فصلالخطاب
در یکی از دورههای «مجلس شورای ملی» سابق، طرحی به مجلس تقدیم شده و مورد بررسی نمایندگان قرار میگیرد.
طرح بدون مخالف در آستانه رایگیری و تصویب با اکثریت مطلق آراء است که نمایندهای اعلام مخالفت نموده و برای بیان دلائل مخالفت خود با طرحی که در آستانه تایید اکثریت بوده پشت تریبون میرود.
در آنزمان نماینده «مشهد» با توجه به سابقه و سن بالا، اکثرا علیرغم آنکه هیچگونه عضویتی در ترکیب هیئترئیسه نداشته، اما اغلب در جایگاه هیئترئیسه مینشسته است و کسی جرات اعتراض به ایشان را نداشته. در همان حال، صندلی متعلق به ایشان در بین نمایندگان خالی بوده است.
آنروز هم طبق معمول ایشان در جایگاه هیئتریسه حضور داشته است.
نماینده معترض ضمن نطقی کوتاه اما مستند و مستدل نظر تمام نمایندگان را نسبت به موافقت با طرح پیشنهادی عوض مینماید و در عرض مدت کوتاهی، کمتر از یکساعت، اکثریت مطلق نمایندگان متوجه اشتباه بزرگ خود میشوند و طرح در آستانه تصویب از دستور کار مجلس خارج میشود.
نماینده «مشهد» که طبق معمول صندلیاش بین نمایندگان خالی است و غیرقانونی در جایگاه هیئترئیسه نشسته است، نماینده معترض را مخاطب قرار میدهد و میپرسد: « آقای ... اینها که شما بیان فرمودید، درد بود، بفرمایید درمان چیست؟ راه چاره کدامست؟ و نماینده بصیر و آگاه، با جدیت و جراتئی منحصربهفرد و برای اولینبار رو به نماینده مشهد نموده و میگویند: «اولین راهچاره آنست که شما از جایگاه هیئترئیسه برخاسته و برصندلی خودتان بنشیند».
***
نزدیک به پنج سال است که افرادی با کمترین میزان دانش و تخصص و آگاهی، به ناحق و صرفا به پشتوانه و استفاده از تنگنظری وسوءاستفاده از اختیارات قانونی شورای نگهبان، در جایگاه نمایندگی مردم قرار گرفته، همزمان قوه مجریه کشور نیز با اراده و نظر مقام رهبری به طور کاملا غیرقانونی دو دوره است که در اختیار گروهی قرار دارد که علاوه بر اینکه کمترین اطلاع، تجربه، و سابقه اجرایی در کارنامه مدیریتی خود ندارند، فاقد کمترین تعهد اخلاقی نسبت تکالیف قانونی خود و حقوق متقابل شهروندان و جان و مال و ناموس آنها میباشند.
نتیجه چنان شدهاست که هر از گاهی نمایندهای پرچم اعتراضی را نسبت به خیانتهای متعدد پنهان و آشکار متولیان نااهل، و غاصب بلند میکند و پیش از آنکه کمترین اثری به حال رعیت بیچاره داشته باشد، با اشاره و تماسی از دفتر مقام رهبری، موضوع «فصلالخطاب» مطرح، و موضوع مورد اشاره خاتمه یافته تلقی میشود.
آقای «الیاس نادران» نماینده اصولگرا، و مدافع آقای «احمدینژاد» در مجلس شورای اسلامی که اخیرا آقای «محمدرضا رحیمی» معاون اول ریسجمهور را «ریس حلقه فساد مالی خیابان فاطمی» معرفی و خواستار بازدداشت وی شده، بارها اعتراضات مستند، شفاف و آشکاری را بر علیه رفتارهای خارج از عرف و قاعده و قانون قوه مجریه و در راس آن آقای «احمدینژاد» در صحن علنی مجلس مطرح نموده و نتیجه روشن، شفاف و آشکار آن، اصرار بیش از پیش و شدت یافتن آن رفتارها با لجاجت بیشتر توسط ریس و مجموعه دولتین نهم و دهم بودهاست.
کافی است سری به بایگانی نطقهای اعتراض نمایندگان مجلس هفتم و هشتم بزنید. سیاهه بلندبالایی از این موارد خواهید یافت که پس از آنکه بیتوجهی مکرر ریس دولت سروصدایی در مجلس به پا نموده، اشاره مقام رهبری «فصل الخطاب» و کورکننده نطق و سرو صدا بودهاست.
به عنوان نمونه ماجرای مرحوم «علی کردان» به عنوان وزیر کشور و نطقهای مخالفان و موافقان آنرا بههنگام رایگیری ایشان یادآوری مینمایم. شما خود حدیث مفصل از این مشت نمونه خروار بخوانید و بنگرید که چگونه علیرغم آنکه تمام نمایندگان بلااستثنا متوجه مدرک تقلبی و دورغگویی وی شدند، نامهای و اشارهای ایشان را بر صندلی وزارت نشاند، و در کمتر از ۴ ماه بعد همین نمایندگان به استیضاح وی رای دادند. اینبار البته شدت افتضاح کار را از دست برهان «فصلالخطاب» خارج نموده بود.
آقایان «الیاس نادران» «علی مطهری» «احمد توکلی» «علیرضا زاکانی» و تمامی نمایندگانی که «سبزها» را فتنه میدانید! دردها را مردمی که به شما رای داده یا ندادهاند از شما بهتر میدانند،
خطبههای نمازجمعه ۲۹ خردادماه سال گذشته را فراموش کردهاید: « ...البته نظر ایشان به نظر بنده نزدیکتر است...»
بالاتر از ریاست قوه قضاییه کسی قرار گرفته که البته نظر آقای «احمدینژاد» به نظر او نزدیکتر است. همان که مقیاس و معیار خوبی و بدی از نظر شما، نظر اوست و حرف و نظر او «فصلالخطاب» است.
آیا اولین راه چاره آن نیست که : شما «وکیل السلطنهها» از جایگاه «وکیلالرعایایی» برخاسته و روی صندلی خالی و متعلق به خودتان بنشینید.؟
در همین رابطه: علی مطهری: اتهامات رحیمی جدی است. احمدی نژاد همکاری کند