دوستان دیروز
آقای «احمدینژاد» دیروز در یک سخنرانی در جمع اساتید بسیجی در شهرستان مشهد، در پاسخ به آنان که سعی دارند با مستمسک قراردادن انتصاب آقای «اسفندیار رحیممشایی» به سمت معاون اولی رییسجمهور و تاخیر در پذیرش و اجرای حکم حکومتی آقای خامنهای برای کانلمیکن نمودن آن انتصاب، چنین القاء نمایند که بین دولت و رهبری اختلاف وجود دارد، گفت:
«در روزهای اخیر عدهای با خیال خام خود به تکاپو افتادند تا رابطه دولت و رهبر عزیز انقلاب را خدشهدار جلوه دهند و با جار و جنجال، جدایی و فاصله بین دولت و رهبری را القاء کنند، در حالی که آنان نمیدانند که نوع رابطه ما با مقام معظم رهبری فراتر از قالبهای سیاسی و اداری است و از جنس محبت، اعتقادی و پدر پسری است.»
وی تصریح کرد: «وارد شدن بدخواهان در چنین عرصهای و القاء چنین شبهاتی حرکتی بینتیجه است و آنها قطعا چنین آرزویی را به گور خواهند برد و این راه به روی شیاطین بسته است.»
شکی نیست که مخاطب چنین سخنانی، معترضان به نتایج اعلامشده انتخابات ریاستجمهوری دهم و افراد و گروههای اصلاحطلب نیستند. چه اینکه نامزدهای معترض به نتایج اعلامشده در بیانیههای رسمی ضمن عدم پذیرش نتایج اعلام شده، اعلام نمودهاند که: دولت برآمده از چنین تقلباتی را هم به رسمیت نمیشناسند و طبعا اعتراض به تصمیمات چنین دولتی برای آنان محلی از اعراب ندارد.
گو اینکه همزمان با این انتصاب و تصمیم، اصلاحطلبان با رصد شرایط حاضر این طرف و آنطرف و یکصدا در رسانههای محدود اما پر مخاطب خود در سایتهای اینترنتی اعلام نمودند این تصمیم و انتصاب صرفا یک ترفند طراحیشده برای انحراف اذهان جامعه از اتفاقات تلخی است که در سراسر کشور در سطح وسیعی در حال افتادن بود. (تقلب وسیع در امر انتخابات، اعتراضات پراکنده و شدید به این تقلب، دستگیری و بازداشت گسترده معترضین و انتقال به اماکن و بازداشتگاههای نامعلوم و خلاصه ضرب و شتم وکشتار بیسابقه مردم بیدفاع در خیابانهای کشور) و اصلاحطلبان هوشیارتر از آن بودند که در چنین دامهایی گرفتار شوند. و نهایتا این دام طراحان را گرفتار کرد.
براین اساس و بر پایه شواهد متعدد موجود مخاطب این سخنرانی و سخنان آقای رییسجمهور مشخصا آقایان «محسنیاژهای» «صفار هرندی» «جنتی» «حدادیان» انصار حزبالله و اغلب گروههای سیاسی و افرادی که تحتعنوان «اصولگرایی» تعریف میشوند، میباشند.
یعنی اکثر همراهان، همکاران و همه آنهایی که در انتخابات نهم و دهم از آقای «احمدینژاد» حمایت نموده و دوستان دیروز بودند امروز «نفهم» «اهل جار و جنجال» «بدخواه» و ... هستند و به آنها اعلام میشود که آرزوی جدایی بین دولت و رهبر را به گور خواهند برد.
اما در کنار این اهانتها آنچه مهم و جالبتوجه است، لحن کلام و نوع گفتار آقای «احمدینژاد» است که مثل همیشه گزنده و همراه با تمسخر و تحقیر است. همان ادبیات و گفتاری که اکثر عقلا و سیاستمداران با کفایت بارها به رییس دولت نهم درباره بکارگیری آن به وی اعتراض نمودند و گفتند که این نوع گفتار شایسته شخصیت اول دیپلماتیک و سیاسی کشور نیست ولی آقای «احمدینژاد» نهتنها به این اعتراضات توجهی نداشت که آن را از افتخارات خود هم میدانست و میداند.
اما این بار این ادبیات درباره کسانی بکار گرفته میشود که همیشه مشوق وی بوده و در کنار او از این الفاظ و بیان اظهار رضایت و لذت مینمودند و حالا خود موضوع آن ادبیات واقع شدهاند.