وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسراییل» ثبت شده است

بی احترامی به دیگران به چه قیمتی؟

جمعه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۱، ۰۵:۰۴ ب.ظ

حقیقت آن‌َست که «با حلوا حلوا گفتن، دهان شیرین نمی‌شود» و با افتخار به این‌که ما گذشته غنی فرهنگی داشته‌ایم و سر‌آمدان علم و فرهنگ و هنر متعلق به ما و کشور ما بوده‌اند، نمی‌توانیم در دنیا ادعای فرهنگی و متمدن‌بودن کنیم و توقع هم داشته باشیم که دنیا به چشم یک کشور و ملت متمدن و بافرهنگ به ما نگاه کند.

افتخار به نمادهای برجسته و منحصر به‌ فرد فرهنگی، علمی، هنری و ادبی زمان‌های گذشته، و دخیل‌بستن به تاریخ و پیشینه پرافتخار فرهنگی و هنری، اگرچه برای تشخُص‌بخشیدن به هویت فرهنگی و ملی و حفظ ریشه‌های عمیق فرهنگ یک ملت ارزش‌مند، بلکه ضروری و یک وظیفه است، اما به‌تنهایی نمی‌تواند نشانه آن باشد که وارثان آن آثار و آن گنچینه‌ها، واجد همه آن ارزش‌ها و آن میراث هستند و مردمان امروز، فرزندان خلف پدارن متمدن دی‌روز هستند و لاجرم متمدن.
 
شوربختانه باید گفت ما نه‌تنها امروز یک کشور جهانِ‌سومی، که یک کشور عقب‌افتاده هستیم که بر اساس استاندارد‌ها و معیارهای علمی موجود، در پایین‌ترین طبقه‌ها در میان کشور‌های جهان قرارمی‌گیریم.

 مردم ما از کم‌ترین امکانات و نتایج درخشان و روبه‌افزون علم و تکنولوژی که محروم و ممنوع‌اند هیچ، با شاخصه‌های اخلاقی و فرهنگی نیز سال‌ها فاصله داشته و از آن‌ها نیز محروم‌اند.

لازم نیست خیلی خودمان را به شعارهای تهی از واقعیت و کذب دل‌خوش کنیم و خیلی به گذشته‌گانمان افتخار کنیم و خود را فریب دهیم که مثلا «منشور‌ کورش» مال ما است و «بوعلی» ایرانی بوده، و «حافظ» و «سعدی» و «مولوی» ایرانی بوده‌اند و گستره جغرافیای ایران از کجا تا به کجا بوده‌است و ... .
به قول معروف «داشتم‌ داشتم حساب نیست، دارم دارم حساب است.»

 این‌ها واقعیت «فقر» عمیق جامعه امروز ایران و ایرانی را در تمام زمینه‌ها عوض نمی‌کند و جبران نمی‌نماید.

تزیین چهارپایان به نشانه بی‌احترامی و تحقیر دیگر کشور‌ها و دیگر مردم جهان به پرچم آن کشور‌ها و در خیابان‌های شهر‌ها گرداندن و از آن عکس و فیلم تهیه‌کردن و در رسانه‌های عمومی جهانی نمایش دادن، یعنی ورشکستگی در اخلاق و فرهنگ و تمدن.

 این کار، چیزی از داشته‌های آن‌ها کم نمی‌کند، از داشته‌های ما اما، بسیار کم می‌کند.‌‌ همان داشته‌هایی که زمانی بدان‌ها در جهان مشهور و معروف بوده‌ایم و با رفتاری از این دست گام‌به‌گام، و یکی‌یکی آن‌ها را از دست داده‌ایم. و آن‌قدر در این قربانی‌شدن و ازدست‌دادن، مست و شادمان بوده‌ایم که هوش‌یارشدن و توجه، بسیار زمان‌بر شده‌است.

حکایت شیرین و در عین حال تلخ «خر برفت‌ و خر برفت و خر برفت» مولوی را حتما همه ما خوانده‌ایم و خیلی هم بدان خندیده‌ایم غافل از آن‌که «خود حکایت نقد حال ماست‌ آن.»

نشانه‌های ملی و از جمله پرچم، نماد ملیت و فرهنگ کشورهاست. همه مردم دنیا براساس احترام متقابل و پروتکل‌ها و مقاوله‌نامه‌ و میثاق‌نامه‌های بین‌المللی نوشته و نانوشته، به نمادهای ملی هم‌دیگر احترام می‌گذارند. در داخل مرز‌ها، مردم برای صیانت از نماد‌های ملی، حتی از جان خود نیز دست می‌شویند و برای حفظ آن جان‌فشانی می‌کنند.

بی‌احترامی به نماد‌ها و اسطوره‌های ملی دیگر کشور‌ها در هیچ جایی و از هیچ فرد و مقامی پسندیده و قابل‌دفاع نیست. اگر یک کشور یا قوم و ملت عقب‌مانده هم بدان دست زد، بلافاصله با واکنش منفی جهانی روبه‌رو می‌شود.
 بر فرض هم که نشود، هیچ دستگاه دیپلماسی مترقی نباید به شهروندان خود اجازه دهد که به نمادهای ملی دیگر کشور‌ها بی‌احترامی و توهین‌ کنند.

 این‌که یک کشور حقوق کشور دیگر را پای‌مال نموده و یا در سرنوشت آن دخالت بی‌جا نموده و ... امر جداگانه‌ای است که باید با روند و روش‌های دیگری بدان پاسخ داده و بدان پرداخت و الا، توسل به چنین شیوه‌های مذمومی، نه‌تنها باری را سبک، و گرهی را باز نمی‌کند، که عملا کورکردن گره‌ای‌ است که با دست قابل باز کردن بود و حالا به دندان هم سخت گشوده می‌شود.
 
بی‌احترامی به پرچم کشور «ایلات‌ متحده‌ آمریکا» و «بریتانیا» و کشور اشغال‌گر «اسراییل» و دیگر کشور‌ها، از ابتدای انقلاب در ایران مرسوم و متداول، و حتی پسندیده بود و جوانان انقلابی ابتدای انقلاب، کمی که پا به سن گذاشته و از خامی ابتدایی آن روز‌ها فاصله گرفتند، متوجه اشتباه شده و آن‌را‌‌ رها نمودند.
 
حتی اعضای «دفتر تحکیم وحدت» در مراسم هر ساله روز ۱۳ آبان، حدود یک‌دهه پیش اعلام نمودند که در احترام به طرح «گفت‌وگوی تمدن‌ها» مراسم نمادین آتش‌زدن پرچم «آمریکا» را دیگر برگزار نخواهند کرد و از آن سال دیگر این اتفاق نیفتاد.

 اگر بی‌احترامی به دیگران و نماد‌ها و اسطوره‌های ملی و مذهبی آن‌ها، نتیجه و موفقیتی می‌توانست داشته باشد، هیچ‌گاه امپراطوری «خسروپرویز» پادشاه گستاخ ایرانی که نامه دعوت پیامبر اسلام را پاره کرد، آن‌گونه رقم نمی‌خورد و همه میراث گذشتگانش آن‌گونه بر باد نمی‌رفت.

مرتبط:
سال‌روز بی‌اخلاقی در مناسبات بین‌المللی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۱ ، ۱۷:۰۴
علی مصلحی

«محمودعباس» و صندلی‌هایی که خالی نبود

شنبه, ۲ مهر ۱۳۹۰، ۰۵:۲۴ ق.ظ

بعدازظهر پنج‌شنبه سی‌ویکم شهریور۹۰ ساعت ۱۷: ۲۱دقیقه به وقت تهران «محمود احمدی‌نژاد» ریس‌جمهوری اسلامی ایران در شصت‌وششمین مجمع عمومی سازمان ملل، پشت تریبون رفت و در حدود ۳۰ دقیقه برای تعداد کمی از نمایندگی‌های کشورهای عضو سازمان که هر لحظه هم از تعداشان کاسته می‌شد، سخن گفت.

تعداد نمایندگی‌های حاضر هنگام سخن‌رانی «احمدی‌نژاد» آن‌قدر کم بود، که می‌شود گفت؛ وی برای صندلی‌های‌ خالی سخن می‌گفت. این البته برای او و هم‌راهانش و مجموعه حاکمیت سیاسی ایران، تازگی ندارد و یک اتفاق همیشه‌گی و طبیعی است.

محور اصلی و ثابت سخنان ریس‌جمهور ایران، انتقاد تند نسبت به رژیم اشغال‌گر قدس و زیرسؤال‌بردن حادثه «هولوکاست» از یک‌طرف، و حمله و انتقاد شدید به آمریکا و مشکوک تلقی‌کردن حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر، از طرف دیگر بود.

مرکز ثقل ادعای آقای «احمدی‌نژاد» در این سخنان، دفاع از موجودیت قانونی کشور مستقل «فلسطین» و تلاش برای احقاق حقوق قانونی و طبیعی مردم این کشور بود. کاری که قاعدتا بر عهده نمایندگی آن کشور است، و تعیین انتخاب چگونگی این دفاع و درخواست کمک بین‌المللی در حدود اختیارات و حقوق آن‌هاست.

هم‌زمان با این حضور و سخن‌رانی، تعدادی از ایرانیان ساکن آمریکا با اجتماع در خیابان‌های اطراف سازمان ملل، نارضایتی عمیق خود از مواضع ریس‌جمهور کشورشان در صحن مجمع عمومی سازمان ملل را اعلام نمودند.

روز بعد از این سخن‌رانی و تقریبا هم‌زمان با آن، این‌بار «محمود عباس» ریس تشکیلات خودگران فلسطین و نماینده قانونی دولت فلسطین از‌‌ همان تریبون سخن‌رانی داشت.
بدون کم‌ترین تردید، دغدغه آقای «محمود عباس» در مورد سرنوشت کشور مستقل «فلسطین» و حقوق قانونی و طبیعی شهروندان مصیبت‌زده آن سرزمین، اگر بیش‌تر از آقای «احمدی‌نژاد» نباشد، کم‌تر نیست. یعنی «محمودعباس» هم با‌‌ همان دغدغه‌های مورد ادعای آقای «احمدی‌نژاد» و دولت ایران به مجمع عمومی سازمان ملل رفته بود، و قصد داشت از آن تریبون‌‌ همان درد‌ها و رنج‌ها و دغدغه‌ها را به سمع و نظر نمایندگان کشورهای جهان و به طریق اولی مردمان دنیا برساند.

همه رسانه‌های معتبر بین‌المللی از سخن‌رانی ریس‌تشکیلات خودگردان فلسطین در سازمان ملل، تصاویری مخابره کردند، که ابتدا حیرت و بعد تحسین جهانی را برانگیخت و نه‌تنها هیچ‌یک از نمایندگی‌های کشور‌ها در سازمان ملل هنگام سخن‌رانی ایشان صحن مجمع را ترک نکرد، که تشویق‌های مکرر اعضای حاضر بار‌ها و بار‌ها سخن‌رانی «محمود عباس» را قطع کرد.(+) خردمندی و تیزهوشی دقیق نماینده فلسطین آن‌چنان خیره‌کننده بود که بار‌ها و بار‌ها اعضای نمایندگی‌های حاضر در سالن به احترام او از جای برخاسته و تا لحظاتی صدای دست‌زدن به احترام سخنان دقیق و درخواست‌های مشروع و مبتنی بر عقلانیت و وجدان عمومی جهانی او قطع نمی‌شد.

هم‌زمان با سخن‌رانی ریس تشکیلات خودگردان فلسطین، تعداد قابل‌توجهی از کنش‌گران سیاسی و فلسطینیان حاضر در آمریکا با اجتماع پشت درب سازمان ملل با در دست داشتن تصاویر بزرگ «محمود‌عباس» و پرچم فلسطین، با ابراز احساسات حمایت همه‌جانبه خود را از سخنان نماینده قانونی خود در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام داشته و با شادمانی مواضع دقیق «محمود عباس» را در سخن‌رانی مورد تحسین قرار دادند.

پس از سخنان تاریخی و تحسین‌برانگیز «محمود عباس» که رژیم اشغال‌گر قدس را در تنگ‌نای نفس‌گیری قرار داده‌بود، حالا نوبت «بنیامین‌ نتانیاهو» بود که جواب سخنان سنجیده و دادخواهی واقعی فلسطینیان را نزد افکار عمومی جهانی بدهد.
این‌جا بود که سخنان نسنجیده و شعارهای خام شب گذشته «محمود‌ احمدی‌نژاد» بهانه را برای فرار نماینده اسراییل از چالشی که «محمود عباس» برای او فراهم نموده بود مهیا می‌کرد.

 اگرچه «نتانیاهو» برای فرار از مخمصه، هم‌چون بدل ایرانی خود، بار‌ها و بار‌ها به دروغ و سفسطه متوسل شد، اما دقیقا زمانی که برای تکمیل سفسطه و بهانه‌هایش به برهان قاطع و سند زنده‌ای نیازداشت، به سخنان شب قبل «احمدی‌نژاد» متوسل شد و با برانگیختن هیجان عاطفی حاضران با اشاره به گل‌گذاشتن بر بنای یادبود حادثه ۱۱ سپتامبر، که «احمدی‌نژاد» در ماهیت آن تشکیک نموده‌بود، اعلام کرد: ای‌کاش هنگام سخن‌رانی او، همه سالن را ترک کرده‌بودند. در این زمان، ناگهان سکوت حاظرانی که تا لحظاتی قبل «محمود عباس» را مکرر تشویق می‌کردند شکسته شد و حالا همان‌ها با شدت «نتانیاهو» را تشویق می‌کردند.

سخن‌رانی «محمود‌ احمدی‌نژاد» و «محمود‌ عباس» دو مقام بلند‌مرتبه از دو کشور مسلمان در جای‌گاهی واحد و با دغدغه‌هایی به‌ظاهر واحد، دو شکل، دو واکنش، و دونتیجه کاملا متفاوت داشت. این تفاوت‌ها یک دلیل بنیادین دارد: ریس تشکیلات خودگردان فلسطین، به‌خاطر آن‌که، زهری که هر روز در جام و جان مردمش ریخته می‌شود را از نزدیک چشیده و لمس نموده‌است، از زبان مردمش و برای مردمش  سخن می‌گوید. اما ریس‌جمهوری اسلامی ایران نه از درد مردمش خبر دارد و نه می‌خواهد خبر داشته باشد. برای او و مجموعه حاکمیت فعلی، تنها چیزی که دغدغه‌ نیست مردم و درد آن‌هاست.
 همین است که به خودش اجازه می‌دهد بدون توجه به نتایج خسارت‌باری که از نطق‌های هیجانی، خام و نسنجیده او عاید مردم بدبخت کشورش می‌شود، هر آن‌چه دلش‌می‌خواهد را، بر زبان جاری نماید.

صحن عمومی سازمان ملل، هنگام سخن‌رانی ریس‌جمهور ایران هیچ مخاطبی نداشت. آن‌ها که مانده‌بودند همان‌ها بودند که شب بعد، هم «محمود عباس» را تشویق کردند هم «نتانیاهو» را. و البته به‌زودی نمایندگانشان برای دریافت حق سکوت و نشستن در سالن خالی مجمع عمومی، هنگام سخن‌رانی «احمدی‌نژاد» راهی ایران خواهند شد.
این نوشته در امروزنیوز این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۰ ، ۰۵:۲۴
علی مصلحی

آشفتگی آشکار در دستگاه دیپلماسی

جمعه, ۱۱ تیر ۱۳۸۹، ۰۹:۳۷ ق.ظ

روز سه‌شنبه گذشته بعضی از رسانه‌ها و خبرگزاری‌های ارزشی، گزارشی را به نقل از روزنامه فرانسوی «فیگارو» نقل نمودند که بر اساس آن «ملک عبدالله» پادشاه عربستان در جریان دیدار با وزیر دفاع فرانسه در «جده» و در روز ۵ ژوئن جاری(۱۵خرداد) در یک اظهارنظر تحقیرآمیز و تنش‌آفرین، و پس از مقایسه خفت‌بار کشور «ایران» با رژیم صهیونیستی، اعلام نموده‌است که: «دو کشور در جهان هستند که شایستگی و لیاقت موجودیت را ندارند، یکی ایران و دیگری اسرائیل.»

پس از انتشار این گزارش و واکنش شدید رسانه‌های مجازی به این اظهارات مداخله‌جویانه و تحقیر‌آمیز عالی‌ترین مقام یک کشور مسلمان و همسایه و یکی از بزرگ‌ترین متحدان ایالات متحده در خاورمیانه، که روابط پنهانی مشخصی با رژیم صهیونیستی دارد، متاسفانه شهروندان ایرانی کم‌ترین واکنش رسمی از طرف دستگاه دیپلماسی مبنی بر احضار سفیر و نماینده کشور عربستان به وزارت امور خارجه و اعلام و ابلاغ مراتب اعتراض ایران به این اظهارات و درخواست توضیح و عذرخواهی رسمی از کشور متبوع، را مشاهده نکردند.

پس از چند روز سکوت منفعلانه دیپلماسی تهران که از آشفتگی شدید در راس هرم مدیریتی حکومت حکایت دارد، و در اوج ذلت و حقارت، خبرگزاری «مهر» امروز جمعه در یک خبر مجعول و از نوع خبرهای معمول روزنامه «کیهان»، به نقل از «یک مسول سعودی» و بدون ذکر نام و نشان و جای‌گاه سیاسی و اجرایی این مقام، اظهارداشت که:«خبر نسبت‌داده‌شده روزنامه فیگارو به «عبدالله‌بن‌عبدالعزیز» در تاریخ ۳۰ ژوئن بی‌پایه و اساس است.»

اگرچه این حق برای کشور ایران و دستگاه دیپلماسی او محفوظ است که نسبت به چاپ خبر دروغ در روزنامه رسمی کشور فرانسه از قول عالی‌ترین مقام یک کشور ثالث اعتراض نموده و ظاهرا وظیفه دستگاه دیپلماسی ایران است که این‌کار را به انجام برساند، اما اعتراض به نوشته یک روزنامه به‌ هیچ عنوان قابل مقایسه و طبقه‌بندی با اعتراض به اظهارات تحقیرآمیز عالی‌ترین مقام یک کشور بر اساس نوشته همان روزنامه نیست و باید بر اساس عرف دیپلماتیک این اعتراض در زمان خود به دستگاه دیپلماسی «عربستان» می‌شد تا کشور مذکور راسا نسبت به خبر درج‌شده در روزنامه بیگانه توضیح رسمی داده، ضمن عذرخواهی یا تکذیب و قبول عواقب مخاطره‌آمیز این اشتباه، از دستگاه دیپلماسی کشور متبوعش درخواست نماید حسب ضوابط دیپلماتیک نسبت به درج خبر کذب در یک روزنامه بیگانه واکنش لازم به کشور متبوع آن روزنامه نشان داده شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۸۹ ، ۰۹:۳۷
علی مصلحی

«کاسپین ماکان» نعل وارونه

چهارشنبه, ۴ فروردين ۱۳۸۹، ۰۵:۳۹ ق.ظ

نسل‌کشی، فردکشی، خون‌ریزی، قتل و ... بد است و محکوم و مذموم. خواه در خیابان‌های ایران و توسط نیروهای دولتی وابسته به «محمدعلی‌شاه قاجار» باشد، یا به‌دستور «محمدرضا‌شاه پهلوی» و توسط پلیس ایران، یا در زمان جمهوری اسلامی و توسط نیروی انتظامی. خواه در خیابان‌های لبنان و فلسطین و غزه و بیت‌المقدس باشد، و خواه در جنگل‌های ویتنام جنوبی یا «هیروشیما» و «ناکازاکی» توسط آمریکا. با بمب‌های اتمی و شیمیایی و خوشه‌ای و ناپالم باشد، یا با یک سلاح سرد کوچک. مقتول «ندا آقاسلطان» باشد یا مردم بی‌پناه لبنان و فلسطین و بوسنی و ترکستان شرقی و چچن و ... .
هیچ فرقی نمی‌کند، خون‌ریزی بنا بر تعلیم تمام ادیان آسمانی و تمام آیین‌های بشری و مجمامع حقوقی جهانی محکوم است.

بر این قیاس و قاعده آقای «کاسپین ماکان» چنان‌چه همسر رسمی بانو «ندا آق سلطان» می‌بود، و به‌دلیل تعلمات شدید روحی و روانی ناشی از، ازدست‌دادن همسر و هم‌راه زندگی، خود را نیازمند تسلی یک دولت بیگانه احساس می‌کرد هم، به هیچ عنوانی حق نداشت برای تسلی خاطر به دامن رژیم اشغال‌گر قدس پناه ببرد که سالیان سال است جرم وجنایت‌های ضدبشری و نسل‌کشی آن رژیم سروصدای تمام رسانه‌های جهانی و مجامع رسمی و غیررسمی حقوق بشر در سراسر جهان را درآورده ، و اگر نسل‌کشی رزیم صهیونیستی اسراییل وحشیانه‌تر و شدیدتر از نسل‌کشی معروف «هالو کاست» و نسل‌کشی یهودیان به‌دست «هیتلر» در جنگ جهانی دوم، نباشد کم‌تر نیست.

بگذریم از این‌که اخیرا کشف شده‌است که نام‌برده نه‌تنها هم‌سر و هم‌راه بانو «ندا آقا سلطان» نبوده بلکه سال‌هاست که از او جدا شده و در شرایط فعلی که همه آب‌ها گل‌آلود شده، فرصت را برای صید ماهی مقصود مناسب یافته است.

و دردآورتر این‌که آدمی که در ساده‌ترین اصول اخلاقی و حقوقی و روابط خانوادگی درمانده است، خود را مدافع حقوق زنان معرفی نماید.
‌روشن‌گری: بعدها مشخص شد «کاسپین ماکان» همسر «ندا آقا سلطان» بوده و از آن مرحومه جدا نشده.
.در همین رابطه: «ندا آقا سلطان» چند بار باید کشته شود؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۸۹ ، ۰۵:۳۹
علی مصلحی