«روحانی» مردود در آزمون اول
شهروز مفتاحی/جرس
جوانان معصومی که در شب سخنرانی آقای «روحانی» در جماران بازداشت شده و اکنون مهمان سلولهای انفرادی سپاه هستند، حرفی و شعاری بیش از آنچه آقای «روحانی» اینروزها با شدت و حرارت از آن سخن میگوید بر زبان نراندهاند. نه به کسی توهینی کرده و نه به رفتار رادیکالی دست زدهاند. تنها از «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» نام بردهاند، که ۴ سال زودتر از آقای «روحانی» خطر وجود «احمدینژاد» و نتایج مدیریت او را شجاعانه فریاد زدند و از آن زمان تاکنون تاوان آن شجاعت را میپردازند.
این جوانان وقتی مشاهده نمودند که آقای «روحانی» اکنون همان حرفهای آقای «موسوی» و «کروبی» را البته با ۴ سال تاخیر و در کمال آزادی میزند، خواستار آزادی آنها از حصر شدند. نه کمتر از این نه بیشتر. اما چه شد که این شعارها و درخواستها از طرف آقای «روحانی» و بیانیهنویسان ستاد وی شایسته آن تعابیر نامهربانه شد و گویندگان و مجریان آن شایسته زندان و انفردای در سایه سکوت آقای روحانی؟
آقای «روحانی» طی ۴ سال گذشته همواره ترجیح داده است که سیاست سکوت پیشه کند. هم در برابر کودتای انتخاباتی ۸۸ و اعتراضات و وقایع بعد از آن، و هم در برابر موضعگیریها و واکنش حاکمیت به اعتراضها. سکوت قسم دوم باعث شد تا اصولگرایان افراطی وی را در دسته «ساکتین فتنه» طبقهبندی نمایند.
از طرف دیگر طی ۴ سال گذشته، ایشان کوچکترین و کمترین اعتراض رسمی و شفاف نسبت به عملکرد دولت «احمدینژاد» نداشته و ترجیح داده در قبال آن سکوت پیشه کند تا «مصلحت» عالی نظام مجوز اعتراض به آن سیاستهار ا صادر کند. اینکه امروز ایشان کل سیاستها ۴ و ۸ سال گذشته را زیر سؤال برده و بداخلاقیها را بر میشمرد و با شجاعت از آن سخن میگوید، به دلیل شحاعت او نیست، مجوز چنین «شجاعتی» صادر شده و اگر دیروز اشاره به آن ضعفها و سوءمدیریتها و خسارتها، مجازات حبس و حصر داشت، امروز شایسته پاداش است و این پاداش البته به کسانی تعلق میگیرد که بر آب و آبروی رفته مرثیه میخوانند و الا آنانکه ۴ سال پیش هشدار میدانند که جلو خسارتها و آبروریزیها و سوءمدیریتها را بگیرید، پاداششان حبس و حصر است و کسانی هم که از آنها حمایت کنند باید سرنوشتی مشابه داشته باشند.
پرسش مهمی که در قبال کوتاهی آقای «روحانی» و تیم همراه او نسبت به سرنوشت بازداشتشدگان حادثه جماران مطرح میشود، ابتدا این است که اگر بازداشت شدگان، در بوجود آمدن آنچه که او «رفتار خودسرانه و مغایر با اعتدال» میداند تقصیر نداشتهاند، چرا بازداشت شدهاند و چرا تا کنون وی نسبت به آزادی آنها اقدامی صورت ندادهاست؟ و اگر به زعم ایشان تقصیری صورت پذیرفته و مقصر آن تقصیر مسول ستاد جوانان آقای «روحانی» بوده؛ چگونه ایشان و تیم مشاوران، مسؤلیت ستاد جوانان خود را به کسی واگذار نمودهاند که قابلیت دارد چنین تقصیری را مدیریت کند؟
فارغ از این پرسش که پاسخ صریح و شفاف آقای «روحانی» را میطلبد، اصولا اتفاقات صورت پذیرفته در حسینه جماران و در سخترانی وی، نهتنها رفتار «رفتار خودسرانه و مغایر با اعتدال»ی نبود، که عین صداقت و شجاعت و اعتراض شجاعانه به قسمتی از سیاستهایی است که «احمدینژاد» در صدور و اجرای آن نقش اول را داشته است.
آقای روحانی چگونه امروز حق دارد که تمام عملکرد آقای «احمدینژاد» را، حالا که آب از سر گذشته و آبروها ریخته، زیر سؤال ببرد، اما آقایان «کروبی» و «موسوی» ۴ سال پیش حق نداشتند اخطار نمایند و چشمانداز معرفی کنند که اگر در بر همین پاشنه بچرخد، آن میشود که امروز شدهاست؟
اگر به زعم ایشان میر حسین و شیخ شجاع هم چنین حقی داشتند، پس جوانان هوادار او هم حق داشته و دارند که در حاشیه سخنرانی او به وضعیت حبس و حصر آنها اعتراض نمایند و اگر مورد تعرض قرار گرفتند آقای «روحانی» باید مانع از تعرض به آنها بشود که متاسفانه نشده و تا کنون نیز شواهدی از پیگیری حقوق آنها توسط ایشان مشاهده نشدهاست.
با این تفاسیر، سادهترین توقع عمومی و بدیهیترین حقوق بازداشتشدگان حادثه جماران این است که آقای «روحانی» برای اثبات حسننیت و نشان دادن ارزش و احترام حقوق منتخبین خود، قبل از هر اقدامی نسبت به رفع حبس و آزادی آنها اقدام نموده و آزادی آنها را فوریترین و مهمترین اقدام خود قلمداد و با اینکار اثبات کند که در پیگیری و احقاق حقوق شهروندان از هیچ کوششی دریغ نمیکند. در غیر اینصورت شهروندان به مصداق مثل معروف «سالی که نکوست از بهارش پیداست» میزان شجاعت و پایبندی به حقوق مردم نزد آقای «روحانی» را از همین آزمون دریافته و در تصمیم دشوار خود برای حضور در نمایش انتخاباتی حاکمیت تجدیدنظر اساسی خواهند نمود.
منشرشده در جرس اینجا