وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجتبی خلیلی» ثبت شده است

روز جهانی وبلاگ

پنجشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۰، ۰۴:۱۳ ق.ظ

از سال ۲۰۰۵ به این طرف روز ۳۱ اگوست به‌عنوان «روز جهانی وبلاگ» شناخته می‌شود. این روز برای وبلاگ‌نویسان در سراسر جهان با آیینی هم‌راه است.
طبق رسمی که تاکنون مرسوم و معمول بوده، در این روز هر وبلاگ‌نویس تلاش می‌کند ۵ وبلاگ و وبلاگ‌نویس را در دنیای مجازی، بنابر سلیقه شخصی خود در یک پست به مخاطبین‌اش معرفی نموده و این معرفی را به وبلاگ‌نویسان یادشده اطلاع دهد.

یادداشت و معرفی سال گذشته من در این روز را این‌جا بخوانید.

۱- روزهای پایانی تیرماه ۱۳۹۰ هم‌راه با خبر تلخی برای فعالان محیط زیست ایران بود. مهندس «یاسر انصاری‌» مدیر پایگاه خبری سبزپرس و دبیر کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست، دار فانی را وداع گفت.
به روح بلند او ادای احترام نموده و بدون نیاز به هرگونه توضیح وبلاگ «دیده‌بان محیط‌زیست‌ ایران» متعلق به بانو «مژگان جمشیدی» همسر مرحوم مهندس «انصاری» را به‌شما معرفی می‌کنم.

۲- شاید آن‌ها که با جامعه وب آشنایی عمیق ندارند، گمان کنند که «وبلاگ‌نویس» باید تحصیلات مرتبط با اینترنت و کامپیو‌تر و مسائل مربوط به آن داشته باشد و دیگر انسان‌ها از ورود به این عرصه محروم و ممنوع‌اند. اما وقتی به این فضا نزدیک می‌شوند، با وبلاگ‌نویس‌هایی آشنا می‌شوند که نه تنها تحصیلات آکادمیک در این حوزه ندارند، بلکه تحصیلات کم‌تر از آن‌را هم ندارند و فقط خواندن و نوشتن می‌دانند و علاقه شدید آن‌ها را به یادگیری کار اینترنت و وبلاگ‌نویسی کشانده.
وبلاگ «وطن من بیدگل» وبلاگی که به قولی «از شیر مرغ تا جان آدمیزاد» در آن یافت می‌شود، توسط «حسین‌ بیدگلی» که یک استاد نجار است به روز می‌شود. با مطالعه مطالب این وبلاگ‌ متوجه خواهید شد که «حسین‌ بیدگلی» نازنین، نه فقط در نجاری که در خیلی از فنون دیگر استادند.

۳- وبلاگ «این دفتر بی‌معنی» متعلق به یکی از نویسندگان نشریه‌ حرفه‌ای ورزشی و معدوم «جهان فوتبال» است. «مجتبی خلیلی» به من وبلاگ‌نویسی یاد داد تا دیگر وبلاگ خودش به‌روز نباشد.

۴ «قبل از نوشتن سوزانده شود» شاعرانه‌های خواهر بزرگ من «فاطمه رسول‌زاده» است.

۵- «چراغواره» وب ‌نوشته‌‌های برادر کوچک من «صادق‌مصلحی» است.

مرتبط:
روز جهانی وبلاگ
روز بلاگستان فارسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۰ ، ۰۴:۱۳
علی مصلحی

وبلاگ‌نویسی

شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۸۸، ۰۹:۲۰ ب.ظ

«این پست با احترام تقدیم می‌شود به مدیر سابق سایت «پرشین بلاگ»

یک باور سنتی و قدیمی می‌گوید: هر کاری که لحظه تحویل سال به آن مشغول باشی، به‌نوعی بر رفتار شما طی سال پیش‌رو تاثیر شدید خواهد گذاشت و به‌نوعی قسمتی از شخصیت شما خواهد شد. مثلا براساس این باور؛ اگر لحظه تحویل سال خواب باشید، سال پیش‌رو شخصیتی خواب‌آلود خواهید داشت.

دوست‌داشتن، کینه‌ای‌بودن، غمگین‌بودن، شادبودن و ... در لحظه تحویل سال، براساس این باور باستانی، باعث می‌شود اخلاق مذکور جزئی برجسته از شخصیت شما طی سال پیش‌رو باشد.

وبلاگ‌نویسی را از حدود هفت سال پیش با پرشین‌بلاگ روی این آدرس و با کمک مجتبی و علی و روح‌الله و وحید و دیگر دوستانم در وبلاگ وادقان شروع کردم.
آن‌روزها بیش از امروز دغدغه‌ام شعر بود و می‌خواستم اجتماع را از زوایه هنر و ادب و خصوصا شعر نگاه کنم.
پس از آن حدود دو سال بعد، روی این آدرس به blogfa کوچ کردم و دغدغه‌هایم نیز بیشتر و هرچه به سمت انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دهم نزدیک‌تر می‌شد، در حوزه سیاست پررنگ شد.
به همان میزان اشتها یرای بیشتر نوشتن و به‌روزبودن نیز در من شدت یافت، به‌طوری‌که طی سال گذشته می‌توانم بگویم حداقل هفته‌ای یک‌بار به‌روز یا آپدیت بوده‌ام.

حدود هشت ماه پیش، طی یک تصمیم جمعی همراه با وبلاگ‌نویسان جنبش سبز به خانه فعلی روی بلاگر آمدم. وبلاگ‌م روی بلاگفا فیلتر شد. روی بلاگ‌اسپات هم دوبار فیلتر شدم.
 علاوه بر این خانه که با مشخصات واقعی من معرفی می‌شود، من چند خانه مجازی با مشخصات غیرواقعی دارم که در کنار این صفحه‌ها روی آن‌ها هم با جنبش سبز و دوستان اندیشمند و اهل قلم هم‌راه هستم.

امسال بر خلاف اغلب سال‌های عمرم که لحظه تحویل سال در خواب می‌گذشت، بیدار بودم و در حال به‌روز کردن وبلاگ و صفحه‌ام روی فیس‌بوک بودم.
حالا امیدوارم بر اساس همان عقیده و باور قدیمی در سال پیش‌رو بیش از پیش وبلاگ‌نویس باشم و بیش از سال‌های پیش به‌روز.

آخرین خبر بد سال در حوزه دنیای مجازی و وبلاگ خبر بازداشت «مهدی بوترابی» مدیر سابق پرشین بلاگ بود.

روشن‌گری: این مطلب روی بلاگر نوشته می‌شده و بعدا به این‌جا منتقل شده‌است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۸۸ ، ۲۱:۲۰
علی مصلحی

نبشتن

يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۸۷، ۱۱:۱۴ ق.ظ

نیازی نیست به خودم یادآوری کنم که چند سال پیش دوستانم در شورای نویسندگان «انتظار» می‌خواستند ویزه‌نامه شماره دهم را منتشر کنند، و آن زمان من چگونه بودم.

نیازی نیست «مجتبی خلیلی» به من یادآوری کند که چندین و چندبار از من خواست، چند خطی قلمی کنم و من اصلن نتوانستم که نتوانستم.
باورکنید «مجتبی» دست آخر خسته شد و از من خواست روی یک برگه کاغذ بنویسم: «نمی‌توانم بنویسم» و دریغا که آن هم نتوانستم.

اما حالا نیازی هست که بگویم: همه این‌ها بهانه‌ای شد برای این‌که بنویسم و بگویم که این‌روز‌ها سرشارم از نوشتن و سرشارم از نیاز به نوشتن.

 این‌که نوشتن می‌توانم، شک نیست همین که می‌بینید، حکایت توانستن است. اما آن‌که نوشتن می‌دانم، حکایت دیگری است و قضاوت این حکایت با شما و این زمان بگذار تا وقت دگر.
 
«حقا، و به حرمتِ دوستی، که نمی‌دانم این‌که می‌نویسم راهِ سعادت است که می‌روم، یا راهِ شقاوت و حقا که نمی‌دانم این‌که نبشتم طاعت است یا معصیت»
 «عین القضات»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۸۷ ، ۱۱:۱۴
علی مصلحی