وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

چو پر شد نشاید گرفتن به پیل

دوشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۸۹، ۱۲:۳۶ ب.ظ

دوشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۹

پس از آن‌که در مناظره نحس سیزدهم خردادماه سال گذشته، «احمدی‌نژاد» پس از چالش با تمام خدمات مجموعه نظام در سی سال گذشته، «هاشمی» و خانواده او را به هم‌راه چند شخصیت حقیقی دیگر متهم به سوء‌استفاده مالی و خیانت نمود، ریاست مجلس خبرگان رهبری، «نامه سرگشاده‌ای» به رهبری نظام نوشت و در این نامه ضمن یادآوری خدمات قبل و بعد از انقلاب خود هم‌راه رهبری نظام و شخصیت‌های برجسته شهید ابتدای انقلاب، ضمن تذکر «این تهمت‌ها غیرمستقیم جنابعالی را که هادی دولت‌ها بوده‌اید را نشانه رفته است»، از رهبری نظام درخواست کرد که « برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش‌کردن آتشی که هم‌اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمایید.»

این نامه که واکنش طرف‌داران افراطی دولت نهم از جمله شیخ «محمد یزدی» را به‌دنبال داشت، از طرف رهبری خوانده نشد و بدون جواب ماند.

حرف و پیام اصلی «هاشمی» در این نامه همان بیت انتخاب شده از حضرت «سعدی» بود که نامه با آن پایان می‌یافت:
« سر چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گرفتن به پیل»

ریاست مجلس خبرگان رهبری، به‌تر از هر کس دیگر می‌دانست که رهبری نظام کوچک‌ترین و کم‌ترین توجهی به نامه فوق نخواهد داشت، اما «مرد عبور از بحران» می‌دانست و به فراست و تجربه دریافته‌بود که بازی خطرناک امروز بحران سیاهی را فردا به‌دنبال خواهد داشت و قمار خطیر سیاست برگ برنده ارزش‌مندی را نیازمند است. تنظیم و انتشار نامه سرگشاده به رهبری نظام و انعکاس واقعیت‌هایی که سرمستان باده غرور قدرت از درک و لمس آن محروم شده‌اند، تنظیم یک سند تاریخی و تهیه «برگ برنده» و ویزای عبور از بحرانی بود که طلیعه‌های آن در زمان نگارش نامه به‌خوبی قابل مشاهد ه بود، و این نامه بر خلاف رویه معمول و عرف چنین حوادثی که مسائل پشت‌پرده و بدون اطلاع مردم حل و فصل می شد، باید «سرگشاده» باشد تا عندالزوم خوانندگان و مخاطبان اصلی نامه شاهد و گواه این سند تاریخی در دادگاه قضاوت تاریخ باشند.
از طرف دیگر نوشتن نامه توسط ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، پیش از آن‌که مصلحت نظام را در پی داشته باشد، به مصلحت شخص رهبری نظام ختم می‌شد اگر توجهی درخور و مناسب به مفاد نامه و درخواست‌های آن می‌شد. اما رهبری نظام چنان سرمست ازغرور قدرت همه را به‌پای «احمدی‌نژاد» قربانی می‌کرد که حتی قادر به درک مصلحت خود نبود و این‌گونه بود که نامه سرگشاده تاریخی «هاشمی» به «خامنه‌ای» بدون پاسخ ماند.

پیش‌بینی های نامه «هاشمی» امروزه یکی پس از دیگری صورت واقعیت به خود می‌گیرد و مردمی که سال گذشته بیشترین و بزرگ‌ترین خواسته‌اشان خارج نمودن سرنوشت کشور و قوه مجریه از دست ماجراجویی، غوغاسالاری، و تخریب بنیان‌های اقتصاد و فرهنگ و اجتماع کشور توسط «احمدی‌نژاد» بود، امروزه پس از تحقیرهای متعدد و ایثار و مقاومت فراوان و قربانی‌شدن دست‌ِکم ۱۰۰نفر، به کمتر از خلع ید رهبری از قدرت و پاسخ‌گویی در مقابل انحصارگری‌های مخرب گذشته و مجازات دقیق خائنین به کشور راضی نیستند.

باده غرور قدرت خالی شده و سرمستان دیروز امروز به هوش آمده‌اند. انتشار مجدد نامه سرگشاده و بی‌پاسخ «هاشمی» به «خامنه‌ای» حامل فرکانس‌هایی است که اعلام می‌نماید؛ رهبری مستاصل از گره کور خودساخته بر دست و پای خویش و برای عبور سلامت از بحران ایجادشده به‌دست خودش، دست یاری مخفیانه به سمت «اکبر هاشمی رفسنجانی» دراز نموده است.

«هاشمی» اما که قواعد قمار سیاست را به‌تر از خامنه‌ای می‌داند، با انتشار مجدد «نامه سرگشاده» سال گذشته در سایت شخصی‌اش «برگ برنده» خود را رو نموده است. این «برگ برنده» اشاره به همان بیت معروف شیخ اجل دارد که: چو پر نشد گرفتن به پیل.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی