وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۲۳۹ مطلب با موضوع «سیاست» ثبت شده است

چاه نکنده و دردسرهای منار دزدیده شده

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۲۱ ب.ظ

دنیای مجازی لحظه به لحظه در حال گسترش و نوشدن است، و هر لحظه هم، ابزار و امکان جدیدی برای طی‌شدن به‌تر مسیر این پروسه ساخته و معرفی می‌شود.
 سرعت تکنولوژی در حوزه اینترنت و دنیای مجازی، گاهی آن‌قدر زیاد هست، که خیلی از فعالین حرفه‌ای این فضا هم گاهی فرصت نمی‌یابند تا خود را با سرعت آن هماهنگ کنند و از آن عقب می‌مانند.

خواسته و ناخواسته، دنیای حقیقی و واقعی از سیر اتفاقات و جریانات و سرعت خیره‌کننده دنیای مجازی، متاثر است و نمی‌تواند خود را از معرض تاثیر آن دور کند. افراد و جوامعی که نتوانند و یا نخواهند خود را با این روند تطبیق داده و به اصطلاح «آپدیت» شوند، و یا بخواهند ناشیانه در مقابل سرعت سرسام‌آور آن مقاومت منفی داشته باشند، نیست می‌شوند. نیست! به سادگی.
 
دنیای واقعی و حقیقی امروز، بر کاکل دنیای مجازی می‌چرخد و مناسبات آن دنیا، در اتاق فکر این دنیا تنظیم و تعیین می‌شود.
 این ادعایی گزاف نیست. حقیقتی است ملموس و محسوس و روشن.

اما در این شرایط، ما ساکنان کشور ایران، که خود را نور چشم عالم می‌دانیم و کشور خود را مرکز دنیا و مهد هنر، کجا ایستاده‌ایم؟
 این سؤالی است که واقعیت‌های موجود پیرامون ما پاسخ روشنی برای آن دارد.

در خبر‌ها آمده‌است که: وزیر ارتباطات طی نامه‌ای به ریس‌بانک مرکزی از وی خواسته است که کلیه بانک‌های کشور اجازه ثبت ایمیل سرویس‌های ایمیل عمومی و خارجی (یاهو-جیمیل- هاتمیل-...) برای صورت‌حساب مشتریان را ندهند.

 خوب برای استفاده از خدماتی که به سرویس ایمیل نیاز هست، باید از چه سایت یا شرکتی استفاده کرد و ایمیل را در چه سایتی ثبت کرد که مورد رضایت مخابرات ایران باشد؟
به عبارت دیگر، چه سایت یا شرکتی در ایران وجود دارد که این‌گونه خدمات را ارائه می‌دهد، ضمنا سِرور مادر آن‌ هم در ایران، و مثلا در بیابان‌های اطرف قم، یا در کوهستان‌های اطراف مشهد یا خلاصه جایی در دسترس و نزدیک، و دور از چشم بیگانگان قرار دارد؟

پاسخ‌ این پرسش را مسلما مخابرات ایران باید بدهد و باید از آن‌ها پرسید. اما برای آن‌که تراژدی این داستان را کمی به‌تر درک و لمس نماییم، به یک نشانه و نماد دیگر از شلختگی متولیان امر و تناقض آشکار در ادعا و رفتار اشاره می‌کنم تا ببینیم فرق میان ادعا و عمل چیست.
 این نشانه مشتی است نمونه خروار، از همه ادعاهای دهان‌ پرکن و ظاهر‌فریبی که هر روز این‌طرف و آن‌طرف شنیده و درباره آن تبلیغ و سر و صدا می‌شود.

چند وقت پیش مراسم رژه نمادین آمادگی برای مبارزه در جنگ نرم برگزار شد.(+) در آن مراسم بعضی از نمادهای جنگ نرم هم معرفی شده‌اند که احیانا اگر سربازان جبهه فرهنگی آن‌ها را نمی‌شناسند، بشناسند، تا مبادا تیرشان خطا برود و به قولی به دروازه خودی گل نزنند.
 از جمله این نماد‌ها، تابلوهایی از نشانه معرفی‌شده اینترنتی بعض شبکه‌های جهانی از جمله شبکه جهانی «فیس‌بوک» بود.

 ناگفته پیدا و مشخص است که پیش‌قراولان و سرداران این جنگ فرهنگی، چه رسانه‌ها و سایت‌هایی هستند: رجانیوز، مشرق‌نیوز، تابناک، آتی‌نیوز، فرارو، فردانیوز، عصر ایران، افق‌نیوز، بولتن‌نیوز، ۵۹۸،  صراط‌‌نیوز، عماریون، بی‌باک‌نیوز و...
 
در یک جست‌وجوی ساده این وبلاگ‌ها و سایت‌ها یافت شد. مسلما اگر وقت بیش‌تری صرف شود، تعداد قابل‌توجهی از این پیش‌قراولان و سرداران جنگ نرم پیدا خواهند شد، که همگی دربه‌در، دنبال مخاطب در شبکه‌های اجتماعی و از جمله «فیس‌بوک» هستند. زیر تمام نوشته‌ها و مطالب این سایت‌ها بلااستثنا، دکمه ارسال به شبکه‌های اجتماعی و از جمله «فیس‌بوک» هست. این نکته زمانی جالب می‌شود که اغلب این سایت‌ها برای تنظیمات بلاگ خود، از یکی دو سایت خارجی و از جمله سایت .addthis کمک گرفته‌اند که امکان اشتراک‌گذاری مطلب در دستِ‌کم ۳۰۰ شبکه اجتماعی خارجی را فراهم می‌کنند و هیچ شبکه اشتراک‌گذاری فایل و عکس و مطلب ایرانی در میان آن‌ها نیست.

 داستان زمانی شیرین‌تر می‌شود که بدانیم در ایران هستند بعضی سایت‌ها که چنین دکمه‌های اشتراکی را طراحی می‌کنند و بعضی از شبکه‌های ایرانی را هم مثل «کلوب» بدان اضافه‌نموده‌اند، اما اکثر قریب به‌اتفاق سایت‌های یادشده، از دکمه‌های اشتراک‌گذاری بیگانه در سایت خود استفاده نموده‌اند.

 اما قابل توجه‌ترین قسمت بحث آن‌َست که در تمام شبکه‌های اجتماعی که ایرانیان حضور فعال دارند، مطالب هیچ سایتی به اندازه «بازتاب» منعکس و منتشر نمی‌شود که اولا یکی در میان فیلتر است و ثانیا اصلا از هیچ نوع دکمه اشتراگ‌گذاری مطالب، استفاده نمی‌کند. اما مخاطبین پرشمار آن سایت، با علاقه لینک‌های آن‌را مستقیما کپی و در صفحات خود در شبکه‌های مجازی به اشتراک می‌گذارند.

 این داستان به معنی واقعی کلمه، حکایت از شلختگی مدعیان جبهه فرهنگی و بومی‌سازی ابزار و امکانات فضای مجازی و ... می‌دهد.
 حالا می‌توان پاسخ روشن‌تری برای سؤال ابتدای بحث که، درباره وضعیت ساکنان ایران در تعامل با سرعت تحولات دنیای مجازی مطرح شده‌بود، یافت.
 
دستور وزیر مخابرات ایران، به ریس کل بانک مرکزی، جدای از آن‌که مغایرت‌ها و ایرادات قانونی خاص دارد، حکم دزدیدن منار پیش از کندن چاه دارد و  نشان می‌دهد که تا چه اندازه دولت‌مردان ما با واقعیات بیگانه‌اند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۷:۲۱
علی مصلحی

دانستن حق مردم است

شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۳:۴۹ ب.ظ

امام‌جمعه محترم موقت کاشان، در خطبه‌های این هفته نمازجمعه، به «برخی مسؤلان» توصیه نموده‌است که: «اگر قصد مچ‌گیری و یا گفت‌وگوهایی تنش‌زا دارند باید آن را در میان خود حل و فصل کنند، نه آن‌که آن‌را در رسانه‌ها مطرح‌کرده و یا در بین مردم ابراز کنند.»
 وی درعین‌حال به گرانی‌ها اشاره و خاطرنشان نموده‌است که: «با وجود آن‌که این مسئله یک معضل جهانی است، اما گویا بعضی از مسئولان نیز در این میان غفلت کرده‌اند» و با تأکید بر این‌که نمی‌توانیم در مورد گرانی‌های کنونی فرافکنی کنیم بیان داشته: «به هیچ وجه این مسئله که قیمت‌ها باری به هر جهت بوده و بهای کالا‌ها در جاه‌های مختلف با هم متفاوت باشد پذیرفتنی نیست» (+)

ظاهرا این نکته اساسی در توصیه و فرمایشات ایشان مغفول مانده که، اگر مسؤلین به فکر کار فروبسته گرانی مردم باشند و دغدغه مردم داشته باشند، بهانه‌ و وقتی برای «مچ‌گیری» بر علیه یک‌دیگر و «گفت‌و‌گوهای تنش‌زدا» پیدا نمی‌کنند و از طرف دیگر اگر مردم حق دارند که گرانی را تحمل نکنند، مطمئنا این حق را هم دارند که بدانند این گرانی از کجا ناشی شده و به تعبیر آقای «احمدی‌نژاد» چرا مردم نتیجه گرانی یا ارزانی قیمت نفت را در سفره خود احساس نمی‌کنند؟

به‌راستی اگر مردم خبر داشته باشند که احیانا یک مسؤل، از موقعیت ویژه اجرایی یا سیاسی خود سوء‌استفاده نموده و مالی را که حق این مردم بوده به ناحق تصاحب نموده‌است، کار اشتباهی است؟
و اگر رسانه‌ای در این زمینه پرسش‌گری نموده و وظیفه اصلی خود، که آگاهی‌رسانی به مردم است را انجام دهد، اشتباهی مرتکب شده‌است؟
 
اگر چنین است پس فلسفه حضور رسانه‌ها به‌عنوان نمایندگان ناظر افکار عمومی بر عملکرد مسؤلین، و رکن چهارم دموکراسی در جامعه چیست؟

اگر قرار است مردم از رفتار برگزیدگان و موکلین خود بی‌خبر باشند و مسؤلین «مچ‌گیری‌ها» را بین خودشان و بدون مردم حل کنند، پس چرا قرآن بار‌ها و در جاهای مختلف مومنین را به «دانستن» توصیه نموده و پرسش استفهامی: آیا آنان‌که می‌دانند، با آنان که نمی‌دانند برابرند را مطرح می‌نماید؟

چرا پیغمبر گرامی اسلام، این‌همه به دانستن و آگاه‌شدن توصیه می‌نماید و سفارش می‌کند که پروسه دانستن باید به درازی عمر انسان و از گهواره تا گور باشد؟

بدون تردید، گاهی بعضی از مصلحت‌های ویژه و ظرافت‌های خاص امنیتی، ایجاب و اقتضا می‌نماید که بعضی از تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، در سطح مدیران ارشد نظام محرمانه بماند و بعضی افراد خاص از آن اطلاع داشته باشند.
 حتی بعضی از مواقع طبقه‌بندی‌های ویژه محرمانه برای بعض اسناد و اطلاعات وجود دارد، که افراد ویژه و شخصیت‌های حقوقی خاص اجازه دست‌رسی به آن را دارند. این ظرافت و حساسیت‌ها، برای همه ارکان اجرایی و سیاسی در تمام سطوح و برای شهروندان عادی کاملا پذیرفته شده‌است. این یک رویه معمول و پذیرفته‌شده و دارای جای‌گاه قانونی تعریف‌شده در تمام نظام‌های سیاسی دنیا است. در بعضی کشور‌ها شدید‌تر و بیشتر در بعضی کم‌تر.

اما این شرایط ویژه به هیچ عنوان نباید بهانه و دست‌آویزی باشد برای بعضی از مسؤلین و مدیران، که مصلحت و آبروی نظام را به پای آبروی خود نوشته، و با شعار حفظ آبروی نظام مانع رسیدگی به تخلف و سوء‌استفاده بعضی از مدیرانی شوند که احیانا از موقعیت قانونی خود سوءاستفاده نموده و به حقوق و سرمایه‌های شهروندان دست‌اندازی نموده‌اند و اکنون نتایج مخرب آن در گرانی‌های افسارگسیخته خودنمایی‌می‌کند.
 
بر اساس تجربه، کشور یا کشورهایی در زمینه مبارزه با فساد و رانت‌خواری و سوء‌استفاده از پست و مقام موفق‌ترند، که راز‌ ناگفته‌ای با شهروندان خود نداشته و یا اسرار مگویِ‌شان، کم‌ترین میزان ممکن باشد، و شهروندان از طریق رسانه‌ها، ناظرین دقیق و با وسواس بر عملکرد مسؤلینِ‌شان باشند.
 
در چنین نظامی، مجرمین در اسرع وقت و بدون کم‌ترین تعارف و مقاومتی به مقامات قضایی معرفی می‌شوند و ترتیبی هم اتخاذ می‌شود تا مردم از رسیدگی دقیق به اتهامات و تنبیه آن مقام در صورت اثبات جرم آگاه و قانع شوند.

 موضوع «مچ‌گیری» و «گفت‌وگوهایی تنش‌زا»ی مسؤلین، که به صراحت در اظهارات امام‌جمعه موقت کاشان آمده و ایشان توصیه نموده‌اند که به پشت پرده و دور از چشم مردم و رسانه‌ها منتقل شود، قبل از ‌آن‌که ربطی به سیاست‌های کلان نظام و آبروی کشور داشته باشد، خود حاوی بار توهین و افترا به مسؤلین کشور است که می‌تواند برای گوینده آن اظهارات با مسؤلیت قضایی هم‌راه باشد.

 اما از آن‌که بگذریم، مسلما مصلحت نظام و کشور، چیزی نیست که بر سر آن مسؤلین به «مچ‌گیری» و تهدید روی آورند، قاعدتا انسان‌ها بر سر منافع شخصی و عموما غیر‌مشروع خود به «مچ‌گیری» و «گفت‌و‌گوهای تنش‌زا» متوسل می‌شوند.
بدون شک هر چه تلاش شود، تا آبروی نظام به آبروی افراد پیوند زده، و از آبروی نظام برای افراد سپر بلا درست نمایند، نه‌تنها به نتیجه مثبت و نفع عمومی کشور منجر نخواهد شد، که عفونت فساد را به شکل عمیق‌ و شدیدتری، چونان خوره و سرطان به جان همه جامعه خواهد انداخت.

زخم‌ها را پیش از آن‌که به عفونت بنشینند، به مرحم آگاهی درمان کنیم.
منتشر شده در سایت بازتاب‌امروز


مرتبط:
دانستن حق مردم نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۴۹
علی مصلحی

مرغ همسایه غاز نیست، پشه است

شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۲:۰۵ ب.ظ

خبرگزاری «فارس» گزارش داده‌است که: امارات با بدهی خارجی ۱۴۷. ۶ میلیارددلاری به‌عنوان بده‌کار‌ترین کشور خاورمیانه‌ای در سال ۲۰۱۱ شناخته شده‌است.

خبرگزاری مهر هم گزارش داده است که: گروهی از نمایندگان پارلمان فیلیپین در اعتراض به رسوایی جنسی سفیر امارات در این کشور بر ضرورت اخراج وی تاکید کردند.

یک خبرگزاری غربی هم گزارش داده‌است که شیخ دوبی یا همون امارات اعلام‌کرده: از مهرماه سال جدید به هر دانش‌آموز در دوبی یک تبلت داده خواهدشد.

 و بالاخره یک روزنامه ایران هم گزارش‌ داده که: ایران نتوانست طرح تغذیه دانش‌آموزان با روزانه یک لیوان شیر را درست و حسابی اجرا کند.

نتیجه غیراخلاقی این‌که ایران اگر در دادن یک لیوان شیر به دانش‌آموزانش موفق نیست، نباشد! تا چشم امارات که می‌خواهد به دانش‌آموزانش یک تبلت بدهد، کور شود.

 نتیجه غیراخلاقی دیگر این‌که؛ اگر یک وابسطه سفارت ایران به استخر مختلط رفت که رفت، تا چشم امارات کور شود.

نتیجه اخلاقی این‌که: بده‌کار‌ترین کشور دنیا به بانک‌ها و صندوق‌های جهانی نیستیم که نیستیم، عوضش تا دلتون بخواد به مردم کشورمون بده‌کاریم و عرضه نداریم یک لیوان شیر فرزندانشون رو درست و حسابی بدیم.

 به قول دَدی: آره قربونش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۰۵
علی مصلحی

از بلوغ هسته‌ای تا بلوغ خبری

پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۱:۴۱ ب.ظ

اگرچه مسؤلیت اظهارت طرف گفت‌وگوی یک رسانه در مصاحبه مطبوعاتی، تا اندازه زیادی با بیان‌کننده آن اظهارات و مصاحبه‌شونده است، و اگر ادعایی در اظهارات مصاحبه‌شونده باشد، اثبات آن با خود اوست، اما این اصل به هیچ عنوان نافی مسؤلیت کامل یک رسانه در قبال پاسخ‌ها و حرف‌ها، و ادعاهایی که از طرف مصاحبه می‌شنود نیست، و بر این مبنا یک رسانه حق ندارد هر حرف و ادعایی که در یک مصاحبه رد و بدل می‌شود را بی‌کم و کاست منتشر کند، و یا در صورتی که اظهاراتی خلاف عقل صورت گرفته توضیحات خود را برای توجیه خوانندگان بدان اضافه نکند.

بر اساس هدف غایی رسانه‌ها که آگاهی‌بخشی شفاف به مخاطبین است، رسانه موظف است اگر با اظهارات فنی ویژه‌ای برخورد کرد که از کم و کیف آن آگاهی کامل ندارد، حتما آن‌ها را با یک منبع و کار‌شناس موثق در میان گذشته و پس از چک‌کردن و اطمینان از صحت آن ادعا‌ها و اظهارات بر اساس استانداردهای علمی و فنی، اقدام به انتشار آن‌ها نماید.

بدیهی است چنان‌چه پس از طی‌شدن چنین پروسه‌ای بازهم اشکالی وجود داشته باشد و واکنش‌ مخاطبین را برانگیزد، رسانه می‌تواند، برای توجیه خود به این اقدامات استناد کرده و از خود سلب مسؤلیت نماید.

وب‌سایت «کلمه» اخیرا مصاحبه‌ای با «محمد‌ نوری‌زاد» انجام داده‌است. در قسمتی از آن مصاحبه و در پاسخ به یکی از سؤالات خبرنگار سایت، «نوری‌زاد» ادعایی را مطرح‌نموده که به‌طور کامل مغایر با واقعیت بوده و از منظر علمی کاملا مردود است.
 
«نوری‌زاد» می‌گوید: «من شاید باور نکنید موافق حساسیت مجامع جهانی دربارهٔ جریان هسته‌ای خودمان هستم. چرا؟ چون ما به بلوغ هسته‌ای نرسیده‌ایم و ممکن است بعد‌ها کار دست خودمان و مردمان جهان بدهیم ... ما کجا به بلوغ هسته‌ای رسیده‌ایم آن‌جا که در ساک مسافران بی‌خبر مکهٔ خودمان اسلحه مخفی می‌کنیم و به عربستان می‌فرستیم؟ یا به محض شلیک آمریکایی‌ها و زدن هواپیمای مسافربری ما، داد و قال سرمی دهیم که‌ ای دنیا این آمریکایی‌های نامرد را ببینید که به هواپیمای مسافربری هم رحم نمی‌کنند؟! اما دم برنمی‌آوریم که در سایه‌ی معکوس‌‌ همان هواپیمای مسافربری جنگنده‌های خود را مخفی کرده بودیم تا از رادار ناو آمریکایی فرار کنند و به او ضربه بزنند. در قاموس بلوغ ما آیا یک زنگ خطری فعال نشد که ممکن است آن همه مسافر بی‌پناه به‌خاطر هوش زیاد ما جان‌ِشان را از دست بدهند؟»

بحث استتار هواپیماهای جنگی در سایه هواپیماهای مسافربری به‌شکلی که در سایه امواج هواپیمای مسافربری تبدیل به یک هواپیمای رادارگریز شود، بیش‌تر به یک جوک می‌ماند. براساس کدام تئوری هواپیمای مسافربری می‌تواند یک هواپیمای جنگی را پوشش دهد؟
 
این ادعا در یک نگاه ساده و ابتدایی هم، آن اندازه از شک و احتمال را دارا بوده که لازم باشد، به این سادگی از کنار آن رد نشده و در مورد صحت و سقم و گشودن گره‌های علمی و فنی آن، با اهل فن و خبره‌ای مشورت شود.

از طرفی آقای «نوری‌زاد» آدم همه‌فن‌حریفی نیست. اکثر این اطلاعات را از منابعی در درون حاکمیت دریافت می‌نماید. گمان نمی‌رود معیار و محک دقیقی وجود داشته‌باشد برای تشخیص آن‌که کدام‌یک از نیروهایی که با ایشان در تماس هستند ــ و اکثرا هم چنان‌که خودش اشاره می‌کند مخفیانه و هم‌راه با ترس می‌باشد ــ از طرف حاکمیت هستند و تظاهر به رفاقت می‌کنند، و کدام‌یک صادق هستند. هیچ بعید نیست، چنین ادعاهایی از طرف حاکمیت و با هدف ویژه بی‌آبروکردن آقای «نوری‌زاد» از یک طرف و از طرف دیگر تعمیم چنین خطایی به تمام ادعاهای درست سابق ایشان، طراحی، و در قالب «اسرار پشت پرده» در اختیار ایشان قرار گرفته باشد.

 در هر صورت سایت «کلمه» به‌عنوان منتشر‌کننده آن اطلاعات غلط علمی موجود در اظهارات و ادعاهای طرف مصاحبه‌اش، و کنترل‌نکردن آن اطلاعات قبل از سنجش علمی، مرتکب خطا و گاف رسانه‌ای شده‌است.

با این وجود هیچ انسانی با همه دقت و وسواس، بری از خطا و اشتباه نیست و به طریق اولی هیچ رسانه‌ای که توسط انسان مدیریت می‌شود هم نمی‌تواند به‌طور کامل دقیق و بدون اشتباه باشد. به همین دلیل سازوکارهای اصلاح و جبران اشتباه هم در همه‌جا و خصوصا رسانه‌ها طراحی و تعریف شده‌است.

 انتظار می‌رود وب‌سایت «کلمه» نسبت به اصلاح این خطای آشکار خود اقدام و اعتماد  صدمه‌دیده مخاطبین خود را به نحو مقتضی ترمیم نماید.
مرتبط:
دسته گلی دیگر از منافقین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۴۱
علی مصلحی

نقاشی کیهان و کوزه کروبی

سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۲:۵۷ ب.ظ

نقل است؛ سالیان پیش یک آکادمی نقاشی، برای امتحان داوطلبان خود، داخل آموش‌گاه، حوض آبی را با ظرافت‌های خاص و دقیق نقاشی نموده و به هر داوطلب در بدو ورود کوزه‌ای می‌داده‌اند تا برود و از حوض موصوف آب پر کند و بیاورد و قاعدتا داوطلبین با تصور آب، کوزه را داخل نقاشی زده و می‌شکسته‌اند.
 دست بر قضا، زمانی دواطلب چیره‌دستی به آموزش‌گاه مراجعه می‌کند و کوزه به دست به سمت حوض می‌رود، و با تاخیری غیرمنتظره با کوزه سالم بر می‌گردد. وقتی با تعجب از او درباره کوزه خالی می‌پرسند، توضیح می‌دهد که یک سگ مرده در حوض بود، آب پر نکردم. وقتی اساتید آکامی هم‌راه او به حوض مراجعه می‌کنند، با تعجب جنازه یک سگ مرده را در حوض مشاهده می‌کنند که با ظرافت و چیره‌دستی خاصی توسط داوطلب جدید نقاشی شده. حالا کوزه آکامی شکسته شده‌است و نقشه‌ آموزش‌گاه، نقش بر آب.

روزنامه «کیهان» و «رجانیوز» و«مشرق» و «شفاف» و دیگر رسانه‌های اقتدارگرای مشابه، هرچه نشستند و صبر کردند تا رسانه‌ها و فعالین جنبش سبز در دام نهفته آن‌ها در مورد سفر غیر‌منتظره شیخ شجاع به یک شهرستان و دیدار تحت‌الحفظ چندساعته ایشان، از چند اثر تاریخی و گردش‌گری شهرستان کاشان که احتمالا روز سه‌شنبه هفته گذشته ۱۳۹1/۰۱/۲۹ اتفاق‌افتاده، گرفتار شوند و خبر را در شبکه‌های مجازی منتشر کنند، و بعد آن‌ها از راه برسند و به استناد این انتشار، بر موج ایجادشده سوار شوند و مانور بدهند که: حصر و محدودیت‌های اعلام‌شده درباره رهبران جنبش‌سبز دروغ و کذب است و کار بیگانگان، و دلیل آن‌هم خبر سفر تفریحی؟ «مهدی کروبی» به کاشان که توسط فعالین جنبش سبز و رسانه‌های منسوب به آن‌ها منتشر شده‌است، خبری نشد.
 
 ظاهرا نزد فعالین جنبش‌سبز و خصوصا بخش رسانه‌ای آن، آن اندازه از بصیرت وجود دارد که در چنین دام‌ها نیفتند و نقاشی را طوری عوض کنند که کوزه «کیهان» بشکند و نقشه رسانه‌های اقتدار را نقش بر آب کند.‌
خودشان دست بکار شدند:
در حالی که از حدود یک‌ماه پیش خبر تصادف و بستری شدن «علی‌دایی» در شهر کاشان از لحظات اولیه خبر حتی تا همین حالا، ذهن تمام رسانه‌های خبری رسمی و غیررسمی را به‌خود مشغول داشت، و هریک به‌نوعی آن‌را منعکس نموده و پوشش دادند و حتی روزنامه «کیهان» به بازتاب وسیع آن خبر و حساسیت رسانه‌ها و مردم درباره آن معترض شد و واکنش منفی نشان داد، اما ظاهرا هیچ رسانه‌ای علاقه به انتشار خبر حضور غیرمنتظره شیخ «مهدی کروبی» در این شهر، که از منظر رسانه‌ای واجد بیش‌ترین ارزش خبری می‌توانست باشد، نشان نداد.

حالا این خبر، بعد از گذشت ۵ روز از زمان اتفاق احتمالی آن، از دی‌روز به یک‌باره مورد توجه رسانه‌های کشور قرارگرفته و توسط اکثر آن‌ها پوشش داده شده‌است.
 نکته جالب آن‌َست که منبع این خبر در همه رسانه‌ها روزنامه «کیهان» است که سابقه خبری‌اش نشان می‌دهد، با منابعی در ارتباط بوده، که گاهی به طور حیرت‌انگیزی دست به پیش‌بینی می‌زده و از قضا پیش‌بینی‌ها، با آن‌چه اعلام می‌شد اصلا مو نمی‌زد، اما چگونه است که این‌بار برخلاف همیشه نه‌تنها نتوانست زود‌تر پیش‌بینی کند که شیخ به کاشان خوهد رفت، بلکه تا نزدیک به یک هفته هم از آن بی‌خبر ماند؟
 
از دو حال خارج نیست؛ یا این خبر از اصل دروغ و بافته و تصور یک ذهن علیل و بیمار است که با تاخیر غیرموجه ۵ روزه منتشرشده، یا حقیقت دارد.
 در هر دو صورت بلافاصله اولین سؤالی که برای مخاطب مطرح می‌شود این‌َست که چرا این خبر که هم می‌تواند برای رسانه‌های عمومی و رسمی خبری و هم رسانه‌های منسوب به اصلاح‌طلبان، واجد ارزش‌های ویژه خبر باشد، و به همین دلیل باید با «سرعت» منتشر شود، با یک تاخیر غیرمعمول ۵ روزه و در حالی که ارزش‌های خبری خود را از دست داده و به اصطلاح بیات شده، منتشر می‌شود؟

آیا رسانه‌های منتشرکننده این خبر که سابقه فعالیت‌ رسانه‌ایشان نشان می‌دهد در همه نقاط ایران خبرنگار محسوس و غیر‌محسوس داشته و ریز‌ترین اخبار را در کم‌ترین زمان ممکن به رسانه متبوع خود گزارش می‌نموده‌اند، درمورد این خبر با کمبود خبرنگار در منطقه مواجه بوده‌اند؟

آیا همه خبرنگاران چنین رسانه‌هایی در یک زمان مشخص در مرخصی و استراحت به‌سر می‌برده‌اند که چنین خبر مهمی از چشم تیزبین همه آن‌ها مخفی مانده‌است؟

از طرفی، وب‌سایت ملی‌مذهبی ــ که روزنامه «کیهان» گزارش خود را به خبر آن سایت مستند نموده و دیگر رسانه‌های زنجیره‌ای که خبر خود را به نقل از «کیهان» طابق‌النعل‌بالنعل منتشر نموده‌اند ــ تا کنون از طرف «کیهان» به عنوان یک رسانه معتبر شناخته نمی‌شده‌است، اما چه اتفاقی افتاده است که اکنون یک خبر از بخش «شنیده‌ها»ی آن‌ سایت، به عنوان منبع معتبر از طرف کیهان مورد توجه قرار گرفته و خبرِ با اشاره احتمالی «شنیده شده‌است»، از طرف «کیهان» با رویکرد «قطعیت» پوشش داده و منتشر شده‌است؟ و آیا می توان یک سفر در معیت  دستِ‌کم ۳۰ مامور نیروی انتظامی و تحت‌الحفظ را، به «سفر تفریحی» تاویل و تعبیر کرد؟

حقیقت هرچه باشد اما این نوع انتشار خبر، آدمی را به یاد داستان زبان بسته‌ای می‌اندازد، که با تاخیر یک‌هفته‌ای به جوک‌های تعریف‌شده دیگر حیوانات جنگل می‌خندید و همیشه با تاخیر طنز نهفته در لطیف‌ها را می‌فهمید، اما طنز نهفته در این خبر آن‌قدر هست که مرغ پخته را به خنده می‌اندازد.
 نقاشی شیخ شجاع آن‌قدر ظرافت دارد که کوزه کیهان بشکند.
 این نوشته در سحام‌نیوز این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۲:۵۷
علی مصلحی

۹۱ هراس از نسنجیده‌گویی، لغو مصاحبه

پنجشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۱، ۱۲:۳۹ ب.ظ

سایت «الف» در مطلبی تحت‌عنوان «دلایل لغو مصاحبه زنده رئیس‌جمهور در تلویزیون» نوشته‌است: «مصاحبه زنده رئیس‌جمهور که قرار بود سه‌شنبه‌شب پس از خبر ساعت ۲۱ از شبکه یک سیما پخش شود لغو شد.»
اگرچه این سایت در خبر خود به شکلی شفاف، به دلیل خاصی اشاره نکرده است، اما از فحوای مطالب می‌توان به این نتیجه رسید که دلیل اصلی لغو مصاحبه ریس‌جمهور این احتمال بوده که «احمدی‌نژاد» در این مصاحبه بر خلاف تمام مصالح اقتصادی و اجتماعی مردم و کشور، دستور رسمی اجرای فاز دوم هدف‌مندی یارانه‌ها را صادر و به مردم اعلام کند و به دنبال آن نمایندگان و مردم و مسؤلین در مقابل عمل انجام‌شده قرارگرفته و به قول معروف دستِ‌ِشان در پوست گردو گذاشته شود.

سایت «الف» هیچ اشاره‌ای به این‌که این تصمیم با صلاح‌دید، یا دستور چه مرجعی اتخاذشده نکرده‌است. با این وصف، این پرسش پیش می‌آید که، آیا مرجعی که صلاح دیده‌است مصاحبه انجام نشده، یا به زمان دیگری موکول شود، بر چه اساس و مبنا به چنین نتیجه و مصلحتی رسیده؟ و آیا عملا چنین اختیاری داشته است یا خیر؟

تردیدی نیست که سیاست‌گذاری در برنامه‌های صداو سیما و مصاحبه و پخش یا عدم پخش آن بر عهده و حق مسؤلین آن سازمان و با رعایت سلسله مراتب، ریاست عالی آن است. اما پوشیده نیست که ریس‌جمهور شخص دوم مملکت است و با رای مستقیم مردم اتنتخاب‌شده، و سازوکارهای اجرای انتخاب ایشان ظاهرا چنان بوده‌است که، اگر میزان آگاهی وی نسبت به مصالح نظام و مردم، بیش از ریس‌ صدا و سیما نباشد، مسلما کم‌تر نیست، و بر اساس حقوقی که بر شخصیت حقوقی ریس‌جمهور مترتب است، آن سازمان موظف است امکانات گفت‌وگوی رو در روی ایشان با مردم را برای تسهیل اقدامات اجرایی دولت در رابطه با شهروندان و اطلاع‌رسانی به‌موقع به آن‌ها، فراهم کند.

اگر اجرای فاز دوم هدف‌مندی یارانه‌ها، بر خلاف مصالح نظام است و کار درستی نیست، ظاهرا سازوکارهای قانونی اجرانشدن و یا جلوگیری از اجرای احتمالی آن با لجبازی یک شخص یا مقام اجرایی در قانون پیش‌بینی شده و مسلما چیزی غیر از  لغو مصاحبه تلوزیونی آن شخص است.

بر اساس شواهد آشکار موجود و مورد تصریح اغلب دست‌اندرکاران اجرایی و قضایی و پارلمانی کشور در تمامی سطوح ـــ به عنوان مثال همین مورد لغو مصاحبه به دلیل هراس از اظهاراتی خاص و نسنجیده توسط آقای «احمدی‌نژاد» ـــ به نظر می‌رسد هراسی ناگفته و پنهانی از «احمدی‌نژاد» در اغلب مسؤلین و مقامات کشور وجود دارد، که پس از آن‌که سیاست مدارا با او کارد را به استخوان رسانده و دیگر جایی برای آن در رفتار‌ها و برنامه‌ها باقی‌نمانده، به جای مراجعه به سازوکار‌ها و اهرم‌های قانونی موجود برای مهار قانون‌گریزی و رفتارهای خودمحورانه مشکل‌ساز برای مردم و نظام و کشور، سرنا را از سر گشاد باد کردن، دستور کار تمام سازمان‌ها و نهاد‌ها و مسؤلین‌شده، و همگی به شتاب فراون به سمت پرتگاه می‌روند و «احمدی‌نژاد» هم با‌‌ همان شتاب کشور را از سمتی دیگر به طرف پرتگاه هدایت می‌کند.

در مطلب سایت «الف» هم‌چنین اشاره شده‌است که، در حالی که مردم و علما از تورم شدید در ماه‌های اخیر، گله‌مند بوده و خواستار توقف هدف‌مندی یارانه‌ها و بازگشت نرخ‌ها به قبل از اجرای این قانون می‌باشند، پای‌گاه اطلاع رسانی دولت با تهیه و انتشار گزارشی، از درخواست مردم از دولت براى افزایش یارانه‌ها خبر داده و به نفع آغاز فاز دوم هدف‌مندی یارانه‌ها فضا‌سازی نموده‌است.

در این میان مشخص نیست که آیا پای‌گاه اطلاع‌رسانی دولت در مورد درخواست مردم برای افزایش یارانه راست می‌گوید، یا سایت «الف» متعلق به یک نماینده مجلس و بعضی از رسانه‌های دیگر اصول‌گرا که گله‌مندی مردم و علما از هدف‌مندی یارانه‌ها و درخواست توقف آن را گزارش نموده‌اند؟

ظاهرا در این دعواها برای متولیان حلوا خیرات می‌کنند و به کام آن‌ها شیرین است. اما شوربختانه باید اعتراف نمود که همه تلخ‌کامی و زهر آن نصیب شهروندان بدبخت و مظلومی است که حقوق و سرمایه‌هایشان به تاراج  «جهالت» می رود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۳۹
علی مصلحی

دستگاه دیپلماسی و توقعات غیرمعقول ما

چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۱، ۰۴:۳۷ ق.ظ

رسانه‌های متعدد در ایران، روز چهارشنبه سی‌ام فروردین۹۱ به نقل از یک منبع غیر‌رسمی و مخالف دولت مرکزی عربستان، اعلام نمودند که ۸ ایرانی در عربستان اعدام شد‌ه‌اند.
 بلافاصله وزیر امورخارجه ایران ضمن تکذیب این خبر، اعلام کرد که با همتای عربستانی خود تلفنی گفت‌وگو نموده و طرف عربستانی قول داده است که در مورد اجرای حکم دست نگه داشته شود.

تا این‌جا یعنی اتهام و متهم و حکم وجود دارند، ولی دولت عربستان به درخواست دولت ایران و شاید برای اطمینان از عادلانه‌بودن مراحل دادگاه، «موقتا» اجرای حکم را تعطیل و به زمان دیگری موکول نموده است.

از طرف دیگر، موج مانور روی این خبر با تحریک احساسات ملی و پوشش آن با روی‌کرد منفی نسبت به اقدام عربستان و نقد و تخریب صریح دستگاه دیپلماسی و متهم‌نمودن آن به بی‌کفایتی و انفعال در برابر این اقدام، فضای مجازی و بعضی از رسانه‌های ایرانی را فراگرفت.

نکته جالب این قضیه آن بود که، در این موضع تهاجمی، فعالین لائیک یا دستِ‌کم سکولار فضای مجازی هم‌گام و هم‌راه با سایت «شیعه آنلاین» که منبع اصلی و اولیه انتشار خبر می‌باشد و به تعصب شدید در طرف‌داری از مذهب شیعه، شهرت دارد و با روی‌کردی خشن اخباری از این دست را پوشش می‌دهد، در این قضیه از در رفاقت درآمده و با هم حادثه اتفاق افتاده را محکوم نمودند.

در این‌که دستگاه دیپلماسی باید نسبت به وضعیت شهروندان ایرانی مهاجر یا مسافر در تمام نقاط دنیا حساس بوده و اتفاقات مربوط به آن‌ها را با وسواس پی‌گیری، و دقت نماید که خدای ناکرده فاکتور غربت و غریبه بودن، باعث پایمال شدن حقوق هم‌وطن ایرانی نشود، کم‌ترین تردیدی نیست. همین وضعیت را دیگر کشور‌ها نسبت به سرنوشت شهروندان مهاجر یا مقیم خود در کشور ایران دارند و باید هم داشته باشند. این یک عرف پذیرفته‌شده جهانی و بین‌المللی است.

اما این‌که توقع داشته باشیم هم‌وطنان ما در دیگر کشور‌ها نسبت به شهروندان عادی آن کشور از حقوق برجسته‌تر و بیش‌تری برخوردار باشند و خواستار مصونیت قضایی و حق کاپیتولاسیون برای آن‌ها باشیم و دستگاه دیپلماسی را مورد شماتت قرار دهیم که چرا پی‌گیر چنین حق و حقوقی برای آن‌ها نبوده، با ابتدایی‌ترین معیارهای انسانی و حقوق بشری و آزادگی، قرن‌ها فاصله داریم و به لحاظ فکری در عصر پارینه‌سنگی به سر می‌بریم.

 شهروندان ایرانی معصوم نیستند و احتمال این‌که این ۸ شهروند ایرانی در کشور عربستان مرتکب خطایی شده‌اند که به لحاظ قانون آن کشور مجازات اعدام دارد، نه‌تنها دور از ذهن نیست که بسیار هم قریب به ذهن می‌باشد.
 تنها حق داریم که نسبت به عادلانه‌بودن حکم صادره، و اطمینان از این‌که در سیر رسیدگی به پرونده قضایی، در حق آن‌ها اجحاف و بی‌عدالتی صورت نگرفته، حساس باشیم و توقع داشته باشیم و باید هم چنین کنیم.

 این با اعتراضات سخیف و آلوده به بی‌حرمتی به مقامات دولت عربستان و دستگاه دیپلماسی کشورمان، بر اساس خبری که منبع آن یکی دو رسانه عیر رسمی و مخالف نظام موجود عربستان هستند زمین تا آسمان توفیر دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۱ ، ۰۴:۳۷
علی مصلحی

از «شهر‌ هرت» تا دانشگاه آزاد

دوشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۱، ۱۲:۲۸ ب.ظ

یکی از به‌ترین اتفاقاتی که در دوره ریاست‌جمهوری «احمدی‌نژاد» و در دولت دهم افتاد، و البته پس از چالش‌ها و مشکلات فراوان و مخالفت‌های که قسمت عمده آن توسط عده‌ای بود که ناآگاهانه آب به آسیاب «شهرهرت» می‌ریختند، الحاق «دانشگاه آزاد اسلامی» به زیرمجموعه دولت و خارج شدن آن از تیول مجموعه‌ای خاص که خواهی نخواهی در حوزه جغرافیای «شهرهرت» تعریف می‌شدند.
 
مولفه‌ مشخص‌ و اصلی این مجموعه‌های خاص، آزادی کامل، بی‌قید و شرط و نامحدود و عدم پاسخ‌گویی به هیچ مرجع قانونی است.

اگر ادعای مخالفان دولتی‌شدن دانشگاه آزاد را مبنی بر این‌که دولت «احمدی‌نژاد» به هیچ مرجعی پاسخ‌گو نیست قبول کنیم، اتفاق عجیبی نیفتاده است، این دانشگاه از بدو تاسیس تا کنون با سازوکار مدیریتی قبلی آن، به هیچ مرجعی پاسخ‌گو نبوده، اکنون با سازوکار مدیریتی دیگری این اتفاق افتاده.

 اما قرار نیست که برای همیشه «دولت» معادل «احمدی‌نژاد» تعریف شود و با این فرض و بهانه از ایجاد حداقلی شرایط پاسخ‌گویی برای یک سازمان عریض و طویل که از پول این مردم اداره می‌شود، جلوگیری شود.
 
راه پاسخ‌گو نبودن دولت، جلوگیری از پیوستن نهادهای موازی و مزاحم به آن دولت، و ایجاد شرایط قانونی سالم‌سازی ساختار اجرایی و سیاسی و فرهنگی نیست. سازوکار دیگری دارد که باید در جای خود بدان پرداخت.

فرض کنید اگر قرار باشد همین اتفاق درباره یکی از موسسات مشابه ـ که مدیریت آن در اختیار و تیول «هاشمی»‌ها و «خاتمی» ها نیست ـ بیفتد، تمام رسانه‌ها و بوق‌های تبلیغاتی که با پیوستن «دانشگاه‌ آزاد» به دولت مخالف بودند، بلافاصله در مقام دفاع از آن برآمده و در وصف خوبی‌ها و چشم‌انداز‌های مثبت آن داد سخن می‌دهند و تمام راه‌کار‌ها و توجیهات قانونی آن‌را از دل قانون اساسی و شرع استخراج نموده و در اختیار دست‌اندرکاران طرح قرار می‌دهند. ضمنا هرگونه مخالفت با آن را مخالفت با خدا و پیغمبر و امام زمان تعریف نموده و برای این دلیل خود نیز انواع و اقسام روایات و احادیث را از متون دینی استخراج و ارائه می‌نمایند.

 حقیقت آن‌َست که در کشور ایران متاسفانه طی ۳۰ سال اخیر (به قبلش فعلا کاری ندارم) اغلب مسائل و دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و ... «موضوعیت» نداشته است، بلکه از زاویه ابزار برای رسیدن به هدف و یا نیل به یک موقعیت و مقام سیاسی به آن نگریسته شده و مورد طرح و استفاده قرار می‌گرفته است.
 با این وصف مسئله طرح‌شده پس از وصول هدف و کسب مقام و موقعیت سیاسی برای طراح، خاتمه یافته تلقی می‌شده‌است.

برای یک جامعه رو‌به‌جلو و یک نظام سیاسی و کشور موفق، اصل بر آن‌است که تا آن‌جا که ممکن است، ارگان‌ها و سازمان‌های موازی با دولت و بدون نظارت آن وجود نداشته باشد و تمام سازمان‌ها و ارگان‌ها و نهادهای موجود زیرنظر دولت و تحت مدیریت واحد دولت اداره شوند، و دولت نیز در مقابل عملکرد آن‌ها به پارلمان پاسخ‌گو باشد. مگر سازمان‌ها و ارگان‌های مردم‌نهادی که به دست مردم و بدون کم‌ترین کمک‌ و دخالت دولتی شکل‌گرفته و هیچ‌گونه قصد انتفاع شخصی و خصوصی از ایجاد آن غیر از کمک‌های بشردوستانه و عمومی در جریان نباشد. البته در مورد آن‌ها نیز برای جلوگیری از سوء‌استفاده‌های احتمالی نظارت‌های خاصی لازم است.

در خبر‌ها آمده بود که دانشگاه‌آزاد، از تاریخ خروج «مهدی هاشمی» از کشور به قصد نظارت بر شعبه‌های خارج از کشور این داشگاه، تا زمانی که مدیر جدید حقوق ایشان را قطع نموده، ماهیانه مبلغ ۱۴ میلیون تومان از این دانشگاه حقوق می‌گرفته است.
 ۱۴ میلیون تومان یعنی مبلغی که اگر من قادر به تهیه آن طی ۱۰ سال بودم الان دستِ‌کم مدرک دکتری در یک رشته داشگاهی داشتم و دانشگاه آزاد ماهیانه به کسی می‌داده است که بدون تردید سواد خواندن و نوشتن را نسیه دارد. یعنی خوب بلد نیست. البته از منظر مدرک تحصیلی ایشان هم چون مرحوم «کردان» دکتر تشریف دارند، اما به تعبیر شیرین خواجه رندان:
 «نه هرکه سر بتراشد قلندری داند.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۲۸
علی مصلحی

اسنادش موجود است

پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۱، ۰۶:۵۵ ب.ظ

پس از آن‌که آقای «احمدی‌نژاد» در مناظره تاریخی شب سیزدهم خرداد۸۸ به اخباری استناد کرد و اعلام نمود که «اسناد آن موجود است» و هیچ‌گاه نه‌تنها مردم عادی، که حتی کار‌شناسان و اهل فن هم اجازه پیدا نکردند که آن اسناد را مشاهده نمایند و دست بر قضا اسنادی دال بر کذب و دروغ‌بودن آن‌ها نیز مطرح و منتشرشد، ظاهرا این وضعیت استناد به اسنادی که کسی حق دیدن آن‌را ندارد، یک اپیدمی و روال طبیعی در بین دولت‌مردان ایران شده‌است.

در بین هوادارن فوتبال، کم‌تر کسی است که نداند «هوشنگ‌ نصیرزاده» یکی از به‌روز‌ترین کار‌شناسان مسائل داوری فوتبال در ایران است.
 «نصیرزاده» با دقت و وسواس خاصی مسائل پیرامونی این حوزه را پی‌گیری و رصد‌نموده و بر آن اشراف کامل دارد. بنابراین اگر در مورد موضوعی در این رابطه ادعایی مطرح کند، احتمال خطا و اشتباه در آن بسیار ضعیف می‌باشد.

این یک ادعای صرف نیست. بار‌ها و بار‌ها تجربه حضور او در برنامه‌های ورزشی و خصوصا برنامه پرطرف‌دار ۹۰ و نظرات صحیح و کار‌شناسانه او که با کم‌ترین ضریب خطا هم‌راه بوده، آن‌را ثابت نموده‌است.

پس از اتفاق غیرمنتظره و شاه‌کار «محمود‌ رفیعی» داور مسابقه پرسپولیس ـ داماش که بازی را در ثانیه‌های آخر به‌علت توهین تماشاگران و هوادارن پرسپولیس نیمه‌تمام گذاشت، مسلم بود که بحث این‌هفته برنامه ۹۰ بسیار داغ و شنیدنی خواهد بود. اما کسی باور نمی‌کرد این بدعت آشکار و خنده‌دار در کار داوری فوتبال، کار را به رویاوری «عسگری» نایب‌ریس کمیته داوران فدراسیون فوتبال و آقای «نصیرزاده» کشانده و دست‌پاچگی آقای «عسگری» در مقابل سؤالات ناگهانی و غیرمترقبه اما مستند به اطلاعات دقیق «نصیرزاده» کار را به پرت‌وپلاگویی و توهین به جای پاسخ منطقی آقای «عسگری» بکشاند.

در این‌که اطلاعات مورد استناد آقای «نصیرزاده» در مورد سوءاستفاده کمیته داوران از امکانات مدیریتی و مصادره تمام امکانات و ظرفیت‌ها به‌نفع خود و دوستان مطابق با واقعیت است، و او مستند به اسناد و اطلاعات دقیق ‌آن‌را مطرح نموده، کم‌ترین تردیدی هیچ‌کدام از مخاطبین و کار‌شناسان برنامه ندارند.

اما نکته جالب در این میان اسنادی است که آقای «عسگری» ادعا می‌کند در اختیاد دارد و می‌تواند به‌واسطه آن ثابت کند که حنای ادعاهای آقای «نصیرزاده» رنگی ندارد، اما کسی حق دیدن آن اسناد را ندارد و در پایان برنامه فقط به مجری برنامه نشان داده خواهد شد و ظاهرا دوربین‌های برنامه نمی‌توانند آن اسناد را به مردم نشان دهند.
 
از قدیم و ندیم گفته‌اند؛ آن‌که یک‌طرفه به قاضی برود راضی برمی‌گردد، در این میدان اما کسانی راضی‌اند که خود در جای‌گاه قاضی و قضاوت نشسته و قرار است پریشانی در کار قضاوت ورزش و فوتبال کشور را مدیریت کنند.
 یعنی «نمک قضاوت» است که در حال گندیدن است.
این نوشته در خودنویس این‌جا

مرتبط:
سردار شما دیگه چرا
 واکنش نصیرزاده به اظهارات نایب‌ریس کمیته داوران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۱ ، ۱۸:۵۵
علی مصلحی

رفراندم خشت اول عمارت جمهوری‌اسلامی

شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۱، ۰۵:۲۱ ب.ظ

«جمهوری اسلامی» قبل از انقلاب پی‌ریزی و بنیان گذاشته شد.
قبل از آن‌که شا‌ه برود و آیت‌الله «خمینی» به ایران بیاید، رایزنی‌های مقدماتی انجام و تصمیمات گرفته شده‌بود. بر روی این پِی حالا باید عمارتی و بنایی بنیان گذاشته و معماری می‌شد. خشت اول این عمارت و این بنیان را روز دوازدهم فروردین ۱۳۵۸ گذاشتند. ۳۲ سال پیش. و کج گذاشتند. کج! از آن خشت اولی که معمار کج‌نهاده، دیوار و عمارت تا ثریا هم که برود کج است و ناموزون.

 «محمدملکی» اولین ریس دانشگاه تهران بعد از انقلاب و از کنش‌گران ملی مذهبی، در نامه‌ی روشن‌گرانه‌ای، پرده از نحوه رای‌گیری و پر کردن صندوق‌ها در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ و رفراندومی که اعلام شد ۹۸ درصد به جمهوری اسلامی رای داده‌اند، برداشت و افشا کرد که تقلب قابل‌توجه و بزرگی در آن رفراندوم صورت‌گرفته و آمار اعلام‌شده و رای مردم به جمهوری اسلامی به میزان ۹۸ درصد یک دروغ و فریب بزرگ است.

جدای از این افشاگری، اصولا نحوه برگزاری رفراندوم هم به‌گونه‌ای ظاهرا بوده‌است که افرادی که می‌خواستند رایی غیر از «آری» برای «جمهوری اسلامی» به صندق بریزند و با آن مخالف بودند، باید شجاعت قابل‌توجهی می‌داشتند و یا در آن شرایطی که جو غالب با انقلاب و خواسته‌های علنی آن بود، ساز مخالف کوک‌کردن حکم بازی با جان و زندگی را داشت و کم‌تر کسی حاضر است به‌سادگی به این بازی تن دردهد.

با این‌همه، در یک شرایط کاملا منصفانه و عادلانه هم به‌آسانی قابل تصور بود که، نتیجه رفراندوم پیروزی قاطعانه «جمهوری‌اسلامی» می‌باشد و اصطلاحا «جمهوری اسلامی» رای می‌آورد.
 کم‌ترین نیازی به تقلب و رای ‌سازی و آمارسازی جعلی و ... هم نبود.
 اما نتیجه انتخابات و رفراندوم و درصد‌های اعلام‌شده چیزی غیر از آن می‌شد که اعلام‌شد و در به‌ترین حالت با ۹۰ درصد رای «آری» و ۱۰درصد رای منفی قابل تصور بود.

 هیچ اتفاق بدی هم نمی‌افتاد. خواست طراحان «جمهوری اسلامی» و انقلابیون محقق‌ شده‌بود و همه‌چیز هم با خوبی و خوشی و آرامش ادامه پیدا می‌کرد.

 اما این‌گونه نشد و تقلب و آمارسازی و افتخار به آمارهایی که در خوشبینانه‌ترین حالت هم نمی‌توان به تحقق آن باور داشت، از اولین لحظه‌ها و ساعات و از اولین خشت نظام در دستور کار قرارگرفت تا در کم‌تر از سه دهه از عمر انقلاب، نتایج تاسف‌بار و شرم‌‌سارانه آن، به عریان‌ترین و زشت‌ترین شکل خود را نشان دهد.

اصلاح امور ویران و خراب جامعه و تَرَک عمیقی که در اعتماد مردم و شهروندان نسبت به نظام ایجاد شده، تنها و تنها با بازگشت به گذشته و ترمیم خرابی‌ها و اشتباهات ابتدایی و اصلاح خشت اول ممکن خواهد شد.
 هرگونه تلاش برای اصلاح امور از میانه‌ راه و مغفول گذاشتن گذشته، عملا رهی به دهی نخواهد برد.
 
مرتبط:
توضیحات صادق طباطبایی در مورد نحوه رای‌دادن در رفراندوم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۱ ، ۱۷:۲۱
علی مصلحی