وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسانه» ثبت شده است

یک هفته با رسانه

پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۱۲ ب.ظ

برای کاشان نیوز نوشته‌ام
۱ــ مسؤلین، روسا و مدیران نمی‌توانند مستقیما بر کار خود نظارت دقیق داشته و کاری بدون عیب و نقص بدون نظارت «شهروندان» داشته باشند. بدون کمترین تردید، مدیر و مسؤل و ریسی موفق‌تر است، که در کار خود از مشورت و راهنمایی و نقد و نظارت کار‌شناسان مستقل و شهروندان کمک بگیرد. به میزانی که یک مسؤل در محدوهٔ مسؤلیت خودش «آزادی بیان» نقد و نظارت را برای «مردم» بیشتر قائل باشد، موفق‌تر و به میزانی که برای این حق و این آزادی محدویت ایجاد کند، ناموفق خواهد بود.
 «رسانه» اولین، بهترین و قوی‌ترین ابزار اعمال این نظارت است. «توسعه» نسبت بسیار نزدیکی با «رسانه» هم از منظر کیفی و هم از منظر کمی دارد. تیراژ بالای روزنامه یکی از استاندارد‌ها و مقیاس‌های سنجش میزان توسعه در یک کشور است. به عنوان نمونه کشور ژاپن یک کشور توسعه‌یافته و در مرتبه بالای توسعه‌یافتگی تعریف و طبقه‌بندی می‌شود. وضعیت بسامان اقتصادی و توسعه در این کشور از شدت عیان‌بودن، نیازی به بیان ندارد. تیراژ روزنامه «یومیوری_شیمبون» در این کشور، به ۱۰ تا ۱۵میلیون نسخه در روز (بسته به رویدادهای مهم روز) می‌رسد.
۲ــ «علی فلاحیان» دبیر حزب اعتدال و توسعه دفتر کاشان در گفت‌وگو با هفته‌نامه «آرمان کاشان» در پاسخ به پرسش: «مهم‌ترین عرصه‌های عقب‌ماندگی کاشان در حال حاضر از نظر شما کدامند؟»، ضمن اشاره به چندین مورد عقب‌ماندگی شاخص در حوزه فرهنگی و اجتماعی و ضعف عملکرد در مدیریت این حوزه‌ها در کاشان پرسید: «در این چند سال چند نشریه به شهر ما اضافه شد؟ اگر همت و تعهد و غیرت اهالی «آرمان» هم نبود، مسئولان فرهنگی این چند ساله چه پاسخی داشتند؟ همین مثال برای سرافکندگی آن‌ها کافی نیست؟»
بااین توضیح چند نفر از اهالی خبر و قلم و رسانه در کاشان همت نموده‌اند و سری به دفتر این هفته‌نامه در «خیابان بهشتی ــ کوی تقدیسی» زده‌اند و به مدیر مسؤل و کارکنان پرتلاش آن خسته نباشید و دست مریزادی گفته‌اند؟ همکاری و همراهی بیشتر پیش‌کش! آیا همین یک مورد برای سرافکندگی اهالی مدعی فرهنگ و هنر و ادب و قلم کافی نیست؟
۳ــ خبرگزاری «ایلنا» دوشنبه ۹۳/۲/۸ از قول مدیر مرکز ارتباطات راهبردی و امور بین‌الملل شهرداری کاشان نوشت: «شهرداری کاشان تلاش می‌کند تا با طی کردن فرآیند قانونی اولین روزنامه کاشان را منتشر نماید.»
این خبر بسیار خوشحال‌کننده است و می‌تواند گام بلند شهرداری کاشان به سمت «توسعه» و بستر‌سازی مناسب آن با ابزار رسانه و توجه ویژه شهردار جوان به این ابزار قلم‌داد شود.
شهرداری کاشان متاسفانه سابقه خوبی در عرصه رسانه و استفاده از پتانسیل‌های سودمند این مدیا و ابزار کارآمد طی سه دهه اخیر از خود نشان نداده است. خصوصا اهالی رسانه و خبر خاطره انتشار بولتن تبلیغاتی اولین و آخرین شماره موسوم به ماهنامه «سیلک» را در زمان مدیریت مهندس «سید مهدی ناظم رضوی» بر شهرداری کاشان فراموش نکرده‌اند.
 ایلنا در ادامه از قول «محمد‌علی فرجی» نوشته است: «رویکرد این مرکز توجه به چندصدایی در عرصه رسانه است و انتشار روزنامه از طرف شهرداری کاشان به معنای انحصار خبر نیست و شهرداری کاشان همچنان از مجموعه‌های فعال در این عرصه حمایت نموده و چشم به راه اطلاع‌رسانی مناسب و نقدهای سازنده عزیزان عرصه اطلاع‌رسانی می‌باشد.»
آیا «ناظم‌رضویِ» پسر، خواهد توانست «طرحی نو» در این زمینه دراندازد و رسانه‌ای مدرن با کیفیت بالا که «تریبون مردم» باشد و صرفا «بولتن تبلیغاتی شهردای» نباشد، آن‌گونه که مدیر مرکز ارتباطات راهبردی و امور بین‌الملل آن شهردا وعده داده، را راه‌اندزای، مدیریت و هدایت کند؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۱۲
علی مصلحی

یک هفته با رسانه

شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۳۳ ق.ظ

برای  کاشان نیوز  نوشته‌ام
۱ ــ هفته گذشته با عنوان «یک‌هفته با خبر» این سلسله نوشتن‌های هفتگی را کلید زدم تا مروری بر خبرهای تهیه شده هفته توسط روابط عمومی‌ها و منتشر شده در رسانه‌های منطقه از منظر اصول خبر‌نویسی و رسانه داشته باشیم و با کمک هم‌دیگر حرکتی را به سمت بهترنویسی در این حوزه پایه‌گذاری کنیم. عنوان «یک هفته با رسانه» را جامع‌تر دیدم. بنابراین از این هفته با این عنوان خواهم نوشت. این نوشته‌ها قطعنا وحی منزل و خالی ار ایراد و اشتباه نیست و نخواهد بود. اما تلاش می‌کنیم ایراد‌ها را کم‌تر و کم‌تر کنیم و این میسر نخواهد شد مگر به قول حضرت حافظ: «هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند.»
2 ــ از قدیم و ندیم گفته‌اند و خوب هم گفته‌اند که: «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد» و من تا شروع به سخن کردم و نقد رسانه نوشتم، «عیب» نهفته‌ام برملا شد و به قول اصحاب رسانه «گاف» دادم. القصه نوشته و نقد کرده بودم که فلان خبر سازمان رفاهی تفریحی کاشان فاقد عنصر دقیق «زمان» است و دوست بزرگ‌واری با نام «هنردوست» در کمال ادب متذکر شد و نشان داد که خبر مربوطه عنصر دقیق «زمان» را دارد. و زمان دقیق خبر مربوطه «بعد از نماز مغرب و عشا» بوده که بنده به خاطر عادت به زمان بر مبنای روز و ساعت متوجه نشده و اشتباه کرده بودم. بابت این عدم دقت از آقا یا خانم «هنردوست» دقیق و عزیز و گرامی بابت تذکر سپاس‌گزارم و از روابط عمومی محترم سازمان رفاهی و تفریحی شهرداری کاشان و مخاطبین نازنین پوزش می‌خواهم.
دوست گرامی با نام «سارا» هم نوشته بود: «کاش از اشتباهات فاحش سایت خودتان هم می‌نوشتید، که متاسفانه روز به روز بیشتر و عمیق‌تر می‌شود.»
 این دعوت پیوندخورده با شبه‌جمله آرزویی و حسرتی «کاش»، عمیقا مدعی بود که «کاشان نیوز» تاکنون چنین نبوده است. ضمن عرض سپاس از این توجهی که البته کمی با کم‌دقتی همراه بوده است اعلام می‌کنم بنده از تذکر اشتباهات خودم بسیار خوشحال می‌شوم و تلاش هم در رفع آن‌ها حتما می‌کنم. گمان نمی‌کنم مسؤلین کاشان نیوز هم خود را معصوم از خطا و اشتباه، و مستغنی از تذکر و اصلاح بدانند. رویه این سایت دست‌کم این‌گونه نشان نمی‌دهد. به عنوان نمونه به یادداشت اعتراضی «تیتر باید از موضع مصاحبه درمی‌آمد» نوشته سرکار خانم «مریم بیدگلی» اشاره می‌کنم که به عنوان تذکری بر یک اشتباه در جعبه نظرات گذاشته شده و مدیر سایت آن‌را در ستون یادداشت‌ها منتشر کرد. به قول حضرت سعدی: «هیچ‌کس بی‌دامن‌ تر نیست در عالم ولی…» و با کمی شیطنت و قول کاشان نیوز: خلق می‌پوشند و ما در سایت خودمان منتشر می‌کنیم.
3 ــ اشتباه تایپی یک مسئله‌گریزناپذیر در کار رسانه‌ است. مثلا تایپ نام خانوادگی «مصلحی» به شکل «مصلی».  اهل تایپ حتما می‌دانند که یک نوشته با لحاظ بیشترین وقت و دقت باز هم خالی از این ایراد نمی‌تواند باشد. مگر آن‌که یک متن توسط یک نفر تایپ و توسط شخص دیگر اصلاح تایپی شود. البته با این وجود باز هم دقت بسیار زیاد همراه با صرف زمان نیاز دارد. در کار رسانه و خبر چون خبرها  داغ داغ و به قولی از تنور تایپ درآمده بلافاصله باید ارسال و راهی بازار نشر شود، فرصتی برای آن وسواس و دقت باقی نمی‌ماند. اینست که اغلب خبرها چند اشتباه تایپی گریزناپذیر دارد.
۴ ــ غلط املایی اما داستان دیگر و از بی‌سوادی نسبی نویسنده حکایت دارد. کاشان نیوز در تاریخ ۲۵ فرودین ۹۳ خبری با عنوان «کارگاه رایگان آموزشی تربیت هوش موسیقایی» منتشر کرد که در این خبر نویسنده کم‌سواد (علی مصلحی) واژه «اسلاید» را به شکل «اصلاید» نوشته بود. البته بلافاصله مخاطبین متذکر شده و این اشتباه اصلاح شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۳۳
علی مصلحی

به نظر می‌رسد چنان‌چه اصحاب و اهالی رسانه، توجهی به ادبیات و محتوای دقیق آن‌چه منتشر می‌کنند، نشان ندهند، بار این رکن چهارم دموکراسی همیشه کج خواهد بود و این بار کج که ناگفته پیداست نمی‌تواند به منزل برسد، لزوما نخواهد توانست آیینه‌ای دقیق و درست در مقابل دولت‌مردان و شهروندان بگیرد تا خود را در آن ببینند و عیوب خود را اصلاح و پیرایش کنند.
هیچ انسانی مصؤن ار خطا نیست. طبیعتا رسانه‌ای که توسط یک یا چند انسان اداره می‌شود هم مصؤن و پاکیزه از خطا نخواهد بود. اما می‌توان خطاها را دید و نشان داد و نسبت به اصلاح آن اقدام کرد.
 با این امید که توجه رسانه‌ها به ادبیات و محتوای منتشر شده توسط آن‌ها کمی «وسواس» و «دقت» بیشتری یافته و «صحت» فدای «سرعت» نشود و با امید بالاتری که رسانه به هدف و رسالت اصلی خود که «خبر رسانی صحیح و دقیق» است نزدیک بشود، چند خبر از رسانه‌های محلی‌ را با هم مرور و مورد نقد و نگاه دقیق‌تری قرار می‌دهیم:

 ۱ــ سازمان رفاهی تفریحی شهرداری کاشان، صبح چهارشنبه، ۹۳/۱/۲۷ خبری را با تیتر «برگزاری کرسی تلاوت قرآن کریم در خانه طباطبایی کاشان» به رسانه‌ها ارسال کرد.
یکم؛ «کرسی تلاوت قرآن» اگرچه می‌تواند معنایی معادل برگزاری آیین قرائت قرآن در یک روز و زمان مشخص باشد، اما انتخاب چنین تیتری برای آن آیین فاقد دقت و ظرافت لازم خبری است. مخاطب با خواندن چنین تیتری به ذهنش‌ می‌رسد که دست‌کم تا یک‌ماه در خانه طباطبایی کاشان مراسم تلاوت قرآن با حضور قاریان مشهور کشوری برگزار خواهد شد.
دوم؛ در بدنه این خبر که هدفش اطلاع مردم از وجود چنین آیینی و شرکت در آن هست، فقط اشاره شده که این مراسم روز چهارشنبه در خانه طباطبایی کاشان برگزار می‌شود. این‌که چه ساعتی؟ اصلا مشخص نیست. این نوع خبر نوشتن مردم را «مطلع» که نمی‌کند، هیج! سرگشته هم می‌کند. ناگفته نماند اگر قرار بود مردم به روابط عمومی یک اداره زنگ بزنند و ساعت خبر را بپرسند، پس فلسفه وجودی رسانه‌ها و ارسال خبر به آن‌ها چیست؟
این معضل در اغلب خبرهایی که از طرف این سازمان شهری برای رسانه‌ها ارسال می‌شود مشاهده می‌شود. یعنی فقدان عنصر دقیق «زمان». سردبیر اغلب رسانه‌های محلی هم بدون کمترین توجه به وظیفه «ویرایش» «پروریدن خبر» و اصلاح و تکمیل آن، و نهایتا بدون کمترین توجه به هدف انتشار یک خبر که «مطلع شدن شهروندان» باشد، عین خبر دریافتی را کپی و در رسانه خود منتشر می‌کنند.
۲ ــ پورتال خبری آران و بیدگل که از این به بعد من با عنوان اختصاری «ای‌بی‌نیوز» از آن یاد می‌کنم، پنج‌شنبه ۹۳/۱/۲۸ خبری با تیتر «مناقصه مسیر آران و بیدگل به محور قم – گرمسار برگزار شد+اسناد مناقصه» منتشر کرد.
اول این‌که مسیر یا خط ارتباطی آران و بیدگل به محور قم ‌ــ گرمسار، یک طرح یا پروژه است و باید تیتر به شکل: «مناقصه طرح مسیر ارتباطی آران و بیدگل به محور قم ــ گرمسار برگزار شد» نوشته می‌شد.
دوم؛ وقتی به خبر مراجعه می‌کنی، خبری از برگزاری مناقصه که تیتر از آن خبر می‌دهد، نیست، صرفا پروژه مناقصه با انتشار اسناد آن کلید خورده است. بعد از این کلیدخوردن، متقاضیان تقاضای خود را اعلام می‌کنند، بعد از خواندن تقاضا‌ها، چنان‌چه متقاضی واجد شرایط بود، برای شرکت در متاقصه پذیرفته و به وی ابلاغ می‌شود. پس از ابلاغ به همه متقاضیان، قیمت‌های پیشنهادی دریافت و طی یک مراسم ویژه و با حضور مقامات محلی و مسؤل و با اطلاع قبلی حالا مناقصه «برگزار» شده و خبر گزارش شده از این آیین می‌تواند «برگزاری» مناقصه باشد.
تیتر اتفاقی که اکنون افتاده می‌توانست این باشد:
 «اسناد مناقصه پروزه ملی خط ارتباطی آران و بیدگل به محور قم ــ گرمسار منتشر شد.»
 سوم این‌که؛ خبر از قول «یک منبع آگاه» نقل و گزارش می‌شود. در کار رسانه، خبری به نقل از یک «منبع آگاه» نقل می‌شود، که منبع خبر مورد اطمینان کامل رسانه هست. بنابراین رسانه از وقوع حادثه اطمینان دارد، اما انتشار خبر با نام منبع ممکن است برای وی به لحاظ امنیتی، سیاسی یا اجتماعی مشکل‌ساز باشد. غالبا مدل «منبع آگاه» در مورد بعض اتفاقاتی که تلاش می‌شود پشت‌پرده بماند و به رسانه‌ها راه پیدا می‌کند اتفاق می‌افتد، نه در مورد انتشار اسناد مناقصه یک پروژه که ملی است و انجام آن تاکنون یک پروسه زمان‌بر با مشارکت چندین وزارت‌خانه و چندین نماینده مجلس در چند دوره را به همراه داشته است.
 شوربختانه خبر با همین تیتر، ادبیات و اطلاعات عینا در پایگاه خبری نماینده مردم منطقه در مجلس شورای اسلامی بدون کمترین تغییری منعکس و منتشر شده است.
۳- خبرگزاری «ایمنا» وابسته به شهرداری اصفهان، سه‌شنبه ۹۳/۱/۲۶ خبر بازگشت پیکر مطهر دو تن از شهدای دفاع مقدس به شهر کاشان را با تیتر «بازگشت دو شهید کاشانی به آغوش خانواده» منتشر کرد. این یک تیتر ذهنی است و نویسنده تلاش نموده با استفاده از تخیل ادبیاتی، عطر پراکنده شده شهادت در شهر کاشان ــ با مراسم تشییع این دو شهید در شهر را ــ به نحوی زیبا و ادیبانه منعکس کند. اما حقیقت آنست که پیکر شهدا به آغوش خانواده ــ آن‌گونه که تیتر تلاش می‌کند ادیبانه نشان دهد ــ باز نمی‌گردند، به آغوش «میهن»، «وطن» یا «شهر» باز‌می‌گردند.

به اشتراک گذاری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۰۵
علی مصلحی

رسانه؛ تریبون مردم، یا بلندگوی دولت؟

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۲۶ ب.ظ

نه‌تنها مردم ایران، که مردم هیچ‌جای دنیا چندان علاقه‌ای ندارند که بدانند مثلا: خانم دکتر «معصومه ابتکار» معاون ریس‌جمهور و ریس سازمان حفاظت از محیط زیست تصادف کرده، مصدوم شده، در بیمارستان بستری شده و روند درمانی وی این‌گونه هست و آن‌گونه خواهد بود. فلان مقام از او عیادت کرد، فلان مقام در مورد روند درمانی او سفارش کرد. پزشکان و پرستاران و نیروهای خدماتی شاغل در بخشی که وی بستری شده، طی مدت بستری بودن ایشان، هم از خدمات استانداردتری برخوردار شدند و هم فرصت یافتند تا با تعداد قابل‌توجهی از مقامات کشوری عکس یادگاری بگیرند.

پرسنل بیمارستان در جریان عیادت خاتمی از معصومه ابتکار با وی عکس یادگاری انداختند

پرسنل بیمارستان در جریان عیادت خاتمی از معصومه ابتکار با وی عکس یادگاری انداختند

برعکس؛ همه مردم دنیا علاقه دارند بدانند که مثلا چرا و چگونه یک محیط‌بان بی‌نام و نشان در یک نقطه‌ای مورد ضرب و شتم یک شکارچی قرار گرفته‌است؟ اکنون این بنده خدا در کجاست و روند درمان و بهبودی او چه‌گونه است؟ آیا مقامات مسؤل حساسیت‌های ویژه در مورد روند درمانی وی به خرج داده‌اند یا نه؟ اگر نه مقصر چه کسی و در کدام قسمت بوده؟ و نهایتا سرنوشت سلامتی و پرونده او و ضارب چه خواهد بود؟ این علاقه ذاتی بشر است.
وظیفه اصلی و اصلا تنها و مهم‌ترین هدف و رسالت «رسانه» هم همین است که در مسیر همین علاقه ذاتی حرکتی کرده و ذائقه خبری، علاقه، حساسیت و کنجکاوی مردم را به همین سمت هدایت و راهبری نمایند. به عبارت دقیق کلمه «تریبون مردم و شهروندان باشند.»
 اما صاحبان قدرت به مرور زمان ذائقه خبری، علاقه، حساسیت و کنجکاوی مردم را تغییر داده و به دنبال آن رسانه‌ها به جای آن‌که پی‌گیر خبر «شهروندان» باشند، پی‌گیر خبر «دولت‌مندان» شده‌اند و در نتیجه مخاطب رسانه‌ای آن‌ها هم به جای آن‌که «شهروندان» باشند، «دولت‌مندان» می‌شوند و به دنبال آن در کشوری که دست‌کم ۵۰ میلیون شهروند باسواد دارد، تیراژ روزنامه می‌شود نهایتا ۳۰۰ هزار نسخه. یعنی به عدد دولت‌مندانی که تازه اصلا این روزنامه‌ها را نمی‌خوانند و فقط قشری از آن‌ها این روزنامه را می‌خوانند که حاکمیت آن‌ها را مامور کرده تا در روزنامه‌ها ذره‌بین به‌دست بگردند و اگر نقدی و اعتراضی یافت شد، بلافاصله آن را کشف و اطلاع دهند تا در دم نسبت به خفه کردن آن اقدام شود.
نتیجه طبیعی چنین فرایندی می‌شود این‌که دولت به روزنامه‌ها در قبال نقد نکردن برنامه‌های آن‌ها، یارانه و پاداش می‌دهد و همین تیراژ اندک نیز هفته به هفته به دفا‌تر روزنامه مرجوع می‌شود.
اما اگر رسانه در نقش اصلی خود، تریبون مردم و شهروندان باشد، توسط مردم مورد اقبال قرار گرفته، خریداری و مطالعه می‌شود و هرچه بیشتر سخن و خبر مردم را منتشر کند، میزان اقبال مردم نسبت به آن افزایش یافته و در نتیجه تیراژ آن‌ هم بالا می‌رود. نتیجه بدیهی این اقبال و استقبال و افزایش مخاطب و تیراژ، رساتر شدن صدای مردم خطاب به دولت و آیینه‌ای که دولت می‌تواند و باید خود را در آن ببیند و نسبت به اصلاح نقص‌های خود اقدام کند، می‌شود.

دفتر مرکزی روزنامه یومیوری در توکیو

دفتر مرکزی روزنامه یومیوری در توکیو

این ظرفیت ارزش‌مند در کشورهای توسعه‌یافته مورد توجه قرار گرفته و به آن بها داده شده است. به عنوان مثال در کشور ژاپن تیراژ روزنامه «یومیوری_شیمبون» به ۱۰ تا ۱۵میلیون نسخه در روز (بسته به رویدادهای مهم روز) می‌رسد. این روزنامه تریبون و انعکاس‌دهنده اخبار مردم است. وضعیت بسامان اقتصادی و توسعه در کشور ژاپن که از شدت عیان بودن نیازی به بیان ندارد.
 اما در کشورهایی که برای توسعه دست و پا می‌زنند و همیشه هم درجا می‌زنند و نمی‌رسند، تیراژ روزنامه خیلی بالا باشد، نهایتا ۱ میلیون نسخه در روز است. آن‌هم تریبون اخبار دولتی و گرفتار در چرخه سانسور و انتشار و فروش نرفتن و برگشتن به چاپ‌خانه برای خمیر شدن. رسانه‌هایی بدون مخاطب، شهروندانی بدون تریبون، و بار کجی که همچنان می‌رود و به منزل نمی‌رسد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۶
علی مصلحی

در ستایش و حُرمت اعتماد

يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۴۴ ق.ظ
«اعتماد» یکی از مهم‌ و اصلی‌ترین سرمایه‌های انسانی است. این سرمایه به سختی فراهم‌ می‌شود، اما بعید نیست که به آسانی و با یک یا چند بی‌احتیاطی مختصر از دست برود. البته سخت است پذیرفتن این که هر اعتمادی بدون توجه به عمق و اعتبار آن به آسانی از دست برود.

شاید بتوان گفت سرمایه اعتمادی که «بادآورده» نباشد و با جدیت و تلاش و صداقت و تعهد و وفاداری مستمر در رفتار، فراهم شده باشد، قدر آن‌ هم‌واره دانسته می‌شود و به‌سادگی در دام بی‌احتیاطی‌های سطحی گرفتار نمی‌شود.

در روزنامه‌نگاری، «اعتماد» اصلی‌ترین نقش را در چندین سطح بازی می‌کند. اعتماد مخاطبین به صداقت رسانه. اعتماد خبرنگاران به منابع. اعتماد منابع به صداقت رسانه برای حفظ امنیت شخصی و حفظ اسرار آن‌ها. اعتماد متقابل خبرنگاران و گزارش‌گران، به دبیران سرویس و سردبیر و مدیران رسانه و… این‌همه نشان می‌دهد که در این حوزه «اعتماد» تا چه پایه ارزش، و تا چه اندازه نقش پررنگ و برجسته‌ای دارد.
حفظ این «اعتماد» یکی از ظرفیت و ظرافت‌های خاص کار روزنامه‌نگاری و رسانه است.

اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری نیز، با جدیت توصیه می‌کند: برای اعتمادی که طرف مصاحبه به رسانه شما نموده و با شما مصاحبه می‌کند احترام بگذارید. اگر حین مصاحبه حرف‌هایی زد و درخواست نمود که در اصل مصاحبه و رسانه منعکس و منتشر نشود، به تعهد خود در این زمینه وفادار بمانید.

گمان نمی‌کنم هیچ اصل یا تبصره‌ای در روزنامه‌نگاری وجود داشته باشد، که به روزنامه‌نگار اجازه دهد گفت‌وگو‌های «خصوصی» ردوبدل شده بین روزنامه‌نگار و منبع را بدون اجازه منبع ضبط نموده، و پس از آن در اختیار وکیل مدعی طرف بگذارند و بعد از وکیل بخواهند و توقع داشته باشند، آن‌ها را محفوظ داشته و منتشر ننماید. گمان نمی‌کنم یک وکیل به صحبت‌های محرمانه طرف ادعای موکل خود برای تفنن و تفریح نیاز داشته باشد. وکیل این حرف‌ها را برای اثبات ادعای‌های خود در دادگاه می‌خواهد و اگر به درد محکمه نخورد، می‌توان به‌واسطه آن در سطح عموم با آبروی رقیب بازی کرد. این اخلاقا مذموم است. زشت است، کریه است، بنیان اعتماد و وفاداری و تعهد و اخلاق را برباد می‌دهد. موردی این‌چنین در یک رسانه، می‌تواند برای آبروی رسانه در معنای کلان آن مخاطره‌آمیز باشد.

ضروری است در چنین شرایطی رسانه‌ها برای جلوگیری از سرایت این بداخلاقی به مجموعه خود، و حفظ اعتبار رسانه، بداخلاقی صورت‌گرفته را نکوهش و محکوم نمایند.

بعضی از جریانات خاص رسانه‌ای و هنری، که کم‌ترین قرابتی با آرمان‌های جنبش سبز نداشتند، طی دو سه سال گذشته، با‌رها از ظرفیت‌ها و اقبال عمومی جنبش استفاده نموده، و شوربختانه همین ظرفیت‌ها را برای تخریب و تضعیف جنبش به‌کار گرفتند و در این مسیر هرگاه لازم شد، «اخلاق» را قربانی نمودند.
 بدون تردید، برای آن‌که آتش بداخلاقی طیف ناچیزی از رسانه‌های اپوزوسیون، دامن‌گیر سازمان رسانه‌ای جنبش سبز و قابلیت‌های ارزش‌مند آن نشود، لازم است بلافاصله در قبال آن موضع گرفته و به شدت نسبت به محکومیت و نکوهش آن اقدام نمایند.

عدم توجه به وفاداری در قول و گفتار، ضبط صدای طرف گفت‌وگو بدون اجازه و اطلاع وی، و عدم حفاظت از صدای ضبط شده، یا انتشار هم‌راه باشیطنت آن از طرف هرکس و برعلیه هر کسی باشد،  کریه و زشت است و مذموم و محکوم.
شاملو سروده‌است:

دیدم آنان را بی‌شماران
که دل از همه سودایی عریان کرده بودند
تا انسانیت را از آن
عَلَمی کنند ـ
و در پس آن
به هر آن‌چه انسانی‌ست
تف می‌کردند !

دیدم آنان را بی‌شماران
و انگیزه‌های عداوت‌ِشان چندان ابلهانه بود
که مردگان عرصه‌ی جنگ را
از خنده
بی‌تاب می‌کرد
و رسم و راه کینه‌جویی‌شان چندان دور از مردی
و مردمی بود
که لعنت ابلیس را
بر می‌انگیخت …
(احمد شاملو،سرود پنجم ـ۸ دفتر آیدا در آینه)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۰۸:۴۴
علی مصلحی

نقدی بر ویژه‌نامه روزنامه افکار در کاشان

دوشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۰، ۰۸:۳۸ ق.ظ
بدون تردید، کثرت منابع رسانه‌ای، آگاهی‌بخشی و خبری در یک جامعه، از نشانه‌های برجسته بلوغ و بسامان بودن آن، و یا دست‌کم نشانه وجود اراده‌ای معطوف به پیش‌رفت و ترقی در آنجامعه است. برجسته‌ترین منبع اطلاع‌رسانی «کاغذ‌اخبار» یا‌‌‌ همان روزنامه است و ناگفته پیداست که هر شهروند علاقه‌مند به پیش‌رفت و ترقی شهر و جامعه پیرامونی‌اش، از حضور مطبوعه جدید و رسانه‌های بیشتر استقبال نموده و آن‌را به فال نیک می‌گیرد.
بر همین مبنا و اساس شایسته است حضور روزنامه «افکار» در عرصه مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی کاشان را خوش‌آمد گفته و از حضورشان شادمان باشیم که هستیم. اما شایسته است در کنار افزایش کمی‌این منابع و مطبوعات، و در سایه بالارفتن تیراژ رسانه، که در جای خود مفید و ارزش‌مند می‌باشد، متولیان امور مطبوعاتی به جنبه‌های کیفی آن نیز متوجه بوده، و تلاش نمایند به موازات افزایش تعداد رسانه و روزنامه و ویژه‌نامه و…، به فکر افزایش کیفیت آن‌ها نیز بوده و تلاش نمایند از مولفه‌های نوین سخت‌افزاری و نرم‌افزاری در این حوزه برای ارتقا سطح رابطه خود با مخاطب و میزان تاثیر آن بهره‌مند شوند.
 موضوعی که به نظر می‌رسد در حضور و انتشار ویژه‌نامه کاشان روزنامه «افکار» مورد غفلت قرار گرفته، و این ویژه‌نامه عملا به آیینه تمام‌نمای کاستی‌هایی تبدیل شده‌است که، در مقاله سردبیری به آن اشاره شده، و سردبیر تلاش نموده است «افکار» متفاوتی را به مخاطب خود نوید دهد.

از این‌که بگذریم سرمقاله ویژه‌نامه یادشده، دقیقا برخلاف اهداف بنیادین رسانه و روزنامه‌نگاری تنظیم شده و بیش از آن‌که تعریف رسانه و اهداف آن باشد، اهداف مغایر با آن استاندارد‌ها را توصیه و تاکید نموده است.
بر کسی پوشیده نیست که محوری‌ترین بخش یک رسانه «خبر» است و اصلی‌ترین هدف آن هم «خبررسانی». سایر بخش‌ها و قسمت‌های رسانه همچون «گزارش» «یادداشت» «تحلیل» «عکس» و… بر اساس و بنیان «خبر» شکل می‌گیرد.
 درواقع همه این‌ها معلول خبر هستند نه علت آن، آن‌چنانکه سرمقاله‌نویس «افکار» بدان اشاره نموده‌است.
در این‌که خبر‌ها باید واجد عناصر اصلی «دقت» و «صحت» باشند و از منابع معتبر دریافت و تولید شده باشند، کمترین تردیدی نیست، اما حصول چنین نتیجه‌ای مستلزم عنایت ویژه به آموزه‌های استاندارد حوزه خبر و روزنامه‌نگاری است.
 یک روزنامه‌نگار نباید «مجیز‌گو» و «مداح» مسؤلین باشد، بلکه باید صرفا «خبر‌رسان» باشد، و متاسفانه به‌رغم نظر نویسنده سرمقاله «افکار» باید گفت، آن‌چه روزنامه‌نگار و خبرنگار را به ورطه «مجیز‌گویی» و «مداحی» می‌اندازد، دورشدن از وظیفه اصلی خود که «خبر‌رسانی» است، می‌باشد.

«افکار» ویژه کاشان، در صفحه دوم خود نیز مصاحبه‌ای انجام داده است با شخصی که به اشاره آن روزنامه «عضو‌ سابق شورای شهر کاشان» بوده‌است. در حالی که طی چند دوره گذشته شورای شهر کاشان چنین عضوی نداشته است. البته خطاهای این‌چنین ذاتی انتشار عجولانه و سریع یک نشریه است که متاسفانه سرعت و زمان برایش بسیار مهم‌تر از «دقت» و «صحت» می‌باشد.
 امیدواریم این ویژه‌نامه «ویژه بازار» این‌روز‌ها نباشد و به قصد انجام رسالت اصلی مطبوعاتی و خبررسانی پی‌گیر و شفاف مجال انتشار و حضور یافته باشد.
منتشرشده در کاشان نیوز این‌جا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۰ ، ۰۸:۳۸
علی مصلحی

مسابقه دروغ‌گویی

جمعه, ۱۲ تیر ۱۳۸۸، ۰۳:۵۰ ق.ظ

«دروغ» به مهم‌ترین ویژگی انتخابات دهم ریاست‌جمهوری تبدیل شد، و در این فرایند نامیمون، آ‌‌ن‌چه بیش از پیش ضربه خورد و شکست، اعتماد عمومی و فاصله‌گرفتن شدید جمعیت شهروندان جامعه از حاکمیت بود.

 این فاصله البته یک پروژه تمام‌شده نیست و فرایندی است که لحظه به لحظه تبدیل به شکافی عمیق بین سطوح عالی مدیریت کشور و شهروندان معمولی جامعه می‌شود، و در این ویژگی و اتفاق ناگوار متاسفانه شخص ریس‌جمهور محترم نهم و منتخب معرفی‌شده دهم، بیشترین نقش را به عهده دارد.

آن‌چه به‌عنوان اعتماد عمومی شهروندان یک جامعه از آن یاد می‌شود، یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین ابزار حمایت و پشتوانه قدرت و اعتماد به‌نفس دولت‌مردان است. از این رو در کشورهای توسعه‌یافته ابزار مدرن اطلاعاتی (رسانه‌ها، کانال‌های متعدد ماهواره‌ای و تلوزیونی، روزنامه‌ها، اینترنت و ...) سعی می‌کنند با انتقال و گردش سریع اطلاعات و اخبار ضمن آن‌که چون شمشیر «داموکلس» دائما بالای سر دولت‌مردان حضور داشته باشند، از طرفی دیگر بیشترین کمک را به افزایش اعتماد عمومی در سطح جامعه می‌نمایند.

 این غول‌های رسانه‌ای در کشورهای توسعه‌یافته بزرگ‌ترین ابزار برای اعمال فشار توسط اقشار فرودست اجتماع بر دولت‌مردان بالای هرم مدیریتی کشور هستند.
 چنین است که اگر خبری از یک خراب‌کاری کوچک، یک سوءاستفاده از قدرت، یک فساد ... به دست یک رسانه کوچک بیفتد، دولت‌مردان بلافاصله برای ترمیم اعتماد ضربه‌خورده بیشترین اقدامات (استعفا، اخراج، استیضاح و ...) را انجام و اخبار آن را در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهند.

شکی نیست که اعتماد عمومی در کشور به‌شدت از روند بیش از حد «دروغ» طی چند ماه گذشته ضربه خورده و در سطح بین‌المللی نیز جو بی‌اعتمادی عجیبی بر علیه ایران شیوع یافته است.
 طی چند روز گذشته اخبار طرح بررسی فراخواندن سفرای اتحادیه اروپایی از تهران، لغو سفر ریس‌جمهور به لیبی، لغو سفر پادشاه عمان به ایران و ... در صدر اخبار خارجی ایران قرار گرفته است.

اما طرفه آن‌که گویا دولت‌مردان ایران نه‌تنها از افزایش بیش از پیش این بی‌اعتمادی داخلی و خار جی ناراحت نیستند، بلکه خوشحال هم هستند.

پس از گذشت بیست روز از روز رای‌گیری، هیچ اقدام سازنده برای کاهش این بی‌اعتمادی از طرف مدیریت سیاسی کشور صورت نگرفته است.

سال‌های آغازین دهه پنجاه در یک روز سیزده بدر، رادیوی ایران یک «مسابقه دروغ» را طرح و اعلام کرد به کسی که بهترین «دروغ» را بگوید، از طرف رادیو یک پیکان سفید اهدا خواهد شد. مردم دست به‌کار ساخت دروغ‌های شاخ‌دار و جالب شدند. یکی زنگ زد که از صبح زود برای سیزده به در از خانه خارج شده‌ام و آن‌قدر کنار خیابان منتظر تاکسی ایستاده‌ام که زیر پایم علف سبز شده و مشغول گره زدن علف‌ها (سبزی‌ها) هستم. خلاصه رقابت شیرینی بر سر برنده شدن پیکان صفر در گرفت.
 پایان برنامه هنگام غروب مجری برنامه اعلام کرد برنده پیکان خود ما هستیم چون بزرگ‌ترین دروغ را ما گفتیم: اصلا پیکانی در کار نبوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۸۸ ، ۰۳:۵۰
علی مصلحی