آگاهی را پاس بداریم
ادعای کمک یکمیلیارد دلاری «احمد جنتی» بههمان اندازه کودکانه و مضحک بود که ادعای یک سایت اصولگرا مبنی بر فقر مالی و اجبار به مسافرکشی مهندس «میرحسین موسوی»، و ادعاهای «اسفندیار رحیممشایی» درباره فرهنگ ایرانی بههمان اندازه دروغ و عاری از واقعیت است، که حمله شدید آقای «مصباح یزدی» به آن ادعاها.
و در همین راستا ادعای «اصولگرایی» بههمان اندازه دروغ و فریب و کلاهبرداری است که طرفداری از ولایتفقیه و شعار توخالی «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند.»
هیچ بر هیچ و پوچ بر پوچ به نام دین و ولایت و اصولگرایی و آخرت و سعادت، سی سال است که بر گرده مردم مظلوم و ورشکسته ــ البته به تقصیر ــ سوارند و سواری میگیرند بیتوجه به آنچه که احتمال دارد جان و توان این انسانی که برگردهاش نشستهای و بیمحابا میتازانی تمام شود و البته صبر و طاقتش. که امروز بهسر آمدهاست و این بهسرآمدن از همهجا و همهجهت حاجت به بیان ندارد که عیان است.
اما همچنانکه نوشتم ملت ورشکسته و هم البته به تقصیر و البته که این تقصیر هنوز هم در تشخیص علت ورشکستگی و تقصیر ادامه دارد، اما شکرخدا هر روز بیشتر از دیروز و فردا بیشتر و بهتر از امروز رنگ میبازد و مردم کمکم خادم و خائن را از هم بازمیشناسند و خواهند شناخت.
«میرحسین موسوی» البته که آدم میلیاردر و اشرافیگرایی نیست. اما آن اندازه هم محتاج نیست که یک دستگاه پراید که ظرفیت چهار مسافر دارد را راهاندازد و محافظانش را در آن جایداده و در مسیری برای سوارکردن یک مسافر و گرفتن کرایه از او برای تامین مخارج زندگیَش آمدوشد نماید.
مردمی که این خبر را خواندند، بلافاصله پرسیدند: این سایت مال دوستان «موسوی» است یا دشمنانَش؟ و وقتی متوجه شدند به دوستان «موسوی» ربطی ندارد، تازه متوجه میشوند که به چه آدم حقیری رای دادهاند.
مردم همچنین وقتی سخنان «جنتی» درباره کمک غرب به سران فتنه را شنیدند، البته که باور نکردند و در دل گفتند؛ که این آقا یا خانم طرفدار «موسوی» چه دروغهایی میگوید؟ ولی وقتی به خانه رسیدند و از تلوزیون ملی ایران این خبر را شنیدند حالا متوجه میشوند که به سفارش چه کسی به او رای دادهاند؟
نخبهگان که به آقای «احمدینژاد» رای ندادهاند، اما کم نیستند آدمهایی که خرج سنگین شهریه دانشگاه آزاد پسر و تامین جهیزیه برای دختر و اجاره خانه و مایحتاج روزانه فرصتی برای کسب اطلاعات از منابع غیررسمی برایشان نمیگذارد، ولی آنقدر هم بیسواد و بیعلاقه به فرهنگ و ملیت و سرنوشت خود نیستند و حالا وقتی میشنوند که «اشفندیار رحیم مشایی» گفته است که «فرهنگ ایرانی» اتفاقات فرهنگسوز دوران چهارسال تصدی ایشان بر میراث فرهنگی را به یاد میآورند و متوجه میشوند که با پشتوانه چه دروغگوی بزرگی به «احمدینژاد» رای دادهاند.
مراجع و روحانیون سرشناس، رویخوشی به دولت نشان نمیدهند . این بسیار روشن و مشخص است. الا آقای «مصباح یزدی» و حالا وقتی «مصباح یزدی» فرمایشات «مشایی» را محکوم میکند مردم البته که گیج میشوند که: ایشان اگر با آن فرمایشات مخالف است، پس چرا بر خلاف تمام مراجع با آقای «احمدینزاد» رفتار میکند؟
حالا «آگاهی» متولد شدهاست.
و «دروغ» نفسهای آخر را میکشد.
یادمان نرود ریسجمهورمان گفته بود: «" آگاهی" چشم اسفندیار حاکمیت دروغ است.»
آگاهی را پاس بداریم.