وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیدعلی موسوی» ثبت شده است

شهدای پس از انتخابات چه کسانی هستند؟

يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۸۹، ۱۰:۵۲ ق.ظ

 روزنامه «کیهان» در شماره امروز خود گزارشی منتشر نموده‌است از مراسمی که در مهدیه تهران برای بزرگ‌داشت آن‌چه که آن روزنامه «شهدای بعد از انتخابات» نامیده و بدون اشاره به زمان برگزاری این مراسم که چه روز و چه وقتی بوده و بدون اعلام نام حتی یک شهید، از زبان سخن‌ران مراسم آقای «کاظم صدیقی» امام‌جمعه موقت تهران آورده است که :«شهدای پس از انتخابات مظلوم‌ترین شهدای دوران انقلاب تا کنون هستند.»

در شرایطی که طی یک‌سال گذشته، حتی برگزاری مراسم ختم شهید «محسن روح‌الامینی» که پدر وی دارای مناسبات نزدیک با حاکمیت می‌باشد و از زمان شهادت فرزند تاکنون مورد تفقد ظاهری نظام هم قرار گرفته، با محدویت شدید امنیتی هم‌راه بوده، به‌نحوی که در سخنان پدر ایشان در حضور رهبری نظام هم انعکاس داشت، این پرسش مطرح می‌شود که این شهدایی که به نظر آقای «صدیقی» «مظلوم‌ترین شهدای دوران انقلاب تاکنون هستند» چه کسانی هستند؟

مسلما با توجه به مشی جاری حاکمیت «ندا آق سلطان»، «محسن روح‌الامینی» «سهراب اعرابی»، «محمد کامرانی‌فر»، «کیانوش آسا»، «ترانه موسوی»، «سید علی موسوی حبیبی»، «محرم چگینی» و (بقیه اسامی را اینجا بخوانید) مشمول این تعریف نمی‌شوند و با توجه به برخوردهای حاکمیت با خانواده‌های شهدای جنبش سبز و ایجاد محدویت‌های امنیتی شدید طی یک‌سال گذشته برای آن‌ها جهت برگزاری هرگونه مراسم، و از طرفی عدم پوشش اخبار مربوط به این شهدا از طرف رسانه رسمی ملی، باید اذعان کرد که آن‌چه که روزنامه کیهان «شهدای پس از انتخابات» و سخن‌ران مراسم هم آن‌ها را مظلوم‌ترین نامیده، ظاهرا باید همان نیروهای لباس‌شخصی بسیجی و یا پرسنل نیروی انتظامی باشند که حدود یک‌سال پیش سرلشگر بسیجی «فیروز‌آبادی» ریس ستاد کل نیروهای مسلح در نامه سرگشاده‌ای به امام زمان، پرده از شهادتشان برداشت و اعلام کرد: «ماموران حفظ امنیت و مدافعان حریم قانون کتک خوردند، زخمی شدند، شهید شدند، بی‌رحمانه آن‌ها را زیرچرخ‌های ماشین گرفتند، اما صبورانه با جانشان از مردم دفاع کردند، در مقابل آن‌ها برای کشته‌های دروغی خود عزاداری کردند،» و خطیب جمعه ۲۹ خردادماه سال گذشته نیز پیرو همین فرمایشات و فرمایشات مشابه پرسید: «الان همین چندنفرى که در این قضایا کشته شدند، از مردم عادى، از بسیج، جواب این‌ها را کى‌ بناست بدهد؟ واکنش‌هائى که به این‌ها نشان داده خواهد شد - تو خیابان از شلوغى استفاده کنند، بسیج را ترور کنند، عضو نیروى انتظامى را ترور کنند.»

اما از همان زمان تاکنون هیچ نامی از هیچ‌یک از نیروهای انتظامی و یا سپاه و لباس‌شخصی که در جریان اعتراضات سال گذشته به‌شهادت رسیده باشند در هیچ رسانه برده نشده، هم‌چنان‌که گزارش امروز روزنامه «کیهان» نیز هیچ نامی از شهدایی که در «مهدیه» تهران برایشان مراسم سال‌گرد برگزار شده نبرده‌است.

این‌که چنین مراسمی برگزار شده، خیلی بعید نیست. ماشاء‌الله حاکمیت در مورد برگزاری مراسم، دست به نقدشان خوب است، اما این‌که مراسم تحت‌پوشش چه عنوانی و برای چه کسانی بدون نام و نشان و نهایتا با چه هدفی برگزار شده؟ به نظر می‌رسد حاکمیت به‌شدت تلاش دارد در اذهان افکار عمومی و البته که ابله از آن‌ها این دروغ پیش‌گفته را در پوشش مراسم عزاداری و مظلوم‌نمایی و عوام‌فریبی تبدیل به واقعیت نموده و با توسل به این مظلوم‌نمایی‌ها مردم در حال ریزش را با خود هم‌راه سازد.

البته شکی نیست در خشونت عریانی که دست‌ِکم ۱۰۰ قربانی از جمعیت آرام و سربه‌زیر و سبز گرفته است، احتمال قربانی‌شدن جند سرباز وظیفه‌شناس نیروی انتظامی و یا مامور لباش‌شخصی بسیج دور از ذهن نیست، اما این‌که با فرض صحت، شهادت این چند نفر با برجستگی دیده و تبلیغ شود و شهادت دست‌کم ۱۰۰ نفر از مردم بی‌دفاع، نه‌تنها دیده نشده که اصلا مشکوک نیز شمرده شود، و بازماندگان نیز نه‌تنها مورد تسلی و تفقد قرار نگیرند، که حتی مورد بی‌احترامی و آزار قرارگرفته و حتی اجازه برگزاری یک مراسم عزاداری آزادانه برای دلبندان‌ِشان را نداشته باشند، به روشنی حکایت از فقدان آزادگی و مروت نزد حاکمیت و دولت‌مردان و نهایتا غصبی‌بودن جای‌گاه و ترس شدیدشان می‌نماید.

این نوشته دز جرس این‌جا
 در ندای سبز آزادی این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۸۹ ، ۱۰:۵۲
علی مصلحی

نامه به نمایندگان مجلس

شنبه, ۱۲ دی ۱۳۸۸، ۰۵:۳۵ ق.ظ

ربنا‌اصرف عنا عذاب جهنم. ان عذابها کان قراما. انها ساءت مستقرا و مقاما
 (فرقان ۶۵و۶۶)

نمایندگام محترم مجلس شورای اسلامی!

با سلام و به قول دوستی؛ بی عرض ادب. که کدام‌یک از شما لیاقت ادب دارید که در این وانفسای رحم! شمشیر خشم‌تان برنده‌تر از مهربانی است؟ و آن‌را که خشم فرمانده و راهبر است، همان به که توقع ادب هم از اهالی خشم داشته باشد. آن‌گونه که اهالی خشم بر فرزندان حضرت ابی‌عبدالله مورد ادب خشم‌گینانه اعوان و انصار «مختار سقفی» قرار گرفتند. به قولی: احسن تادیبی.
و دور نیست که تک‌تک حضرات نیز به همین شمشیری که خود بر ملت و مجموعه منتخبین خود آخته‌اید ادب شوید.
لطفا ملا نقطی‌ها ایراد نگیرند و اهالی محترم کوچه «توهم توطئه» مرا به فتنه‌انگیزی متهم نکنند که آن‌چه من می‌نویسم اولا قانون‌مندی نانوشته طبیعت است و ثانیا گفته و نوشته حدیث متواتر صادره از بنده برگزیده خدا «محمد مصطفی» (ص) است که :«ملک با کفر می‌ماند و با ظلم نه».

حضرات!
آب از آسیابی که شما را کفن‌پوشان از روی صندلی‌های گرم مجلس به خیابان‌های سرد تهران کشاند، افتاد. اما خون گرمی که از رگ‌های «ندا»و «سهراب» و «محسن» و ... در طلیعه جنبش سبز ایران بر زمین ریخته شده بود، و امروز از قلب «سید علی موسوی حبیبی» و ... سنگ‌فرش خیابان‌های تهران را سرخ‌گونه کرد، هنوز گرم است و تا ابد نیز در رگ‌های غیرت خواهد جوشید و گرم خواهد ماند.
اما آب از سر شما گذشت. و روسیاهی نه به زغال که به روی سیاه شما ماند ــ فرقی نمی‌کند اقلیت و اکثریت‌ــ  که با سکوت سردتان خون غیرت را در رگ‌های مجلسی که می‌باید خانه ملت باشد و خیانت‌خانه بر علیه ملت و له دولت شد، به سردی نشاندید.
تاریخ وکالت و نمایندگی خیانت‌پیشه‌تر از شما را سراغ نخواهد گرفت.

از شش‌ماه پیش خیابان‌های ایران از خون صدها نفر دختر و پسر و پیر و جوان،که هرکدام نقشی در انتخاب یک نفر از شما برای دفاع از حقوق شهروندی و انسانی‌اش داشت، رنگین و رنگین‌تر می‌شود، اما هیچ‌کس صدای نطق اعتراضی شما را بر ریخته‌شدن این خون‌ها از تریبون مجلس نشنید. گویی که لالمونی مصلحت گرفته‌اید.
هیچ خبری دال بر احضار وزیر، فرمانده، یا مسئولی به مجلس برای پاسخ به اتفاقات افتاده به سمع منتخبین شما نرسید، استیضاح که امری بود علی‌حده.

شش ماه است که هر از گاهی به بهانه‌ای واهی، سرمایه ناچیز این ملت آن‌هم در سال «اصلاح الگوی مصرف» صرف بریز و بپاش‌های تبلیغاتی برای توجیه و سرپوش نهادن بر بی‌کفایتی مجموعه دولت نهم و در ادامه مجموعه دولت کودتا می‌شود و دهان‌های شما گویی «تار عنکبوت» گرفته است، آت‌گاه فریاد وااسلامای شما بر پاره‌شدن عکس پدر بزرگ امت اسلام حضرت «روح‌الله خمینی» بلند می‌شود. و این نشانه نهایت بی‌اطلاعی شما از اسلام و تاریخ اسلام است.
اصلا برای آن‌که در این پیکار نابخردانه کوس رسوایی و بی‌خردی و بی‌اطلایی خود را این‌چنین محکم نکوبید و صدای بی‌آبروییتان عالم و آدم را فرا نگیرد، هیچ نیازی به داشتن تحصیلات حوزوی و تدریس خارج فقه و اصول و تخصص در تاریخ اسلام نبود، کافی بود در کودکی که پای منبر می‌رفتید، بحث مربوط به «جنگ صفین » و قرآن بر سر نیزه کردن «عمربن‌العاص» را خوب گوش می‌کردید.
آیا مولی علی نفرمود: شمشیر بر قرآن‌ها فرود آورید و فرود نیاوردند که نقش قلم و مرکب را قرآن پنداشتند و بر مولای آزادگان و قرآن ناطق «مولی علی» شمشیر کشیدند؟و امروز شما برای دفاع از تصویر عکس حضرت امام شمشیر بر تفکر او می‌کشید؟

باور کنید اگر شما نمایندگان مجلس زمان «مولی علی» هم بودید، بلافاصله بعد از این واقعه تشکیل جلسه اضطراری می‌دادید و با طرحی به قید دست‌کم هزار فوریت، از قوه قضایی خواستار تنبیه ــ العیاذ‌بالله‌ــ  «امیرالمومنین» به علت اهانت به قرآن می‌شدید.
راستی «عمربن عاص»ی که عکس حضرت امام را پاره کرد هنوز شناخته نشده است؟

تعداد قابل‌توجهی از نمایندگان سربلند مجلس شورای اسلامی دوره «ششم» از شش‌ماه پیش در سیاه‌چال اوین در بندند و این به آن دلیل است که وفتی نتوانستند از ابزار موجود برای دفاع از حقوق موکلین‌شان استفاده کنند، دست به ابتکار زیبایی زده و دسته‌جمعی استعفا دادند و امروز تاوان همان استعفا را پس می‌دهند. اما مطمئن هستید و هستند که تنگی و تاریکی قبر بسیار تنگ‌تر و تاریک‌تر از سیاه‌چال اوین است.
 علی المدبر فتامل. یا علی
علی مصلحی۸۸/۱۰/۱۲ استرآباد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۸۸ ، ۰۵:۳۵
علی مصلحی

دیروز عاشورا بود

دوشنبه, ۷ دی ۱۳۸۸، ۰۴:۴۸ ق.ظ

آن‌گاه
خورشید سرد شد
و برکت از زمین‌ها رفت
و سبزه‌ها به صحراها خشکیدند
و ماهیان به دریاها خشکیدند
و خاک مردگانش را
زان‌پس به‌خود نپذیرفت
شب در تمام پنجره‌های پریده‌رنگ
مانند یک تصور مشکوک
پیوسته در تراکم و طغیان بود
و راه‌ها ادامه خود را
در تیرگی رها کردند
دیگر کسی به عشق نیندیشد
دیگر کسی به فتح نیندیشید
و هیچ‌کس
دیگر به هیچ‌چیز نیندیشید
(فروغ)
==
امروز از میدان «امام حسین» تا میدان «انقلاب» بارها و بارها خیابان‌های منتهی به خیابان انقلاب را بالا و پایین رفتم و علیرغم آن‌که چهره نسبتا موجهی داشتم، اجازه ورود به خیابان انقلاب و همراهی با مردم را نیافتم و هربار با تهدید و فشار و گاهی با استشاق گاز اشک‌آور بازگشتم و خیابان دیگری را امتحان کردم و امتحان کردیم مجموعه عزاداران اباعبدالله‌الحسین و مردم عزادار تهران، و هربار تکرار همان قصه، و غصه بزرگی در دل که از همه طرف صدای شلیک گلوله را می‌شنیدی و حضور سنگین نیروهای انتظامی به‌همراه نیروهای لباس‌شخصی بسیج را پررنگ‌تر از همیشه می‌شنیدی.
یعنی آن‌طرف‌ها که صدای خون می‌آید چه خبر است؟
این دودها که هر لحظه سیاه‌تر و پررنگ‌تر فضای حوالی میدان «فردوسی » را در برمی‌گیرد نشانه چیست؟

ساعت ۱۲ ظهر به میدان انقلاب می‌رسم. با «ابوالفضل» تماس می‌گیرم. از پشت تلفن صدای بلند و عمیق و وسیع «یا حسین میرحسین» به‌گوش می‌رسد. شتاب‌زده می‌گوید که تقاطع خیابان «آزادی» و «اسکندری» حضور دارد.
به همان سمت نگاه می‌کنم؛ دودی سیاه‌تر که هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شود، فضای خیابان آزادی را فراگرفته است و از میدان «انقلاب» به بالا به سمت میدان «آزادی» تمام مسیر ویژه عبور اتوبوس و جایگاه‌های مسافران در اشغال سنگین گارد ویژه نیروی انتظامی و نیروهای لباس‌شخصی بسیج است. و هر از گاهی نیروهای گارد ویژه با عبور پر سروصدا، همراه با چرخاندن باتوم در فضا مانوری را برای ایجاد رعب و وحشت به نمایش می‌گذارند.

آیا این قصه‌ها، غصه شهادت «سید علی موسوی» و چهار انسان بزرگ دیگر را آبستن است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۸۸ ، ۰۴:۴۸
علی مصلحی