وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۸۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احمدی‌نژاد» ثبت شده است

ریس‌جمهور دهم کیست؟

شنبه, ۶ تیر ۱۳۸۸، ۰۳:۱۷ ق.ظ

امروز وارد پانزدهمین روز پس از برگزاری دهمین انتخابات ریاست‌جمهوری اسلامی ایران شدیم ولی هنوز تمام کشور به نوعی در تب‌وتاب انتخابات و حقایق تلخ بعد از آن قرار دارند.
 برای اولین‌بار ـ با نظر به تعداد فوق‌العاده کم تبریک‌ها به برنده دهمین انتخاب ـ می‌توان گفت؛ هنوز مراجع رسمی بین‌المللی و کشورهای خارجی انتخابات اخیر ایران را به رسمیت نشناخته‌اند.
 از طرفی تاخیر بیش از پیش قم در اعلام تبریک که تاکنون هم به قوت خود باقی است، عدم رسمیت داخلی را تایید می‌نماید.
دو کاندیدای این انتخاب به نتیجه و آن‌چه رسما به عنوان نتیجه اعلام شده، به‌شدت تمام معترض می‌باشند.
 رد و تایید اخبار مربوط به بازپس‌گیری شکایت دیگر کاندیدای بازنده انتخابات هم به نوعی اعلام می‌کند، در شرایط فعلی ظاهرا طیف وسیعی از نیروهای نظام در کنار جمعیتی غالب از مردم کشور به انتخابات، سلامت برگزاری، و نتایج آن به دیده تردید می‌نگرند.
 حق با کیست؟
حقیقت آ‌‌‌‌‌نست که با فرض قبول سلامت کامل برگزاری انتخابات و نتیجه اعلام شده، با توجه به رفتار غیر‌اخلاقی ریس‌جمهور نهم و منتخب دهم در تبلیغات انتخاباتی و فرافکنی در قبول انتقادات شفاف و روشن مطرح‌شده توسط نخبگان و اتهام‌زنی به بعضی از رجال بزرگ و استوانه‌های اصیل نظام و اتکا به اتهاماتی که در هیچ دادگاهی ثابت نشده و پس از انتخابات نیز توسط رهبری نظام تقبیح شد و ... صلاحیت شخص آقای دکتر «محموداحمدی‌نژاد» بیش از پیش زیر سوال است، و با توجه به این‌که اکثر آرا نام‌برده به دلیل‌‌ همان رفتار سوء وی به سمت او سرازیر شده، ظاهرا با نگاه شرعی نیز حرمتی برای این رای می‌توان متصور بود.

با چنین شرایطی آیا به راحتی می‌توان سکان امور اجرایی کشور را به آسانی به آقای «احمدی‌نژاد» سپرد؟ و آیا می‌توان از این‌همه وقت، هزینه و ... گذشت و سرنوشت دیگری برای این اتفاق و انتخاب بزرگ تصور کرد؟
علی المدبر فتامل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۸۸ ، ۰۳:۱۷
علی مصلحی

آی دزد

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۸۸، ۰۳:۱۶ ق.ظ

بار‌ها شنیده‌ایم و شنیده‌اید که در جایی جمعیت زیادی دنبال هم می‌دویدند و فریاد می‌زدند «آی دزد، آی دزد» در این هیاهو هیچ کس دزد را نمی‌شناخت.

در روزهای اخیر در تبلیغات انتخابات و اکثرا در مناظره‌ها، آقای «احمدی‌نژاد» بیشترین داد را می‌زند که «آی دزد! آی دزد!» و جالب است که در تمام مباحث پس از ادعای این‌که دوره مدیریتی او در دولت نهم بهترین دوره ریاست‌جمهوری بوده و او موفق‌ترین ریس‌جمهور ایران از خلقت آدم به این طرف بوده‌است، تلاش می‌کند ملت ایران را متقاعد کند حداقل چهار سال دیگر نیز اجازه دهند او در جایگاه ریاست‌جمهوری ایران بماند تا راحت‌تر بتواند از پشت صندلی ریاست‌جمهوری ایران دنیا را مدیریت کند.

آمار رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد: دولت نهم در مقایسه با تمام دوره‌های ریاست‌جمهوری قبلی بیشترین درآمد از محل فروش نفت را داشته است. هم‌چنین در دوره ایشان بود که برای اولین‌بار یارانه حامل‌های انرژی از سبد هزینه خانوارهای ایرانی حذف و به خزانه دولت واریز شد. با این توصیف منابع و درآمدهای دولت به یک‌باره رشد تساعدی فوق‌العاده‌ای داشته است.
 از طرف دیگر دولت هفتم و هشتم (دولت اصلاحات) برای اولین‌بار حداقل بیست میلیارد دلار پول برای دولت در صندوق ذخیره ارزی ذخیره کرده بود (موجودی به علاوه تعهدات مقروضین به صندوق).

با همه این درآمدهای افسانه‌ای، شما چهار سال پیش هر قرص نان تقریبا خوب را می‌خردید حداکثر ۱۵ تومان، امروز هر قرص نان بد را می‌خرید ۲۰تومان.

دزد وقتی دید مردم به او نزدیک می‌شوند فریاد زد «آی دزد، آی دزد»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۸۸ ، ۰۳:۱۶
علی مصلحی

مناظره

پنجشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۸۸، ۰۷:۰۲ ب.ظ

زبان مور به آصف دراز گشت و ...
نقل است که سقراط به لحاظ چهره آدم زشتی بوده است. لب‌های کلفت، گونه‌های برآمده، چشم‌های گود‌افتاده و ... .
 روزی سوفسطاییان یونان هم‌قسم می‌شوند بهانه به دست سقراط ندهند بلکه از این راه برای یک‌بار به‌زعم خود در برابر او پیروز شوند. و تصمیم می‌گیرند که در مواجهه با سقراط سکوت پیشه کنند. از آن‌رو که این حکیم بزرگ سوژه بحث‌های خود را از گفت‌وگو و حرف‌های طرف مقابل خود می‌گرفته است.

سقراط وارد، و وقتی متوجه ترفند سکوت می‌شود، به یک‌باره ادعا می‌کند: من زیبا‌ترین آدم یونان هستم. خنده همگی همراه با عصبانیت از این ادعا و تلاش برای رد این ادعا نقشه سکوت را نقش بر آب می‌کند.

 حاصل مباحث آن‌روز سقراط و طرف مقابل یکی از مهم‌ترین مباحت فلسفی «زیبایی‌شناسی هنر»، را پایه‌گذاری و تعریف نمود.

مناظره دی‌شب دکتر «محمود احمدی‌نژاد» رییس‌جمهور فعلی ایران با مهندس «میرحسین موسوی» از جهات عدیده‌ای با مناظره سقراط شباهت داشت.

اگرچه آقای دکتر «احمدی‌نژاد» را با سقراط حکیم مقایسه‌کردن، خطای بزرگ و جفای به حکمت و اخلاق است، اما از آ‌ن‌جا که در مناظره شب گذشته آقای «احمدی‌نژاد» شروع‌کننده بود و سعی نمود با ترفندهای غیراخلاقی: دروغ، تهمت، بزرگ‌نمایی، مغلطه، سیاه‌نمایی، آبروریزی، و ... بزرگ‌مرد سال‌های «سکوت» را به واکنش مشابه وادار و نهایتا بهره‌برداری سوء نماید، جایگاه سقراط در شروع بحث به او تعلق می‌گیرد، اما با این تفاوت اساسی که سقراط به تمام اصول اخلاقی در مناظره و مباحثه و زندگی پای‌بند بود و آقای «احمدی‌نژاد» به هیچ چیز در هیچ جایی پای‌بند نیست.

مناظره دی‌شب مناظره بین «اخلاق» و بی‌شرفی بود و نیک پیداست سکوت شایسته و تامل‌برانگیز مهندس موسوی در برابر تمام اتهامات ضد و نقیض آقای احمدی‌نژاد برد بیش از پیش اخلاق و سقوط و باخت همیشگی بی‌شرفی بود که آمده بود آخرین تیرهای ترکش خود را‌‌ رها کند که: الغریق یتشبث به‌کل حشیش.

مناظره دی‌شب بدون‌شک پایه‌گذار یک مبحث زیبا‌شناختی جدید در سیاست، اخلاق، فرهنگ و تمدن خواهد بود و تاریخ نام «میرحسین موسوی» را به‌عنوان سقراط دیگری در هنر و زیبایی‌شناسی ثبت خواهد نمود.

آقای احمدی‌نژاد! بانو «رهنورد» از پیش‌کسوتان عرصه علم، سیاست، اخلاق، هنر و مبارزه در این کشور است. به کاهدان زدید! یاحق

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۸۸ ، ۱۹:۰۲
علی مصلحی

خواب خوش

سه شنبه, ۵ خرداد ۱۳۸۸، ۰۴:۳۹ ب.ظ

اوایل کار دولت نهم، عکسی از تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام در اشغال سفارت آمریکا به‌دست یک خبرنگار خارجی رو شد که شباهت فوق‌العاده دکتر «محمد اصغری»، نماینده سابق مجلس به دکتر «محمود احمدی‌نژاد» باعث یک جنجال سیاسی بر علیه کشور ایران شد که:‌ ای داد و بی‌داد ریس‌جمهور ایران کسی شده است که در اشغال سفارت ما دست داشته است.

 «ابراهیم نبوی» آن‌روز‌ها به طنز نوشت: آن‌چیزی که جنجال‌آفرین را به اشتباه انداخته، چهره، لباس و آرایش امروز آقای «احمدی‌نژاد» است. چه این‌که در آن‌روز همه این نوع ریش و لباس و آرایش را داشتند ولی همه عوض شدند، الا ریس‌جمهور دولت نهم ایران که نه‌تنها در چهره و لباس (کاپشنی که باید کم‌کم موزه ملی مردم‌شناسی ایران جایی برای آن مهیا کند) بلکه هم‌چنان‌که در رفتار مدیریتی وی در چهار سال گذشته شاهد بودیم حتی در تفکرات هم‌‌ همان آدم ۳۰سال پیش است.

وزیر بازرگانی دولت نهم دیروز در یک اجتماع سخنان خنده‌داری گفت و روزنامه «ایران» که از اموال عمومی استفاده می‌کند و حق جانب‌داری از کاندیدای خاصی را ندارد، طبق معمول و به صراحت تبدیل به بلندگوی تبلیغاتی دکتر «احمدی‌نژاد» شده، و سخنان وزیر بازرگانی را در صفحه اصلی منتشر کرد.

آقای وزیر در بخش قابل‌توجهی از سخنان خود به تلویح مهندس «میرحسین موسوی» و حامیان او را با این جمله زیر سوال برد که: می‌خواهند کشور را به مدل ۲۰سال پیش برگردانند.

 «محسن مخملباف» در نامه زیبایی که در حمایت از «میرحسین موسوی» نوشت، اشاره کرد که: همه می‌گویند میرحسین ۲۰سال پیش چنین بوده چنان بوده، آقا! بیست سال پیش من و شما هم این‌ که امروز هستیم نبودیم «میر حسین» هم امروز آنی که بیست سال پیش بود نیست.

اقای وزیر! هم به قول آقای «مخملباف» هم به قول آقای «نبوی» هم به شهادت رفتارهای آقای احمدی‌نژاد همه مردم تغییر کرده‌اند و تغییر می‌کنند الا آقای احمدی‌نژاد و روزنامه «کیهان» و «ایران» که فکر می‌کنند هنوز زمان جنگ است. اما شرمنده! ملت ایران تفکرات دقیانوس را به نانی هم نمی‌خرند. می‌خواهند تغییر کنند پولتان ارزش ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۸۸ ، ۱۶:۳۹
علی مصلحی

سنگ بزرگ روی دست راست

سه شنبه, ۲۱ آبان ۱۳۸۷، ۰۳:۱۳ ب.ظ

آقای دکتر «احمدی‌نژاد» در تبلیغات ریاست‌جمهوری خویش، سنگ‌های بزرگی را برداشت و هر چه رندان روزگار متذکر شدند که سنگ بزرگ نشانه نزدن است، دردشان دیده و حرفشان شنیده نشد که، بیان «احمدی‌نژاد» گرم‌تر بود و چونان «کارل مارکس» نقطه ضعف و درد مردم را می‌دانست و دست درست روی نقطه حساس گذاشته بود.

 در حالی‌که دردمندان به بیداری توده‌ها از خواب غفلت گرسنگی می‌اندیشیدند، «احمدی‌نژاد» در خاموشی توده‌ها و غفلت دردمندان مانیفست یک‌ماده‌ای خود که: حضور «نفت سر سفره و لزوم احساس تغییرات قیمت نفت در سبد هزینه خانوارهای ایرانی» بود را منتشر می‌کرد. اگرچه سایر داوطلبین صندلی ریاست‌جمهوری نهم نیز به اندازه آقای دکتر «احمدی‌نژاد» درد و زخم را می‌شناختند، اما هیچ‌کدام به اندازه وی خود را تنها ناجی ملت از فقر و فاقه اقتصادی معرفی نمی‌کرد و هیچ‌کدام چون او بر طبل مشکلات اقتصادی و ضرورت توسعه اقتصادی بیش و پیش از توسعه فرهنگی و سیاسی نمی‌کوفت.

 «احمدی‌نژاد» ریس‌جمهور شد و دست بر قضا در چشم برهم‌زدنی قیمت نفت به سقفی رسید که از استخراج و فروش اولین بشکه‌ها تا کنون بازار، چنین قیمت و چنین افزایش جهشی در قیمت را به ثبت نرسانده بود.

 سرمستی ناشی از سرریز شدن دلارهای بادآورده کار خود را کرد و ریس‌جمهور جوان نتوانست در آیینه ببیند آن‌چه را که سالیان سال زمام‌دارن پیر قبلی در خشت خام - بی‌اعتباری قیمت‌های جهشی وناگهانی کالاهایی که اقتصاد تک‌محصولی کشور‌های جهان سوم یا در حال توسعه بدان‌ها وابسته است - دیده بودند و به این منظور «صندوق ذخیره ارزی» و ارزش‌گذاری واقعی در بودجه برای قیمت کالایی که پیش‌بینی قیمت آن نمی‌تواند دقیق باشد را پیش‌بینی کرده بودند.

 به دستور ریس‌جمهور بانک‌ها موظف به پرداخت وام‌های تبصره‌ای شدند و دولت خود را موظف دید از ثروت بادآورده جای خالی را پر کند. ولخرجی‌های غیرمنطقی و غیرضروری در تنظیم بوجه شروع شد و جشن مایه‌داری پیش از موعد برگزار شد.

در چنین شرایطی آقای «احمدی‌نژاد» خود را موظف به نجات گرسنگان دنیا دید و سخنرانی‌ها شروع شد و به‌دنبال آن قطعنامه‌ها و تحریم‌ها و ... و به یک‌باره سرچشمه ثروت بادآورده خشکید و دولت مایه‌داری مستعجل.

«احمدی‌نژاد» در حالی‌که بانی تنظیم چند قطعنامه تحریم برعلیه ایران در سازمان ملل بود و به‌واسطه سخن‌های نسنجیده متعدد کشور را به چالشی عمیق با یک اراده جهانی کشانده بود، چاره را در آن دید که برای عملی نمودن نیم‌بند وعده‌های خود چوب حراج بر موجودی «صندوق ذخیره ارزی» که با خون دل اصلاحات جمع آوری شده بود زند و شد آن‌چه نباید می‌شد.
 
امروز قیمت نفت کمتر از پنجاه دلار در هر بشکه است، صندوق ذخیره ارزی خالی است، سونامی اقتصادی جهانی اتفاق افتاده و عوارض آن در راه است و آقای «احمدی‌نژاد» سنگ سنگینی است روی دست جناح راست.
 
به راستی تقصیر توده‌های غفلت‌زده‌ای که در خواب‌زدگی داوطلبانه به سر می‌برند چیست؟ و تقصیر اقلیتی بیدار که عمرشان به تلاش برای بیداری دیگران سپری شده است؟
 
امروز تاوان اشتباهات دیروز را می‌پردازیم. تا فردا فرصت مغتنمی هست می‌توانیم موتورهای خود را دقیق تنظیم کنیم تا به قول دوستی در شرایط سخت به روغن‌سوزی دچار نشویم.
چنین باد. یا حق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۸۷ ، ۱۵:۱۳
علی مصلحی

کاندیدای برنده

چهارشنبه, ۸ آبان ۱۳۸۷، ۱۱:۳۱ ق.ظ

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست / پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
آقای دکتر «احمد شیرزاد» عضو «شورای مرکزی حزب مشارکت» که به دعوت جمعی از اصلاح‌طلبان کاشانی در کاشان حضور داشت، طی سخنان کوتاهی وضعیت موجود کشور در زمینه مسایل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، و علمی را تشریح و اعلام کرد متاسفانه در هیچ‌یک از زمینه‌ها در حال حاضر وضعیت مطلوبی وجود ندارد و با این تصویر و این شرایط چشم‌انداز روشنی برای آینده نیز نمی‌توان متصور شد.

این استاد دانشگاه سپس با ارائه مصادیق ومثال‌هایی به تبیین وضیعیت موجود و عوامل بوجودآورنده آن اشاره کرد.

دکتر «شیرزاد» در زمینه سیاست خارجی با اشاره به چالش‌های متعدد پیش‌آمده طی سه سال اخیر بین ایران و اکثر کشورهای جهان و تصویب چهار قطعنامه علیه ایران بزرگ‌ترین افتخار سیاست خارجی دولت نهم را «هورا کشیدن ‌ <هوگو چاوز> به نفع ایران» خواند، و اعلام کرد: چنان‌که عقلای قوم به فکر چاره نباشند وضیعت هر لحظه بد‌تر از این خواهد شد.

 وی پس از آن‌که اظهار داشت در زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی مصادیق آن‌قدر عیان است که حاجت به بیان نیست، در زمینه اخلاقی با اشاره قرار دادن مورد «مدرک تحصیلی» دکتر «علی کردان» و حواشی متعدد این اتفاق نتیجه‌گیری کرد: اگرچه با توجه به شواهد موجود به لحاظ اخلاقی بستر مناسبی برای سقوط جامعه به پرتگاه‌های اخلاقی فراهم شده است، اما باید از آنان‌که مشعل موضوع «کردان» را در بد‌ترین شرایط موجود روشن نگه داشتند تشکر کرد، زیرا این موضوع تلنگر بزرگی بود به آنان‌که با شتاب به سمت پرتگاه می‌رفتند.

این تحصیل کرده «فیزیک هسته‌ای» پس از آن به تشریح موضوع «انرژی هسته‌ای» و بحث‌های پیرامون آن پرداخت و ضمن سخنرانی و همچنین پس از پایان سخنرانی در پاسخ به سوالی اظهار داشت: با توجه به شواهد و معیارهای دقیق علمی وضعیت «انرژی هسته‌ای» کشور با آن‌چه ادعا می‌شود تفاوت فاحشی دارد.
وی برای اثبات ادعای خود ادعا کرد بار‌ها از مدعیان پیشرفت‌های علمی در زمینه «انرژی هسته‌ای» تقاضای مناظره رودررو نموده که هر بار به دلیلی واهی امتناع نموده‌اند.

دکتر «شیرزاد» عضو شورای مرکزی «مشارکت» در این سخنرانی با تعریف سه نوع بازی انتخاباتی به تشریح نظر حزب متبوع خود در مورد انتخابات ریاست جمهوری آینده پرداخت.
 وی گفت یرای یک بازی با ۳ پیش‌فرض روبه‌رو هستیم: ۱ ــ بازی برد ۲ ‌‌ــ بازی باخت ۳ ــ بازی باخت با اطلاع از نتیجه اما بازی برای سرمایه‌گذاری (استراتژی)

 این نماینده سابق مجلس پس از تشریح سه فرض موجود؛ انتخابات مجلس هفتم و هشتم را برای اصلاح‌طلبان از نوع دوم (بازی باخت) و بازیی که از تنور گرم اصلاح‌طلبان نان برای اصول‌گرایان درآمد خواند. انتخابات ریاست‌جمهوری ۷۶ را در شکل از نوع سوم (استراتژی) اما در نتیجه از نوع اول (برد) خواند و اعلام کرد: اصلاح‌طلبان دیگر حاضر نیستند تنوری که از آن نان اصلاح‌طلبان در نمی‌‌آید (بازی باخت) را گرم کنند.

 وی با احترام به تما م کاندید‌اهای ریاست جمهوری آینده آعلام کرد: کف خواسته‌های ما برای شرکت در انتخابات آینده، مخالفت تام و تمام با رای‌آوردن آقای دکتر «احمدی‌نژاد» و سقف آرزوی‌مان رای‌آوردن آقای «خاتمی» است و بدین منظور موتورهای خود را از هم‌اکنون روشن نموده‌ایم.

یاعلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۸۷ ، ۱۱:۳۱
علی مصلحی

اختلاف نظر

سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۸۷، ۱۱:۱۶ ق.ظ

در تـنـازع مـشـت برهـم مـی‌زدند / کـه ز سِــر نـام‌هـا غـافـل بـدند
«جلالدین رومی» حکایت زیبایی دارد در باب «حقیقت».
 تمثیل حقیقت واحد انگور و نام‌های متعدد و متفاوت بر آن‌ که ناشی از زبان‌های مختلف بود و همین اختلاف زبان منجر به اختلاف دیدگاه و نهایتا نادیده انگاشتن «حقیقت» شده بود.

در خبر‌ها خواندم که آقای «قالیباف» شهردار فعلی تهران به عنوان هشتمین یا نهمین (تردید از من است) شهردار موفق دنیا انتخاب شدند.
 مطمئنن اگر آنان‌که در مورد «قالیباف» اظهارنظر کرده‌اند، قرار بود در مورد آقای «احمدی‌نژاد» شهردار سابق تهران، اظهارنظر کنند نتیجه کاملن متفاوت بود.

آقای «احمدی‌نژاد» شهرداری است که مدعی است از حداکثر ظرفیت‌های موجود برای اداره شهر، بهترین استفاده را نموده‌است. آقای «قالیباف» هم همین ادعا را دارد، و علی‌القاعده اکثر مردم ادعای شخص عرب در مورد دوغ خودشان را دارند.

 اما اظهارنظرکنندگان و داوران نظراتی کاملن متفاوت و مختلف دارند. این اختلاف و تفاوت‌نظر از کجا ناشی می‌شود؟

شک نیست قسمتی به تفاوت نظر آقایان «قالیباف» و «احمدی‌نژاد» برمی‌گردد که طبیعی است.
مثلن یکی در مورد مشکل ترافیک طرح «مونوریل» را چاره می‌داند و دیگری در مورد همین مشکل طرح گسترش «مترو» را. مشکلی واحد اما راه‌های حل و چاره متفاوت. این‌که کدام راه‌چاره به سلامت نزدیک‌تر است با کار‌شناسان است.

قسمت دیگری از اختلاف نیز به اختلاف‌نظر داوران و اشخاص مورد قضاوت برمی‌گردد. مثلن: ممکن است داوری که در مورد آقای «قالیباف» نظر مثبتی دارد در مورد آقای «احمدی‌نژاد» نظر منفی و البته شخصی داشته باشد، و این نظر شخصی بی‌تاثیر در قضاوت نهایی نیست.

 می‌توان دلایل طبیعی و منطقی دیگری که باعث تفاوت فاحش نظر می‌شود برشمرد که مجموعن با دلایل شمرده شده، درصد بسیار کمی تاثیر را در قضاوت نهایی دارند. اما دلایل غیرطبیعی، غیرمنطقی، و غیرمتعارف تفاوت رای و قضاوت‌های این‌چنین چیست و کجاست؟

آیا می‌توان همچون «مولوی» متصور شد که «حقیقت» یکی است، ولی زبان‌های بیان آن متفاوت؟ آیا تمثیل «جلال‌الدین» در چنین موارد اختلافی مصداق و کاربرد دارد؟ در این‌باره بیشتر گفت‌وگو خواهیم کرد.

توضیح ضروری این‌که این نوشتار هیچ‌گونه قضاوتی در مورد آقایان «قالیباف» و «احمدی‌نژاد» و دوره مدیریت آنان نداشته و صرفن به عنوان الگو و مثال مورد استفاده قرار گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۸۷ ، ۱۱:۱۶
علی مصلحی

نامه سرگشاده ریگ به «مهدی کروبی»

چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۸۷، ۱۱:۰۰ ق.ظ

اصلا آدم باید متفاوت باشد. تنوع‌طلب. بعضی می‌گویند بهترین شناگر، شناگری است که زود‌تر از دیگران خود را به خط پایان برساند. من می‌گویم نه! بهترین شناگر شناگری است که خلاف جهت آب یا رود یا سود یا بازار و یا خلاف خیلی چیزهای دیگر شنا کند.

من با خود اندیشیدم چه‌گونه می‌توانم بهترین شناگر باشم؟ رفتم لب رودخونه دیدم خروس می‌خو... (ببخشید حواسم پرت شد) رفتم کنار رودخانه ببینم جهت آب کجاست، دیدم آقای «مهدی کروبی» دارد ابوعطا می‌خواند، آقای «جنتی» دشتی، آقای «محتشمی» که خارج از دستگاه بود.
بگذریم. خلاصه این‌که دیدم همه می‌خوانند، الا یک سید نورانی بزرگ‌وار که یک عبای نقره‌ای هم پوشیده و هیچ نمی‌گوید. اما همه هی نامه سرگشاده می‌نویسند که چرا تو نمی‌خوانی؟ و او جواب می‌دهد که:
 «اگر از جانب معشوق نباشد کششی/کوشش عاشق بیهوده به جایی نرسد»
و در این میان «مهدیخان کروبی» مانده‌است بی‌نامه سرگشاده. مانند «ارشمیدس» که از خوشحالی کشف علمی‌اش فریاد یافتم یافتم سر می‌داد، دلم قنج می‌رفت که خلاف مسیر آب یا رود یا سود یا بازار یا... را یافتم: حالا که همه در مسیر رود اصلاحات، به «خاتمی» نامه سرگشاده می‌نویسند، من خلاف این مسیر به آقای «کروبی» نامه سرگشاده می‌نویسم.

زود دست به کار شدم. حالا این شما و این هم نامه سرگشاده ریگ به آقای «مهدی کروبی»:
جناب آقای «مهدی کروبی» دبیر محترم کل حزب محترم «اعتماد ملی»! سلام.
امیدوارم حال شما و آقای «منتجب‌نیا» و آقای «گرامی‌مقدم» و آقای «افخمی» و همه مردمی که دلشان برای ماهی ۵۰۰۰۰ صدقه‌سری جنابعالی تنگ شده‌است خوب باشد.
 چون می‌دانم که برای شما صندلی قرمز ریاست مجلس نهم از احوالات ما مهم‌تر است، ضمنا شما کارهای مهم زیادی دارید، حواس مبارک صامعه و باصره و ... جنابعالی را به گفتن احوالات خودم نرنجانم و یک‌راست بروم سر اصل مطلب:

آقای «کروبی» من و خیلی زیاد از مردم از این‌که فهمیدیم شما می‌خواهید رییس‌جمهور ما شوید و رسما کاندیداتوری خود را برای انتخابات ریاست‌جمهوری آتی اعلام نموده‌اید، خیلی خوشحال شدیم. می‌دانی چرا؟ به خیلی دلایل.

اولا همه می‌دانند شما از پیش‌رو‌ترین نیروهای این نظام هستید و هیچ مقامی حتی «دادگاه ویژه روحانیت» هم نمی‌تواند کوچک‌ترین گیری به شما بدهد. کما این‌که تاکنون نتوانسته. اما یک سری نیروی بی‌سواد مثل «اسداله بیات زنجانی»، و بی‌عرضه مثل «عبداله نوری»، و با سابقه مبارزاتی بسیار کم مثل «موسوی خویینی‌ها» که عمرا سواد و عرضه و سابقه جنابعالی را ندارند، را‌به‌را ماشین قراضه‌شان جلو ساختمان «دادگاه ویژه روحانیت» پارک است. تازه اگر هم بخواهند رییس‌جمهور شوند، عرضه رد شدن از صافی معروفه را ندارند.
نکته جالب این‌که چون خودشان چنین عرضه‌ای ندارند آمده‌اند به یک بی‌عرضه‌تر از خود «محمد خاتمی» گفته‌اند کاندیدا شود. زهی خیال باطل. از آن صافی معروف فقط یک نفر اصطلاحا اصلاح‌طلب (بین خودمان باشد من که می‌دانم شما نیستی اما پزش را می‌دهی) رد می‌شود و آن‌هم کسی نیست جز «مهدی خان کروبی».

دوما: هیچ کاندیدایی مثل شما شانس نداشته که کهنه‌کار‌ترین روزنامه دولتی ایران «کیهان» و روزنامه دوست و برادر «رسالت» این‌همه از کاندیداتوری‌اش خوشحال شوند.
 باور نمی‌کنی مطالب همین دو ماه اخیر این دو روزنامه را بخوانی باور می‌کنی.

سوما این‌که: اگرچه همه پیش‌بینی‌ها و نظرسنجی‌ها در سطح بیت و حوزه مشاوران می‌گویند که: مردم می‌خواهند آقای دکتر «احمدی‌نژاد» یک دوره دیگر باشد، اما ما همه می‌دانیم که مرد بزرگی مثل شما نه‌تنها نظر‌سنجی و پیش‌بینی و رمالی و..... را قبول ندارد، بلکه اصلا نظر را قبول ندارد. شاهد زنده می‌خواهی: مجلس ششم حضرتعالی خیلی راحت نظر اکثریت مجلس در مورد لایحه «اصلاحیه قانون مطبوعات» را به راحتی آب خوردن رد کردی. آن‌روز بعضی‌ها فکر می‌کردند شما با اصلاحیه‌اش مشکلی داری اما کور خوانده بودند که شما با اصل آن یعنی «قانون» مشکل داری.

چهارما این‌که: بعضی‌ها فکر می‌کنند شما که به این زودی فعالیت‌های انتخاباتی را شروع کرده‌ای برای ریاست‌جمهوری آینده به میدان رقابت آمده‌ای. اما بین خودمان باشد فقط من می‌دانم شما برای صندلی نمی‌دانم چه رنگی ریاست‌جمهوری ارزشی قایل نیستی و این کورس زودهنگام برای فتح سنگر «ریاست مجلس نهم» و صنلی قرمز رنگ آن است.

زیاده عرضی نیست. این‌که بعضی از بندهای نامه که می‌بایست بین خودمان باشد، چرا در این نامه سرگشاده عنوان شد خودتان بعد از ریاست برای خلایق می‌توضیحید.
الاحقر: ریگ بیابان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۸۷ ، ۱۱:۰۰
علی مصلحی

خاتمی نمی‌آید

چهارشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۸۷، ۰۸:۴۸ ق.ظ


من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم / محتسب داند که من این کار‌ها کمتر کنم
از شروع دوره رهبری آقای «خامنه‌ای» تاکنون، شرایط بدین‌گونه بوده است که، وقتی دوره مدیریت هر یک از روئسای سه قوه تمام می‌شده، ریس مربوط در یکی از جایگاه‌های: «حوزه مشاوران رهبری» یا «نماینده مقام رهبری در مجمع تشخیص مصلحت» یا «امام‌جمعه موقت تهران» که شورای سیاست‌گذاری آن توسط رهبری انتخاب و اداره می‌شود، انتصاب و مشغول به‌کار می‌شده است.
 از آن زمان تا کنون این قاعده یک استثنا داشته و آن شخص «ریس دولت هفتم و هشتم» آقای «خاتمی» بوده است.
 به نظر می‌رسد اراده‌ای قوی‌تر از اراده رای مردم و اراده اربابان علم و هنر و منطق که دوره ریاست جمهوری آقای «خاتمی» را دوره درخشانی دانسته و خواستار رجوع به مدیرت و تفکرات مدیریتی او هستند وجود دارد، که نه‌تنها چنان مدیریت و تفکری را برنمی‌تابد، بلکه آن مدیریت را مخرب دانسته و معتقد است در دوره «قحط الرجال» زندگی می‌کنیم و از بزرگ‌ترین موهبت‌ها در این دوره حضور شخص و تفکر آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» است.

از نظر این اراده هرگونه دلیل و مدرک علمی و منطقی که به عنوان محکی برای مقایسه دوره‌های مختلف مدیریت کشوری ارایه شود فاقد اعتبار است، و تنها مرجع محل اعتبار، گزارش‌ها و آمارهای ارایه‌شده آقای دکتر «احمدی‌نژاد» و دوستان اوست.

در چنین شرایطی حضور «خاتمی» که سهل است، حضور «افلاطون» هم کمترین بهانه و توجیهی برای دلبستن به «اصلاح» نیست.

 «خاتمی» نمی‌آید. «خاتمی» هنوز سر از آن دریایی که در پیشانی انتخابات دوره هشتم ریاست جمهوری برای صید «دردانه عشق» در آن غوص کرد برنیاورده است.
 
«پیش‌شرط‌های» «خاتمی» پیش از آن‌که شرط باشد، بیان صریحی است که: نه تنها من نمی‌آیم بلکه از دلبستگان «واقعی» مردم و نظام هم می‌خواهم که اجازه دهید حداقل یک دوره دیگر آقای «احمدی‌نژاد» رییس‌جمهور باشد.
عشق دردانه ست و من غواص و دریا می‌کده / سر فرو بردم در آن‌جا تا کجا سر برکنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۸۷ ، ۰۸:۴۸
علی مصلحی

چوپانان دروغ‌گو۴

سه شنبه, ۹ مهر ۱۳۸۷، ۰۸:۴۲ ق.ظ

«حسن‌ رشوند» طی یادداشتی با عنوان «نیویورک میزبان سفیر تمدن اسلامی» در روزنامه دولتی «ایران» نوشت: «اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل را می‌توان به عنوان مجموعه‌ای برای تبادل‌نظر دیپلماتیک مقامات عالی‌رتبه کشور‌ها دانست. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، این اجلاس فرصت خوبی برای انتقال پیام انقلاب و تظلم‌خواهی جمهوری‌اسلامی از قدرت‌های زورگو بوده است. تبلور این فعالیت را می‌توان طی سالهای۱۳۸۴-۸۷ و با حضور پررنگ دکتر «احمدی‌نژاد» جست‌وجو کرد.»

شایسته بود آقای «رشوند» توجه می‌نمودند تبلور واقعی و عینی تظلم‌خواهی مردم ایران، شهید «محمدعلی‌رجایی» بود که در صحن عمومی سازمان ملل، آثار شکنجه‌های خود را عریان در مقابل دیدگان مبهوت نمایندگان کشورهای جهان به نمایش گذاشت.
ضمنا شایسته‌تر بود فراموش نمی‌کردند که رییس‌جمهور موصوفشان در شعارهای تبلیغاتی انتخاباتی خود را «رجایی‌ دوم» می‌نامید.

شایسته بود نویسنده مذکور توجه می‌نمودند: پس از پیروزی انقلاب فقط یک‌بار سازمان ملل در مقابل نماینده ایران و طرح مبتکرانه «گفتگوی‌تمدن‌ها» سر تعظیم فرود آورد، و این اتفاق در دوره آقای «خاتمی» و دولت هفتم افتاد.

شایسته بود آقای نویسنده توجه می‌نمودند قبل از آقای «خاتمی» آقای «هاشمی‌رفسنجانی» رییس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و قبل از ایشان مقام رهبری به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل حضور داشته‌اند.

لیست بالابلندی از این نقطه‌توجهات می‌توان متذکر شد. اما ظاهرا آقای «رشوند» و طیف وسیعی از نویسندگان جوان و جویای‌نام همسو و همراه با همسر سخن‌گوی دولت، مرغشان یک پا دارد که: تنها پدیده و معجزه اتفاق افتاده در قرن بیست‌ویکم آقای «احمدی‌نژاد» است و تنها دولت موفق در این قرن «دولت نهم».
دراین باره بیشتر گفت‌وگو خواهیم داشت.
خرقه‌پوشی من از غایت دین‌داری نیست / پرده‌ای بر سر صد عیب نهان می‌پوشم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۸۷ ، ۰۸:۴۲
علی مصلحی