وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «افشین قطبی» ثبت شده است

خودافشاگری آقای مربی

چهارشنبه, ۵ خرداد ۱۳۸۹، ۱۲:۰۳ ب.ظ

همه چیز باید با هم جور باشد و به قولی به هم بیاید.
حدود یک‌سال پیش آقای «علی دایی» که انصافا بازی‌کن فوتبال خوبی است و این‌را نه من، که کاتالوگ‌های بین‌المللی رسمی مربوط به این رشته ورزشی تایید می‌نمایند، برخلاف قانون و قاعده نیم‌بند فدراسیون فوتبال ایران به عنوان مربی تیم ملی فوتبال انتخاب شد.

 این انتخاب اعتراض شدید مجامع ورزشی و رسانه‌ای را به‌دنبال داشت. آقای «دایی» اما بی‌توجه به این اعتراضات و سرمست از پستی که انصافا لیاقتش را نداشته و ندارد، کار خود را پی‌گرفت و نتایج این بی‌توجهی و کارنادانی و کارناشناسی، به‌علاوه سرایت نتایج آشفتگی مدیریت در سطح کلان حکومتی به ورزش و از جمله فوتبال، نتایج ضعیف و نهایتا حذف ایران از رقابت‌های جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی شد.

به‌دنبال این نتایج همان پروسه‌ای که برای انتخاب آقای مربی طی شده بود، برای برکناری وی هم طی شد. اما با این تفاوت که این‌بار به جای منتقدین این آقای «دایی» بود که ناراضی و ناراحت بود، اما باتوجه به این‌که فرایند مربی‌شدنش غیرشفاف و با توافقات پنهانی و پشت‌پرده طی شده‌بود، سکوت ناخواسته و اجباری وی را به‌دنبال داشت. و البته سکوت انتخاب‌کنندگان وی را هم.

یک‌سال سپری شد و اوضاع پرده‌نشینان چنان به‌هم ریخت که «علی دایی » فرصت را برای اعتراض و شکستن بغض‌هایی که یک‌سال مجال ظهور و بروز پیدا نکرده بود، پیدا کرد. اولدروم پلدروم شروع شد و آقای «دایی» که در تمام عمر مبارکش هرگز رنگ جبهه و جنگ را ندیده، در کارنامه «افشین قطبی» خطایی بزرگ‌تر از عدم حضور در ایران در زمان جنگ پیدا نکرد و حضور خود در کشور به‌هنگام جنگ را به رخ رقیب کشید.

در حاشیه بد نیست بدانید که یک آدم دیگر هم که در زمان جنگ در کمال امن و آرامش زندگی عادی خود را سپری می‌نموده و کاری به کار کشور و استراتژی آن نداشته است، و بعد از اتمام جنگ کم‌کم سر از تخم درآورده است و استراتژی‌شناس و تئوریسین بین‌المللی شده‌است یعنی همین آفای «حسن عباسی» معروف هم در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و در راستای پروژه تخریب اصلاحات به نفع کودتا، اهدای مدال ملی به همین آقای «دایی» را به‌دلیل سرمایه‌دار بودن و اشرافیت زیر سئوال می‌برد.

بگذریم. سروصدای آقای مربی درنیامده، از آن‌طرف سروصدای طرفین توافق نهانی و پشت‌پرده انتخاب آقا هم درآمد و در این گیرودرار معلوم شد که نه‌تنها آقای «دایی» از سرمایه شخصی به فوتبال ایران کمک نمی‌کرده _شایعه‌ای که برای توجیه انتخاب او به این سمت پخش شده بود‌ ــ بلکه مبلغ قابل‌توجهی مالیات هم به‌ مردم این کشور بده‌کار است.

نکته بسیار جالب در این پرده‌دری‌ها که به شما مژده می‌دهم تازه نتایج سحرش شروع شده، و هر روز بیش از پیش شاهد آن خواهیم و خواهید بود، اینست که از نظر حضرات، قبل از همه‌چیز سبزها هنوز «فتنه» هستند و «موسوی» و «کروبی» و ... سران فتنه.
آیا شما فکر می‌کنید اینها می‌دانند خجالت یعنی چه؟

مرتبط:
منشور بی‌اخلاق، اخلاق بی‌منشور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۸۹ ، ۱۲:۰۳
علی مصلحی

منشور بی‌اخلاق اخلاق بی‌منشور

چهارشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۸۸، ۰۳:۵۲ ق.ظ

من البته آدم اهل ورزش و پی‌گیر اخبار ورزشی نیستم اولا، و سعی فراوان هم می‌کنم که مثل اهالی جاهل عربستان در آستانه ظهور اسلام، هنگامی که صدای بلند صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بلند می‌شود، پنبه‌های قایم در گوشم فرو کنم که مبادا صدای این سفیر رحمت به گوشم بخورد که رحمت شامل حالم شود ثانیا.
زهی سعادت که این جهالت.

اما «برنامه۹۰» و «عادل‌خان فردوسی‌پور» به قول نویسنده «تاریخ بیهقی»: از لونی دگر است و ارزش جهالت به جان خریدن دارد.

 گمان می‌کنم که «عادل»خان مشروح کامل گفت‌وگوهای نود را در سایت نود قرار داده باشد که می‌توانید بخوانید. اما عجالتا برایتان بگویم که این هفته مهمانان ویژه «نود» آقایان «عزیز محمدی» که نمی‌دانم در فدراسیون فوتبال چه سمتی دارد، «شاه حسینی» که به شرح قبلی ایضا اما می‌دانم که، تحصیل‌کرده حقوق است و آشنا به ادبیات حقوقی و «امیر حاج‌رضایی» که در فدراسیون هیچ سمتی ندارد و کار‌شناس فوتبال هست و قبلا هم فوتبالیست بوده‌است، به‌علاوه این‌که یک شخصیت مودب و دوست‌داشتنی است بر خلاف خیلی از اهالی فوتبال.

خوب حالا برویم سر موضوع برنامه که بر سر «منشور اخلاقی ورزش عموما و فوتبال خصوصا» بود.
قبل از ورود به بحث عرض کنم که همین‌طور که بار‌ها در طول بحث آقای «فردوسی‌پور» فرمودند، در این‌که در ورزش کشور ما موارد متعدد بی‌اخلاقی و سوء‌رفتار در اکثر رده‌های بازی‌گری، مدیریت، مربی‌گری و ... وجود دارد و این موارد متاسفانه منشا الگوبرداری بعضی از جوانان و طرف‌داران ورزش هم می‌شود، شکی نیست.
از طرف دیگر هم می‌توان به ضرس‌قاطع گفت؛ تنظیم‌کنندگان «منشوراخلاقی» با حسن‌نیت فوق‌العاده به قصد حذف و تعدیل بی‌اخلاقی‌های موجود به چنین اقدامی دست یازیده‌اند.

اما آن‌چه در تنظیم این منشور مورد غفلت قرار‌گرفته و از سال‌های اول انقلاب نیز تا کنون این غفلت جزء لاینفک برنامه‌های از این دست بوده‌است، اینست که تا کنون بیشترین تلاش بانیان خیر پاک‌سازی فضای عمومی جامعه و در مورد اخیر ورزش، از بی‌اخلاقی و فساد موجود، توجه به جنبه‌های بازدارنده جرم و بی‌اخلاقی و فساد بوده و در مورد بسترسازی برای حذف بستر‌ها و شرایطی که امکان بذرافشانی، بارداری و نهایتا ظهور و بروز جرم و فساد را باعث می‌شوند کمترین توجه صورت نگرفته و منشوری تنظیم نشده است.

شکی نیست تا زمانی که فرهنگ‌سازی برای تربیت کودکان و جوانان و ایجاد دبستان‌های فرهنگ که هزینه‌های کمتری را طلب می‌کند، در دستور کار متولیان فرهنگ عمومی قرار نگیرد، بازدارندگی که هزینه‌های چندین برابری را نیازمند است، نه‌تنها کمترین نتیجه و سود را نخواهد داشت، که خود نیز عامل بروز ناهنجاری و خلاف خواهد شد.

در مورد «منشوراخلاقی» اخیر که در مورد ورزش کشور طی یک‌سال گذشته تنظیم آن دستور کار فرهنگ‌بانان ورزش کشور بوده‌است، متاسفانه آن‌چه مورد غفلت قرار گرفته «اخلاق» است که خود را در نقیصه‌های اخلاقی و تناقضات فراوان حقوقی به وضوح نشان می‌دهد.
 البته از متولیان امور امروز انتظاری غیر از این نمی‌توان داشت. وقتی آقای «امیرحاج‌رضایی» داماد و برادرزاده «طیب‌حاج‌رضایی» پیش‌کسوت فوتبال و مرد مودب و اخلاقی ورزش و کار‌شناس فوتبالی صدا و سیما از آقای «عزیز محمدی» سوال می‌کند که، آیا همه مشکلات ورزش کشور حل شده و فقط مدل مو، ریش و آرایش ورزش‌کاران معضل هست؟، آدمی بلافاصله به یاد سخنان حکیمانه و البته رای‌جمع‌کنانه ریاست محترم جمهور نهم می‌افتد که «این‌قدر مشکل داریم که نمی‌رسیم به مدل مو و اصلاح جوانان‌مان کاری داشته باشیم» و بلافاصله پس از نشستن بر صندلی ریاست، سر و کله گشت ارشاد آقای «احمدی‌مقدم» باجناق آقای رییس از راه می‌رسد.

دغدغه کار‌شناس فوتبال اما خلف وعده و سوء‌استفاده شبیه مورد یادشده نیست. اما تنظیم منشور، قرارداد و ابزارهایی که ورزش‌کار را محکوم به رعایت مسائل اخلاقی و حقوق شهروندی و رفتاری، خارج از محیط‌های ورزشی می‌کند، و در صورت نافرمانی و تخلف تنبیهات و محرومیت‌هایی را برایش به‌دنبال دارد، که تجویز و صدور آن فقط و فقط بر عهده مقامات قضایی است، به آسانی می‌تواند به یک نافرمانی عمومی مدنی در درازمدت منجر شود.

به عنوان مثال دقت کنید که در متن منشور کلیه مربیان ورزش موظف به تست اعتیاد شده‌اند. شایسته است تنظیم‌کنندگان منشور فقط یک‌ساعت گشتی حول و حوش دادگاه‌های خانواده بزنند تا آثار مششع و البته اخلاقی تست اعتیاد هنگام ازدواج را مشاهده نمایند.
قابل توجه است که نود درصد خانواده‌هایی که برای نجات جان خودشان از دست همسر معتاد به دادگاه مراجعه می‌نمایند، برگه تست منفی اعتیاد را در پرونده خود دارند.

در طول برنامه فوق دوبار از طریق تلفن با آقای دکتر «آقانیا» استاد حقوق دانشگاه تهران، ورزش‌کار و اولین کسی که به تدوین حقوق ورزشی توجه داشته تا جایی‌که عنوان رساله دکترایش «حقوق ورزشی» بوده‌است گفت‌وگو شد. آقای دکتر ضمن بیان کاستی‌های متعدد منشور و موارد متعدد تخلف از قانون اساسی، حقوق مدنی و فرمان هشت ماده‌ای امام و ... به نکته تکان‌دهنده و دردآوری اشاره کرد.
 وی ضمن اشاره به گنجاندن مواردی مربوط به «سحر» و «جادو» در منشور از آقایان پرسید: «چه خوب است شما که به چنین نیروهایی معتقد و مسلط هستید، در بازی‌های بین‌المللی بر علیه رقبا از آن استفاده کنید.»
 وی همچنین گفت کاری نکنید که در ابتدای هزاره سوم، مردم دنیا به ما بخندند.

 عرض کردم «معجزه{ات} هزاره سوم» بیش از این‌هاست.

اشاره به بی‌اخلاقی‌های موجود در حوصله این مقال نیست. اجازه بدهید اشاره کنم که بی‌اخلاقی میهمانان برنامه کار را به جایی رساند که اواخر برنامه رودرویی شدید آقایان «عزیز محمدی» و «شاه‌حسینی» با وساطت موی سفید آقای «حاج رضایی» ختم به خیر شد.

بزرگ‌ترین ابزار در هدایت تمامی اقشار به سمت شهروندان اخلاقی و قانونی، توزیع قدرت، ثروت، امکانات و ... آزادی به شکل عادلانه در بین تمامی مردم است. چیزی که این‌روز‌ها بیش از پیش مورد غفلت قرار گرفته‌است.

تصور کنید چنان‌چه مفاد این منشور قابلیت وسیع اجرا پیدا کند، در بین مربیان کسانی که بیشترین تخلف از شمول این منشور را خواهند داشت، آقایان «علی دایی» مربی محبوب و مورد احترام ریس‌جمهور و آقای «محمد مایلی‌کهن» مربیی که بیشترین تعریف بسیجی و اخلاق به نام او تعریف می‌شود و آقای «فیروز کریمی» کسی که قبل از مربی ورزش یک افسر ارشد بازنشسته نیروی انتظامی «ایران» است، و کسی که کمترین تخلفات از شمول این منشور به نام او ثبت شود احتمالا آقای «افشین قطبی» خواهد بود. یعنی یک ایرانی که در یک کشور کمونیستی آمریکایی یعنی «کره جنوبی» بزرگ شده است.

به قول «سلحشور»: این یعنی کشک.

پی‌نوشت: بعدها متوجه شدم «احمدی‌مقدم» باجناق آقای «احمدی‌نژاد» نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۸۸ ، ۰۳:۵۲
علی مصلحی