وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۲۳۹ مطلب با موضوع «سیاست» ثبت شده است

تاختن و باختن

سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۸۸، ۱۰:۴۱ ب.ظ


روزگاری نه‌چندان دور شاعر شوریده «یوسفعلی میرشکاک» بر اساس توهمات همیشگی خود «سید عطاالله مهاجرانی» را به‌عنوان «رییس‌جمهور آینده» مخاطب قرارداد و در ستون «کلوخ‌انداز» روزنامه «ابرار» به او نوشت:
 «این بی‌محابا تاختن، فرجامی جز باختن ندارد»
 و چه کسی باور می‌کرد که رییس‌جمهور آینده کسی نخواهد بود جز جوانی که با لطف «محمدعلی بشارتی» (مبدع نرم‌افزار و نظریه پرسش و پاسخ آنلاین با امام‌زمان) (۱)، به استانداری استان تازه تاسیس اردبیل انتخاب شده بود و هنری جز بی‌محابا تاختن نمی‌دانست.

آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» اگرچه ره صدساله را یک‌شبه نرفت اما، پله‌های ترقی را خیلی زود‌تر از موعد پیمود و به سرعت تبدیل به یکی از چهره‌های بزرگ خبرساز نه‌تنها در ایران که جهان شد.
 
آقای «احمدی‌نژاد» اولین استاندار استان اردبیل بود و در‌‌ همان دوره لقب «استاندار نمونه» را از سردار سازندگی دریافت نمود و پس از این تقدیر گفت: «نام هاشمی در تاریخ جاودانه خواهد ماند»

دوره ریاست‌جمهوری هاشمی و به‌تبع آن استانداری «احمدی‌نژاد» تمام شد. چند صباحی از دوره اصلاحات سپری نشده بود که آقای «احمدی‌نژاد» با همراهی آقایان «کامران دانشجو» «درویش‌زاده» و «ترقی» با تنظیم شکایتی بر علیه روزنامه «سلام» مانع از انتشار یکی از موفق‌ترین و تاثیرگذار‌ترین روزنامه‌های معاصر شدند.
 صد البته که این اتفاق کمک شایانی به طی‌نمودن سریع‌تر پله‌های ترقی توسط «احمدی‌نژاد» نمود و باعث شد چند سال بعد مجموعه اصول‌گرایان مستقر در شورای شهر تهران پاسخ این خوش‌خدمتی آقای دکتر را با معرفی او به‌عنوان شهردار پایتخت بدهند. اما وقتی قرار شد وزیر کشور حکم این انتخاب را تایید و تنفیذ نماید «موسوی لاری» با استناد به پرونده قضایی نفت «سواپ اردبیل» که پرونده آن مفتوح و آقای «احمدی‌نژاد» از متهمان آن پرونده بود، از امضای حکم امتناع کرد. حالا نوبت آقای «علی‌اکبر ناطق نوری» بود که پاسخ خوش‌خدمتی‌های آقای استاندار را در خرج‌کردن از جیب استانداری برای تبلیغات ریاست جمهوری ۷۶ بدهد.
 آقای «ناطق نوری» واسطه تا «احمدی‌نژاد» شهردار شد و بلافاصله حمله به ریس‌جمهور «خاتمی» و هزینه‌کردن عوامانه از اموال شهرداری تهران را برای معرفی خود به‌عنوان یک چهره مردمی و خدمت‌گذار، به شدت در دستور کار قرار داد.
 رسانه ملی نیز بزرگ‌ترین همراهی را با او آغاز کرد و این مقدمه تبلیغات انتخاباتی ریاست‌جمهوری نهم آقای «احمدی‌نژاد» بود که حتی در خوشبینانه‌ترین حالت نیز هیچ‌کس باور نمی‌کرد زمانی او بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه کند.
 اما این اتفاق افتاد و آقای ریس‌جمهور پس از تکیه بر صندلی ریاست «بی‌محابا تاختن» را بدون توجه به عوارض زیان‌بار شدید آن و از آن‌جمله «زود باختن» آغاز کرد.

 آفای «احمدی‌نژاد» از‌‌ همان روزهای اول ریاست‌جمهوری ضمن اعلام عزم جدی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی گفت «لیست بلندبالایی از مفسدان اقتصادی و آقا‌زاده‌ها را در جیب دارد و به‌زودی به‌اطلاع مردم خواهد رساند». این زمان «به‌زودی» هیچ‌گاه فرا نرسید تا شب سیزدهم خردادماه ۸۸ که اولین شب مناظره بود و «محمود احمدی‌نژاد» و «میرحسین موسوی» روبه‌روی هم نشستند.
 این‌بار آقای «احمدی‌نژاد» برای مات کردن «موسوی» به آقایان «هاشمی» و «ناطق» دو تن از بزرگ‌ترین حامیان خود و آقای «محسن صفایی فراهانی»، کیش داد تا با یک تیر چند نشان زده باشد. اولا وعده معرفی مفسدان اقتصادی را عملی کرده، و از طرفی عقده عدم هم‌راهی و حمایت آقایان «هاشمی» و «ناطق» از خودش را هم خالی کرده باشد. دست آخر نیز حالا که آب گل‌آلود است ماهی مقصود نیز صید می‌شود. اما بلافاصله نمایندگان مردم در مجلس از او خواستند نام دیگر مفسدان اقتصادی و آقا یا آقازاده‌هایی که هم هم‌راه و حامی آقای «احمدی‌نژاد» هستند و هم برای حمایت بعضی از تشکل‌ها از وی بیشترین تلاش را نموده‌اند و سرانجام هم موفق نشده‌اند را، برای رفع شبهه سوء‌استفاده تبلیغاتی از این موضوع اعلام کند. اما این درخواست هیچ‌گاه موردتوجه قرار نگرفت.

نزدیک به یک‌ماه پیش آقای «احمدی‌نژاد» با ارسال نامه‌ای به ریاست سابق قوه‌قضاییه از وی درخواست کرد در مورد متهمان وقایع اخیر با «‌‌نهایت رافت اسلامی و کرامت انسانی» رفتار شود. اما جالب‌توجه است که همین آقای رییس‌جمهور در سخنان پیش از خطبه‌های این هفته خود در نماز جمعه تهران خواستار برخورد سخت با مسببان حوادث اخیر و دستگیری هرچه سریع‌تر آن‌ها توسط ریاست جدید قوه قضاییه شد.
×××××
پس از پایان ریاست جمهوری «هاشمی رفسنجانی» هنگامی که مقام رهبری رای خود را در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری به صندوق ریخت، در پاسخ به سئوال خبرنگاران حاضر گفت: «همه این آقایان نامزد‌ها خوبند، اما برای من کسی هاشمی نمی‌شود». جمله‌ای شبیه جمله «احمدی‌نژاد» که «نام هاشمی در تاریخ جاودانه خواهد ماند».
 اما امروز نه برای مقام رهبری کسی «احمدی‌نژاد» می‌شود و نه «احمدی‌نژاد» علاقه‌مند است که نام «هاشمی» در تاریخ جاودانه بماند. اما‌‌ همان‌طور که هیچ‌‌کس باور نمی‌کرد زمانی آقای «احمدی‌نژاد» بر کرسی ریاست‌جمهوری ایران بنشیند، امروز آقای «احمدی‌نژاد» هم باور نمی‌کند زمانی از روی این صندلی بلند شود. اما او زود‌تر از آن‌چه فکر می‌کند همه چیز را باخته است و به‌زودی به چهره‌ای تبدیل می‌شود، از ریاست‌جمهوری رانده و از همه‌جا مانده.
 «احمدی‌نژاد» برای جاودانه‌ماندن خود هنوز به لیست بلندبالایی که در جیب دارد و به آن به‌عنوان آس آخر می‌بالد، متکی است، اما غافل است این آس سال‌ها قبل توسط «عباس پالیزدار» رو شد و هیچ ثمری جز زندان برای او نداشت.
 امروز مردم لیست‌های بلندبالاتری از مفسدان در دست دارند که طومار همه را درهم خواهد پیچید.

پانویس
۱- «علی محمد بشارتی» در زمان وزارت کشور در یک صبحگاه مشترک نظامی به آسمان نگاه کرده و پرسیده بود: امام زمان از ما راضی هستی؟ و بعد خودش جواب داده بود که: با تمام وجودم شنیدم که گفت راضیم (نقل به مضمون)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۸۸ ، ۲۲:۴۱
علی مصلحی

دولت دهم دولت مستعجلی است

سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۲۷ ب.ظ

دولت دهم دولت مستعجلی است. این پیش‌بینی نیازی به آداب‌دانی در جمبل و جادو و کف‌بینی یا آشنایی و تسلط به علومی چون ستاره‌شناسی و نجوم و رمل و اسطرلاب و هیپنوتیزم و مسائلی از این دست ندارد.
 حتی لازم نیست برای یافتن این واقیعت عریان، چندین سال وقت و عمر گران‌بهایتان را به‌عنوان دانشجوی علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی پشت میزهای دانشگاه و در کنفرانس‌های علمی و کارگاه‌های عملی برای چنین علومی سپری کرده باشید.

 نه هیچ‌کدام از این‌ها لازم نیست. فقط کافی‌ست از نعمت دیدن و شنیدن بی‌بهره نباشید و صد البته ضمن برخورداری از نعمت‌ها در غفلت و خواب و بی‌بهره‌گی هم نباشید که الحمدلله امروزه اکثر مردم چنین نیستند و در یک جنبش بیداری حضور دارند و اغلب خلایق خواب نیز در حال بیداری و پیوستن به این جنبش می‌باشند.

شاید اگر در ماه‌های پایانی سال ۱۳۵۸ کمتر کسی می‌توانست پیش‌بینی و باور کند که انتخاب دکتر «سید ابوالحسن بنی‌صدر» با بیش از ۷۵ درصد آرا ماخوذه به ریاست‌جمهوری اسلامی ایران، سرآغاز دورانی از تشنج و درگیری سیاسی و اجتماعی خواهد بود که مهر تعجیل را بر پیشانی دولت وی برای سرآمدن نابهنگام دولتش خواهد زد، اما امروزه اغلب رای‌دهندگان به دکتر «محمود احمدی‌نژاد» به فاصله بسیار کوتاهی از کرده خود پشیمانند و امروز در کنار آنان قرارگرفته‌اند که از ابتدا با آنان هم‌رای و با آقای دکتر «احمدی‌نژاد» همراه نبوده‌اند.

 این همراهی زودهنگام، زودهنگامی پایان غم‌انگیز آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» و مستعجل‌بودن دولت دهم را نوید می‌دهد.

برای درک سیاهی شرایطی که در آن به‌سر می‌بریم و لزوما، بر اساس نتایج اعلام‌شده در شام‌گاه جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۸۸ آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» به عنوان ریس‌جمهور که بر اساس نص صریح قانون اساسی شخص دوم کشور تعریف شده است، مدیریت و مسئولیت کامل آن‌را بر عهده دارد، لازم نیست به علوم غیبی متوسل شوید. کافی کمی دقیق‌تر شوید.

اصلن لازم نیست با خودتان جدال داشته باشید که آیا صداو سیما که می‌گوید «ترانه موسوی» زنده است راست می‌گوید؟ یا شیخ «مهدی کروبی» که می‌گوید «ترانه موسوی» مرده است؟ و یا این‌که آیا بنا به گفته برگزارکنندگان دادگاه، اعترافات آقایان «ابطحی» و «عطریانفر» و ... صادقانه و واقعی است؟ یا بنابر گفته نامزدهای معترض به نتیجه انتخابات، احزاب متبوع بازداشت‌شدگان وخانواده‌ها و حامیانشان، اعترافات از روی اجبار و تحت شرایط سخت زندان اخذ شده است؟

نه اصلن لازم نیست برای کشف حقیقت تناقض در اخبار سایت‌ها و رسانه‌ها روی شبکه جهانی اینترنت و یا شبکه‌های خبری ماهواره‌ای بی‌بی‌سی یا صدای آمریکا با اخبار شبکه‌های متعدد رسانه ملی خودمان، خود را آزار دهید.

اصلن لازم نیست به مغزتان ـ برای انجام کار سخت و صعب کشف صداقت از لابه‌لای کلمات کاملا متناقض «کیهان»، «رسالت»، «جوان» و ... با کلماتی که توسط «اعتماد»، «اعتماد ملی»، «آفتاب یزد» و ... به شما ارائه می‌شود ـ فشار بیاورید.

گمان می‌کنید اگر به شک افتادید که آقای «خامنه‌ای» که، جبهه می‌رفته است، ریس‌جمهور بوده است، نمازجمعه می‌خوانده و می‌خواند، امروز تلویحا می‌گوید که: «میر حسین موسوی» که اتفاقا او هم، هم جبهه می‌رفته، هم نخست‌وزیر محبوب و مورد تایید امام بوده، هنرمند بوده و هست و کوچک‌ترین نقطه مشکوکی در زندگیش نیست و ... آدم خوبی نیست، اصل بدیهی فلسفه که دو نقیض با هم جمع نمی‌شوند فاقد اعتبار است؟

اصلن چرا بی‌راهه و کج‌راهه برویم خیلی ساده همین چند روز پیش در کیفرخواست تنظیمی از طرف دادگاه موسوم به «دادگاه محاکمه متهمان کودتای مخملی» آمده بود که بر اساس اقاریر شرعی و عرفی و حقوقی و البته صادقانه اکثر متهمان، جریان کودتا در شب‌های نزدیک به ۲۲خرداد ۱۳۸۸در جلسه‌ای با حضور آقایان «کروبی، موسوی، خاتمی و هاشمی» طراحی و کلید خورده است. حتما آن‌قدر ساده نیستید که شک کنید این کیفرخواست و اصلن این دادگاه توسط خدای ناکرده «موساد» و «سیا» و «ک.گ.ب» طراحی و اجرا شده است. نه خیر همه این تشریفات دقیقا زیر نظر‌‌ همان قوه قضاییه‌ای برگزار شده که دیروز در مراسم تودیع و معارفه روسای قدیم و جدید آن، آقای «هاشمی رفسنجانی» یعنی‌‌ همان متهم اصلی کیفرخواست حضور داشت و اتفاقا سخنرانی هم کرد.

نه اصلن بیایید همه این‌ها و صد‌ها مثال و موارد مشابه از این دست را‌‌ رها کنید. برای باور این‌که دولت دهم دولت مستعجلی است چند اتفاق خیلی ساده و کوچک اسناد غیرقابل‌خدشه‌ای بر این ادعاست.

شما کافی است فقط شب‌ها ساعت هشت‌ونیم غروب برنامه بیست‌وسی را دقیقا ببینیند. همه چیز دستگیرتان می‌شود. دیگر این‌که تماشای نمایش دادگاه موسوم به کودتا را هم فراموش نکنید. وقتی برنامه‌نویسان و طراحان بخش خبری بیست‌وسی آن‌قدر دستپاچه هستند که از یک دقت ساده در این‌که نام «ترانه» و نام خانوادگی «موسوی» آن‌قدر در ایران پر کاربرد و فراگیر است که عدد۳ برای نشان‌دادن فراگیری آن فوق‌العاده مضحک است، متوجه عجله بیش از حد آن‌ها برای سقوط ریس‌جمهور محبوبشان می‌شوید.
و وقتی مشاهده می‌کنید که در کیفرخواست بدون توجه به سن متهم اقرار او مبنی بر این‌که او ریس دفتر نخست‌وزیر «موسوی» بوده است، با شادی بسیار درج می‌شود و بعد با احتساب سن متوجه می‌شوی که این آقا در آن‌زمان کودکی ۱۱ساله بوده است، حالا عطش دادگاهیان را برای سقوط متوجه می‌شوی.

اما از همه جالب‌تر شتاب زایدالوصفی است که شخص آقای رییس‌جمهور برای این کوچ ناخواسته از ساختمان پاستور دارند. دقت کنید: در پی ادامه تمرد میرحسین موسوی از دستورات واجب‌الاطاعه دکتر احمدی‌نژاد، حکم عزل وی از ریاست فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران صادر و طی حکم جداگانه‌ای، پروفسور سعید حدادیان از چهره‌های ماندگار و خدوم عرصه فرهنگ و هنر کشور به ریاست این نهاد عالی هنری فرهنگی منصوب شد.

اما یک تفاوت بزرگ بین دوران ریاست‌جمهوری دکتر «سیدابوالحسن بنی‌صدر» و دوران امروز ما و ریاست‌جمهوری آقای دکتر «احمدی‌نژاد» هست. و آن این‌که در دوران «بنی صدر» اکثر مردم می‌خواستند او باشد و امام نمی‌خواست، اما امروز اکثر مردم نمی‌خواهند آقای «احمدی‌نژاد» باشد ولی مقام رهبری می‌خواهند.

تا خدا چه خواهد؟
پی‌نوشت: بعدا متوجه شدم بند مربوط به سعید حدادیان طنز بوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۲۷
علی مصلحی

پرده سوم

دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۲۵ ب.ظ

امروز برای اولین‌بار در دادگاه‌های موسوم به متهمان کودتای مخملی، بعضی از متهمان جوان اقرار نمودند  ــ یا بهتر است عنوان نمایم موفق به اقرار شدند ــ  که: اقاریر اخذشده در بازجویی اولیه و در زندان را انکار می‌نمایند.
 این انکار بعد از اقرار توسط متهمین در سومین دادگاه از این سلسله، در شرایطی اتفاق افتاد که اکثر متهمین حاضر در دادگاه امروز، نه چهره‌های بزرگ و مطرح با سوابق درخشان سیاسی قبل و بعد از انقلاب، بلکه اکثرا جوانان حامی و هوادار نامزدهای معترض به نتایج انتخابات بودند.

 البته می‌توان به خوبی دریافت در بین معترضان آرام و آگاه به نتایج انتخابات و حوادث بعد از آن، علاوه بر جوانان اصلاح‌طلب واقعی و مسلمان علاقه‌مند به سرنوشت کشور، کم نبودند اغتشاش‌گرانی که نه تنها علاقه‌ای به هیچ نامزد انتخابات از هر طیف و جریانی، نداشته‌اند، بلکه عملا هیچ علاقه‌ای به سرنوشت کشور هم نداشته و چه بسا شرایط را برای برخی بهره‌برداری‌های سوء و ماهی گرفتن از این آب گل‌آلود مناسب دیده و اکنون دست‌اندرکاران این دادگاه نمایشی نیز فرصت را برای بهره‌برداری سوء سیاسی و نمایشی و تخریب چهره اصلاح‌طلبان از این منحرفان پیدا نموده‌اند.

این اتفاق در شرایطی هوشیاری بیشتری را از سوی دوستان طلب می‌کند که در دو پرده قبلی از این دادگاه نمایشی، متهمان بزرگ سیاسی و رهبران اصلی جنبش که اینک به حکم نامزد به‌اصطلاح پیروز انتخابات در جایگاه متهم نشسته‌اند، در دادگاه و در مقابل دوربین تلوزیون هیچ علاقه‌ای به انکار تمام یا قسمتی از اقاریر خود در بازجویی‌های اولیه در زندان نداشتند و یا باز تاکید می‌نمایم اجازه چنین انکاری را نیافته بودند تا دادگاه راحت‌تر و بهتر بتواند مقاصد خود را پیش ببرد.

سومین پرده از سلسله نمایش‌های دادگاه‌های موسوم به دادگاه متهمان کودتای مخملی، امروز در شرایطی که بعضی موارد خاص ایرادات دادگاه‌های اولیه را نداشت (مثل حضور وکیل مدافع متهم در دادگاه و اجازه دفاع از موکل) به شکل دقیقی با طراحی حساب‌شده برای یک بهره‌برداری تبلیغاتی تنظیم و اجرا شد.

 شایسته است تحلیل و انعکاس اخبار دادگاه امروز به‌دور از ذوق‌زدگی از چند مورد ایراد ساختگی نسبت به کیفرخواست و اشتباهات تنظیم‌کننده آن، که با طراحی قبلی توسط متولیان دادگاه تنظیم و توسط متهم اجرا شده است، بوده، و انعکاس تحلیل‌ها پیرامون آن با هوشیاری بیشتری همراه باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۲۵
علی مصلحی

از «احمد رشیدی‌مطلق» تا «احمد خاتمی»

يكشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۱۷ ب.ظ

تهاجم همه‌جانبه، وسیع و مشترک از اغلب پایگاه‌های نماز جمعه در سراسر کشور، بر علیه «مهدی کروبی» به بهانه تنظیم و انتشار نامه‌ای که در آن شیخ اصلاح‌طلب به صراحت ادعا نموده است که، بازداشت‌شدگان اتفاقات اخیر در بعضی موارد مورد هتک‌حرمت و سوء‌استفاده جنسی قرار گرفته‌اند، و مهم‌تر از آن، این‌که، شیخ پس از آن‌که جوابی از «اکبر هاشمی‌رفسنجانی» ریاست مجلس عالی خبرگان رهبری دریافت نکرد و نامه را علنی کرد و با تکذیب‌های صریح و شدید روبه رو شد، پا را فرا‌تر گذاشت و به موارد مستندی از این ادعا در سال‌های قبل نیز اشاره کرد، از یک‌طرف و انصراف بحث برانگیز «هاشمی» از حضور در جایگاه امامت‌جمعه این هفته تهران که قاعدتا براساس یک سنت قدیمی این‌هفته اقامه نماز جمعه و قرائت خطبه‌ها نوبت او بوده است، از طرف دیگر از یک طراحی مشخص با اهداف خاص حکایت می‌نماید.

در تهران به دنبال غیبت «اکبر هاشمی رفسنجانی» اقامه نماز به عهده «سید احمد خاتمی» خطیب همیشه عصبانی و خشمگین موقت تهران گذاشته شد، تا شاید خط‌و‌نشان‌کشیدن‌های خشم‌گینانه او نسبت به شیخ اصلاحات، طرف‌داران ناراضی او را از خیابان‌ها به خانه برگرداند. و از طرفی ظاهرا از طرف شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه سراسر کشور به تمام خطبای جمعه در سراسر کشور و خصوصا شهرهای بزرگ و مطرحی مانند قم به امامت «حجت‌الاسلام سعیدی» و مشهد به امامت «حجت‌الاسلام‌ سید احمد علم‌الهدی» تکلیف شده بود که این‌چنین سخت نامه و موارد اشاره شده در آن را تکذیب و به نویسنده نامه و منتشرکنندگان نامه اخطار نمایند که: با دم شیر بازی می‌کنند.

در تهران نیز پس از اتمام نماز، جمعی از نمازگذاران در خیابان‌های اطراف بر علیه جریان فوق راهپیمایی مختصری برگزار نموده و بر اساس بروشورهای چاپ‌شده‌ای که بعد از نماز بین نمازگذاران توضیع می‌شود، قرار می‌گذارند بعد از ظهر شنبه در مقابل دفتر روزنامه «اعتمادملی» ارگان حزب متبوع «مهدی کروبی» اجتماع نمایند.

بلافاصله پس از پخش چنین خبری، طرفداران شیخ در یک اقدام از پیش تعیین‌نشده ولی هماهنگ از طریق شبکه جهانی اینترنت (تنها رسانه فراگیر در دسترس اصلاح‌طلبان) هم‌دیگر را به حضور روبه‌روی دفتر روزنامه دقیقا در زمانی که نمازگذاران قصد حضور داشتند، دعوت نمودند و «مهدی کروبی» نیز از دادستان تهران درخواست کرد: با توجه به تهدید دفتر روزنامه و احتمال هرگونه خطر امنیت آن‌جا را بر عهده بگیرد.
 از طرفی نیز ضمن تشکر از طرف‌داران خود گفت: از حضور نمازگزاران جلو روزنامه استقبال نموده و مواضعشان را در نشریه منعکس خواهد کرد.
 وی از طرفداران خود خواست برای جلوگیری از درگیری احتمالی و سوء استفاده امروز نیایند و به جای آن دوشنبه جلو دفتر روزنامه حضور داشته باشند.
 وی همچنین اعلام کرد در تجمع روز دوشنبه خود نیز حضور خواهد داشت.
****
سی سال پیش «خلعتبری» وزیر امورخارجه از سفارت ایران در عراق گزارشی دریافت می‌کند مبنی بر این‌که آیت‌الله خمینی ضمن مسئله‌ای سلطنت را غیرشرعی اعلام کرده ... و شاه که از دریافت چنین گزارشی سخت عصبانی شده بود به وزیر دربار [هویدا] دستور می‌دهد که در رد و ذم آیت‌الله مطلبی نوشته و به روزنامه‌ها داده شود.
 این مطلب‌‌ همان مقاله‌ای بود که منابع تاریخی متعدد از آن به عنوان اولین برگ انقلاب یاد می‌کنند. مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» که به قلم «احمد رشیدی‌مطلق» در هفدهم دی‌ماه ۱۳۵۶ ذر روزنامه اطلاعات چاپ شد، نه‌تنها کمکی به شاه نکرد که تومار سلطنت او را درهم پیچید.

آیا بین این آقای «سید احمد خاتمی» خشمگین با آن آقای «احمد رشیدی مطلق» آرام شباهتی نمی‌بینید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۱۷
علی مصلحی

از آرایش ابرو تا کوری چشم

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۰۷ ب.ظ

قدیمی‌ها وقتی می‌خواستند دوشیزه‌ای را آرایش کنند، از ریسمانی استفاده می‌کردند که با استفاده از تابیدن تارهای موی ابرو، لای ریسمان در حال چرخش، مو از ریشه در می‌آمد و اصطلاحا می‌گفتند عروس را «بندریسمان» کردند.
حین انجام این آرایش احتمال این‌که به جای موی ابرو اشتبا‌ها موی مژه به بند ریسمان گیر کند و باعث کوری عروس بی‌چاره شود، و از‌‌ همان روزهای اول زندگی بختش برگردد هم چه بسا که بود. این‌که شنیده‌اید: «رفت ابرو را درست کند، زد چشم را کور کرد» به این اتفاق اشاره دارد.

این روز‌ها البته با اختراع لحظه‌به‌لحظه انواع و اقسام وسایل جدید آرایش، دیگر «بند ریسمان» کارایی خود را بطور کامل از دست داده. اما این‌که با حذف این ابزار قدیمی احتمال کوری عروس هم کاهش پیدا کند، احتمال دور از انتظاری دست ‌کم در کشور ایران است.
 
کشور ایران متاثر از تجددطلبی ظاهری رژیم گذشته، زود‌تر از دیگر کشورهای جهان سوم مظاهر تمدن را از غرب متمدن عاریت گرفت اما هیچ‌گاه برای ایجاد تعادل بین مظاهر و ابزار تمدن با تفکر غرب تلاشی درخور صورت نداد.
 نتیجه آن‌که استفاده ناشیانه از ابزار غربی باعث شد به‌جای درست کردن ابرو چشم را کور کنند.

مدیران رسانه ملی ایران به‌طور اعم و مسئولین و تهیه‌کنندگان بخش خیری بیست‌وسی به‌طور اخص ظاهرا هنوز در دوران «بند و ریسمان» خبر سیر می‌کنند و غافلند از این‌که دنیا سال‌های سال است از ابزارهای بزرگ و مدرن دریافت آنلاین اخبار و اطلاعات استفاده می‌کنند.

 بخش خبری بیست‌و‌سی شبکه دوم سیما برای اثبات ‌ــ به‌رغم خودشان ــ اخبار دروغ در مورد قتل‌ها و اتفاقات مربوط به آن (سوء استفاده جنسی و ...) اقدام به انتشار گزارشی در مورد دختری به نام «ترانه موسوی» نمود و در این گزارش در یک شتاب‌زدگی ناشیانه اعلام نمود: بر اساس استعلام از مراجع رسمی سه نفر بیشتر به این نام ثبت نشده است.

به فاصله کمتر از شاید پنج ساعت موج شدید استعلام‌های مغایر با این ادعا ‌ــ حتی یک مورد اخبار یک روزنامه رسمی در مورد یک گروه موسیقی که یک نوازنده ابوا با نام ترانه موسوی داشت روی خروجی‌های متعدد شبکه جهانی اینترنت قرار گرفت.

این برای چندمین‌بار پیاپی بود که اخبار ناشیانه بیست‌و‌سی مورد تکذیب رسانه‌ای قرار می‌گرفت.

اما دردآور‌تر از این اتفاق و گزارش و تایید، به دنبال پخش نامه تکان‌دهنده «مهدی کروبی» به ریاست مجلس خبرگان رهبری و علنی شدن ادعای آزار جنسی بازداشت‌شدگان درگیری‌های اخیر، آقای «علی لاریجانی» ریاست مجلس شورای اسلامی اعلام می‌نماید: مجلس نامه «کروبی» را پی‌گیری می‌کند و به فاصله تنها یک روز پس از این وعده خوش، اظهار می‌کند تنها در طول ۴۸ ساعت، کمیته بررسی مجلس موضوع نامه مهدی کروبی در مورد «آزار جنسی» برخی از بازداشت‌شدگان را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که سخنان کروبی کذب است.

حالا قضاوت با شما: حضرت آیتالله «مصطفی محقق داماد» شوهر خواهر آقای «لاریجانی» چند روز پیش در نامه سرگشاده به ریاست قوه قضاییه رسما تایید می‌نماید اتفاقاتی مغایر با اصلی‌ترین اصول اخلاقی انسانی طی دو ما ه گذشته در کشور و در زندان‌های تحت‌نظر مسئولین انتظامی و قضایی کشور اتفاق افتاده و آقای «لاریجانی» هم هیچ احساس نیاز به پی‌گیری در مورد این نامه روشن‌گرانه نمی‌کنند اما پس از آن هنگامی که احساس نیاز به پی‌گیری نامه روشن‌گرانه و در عین حال تکان‌دهنده دیگری می‌کنند، این احساس نیاز عمیق طی کم‌تر از یک‌روز وبا شتاب‌زدگی فراوان جامعه عمل پوشیده و نتیجه اعلام می‌شود: ادعاهای یک روحانی ۷۰ساله، ریاست دو دوره مجلس، عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام، دارای چندین نمایندگی و مسئولیت مهم از طرف بنیان‌گذار جمهوری اسلامی و ... کذب محض است.

بدون توجه به عوارض چنین اظهارنظری در سطح جهان. ظاهرا آقای «لاریجانی» ریاست مجلس شورای اسلامی هم هنوز فکر می‌کنند در عصر نوسنگی زندگی می‌کنند و امکان مخفی کردن اخبار، و اسناد مربوط به آن وجود دارد. غافل از آن‌که اولا چنین امکانی دیگر با وجود گستردگی فراوان رسانه‌های دیجیتالی و جهانی وجود ندارد، و ثانیا «مهدی کروبی» آن‌طور که ایشان حدس می‌زنند، آدم ساده‌ای که بدون داشتن اسناد دقیق اقدام به پخش خبری به این وسعت نماید نیست.

اما آن‌چه ریاست مجلس شورای اسلامی در پی این تکذیب به دنبال آن بود آرایش آبروی نظام و کشور بود که باید گفت: زد چشم آن را هم کور کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۰۷
علی مصلحی

دوستان دیروز

شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۸۸، ۰۹:۳۰ ب.ظ

آقای «احمدی‌نژاد» دیروز در یک سخنرانی در جمع اساتید بسیجی در شهرستان مشهد، در پاسخ به آنان که سعی دارند با مستمسک قراردادن انتصاب آقای «اسفندیار رحیم‌مشایی» به سمت معاون اولی رییس‌جمهور و تاخیر در پذیرش و اجرای حکم حکومتی آقای خامنه‌ای برای کان‌لم‌یکن نمودن آن انتصاب، چنین القاء نمایند که بین دولت و رهبری اختلاف وجود دارد، گفت:
 «در روزهای اخیر عده‌ای با خیال خام خود به تکاپو افتادند تا رابطه دولت و رهبر عزیز انقلاب را خدشه‌دار جلوه دهند و با جار و جنجال، جدایی و فاصله بین دولت و رهبری را القاء کنند، در حالی که آنان نمی‌دانند که نوع رابطه ما با مقام معظم رهبری فرا‌تر از قالب‌های سیاسی و اداری است و از جنس محبت، اعتقادی و پدر پسری است.»

وی تصریح کرد: «وارد شدن بدخواهان در چنین عرصه‌ای و القاء چنین شبهاتی حرکتی بی‌نتیجه است و آن‌ها قطعا چنین آرزویی را به گور خواهند برد و این راه به روی شیاطین بسته است.»

شکی نیست که مخاطب چنین سخنانی، معترضان به نتایج اعلام‌شده انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و افراد و گروه‌های اصلاح‌طلب نیستند. چه این‌که نامزدهای معترض به نتایج اعلام‌شده در بیانیه‌های رسمی ضمن عدم پذیرش نتایج اعلام شده، اعلام نموده‌اند که: دولت برآمده از چنین تقلباتی را هم به رسمیت نمی‌شناسند و طبعا اعتراض به تصمیمات چنین دولتی برای آنان محلی از اعراب ندارد.
 گو این‌که هم‌زمان با این انتصاب و تصمیم، اصلاح‌طلبان با رصد شرایط حاضر این طرف و آن‌طرف و یک‌صدا در رسانه‌های محدود اما پر مخاطب خود در سایت‌های اینترنتی اعلام نمودند این تصمیم و انتصاب صرفا یک ترفند طراحی‌شده برای انحراف اذهان جامعه از اتفاقات تلخی است که در سراسر کشور در سطح وسیعی در حال افتادن بود. (تقلب وسیع در امر انتخابات، اعتراضات پراکنده و شدید به این تقلب، دستگیری و بازداشت گسترده معترضین و انتقال به اماکن و بازداشت‌گاه‌های نامعلوم و خلاصه ضرب و شتم وکشتار بی‌سابقه مردم بی‌دفاع در خیابان‌های کشور) و اصلاح‌طلبان هوشیار‌تر از آن بودند که در چنین دام‌هایی گرفتار شوند. و نهایتا این دام طراحان را گرفتار کرد.

براین اساس و بر پایه شواهد متعدد موجود مخاطب این سخنرانی و سخنان آقای رییس‌جمهور مشخصا آقایان «محسنی‌اژه‌ای» «صفار هرندی» «جنتی» «حدادیان» انصار حزب‌الله و اغلب گروه‌های سیاسی و افرادی که تحت‌عنوان «اصول‌گرایی» تعریف می‌شوند، می‌باشند.
یعنی اکثر همراهان، همکاران و همه آن‌هایی که در انتخابات نهم و دهم از آقای «احمدی‌نژاد» حمایت نموده و دوستان دیروز بودند امروز «نفهم» «اهل جار و جنجال» «بدخواه» و ... هستند و به آن‌ها اعلام می‌شود که آرزوی جدایی بین دولت و رهبر را به گور خواهند برد.

 اما در کنار این اهانت‌ها آن‌چه مهم و جالب‌توجه است، لحن کلام و نوع گفتار آقای «احمدی‌نژاد» است که مثل همیشه گزنده و همراه با تمسخر و تحقیر است.‌‌ همان ادبیات و گفتاری که اکثر عقلا و سیاست‌مداران با کفایت بار‌ها به رییس دولت نهم درباره بکارگیری آن به وی اعتراض نمودند و گفتند که این نوع گفتار شایسته شخصیت اول دیپلماتیک و سیاسی کشور نیست ولی آقای «احمدی‌نژاد» نه‌تنها به این اعتراضات توجهی نداشت که آن را از افتخارات خود هم می‌دانست و می‌داند.
 اما این بار این ادبیات درباره کسانی بکار گرفته می‌شود که همیشه مشوق وی بوده و در کنار او از این الفاظ و بیان اظهار رضایت و لذت می‌نمودند و حالا خود موضوع آن ادبیات واقع شده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۸۸ ، ۲۱:۳۰
علی مصلحی

دوست یا دشمن؟

يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۸۸، ۰۴:۳۹ ق.ظ

(هنر «عدالت» آن نیست که همه گنه‌کاران به مجازات برسند، هنر عدالت آن است که هیچ بی‌گناهی به مجازات نرسد)
منتسکیو ــ روح‌القوانین

هنگامی که مقام رهبری در خجسته سال‌روز میلاد حضرت مولی‌الموحدین علی‌بن‌ابیطالب(ع) در حسینیه امام خمینی (ره) فرمودند: «مبادا دشمن را با دوست اشتباه بگیریم و دوست را بخاطر یک خطا، دشمن به حساب بیاوریم.»، شاید هیچ‌کس باور نمی‌کرد این سخن به‌زودی و تنها پس از یک هفته، در بین نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترین دوستان حضرات مصداق پیدا کند.
 «محمد نوری‌زاد» نویسنده سابق کیهان و فیلم‌سازی که در حمایت بی‌چون و چرا و متعصبانه از آقای «محمود احمدی‌نژاد» تا بدان‌جا پیش رفته بود که حتی از بی‌حرمتی به مراجع عظام تقلید نیز فروگذاری نکرده و در نامه‌ای خطاب به حضرت آیت‌اله ناصر مکارم شیرازی، از مراجع عظام تقلید از دخالت روحانیون و مراجع در همه امور کشور انتقاد کرده بود، به یک‌باره با نوشتن رنج‌نامه‌ای در وبگاه شخصی خود پرده از سیاه‌ترین رفتار‌ها و اتفاقات ــ که در گشتاپو نیز بی‌سابقه بوده است ــ در نظام امنیتی و پلیسی ایران در ایام پس از اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، برداشت.

 «نوری‌زاد» که در اتفاقات پیش‌آمده پس از انتخابات برای آزادی فرزند دربندش به یک پایگاه مقاومت بسیج مراجعه و با بی‌حرمتی بسجی نگهبان روبه‌رو و پس از آزادی برای شکایت در مورد بازداشت غیر‌قانونی و جراحت فرزندش به مراجع متعددی مراجعه نموده بود، شرح این اتفاقات را در رنج‌نامه‌اش تحت‌عنوان «آن روز در آتن» منتشر و بلافاصله برای تایید رنج‌نامه فوق در مقاله دیگری «سمفونی‌ ای کاش‌های من» به تلویح اعلام کرد که از گذشته خود به شدت پشیمان است.
 این «نوشدارو» در شرایطی به دست آمد که حالا «سهراب اعرابی» جوان ۱۹ ساله‌ای که به گفته «پروین فهیمی» ماردش، خود را برای شرکت در کنکور سراسری آماده می‌کرد، یک هفته‌ای می‌شد که در آرامگاه ابدی خود در بهشت‌زهرا آرمیده بود. و تازه این در حالی بود که دست‌کم بیست «سهراب» دیگر نیزــ بنا به گفته مقامات امنیتی کشورــ طی ماه گذشته به خاک و خون غلطیده بودند.
 
اما بلافاصله به فاصله تنها کمتر از دو هفته از پخش خبر زندانی و مجروح شدن فرزند آقای «نوری‌زاد» خبر تکان‌دهنده ودرد‌آور دیگری به شکل وسیع در رسانه‌ها منتشر شد که خبر از شهادت «محسن روح‌الامینی» فرزند ۲۵ساله دکتر‌ «عبدالحسین روح‌الامینی» رییس موسسه انستیتو پاستور و از نزدیکان و هوادارن دکتر «محسن رضایی» کاندیدای بازنده و معترض به نتایج انتخابات دهم ریاست‌جمهوری می‌داد.

اخبار تکان‌دهند و موثقی درباره نحوه شهادت «محسن روح‌الامینی» در زندان، روز‌به‌روز در رسانه منعکس می‌شود، اما آ‌ن‌چه انعکاس موثق و دقیقی ندارد، خبر تعداد دقیق بازداشت‌شدگان و اماکن مخفی بازداشت و بی‌خبری تعداد قابل‌توجهی از خانواتده‌ها نسبت به سرنوشت عزیزانشان است.

به راستی اگر امثال آقایان «نوری‌زاد» و دکتر «روح‌الامینی» در حلقه تنگ دوستی آقایان جایی ندارند، پس وای به حال آن‌ها که هیچ‌گاه نه‌تنها به عنوان دوست شناخته نمی‌شدند، بلکه اصلی‌ترین دوست دشمنان بوده‌اند و اینک دربند صاحبان مکتب «داغ و درفش» اسیرند.

مادر «محسن روح‌الامینی» از لحظه ابتدایی در یافت خبر فرزندش فقط می‌گفته است: «محسن من که رفت به فکر محسن‌های مردم باشید»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۸۸ ، ۰۴:۳۹
علی مصلحی

اندر احوالات یک «انتساب» انتصاب

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۸۸، ۰۴:۳۲ ق.ظ

در روزهای پایانی فروردین‌ماه سال‌جاری، شورای عالی اداری در نشستی به ریاست «پرویز داودی» معاون اول رئیس جمهور، جدایی سازمان حج و زیارت از وزارت ارشاد و الحاق آن به سازمان میراث فرهنگی و گردش‌گری را تصویب کرد.
 این مصوبه روز شنبه، پنجم اردیبهشت، پس از تایید رئیس‌جمهور «محمود احمدی‌نژاد»، از سوی معاون او در امور توسعهٔ سرمایهٔ انسانی که دبیری شورا را نیز بر عهده دارد، برای اجرا ابلاغ شد.
 
این اقدام دولت از‌‌ همان ابتدا با اعتراض برخی از مراجع تقلید، روحانیان مجلس و نماینده آقای «خامنه‌ای» در سازمان حج و زیارت روبه‌رو شد.
«محمود احمدی‌نژاد» که بار‌ها به دلیل اتخاذ تصمیمات آنی و شتاب‌زده هم‌واره مورد انتقاد بوده است، چند روز پس از این حادثه بلافاصله پس از دستور رهبری از این تصمیم شتاب‌زده خود عقب‌نشینی نموده، و دستور داد شرایط به حال سابق خود باز گردد.

در تبلیغات ریاست‌جمهوری «احمدی‌نژاد» هر جا از طرف‌داران او در باره این اتفاق ــ که اجماعی از طرف روحانیون، اصول‌گرایان و نهایتا رهبری را بر علیه ریس‌جمهور برانگیخت ــ سئوالی پرسیده می‌شد، بلافاصله پاسخ‌دهنده با یک ترفند مشخص از تاکتیک «نعل وارونه» استفاده نموده و به جای پاسخ دادن به سئوال، میزان ولایت‌پذیری «احمدی‌نژاد» در عقب‌نشینی از تصمیم «عاقلانه»؟؟ خود را به رخ سئوال‌کننده می‌کشید.

اکنون نیز درست در روزهای پایانی تیرماه و پیش از مراسم تحلیف و تنفیذ حکم ریس‌جمهور «احمدی‌نژاد» در یک اقدام، این‌بار نه شتاب‌زده که حساب‌شده و حتی می‌توان ادعا کرد از پیش طراحی‌شده «اسفندیار رحیم مشایی» که بار‌ها طی چهار سال گذشته اقدامات و رفتار او اعتراض شدید مراجع تقلید و روحانیون و حتی رهبری را برانگیخته بوده را به عنوان «معاون اول» خود معرفی کرد، تا پس از اعتراضات روحانیون و نهایتا رهبری از این اقدام صرف‌نظر و مجددا میزان ولایت‌پذیری شدید خود را نشان داده و به رهبری هم اعلام نماید: حالا که «مواضع شما به من نزدیک‌تر است»، مواضع بنده هم به شما ایضا.

در این میان حضرات سید احمد خاتمی، حمید رسایی، حسین شریعتمداری و ... نیز که از قبل در جریان این تاکتیک بوده‌اند، نقش خود را به عنوان همکاران در اعلام مواضع ولایی ریس‌جمهور بازی می‌کنند تا کیهان هم برای خود خوراک خبری داشته باشد.

 این اصل و فرع و بالا و پایین انتصاب آقای «اسفندیار خان رحیم مشایی» است، که امروز «پاشنه آشیل» حملات ولایتی‌ها و شاید نقطه انحرافی خوبی برای انحراف فکر اقلی از مردم از ماجرای مشروعیتی باشد که با «تقلب» فراچنگ آمده است.
اما اکثریت آنان‌که ۲۲خرداد در ایران «میرحسین موسوی» را به عنوان ریس جمهور برگزیدند، آگاه‌تر از آنند که فریب این بازی و یا شاید بازی‌های مشابه از این‌دست را بخورند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۸۸ ، ۰۴:۳۲
علی مصلحی

فرصت تاریخی

پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۸۸، ۰۴:۲۲ ق.ظ

 «حسینعلی منتظری» که پس از پیروزی انقلاب تا سال‌های آغازین دهه شصت، به عنوان قائم‌مقام رهبری و شخص دوم کشور شناخته می‌شد، ناگهان به‌دنبال پاره‌ای اعتراضات به بعضی از سیاست‌های اجرایی در مدیریت کشور، و مخالفت با بعضی رفتار‌ها در کلان نظام، از قائم‌مقامی رهبری و شخص دوم کشور عزل و تاکنون به دلیل یک انتخاب عادلانه و شجاعانه، تاوان سنگینی را در کنار خانواده‌اش و در حصر خانگی پرداخته است.

بزرگ‌ترین اعتراض «منتظری» به کشتار وسیع زندانیان سیاسی در سال ۶۷ بود که بعد‌ها به «قتل‌عام۶۷» شهرت یافت.
این کشتار در بی‌خبری مطلق مردم، رسانه‌های داخلی و خارجی، خانواده‌های قربانیان و بدون کمترین اعتراض از سوی مجامع حقوقی بین‌المللی به دلیل فقر شدید رسانه و خبر اتفاق افتاد.
 اما «منتظری» رسالت تاریخی خود به عنوان شخص دوم کشور و یک فقیه برجسته دینی را به‌درستی انجام داد اگرچه تاوان سختی را برایش در پی داشت.
****
پس از اعلام نتایج انتخابات دهم ریاست‌جمهوری اتفاقات تلخ فراوانی در کشور اتفاق افتاد. تعداد قابل‌توجهی از شهروندان کشور به دلیل اعتراض مسالمت‌آمیز به این نتایج به خاک و خون کشیده شدند، تعداد قابل‌توجهی از شهروندان عادی، دانشجویان، روزنامه‌نگاران، وبلاگ‌نویسان و حتی مقامات سابق اعم از نمایندگان مجلس دوره‌های قبل و وزرای معروف دولت‌های پیشین که به قول خطیب جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ مرجعیتی در بین مردم داشتند، بازداشت غیرقانونی شدند. تعداد قابل‌توجهی از هم‌وطنان زخمی شده و تعدادی نیز ناپدید شده‌اند.

مجموعه اتفاقات فوق به‌علاوه تقلب آشکار در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، اعتراض بزرگ‌ترین مجامع حقوقی داخلی و بین‌المللی و اعتراضات وسیع و گسترده در سطح کشور و جهان را در پی داشته است.
***
اقامه نماز جمعه فردا به عهده «اکبر هاشمی‌رفسنجانی» رییس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» ریاست «مجلس خبرگان رهبری» و کسی که طی بیست سال گذشته هم‌واره به عنوان شخص دوم کشور شناخته می‌شده است، می‌باشد.
 «هاشمی» فردا در شرایطی در یک آزمون حیاتی در برابر قضاوت تاریخ و افکارعمومی قرار می‌گیرد که در جریان تبلیغات انتخابات دهم و خصوصا شب مناظره بین «میرحسین موسوی» و آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» خود و خانواده‌اش آماج شدید‌ترین اتهامات فساد اقتصادی از طرف سران تقلب و سردمدارن کودتا قرار گرفته است.
 
«هاشمی» در زندگی سیاسی ۳۰سال گذشته خود نقاط مبهم بسیاری دارد. این ابهام و عدم شفافیت تا بدان‌جا پیش رفته است که علیرغم آن‌که اکثر قریب به‌اتفاق علما و بزرگان به‌تصریح و گا‌ها تلویح مواضع خود را در برابر اتفاقات اخیر کشور روشن نموده‌اند، اما هنوز موضع‌گیری «هاشمی» در خطبه‌های فردا در هاله؟؟؟؟‌ای از ابهام قرار دارد.
 شعبده تاریخ یک‌بار دیگر یک فرصت استثنایی در اختیار «هاشمی» قرار داده است تا «یکبار برای همیشه» از منظری شفاف خود را در مقابل تاریخ به سرافرازی برساند. ملت بزرگ و سرافراز ایران این‌بار راه دقیق خود را شناخته و به قول «میرحسین موسوی» «پای در راهی بی‌برگشت» گذاشته است. قسمتی از این مسیر از نماز جمعه فردای تهران عبور می‌کند.

می‌گویند در زندگی هر کس شانس فقط یک‌بار در خانه آدم را می‌زند. آیا «هاشمی» فردا به این شانس بزرگ زندگیش جواب خواهد داد؟
آیا فردا «هاشمی» در کنار ملت خواهد بود یا در برابر ملت؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۸۸ ، ۰۴:۲۲
علی مصلحی

دوران جدید

پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۸۸، ۰۴:۱۱ ق.ظ

پس از رای خیره‌کننده «سید محمد خاتمی» در دوم خرداد ۷۶ رییس جمهور در اولین نطق انتخاباتی خود با توجه به حضور چشم‌گیر، عاشقانه و بی‌نظیر مردم در پای صندوق‌های رای فرمود: «دوره جدیدی در تاریخ ایران آغاز شده است».

به لحاظ شرایط سیاست خارجی در آن زمان کشور ایران در بد‌ترین شرایط سیاسی خود قرار داشت.
به دلیل بعضی تنش‌ها و سیاست‌های شتاب‌زده دولت‌مردان قبلی، اکثر کشورهای عضو اتحادیه اروپا سفرای خود را از ایران فراخوانده بودند و عملا روابط ایران با اکثر این کشور‌ها به حالت نیمه‌تعطیل در آمده بود.
 تنها چنین وضیعیت خطیری برای انزوای سیاسی ایران در سطح جهانی کفایت می‌کرد.

به لحاظ شرایط اقتصادی با توجه به کاهش شدید قیمت جهانی نفت و بعض تحریم‌ها در سطح بین‌المللی از یک‌طرف، و از طرف دیگر آثار مخرب برجای‌مانده از جنگ و سیاست‌های غلط بازسازی و ... اقتصاد کشور با میزان قابل‌توجه بدهی خارجی و بدهی داخلی به سیستم بانکی و بعضی از موسسات مالی داخلی روبه‌رو بود.

در حوزه فرهنگی اکثر نویسندگان و هنرمندان و روشنفکران جامعه در حالت انزوا و سکوت به سر می‌بردند.

 از طرف دیگر نیز نسل جوانان از جنگ برگشته معترض نیز کم‌کم احساس نیاز به اعلام حضور در عرصه فرهنگ می‌نمودند، اما متاسفانه این حضور در عرصه فرهنگ همراه با اسلحه زمان جنگ بود.

چهار سال پس از این زمان و پس از آن نطق انتخاباتی، برای اولین‌بار پس از انقلاب، رییس‌جمهور کشورمان به یک کشور اروپایی دعوت شد، و به دنبال این دعوت اکثر کشورهایی اروپایی در دعوت از رییس‌جمهور ایران بر یک‌دیگر پیشی گرفتند.
 پیشنهاد سازنده و ابتکاری «گفتگوی تمدن‌ها»ی این رییس‌جمهور مورد تایید و قبول اکثر قابل توجهی از کشورهای جهان قرار گرفت.
 پس از پرداخت اکثر وام‌ها و بدهی‌های معوقه خارجی و داخلی، دولت هفتم موفق شد برای اولین‌بار مبلغ ۱۶ میلیارد دلار در صندوق ذخیره ارزی پول ذخیره نماید.
 تعداد قابل‌توجهی از اهالی بزرگ فرهنگ و هنر از سکوت و انزوا خارج و به عرصه خلاقیت و حضور در بین مردم برگشتند، و خلاصه نتیجه درخشان این «دوران جدید» اعلام رضایت مردم در دور دوم انتخاب آقای «خاتمی» بود که برای اولین‌بار یک رییس‌جمهور در ایران بعد از انقلاب رای مرحله دومش بیشتر از مرحله اول بود.

****
آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» در اولین گفت‌وگوی تلوزیونی خود پس از اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری گفت: «دوران جدیدی در تاریخ ملت ایران آغاز شده است»‌‌ همان جمله‌ای که «محمد خاتمی» در ابتدای دور اول ریاست‌جمهوریش گفت با این تفاوت که در حال حاضر هنوز دوران انزوای کامل سیاسی ایران در سطح جهانی شروع نشده، اما رفتار سیاسی مجموعه بزرگان در راس هرم مدیریتی کشور و از آن‌جمله رییس‌جمهور، چنین اتفاقی را زود‌تر از موعد نوید می‌دهد، و ظاهرا از نظر حضرات تمام تلاش‌های دولت هفتم و هشتم برای «تنش‌زدایی» در حوزه روابط خارجی اشتباه بوده و این تلاش‌ها باید برعکس شود.

 با چنین پیش‌فرض، و شتابی که در رفتار دیپلماتیک برگزیده دهم و مجموعه همراهان او مشاهده می‌شود، می‌توان به سادگی حدس زد که این «دوران جدید دز تاریخ ملت ایران» واجد چه مولفه و مشخصاتی خواهد بود.

اما آن‌چه قبل از عملیاتی‌شدن این حدسیات در حوزه روابط دیپلماتیک خارجی، می‌توان در حوزه‌های «سیاست، فرهنگ، اقتصاد و ...» داخلی حدس زد، شاید دردآور‌تر باشد.
 آقای رییس اعلام نموده است که: «بنده در انتخاب همکارانم باید منافع ملت را در نظر بگیرم و اولین چیزی که مردم می‌خواهند این است که همکاران من پاک و متعهد، ساده‌زیست و مردمی بوده و همراه مردم قدم بردارند» با این شرایط وجود همکارانی مثل: آقایان «هاشمی‌ثمره، محصولی، علی‌آبادی، و سعیدلو» با توجه به وضعیت مالیشان محلی از اعراب نخواهد داشت، و در صورت حضورشان مثل همیشه، شعارهای آقای ریس برای مردم رنگی نخواهد داشت. اما این‌بار با همیشه فرق می‌کند: خون جنبش بیداری اجتماعی هنوز روی زمین خیابان‌های کشور تازه است، از ثروت بادآورده حاصل از فروش نفت با قیمت افسانه‌ای خبری نیست، این در حالی است که در ایام منتهی به انتخابات دولت مبلغ قابل‌توجهی پول و کالا در بین ملت حریص و عوام ایران توزیع نموده و خود دولت نیز به آن‌ها وعده تکرار این حقوق و سهام را داده است، به دنبال انزوای سیاسی انزوای اقتصادی نیز به شکل شدیدتری در دستور کار کشورهای عضو اتحادیه اروپایی و به تبع آن سایر کشورهای جهان قرار خواهد گرفت. از طرفی آقای ریس نمی‌تواند موج عظیم سهم‌خواهان از این پیروزی را که هریک در بوجود آمدنش چه با سازوکارهای قانونی، چه خلاف قانون، نادیده بگیرد.
 به راستی «دوران جدیدی» در تاریخ ملت ایران آغاز شده است و از هم‌اکنون «نتایج سحر» آن هویداست. خدا به داد «صبح دولتش» برسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۸۸ ، ۰۴:۱۱
علی مصلحی