نمیدونم چطو شد که ایطو شد!
سلطان صاحبقران «محمودخان احمدینژاد» یا همان «سبورچیان» خودمان، «انارالله برهانه»، که نهتنها در تمام بلاد «فارس»، بلکه در تمام ارض و سما هیچ جنبندهای بیاذن و اجازت او بنجنبد، قریب به دو یا سه هفته پیش، وزیر مربوط به دول بیگانه یعنی «منوچهرخان متکی» را امر و اشارت فرمودند که فیالفور سردمداران دو کشور را به پای تخت ایشان احضار نماید.
«منوچهرخان» چنین کرد و به دنبال آن سردمداران دول اجنبی از آنسوترین نقطه دنیا یعنی «برزیل» و از اینسوترین نقطه دنیا یعنی «ترکیه»، «همت مضاعف» نمودند و آمدند در یایتخت سلطانی سلطان صاحبقران «محمودخان احمدینژاد» یعنی همان «سبورچیان» خودمان «انارالله برهانه». هم به جهت ادای فریضه دستوپابوسی ملوکانه، هم به جهت اینکه بعد از سلام و چاقسلامتی بنشینند بهاشاره مبارک حضرت اجل، صورتمجلسی بنویسانند که مقدار ناقابلی «اورانیومجات» غنینشده از پای تخت سلطانی یعنی ایران به ارض اقدس یعنی همان بلده صغیره «ترکیه» به همان ترتیب که در سال ماضی ۱۸ میلیارد دلار ترانزیت شده، ترانزیت کنند، و در مقابل مقداری ناچیز اما غنیشده از همان جنس به ایران واترانزیتند بلکه و شاید این مخدره موزیه بانو «کلینتون» که تنها موجودی است در بین ارضیان و سمائیان که بلا امر (روم به دیوار روم به دیوار) سلطان صاحبقران جناب اجل «محمودخان احمدینژاد» همان ... «انارالله برهانه» هر از گاهی میجنبد، هم خودش و هم لبش و البته که این جنبش در آنسوی ینگه دنیا به خودیخود تاثیر و تاثری به حال ما ندارد اما وقتی جنبش آن سر دنیایی آن مخدره «بانو کلینتون» در این سر دنیا یعنی بلده راقیه مترقیه طهران «جنبشی سبز» بر پا میکند، اسباب دردسر سلطان صاحبقران حضرت اجل «محمودخان احمدینژاد» همان «سبورچیان» سابق و لاحق، میشود.
مصیبت عظمی در این پروسه مکروهه آنکه، این دردسر و تاثیر و تاثر به بیت معظمی وصل است و این جنبش در آن بیت لرزشی به درجات بالا در مقیاس «ریشتر» ایجاد مینماید. این شد که امر فرمودند ارجوزه توافق طهران نوشته شود و بعد هم جارچیان بزرگ ولایت ازجمله «فارس نیوز» را امر کردند که در کوی و برزن دهکده جهانی پس از جارزدن مفاد توافق و دعا و ثنا، از قول «منوچهر متکی» اعلام نمایند که: آمریکا و شورای امنیت و غرب و شرق و چرق و زرق و برق و آب و گاز و تلفن و خلاصه هیچچیز و هیچکس دیگری هیچ شانسی برای صدور قطعنامه ندارند .به عبارت خودمانی: نمیتوانند بر علیه ایران یعنی همان پای تخت سلطانی سلطان صاحبقران «محم....... » از خودشان قطعنامه (به غلظت «ع») دربکنند، ولی به قول اون کاکوی شیرازی: «نمی دونم چطو شد که ایطو شد» و همه به اتفاق اجماع کردند و از خودشان چهارمین را دربکردند. آره قربونش! اومدن دیدن جای خربزه قطعنامه است.
در اینباره بازهم با هم دیالوگ خواهیم نمود. تا آنروز خدا یارتان دست حق به همراهِتان.
پایان نوشتمان. ذیلا تصویر اعلامیه فارسنیوز جهت استبصار درج میشود: