«روحانی» مردود در آزمون اول
چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۱۴ ق.ظ
شهروز مفتاحی/جرس
دکتر «حسن روحانی» در اولین و اصلیترین آزمون وفاداری به حقوق مردم
عموما، و منتخبین و هوادارن خود خصوصا، تا کنون مردود شدهاست. این در
شرایطی است که وی ــ به فرض آنکه از جمیع حهات توانایی موفقیت دز آزمون
۲۴ خرداد را داشته باشد ــ اما هنوز به رای مردم و هوادارن خود نیازمند است
و هنوز از گردنه سخت انتخاب عبور نکردهاست. با این توصیف، آدمی که در
زمان احتیاج نمیتواند، یا نمیخواهد به حقوق همراهان نزدیک خود توجه کند،
چه تضمینی وجود دارد که بعد از گرفتن رای مردم و عبور از گردنه احتیاج، به
همین سادگی از کنار حقوق شهروندان معمولی عبور نکرده و حقوق منتخبین خود را
قربانی مصلحتی نکند که نشان دادهاست بدان بیشتر از حقوق مردم وفادار است؟
جوانان معصومی که در شب سخنرانی آقای «روحانی» در جماران بازداشت شده و اکنون مهمان سلولهای انفرادی سپاه هستند، حرفی و شعاری بیش از آنچه آقای «روحانی» اینروزها با شدت و حرارت از آن سخن میگوید بر زبان نراندهاند. نه به کسی توهینی کرده و نه به رفتار رادیکالی دست زدهاند. تنها از «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» نام بردهاند، که ۴ سال زودتر از آقای «روحانی» خطر وجود «احمدینژاد» و نتایج مدیریت او را شجاعانه فریاد زدند و از آن زمان تاکنون تاوان آن شجاعت را میپردازند.
این جوانان وقتی مشاهده نمودند که آقای «روحانی» اکنون همان حرفهای آقای «موسوی» و «کروبی» را البته با ۴ سال تاخیر و در کمال آزادی میزند، خواستار آزادی آنها از حصر شدند. نه کمتر از این نه بیشتر. اما چه شد که این شعارها و درخواستها از طرف آقای «روحانی» و بیانیهنویسان ستاد وی شایسته آن تعابیر نامهربانه شد و گویندگان و مجریان آن شایسته زندان و انفردای در سایه سکوت آقای روحانی؟
آقای «روحانی» طی ۴ سال گذشته همواره ترجیح داده است که سیاست سکوت پیشه کند. هم در برابر کودتای انتخاباتی ۸۸ و اعتراضات و وقایع بعد از آن، و هم در برابر موضعگیریها و واکنش حاکمیت به اعتراضها. سکوت قسم دوم باعث شد تا اصولگرایان افراطی وی را در دسته «ساکتین فتنه» طبقهبندی نمایند.
از طرف دیگر طی ۴ سال گذشته، ایشان کوچکترین و کمترین اعتراض رسمی و شفاف نسبت به عملکرد دولت «احمدینژاد» نداشته و ترجیح داده در قبال آن سکوت پیشه کند تا «مصلحت» عالی نظام مجوز اعتراض به آن سیاستهار ا صادر کند. اینکه امروز ایشان کل سیاستها ۴ و ۸ سال گذشته را زیر سؤال برده و بداخلاقیها را بر میشمرد و با شجاعت از آن سخن میگوید، به دلیل شحاعت او نیست، مجوز چنین «شجاعتی» صادر شده و اگر دیروز اشاره به آن ضعفها و سوءمدیریتها و خسارتها، مجازات حبس و حصر داشت، امروز شایسته پاداش است و این پاداش البته به کسانی تعلق میگیرد که بر آب و آبروی رفته مرثیه میخوانند و الا آنانکه ۴ سال پیش هشدار میدانند که جلو خسارتها و آبروریزیها و سوءمدیریتها را بگیرید، پاداششان حبس و حصر است و کسانی هم که از آنها حمایت کنند باید سرنوشتی مشابه داشته باشند.
پرسش مهمی که در قبال کوتاهی آقای «روحانی» و تیم همراه او نسبت به سرنوشت بازداشتشدگان حادثه جماران مطرح میشود، ابتدا این است که اگر بازداشت شدگان، در بوجود آمدن آنچه که او «رفتار خودسرانه و مغایر با اعتدال» میداند تقصیر نداشتهاند، چرا بازداشت شدهاند و چرا تا کنون وی نسبت به آزادی آنها اقدامی صورت ندادهاست؟ و اگر به زعم ایشان تقصیری صورت پذیرفته و مقصر آن تقصیر مسول ستاد جوانان آقای «روحانی» بوده؛ چگونه ایشان و تیم مشاوران، مسؤلیت ستاد جوانان خود را به کسی واگذار نمودهاند که قابلیت دارد چنین تقصیری را مدیریت کند؟
فارغ از این پرسش که پاسخ صریح و شفاف آقای «روحانی» را میطلبد، اصولا اتفاقات صورت پذیرفته در حسینه جماران و در سخترانی وی، نهتنها رفتار «رفتار خودسرانه و مغایر با اعتدال»ی نبود، که عین صداقت و شجاعت و اعتراض شجاعانه به قسمتی از سیاستهایی است که «احمدینژاد» در صدور و اجرای آن نقش اول را داشته است.
آقای روحانی چگونه امروز حق دارد که تمام عملکرد آقای «احمدینژاد» را، حالا که آب از سر گذشته و آبروها ریخته، زیر سؤال ببرد، اما آقایان «کروبی» و «موسوی» ۴ سال پیش حق نداشتند اخطار نمایند و چشمانداز معرفی کنند که اگر در بر همین پاشنه بچرخد، آن میشود که امروز شدهاست؟
اگر به زعم ایشان میر حسین و شیخ شجاع هم چنین حقی داشتند، پس جوانان هوادار او هم حق داشته و دارند که در حاشیه سخنرانی او به وضعیت حبس و حصر آنها اعتراض نمایند و اگر مورد تعرض قرار گرفتند آقای «روحانی» باید مانع از تعرض به آنها بشود که متاسفانه نشده و تا کنون نیز شواهدی از پیگیری حقوق آنها توسط ایشان مشاهده نشدهاست.
با این تفاسیر، سادهترین توقع عمومی و بدیهیترین حقوق بازداشتشدگان حادثه جماران این است که آقای «روحانی» برای اثبات حسننیت و نشان دادن ارزش و احترام حقوق منتخبین خود، قبل از هر اقدامی نسبت به رفع حبس و آزادی آنها اقدام نموده و آزادی آنها را فوریترین و مهمترین اقدام خود قلمداد و با اینکار اثبات کند که در پیگیری و احقاق حقوق شهروندان از هیچ کوششی دریغ نمیکند. در غیر اینصورت شهروندان به مصداق مثل معروف «سالی که نکوست از بهارش پیداست» میزان شجاعت و پایبندی به حقوق مردم نزد آقای «روحانی» را از همین آزمون دریافته و در تصمیم دشوار خود برای حضور در نمایش انتخاباتی حاکمیت تجدیدنظر اساسی خواهند نمود.
منشرشده در جرس اینجا
۹۲/۰۳/۱۵