از آرایش ابرو تا کوری چشم
قدیمیها وقتی میخواستند دوشیزهای را آرایش کنند، از ریسمانی استفاده میکردند که با استفاده از تابیدن تارهای موی ابرو، لای ریسمان در حال چرخش، مو از ریشه در میآمد و اصطلاحا میگفتند عروس را «بندریسمان» کردند.
حین انجام این آرایش احتمال اینکه به جای موی ابرو اشتباها موی مژه به بند ریسمان گیر کند و باعث کوری عروس بیچاره شود، و از همان روزهای اول زندگی بختش برگردد هم چه بسا که بود. اینکه شنیدهاید: «رفت ابرو را درست کند، زد چشم را کور کرد» به این اتفاق اشاره دارد.
این روزها البته با اختراع لحظهبهلحظه انواع و اقسام وسایل جدید آرایش، دیگر «بند ریسمان» کارایی خود را بطور کامل از دست داده. اما اینکه با حذف این ابزار قدیمی احتمال کوری عروس هم کاهش پیدا کند، احتمال دور از انتظاری دست کم در کشور ایران است.
کشور ایران متاثر از تجددطلبی ظاهری رژیم گذشته، زودتر از دیگر کشورهای جهان سوم مظاهر تمدن را از غرب متمدن عاریت گرفت اما هیچگاه برای ایجاد تعادل بین مظاهر و ابزار تمدن با تفکر غرب تلاشی درخور صورت نداد.
نتیجه آنکه استفاده ناشیانه از ابزار غربی باعث شد بهجای درست کردن ابرو چشم را کور کنند.
مدیران رسانه ملی ایران بهطور اعم و مسئولین و تهیهکنندگان بخش خیری بیستوسی بهطور اخص ظاهرا هنوز در دوران «بند و ریسمان» خبر سیر میکنند و غافلند از اینکه دنیا سالهای سال است از ابزارهای بزرگ و مدرن دریافت آنلاین اخبار و اطلاعات استفاده میکنند.
بخش خبری بیستوسی شبکه دوم سیما برای اثبات ــ بهرغم خودشان ــ اخبار دروغ در مورد قتلها و اتفاقات مربوط به آن (سوء استفاده جنسی و ...) اقدام به انتشار گزارشی در مورد دختری به نام «ترانه موسوی» نمود و در این گزارش در یک شتابزدگی ناشیانه اعلام نمود: بر اساس استعلام از مراجع رسمی سه نفر بیشتر به این نام ثبت نشده است.
به فاصله کمتر از شاید پنج ساعت موج شدید استعلامهای مغایر با این ادعا ــ حتی یک مورد اخبار یک روزنامه رسمی در مورد یک گروه موسیقی که یک نوازنده ابوا با نام ترانه موسوی داشت روی خروجیهای متعدد شبکه جهانی اینترنت قرار گرفت.
این برای چندمینبار پیاپی بود که اخبار ناشیانه بیستوسی مورد تکذیب رسانهای قرار میگرفت.
اما دردآورتر از این اتفاق و گزارش و تایید، به دنبال پخش نامه تکاندهنده «مهدی کروبی» به ریاست مجلس خبرگان رهبری و علنی شدن ادعای آزار جنسی بازداشتشدگان درگیریهای اخیر، آقای «علی لاریجانی» ریاست مجلس شورای اسلامی اعلام مینماید: مجلس نامه «کروبی» را پیگیری میکند و به فاصله تنها یک روز پس از این وعده خوش، اظهار میکند تنها در طول ۴۸ ساعت، کمیته بررسی مجلس موضوع نامه مهدی کروبی در مورد «آزار جنسی» برخی از بازداشتشدگان را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که سخنان کروبی کذب است.
حالا قضاوت با شما: حضرت آیتالله «مصطفی محقق داماد» شوهر خواهر آقای «لاریجانی» چند روز پیش در نامه سرگشاده به ریاست قوه قضاییه رسما تایید مینماید اتفاقاتی مغایر با اصلیترین اصول اخلاقی انسانی طی دو ما ه گذشته در کشور و در زندانهای تحتنظر مسئولین انتظامی و قضایی کشور اتفاق افتاده و آقای «لاریجانی» هم هیچ احساس نیاز به پیگیری در مورد این نامه روشنگرانه نمیکنند اما پس از آن هنگامی که احساس نیاز به پیگیری نامه روشنگرانه و در عین حال تکاندهنده دیگری میکنند، این احساس نیاز عمیق طی کمتر از یکروز وبا شتابزدگی فراوان جامعه عمل پوشیده و نتیجه اعلام میشود: ادعاهای یک روحانی ۷۰ساله، ریاست دو دوره مجلس، عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام، دارای چندین نمایندگی و مسئولیت مهم از طرف بنیانگذار جمهوری اسلامی و ... کذب محض است.
بدون توجه به عوارض چنین اظهارنظری در سطح جهان. ظاهرا آقای «لاریجانی» ریاست مجلس شورای اسلامی هم هنوز فکر میکنند در عصر نوسنگی زندگی میکنند و امکان مخفی کردن اخبار، و اسناد مربوط به آن وجود دارد. غافل از آنکه اولا چنین امکانی دیگر با وجود گستردگی فراوان رسانههای دیجیتالی و جهانی وجود ندارد، و ثانیا «مهدی کروبی» آنطور که ایشان حدس میزنند، آدم سادهای که بدون داشتن اسناد دقیق اقدام به پخش خبری به این وسعت نماید نیست.
اما آنچه ریاست مجلس شورای اسلامی در پی این تکذیب به دنبال آن بود آرایش آبروی نظام و کشور بود که باید گفت: زد چشم آن را هم کور کرد.