وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محسن مخملباف» ثبت شده است

ریاضت و رضایت، یا عوام فریبی؟

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۸۹، ۰۵:۲۹ ق.ظ

«محسن مخملباف» در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری دهم در نامه سرگشاده‌ای که بیانیه رسمی ایشان در حمایت از کاندیداتوری مهندس «میرحسین موسوی»هم محسوب می‌شد، به خاطره زیبایی مربوط سال‌های اول انقلاب و برخورد نزدیک با بانوی سبز ایران بانو «زهرا رهنورد» همسر نخست‌وزیر کشور این‌گونه اشاره نموده بود:
«...من یک روز در آسانسور روزنامه‌ای سوار شدم، خانمی به همراه دختربچه کوچکی سوار آسانسور شد. به رسم آن دوران من سرم را پایین انداختم و چشمم به کفش پاره این خانم افتاد. یک دفعه آن خانم مرا شناخت و پرسید: شما فلانی هستی؟ گفتم: بله. و او هم گفت: من هم زهرا رهنورد هستم. گفتم: خوشوقتم و رویم نشد بگویم سال‌هاست منتظر دیدار شما بودم. وقتی از آسانسور خارج شدم، فقط آن کفش پاره در نظرم بود. در آن زمان او همسر نخست‌وزیر کشور بود. امروزه من و شما کفش‌پاره را ملاک خوبی کسی نمی‌دانیم. از بس که عوام‌فریبانه آن را خرج کرده‌اند. اما در آن روزگار ما شیفته آن داستان حضرت علی بودیم که عده‌ای جمع شده بودند تا او را به حکومت راضی کنند و او مشغول وصله‌زدن به کفش پاره‌اش بود و می‌گفت: دنیایی که شما به من پیشنهاد می‌کنید، برای من بی‌ارزشتر از این کفش پاره است.»

حقیقتا امروز پوشیدن کفش و کاپشن پاره و داشتن زندگی فقیرانه، حتی ساده‌زیستی برای هیچ‌کس، از شهروندان و رعیت فرودست جامعه گرفته تا رهبران و مدیران فرادست اجتماع، نه‌تنها افتخار و ارزش نیست، که در مورد شهروندان سطح پایین نوعی تنبلی و الکی خوش‌بودن و در مورد مردم بالادست نوعی فریب‌کاری و ریا و عوام‌فریبی معنا می‌دهد.

دوستی نقل می‌کرد از نزدیک آقای «احمد توکلی» نماینده اصول‌گرای مجلس و کسی که به داشتن زندگی فقیرانه افتخار می‌کند را از نزدیک دیده و از او سئوال نموده است که آقای توکلی! امروزه در خانه فقیرترین قشر اهالی روستای ما آشپزخانه‌های همراه با کابینت یافت می‌شود، چگونه حقوق شما که یک استاد دانشگاه و نماینده مجلس هستید، کفاف نصب یک سرویس کابینت در آشپزخانه منزل را نمی‌دهد؟ و آقای « توکلی» در پاسخ اعلام می‌کند که حقوق او کفاف بسیار بیشتر از آن‌ها را هم می‌دهد اما ایشان علاقه‌ای به داشتن امکانات نوین و مدرن ندارند.

علیرغم آن‌که بر این تعصب در ریاضت و زندگی فقیرانه داشتن انتقادهای اساسی و جدی وارد است، اما خدا پدر و مادر ایشان را بیامرزد که اعلام می‌کند پول دارد اما می‌خواهد آدم اهل ریاضتی باشد.
اما این‌که فرزند یک استاد دانشگاه که در تهران به دنیا آمده و در تهران بزرگ‌شده و پدرش سال‌ها سابقه استانداری داشته و اینک شهردار تهران است و نامزد ریاست‌جمهوری ولی نمی‌داند «سونا» چیست؛ نه‌تنها از آن حرف‌ها نیست، بلکه در فرهنگ اخلاقی غیر دینی و در تمام فرهنگ‌ها با پشتوانه وحیانی، تنها یک معنی می‌تواند داشته باشد و آن‌هم «دروغ» است.

یا باید پسر آقای «احمدی‌نژاد» که در فیلم تبلیغاتی ۵ سال پیش پدرش اعلام کرد نمی‌داند «سونا و جکوزی» چیست دروغ‌گو باشد، یا آنان‌که اعلام نمودند ایشان در شهر بزرگ‌شده.

در راستای عوام‌فریبی‌های گذشته، اخیرا سایت پرچم متعلق به یکی از نزدیکان آقای «‌احمدی‌نژاد» به کشف بزرگ و جدیدی دست‌یافته و آن را با آب و تاب مخصوص منعکس نموده است.
 در این کشف که قبل از سایت پرچم به نام‌های متعدد دیگری با افتخار به ثبت رسیده و خیلی جدید به‌شمار نمی‌رود؛ «منابع درآمد مخفی احمدی‌نژاد» معرفی و همچون گذشته با افتخار تکرار شده است که ایشان نه تنها از حقوق ریاست‌جمهوری استفاده نمی‌کنند، بلکه حق ماموریت‌هایشان را هم نمی‌گیرند. و در شرایطی که به دلیل ریس‌جمهورشدن «میهمان‌ها و دیدارکنندگان»شان زیاد شده، هزینه زندگی را از طریق وام‌های قرض‌الحسنه و به سختی تامین می‌نمایند.

این عوام‌فریبی و ریا و تبلیغ ریاضت در شرایطی صورت می‌گیرد، که طی پنج سال گذشته منابع عظیم ناشی از فروش نفت با استثنایی‌ترین قیمت و همچنین صادرات مقادیر معتابه کالاهای غیرنفتی، با سیاست‌های مستبدانه و غیرکارشناسی آقای «احمدی‌نژاد» به‌سادگی هدر رفته و طلایی‌ترین دوره و فرصت اقتصادی کشورهای نفتی، با اصرار ایشان بر خودمحوری و بی‌توجهی به نظرات کارشناسان، عملا تبدیل به فرصت‌سوزی و خسارت شد.
در جنین شریطی برای هفتاد میلیون شهروند ایرانی که مدیریت ریس‌جمهورشان این‌گونه زیان‌آور و خسارت‌بار بوده است، ریاضت و فروتنی شخصی‌اش محلی از اعراب نخواهد داشت و تنها درخواست همه آن‌ها از او این خواهد بود که: «زندگی کن و اجازه بده دیگران هم زندگی کنند.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۸۹ ، ۰۵:۲۹
علی مصلحی

خواب خوش

سه شنبه, ۵ خرداد ۱۳۸۸، ۰۴:۳۹ ب.ظ

اوایل کار دولت نهم، عکسی از تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام در اشغال سفارت آمریکا به‌دست یک خبرنگار خارجی رو شد که شباهت فوق‌العاده دکتر «محمد اصغری»، نماینده سابق مجلس به دکتر «محمود احمدی‌نژاد» باعث یک جنجال سیاسی بر علیه کشور ایران شد که:‌ ای داد و بی‌داد ریس‌جمهور ایران کسی شده است که در اشغال سفارت ما دست داشته است.

 «ابراهیم نبوی» آن‌روز‌ها به طنز نوشت: آن‌چیزی که جنجال‌آفرین را به اشتباه انداخته، چهره، لباس و آرایش امروز آقای «احمدی‌نژاد» است. چه این‌که در آن‌روز همه این نوع ریش و لباس و آرایش را داشتند ولی همه عوض شدند، الا ریس‌جمهور دولت نهم ایران که نه‌تنها در چهره و لباس (کاپشنی که باید کم‌کم موزه ملی مردم‌شناسی ایران جایی برای آن مهیا کند) بلکه هم‌چنان‌که در رفتار مدیریتی وی در چهار سال گذشته شاهد بودیم حتی در تفکرات هم‌‌ همان آدم ۳۰سال پیش است.

وزیر بازرگانی دولت نهم دیروز در یک اجتماع سخنان خنده‌داری گفت و روزنامه «ایران» که از اموال عمومی استفاده می‌کند و حق جانب‌داری از کاندیدای خاصی را ندارد، طبق معمول و به صراحت تبدیل به بلندگوی تبلیغاتی دکتر «احمدی‌نژاد» شده، و سخنان وزیر بازرگانی را در صفحه اصلی منتشر کرد.

آقای وزیر در بخش قابل‌توجهی از سخنان خود به تلویح مهندس «میرحسین موسوی» و حامیان او را با این جمله زیر سوال برد که: می‌خواهند کشور را به مدل ۲۰سال پیش برگردانند.

 «محسن مخملباف» در نامه زیبایی که در حمایت از «میرحسین موسوی» نوشت، اشاره کرد که: همه می‌گویند میرحسین ۲۰سال پیش چنین بوده چنان بوده، آقا! بیست سال پیش من و شما هم این‌ که امروز هستیم نبودیم «میر حسین» هم امروز آنی که بیست سال پیش بود نیست.

اقای وزیر! هم به قول آقای «مخملباف» هم به قول آقای «نبوی» هم به شهادت رفتارهای آقای احمدی‌نژاد همه مردم تغییر کرده‌اند و تغییر می‌کنند الا آقای احمدی‌نژاد و روزنامه «کیهان» و «ایران» که فکر می‌کنند هنوز زمان جنگ است. اما شرمنده! ملت ایران تفکرات دقیانوس را به نانی هم نمی‌خرند. می‌خواهند تغییر کنند پولتان ارزش ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۸۸ ، ۱۶:۳۹
علی مصلحی

کتیبه

شنبه, ۲ خرداد ۱۳۸۸، ۰۳:۳۷ ب.ظ

کتیبه «عنایتی» را در ویژه‌نامه فرهنگیان حامی «میرحسین» خواندم. «فریاد» رسای «اخوان ثالث» پس از سال‌ها از کتیبه به گوش رسید. با خود قراری گذاشتم که به قول استادم «عنایتی» لالمونی را پس بدهم.
جالب است در کاشان ما به سکوت می‌گویند «لالمونی» و برای ادای آن از مصدر «گرفتن» استفاده می‌کنند. پس بی‌دلیل نخواهد بود که من وقتی می‌خواهم مشیی غیر از سکوت پیش بگیرم بگویم: لالمونی گرفته پس می‌دهم.

در اولین ملاقات دوستان ما با اعضای شورای مرکزی ستاد اصلاح‌طلبان حامی «میرحسین موسوی» در کاشان تمام تلاش ما برای جور کردن حداقل ۲۰نفر به ناکامی انجامید و دوستم آقای «وحید محمد‌زاده» در توجیه نیامدن دوستان گفت: دوره آقای خاتمی موجی ناخودآگاه ما را برای ستاد‌ها هدایت می‌کرد، اما امروز در نبود این موج هر کس برای نیامدن خودآگاه دنبال بهانه می‌گردد. اما برای همه ما غیرقابل‌باور بود که این موج بسیار زود‌تر از دوره آقای خاتمی فراهم شود تا همه ما شاهد باشیم هنگام افتتاح ستاد مرکزی اصلاح‌طلبان حامی «میرحسین موسوی» در کاشان از لحظات ابتدایی شروع مراسم جا برای نشستن و از چند لحظه بعد جا برای ایستادن نبود.
 این در حالی بود که عده زیادی ا ز طرفداران برای شنیدن سخنان «میرحسین» که مستقیما از شبکه ۱سیما پخش می‌شد به ستاد نیامده بودند و خبر نداشتند که ستاد پیش‌بینی لازم را برای پخش مستقیم سخنرانی فراهم کرده است.

یادم می‌آید سه یا چهار روز مانده به دوم خرداد ۷۶روزنامه «سلام» تنها رسانه حامی آقای «خاتمی» در آ‌نروز‌ها نوشت: موج جدید حمایت از خاتمی سراسر کشور را فرا گرفت. و ذیل آن نوشته بود: «محسن مخملباف» کارگردان نامی سینمای ایران از خاتمی حمایت کرد.

 «مخملباف» ۲۰روز مانده به ۲۲خرداد از میرحسین حمایت نموده است.

دوستم از یکی از خبرگزاری‌های نزدیک به دولت تماس گرفت و گفت: موج جدید حمایت از «میرحسین موسوی» سراسر کشور را فرا گرفت.

لالمونی نمی‌گیریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۸۸ ، ۱۵:۳۷
علی مصلحی