وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۸۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احمدی‌نژاد» ثبت شده است

چوپانان دروغ‌گو۳

شنبه, ۶ مهر ۱۳۸۷، ۰۸:۲۹ ق.ظ

جدید‌ترین گاف ریس‌جمهور
هنوز جوهر گاف اخیر ریس‌جمهور از ذهن مردم پاک نشده، هنوز جوهر دستور کتبی آقای «احمدی‌نژاد» مبنی بر لزوم بازپس‌گیری شکایت دستگاه‌های دولتی از دست‌اندرکاران مطبوعات پاک نشده، آقای ریس‌جمهور به آمریکا رفت و باز طبق معمول بدون توجه به این‌که چه گفته‌است و چه دستور داده‌است، اظهار داشت «من خبر ندارم که کسی تاکنون به خاطر انتقاد از رییس‌جمهور تحت تعقیب قرار گرفته باشد». (+)

این‌که ریس‌جمهور حواسش نیست که همین چند روز پیش (ظاهرا به مناسبت روز خبرنگار) دستور بازپس‌گیری شکایت صادر کرده و چند روز بعد در یک اظهارنظر کاملا متفاوت از نبود شکایات این‌چنین سخن می‌گوید نشانه چیست؟ بهتر است جواب این سئوال را مشاور مطبوعاتی و رسانه‌ای ریس‌جمهور بدهند.

 از گاف و این حرف‌ها که بگذریم اظهارنظر اخیر آقای «احمدی‌نژاد» از چند منظر دیگر قابل تامل است:
۱ ــظاهرا حق با آقای ریس‌جمهور است و تا کنون کسی در ایران به خاطر انتقاد از ریس‌جمهور مورد تعقیب قرار نگرفته: شاهد زنده آقای «حسین‌ شریعتمداری» مدیر مسئول روزنامه «کیهان» که سُر و مُر و گنده می‌آید، می‌رود، می‌نویسد.... هیچ تعقیب و پی‌گردی هم در کار نیست. لطفا ملانقطه‌ای ایراد نگیرید که «کیهان» منتقد دولت نیست. هست! همین امسال آقای «احمدی‌نزاد» به‌عنوان بهترین منتقد دولت به روزنامه «کیهان» جایزه داد.
 باز ایراد نکنید که: وزیر ارشاد در این انتخاب پارتی‌بازی نموده. خیر! آقای «صفارهرندی» وزیر فعلی ارشاد قرار است پس از اتمام کار وزارت برود روزنامه «اعتماد» یا «آفتاب‌یزد» سرمقاله بنویسد و اصلا قصد رجوع به روزنامه‌ای که «بهترین منتقد دولت مطبوعش» بوده‌است را ندارد.
 
۲ ــ‌ از یک زاویه دیگر هم حق با ریس‌جمهور است. در زمان دولت هشتم (دولت آقای خاتمی) هم فقط روزنامه «کیهان» و روزنامه دوست و برادر «رسالت» بهترین و بیشترین منتقد بودند و البته آن‌زمان هم سر و مر و گنده می‌آمدند و می‌رفتند و می‌نوشتند و هیچ تعقیب و.... البته باز ایراد نگیرید که کسی در قوه قضاییه گوش به حرف دولت آن‌زمان نمی‌داد، خیر! شعار دولت آن‌ زما ن با افتخار: «زنده باد مخالف من» بود.
 
۳ ــ شکی نیست که همه انسان‌ها اشتباه می‌کنند و آقای «احمدی‌نژاد» هم. اما‌ ای کاش امثال آقای «احمدی‌نژاد» نصیحت پیر فرزانه «استاد ملاماشااله‌ محمدی» را گوش گیرند که:
 «از برای مصلحت در روزگار / جای خالی بهر خاله واگذار»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۸۷ ، ۰۸:۲۹
علی مصلحی

چوپانان دروغ‌گو۲

دوشنبه, ۱ مهر ۱۳۸۷، ۰۸:۲۶ ق.ظ

 «‌هرچه بیشتر روش مردان سیاسی و چگونگی قوانین و رسوم روز را در نظر آوردم، و هرچه پیر‌تر شدم، تشخیص طرز حکومت صالحه را دشوار‌تر یافتم.... قانون و اخلاق با سرعتی سرسام‌آور رو به فساد می‌رفت، و من که همواره آرزومند ورود در سیاست بودم، از دیدن این وضع آشفته متحیر ماندم.... سپس به حکم اجبار معتقد شدم که تنها امید استقرار «عدل» در هیئت اجتماع و نفس انسانی، در ترویج فلسفه حقیقی است و نوع بشر هرگز از رنج و محنت آسوده‌گی نخواهد یافت، مگر آن‌گاه که فلاسفه حقیقی زمام‌دار امور سیاسی گردند، و یا مردان سیاسی به مدد معجزه فیلسوف شوند‍»
 (قسمتی از نامه معروف به «نامه‌ هفت» افلاطون)

چند روز پیش در جریان مصاحبه مطبوعاتی رییس‌جمهور، خبرنگار روزنامه «حیات‌نو» از آقای دکتر «احمدی‌نژاد» پرسید: بعضی که قبلا در پست‌های حساس کشوری بوده‌اند، آمار ارائه‌شده شما را قبول ندارند و می‌گویند حقیقی نیست.
رییس‌جمهور که مثل همیشه نمی‌دانست کیست، کجاست، و صدایش به همه‌جا مخابره می‌شود، ابتدا به سراغ ترفند همیشه‌گی‌اش (سوال در برابر سوال) رفت و پرسید، منظورتان از بعضی کیست؟ و خودش به سراغ پاسخ رفت که: اگر منظور از این بعضی، رقبای ما هستند [در این لحظه جواب شنید که بله رقبایتان] و این‌جا بود که رییس‌جمهور بدون توجه به عواقب فرمایشات‌اش و این‌که دایره شمول آن حرف‌ها چه کسانی و چه مقدساتی را در بر می‌گیرد و چه سوءتعبیرهای فراوانی که تا کنون از طرف دشمنان وجود داشته، با این فرمایشات مصداق پیدا می‌کند و.... فرمودند که: آمارهای بنده کاملا واقعی و حقیقی است و رقبا برای آن‌که نتوانسته‌اند در زمان زمامداری‌ِشان چنین خدماتی داشته باشند، البته که باید آن‌ها را واقعی ندانند.
 و بعد نتیجه‌گیری کرد که: اگر بعضی به آمارهایی که از چندین فیلتر ردشده شک دارند، معلوم می‌شود می‌دانند که می‌شود این فیلتر‌ها را دور زد. چون این کار‌ها را می‌کرده‌اند و مطمن باشید دولت من از این کار‌ها بلد نیست.

در این مورد تذکر چند مورد خالی از لطف نیست:
۱ ــ اول این‌که نه‌تنها بعضی از رقبا بلکه اکثر رفقا و در کنار آن‌ها غالب کار‌شناسان اقتصادی، اکثر اساتید طراز اول دانشگاه، آمارهای دولت را قبول ندارند.

۲ ــ اگر در شرایط حاضر تمام رفقا و رقبا و کار‌شناسان هم رای بر صحت آمار آقای «احمدی‌نژاد» بدهند، اصل حقیقت موجود در جامعه: تورم و گرانی افسار گسیخته، هرج و مرج شدید اداری و از همه مهم‌تر سبد هزینه خانوار که هر روز به رغم افزایش درآمدهای فراوان دولت بیش از پیش لاغر‌تر می‌شود، این رای را باطل می‌کند.
 
۳ ــ آیا آقای «احمدی‌نژاد» نمی‌داند، این‌که اعلام می‌کند: می‌شود فیلتر‌ها را دور زد قبل از هر کس دیگر شامل رییس‌جمهور فعلی می‌شود بعد دیگران؟ و ظاهرا جواب اینست‌که: گاف‌هایی از این دست آن‌قدر زیاد است که اگر در سخنان آقای رییس‌جمهور نباشد، محل تعجب است.
 
۴ ــ و دست آخر این‌که، اگر سالیان سال بنگاه‌های سخن‌پراکنی غربی و کانال‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان آ‌نطرف، زحمت می‌کشیدند تا به مردم دنیا و ایران اعلام کنند که جمهوری اسلامی دروغ می‌گوید، و اینان چوپانان دروغ‌گویند، نمی‌توانستند به این خوبی بگویند که رییس دولت نهم اعلام کرد.
__________________________
پی‌نوشت: تمام نقل‌قول‌ها نقل به مضمون است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۸۷ ، ۰۸:۲۶
علی مصلحی

ریگ در کابینه هفتاد میلیونی

پنجشنبه, ۷ شهریور ۱۳۸۷، ۰۷:۴۷ ق.ظ

در راستای این‌که ریاست اسبق بانک مرکزی آقای «ماشاالله محمدی» بسته پیشنهادی آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران را بازنکرده پس فرستاد، و بر نرخ ارز به ارزش ۱۴۷دلار در هر بشکه اصرار نمود، و پس از آن‌که ریاست سابق بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران آقای «رمضانعلی خاموشی» - تاکید می‌کنم؛ خاموشی؛ و اصرار می‌کنم که وی هیچ خط و ربطی به جریان مداوم خاموشی‌های اخیر، ایضا آقای «علی‌نقی‌ سید‌خاموشی» ندارد - نیز از پذیرش پیشنهاد «خاویر لاریجانا» و جناح مطبوعش یعنی مطبوعات نامستقل و مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایر.... مبنی بر تغییر نرخ رسمی ساعت مملکت فخیمه جمهوری اسلامی‌ ای....... امتناع کرد، و ایضا در راستای این‌که «خدابخش‌ اسماعیلی» و «علی‌اصغر‌ عبدل‌زاده» روسای سابق بر اسبق بانک مرکزی جمهوری اسلامی محترم........ در راستای چرخ لای چوب دولت محترم نهم جمهوری اسلام....... از پذیرش پیشنهاد جناب آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» ریاست جمهوری اسل...... برای جلوس پشت میز بانک مرکزی جمهوری............... امتناع نمودند و اصلا و اساسا در راستای تحقق شعار «کابینه هفتاد میلیونی» آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» ریاست محترم جمهو.................... طی حکمی «علی‌ شیشه‌بر» معروف به «ریگ» را عنوان ریاست کلی بانک مرکزی جم.................. منصوب کرد.

متن حکم به شرح ذیل است:
علی شیشه‌بر «ریگ»! نظر به سوابق درخشان مالی، اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، نویسندگی کتاب مستطاب «احتراق موتورهای خانمانسوز» و.......... و همچنین سوابق درخشان مبارزاتی قبل از انقلاب «زامبولیسم» که منجر به اخراج شما از بانک «ایران ژاپن» (۵) گردید، شما را به مدت ۱۰ثانیه از تاریخ ساعت ۱بامداد پانزدهم شهریور ماه ۱۳۸۷الی ساعت ۱۰/۱ثانیه پانزدهم شهریورماه۱۳۸۷به ریاست کلی بانک مرکزی........................ منصوب می‌نمایم.
محمود احمدی‌نژاد.

آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» همچنین در مصاحبه جداگانه‌ای در مورد مدرک تحصیلی «ریگ» فرمودند: ما افتخارمی‌کنیم که وی دکترا ندارد و با این کلام مدرک دکترای افتخاری ریگ در گوش‌بری و شیشه‌بری را تاکید و تایید کردند.

ضمنا پاچه‌خواری‌های «حسین‌حاجی‌زاده» ریس کل اسبق بر سابق اسبق بانک مرکزی........... قبلا بی‌نتیجه مانده بود.

نتیجه: تا کور شود چشم آن‌ها که می‌گفتند دولت نهم در تحقق شعار «کابینه ۷۰میلیونی» ناکام خواهد بود.
پانوشت‌ها:
۳-نگاه کنید به مقاله‌ای از رمضان‌زاده نمی‌دانم کجا.
۵- نام قدیم بانک تجارت.
تذکر آیینی: تاکید‌ها برای آنست که ریس‌جمهور با داماد «علی‌باقرزاده» اشتباه گرفته نشود. به هر حال خدا لعنت کند مسببین.......
بعدالتحیر: در مورد «درستکاری سیاسی» «علی فلاحیان» بیشتر خواهیم نوشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۸۷ ، ۰۷:۴۷
علی مصلحی

کفش ریگی

يكشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۸۷، ۰۳:۱۹ ب.ظ

سلام و هر موقعتان که به من سر می‌زنید به خیر. حالا ساعت ۳ بعد از ظهر دم‌کرده کاشان است و برق رفته. البته این برق رفتن هیچ ربطی به «عبدالمالک» و آقای دکتر «احمدی‌نژاد» ایضا آقای دکتر «کردان» ندارد. در زمان «میرحسین موسوی» هم برق می‌رفت. کاری نداریم که آن‌روز جنگ بود و نفت بشکه‌ای چند دلار؟ به هر حال برق می‌رفت و حالا هم رفته‌است. بگذریم از دهات می‌......

رو‌به‌روی من هفته‌نامه‌ای؟؟؟؟ است با عنوان: «صاحب‌قلم» و صاحب قلم سردبیری آن شخصی است به نام «علی‌فلاحیان»! هم‌نام وزیر اسبق اطلاعات، ایضا هم‌نام یکی از دوستان بسیار خوب صاحب این قلم.

عنوان و مطلب مقاله این علی آقای فلاحیان مرا به یاد آن علی‌آقای دوستم انداخت که مهارت فوق‌العاده‌ای داشت در تغییر موضع. صبح زیر علم «شعبان‌بی‌مخ» بود، ظهر زنده‌باد «مصدق» سرمی‌داد، شب می‌گفتند در سفارت اجنبیه روس دیده شده.

راستی از دهاتمان چه خبر؟

بع-------له! این علی آقای ما در دوران کودکی که همه عشق و هواداری در فوتبال و استقلال و پرسپولیس خلاصه می‌شود، استقلالی بود. اما «ناگاه یک نگاه» مربی پرسپولیس باعث شد دستش از آستین «سرخپوشان» به‌درآید و دل استقلالی‌ها را........

اصلا تقصیر «علی‌فلاحیان‌»‌ها نیست. در زمان جنگ هم برق می‌رفت.
اگر شما ربط مطلب فوق با کفش ریگی را پیدا کردید بوق بزنید.
___________________
بعدالتحریر: سرخپوشان به سرخ‌جامه‌گان اصلاح شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۸۷ ، ۱۵:۱۹
علی مصلحی

کفش و ریگ

يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۸۷، ۰۲:۴۷ ب.ظ

ظاهرا ریگی (عبدالمالک) به کفش آقای «احمدی‌نژاد» بود و گرنه گروگان‌های بی‌گناه امروز آزاد بودند و در کنار خانواده‌هایشان. مثل خانواده آقای «هاشمی» (سرپرست وزارت کشور) در کنار آقای هاشمی. یا خانواده آقای «احمدی‌نژاد» (ریس جمهور) در کنار آقای احمدی‌نژاد.

اصلا حواسم نیست «ریگی» که به کفش آقای احمدی‌نژاد است، گروگان‌ها نیستند که آقای احمدی‌نژاد کفشش را بتکاند تا آن‌ها آزاد شوند و در کنار خانواده‌هایشان. چشمشان کور می‌خواستند قبل از گروگان‌رفتن با وزارت کشور هماهنگ کنند. این‌هم نتیجه عدم هماهنگی با ما.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۸۷ ، ۱۴:۴۷
علی مصلحی

ریگ و کفش

شنبه, ۵ مرداد ۱۳۸۷، ۰۲:۴۱ ب.ظ

پس از سلام، برویم سر حرف حساب:
می‌گویم، اگر فعالیت‌های هسته‌ای ایران صلح‌آمیز است، (که به نظر بنده هست. البته کسی به نظر بنده کاری ندارد. ولی به قول آقای «فاطمی نیا»: ولی خب) این ماجرای فروش اطلاعات به بیگانگان توسط «موسویان»(+) دیگر چه صیغه‌ای ایست؟

اگر ریگی به کفش آقایان نیست، دیگر این موضوع خودزنی و «موسویان‌»زنی چه محلی از اعراب دارد؟
ظاهرا دعوا سر لحاف ملای مجمع تشخیص مصلحت است و گرنه همه می‌دانند، کفش آقای «احمدی‌نژاد» کوچک‌تر از آنست که ریگی در آن قرار گیرد. (منظورم ریگی زاهدانی است)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۸۷ ، ۱۴:۴۱
علی مصلحی

یک روزآقای «احمدی‌نژاد» نشسته بود و با خودش به زمان‌های خیلی‌خیلی دور فکر می‌کرد که تلفن زنگ زد:
ـ بله
ـسلام‌علیکم برادر!
ـ علیکم‌السلام شما؟
ـ «محصولی» هستم حاج آقا!
ـ به‌به سردار! چطوری؟ کجایی؟ چه خبر؟
ـ محصولی: سلامتی حاج آقا. غرض از مزاحمت...
ـاحمدی‌نژاد: اختیار دارین شما مراحمین.
ـمحصولی: خواهش می‌کنم٫ عرض کنم که همان‌طور که اطلاع دارید، آقای «ولایتی» برای انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کردن. ایشون صددرصد نفر اول هستن. اما برای این‌که رای ایشون از «خاتمی» بیشتر باشه، باید همه دست به دست هم بدیم و از همه امکانات موجود ‌‌‌نهایت استفاده رو ببریم. درباره فضاهای تبلیغاتی شهرداری خواستم بگم ما همه رو به قیمت مناسب پیش‌خرید می‌کنیم. به کسی دیگه ندید.
ـ احمدی‌نژاد: دست شما درد نکنه سردار! پیشنهاد سوءاستفاده از اموال دولتی! اونم به من؟ شرمنده‌ام خدا روزیتان را جای دیگری حواله کند. خداحافظ. و گوشی را گذاشت.

این ماجرا گذشت تا این‌که مجلس به «سعیدلو» به عنوان وزیر پیشنهادی نفت رای نداد و دست ریس‌جمهور در پوست‌گردو ماند.
 دو ماه بعد آقای «احمدی‌نژاد» برای پست خالی‌مانده نفت، بی‌آن‌که ماجرای تلفن آن‌روز خاطرش باشد، یاد آقای «محصولی» افتاد و او را به عنوان وزیر جدید نفت همراه سه وزیر کابینه به مجلس معرفی کرد.
 هرچه مجلسیان درباره آقای «محصولی» اعتراض داشته تقاضای معرفی شخص دیگری به جای او نمودند، مرغ ریس یک پا داشت و اعتراضات کارگر واقع نشد، تا روز معارفه آقای «احمدی‌نژاد» همراه چهار وزیر جدید تا پشت در مجلس هم آمد. اما پشت در مجلس قضیه تلفن آن‌روز ناگهان به یاد آقای ریس‌جمهور آمد.
 چشمتان روز بد نبیند چنان لرزی آقای «احمدی‌نژاد» را گرفت که نگو و نپرس. با رای آوردن «محصولی» دیگر «ولایتی» بر وزارت نفت باقی نمی‌ماند. آقای «احمدی‌نژاد» که می‌خواست «تسلطی» نزدیک بر وزارت نفت داشته باشد تا به موقع آن‌را بر سر سفره مردم بیاورد، از پشت در مجلس به خانه رفته سریع یک استعفانامه بنام «محصولی» می‌نویسد و به مجلس برمی‌گرد، البته با دو سه ساعت تاخیر (جانم به قربانش ولی حالا چرا).
 آقای ریس پس از این واقعه قبراق و سرحال به خراسان جنوبی رفت و ظرف ۳ساعت ۱۰۰ طرح را از تصویب گذراند. اصل قضیه این است و باقی قضایا کشک.
آره قربونش؟؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۸۴ ، ۰۷:۲۲
علی مصلحی