جنتی و اقرار به تزیینیبودن رای مردم
کمتر کسی باور میکرد هوشمندی بالای سیاسی آقای «خاتمی» در اعلام پیششرطهای اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات آتی، پیشفرضی برای اجرای آخرین پردهها از رسوایی اصولگرایان باشد.
اما ذکاوت «خاتمی»، «احمدجنتی» را واداشت زودتر از موعد اعلام و اقرار کند که؛ نیازی به رای اصلاحطلبان نیست. و کدام ناظرآگاهی است که باور کند ایشان و سایر همفکرانِشان کمترین ارزش و اعتباری برای رای و اراده مردم قائل بودهاند؟
صرفنظر از کمیت وزن سیاسی اصلاحطلبان، و بدون در نظرگرفتن بیاعتمادی شدید داخلی و بینالمللی نسبت به متولیان پروسه انتخابات در ایران، حرف «احمد جنتی» بسیار قابل توجهاست.
این حرف، حدیثنفس و حرف دل اصلی اصولگرایان است که برای اولینبار باید «جنتی» را بهدلیل این شهامت و شفافیت و صراحتنطر ستایش کرد.
اصولگرایان از ابتدای انقلاب هیچ ارزشی برای رای مردم قابل نبوده و همواره حضور و رای مردم را در حد نمایش و تزیین و تبلیغ بهنفع خود قبول داشته و چنانکه احتمال میدادند رای، اراده و خواست مردم، چیزی غیر از خواست آنان باشد، با تمام ابزار و امکانات موجود و ممکن جلو تحقق این اراده و خواست را میگرفتند.
نظارت استصوابی، دخالت مستقیم و غیرمستقیم در کار هیئتهای اجرایی و مصادره بهمطلوب نمودن آنها، ردصلاحیت گسترده داوطلبان با گرایش فکری متفاوت، و ... ابزارهایی بودهاست که اصولگرایان و در راس آنها شورای نگهبان طی سی سال گذشته برای جلوگیری از تحقق رای و خواست مردم و یا تقلیل اراده آنها بدان متوسلشده و پس از اخذ نتیجه مطلوب اما ناحق، دموکراتیک و مردمیبودن نظام را با تمام توان رسانهای تبلیغ نمودهاند.
مگر آنکه اشتباه محاسباتی و پیشبینیها اشتباه از آب درآید، چنانکه در دوم خرداد ۷۶ این اشتباه محاسبات اتفاق افتاد و نتیجه آن نشد که خواست و نظر آنان بود، آن شد که مردم میخواستند.
مردم فراموش نکردهاند که اصولگرایان و بهخصوص آقای «جنتی» دبیر شورای نگهبان بارها و بارها، به این اشتباه محسباتی اقرار، و اعلام نمودند که؛ اجازه تکرار اشتباه دوم خرداد را نخواهند داد. البته ایشان و اصولگرایان هیچگاه به صراحت اقرار نمینمودند که نیازی به رای مردم ندارند. بلکه با خودقیم و ولیخواندن و صغیر پنداشتن مردم اعلام مینمودند که، اجازه فریبخوردن مردم و سوءاستفاده از آنها را نخواهیم داد. همان کاری که -به زعم خودشان برای جلوگیری از فریب مردم- بهگستردگی در انتخابات مجلس هفتم و ریاستجمهوری نهم انجام داده و در کودتای انتخابانی ریاستجمهوری دهم با جعل و سرقت و تقلب و خیانت آشکار تکمیل نمودند. و بلافاصله شور و شعور و حضور ستایشبرانگیز مردم در پای صندوقهای رای ریاستجمهوری دهم، مصادره به مطلوب شده و تا کنون نیز از آن به حماسه ۴۰ میلیونی و بهعنوان بیمه نظام و حاکمیت و حجت مردمی بودنشان تبلیغ شده است.
اما چه شدهاست که آقای دبیر محترم شورای نگهبان، به این نتیجه رسیدهاست که دیگر نیازی به این بیمه و این حماسه حضور و تزیین و تبلیغ ندارد؟
ظاهرا و نه که ظاهرا بلکه قطعا مجموعه نظام به روشنی دریافتهاند که پایگاههای مردمیشان علیرغم در اختیارداشتن تمام ابزارها و جایگاههای اختصاصی، و خرجکردن از کیسه دین، بهشدت متزلزلشده و کیسه دین در اختیار و معرفیشده بهشدت تهی و خالی از اعتبار شده و دیگر مستمسکی برای فریب و دلمشغولی مردم موجود نیست.
در چنین شرایطی کمکم لازم است اعلام شود نیازی به رای مردم نیست. اما این اعلام باید به تدریج و طی پروسه خاصی صورت گیرد. نقطه شروع آن عدم نیاز به حضور اصلاحطلبان است که در ابتداییترین تصور و با فرض قبول نتایج اعلامشده انتخابات ریاستجمهوری دهم، دستِکم ۱۳ میلیون رای را نمایندگی میکنند.
۱۳ میلیونی که طی سالهای گذشته بیشترین تلاش برای اخذ رایشان برای تبلیغ و تزیین صورت میگرفته است. اما همینکه مشروعیت مردمی نظام دیگر اینروزها نیاز و مسئله حاکمیت نیست و در شرایطی که اعتبار بینالمللی حاکمیت در مجامع رسمی و غیررسمی جهانی، طی چهار سال گذشته بهشدت تنزل یافته، حاکمیت نیازی به شارژ اعتبار دروغین گذشته نداشته و ترجیح داده است این رای را نداشته باشد و در مقابل دردسر حضورشان را هم.
و حالا بهتر است که در آخرین سنگرها با تمام احتیاط لازم از آخرین لحظات عمرش دفاع نماید. (این چنانچه که عرض کردم فرض کمترین شرایط ممکن است. در حالی که به شهادت رفتار حاکمیت در جریان انتخابات دهم و تقلب آشکار در انتخابات و کودتای انتخاباتی بدون شک شرایط بسیار متفاوت از شرایط مفروض فوق است).
مجموعه حاکمیت بهنمایندگی و سخنگویی «احمدجنتی» طی سی سال گذشته برای از دست ندادن امتیازات و حفظ وضعیت و شرایط موجود، مجبور به دروغگویی و تبلیغ و تزیین مشروعیتدروغین مردمی بود، اما امروز دیگر آنها چیزی برای از دست دادن ندارند پس چه بهتر که دست به ریسکهای دردسرساز و مخاطرهآمیز نزنند.
پیششرطهای آقای «خاتمی» در حکم حکایت جوانی بود که مادرش را برای فروش به بازار میبرد و در مقابل اعتراض مردم اعلام میکرد؛ نگران نباشید قیمتی میگویم که کسی نخرد.
پیششرطهای «خاتمی» اگرچه در بازار اصلاحطلبان مورد توجه واقع نشد، اما در اردوگاه اصولگرایان، خامگویی و توهم خریدارن را بههمراه داشت. این هنوز از نتایج سحر است.
این نوشته در جرس اینجا