من از این دوستان سئوال می‌کنم که آیا این حق است؟ من به دوستان عرض می‌کنم: شما نگاه کنید ببینیداین به کجا می‌رسد؟ اگر چیز خوبی بود بروید دنبالش. شما نوشتید تشویق کردید. ظرف دشمنان را برای فعالیت آماده کردید. مقام معظم رهبری فرمودند؛ بار‌ها فرمودند. در عصر ما که عصر غیبت است و دسترسی به امام عصر (عج) نداریم، ولی‌فقیه، شناسنامه، اصل، اساس و تابلو انقلاب است. شما به شعار‌ها نگاه کنید: شعار نه شرقی نه غربی جمهوری ایرانی. علیه شهدا شعار دادن. من از شما می‌پرسم این حق است یا باطل؟ من واقعا پدرانه و برادرانه عرض می‌کنم به تمام نیروهای علاقه‌مند به نظام، وحدت کلمه پیوستگی در قدم اول بین دانشگاه و حوزه است چرا پیوستگی در قدم اول را شل می‌کنیم؟ چه خبر است در دانشگاه‌ها؟ این خبر حق است؟ به صاحب امروز که «امام حسین» است باطل است.
اگر ولایت نباشد که به‌هم می‌ریزد کشور. رهبری اگر نباشد مگر می‌شود کشور را اداره کرد؟
رهبری یا عادل است یا ظالم. رهبری ظالم را که ما سال‌ها تجربه کرده‌ایم.
کاری نداشته باشید کی چکار کرد چه کار نکرد؟ چکار به کس داری؟ «علی» (ع) خیلی کسانی را بر سر کار گماشت که بعدا آن‌ها را برداشت؟
این نظام نظام حق است. در برابر نظام حق نباید ایستاد عزیز! این را عرض می‌کنم به همه طرف. آن طرف این‌قدر فضا را پریشان نکنید. متاسفانه گاهی عمل عکس‌العمل پیدا می‌کند.
چه بگویم به این سایت‌ها! می‌نویسند؛ دروغ، راست، مخلوط. فضا را خراب می‌کنید. من به سایت‌های ضد انقلاب کار ندارم. بی‌اطلاع نوشتن بی‌ربط نوشتن، حاشیه‌ها را پر رنگ کردن. رحم باید کرد به نظام رحم باید کرد به جمهوری اسلامی.

صداو سیما بایداز همه از دانشگاه‌ها از هر طرف دعوت کند حرف‌هایشان را بزنند و راه‌ها و چاه‌ها را نشان بدهند. اهانت‌کردن به ضرر نظام است ما باید فضا را شفاف کنیم و به بیانات رهبری هم گوش دهیم.»

اول بگویم اغلب قسمت‌های خطبه نقل به مضمون است و بعد این‌که باید انصاف داد که آقای «امامی کاشانی» امروز پخته‌تر از سایر ائمه موقت جمعه تهران فضای آشوب‌زده و پریشان پایتخت و کشور را درک کرد و مطابق با این شرایط توصیه‌های درستی داشت.
 آقای «امامی کاشانی» که به استناد گزارش «عباس پالیزدار» صریحا و همچنین نامه «محمد نوری‌زاد» به رهبری تلویحا به در اختیار داشتن غیر قانونی معادن گران‌بهایی سنگ در اطراف شیراز و فساد مالی متهم است، بیش از هر جیز در این خطبه‌ها دل برای نظام سوزاند و حق هم کاملا با اوست. چنان‌چه فضا به شکل فعلی ادامه پیدا کند، نتایج فرخنده‌ای برای نظام قابل تصور نیست. اما این‌که نظام فعلی به نفع چه کسانی است سوالی است که باید ایشان به آن پاسخ دهند.
 نکته جالب در سخنان ایشان این بود که تلویحا رفتار آقای «احمدی‌نژاد» را زیر سئوال برد و با اشاره به آن‌که مولی علی (ع) هم بعضی‌ها را به کار گمارد و بعدا برکنار کرد، تلویحا چیزهایی گفت که خیلی‌ها را خوش نخواهد آمد.
 نکته دیگر توصیه‌ای است که ایشان به صدا و سیما می‌نمایند.‌‌ همان توصیه‌ای که آقای «هاشمی» در خطبه‌های بیست‌وششم تیرماه سال‌جاری به آن اقدام کرد اما توسط دوستان ایشان مورد توجه قرار نگرفت.
بگذریم آقای «امامی کاشانی» سخنان ارزش‌مندی نگفت و لی در مقایسه با دیگر هم‌تریبون‌هایش باید انصاف داد که عالی بود.
 بنابراین تا هفته آینده و نماز جمعه‌ای دیگر خداحافظ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۸۸ ، ۰۵:۵۸
علی مصلحی

دوست یا دشمن؟

يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۸۸، ۰۴:۳۹ ق.ظ

(هنر «عدالت» آن نیست که همه گنه‌کاران به مجازات برسند، هنر عدالت آن است که هیچ بی‌گناهی به مجازات نرسد)
منتسکیو ــ روح‌القوانین

هنگامی که مقام رهبری در خجسته سال‌روز میلاد حضرت مولی‌الموحدین علی‌بن‌ابیطالب(ع) در حسینیه امام خمینی (ره) فرمودند: «مبادا دشمن را با دوست اشتباه بگیریم و دوست را بخاطر یک خطا، دشمن به حساب بیاوریم.»، شاید هیچ‌کس باور نمی‌کرد این سخن به‌زودی و تنها پس از یک هفته، در بین نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترین دوستان حضرات مصداق پیدا کند.
 «محمد نوری‌زاد» نویسنده سابق کیهان و فیلم‌سازی که در حمایت بی‌چون و چرا و متعصبانه از آقای «محمود احمدی‌نژاد» تا بدان‌جا پیش رفته بود که حتی از بی‌حرمتی به مراجع عظام تقلید نیز فروگذاری نکرده و در نامه‌ای خطاب به حضرت آیت‌اله ناصر مکارم شیرازی، از مراجع عظام تقلید از دخالت روحانیون و مراجع در همه امور کشور انتقاد کرده بود، به یک‌باره با نوشتن رنج‌نامه‌ای در وبگاه شخصی خود پرده از سیاه‌ترین رفتار‌ها و اتفاقات ــ که در گشتاپو نیز بی‌سابقه بوده است ــ در نظام امنیتی و پلیسی ایران در ایام پس از اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، برداشت.

 «نوری‌زاد» که در اتفاقات پیش‌آمده پس از انتخابات برای آزادی فرزند دربندش به یک پایگاه مقاومت بسیج مراجعه و با بی‌حرمتی بسجی نگهبان روبه‌رو و پس از آزادی برای شکایت در مورد بازداشت غیر‌قانونی و جراحت فرزندش به مراجع متعددی مراجعه نموده بود، شرح این اتفاقات را در رنج‌نامه‌اش تحت‌عنوان «آن روز در آتن» منتشر و بلافاصله برای تایید رنج‌نامه فوق در مقاله دیگری «سمفونی‌ ای کاش‌های من» به تلویح اعلام کرد که از گذشته خود به شدت پشیمان است.
 این «نوشدارو» در شرایطی به دست آمد که حالا «سهراب اعرابی» جوان ۱۹ ساله‌ای که به گفته «پروین فهیمی» ماردش، خود را برای شرکت در کنکور سراسری آماده می‌کرد، یک هفته‌ای می‌شد که در آرامگاه ابدی خود در بهشت‌زهرا آرمیده بود. و تازه این در حالی بود که دست‌کم بیست «سهراب» دیگر نیزــ بنا به گفته مقامات امنیتی کشورــ طی ماه گذشته به خاک و خون غلطیده بودند.
 
اما بلافاصله به فاصله تنها کمتر از دو هفته از پخش خبر زندانی و مجروح شدن فرزند آقای «نوری‌زاد» خبر تکان‌دهنده ودرد‌آور دیگری به شکل وسیع در رسانه‌ها منتشر شد که خبر از شهادت «محسن روح‌الامینی» فرزند ۲۵ساله دکتر‌ «عبدالحسین روح‌الامینی» رییس موسسه انستیتو پاستور و از نزدیکان و هوادارن دکتر «محسن رضایی» کاندیدای بازنده و معترض به نتایج انتخابات دهم ریاست‌جمهوری می‌داد.

اخبار تکان‌دهند و موثقی درباره نحوه شهادت «محسن روح‌الامینی» در زندان، روز‌به‌روز در رسانه منعکس می‌شود، اما آ‌ن‌چه انعکاس موثق و دقیقی ندارد، خبر تعداد دقیق بازداشت‌شدگان و اماکن مخفی بازداشت و بی‌خبری تعداد قابل‌توجهی از خانواتده‌ها نسبت به سرنوشت عزیزانشان است.

به راستی اگر امثال آقایان «نوری‌زاد» و دکتر «روح‌الامینی» در حلقه تنگ دوستی آقایان جایی ندارند، پس وای به حال آن‌ها که هیچ‌گاه نه‌تنها به عنوان دوست شناخته نمی‌شدند، بلکه اصلی‌ترین دوست دشمنان بوده‌اند و اینک دربند صاحبان مکتب «داغ و درفش» اسیرند.

مادر «محسن روح‌الامینی» از لحظه ابتدایی در یافت خبر فرزندش فقط می‌گفته است: «محسن من که رفت به فکر محسن‌های مردم باشید»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۸۸ ، ۰۴:۳۹
علی مصلحی