خودافشاگری آقای مربی
همه چیز باید با هم جور باشد و به قولی به هم بیاید.
حدود یکسال پیش آقای «علی دایی» که انصافا بازیکن فوتبال خوبی است و اینرا نه من، که کاتالوگهای بینالمللی رسمی مربوط به این رشته ورزشی تایید مینمایند، برخلاف قانون و قاعده نیمبند فدراسیون فوتبال ایران به عنوان مربی تیم ملی فوتبال انتخاب شد.
این انتخاب اعتراض شدید مجامع ورزشی و رسانهای را بهدنبال داشت. آقای «دایی» اما بیتوجه به این اعتراضات و سرمست از پستی که انصافا لیاقتش را نداشته و ندارد، کار خود را پیگرفت و نتایج این بیتوجهی و کارنادانی و کارناشناسی، بهعلاوه سرایت نتایج آشفتگی مدیریت در سطح کلان حکومتی به ورزش و از جمله فوتبال، نتایج ضعیف و نهایتا حذف ایران از رقابتهای جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی شد.
بهدنبال این نتایج همان پروسهای که برای انتخاب آقای مربی طی شده بود، برای برکناری وی هم طی شد. اما با این تفاوت که اینبار به جای منتقدین این آقای «دایی» بود که ناراضی و ناراحت بود، اما باتوجه به اینکه فرایند مربیشدنش غیرشفاف و با توافقات پنهانی و پشتپرده طی شدهبود، سکوت ناخواسته و اجباری وی را بهدنبال داشت. و البته سکوت انتخابکنندگان وی را هم.
یکسال سپری شد و اوضاع پردهنشینان چنان بههم ریخت که «علی دایی » فرصت را برای اعتراض و شکستن بغضهایی که یکسال مجال ظهور و بروز پیدا نکرده بود، پیدا کرد. اولدروم پلدروم شروع شد و آقای «دایی» که در تمام عمر مبارکش هرگز رنگ جبهه و جنگ را ندیده، در کارنامه «افشین قطبی» خطایی بزرگتر از عدم حضور در ایران در زمان جنگ پیدا نکرد و حضور خود در کشور بههنگام جنگ را به رخ رقیب کشید.
در حاشیه بد نیست بدانید که یک آدم دیگر هم که در زمان جنگ در کمال امن و آرامش زندگی عادی خود را سپری مینموده و کاری به کار کشور و استراتژی آن نداشته است، و بعد از اتمام جنگ کمکم سر از تخم درآورده است و استراتژیشناس و تئوریسین بینالمللی شدهاست یعنی همین آفای «حسن عباسی» معروف هم در آستانه انتخابات ریاستجمهوری دهم و در راستای پروژه تخریب اصلاحات به نفع کودتا، اهدای مدال ملی به همین آقای «دایی» را بهدلیل سرمایهدار بودن و اشرافیت زیر سئوال میبرد.
بگذریم. سروصدای آقای مربی درنیامده، از آنطرف سروصدای طرفین توافق نهانی و پشتپرده انتخاب آقا هم درآمد و در این گیرودرار معلوم شد که نهتنها آقای «دایی» از سرمایه شخصی به فوتبال ایران کمک نمیکرده _شایعهای که برای توجیه انتخاب او به این سمت پخش شده بود ــ بلکه مبلغ قابلتوجهی مالیات هم به مردم این کشور بدهکار است.
نکته بسیار جالب در این پردهدریها که به شما مژده میدهم تازه نتایج سحرش شروع شده، و هر روز بیش از پیش شاهد آن خواهیم و خواهید بود، اینست که از نظر حضرات، قبل از همهچیز سبزها هنوز «فتنه» هستند و «موسوی» و «کروبی» و ... سران فتنه.
آیا شما فکر میکنید اینها میدانند خجالت یعنی چه؟
مرتبط:
منشور بیاخلاق، اخلاق بیمنشور