وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۸۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احمدی‌نژاد» ثبت شده است

چهار همان صد است

دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۸۸، ۰۴:۴۷ ق.ظ

آن ۱۰۰ نماینده‌ای که از «میرحسین موسوی» شکایت کرده بودند را که به یاد دارید.
آن ۱۰۰ نفری که «محسنی‌اژه‌ای»، دادستان کل کشور تعداد و شکایت آن‌ها از موسوی را تائید کرده بود؟
آن ۱۰۰ نفری که از قوه قضائیه خواسته بودند، رهبر سبز‌ها را به پای میز محاکمه بکشاند؟
آن ۱۰۰ نفر، حالا معلوم شد که چهار نفر هستند. چهار نفری که تنها اسم یکی از آن‌ها مشخص شده است؛ «حمید رسایی

نظام مقدس چه‌قدر ضرب و تقسیم سر راست را دوست دارد، از ضریب یک‌نواخت آرا «محمود احمدی‌نژاد» بگیر تا ضریب نمایندگان شاکی از موسوی. همه از یک منطق پیروی می‌کنند.

چهار شاکی را ضرب در ۲۵ کرده‌ بودند، همان‌طور که آرا احمدی‌نژاد را کیلویی ضرب کرده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۸۸ ، ۰۴:۴۷
علی مصلحی

تنفیذ شیخ مر ریاست را

دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۸۸، ۰۶:۲۳ ق.ظ

رهبری نظام آقای «‌خامنه‌ای» در اولین فرصت یس از اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، و در شرایطی که هنوز شورای نگهبان صحت انتخابات را اعلام نکرده و احتمال وجود شکایت و اعتراض نسبت به روند برگزاری و اتفاقات پیش از انتخابات می‌رفت، تلویحا، و کمتر از دو ماه بعد از آن رسما ریاست‌جمهوری آقای «محمود احمدی‌نژاد» را تایید و تنفیذ کرد.

آقای «‌مهدی کروبی» از نخستین ساعات اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری دوره نهم و دهم نسبت به نتایج اعلام‌شده و روند برگزاری انتخابات معترض بوده، و این اعتراض به هیچ عنوان نه یس از اعلام تایید رهبری در روزهای اول و نه بعد از تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری آقای «‌احمدی‌نژاد» دو ماه بعد از آن، نه‌تنها قطع و کمنر نشد، که حتی شدت هم یافت و شدت این اعتراضات کار را به جایی رساند که می‌توان رفتار آن‌روزهای شیخ لرستانی در ایراد اتهام تجاوز جنسی به زندانیان و بازداشت‌شدگان حوادث یس از انتخابات را یک «انتحار سیاسی‌» خواند. چه این‌که در تمام سال‌های یس از ییروزی انقلاب تا آن‌ روز «‌مهدی کروبی» بیشترین حساسیت را درباره «حفظ نظام» داشت و بیشترین میانجی‌گری‌های شیخ در حل اختلافات سنگین بین جناحین سیاسی فعال در کشور را می‌توان از این زاویه مورد توجه و ارزیابی قرار داد.

به‌دنبال این موضع‌گیری و اعتراض عریان، موج شدید حملات طراحی‌شده از تمام تریبون‌های مقدس و رسانه‌های رسمی کشور بر علیه «کروبی» شروع شد و کار را به جایی رساند که بعضی از جریانات خشن منصوب به نظام خواستار اعدام «‌کروبی» هم شدند.

کم‌تر از یک ماه ییش، شیخ «مهدی کروبی» به‌دعوت آقای «قوامی» نماینده سابق مردم «قزوین» به شهر قزوین رفت.
 ساعاتی یس از حضور وی، تهدیدات شدید همراه با اقدامات خشن بر علیه «کروبی» نیروی انتظامی و اطلاعات استان را به دردسر انداخت و سرانجام با تیراندازی به سمت خودرو شیخ هنگام خروج از شهر و تایید و تکذیب‌های پس از آن شکل دیگری یافت.

به‌دنبال آن «ریس مجلس شورای اسلامی» دوره‌های سوم و ششم، تیم محافظان خود را در اعتراض به عدم تمکین و تلویحا اعتراض به رفتار نیروی انتظامی در حادثه قزوین مرخص کرد.

طی ماه‌های گذشته بارها و بارها مقام رهبری در سخن‌رانی‌های مکرر و متعدد، معترضین به نتایج انتخابات را مورد سرزنش شدید و گاهی همراه با تهدید قرار داد و در نقطه مقابل نیز معترضین از جمله «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» شدیدتر از قبل اعتراض خود را اعلام نمودند.

به این سیکل و چرخه اتفاقات شما می‌توانید اتفاقات شایان توجه و جالب زیادی اضافه کنید.
حالا جالب خواهد بود که روند این سیکل ناگهان صدوهشتاد درجه تغییر نموده و کسی که با شعار «تغییر» به میدان انتخابات وارد شده، ناگاه به ده سال قبل برگردد.

یس از نزدیک به هشت ماه و ریخته‌شدن حداقل خون صد نفر انسان بی‌گناه و زندانی‌شدن هفت هشت ماه و کمتر و بیشتر تعداد زیادی از فعالین سیاسی و ... ظاهرا فقط مانده بود که پسر «احمد کروبی» ریاست آقای «احمدی نژاد» را بر دولت این حکومت تنفیذ کنند، والا شادی بیش از حد «فارس» و رسانه‌های هم‌سو برای چه چیزی می‌تواند باشد؟
 و خنده‌آورتر آنست که حضرات آن‌قدر گیج‌اند که از هول حلیم دیگ را ندیده‌اند. رندی شیخ در استفاده‌نکردن از عنوان «ریاست‌جمهور» برای آقای «احمدی نژاد» و ...

گفت چندین چراغ دارد و بی‌راهه می‌رود
 بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۸۸ ، ۰۶:۲۳
علی مصلحی

حسین رضازاده

پنجشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۵۲ ق.ظ

امروز خبری در روزنامه اعتماد و متعاقب آن در بعضی سایت‌های خبری منتشر شد که بر اساس آن آقای «حسین رضازاده» قوی‌ترین مرد جهان، مربی و عضو کادر فنی تیم ملی وزنه‌برداری ایران و از بزرگ‌ترین حامیان آقای «احمدی‌نژاد» در جریان انتخابات دهم ریاست‌جمهوری از مربی‌گری تیم ملی برکنار شده است.

بر اساس این خبر، کمیته فنی تیم ملی علاوه بر برکناری آقای «رضا‌زاده» تکرار می‌کنم: که در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم از حامیان قدرت‌مند آقای «احمدی‌نژاد» بود، و علاوه بر آن جناح تمامیت‌خواه همیشه از او به عنوان سمبل یک ورزش‌کار ولایی و فوق‌انسانی، استفاده‌های مکرر ابزاری و خصوصا تبلیغاتی نموده و علیرغم تذکر کار‌شناسان خبره وی را به سمت مربی‌گری تیم ملی گمارده بود، رای به محرومیت مادام‌العمر آن‌ها از مربی‌گری در تیم ملی هم داده است.

در این اتفاق و تصمیم عجیب و غریب، مطمئنا رازی نهفته است که مثل همه رازهایی که زمانی سر به مهر بود و امروز دیگر نیست، این راز هم به‌زودی‌ِزود سر به مهری خود را از دست داده و از آن رمزگشایی خواهد شد و بر آفتاب خواهد افتاد. مگر آن‌که لازم آید کم‌کم باور کنیم اگر در این دولت تصمیماتی خارج از دایره عقلانیت گرفته نشد باید تعجب کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۸۸ ، ۰۵:۵۲
علی مصلحی

اگرچه مشخص نیست که تا چه اندازه اخبار، تصاویر و اطلاعات ارائه‌شده در سایت‌ها مبنی بر تلفیق تصاویر نامرتبط با هم‌دیگر به کمک نرم‌افزار فتوشاپ برای قلب واقعیت استقبال سرد مردم خون‌گرم «آذربایجان» از آقای دکتر «احمدی‌نژاد» در دور جدید سفرهایی استانی قابل قبول و اتکا است، اما ظاهرا می‌توان تصاویر سخنرانی آقای «احمدی‌نژاد» در استادیوم ورزشی اصلی شهر «تبریز» که اصلی‌ترین محل اجتماع مردم برای استماع سخنان ایشان بوده است را با تصاویر دیگر استقبال مقایسه کرد و تا اندازه زیادی با مدعیان استقبال سرد مردم خون‌گرم و بزرگ «تبریز» از آقای «احمدی‌نژاد» هم‌راه شد.

اگرچه اغلب صندلی‌های این استادیوم هنگام ایراد سخنرانی آقای «احمدی‌نژاد» - که توسط شورای نگهبان به عنوان ریس‌جمهور دهم معرفی شد – خالی از تماشاگر (شما بخوانید استقبال‌کننده) بود، اما می‌توان به صراحت اعلام نمود تماشاگران موجود روی سکوهای استادیوم از تماشاگران موجود روی صندلی‌های سالن «مجمع عمومی سازمان ملل متحد» بیشتر بودند و این نشان از آن دارد که ایشان اگرچه در بین مردم دنیا و یا شاید سران ایشان، از محبوبیتی برخودار نیستند که برای تماشایش هنگام سخنرانی نمی‌مانند و سالن را ترک می‌کنند، اما در بین مردم کشور خودش و البته این‌بار عوام از آن مردم، هنوز محبوبیتی دارند که برای تماشای سخنرانی‌‌اش به استادیوم می‌آیند و البته که اجازه خروج ندارند.

 حالا خیلی مهم نیست که این‌ها اهل گوش‌کردن باشند یا نه. چون که ایشان تمایل شدیدی به سخنرانی برای صندلی خالی دارند و مطمئن هستند که صندلی‌ها سخنان ایشان را خوب گوش می‌دهند.
 باور نمی‌کنید به سکوت مودبانه صندلی‌ها هنگام ایراد سخنرانی آقای «احمدی‌نژاد» توجه نمایید. این‌هم از «معجزه‌[ات]هزاره سوم» است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۸۸ ، ۰۴:۱۳
علی مصلحی

صداقت حق مسلم ماست

سه شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۸۸، ۰۲:۰۸ ق.ظ

کم‌تر از یک‌هفته پیش از آ‌ن‌که آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» ریس‌جمهور معرفی‌شده به‌عنوان پیروز انتخابات به مقر «سازمان ملل» متحد پرواز نماید، جدید‌ترین بسته پیشنهادی خود را توسط وزیر امور خارجه به نمایندگان کشورهای عضو گروه «۵+۱» تقدیم کرد و در مورد محتوای این بسته به خبرگزاری‌ها و رسانه‌های داخلی و خارجی اعلام کرد که، از نظر ما موضوع پرونده هسته‌ای ایران یک موضوع پایان‌یافته و پرونده‌ای مختومه تلقی شده و در این بسته پیشنهاداتی در مورد مسائل مهم مدیریت جهانی به گروه ارائه شده است.

یک‌هفته بعد از ارسال این بسته و این سخنان، ریس‌جمهور معرفی‌شده به‌عنوان دهمین ریس‌جمهور به نیویورک و مقر سازمان ملل رفت و پس از آن‌که در سالن مشغول سخنرانی بود، هیئت‌های نمایندگی اکثر کشورهای جهان در اعتراض به رفتارهای متعدد ضد‌ونقیض دولت‌مردان ایران و خصوصا آقای «احمدی‌نژاد»، اتفاقات جاری ایران، همچنین اصرار بی‌هوده آقای «احمدی‌نژاد» بر رد فاجعه «هالوکاست» صحن مجمع عمومی سازمان ملل را ترک نمودند.

تاثر ناشی از این رسوایی جهانی هنوز با شدت به قوت خود باقی بود که عده‌ای از اعضای «سازمان مجاهدین خلق» در فرانسه جمعی از خبرنگاران را برای استماع خبر و عکس‌های مهم و جدیدی از یک سایت فعال غنی‌سازی اورانیوم در نزدیکی «قم» و «تهران» به یک کنفرانس مطبوعاتی دعوت نموده و در این کنفرانس با نشان‌دادن عکس‌هایی ماهواره‌ای پرده از فعالیت این سایت برداشتند.

هنوز اخبار و مستندات منتشر‌شده در این کنفرانس مورد تایید هیچ سازمانی قرار نگرفته بود که دولت‌مردان ایران پیش‌دستی نموده و در دستپاچگی آشکار، با ارسال نامه‌ای به «آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای» اخبار منتشره توسط «سازمان مجاهدین خلق» در کنفرانس خبری فرانسه را تایید نمودند.

حال فرض بگیرید شما جای دولت‌مردان جمهوری اسلامی هستید. ریگی به کفش سیاست‌تان نیست، ریگی به کفش پرونده انتخابات ریاست‌جمهوری دهم‌تان هم نیست، ایضن ریگی هم به هیچ‌یک از کفش‌های پرونده مهم و حساس پرونده هسته‌ای‌تان هم نیست. یک سازمان تروریستی بنام «مجاهدین خلق» هم دائم در پی آنست که از شما آتوی سیاسی و گاف خبری و بهانه برای آبروریزی پیدا کند. حالا شما یک بسته پیشنهادی به دنیا و نمایندگان آن‌ها: (گروه ۵+۱) فرستاده‌اید و در یک کنفرانس خبری و مطبوعاتی هم اعلام نموده‌اید که از نظر شما موضوع پرونده هسته‌ای ایران یک موضوع تمام‌شده است و محتویات بسته پیشنهادی ارسالی به سران جهان هم پیشنهاد برای مدیریت بر‌تر با هم‌کاری دولت‌مردان ایران که شفاف‌ترین مدیران هستند می‌باشد. حالا به آبرورزی و افتضاح سخنرانی‌تان در سازمان ملل و بی‌اعتباری بی‌نظیر جهانی کاری نداریم.

در چنین شرایطی به‌ناگاه‌‌ همان سازمان شرور و تروریستی «مجاهدین خلق» خبرنگاران را در فرانسه به یک کنفرانس خبری و مطبوعاتی دعوت می‌نماید و با نشان‌دادن چند عکس ماهواره‌ای دقیق روی نقشه جغرافیا، پرده از یک سایت فعال غنی‌سازی اورانیوم شما در نزدیکی قم و تهران که شما (دقت کنید!!!) یک‌سال پیش به آژانس فعالیت آن‌را با آدرس دقیق اطلاع داده‌اید بردارد.
یک‌بار دیگر فرضیات فوق را به خاطر بیاورید! اگر شما جای دولت‌مردان ایران بودید چه می‌کردید؟ آیا غیر از اینست که دست‌کم یک سال خوراک برای تمسخر «سازمان مجاهدین خلق» که دچار اشتباه بزرگی شده است، به دست نیاورده بودید؟ آیا نباید این‌روز‌ها بخش‌های متعدد خبری شما و از آن‌جمله بیست‌وسی برنامه‌های عادی خود را قطع و روی این گاف بزرگ «سازمان مجاهدین خلق» مانور بدهد؟ آیا نباید این‌روز‌ها در سراسر ایران خیابان‌ها مملو از بسیجیانی باشد که برای این پیروزی نظام در برابر افتضاح سازمان مجاهدین مشغول پخش شیرینی باشند؟ و هزار اما و آیای دیگر؟؟

حالا یک‌بار دیگر چهره ریس‌جمهور معرفی‌شده توسط وزارت کشور و شورای نگهبان به‌عنوان دهمین ریس‌جمهور ایران در کنفرانس خبری در نیو یورک، پس از شاه‌کار «سازمان مجاهدین خلق» را به‌خاطر بیاورید! آیا کمترین اثری از شادابی و بگو بخند و زهرخندهای معمول وی در کنفرانس‌های خبری، میزگرد‌ها و مناظره‌ها در آن مشاهده نمودید؟

اما حقیقت اینست که ایران کمترین  ــ تکرار می‌کنم! کمترین!  ــ حساسیتی روی این کنفرانس خبری سازمان مجاهدین نداشته و هیچ‌گونه واکنشی نسبت به آن از خود بروز نداده است. اما با کمال پررویی و با صراحت و بی‌شرمی کامل به تمام رسانه‌های بین‌المللی دروغ خنده‌داری گفت که: ایران از یک‌سال پیش فعالیت این سایت را به «آژانس» اطلاع داده است. گو این‌که آرشیو سازمان بین‌المللی انرژی اتمی و دبیرخانه آن، دبیرخانه وزارت کشور ایران است و در اختیار «کامران دانشجو» که بتوان هرگونه سند دروغی را در آن وارد نمود.
 ایران وقتی اقدام به نامه‌نگاری به «آژانس بین‌المللی انرژی اتمی» نمود که حالا همه دنیا از وجود این سایت مطلع بودند. به همین دلیل بلافاصله با دستپاچگی به ژنو رفتند و فراموش کردند که کم‌تر از بیست روز پیش رسما و در مقابل دوربین‌های بزرگ خبری و رسانه‌ای جهان اعلام نموده‌اند: که از نظر آن‌ها پرونده هسته‌ای ایران یک موضوع خاتمه یافته است.
اما برخلاف گفته صریح آن‌ها خاتمه یافته نبود. به همین دلیل برسر میز مذاکره بر سر موضوع هسته‌ای نشستند.
 دردآور‌تر آن‌که از تمامی مواضع قهرمانانه ۴ سال گذشته خود به یک‌باره عقب‌نشینی نموده و باز هم دردآور‌تر آن‌که تمام این شکست‌ها را به عنوان موفقیت جدید دولت ایران به شهروندان خود معرفی نمودند.

 اما فرض بگیریم شهروندان ایران به ماهواره و اینترنت دسترسی ندارند. آیا حافظه هم ندارند و این‌همه خبر ناسخ و منسوخ که طی یک ماه و دوماه و ... چهار سال به مردم داده می‌شود مردم را به فکر نخواهد انداخت؟

می‌گویند معتادان آخرین کسانی هستند که از اعتیاد خود آگاه می‌شوند. آیا دولت‌مردان ایران هم آخرین افرادی هستند که از گاف‌های متعدد خود با خبر خواهند شد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۸۸ ، ۰۲:۰۸
علی مصلحی

ماهند این مردم

يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۸۸، ۰۱:۲۷ ق.ظ

ساعت ۹/۴۵صبح می‌رسم تهران. بلافاصله خودم را می‌رسانم به مترو. متروی میرداماد را سوار می‌شوم. خیلی خبری نیست. یعنی نه واگن‌ها شلوغ است و نه در این جمعیت اندک آثاری از دست‌بند، شال یا یک نماد سبز مشاهده می‌شود.
اما می‌رسیم به ایستگاه پانزده خرداد که صدای زیبای «یاحسین میرحسین» در داخل ایستگاه به گوش می‌رسد و پس از توقف، همه سوار می‌شوند و «یاحسین میرحسین» را با خود به واگن می‌آورند.

ساعت ۱۰صبح است. ایستگاه طالقانی پیاده شده‌ام و پیاده به سمت میدان هفت تیر می‌روم. با دوستم ساکن خیابان فرجام تهران تماس می‌گیرم و با او برای یک ساعت دیگر تقاطع شهید بهشتی و وزرا قرار می‌گذارم.
 صحبت‌م تمام نشده که گارد ضدشورش با تعداد قابل‌توجهی به سمت میدان در حرکتند. سریع می‌شوم شاید خبری باشد. نرسیده به میدان صدای بلند و پر تعداد «مرگ بر روسیه» به گوش می‌رسد.
 آفرین! میدان به‌طور کامل سبز است و از همه طرف نه مثل مور و ملخ که مثل برگ‌های زیبای گل به طرف میدان سرازیرند مردمی که بوی شرافت می‌دهند و با صدای بلند شعار می‌دهند «یاحسین میرحسین» و سپس به دریای جمیعتی که در خیابان «کریم خان زند» گم می‌شوند، می‌پیوندند.

سراشیبی خیابان مدرس را بالا می‌روم. یک راننده پراید به مردم نوید می‌دهد: «موسوی آمد» و جمعیت به سمت دریای خروشان محبت شتاب می‌گیرد.
باید برای رسیدن به قرار پیاده بروم. اواسط خیابان یک بانوی میانسال ماشینش را از منزل خارج کرده و منظر دخترانش که مثل خودش نمادهای سبز دارند ایستاده و به ماشین‌های در حال گذر علامت «V» پیروزی نشان می‌دهد و وقتی جواب می‌گیرد با شعف زاید‌الوصفی می‌گوید «ماهند این مردم. آفرین. احمق‌ها می‌خواستند کلاه سر چه مردمی بگذارند» و یادم می‌آید «وحید» دیروز می‌گفت: خبر داری سخنران پیش خطبه‌ها کیست؟ گفتم نه.
گفت: آقای «احمدی‌نژاد»‌‌ همان موقع به یاد سخنان آقای «صانعی» افتادم و حدیث: خدا را شکر که دشمنان ما را از احمق‌ها قرار دادی!.
 احمقند که می‌خواهند این ملت هر روز دروغی جدید را از آن‌ها باور کنند.
به قول دوستی: آن‌روز که این‌روز‌ها را می‌تراشیدند، آیا به امروز فکر می‌کردند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۸۸ ، ۰۱:۲۷
علی مصلحی

دولت دهم دولت مستعجلی است

سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۲۷ ب.ظ

دولت دهم دولت مستعجلی است. این پیش‌بینی نیازی به آداب‌دانی در جمبل و جادو و کف‌بینی یا آشنایی و تسلط به علومی چون ستاره‌شناسی و نجوم و رمل و اسطرلاب و هیپنوتیزم و مسائلی از این دست ندارد.
 حتی لازم نیست برای یافتن این واقیعت عریان، چندین سال وقت و عمر گران‌بهایتان را به‌عنوان دانشجوی علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی پشت میزهای دانشگاه و در کنفرانس‌های علمی و کارگاه‌های عملی برای چنین علومی سپری کرده باشید.

 نه هیچ‌کدام از این‌ها لازم نیست. فقط کافی‌ست از نعمت دیدن و شنیدن بی‌بهره نباشید و صد البته ضمن برخورداری از نعمت‌ها در غفلت و خواب و بی‌بهره‌گی هم نباشید که الحمدلله امروزه اکثر مردم چنین نیستند و در یک جنبش بیداری حضور دارند و اغلب خلایق خواب نیز در حال بیداری و پیوستن به این جنبش می‌باشند.

شاید اگر در ماه‌های پایانی سال ۱۳۵۸ کمتر کسی می‌توانست پیش‌بینی و باور کند که انتخاب دکتر «سید ابوالحسن بنی‌صدر» با بیش از ۷۵ درصد آرا ماخوذه به ریاست‌جمهوری اسلامی ایران، سرآغاز دورانی از تشنج و درگیری سیاسی و اجتماعی خواهد بود که مهر تعجیل را بر پیشانی دولت وی برای سرآمدن نابهنگام دولتش خواهد زد، اما امروزه اغلب رای‌دهندگان به دکتر «محمود احمدی‌نژاد» به فاصله بسیار کوتاهی از کرده خود پشیمانند و امروز در کنار آنان قرارگرفته‌اند که از ابتدا با آنان هم‌رای و با آقای دکتر «احمدی‌نژاد» همراه نبوده‌اند.

 این همراهی زودهنگام، زودهنگامی پایان غم‌انگیز آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» و مستعجل‌بودن دولت دهم را نوید می‌دهد.

برای درک سیاهی شرایطی که در آن به‌سر می‌بریم و لزوما، بر اساس نتایج اعلام‌شده در شام‌گاه جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۸۸ آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» به عنوان ریس‌جمهور که بر اساس نص صریح قانون اساسی شخص دوم کشور تعریف شده است، مدیریت و مسئولیت کامل آن‌را بر عهده دارد، لازم نیست به علوم غیبی متوسل شوید. کافی کمی دقیق‌تر شوید.

اصلن لازم نیست با خودتان جدال داشته باشید که آیا صداو سیما که می‌گوید «ترانه موسوی» زنده است راست می‌گوید؟ یا شیخ «مهدی کروبی» که می‌گوید «ترانه موسوی» مرده است؟ و یا این‌که آیا بنا به گفته برگزارکنندگان دادگاه، اعترافات آقایان «ابطحی» و «عطریانفر» و ... صادقانه و واقعی است؟ یا بنابر گفته نامزدهای معترض به نتیجه انتخابات، احزاب متبوع بازداشت‌شدگان وخانواده‌ها و حامیانشان، اعترافات از روی اجبار و تحت شرایط سخت زندان اخذ شده است؟

نه اصلن لازم نیست برای کشف حقیقت تناقض در اخبار سایت‌ها و رسانه‌ها روی شبکه جهانی اینترنت و یا شبکه‌های خبری ماهواره‌ای بی‌بی‌سی یا صدای آمریکا با اخبار شبکه‌های متعدد رسانه ملی خودمان، خود را آزار دهید.

اصلن لازم نیست به مغزتان ـ برای انجام کار سخت و صعب کشف صداقت از لابه‌لای کلمات کاملا متناقض «کیهان»، «رسالت»، «جوان» و ... با کلماتی که توسط «اعتماد»، «اعتماد ملی»، «آفتاب یزد» و ... به شما ارائه می‌شود ـ فشار بیاورید.

گمان می‌کنید اگر به شک افتادید که آقای «خامنه‌ای» که، جبهه می‌رفته است، ریس‌جمهور بوده است، نمازجمعه می‌خوانده و می‌خواند، امروز تلویحا می‌گوید که: «میر حسین موسوی» که اتفاقا او هم، هم جبهه می‌رفته، هم نخست‌وزیر محبوب و مورد تایید امام بوده، هنرمند بوده و هست و کوچک‌ترین نقطه مشکوکی در زندگیش نیست و ... آدم خوبی نیست، اصل بدیهی فلسفه که دو نقیض با هم جمع نمی‌شوند فاقد اعتبار است؟

اصلن چرا بی‌راهه و کج‌راهه برویم خیلی ساده همین چند روز پیش در کیفرخواست تنظیمی از طرف دادگاه موسوم به «دادگاه محاکمه متهمان کودتای مخملی» آمده بود که بر اساس اقاریر شرعی و عرفی و حقوقی و البته صادقانه اکثر متهمان، جریان کودتا در شب‌های نزدیک به ۲۲خرداد ۱۳۸۸در جلسه‌ای با حضور آقایان «کروبی، موسوی، خاتمی و هاشمی» طراحی و کلید خورده است. حتما آن‌قدر ساده نیستید که شک کنید این کیفرخواست و اصلن این دادگاه توسط خدای ناکرده «موساد» و «سیا» و «ک.گ.ب» طراحی و اجرا شده است. نه خیر همه این تشریفات دقیقا زیر نظر‌‌ همان قوه قضاییه‌ای برگزار شده که دیروز در مراسم تودیع و معارفه روسای قدیم و جدید آن، آقای «هاشمی رفسنجانی» یعنی‌‌ همان متهم اصلی کیفرخواست حضور داشت و اتفاقا سخنرانی هم کرد.

نه اصلن بیایید همه این‌ها و صد‌ها مثال و موارد مشابه از این دست را‌‌ رها کنید. برای باور این‌که دولت دهم دولت مستعجلی است چند اتفاق خیلی ساده و کوچک اسناد غیرقابل‌خدشه‌ای بر این ادعاست.

شما کافی است فقط شب‌ها ساعت هشت‌ونیم غروب برنامه بیست‌وسی را دقیقا ببینیند. همه چیز دستگیرتان می‌شود. دیگر این‌که تماشای نمایش دادگاه موسوم به کودتا را هم فراموش نکنید. وقتی برنامه‌نویسان و طراحان بخش خبری بیست‌وسی آن‌قدر دستپاچه هستند که از یک دقت ساده در این‌که نام «ترانه» و نام خانوادگی «موسوی» آن‌قدر در ایران پر کاربرد و فراگیر است که عدد۳ برای نشان‌دادن فراگیری آن فوق‌العاده مضحک است، متوجه عجله بیش از حد آن‌ها برای سقوط ریس‌جمهور محبوبشان می‌شوید.
و وقتی مشاهده می‌کنید که در کیفرخواست بدون توجه به سن متهم اقرار او مبنی بر این‌که او ریس دفتر نخست‌وزیر «موسوی» بوده است، با شادی بسیار درج می‌شود و بعد با احتساب سن متوجه می‌شوی که این آقا در آن‌زمان کودکی ۱۱ساله بوده است، حالا عطش دادگاهیان را برای سقوط متوجه می‌شوی.

اما از همه جالب‌تر شتاب زایدالوصفی است که شخص آقای رییس‌جمهور برای این کوچ ناخواسته از ساختمان پاستور دارند. دقت کنید: در پی ادامه تمرد میرحسین موسوی از دستورات واجب‌الاطاعه دکتر احمدی‌نژاد، حکم عزل وی از ریاست فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران صادر و طی حکم جداگانه‌ای، پروفسور سعید حدادیان از چهره‌های ماندگار و خدوم عرصه فرهنگ و هنر کشور به ریاست این نهاد عالی هنری فرهنگی منصوب شد.

اما یک تفاوت بزرگ بین دوران ریاست‌جمهوری دکتر «سیدابوالحسن بنی‌صدر» و دوران امروز ما و ریاست‌جمهوری آقای دکتر «احمدی‌نژاد» هست. و آن این‌که در دوران «بنی صدر» اکثر مردم می‌خواستند او باشد و امام نمی‌خواست، اما امروز اکثر مردم نمی‌خواهند آقای «احمدی‌نژاد» باشد ولی مقام رهبری می‌خواهند.

تا خدا چه خواهد؟
پی‌نوشت: بعدا متوجه شدم بند مربوط به سعید حدادیان طنز بوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۲۷
علی مصلحی

دوستان دیروز

شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۸۸، ۰۹:۳۰ ب.ظ

آقای «احمدی‌نژاد» دیروز در یک سخنرانی در جمع اساتید بسیجی در شهرستان مشهد، در پاسخ به آنان که سعی دارند با مستمسک قراردادن انتصاب آقای «اسفندیار رحیم‌مشایی» به سمت معاون اولی رییس‌جمهور و تاخیر در پذیرش و اجرای حکم حکومتی آقای خامنه‌ای برای کان‌لم‌یکن نمودن آن انتصاب، چنین القاء نمایند که بین دولت و رهبری اختلاف وجود دارد، گفت:
 «در روزهای اخیر عده‌ای با خیال خام خود به تکاپو افتادند تا رابطه دولت و رهبر عزیز انقلاب را خدشه‌دار جلوه دهند و با جار و جنجال، جدایی و فاصله بین دولت و رهبری را القاء کنند، در حالی که آنان نمی‌دانند که نوع رابطه ما با مقام معظم رهبری فرا‌تر از قالب‌های سیاسی و اداری است و از جنس محبت، اعتقادی و پدر پسری است.»

وی تصریح کرد: «وارد شدن بدخواهان در چنین عرصه‌ای و القاء چنین شبهاتی حرکتی بی‌نتیجه است و آن‌ها قطعا چنین آرزویی را به گور خواهند برد و این راه به روی شیاطین بسته است.»

شکی نیست که مخاطب چنین سخنانی، معترضان به نتایج اعلام‌شده انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و افراد و گروه‌های اصلاح‌طلب نیستند. چه این‌که نامزدهای معترض به نتایج اعلام‌شده در بیانیه‌های رسمی ضمن عدم پذیرش نتایج اعلام شده، اعلام نموده‌اند که: دولت برآمده از چنین تقلباتی را هم به رسمیت نمی‌شناسند و طبعا اعتراض به تصمیمات چنین دولتی برای آنان محلی از اعراب ندارد.
 گو این‌که هم‌زمان با این انتصاب و تصمیم، اصلاح‌طلبان با رصد شرایط حاضر این طرف و آن‌طرف و یک‌صدا در رسانه‌های محدود اما پر مخاطب خود در سایت‌های اینترنتی اعلام نمودند این تصمیم و انتصاب صرفا یک ترفند طراحی‌شده برای انحراف اذهان جامعه از اتفاقات تلخی است که در سراسر کشور در سطح وسیعی در حال افتادن بود. (تقلب وسیع در امر انتخابات، اعتراضات پراکنده و شدید به این تقلب، دستگیری و بازداشت گسترده معترضین و انتقال به اماکن و بازداشت‌گاه‌های نامعلوم و خلاصه ضرب و شتم وکشتار بی‌سابقه مردم بی‌دفاع در خیابان‌های کشور) و اصلاح‌طلبان هوشیار‌تر از آن بودند که در چنین دام‌هایی گرفتار شوند. و نهایتا این دام طراحان را گرفتار کرد.

براین اساس و بر پایه شواهد متعدد موجود مخاطب این سخنرانی و سخنان آقای رییس‌جمهور مشخصا آقایان «محسنی‌اژه‌ای» «صفار هرندی» «جنتی» «حدادیان» انصار حزب‌الله و اغلب گروه‌های سیاسی و افرادی که تحت‌عنوان «اصول‌گرایی» تعریف می‌شوند، می‌باشند.
یعنی اکثر همراهان، همکاران و همه آن‌هایی که در انتخابات نهم و دهم از آقای «احمدی‌نژاد» حمایت نموده و دوستان دیروز بودند امروز «نفهم» «اهل جار و جنجال» «بدخواه» و ... هستند و به آن‌ها اعلام می‌شود که آرزوی جدایی بین دولت و رهبر را به گور خواهند برد.

 اما در کنار این اهانت‌ها آن‌چه مهم و جالب‌توجه است، لحن کلام و نوع گفتار آقای «احمدی‌نژاد» است که مثل همیشه گزنده و همراه با تمسخر و تحقیر است.‌‌ همان ادبیات و گفتاری که اکثر عقلا و سیاست‌مداران با کفایت بار‌ها به رییس دولت نهم درباره بکارگیری آن به وی اعتراض نمودند و گفتند که این نوع گفتار شایسته شخصیت اول دیپلماتیک و سیاسی کشور نیست ولی آقای «احمدی‌نژاد» نه‌تنها به این اعتراضات توجهی نداشت که آن را از افتخارات خود هم می‌دانست و می‌داند.
 اما این بار این ادبیات درباره کسانی بکار گرفته می‌شود که همیشه مشوق وی بوده و در کنار او از این الفاظ و بیان اظهار رضایت و لذت می‌نمودند و حالا خود موضوع آن ادبیات واقع شده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۸۸ ، ۲۱:۳۰
علی مصلحی

دوران جدید

پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۸۸، ۰۴:۱۱ ق.ظ

پس از رای خیره‌کننده «سید محمد خاتمی» در دوم خرداد ۷۶ رییس جمهور در اولین نطق انتخاباتی خود با توجه به حضور چشم‌گیر، عاشقانه و بی‌نظیر مردم در پای صندوق‌های رای فرمود: «دوره جدیدی در تاریخ ایران آغاز شده است».

به لحاظ شرایط سیاست خارجی در آن زمان کشور ایران در بد‌ترین شرایط سیاسی خود قرار داشت.
به دلیل بعضی تنش‌ها و سیاست‌های شتاب‌زده دولت‌مردان قبلی، اکثر کشورهای عضو اتحادیه اروپا سفرای خود را از ایران فراخوانده بودند و عملا روابط ایران با اکثر این کشور‌ها به حالت نیمه‌تعطیل در آمده بود.
 تنها چنین وضیعیت خطیری برای انزوای سیاسی ایران در سطح جهانی کفایت می‌کرد.

به لحاظ شرایط اقتصادی با توجه به کاهش شدید قیمت جهانی نفت و بعض تحریم‌ها در سطح بین‌المللی از یک‌طرف، و از طرف دیگر آثار مخرب برجای‌مانده از جنگ و سیاست‌های غلط بازسازی و ... اقتصاد کشور با میزان قابل‌توجه بدهی خارجی و بدهی داخلی به سیستم بانکی و بعضی از موسسات مالی داخلی روبه‌رو بود.

در حوزه فرهنگی اکثر نویسندگان و هنرمندان و روشنفکران جامعه در حالت انزوا و سکوت به سر می‌بردند.

 از طرف دیگر نیز نسل جوانان از جنگ برگشته معترض نیز کم‌کم احساس نیاز به اعلام حضور در عرصه فرهنگ می‌نمودند، اما متاسفانه این حضور در عرصه فرهنگ همراه با اسلحه زمان جنگ بود.

چهار سال پس از این زمان و پس از آن نطق انتخاباتی، برای اولین‌بار پس از انقلاب، رییس‌جمهور کشورمان به یک کشور اروپایی دعوت شد، و به دنبال این دعوت اکثر کشورهایی اروپایی در دعوت از رییس‌جمهور ایران بر یک‌دیگر پیشی گرفتند.
 پیشنهاد سازنده و ابتکاری «گفتگوی تمدن‌ها»ی این رییس‌جمهور مورد تایید و قبول اکثر قابل توجهی از کشورهای جهان قرار گرفت.
 پس از پرداخت اکثر وام‌ها و بدهی‌های معوقه خارجی و داخلی، دولت هفتم موفق شد برای اولین‌بار مبلغ ۱۶ میلیارد دلار در صندوق ذخیره ارزی پول ذخیره نماید.
 تعداد قابل‌توجهی از اهالی بزرگ فرهنگ و هنر از سکوت و انزوا خارج و به عرصه خلاقیت و حضور در بین مردم برگشتند، و خلاصه نتیجه درخشان این «دوران جدید» اعلام رضایت مردم در دور دوم انتخاب آقای «خاتمی» بود که برای اولین‌بار یک رییس‌جمهور در ایران بعد از انقلاب رای مرحله دومش بیشتر از مرحله اول بود.

****
آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» در اولین گفت‌وگوی تلوزیونی خود پس از اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری گفت: «دوران جدیدی در تاریخ ملت ایران آغاز شده است»‌‌ همان جمله‌ای که «محمد خاتمی» در ابتدای دور اول ریاست‌جمهوریش گفت با این تفاوت که در حال حاضر هنوز دوران انزوای کامل سیاسی ایران در سطح جهانی شروع نشده، اما رفتار سیاسی مجموعه بزرگان در راس هرم مدیریتی کشور و از آن‌جمله رییس‌جمهور، چنین اتفاقی را زود‌تر از موعد نوید می‌دهد، و ظاهرا از نظر حضرات تمام تلاش‌های دولت هفتم و هشتم برای «تنش‌زدایی» در حوزه روابط خارجی اشتباه بوده و این تلاش‌ها باید برعکس شود.

 با چنین پیش‌فرض، و شتابی که در رفتار دیپلماتیک برگزیده دهم و مجموعه همراهان او مشاهده می‌شود، می‌توان به سادگی حدس زد که این «دوران جدید دز تاریخ ملت ایران» واجد چه مولفه و مشخصاتی خواهد بود.

اما آن‌چه قبل از عملیاتی‌شدن این حدسیات در حوزه روابط دیپلماتیک خارجی، می‌توان در حوزه‌های «سیاست، فرهنگ، اقتصاد و ...» داخلی حدس زد، شاید دردآور‌تر باشد.
 آقای رییس اعلام نموده است که: «بنده در انتخاب همکارانم باید منافع ملت را در نظر بگیرم و اولین چیزی که مردم می‌خواهند این است که همکاران من پاک و متعهد، ساده‌زیست و مردمی بوده و همراه مردم قدم بردارند» با این شرایط وجود همکارانی مثل: آقایان «هاشمی‌ثمره، محصولی، علی‌آبادی، و سعیدلو» با توجه به وضعیت مالیشان محلی از اعراب نخواهد داشت، و در صورت حضورشان مثل همیشه، شعارهای آقای ریس برای مردم رنگی نخواهد داشت. اما این‌بار با همیشه فرق می‌کند: خون جنبش بیداری اجتماعی هنوز روی زمین خیابان‌های کشور تازه است، از ثروت بادآورده حاصل از فروش نفت با قیمت افسانه‌ای خبری نیست، این در حالی است که در ایام منتهی به انتخابات دولت مبلغ قابل‌توجهی پول و کالا در بین ملت حریص و عوام ایران توزیع نموده و خود دولت نیز به آن‌ها وعده تکرار این حقوق و سهام را داده است، به دنبال انزوای سیاسی انزوای اقتصادی نیز به شکل شدیدتری در دستور کار کشورهای عضو اتحادیه اروپایی و به تبع آن سایر کشورهای جهان قرار خواهد گرفت. از طرفی آقای ریس نمی‌تواند موج عظیم سهم‌خواهان از این پیروزی را که هریک در بوجود آمدنش چه با سازوکارهای قانونی، چه خلاف قانون، نادیده بگیرد.
 به راستی «دوران جدیدی» در تاریخ ملت ایران آغاز شده است و از هم‌اکنون «نتایج سحر» آن هویداست. خدا به داد «صبح دولتش» برسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۸۸ ، ۰۴:۱۱
علی مصلحی

چه کسی رای مرا جا بجا کرد؟

پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۸۸، ۰۳:۴۲ ق.ظ

(«اسعد» پنبه را گرفت و در گوش گذارد، و براى طواف به مسجدالحرام آمد، و مشغول طواف شد، و (دور اول) نگاه عمیقى به پیغمبر اسلام افکند که اطراف اورا مانند تشنگانى که دور چشمه (آب زندگانى) جمع شوند گرفته بودند، و با دقت به سخنانش گوش مىی‌دادند در (دور دوم) طاقت نیاورد، با خود گفت: این چه کار احمقانه‏‌اى است که من گوش خود را ببندم و از چنین جریان مهمى که در مکه مى‌گذرد بى خبر باشم؟ این پنبه را باید از گوش خود بیرون کنم ببینم چه خبر است؟ این را گفت و پنبه را با خشم و نفرت از گوش به‌در آورد و بیرون انداخته و با روى گشاده خدمت پیغمبر آمد.
ــ محمّد! بگو ببینم ما را به چه چیز دعوت مى‏‌کنى؟
به سوى خداوند یگانه یکتا، و این‌که من فرستاده او هستم ...)
 «قرآن و آخرین پیامبر، صفحه ۸۶»

طرفداران و رای‌دهندگان به آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» را چند گروه تشکیل می‌دهند:
الف: آن‌هایی که از اولین روزهای ریاست‌جمهوری و یا حتی قبل از آن، آقای احمدی‌نژاد را در قامت انسانی از جنس خودشان دیده‌اند. (احمدی‌نژادی که لباس رفت‌گران شهرداری را با افتخار می‌پوشد، بر سر سفره روستاییان می‌نشیند و از غذای آن‌ها تناول می‌نماید، لباس‌های محلی مناطق را می‌پوشد، کمتر لباس رسمی می‌پوشد، خانه‌اش یک خانه ساده است و جکوزی ندارد، و ...).

 ب: طیف وسیعی از مردمی که برای اولین‌بار در دولت آقای «احمدی‌نژاد» از دولت سهم نقدی (سهام عدالت) دریافت نمودند.

 ج: آن‌هایی که در سفر‌های استانی نامه نوشتند و در جواب، پاکت‌های حاوی تراول‌چک دریافت نمودند.

د: آن‌هایی که احساس می‌کردند در طول ۳۰سال گذشته مجموعه نظام و خصوصا شخص و مجموعه منتسب به آقای «هاشمی رفسنجانی» حقوق مادی و اقتصادیشان را صرف خوش‌گذرانی خانوادگی و جناحی نموده، و تنها کسی که مرد برخورد با این طیف فاسد است، آقای «احمدی‌نژاد» است.

 و: مجموعه‌ای از نیروهای تحصیل‌کرده جوان آماده به کار در پست‌های حساس کشوری.

 ز: مجموعه‌ای از سیاسیون باسابقه و اصول‌گرا که جامه اصول‌گرایی را فقط زیبنده قامت آقای «احمدی‌نژاد» می‌دانستند. و افراد دیگری که طیف گسترده‌ای را نمایندگی نمی‌کردند.

در مورد اکثر موارد یادشده می‌توانید به برنامه‌های تبلیغی آقای «احمدی‌نژاد» مراجعه نمایید. اما سوال بزرگ این‌جاست که کدام عقل سالمی باور می‌کند در کشور ایران از جمعیت هفتاد میلیونی کسی دوست نداشته باشد آدمی که هم‌رنگ خودش باشد بر او حکومت کند؟ و یا از پول و سهم نقدی یا غیر قدی خوشش نیاید؟ یا از مبارزه با مفاسد اقتصادی ناراحت باشد؟ و ... .

طیف بسیار کمی از مردم ایران، از جمعیت فوق در یک خواب‌زدگی داوطلبانه حاضر نشدند پنبه‌ها را از گوش در آورند و در انتخابات خرداد ۸۸ با توجه به فقر شدید خبری و پوشش فوق‌العاده شدید خبری شخصیت و اخبار آقای «احمدی‌نژاد» به او رای دادند.

اما جمعیت قابل توجه و کثیر دیگری علی‌رغم پوشش صادقانه اخبار اما از آن‌جا که پنبه‌ای در گوش و مویی در چشم‌شان نبود، درک کردند که آقای «احمدی‌نژاد» آنی که ادعا می‌کند نیست و به او رای ندادند و تمام تقاضای صیانت از آراءشان برای آن بود که «میرحسین موسوی» را واجد اکثر شرایط فوق می‌دانستند. به او رای داده بودند و سرنوشت رای خود را جست‌وجو می‌کردند.

دوستی به منزل یکی از بستگانم که همگی به آقای «احمدی‌نژاد» رای داده‌اند و اتفاقا از اصول‌گرایان سفت و سخت هم هستند زنگ زده و با طرح مسئله حمایت آقای «مشایی» از اسراییل سوال می‌کند که جواب‌شان در این مورد مغایر با اصول‌گرایی چیست؟
جواب می‌دهند «مشایی» چه ربطی به «احمدی‌نژاد» دارد؟
 دوستم سوال می‌کند: فارغ از این‌که او معاون آقای ریس است و ربط مستقیم پاسخ‌گویی دارد، اما آقا پدر زن پسر آقای ریس است،
 جواب می‌دهند: آقا شما حتما خبر ندارید که پسر بزرگ آقای «احمدی‌نژاد» ۱۸ سال دارد و هنوز ازدواج نکرده!!!!!!!!

 دقت نمودید معنی فقر خبر یعنی چه؟ پس از آن‌همه سروصدا یک خانواده اصول‌گرا آن‌قدر از دنیا بی‌خبرند که هیچ خبری در مورد ماجرای آقای مشایی و داماد او ندارند.

«اسعدبن زراره» پنبه‌ها را زود درآورد و نجات یافت.
رای مرا آنانی جابه‌جا کردند که پنبه‌ها را هنوز هم محکم در گوش دارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۸۸ ، ۰۳:۴۲
علی مصلحی