وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خامنه‌ای» ثبت شده است

فصل‌الخطاب

پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۸۹، ۰۶:۰۲ ق.ظ

 
در یکی از دوره‌های «مجلس شورای ملی» سابق، طرحی به مجلس تقدیم شده و مورد بررسی نمایندگان قرار می‌گیرد.
طرح بدون مخالف در آستانه رای‌گیری و تصویب با اکثریت مطلق آراء است که نماینده‌ای اعلام مخالفت نموده و برای بیان دلائل مخالفت خود با طرحی که در آستانه تایید اکثریت بوده پشت تریبون می‌رود.

در آن‌زمان نماینده «مشهد» با توجه به سابقه و سن بالا، اکثرا علیرغم آن‌که هیچ‌گونه عضویتی در ترکیب هیئت‌رئیسه نداشته، اما اغلب در جایگاه هیئت‌رئیسه می‌نشسته است و کسی جرات اعتراض به ایشان را نداشته. در همان حال، صندلی متعلق به ایشان در بین نمایندگان خالی بوده است.
 آن‌روز هم طبق معمول ایشان در جایگاه هیئت‌ریسه حضور داشته است.

نماینده معترض ضمن نطقی کوتاه اما مستند و مستدل نظر تمام نمایندگان را نسبت به موافقت با طرح پیشنهادی عوض می‌نماید و در عرض مدت کوتاهی، کم‌تر از یک‌ساعت، اکثریت مطلق نمایندگان متوجه اشتباه بزرگ خود می‌شوند و طرح در آستانه تصویب از دستور کار مجلس خارج می‌شود.

نماینده «مشهد» که طبق معمول صندلی‌اش بین نمایندگان خالی است و غیرقانونی در جایگاه هیئت‌رئیسه نشسته است، نماینده معترض را مخاطب قرار می‌دهد و می‌پرسد: « آقای ... این‌ها که شما بیان فرمودید، درد بود، بفرمایید درمان چیست؟ راه چاره کدامست؟ و نماینده بصیر و آگاه، با جدیت و جراتئی منحصر‌به‌فرد و برای اولین‌بار رو به نماینده مشهد نموده و می‌گویند: «اولین راه‌چاره آنست که شما از جایگاه هیئت‌رئیسه برخاسته و برصندلی خودتان بنشیند».
***
نزدیک به پنج سال است که افرادی با کمترین میزان دانش و تخصص و آگاهی، به ناحق و صرفا به پشتوانه و استفاده از تنگ‌نظری وسوءاستفاده از اختیارات قانونی شورای نگهبان، در جایگاه نمایندگی مردم قرار گرفته، هم‌زمان قوه مجریه کشور نیز با اراده و نظر مقام رهبری به طور کاملا غیرقانونی دو دوره است که در اختیار گروهی قرار دارد که علاوه بر این‌که کمترین اطلاع، تجربه، و سابقه اجرایی در کارنامه مدیریتی خود ندارند، فاقد کم‌ترین تعهد اخلاقی نسبت تکالیف قانونی خود و حقوق متقابل شهروندان و جان و مال و ناموس آن‌ها می‌باشند.

نتیجه چنان شده‌است که هر از گاهی نماینده‌ای پرچم اعتراضی را نسبت به خیانت‌های متعدد پنهان و آشکار متولیان نااهل، و غاصب بلند می‌کند و پیش از آن‌که کمترین اثری به حال رعیت بی‌چاره داشته باشد، با اشاره و تماسی از دفتر مقام رهبری، موضوع «فصل‌الخطاب» مطرح، و موضوع مورد اشاره خاتمه یافته تلقی می‌شود.

آقای «‌الیاس نادران» نماینده اصول‌گرا، و مدافع آقای «احمدی‌نژاد» در مجلس شورای اسلامی که اخیرا آقای «محمدرضا رحیمی» معاون اول ریس‌جمهور را «ریس حلقه فساد مالی خیابان فاطمی» معرفی و خواستار بازدداشت وی شده، بارها اعتراضات مستند، شفاف و آشکاری را بر علیه رفتارهای خارج از عرف و قاعده و قانون قوه مجریه و در راس آن آقای «‌احمدی‌نژاد» در صحن علنی مجلس مطرح نموده و نتیجه روشن، شفاف و آشکار آن، اصرار بیش از پیش و شدت یافتن آن رفتارها با لجاجت بیشتر توسط ریس و مجموعه دولتین نهم و دهم بوده‌‌است.

 کافی است سری به بایگانی نطق‌های اعتراض نمایندگان مجلس هفتم و هشتم بزنید. سیاهه بلندبالایی از این موارد خواهید یافت که پس از آن‌که بی‌توجهی مکرر ریس دولت سروصدایی در مجلس به پا نموده، اشاره مقام رهبری «فصل الخطاب» و کورکننده نطق و سرو صدا بوده‌است.

به عنوان نمونه ماجرای مرحوم «علی کردان» به عنوان وزیر کشور و نطق‌های مخالفان و موافقان آن‌را به‌هنگام رای‌گیری ایشان یاد‌آوری می‌نمایم. شما خود حدیث مفصل از این مشت نمونه خروار بخوانید و بنگرید که چگونه علیرغم آن‌که تمام نمایندگان بلااستثنا متوجه مدرک تقلبی و دورغ‌گویی وی شدند، نامه‌ای و اشاره‌ای ایشان را بر صندلی وزارت نشاند، و در کمتر از ۴ ماه بعد همین نمایندگان به استیضاح وی رای دادند. این‌بار البته شدت افتضاح کار را از دست برهان «فصل‌الخطاب» خارج نموده بود.

آقایان «الیاس نادران» «علی مطهری» «احمد توکلی» «علی‌رضا زاکانی» و تمامی نمایندگانی که «سبزها» را فتنه می‌دانید! دردها را مردمی که به شما رای داده یا نداده‌اند از شما بهتر می‌دانند،
خطبه‌های نمازجمعه ۲۹ خردادماه سال گذشته را فراموش کرده‌اید: « ...البته نظر ایشان به نظر بنده نزدیک‌تر است...»

بالاتر از ریاست قوه قضاییه کسی قرار گرفته که البته نظر آقای «احمدی‌نژاد» به نظر او نزدیک‌تر است. همان که مقیاس و معیار خوبی و بدی از نظر شما، نظر اوست و حرف و نظر او «فصل‌الخطاب» است.
 آیا اولین راه چاره آن نیست که : شما «وکیل السلطنه‌ها» از جایگاه «وکیل‌الرعایایی» برخاسته و روی صندلی خالی و متعلق به خودتان بنشینید.؟
در همین رابطه: علی مطهری: اتهامات رحیمی جدی است. احمدی نژاد همکاری کند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۸۹ ، ۰۶:۰۲
علی مصلحی

تنفیذ شیخ مر ریاست را

دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۸۸، ۰۶:۲۳ ق.ظ

رهبری نظام آقای «‌خامنه‌ای» در اولین فرصت یس از اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، و در شرایطی که هنوز شورای نگهبان صحت انتخابات را اعلام نکرده و احتمال وجود شکایت و اعتراض نسبت به روند برگزاری و اتفاقات پیش از انتخابات می‌رفت، تلویحا، و کمتر از دو ماه بعد از آن رسما ریاست‌جمهوری آقای «محمود احمدی‌نژاد» را تایید و تنفیذ کرد.

آقای «‌مهدی کروبی» از نخستین ساعات اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری دوره نهم و دهم نسبت به نتایج اعلام‌شده و روند برگزاری انتخابات معترض بوده، و این اعتراض به هیچ عنوان نه یس از اعلام تایید رهبری در روزهای اول و نه بعد از تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری آقای «‌احمدی‌نژاد» دو ماه بعد از آن، نه‌تنها قطع و کمنر نشد، که حتی شدت هم یافت و شدت این اعتراضات کار را به جایی رساند که می‌توان رفتار آن‌روزهای شیخ لرستانی در ایراد اتهام تجاوز جنسی به زندانیان و بازداشت‌شدگان حوادث یس از انتخابات را یک «انتحار سیاسی‌» خواند. چه این‌که در تمام سال‌های یس از ییروزی انقلاب تا آن‌ روز «‌مهدی کروبی» بیشترین حساسیت را درباره «حفظ نظام» داشت و بیشترین میانجی‌گری‌های شیخ در حل اختلافات سنگین بین جناحین سیاسی فعال در کشور را می‌توان از این زاویه مورد توجه و ارزیابی قرار داد.

به‌دنبال این موضع‌گیری و اعتراض عریان، موج شدید حملات طراحی‌شده از تمام تریبون‌های مقدس و رسانه‌های رسمی کشور بر علیه «کروبی» شروع شد و کار را به جایی رساند که بعضی از جریانات خشن منصوب به نظام خواستار اعدام «‌کروبی» هم شدند.

کم‌تر از یک ماه ییش، شیخ «مهدی کروبی» به‌دعوت آقای «قوامی» نماینده سابق مردم «قزوین» به شهر قزوین رفت.
 ساعاتی یس از حضور وی، تهدیدات شدید همراه با اقدامات خشن بر علیه «کروبی» نیروی انتظامی و اطلاعات استان را به دردسر انداخت و سرانجام با تیراندازی به سمت خودرو شیخ هنگام خروج از شهر و تایید و تکذیب‌های پس از آن شکل دیگری یافت.

به‌دنبال آن «ریس مجلس شورای اسلامی» دوره‌های سوم و ششم، تیم محافظان خود را در اعتراض به عدم تمکین و تلویحا اعتراض به رفتار نیروی انتظامی در حادثه قزوین مرخص کرد.

طی ماه‌های گذشته بارها و بارها مقام رهبری در سخن‌رانی‌های مکرر و متعدد، معترضین به نتایج انتخابات را مورد سرزنش شدید و گاهی همراه با تهدید قرار داد و در نقطه مقابل نیز معترضین از جمله «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» شدیدتر از قبل اعتراض خود را اعلام نمودند.

به این سیکل و چرخه اتفاقات شما می‌توانید اتفاقات شایان توجه و جالب زیادی اضافه کنید.
حالا جالب خواهد بود که روند این سیکل ناگهان صدوهشتاد درجه تغییر نموده و کسی که با شعار «تغییر» به میدان انتخابات وارد شده، ناگاه به ده سال قبل برگردد.

یس از نزدیک به هشت ماه و ریخته‌شدن حداقل خون صد نفر انسان بی‌گناه و زندانی‌شدن هفت هشت ماه و کمتر و بیشتر تعداد زیادی از فعالین سیاسی و ... ظاهرا فقط مانده بود که پسر «احمد کروبی» ریاست آقای «احمدی نژاد» را بر دولت این حکومت تنفیذ کنند، والا شادی بیش از حد «فارس» و رسانه‌های هم‌سو برای چه چیزی می‌تواند باشد؟
 و خنده‌آورتر آنست که حضرات آن‌قدر گیج‌اند که از هول حلیم دیگ را ندیده‌اند. رندی شیخ در استفاده‌نکردن از عنوان «ریاست‌جمهور» برای آقای «احمدی نژاد» و ...

گفت چندین چراغ دارد و بی‌راهه می‌رود
 بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۸۸ ، ۰۶:۲۳
علی مصلحی

نمازجمعه

جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۵۸ ق.ظ

درباره نماز‌جمعه و ثواب شرکت در آن و لزوم شنیدن خطبه‌های نماز‌ هفته قبل نوشتم و گفتم. بنابراین برای جلوگیری از تکرار می‌روم سر خطبه‌های این هفته.
 نمازجمعه سیاسی عبادی این هفته تهران توسط آقای «ابوالقاسم امامی کاشانی» اقامه شد.
 آقای «امامی» در خطبه دوم به برگزاری انتخابات دهم ریاست‌جمهوری اشاره کرده و درباره حوادث پس از انتخابات گفت: «در همه جای دنیا انتخابات برگزار می‌شود، گروهی برنده می‌شوند و گروهی بازنده. اعتراض هم وجود دارد اما در همه جای دنیا این اعتراضات روی کاغذ هست و در فضای آرام برگزار می‌شود. ولی در این انتخابات! خطاب من به همه دوستان و دل‌سوزان کشور و نظام است دشمنان و ضد انقلاب را کاری ندارم سی سال است که نظام جواب آن‌ها را داده است. خطاب من به تمام کسانی است که در بین مشاجرات قرار گرفتند. طرفین را هم عرض می‌کنم. من از این دوستان سئوال می‌کنم که آیا این حق است؟ من به دوستان عرض می‌کنم: شما نگاه کنید ببینیداین به کجا می‌رسد؟ اگر چیز خوبی بود بروید دنبالش. شما نوشتید تشویق کردید. ظرف دشمنان را برای فعالیت آماده کردید. مقام معظم رهبری فرمودند؛ بار‌ها فرمودند. در عصر ما که عصر غیبت است و دسترسی به امام عصر (عج) نداریم، ولی‌فقیه، شناسنامه، اصل، اساس و تابلو انقلاب است. شما به شعار‌ها نگاه کنید: شعار نه شرقی نه غربی جمهوری ایرانی. علیه شهدا شعار دادن. من از شما می‌پرسم این حق است یا باطل؟ من واقعا پدرانه و برادرانه عرض می‌کنم به تمام نیروهای علاقه‌مند به نظام، وحدت کلمه پیوستگی در قدم اول بین دانشگاه و حوزه است چرا پیوستگی در قدم اول را شل می‌کنیم؟ چه خبر است در دانشگاه‌ها؟ این خبر حق است؟ به صاحب امروز که «امام حسین» است باطل است.
اگر ولایت نباشد که به‌هم می‌ریزد کشور. رهبری اگر نباشد مگر می‌شود کشور را اداره کرد؟
رهبری یا عادل است یا ظالم. رهبری ظالم را که ما سال‌ها تجربه کرده‌ایم.
کاری نداشته باشید کی چکار کرد چه کار نکرد؟ چکار به کس داری؟ «علی» (ع) خیلی کسانی را بر سر کار گماشت که بعدا آن‌ها را برداشت؟
این نظام نظام حق است. در برابر نظام حق نباید ایستاد عزیز! این را عرض می‌کنم به همه طرف. آن طرف این‌قدر فضا را پریشان نکنید. متاسفانه گاهی عمل عکس‌العمل پیدا می‌کند.
چه بگویم به این سایت‌ها! می‌نویسند؛ دروغ، راست، مخلوط. فضا را خراب می‌کنید. من به سایت‌های ضد انقلاب کار ندارم. بی‌اطلاع نوشتن بی‌ربط نوشتن، حاشیه‌ها را پر رنگ کردن. رحم باید کرد به نظام رحم باید کرد به جمهوری اسلامی.

صداو سیما بایداز همه از دانشگاه‌ها از هر طرف دعوت کند حرف‌هایشان را بزنند و راه‌ها و چاه‌ها را نشان بدهند. اهانت‌کردن به ضرر نظام است ما باید فضا را شفاف کنیم و به بیانات رهبری هم گوش دهیم.»

اول بگویم اغلب قسمت‌های خطبه نقل به مضمون است و بعد این‌که باید انصاف داد که آقای «امامی کاشانی» امروز پخته‌تر از سایر ائمه موقت جمعه تهران فضای آشوب‌زده و پریشان پایتخت و کشور را درک کرد و مطابق با این شرایط توصیه‌های درستی داشت.
 آقای «امامی کاشانی» که به استناد گزارش «عباس پالیزدار» صریحا و همچنین نامه «محمد نوری‌زاد» به رهبری تلویحا به در اختیار داشتن غیر قانونی معادن گران‌بهایی سنگ در اطراف شیراز و فساد مالی متهم است، بیش از هر جیز در این خطبه‌ها دل برای نظام سوزاند و حق هم کاملا با اوست. چنان‌چه فضا به شکل فعلی ادامه پیدا کند، نتایج فرخنده‌ای برای نظام قابل تصور نیست. اما این‌که نظام فعلی به نفع چه کسانی است سوالی است که باید ایشان به آن پاسخ دهند.
 نکته جالب در سخنان ایشان این بود که تلویحا رفتار آقای «احمدی‌نژاد» را زیر سئوال برد و با اشاره به آن‌که مولی علی (ع) هم بعضی‌ها را به کار گمارد و بعدا برکنار کرد، تلویحا چیزهایی گفت که خیلی‌ها را خوش نخواهد آمد.
 نکته دیگر توصیه‌ای است که ایشان به صدا و سیما می‌نمایند.‌‌ همان توصیه‌ای که آقای «هاشمی» در خطبه‌های بیست‌وششم تیرماه سال‌جاری به آن اقدام کرد اما توسط دوستان ایشان مورد توجه قرار نگرفت.
بگذریم آقای «امامی کاشانی» سخنان ارزش‌مندی نگفت و لی در مقایسه با دیگر هم‌تریبون‌هایش باید انصاف داد که عالی بود.
 بنابراین تا هفته آینده و نماز جمعه‌ای دیگر خداحافظ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۸۸ ، ۰۵:۵۸
علی مصلحی

نماز جمعه

جمعه, ۲۰ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۱۹ ق.ظ

نمازجمعه یک مراسم سیاسی و عبادی است. توصیه شده است که اگر نمی‌توانید به هر دلیلی در یک نماز جمعه شرکت کنید و از فیض حضور و شنیدن خطبه‌های نماز‌جمعه به صورت آنلاین محروم شدید، حتما به صورت آفلاین این خطبه‌ها را گوش نموده و پی‌گیری کنید باشد که رستگار شوید.
 و من که به غیر از رستگارشدن فکر و ذکری ندارم، از این هفته به بعد سعی می‌کنم به این توصیه عمل نمایم و همه هفته خطبه‌های نمازجمعه و از آن مهم‌تر خطبه‌های نمازجمعه تهران را که در اخبار و احادیث آمده است: «کسی که خطبه‌های نماز جمعه ایران را در تهران بنیوشد، بهشت بر او واجب است. تمت حدیث» به گوش جان بنیوشم و مشاهدات خودم را از این مراسم سیاسی عبادی به سمع و نظر دوستان هم برسانم.

خطبه‌های این هفته نماز سیاسی عبادی جمعه تهران به اقامت آقای «کاظم صدیقی» اقامه شد. خطیب در خطبه‌های اول ضمن توصیه خودش و ما به تقوی گفت که «تقلب» جهنم است و آتش. باید چشم برزخی داشته باشید تا ببینید.
و البته ظاهرا ایشان و دوستانشان چشم برزخی ندارند که آتش افروخته بعد از «تقلب» وسیع در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری در تهران را که پیش از برافروخته‌شدن، «اکبر هاشمی رفسنجانی» در نامه سرگشاده‌اش به رهبری نظام وقوع آن‌را پیش‌بینی نموده بود، نمی‌بینند و این‌که دست‌ِکم هفتاد نفر تا کنون در این آتش جان خود را از دست داده‌اند.

وی همچنین ضمن اشاره به حدیث «الفنتة اشد من‌القتل» از مستمعین خود که در هوای سرد در دانشگاه تهران برای صید ثواب جمع شده بودند سئوال کرد: «چرا باید هم‌دیگر را بد بدانیم که دیگران بگویند این‌ها همه بدند؟»
ایشان فرمودند: «دیگر نمی‌خواهیم بد باشیم. بدی آدم را خسته می‌کند» خدا شکر!؟

وی همچنین در این خطبه به «عبدالعزی» نام واقعی «ابولهب» اشاره نمود و همسر وی را با عبارت البته مودبانه «زنکه» مورد تحقیر و تخفیف قرار داد.

ایشان همچنین حین قرائت خطبه به آیه ۱۳ سوره مبارکه «حجرات» اشاره نموده و متاسفانه هنگام قرائت واژه «میتا» را به اشتباه با تشدید «ی‌» آن‌گونه در عرف ما معمول است خواندند. قابل توجه صنف کفن‌پوشان تحت مدیریت سران قم.

درخطبه دوم آقای «صدیقی» با اشاره به صدور قطعنامه بر علیه ایران توسط شورای حکام و بدون اشاره به اجماع عمومی بر علیه ایران، فرمودند که «این‌ها (یعنی ۵+۱ و غرب) به دروغ ادعا نمودند که ایران یک‌ماه پیش با آن‌ها توافق ضمنی نموده و حالا حرف خود را پس گرفته‌اند.
 این درحالی است که این توافق ضمنی طی دو ماه گذشته بار‌ها و بار‌ها با افتخار توسط رسانه ملی برادر «ضرغامی» تبلیغ شده بود.

وی در این خطبه همچنین اعلام نمود که ایران دارای یک فضای صددرصد ولایی است و ضمن اشاره به حدیث شریف «یدالله فوق ایدیهم» تلویحا به دنیا اعلام نمود که با دست خدا در نیفتند.
 ایشان برای این‌که یک سند تاریخی هم بدست داده باشند به جنگ تحمیلی هشت ساله بر علیه ایران اشاره کرد که تمام دنیا بر علیه ایران (شما بخوانید دست خدا) بسیج شدند. ولی شکست خوردند.

 وی اصلا اشاره نکرد در حالی که خیانت آشکار دوستان نزدیکش به «نوشیدن جام زهر توسط حضرت امام منجر شد» چگونه «نوشیدن جام زهر» می‌تواند نشانه پیروزی ما و شکست دشمنان ما باشد.

ایشان همچنین از ولایت آقای خامنه‌ای به «ارث امام راحل» تعبیر و ضمن اشاره به حادثه انتحار سیاسی دولت کودتا (پاره کردن عکس امام در مراسم ۱۶ آذر) در حالی که به گریه افتاده بود، شکایت به خدا برد.

 ظاهرا زمانی که دوستان ایشان بی‌حرمتی شدید به خانواده امام راحل را در دستور کار قرار داده بودند، نه تنها چشم و گوش برزخی ایشان بلکه چشم و گوش دنیایی ایشان هم بسته بوده است.

لازم به یاد آوری است که حضرت «صدیقی» در طول خطبه دوم بار‌ها به مسائل هسته‌ای اشاره داشتند و برای اشار به این مسئله از واژه جدید‌الاحداث «داشتن هسته‌ای» استفاده نمودند.

به امید این‌که روز و روزگار بر شما خوش باشد، تا جمعه‌ای دیگر؛ نماز جمعه‌ای دیگر و سعادت شنیدن خطبه نماز جمعه‌ای دیگر توسط یک «کاظم صدیقی دیگر» خدا نگهدار.
 یا علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۸۸ ، ۰۵:۱۹
علی مصلحی

تاختن و باختن

سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۸۸، ۱۰:۴۱ ب.ظ


روزگاری نه‌چندان دور شاعر شوریده «یوسفعلی میرشکاک» بر اساس توهمات همیشگی خود «سید عطاالله مهاجرانی» را به‌عنوان «رییس‌جمهور آینده» مخاطب قرارداد و در ستون «کلوخ‌انداز» روزنامه «ابرار» به او نوشت:
 «این بی‌محابا تاختن، فرجامی جز باختن ندارد»
 و چه کسی باور می‌کرد که رییس‌جمهور آینده کسی نخواهد بود جز جوانی که با لطف «محمدعلی بشارتی» (مبدع نرم‌افزار و نظریه پرسش و پاسخ آنلاین با امام‌زمان) (۱)، به استانداری استان تازه تاسیس اردبیل انتخاب شده بود و هنری جز بی‌محابا تاختن نمی‌دانست.

آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» اگرچه ره صدساله را یک‌شبه نرفت اما، پله‌های ترقی را خیلی زود‌تر از موعد پیمود و به سرعت تبدیل به یکی از چهره‌های بزرگ خبرساز نه‌تنها در ایران که جهان شد.
 
آقای «احمدی‌نژاد» اولین استاندار استان اردبیل بود و در‌‌ همان دوره لقب «استاندار نمونه» را از سردار سازندگی دریافت نمود و پس از این تقدیر گفت: «نام هاشمی در تاریخ جاودانه خواهد ماند»

دوره ریاست‌جمهوری هاشمی و به‌تبع آن استانداری «احمدی‌نژاد» تمام شد. چند صباحی از دوره اصلاحات سپری نشده بود که آقای «احمدی‌نژاد» با همراهی آقایان «کامران دانشجو» «درویش‌زاده» و «ترقی» با تنظیم شکایتی بر علیه روزنامه «سلام» مانع از انتشار یکی از موفق‌ترین و تاثیرگذار‌ترین روزنامه‌های معاصر شدند.
 صد البته که این اتفاق کمک شایانی به طی‌نمودن سریع‌تر پله‌های ترقی توسط «احمدی‌نژاد» نمود و باعث شد چند سال بعد مجموعه اصول‌گرایان مستقر در شورای شهر تهران پاسخ این خوش‌خدمتی آقای دکتر را با معرفی او به‌عنوان شهردار پایتخت بدهند. اما وقتی قرار شد وزیر کشور حکم این انتخاب را تایید و تنفیذ نماید «موسوی لاری» با استناد به پرونده قضایی نفت «سواپ اردبیل» که پرونده آن مفتوح و آقای «احمدی‌نژاد» از متهمان آن پرونده بود، از امضای حکم امتناع کرد. حالا نوبت آقای «علی‌اکبر ناطق نوری» بود که پاسخ خوش‌خدمتی‌های آقای استاندار را در خرج‌کردن از جیب استانداری برای تبلیغات ریاست جمهوری ۷۶ بدهد.
 آقای «ناطق نوری» واسطه تا «احمدی‌نژاد» شهردار شد و بلافاصله حمله به ریس‌جمهور «خاتمی» و هزینه‌کردن عوامانه از اموال شهرداری تهران را برای معرفی خود به‌عنوان یک چهره مردمی و خدمت‌گذار، به شدت در دستور کار قرار داد.
 رسانه ملی نیز بزرگ‌ترین همراهی را با او آغاز کرد و این مقدمه تبلیغات انتخاباتی ریاست‌جمهوری نهم آقای «احمدی‌نژاد» بود که حتی در خوشبینانه‌ترین حالت نیز هیچ‌کس باور نمی‌کرد زمانی او بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه کند.
 اما این اتفاق افتاد و آقای ریس‌جمهور پس از تکیه بر صندلی ریاست «بی‌محابا تاختن» را بدون توجه به عوارض زیان‌بار شدید آن و از آن‌جمله «زود باختن» آغاز کرد.

 آفای «احمدی‌نژاد» از‌‌ همان روزهای اول ریاست‌جمهوری ضمن اعلام عزم جدی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی گفت «لیست بلندبالایی از مفسدان اقتصادی و آقا‌زاده‌ها را در جیب دارد و به‌زودی به‌اطلاع مردم خواهد رساند». این زمان «به‌زودی» هیچ‌گاه فرا نرسید تا شب سیزدهم خردادماه ۸۸ که اولین شب مناظره بود و «محمود احمدی‌نژاد» و «میرحسین موسوی» روبه‌روی هم نشستند.
 این‌بار آقای «احمدی‌نژاد» برای مات کردن «موسوی» به آقایان «هاشمی» و «ناطق» دو تن از بزرگ‌ترین حامیان خود و آقای «محسن صفایی فراهانی»، کیش داد تا با یک تیر چند نشان زده باشد. اولا وعده معرفی مفسدان اقتصادی را عملی کرده، و از طرفی عقده عدم هم‌راهی و حمایت آقایان «هاشمی» و «ناطق» از خودش را هم خالی کرده باشد. دست آخر نیز حالا که آب گل‌آلود است ماهی مقصود نیز صید می‌شود. اما بلافاصله نمایندگان مردم در مجلس از او خواستند نام دیگر مفسدان اقتصادی و آقا یا آقازاده‌هایی که هم هم‌راه و حامی آقای «احمدی‌نژاد» هستند و هم برای حمایت بعضی از تشکل‌ها از وی بیشترین تلاش را نموده‌اند و سرانجام هم موفق نشده‌اند را، برای رفع شبهه سوء‌استفاده تبلیغاتی از این موضوع اعلام کند. اما این درخواست هیچ‌گاه موردتوجه قرار نگرفت.

نزدیک به یک‌ماه پیش آقای «احمدی‌نژاد» با ارسال نامه‌ای به ریاست سابق قوه‌قضاییه از وی درخواست کرد در مورد متهمان وقایع اخیر با «‌‌نهایت رافت اسلامی و کرامت انسانی» رفتار شود. اما جالب‌توجه است که همین آقای رییس‌جمهور در سخنان پیش از خطبه‌های این هفته خود در نماز جمعه تهران خواستار برخورد سخت با مسببان حوادث اخیر و دستگیری هرچه سریع‌تر آن‌ها توسط ریاست جدید قوه قضاییه شد.
×××××
پس از پایان ریاست جمهوری «هاشمی رفسنجانی» هنگامی که مقام رهبری رای خود را در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری به صندوق ریخت، در پاسخ به سئوال خبرنگاران حاضر گفت: «همه این آقایان نامزد‌ها خوبند، اما برای من کسی هاشمی نمی‌شود». جمله‌ای شبیه جمله «احمدی‌نژاد» که «نام هاشمی در تاریخ جاودانه خواهد ماند».
 اما امروز نه برای مقام رهبری کسی «احمدی‌نژاد» می‌شود و نه «احمدی‌نژاد» علاقه‌مند است که نام «هاشمی» در تاریخ جاودانه بماند. اما‌‌ همان‌طور که هیچ‌‌کس باور نمی‌کرد زمانی آقای «احمدی‌نژاد» بر کرسی ریاست‌جمهوری ایران بنشیند، امروز آقای «احمدی‌نژاد» هم باور نمی‌کند زمانی از روی این صندلی بلند شود. اما او زود‌تر از آن‌چه فکر می‌کند همه چیز را باخته است و به‌زودی به چهره‌ای تبدیل می‌شود، از ریاست‌جمهوری رانده و از همه‌جا مانده.
 «احمدی‌نژاد» برای جاودانه‌ماندن خود هنوز به لیست بلندبالایی که در جیب دارد و به آن به‌عنوان آس آخر می‌بالد، متکی است، اما غافل است این آس سال‌ها قبل توسط «عباس پالیزدار» رو شد و هیچ ثمری جز زندان برای او نداشت.
 امروز مردم لیست‌های بلندبالاتری از مفسدان در دست دارند که طومار همه را درهم خواهد پیچید.

پانویس
۱- «علی محمد بشارتی» در زمان وزارت کشور در یک صبحگاه مشترک نظامی به آسمان نگاه کرده و پرسیده بود: امام زمان از ما راضی هستی؟ و بعد خودش جواب داده بود که: با تمام وجودم شنیدم که گفت راضیم (نقل به مضمون)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۸۸ ، ۲۲:۴۱
علی مصلحی

دولت دهم دولت مستعجلی است

سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۲۷ ب.ظ

دولت دهم دولت مستعجلی است. این پیش‌بینی نیازی به آداب‌دانی در جمبل و جادو و کف‌بینی یا آشنایی و تسلط به علومی چون ستاره‌شناسی و نجوم و رمل و اسطرلاب و هیپنوتیزم و مسائلی از این دست ندارد.
 حتی لازم نیست برای یافتن این واقیعت عریان، چندین سال وقت و عمر گران‌بهایتان را به‌عنوان دانشجوی علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی پشت میزهای دانشگاه و در کنفرانس‌های علمی و کارگاه‌های عملی برای چنین علومی سپری کرده باشید.

 نه هیچ‌کدام از این‌ها لازم نیست. فقط کافی‌ست از نعمت دیدن و شنیدن بی‌بهره نباشید و صد البته ضمن برخورداری از نعمت‌ها در غفلت و خواب و بی‌بهره‌گی هم نباشید که الحمدلله امروزه اکثر مردم چنین نیستند و در یک جنبش بیداری حضور دارند و اغلب خلایق خواب نیز در حال بیداری و پیوستن به این جنبش می‌باشند.

شاید اگر در ماه‌های پایانی سال ۱۳۵۸ کمتر کسی می‌توانست پیش‌بینی و باور کند که انتخاب دکتر «سید ابوالحسن بنی‌صدر» با بیش از ۷۵ درصد آرا ماخوذه به ریاست‌جمهوری اسلامی ایران، سرآغاز دورانی از تشنج و درگیری سیاسی و اجتماعی خواهد بود که مهر تعجیل را بر پیشانی دولت وی برای سرآمدن نابهنگام دولتش خواهد زد، اما امروزه اغلب رای‌دهندگان به دکتر «محمود احمدی‌نژاد» به فاصله بسیار کوتاهی از کرده خود پشیمانند و امروز در کنار آنان قرارگرفته‌اند که از ابتدا با آنان هم‌رای و با آقای دکتر «احمدی‌نژاد» همراه نبوده‌اند.

 این همراهی زودهنگام، زودهنگامی پایان غم‌انگیز آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» و مستعجل‌بودن دولت دهم را نوید می‌دهد.

برای درک سیاهی شرایطی که در آن به‌سر می‌بریم و لزوما، بر اساس نتایج اعلام‌شده در شام‌گاه جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۸۸ آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» به عنوان ریس‌جمهور که بر اساس نص صریح قانون اساسی شخص دوم کشور تعریف شده است، مدیریت و مسئولیت کامل آن‌را بر عهده دارد، لازم نیست به علوم غیبی متوسل شوید. کافی کمی دقیق‌تر شوید.

اصلن لازم نیست با خودتان جدال داشته باشید که آیا صداو سیما که می‌گوید «ترانه موسوی» زنده است راست می‌گوید؟ یا شیخ «مهدی کروبی» که می‌گوید «ترانه موسوی» مرده است؟ و یا این‌که آیا بنا به گفته برگزارکنندگان دادگاه، اعترافات آقایان «ابطحی» و «عطریانفر» و ... صادقانه و واقعی است؟ یا بنابر گفته نامزدهای معترض به نتیجه انتخابات، احزاب متبوع بازداشت‌شدگان وخانواده‌ها و حامیانشان، اعترافات از روی اجبار و تحت شرایط سخت زندان اخذ شده است؟

نه اصلن لازم نیست برای کشف حقیقت تناقض در اخبار سایت‌ها و رسانه‌ها روی شبکه جهانی اینترنت و یا شبکه‌های خبری ماهواره‌ای بی‌بی‌سی یا صدای آمریکا با اخبار شبکه‌های متعدد رسانه ملی خودمان، خود را آزار دهید.

اصلن لازم نیست به مغزتان ـ برای انجام کار سخت و صعب کشف صداقت از لابه‌لای کلمات کاملا متناقض «کیهان»، «رسالت»، «جوان» و ... با کلماتی که توسط «اعتماد»، «اعتماد ملی»، «آفتاب یزد» و ... به شما ارائه می‌شود ـ فشار بیاورید.

گمان می‌کنید اگر به شک افتادید که آقای «خامنه‌ای» که، جبهه می‌رفته است، ریس‌جمهور بوده است، نمازجمعه می‌خوانده و می‌خواند، امروز تلویحا می‌گوید که: «میر حسین موسوی» که اتفاقا او هم، هم جبهه می‌رفته، هم نخست‌وزیر محبوب و مورد تایید امام بوده، هنرمند بوده و هست و کوچک‌ترین نقطه مشکوکی در زندگیش نیست و ... آدم خوبی نیست، اصل بدیهی فلسفه که دو نقیض با هم جمع نمی‌شوند فاقد اعتبار است؟

اصلن چرا بی‌راهه و کج‌راهه برویم خیلی ساده همین چند روز پیش در کیفرخواست تنظیمی از طرف دادگاه موسوم به «دادگاه محاکمه متهمان کودتای مخملی» آمده بود که بر اساس اقاریر شرعی و عرفی و حقوقی و البته صادقانه اکثر متهمان، جریان کودتا در شب‌های نزدیک به ۲۲خرداد ۱۳۸۸در جلسه‌ای با حضور آقایان «کروبی، موسوی، خاتمی و هاشمی» طراحی و کلید خورده است. حتما آن‌قدر ساده نیستید که شک کنید این کیفرخواست و اصلن این دادگاه توسط خدای ناکرده «موساد» و «سیا» و «ک.گ.ب» طراحی و اجرا شده است. نه خیر همه این تشریفات دقیقا زیر نظر‌‌ همان قوه قضاییه‌ای برگزار شده که دیروز در مراسم تودیع و معارفه روسای قدیم و جدید آن، آقای «هاشمی رفسنجانی» یعنی‌‌ همان متهم اصلی کیفرخواست حضور داشت و اتفاقا سخنرانی هم کرد.

نه اصلن بیایید همه این‌ها و صد‌ها مثال و موارد مشابه از این دست را‌‌ رها کنید. برای باور این‌که دولت دهم دولت مستعجلی است چند اتفاق خیلی ساده و کوچک اسناد غیرقابل‌خدشه‌ای بر این ادعاست.

شما کافی است فقط شب‌ها ساعت هشت‌ونیم غروب برنامه بیست‌وسی را دقیقا ببینیند. همه چیز دستگیرتان می‌شود. دیگر این‌که تماشای نمایش دادگاه موسوم به کودتا را هم فراموش نکنید. وقتی برنامه‌نویسان و طراحان بخش خبری بیست‌وسی آن‌قدر دستپاچه هستند که از یک دقت ساده در این‌که نام «ترانه» و نام خانوادگی «موسوی» آن‌قدر در ایران پر کاربرد و فراگیر است که عدد۳ برای نشان‌دادن فراگیری آن فوق‌العاده مضحک است، متوجه عجله بیش از حد آن‌ها برای سقوط ریس‌جمهور محبوبشان می‌شوید.
و وقتی مشاهده می‌کنید که در کیفرخواست بدون توجه به سن متهم اقرار او مبنی بر این‌که او ریس دفتر نخست‌وزیر «موسوی» بوده است، با شادی بسیار درج می‌شود و بعد با احتساب سن متوجه می‌شوی که این آقا در آن‌زمان کودکی ۱۱ساله بوده است، حالا عطش دادگاهیان را برای سقوط متوجه می‌شوی.

اما از همه جالب‌تر شتاب زایدالوصفی است که شخص آقای رییس‌جمهور برای این کوچ ناخواسته از ساختمان پاستور دارند. دقت کنید: در پی ادامه تمرد میرحسین موسوی از دستورات واجب‌الاطاعه دکتر احمدی‌نژاد، حکم عزل وی از ریاست فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران صادر و طی حکم جداگانه‌ای، پروفسور سعید حدادیان از چهره‌های ماندگار و خدوم عرصه فرهنگ و هنر کشور به ریاست این نهاد عالی هنری فرهنگی منصوب شد.

اما یک تفاوت بزرگ بین دوران ریاست‌جمهوری دکتر «سیدابوالحسن بنی‌صدر» و دوران امروز ما و ریاست‌جمهوری آقای دکتر «احمدی‌نژاد» هست. و آن این‌که در دوران «بنی صدر» اکثر مردم می‌خواستند او باشد و امام نمی‌خواست، اما امروز اکثر مردم نمی‌خواهند آقای «احمدی‌نژاد» باشد ولی مقام رهبری می‌خواهند.

تا خدا چه خواهد؟
پی‌نوشت: بعدا متوجه شدم بند مربوط به سعید حدادیان طنز بوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۲۷
علی مصلحی

دوستان دیروز

شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۸۸، ۰۹:۳۰ ب.ظ

آقای «احمدی‌نژاد» دیروز در یک سخنرانی در جمع اساتید بسیجی در شهرستان مشهد، در پاسخ به آنان که سعی دارند با مستمسک قراردادن انتصاب آقای «اسفندیار رحیم‌مشایی» به سمت معاون اولی رییس‌جمهور و تاخیر در پذیرش و اجرای حکم حکومتی آقای خامنه‌ای برای کان‌لم‌یکن نمودن آن انتصاب، چنین القاء نمایند که بین دولت و رهبری اختلاف وجود دارد، گفت:
 «در روزهای اخیر عده‌ای با خیال خام خود به تکاپو افتادند تا رابطه دولت و رهبر عزیز انقلاب را خدشه‌دار جلوه دهند و با جار و جنجال، جدایی و فاصله بین دولت و رهبری را القاء کنند، در حالی که آنان نمی‌دانند که نوع رابطه ما با مقام معظم رهبری فرا‌تر از قالب‌های سیاسی و اداری است و از جنس محبت، اعتقادی و پدر پسری است.»

وی تصریح کرد: «وارد شدن بدخواهان در چنین عرصه‌ای و القاء چنین شبهاتی حرکتی بی‌نتیجه است و آن‌ها قطعا چنین آرزویی را به گور خواهند برد و این راه به روی شیاطین بسته است.»

شکی نیست که مخاطب چنین سخنانی، معترضان به نتایج اعلام‌شده انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و افراد و گروه‌های اصلاح‌طلب نیستند. چه این‌که نامزدهای معترض به نتایج اعلام‌شده در بیانیه‌های رسمی ضمن عدم پذیرش نتایج اعلام شده، اعلام نموده‌اند که: دولت برآمده از چنین تقلباتی را هم به رسمیت نمی‌شناسند و طبعا اعتراض به تصمیمات چنین دولتی برای آنان محلی از اعراب ندارد.
 گو این‌که هم‌زمان با این انتصاب و تصمیم، اصلاح‌طلبان با رصد شرایط حاضر این طرف و آن‌طرف و یک‌صدا در رسانه‌های محدود اما پر مخاطب خود در سایت‌های اینترنتی اعلام نمودند این تصمیم و انتصاب صرفا یک ترفند طراحی‌شده برای انحراف اذهان جامعه از اتفاقات تلخی است که در سراسر کشور در سطح وسیعی در حال افتادن بود. (تقلب وسیع در امر انتخابات، اعتراضات پراکنده و شدید به این تقلب، دستگیری و بازداشت گسترده معترضین و انتقال به اماکن و بازداشت‌گاه‌های نامعلوم و خلاصه ضرب و شتم وکشتار بی‌سابقه مردم بی‌دفاع در خیابان‌های کشور) و اصلاح‌طلبان هوشیار‌تر از آن بودند که در چنین دام‌هایی گرفتار شوند. و نهایتا این دام طراحان را گرفتار کرد.

براین اساس و بر پایه شواهد متعدد موجود مخاطب این سخنرانی و سخنان آقای رییس‌جمهور مشخصا آقایان «محسنی‌اژه‌ای» «صفار هرندی» «جنتی» «حدادیان» انصار حزب‌الله و اغلب گروه‌های سیاسی و افرادی که تحت‌عنوان «اصول‌گرایی» تعریف می‌شوند، می‌باشند.
یعنی اکثر همراهان، همکاران و همه آن‌هایی که در انتخابات نهم و دهم از آقای «احمدی‌نژاد» حمایت نموده و دوستان دیروز بودند امروز «نفهم» «اهل جار و جنجال» «بدخواه» و ... هستند و به آن‌ها اعلام می‌شود که آرزوی جدایی بین دولت و رهبر را به گور خواهند برد.

 اما در کنار این اهانت‌ها آن‌چه مهم و جالب‌توجه است، لحن کلام و نوع گفتار آقای «احمدی‌نژاد» است که مثل همیشه گزنده و همراه با تمسخر و تحقیر است.‌‌ همان ادبیات و گفتاری که اکثر عقلا و سیاست‌مداران با کفایت بار‌ها به رییس دولت نهم درباره بکارگیری آن به وی اعتراض نمودند و گفتند که این نوع گفتار شایسته شخصیت اول دیپلماتیک و سیاسی کشور نیست ولی آقای «احمدی‌نژاد» نه‌تنها به این اعتراضات توجهی نداشت که آن را از افتخارات خود هم می‌دانست و می‌داند.
 اما این بار این ادبیات درباره کسانی بکار گرفته می‌شود که همیشه مشوق وی بوده و در کنار او از این الفاظ و بیان اظهار رضایت و لذت می‌نمودند و حالا خود موضوع آن ادبیات واقع شده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۸۸ ، ۲۱:۳۰
علی مصلحی

خاتمی نمی‌آید

دوشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۸۷، ۰۳:۰۱ ب.ظ

چون لاله خودیم آتش خرمن خویش/ ما خود شده‌ایم خار پیراهن خویش
ما را به دو جرعه ساقی از خود برهان / تاچند به سر بریم با دشمن خویش
 (کلیم همدانی)

بر هیچ ناظر صادق و منصفی پوشیده نیست که اصلاح‌طلبان ظرفیت‌های لازم برای تحقق خواست‌های مدافعین و موافقین خود را ندارند. چه این‌که تمام تلاش دلبستگان و علاقه‌مندان به اصلاح، اصلاحات و اصلاح‌طلبان، برای آنست که امیدوارند اصلاح‌طلبان، حذف موانع بزرگ دموکراسی در کشور را برای دست‌یابی به «آزادی» و «آزادگی» مهم‌ترین هدف خود قرار داده، دست‌یابی به آن را وجه همت خود قرار دهند. غافل از آن‌که زمانی همین اصلاح‌طلبان با شور و حرارتی خاص چنین موانعی را بر سر راه خود تعبیه کرده‌اند و امروز چاره‌ای جز ایستادن پشت آن موانع نیست یا آن‌که ... .

****
گمان نمی‌کنم «مهدی کروبی»، «محمدخاتمی»، «میرحسین موسوی» و اذناب و وابستگان جناحی ایشان جزییات مباحث و مذاکرات «خبرگان قانون اساسی» را به این زودی فراموش نموده باشند.
 اگر چنین است جهت یاداوری ایشان عرض می‌کنم در مذاکرات فوق هنگامی که بحث از «ولایت فقیه» به‌میان آمد، مجموعه دولت موقت به رهبری مهندس «بازرگان» و عده‌ای از رجال روشنفکر به مخالفت برخاستند و همه تلاش‌ها و مخالفت‌هایشان به جایی نرسید و در ‌‌نهایت اصل متحجرانه و قرون وسطایی «ولایت مطلقه فقیه» با رای اکثریت خبرگان - که اکثرن در حال حاضر یا در راس هرم مدیریتی کشورند یا در گذشته‌ای نه چندان دور بوده اند- تصویب و در قانون اساسی مرجع نهایی تصمیم‌گیری‌ها قرار گرفت.
 ایضن-اگر اشتباه نکنم ــ دکتر مراغه ای‌ ــ پیشنهاد کرد: «ولایت مطلقه فقیه در مورد حضرت امام باشد و بعد از حضرت امام در مورد هر شخص دیگری مشروط باشد» که باز همین آقای «کروبی» بزرگ‌ترین مخالف بودند. (+)

****
بر کسی پوشیده نیست که ولی‌فقیه «آقای خامنه‌ای» به کرات طی سه سال اخیر دولت نهم را به تصریح و تلویح بهترین دولت بعد از انقلاب نامیده، ایضن مجلس ششم را بد‌ترین مجلس‌ها بعد از انقلاب.

****
شایسته است حضرات مخالف «دولت موقت» و موافقان پروپاقرص «ولایت فقیه» درخبرگان قانون اساسی آقایان «مهدی کروبی»، «محمد خاتمی»، «میرحسین موسوی» و ... دیدگاه امروز خود را در مورد اصل «ولایت مطلقه فقیه» به‌طور شفاف اعلام نموده، یا با اعلام عدم تغییر در مواضع و دیدگاه‌های امروز و دیروز ضمن اطاعت بی‌چون و چرا از ولی‌فقیه زمان «علی خامنه‌ای» از ثبت‌نام در مناسک جدید انتخابات ریاست‌جمهوری به نفع ریس‌جمهور منتخب ولی‌فقیه آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» ــ‌ که سه ماه وزارت کشور آقای «دکتر» «علی کردان» را در پرونده افتخارات خود دارد ــ خودداری نموده، عطای خدمت در پست ریاست‌جمهوری را به لقایش ببخشند، و یا با اعلام شفاف تغییر در مواضع و دیگاه‌های دیروز، ضمن عذرخواهی از روح پدر کبیر دموکراسی نوین ایران مهندس «مهدی بازرگان» همگام با بازماندگان نهضت آزادی ایران هنگام ثبت‌نام در مناسک انتخابات(۱)  روی بند: التزام عملی به ولایت فقیه خط کشیده و برای یک‌بار به دیپلماسی صداقت در پیش‌گاه ملت تن دهند... .
و دیگر هیچ

 -دکتر حاتم قادری و دکتر توسلی از انتخابات ایران به مناسک تعبیر کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۸۷ ، ۱۵:۰۱
علی مصلحی

خاتمی نمی‌آید

چهارشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۸۷، ۰۸:۴۸ ق.ظ


من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم / محتسب داند که من این کار‌ها کمتر کنم
از شروع دوره رهبری آقای «خامنه‌ای» تاکنون، شرایط بدین‌گونه بوده است که، وقتی دوره مدیریت هر یک از روئسای سه قوه تمام می‌شده، ریس مربوط در یکی از جایگاه‌های: «حوزه مشاوران رهبری» یا «نماینده مقام رهبری در مجمع تشخیص مصلحت» یا «امام‌جمعه موقت تهران» که شورای سیاست‌گذاری آن توسط رهبری انتخاب و اداره می‌شود، انتصاب و مشغول به‌کار می‌شده است.
 از آن زمان تا کنون این قاعده یک استثنا داشته و آن شخص «ریس دولت هفتم و هشتم» آقای «خاتمی» بوده است.
 به نظر می‌رسد اراده‌ای قوی‌تر از اراده رای مردم و اراده اربابان علم و هنر و منطق که دوره ریاست جمهوری آقای «خاتمی» را دوره درخشانی دانسته و خواستار رجوع به مدیرت و تفکرات مدیریتی او هستند وجود دارد، که نه‌تنها چنان مدیریت و تفکری را برنمی‌تابد، بلکه آن مدیریت را مخرب دانسته و معتقد است در دوره «قحط الرجال» زندگی می‌کنیم و از بزرگ‌ترین موهبت‌ها در این دوره حضور شخص و تفکر آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» است.

از نظر این اراده هرگونه دلیل و مدرک علمی و منطقی که به عنوان محکی برای مقایسه دوره‌های مختلف مدیریت کشوری ارایه شود فاقد اعتبار است، و تنها مرجع محل اعتبار، گزارش‌ها و آمارهای ارایه‌شده آقای دکتر «احمدی‌نژاد» و دوستان اوست.

در چنین شرایطی حضور «خاتمی» که سهل است، حضور «افلاطون» هم کمترین بهانه و توجیهی برای دلبستن به «اصلاح» نیست.

 «خاتمی» نمی‌آید. «خاتمی» هنوز سر از آن دریایی که در پیشانی انتخابات دوره هشتم ریاست جمهوری برای صید «دردانه عشق» در آن غوص کرد برنیاورده است.
 
«پیش‌شرط‌های» «خاتمی» پیش از آن‌که شرط باشد، بیان صریحی است که: نه تنها من نمی‌آیم بلکه از دلبستگان «واقعی» مردم و نظام هم می‌خواهم که اجازه دهید حداقل یک دوره دیگر آقای «احمدی‌نژاد» رییس‌جمهور باشد.
عشق دردانه ست و من غواص و دریا می‌کده / سر فرو بردم در آن‌جا تا کجا سر برکنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۸۷ ، ۰۸:۴۸
علی مصلحی

مشی شیعه

دوشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۸۴، ۱۱:۳۱ ب.ظ

آورده‌اند که: امام چهارم «حضرت امام سجاد»(ع) مورد تعرض و دشنام و تهمت یکی از بستگانش قرار گرفت. نزدیکان امام می‌خواستند به او تعرض کرده و جوابش را بدهند که با ممانعت امام روبه‌رو شدند. بعد امام در حضور یارانش به او این‌چنین پاسخ گفت: «اگر آن حرف‌ها که در مورد من گفتی در مورد من صحت داشته باشد، که خدا مرا بیامرزد. ولی اگر صحت نداشته باشد که خدا تورا بیامرزد.»
 بی‌آن‌که بخواهم «اکبر گنجی» را با شخص روبه‌روی امام سجاد (ع) مقایسه کنم می‌گویم:
من اگر جای آقای «خامنه‌ای» بودم، می‌دادم یک آبگوشت بزباش ردیف تهیه کنند، همراه با نان سنگک خاشخاشی ناخن‌کشی شده، بعد می‌گفتم «اکبرخان گنجی» را از زندان بیاورند. می‌نشستیم با هم یک ناهار مفصل می‌خوردیم. بعد می‌گفتم: اکبر آقا! آن حرف‌ها که شما درباره ما گفته‌ای، اگر درباره ما صحت داشته باشد، که خدا مرا بیامرزد، و اگر صحت نداشته باشد، که خدا تو را بیامرزد. حالا برو با زن وبچه‌هایت به خوبی و خوشی زندگی کن. شما چطور؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۸۴ ، ۲۳:۳۱
علی مصلحی