وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «افلاطون» ثبت شده است

ستوده جاهلان، جاهلان باشند

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۲۴ ق.ظ

گویند روزی «افلاطون» نشسته بود با جمله خاص آن شهر. مردی به‌سلام وی درآمد و بنشست و از هر نوعی سخن می‌گفت. در میانه سخن گفت: ای حکیم امروز فلان مرد را دیدم که حدیث تو می‌کرد و تو را دعا و ثنا می‌گفت که افلاطون حکیم سخت بزرگ‌وار است و هرگز چو او کس نباشد و نبوده‌است.
افلاطون حکیم چون این سخن بشنید، سر فرو برد و بگریست و سخت دلتنگ شد.
این مرد گفت: ای حکیم! از من ترا چه رنج آمد که چنین دلتنگ شدی؟
افلاطون حکیم گفت: مرا ای خواجه از تو رنجی نرسید، ولیکن مصیبتی از این بزرگ‌تر چه باشد کی جاهلی مرا بستاید و کار من او را بسندیده آید. ندانم که چکار جاهلانه کرده‌ام که به‌طبع او نزدیک بوده است و او را خوش آمده است و مرا بستوده تا توبه کنم از این کار. مرا این غم از آن است که هنوز جاهلم که ستوده جاهلان هم جاهلان باشند.

 منبع: قابو‌س‌نامه با اندکی تغییر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۲۴
علی مصلحی