وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شغل» ثبت شده است

جور دیگر باید زیست

جمعه, ۱ آذر ۱۳۸۷، ۰۱:۵۸ ب.ظ

یکی از بستگان من فارغ‌التحصیل حقوق بین‌الملل از دانشگاه «نانت» و استاد مقدمه علم حقوق در دانشگاه تهران است. نقل می‌کرد یکی از همکلاسی‌هایش در فرانسه پس از فارغ‌التحصیلی شغل «رانندگی تاکسی» را انتخاب نموده و گفته است: خیلی خوشحالم از این‌که با مدرک دکتری در حقوق بین‌الملل راننده تاکسی هستم. یعنی هم شغلم را دوست دارم هم تحصیلاتم را.

اکثر ما ایرانی‌ها به تحصیل از زاویه شغل و به شغل از زاویه درآمد نگاه می‌کنیم و در نتیجه اکثرا هم نه به تحصیل رشته‌ای که انتخاب کرده‌ایم، علاقه‌مندیم و نه شغلی را که در سایه این تحصیل کسب می‌کنیم دوست داریم. در نتیجه از یک‌طرف استاد دانشگاه ما یک گچ‌کار از کار درمی‌آید و گرافیست ما می‌شود جراح جهاز هاضمه و از طرف دیگر، آن بر سر علم و فرهنگ و هنر می‌آید که می‌بینیم و چون عیان است حاجت به بیان نیست.

این‌که بین رانندگی تاکسی و اصلن تمام مشاغل در ایران و فرانسه تفاوت اساسی است شک نکنید، اما مسئله اصلی اینست که این تفاوت نگاه به تحصیل و شغل در دو کشور به‌وجودآورنده تفاوت در تحصیل و شغل هم شده است.

امروز صبح به اتفاق دوستی روی موتور می‌رفتیم سرکار. پشت گل‌گیر یک کامیون نوشته بود: «عاقبت فرار از مدرسه» ظاهرا راننده کامیون دوست داشت کارمند بانک باشد و حالا نبود. من اما نه از مدرسه فرار کردم و نه از «شیشه‌بری» بدم می‌آید. من از بانک فرار کردم و این عاقبت فرار از بانک است. و البته که عاقبت بدی نیست.
به قول «سپهری»: «جور دیگر باید دید» و بعد: جور دیگر باید زیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۸۷ ، ۱۳:۵۸
علی مصلحی