وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

از آرایش ابرو تا کوری چشم

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۰۷ ب.ظ

قدیمی‌ها وقتی می‌خواستند دوشیزه‌ای را آرایش کنند، از ریسمانی استفاده می‌کردند که با استفاده از تابیدن تارهای موی ابرو، لای ریسمان در حال چرخش، مو از ریشه در می‌آمد و اصطلاحا می‌گفتند عروس را «بندریسمان» کردند.
حین انجام این آرایش احتمال این‌که به جای موی ابرو اشتبا‌ها موی مژه به بند ریسمان گیر کند و باعث کوری عروس بی‌چاره شود، و از‌‌ همان روزهای اول زندگی بختش برگردد هم چه بسا که بود. این‌که شنیده‌اید: «رفت ابرو را درست کند، زد چشم را کور کرد» به این اتفاق اشاره دارد.

این روز‌ها البته با اختراع لحظه‌به‌لحظه انواع و اقسام وسایل جدید آرایش، دیگر «بند ریسمان» کارایی خود را بطور کامل از دست داده. اما این‌که با حذف این ابزار قدیمی احتمال کوری عروس هم کاهش پیدا کند، احتمال دور از انتظاری دست ‌کم در کشور ایران است.
 
کشور ایران متاثر از تجددطلبی ظاهری رژیم گذشته، زود‌تر از دیگر کشورهای جهان سوم مظاهر تمدن را از غرب متمدن عاریت گرفت اما هیچ‌گاه برای ایجاد تعادل بین مظاهر و ابزار تمدن با تفکر غرب تلاشی درخور صورت نداد.
 نتیجه آن‌که استفاده ناشیانه از ابزار غربی باعث شد به‌جای درست کردن ابرو چشم را کور کنند.

مدیران رسانه ملی ایران به‌طور اعم و مسئولین و تهیه‌کنندگان بخش خیری بیست‌وسی به‌طور اخص ظاهرا هنوز در دوران «بند و ریسمان» خبر سیر می‌کنند و غافلند از این‌که دنیا سال‌های سال است از ابزارهای بزرگ و مدرن دریافت آنلاین اخبار و اطلاعات استفاده می‌کنند.

 بخش خبری بیست‌و‌سی شبکه دوم سیما برای اثبات ‌ــ به‌رغم خودشان ــ اخبار دروغ در مورد قتل‌ها و اتفاقات مربوط به آن (سوء استفاده جنسی و ...) اقدام به انتشار گزارشی در مورد دختری به نام «ترانه موسوی» نمود و در این گزارش در یک شتاب‌زدگی ناشیانه اعلام نمود: بر اساس استعلام از مراجع رسمی سه نفر بیشتر به این نام ثبت نشده است.

به فاصله کمتر از شاید پنج ساعت موج شدید استعلام‌های مغایر با این ادعا ‌ــ حتی یک مورد اخبار یک روزنامه رسمی در مورد یک گروه موسیقی که یک نوازنده ابوا با نام ترانه موسوی داشت روی خروجی‌های متعدد شبکه جهانی اینترنت قرار گرفت.

این برای چندمین‌بار پیاپی بود که اخبار ناشیانه بیست‌و‌سی مورد تکذیب رسانه‌ای قرار می‌گرفت.

اما دردآور‌تر از این اتفاق و گزارش و تایید، به دنبال پخش نامه تکان‌دهنده «مهدی کروبی» به ریاست مجلس خبرگان رهبری و علنی شدن ادعای آزار جنسی بازداشت‌شدگان درگیری‌های اخیر، آقای «علی لاریجانی» ریاست مجلس شورای اسلامی اعلام می‌نماید: مجلس نامه «کروبی» را پی‌گیری می‌کند و به فاصله تنها یک روز پس از این وعده خوش، اظهار می‌کند تنها در طول ۴۸ ساعت، کمیته بررسی مجلس موضوع نامه مهدی کروبی در مورد «آزار جنسی» برخی از بازداشت‌شدگان را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که سخنان کروبی کذب است.

حالا قضاوت با شما: حضرت آیتالله «مصطفی محقق داماد» شوهر خواهر آقای «لاریجانی» چند روز پیش در نامه سرگشاده به ریاست قوه قضاییه رسما تایید می‌نماید اتفاقاتی مغایر با اصلی‌ترین اصول اخلاقی انسانی طی دو ما ه گذشته در کشور و در زندان‌های تحت‌نظر مسئولین انتظامی و قضایی کشور اتفاق افتاده و آقای «لاریجانی» هم هیچ احساس نیاز به پی‌گیری در مورد این نامه روشن‌گرانه نمی‌کنند اما پس از آن هنگامی که احساس نیاز به پی‌گیری نامه روشن‌گرانه و در عین حال تکان‌دهنده دیگری می‌کنند، این احساس نیاز عمیق طی کم‌تر از یک‌روز وبا شتاب‌زدگی فراوان جامعه عمل پوشیده و نتیجه اعلام می‌شود: ادعاهای یک روحانی ۷۰ساله، ریاست دو دوره مجلس، عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام، دارای چندین نمایندگی و مسئولیت مهم از طرف بنیان‌گذار جمهوری اسلامی و ... کذب محض است.

بدون توجه به عوارض چنین اظهارنظری در سطح جهان. ظاهرا آقای «لاریجانی» ریاست مجلس شورای اسلامی هم هنوز فکر می‌کنند در عصر نوسنگی زندگی می‌کنند و امکان مخفی کردن اخبار، و اسناد مربوط به آن وجود دارد. غافل از آن‌که اولا چنین امکانی دیگر با وجود گستردگی فراوان رسانه‌های دیجیتالی و جهانی وجود ندارد، و ثانیا «مهدی کروبی» آن‌طور که ایشان حدس می‌زنند، آدم ساده‌ای که بدون داشتن اسناد دقیق اقدام به پخش خبری به این وسعت نماید نیست.

اما آن‌چه ریاست مجلس شورای اسلامی در پی این تکذیب به دنبال آن بود آرایش آبروی نظام و کشور بود که باید گفت: زد چشم آن را هم کور کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۰۷
علی مصلحی

ترفندهای دروغ‌سازی

دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۸۸، ۰۹:۵۷ ب.ظ

یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید: «هنگامی که می‌خواهید املت درست کنید، قبلا از سالم بودن تخم‌مرغ‌ها مطمئن شوید»

کمتر از یک هفته پیش خبر درگذشت یک نوجوان ۱۲ ساله در اثر ضربه باتوم در مراسم چهلم «ندا آق‌سلطان» در بهشت زهرا به شکل زیر روی لینک‌های داغ «بالا‌ترین» قرار گرفت:

«شهادت نوجوان ۱۲ ساله بر اثر اصابت ضربهٔ باتوم + عکس ـ۱۰۳۴۹ کلیک
علیرضا همراه با پدرش برای شرکت در چهلم شهدای سرکوب اخیر به بهشت ندا رفته بودن در هنگام بازگشت لحظه‌ای دست...
توجه: ۱۵ کاربر بر این باورند که این لینک مشکل «خبر غیرواقعی» دارد.»

و هم‌چنان‌که مشاهده می‌کنید، سایت «بالا‌ترین» بر اساس رسالت رسانه‌ای خود و بر اساس ضوابط تعریف‌شده اعلام نمود که این خبر مشکل «غیرواقعیبودن» دارد.

بلافاصله فردای آن روز لینک زیر روی سایت قرار گرفت.

«دوستان بالاترینی! هوشیار باشیم و فریب ترفندهای اطلاعاتی کودتاچیان را نخوریم+عکس از اعلامیه مراسم چهلم نوجوان علیرضا توسلی ـ۷۰۵۷ کلیک
عکس پیوست از اعلامیه مراسم چهلم نوجوان «علیرضا توسلی» است که در اثر تصادف حدود چهل روز پیش در گذشته است. کودتاچیان برای مقابله با جنبش و ضربه‌زدن به آن متوسل به ترفند اطلاعات نادرست و نهایتن اثبات این نادرستی به منظور تخریب جنبش هستند. خبر مشکوکی درباره این نوجوان منتشر شد و گفته شد که در بهشت زهرا در چهلم ندا بر اثر ضربه باطوم این نوجوان درگذشته است. خبر مشکوک فقط بدون ذکر نام خانوادگی و عکسی از اعلامیه ختم منتشر شده بود. با انتشار اعلامیه ختم شب هفتم و اعلامیه پیوست مشخص است که کودتاچیان قصد دارند از این خبر کذب بهره‌برداری کنند تا جایی که صحت این خبر قرار است در مجلس بررسی شود. لطفن هوشیار باشیم و هر خبری را بدون منبع موثق باور نکنیم.»

اما متاسفانه دوستان در اطلاع‌رسانی اخبار مربوط به وقایع پس از انتخابات خرداد ۸۸، به هیچ روی به تذکر این دوست بزرگ‌وار توجهی نکرده و بدون توجه به محل استناد یا توثیق، اقدام به پخش خبری که بدون شک و بر اساس پیش‌بینی قید شده در لینک فوق، توسط مدیران کودتا جهت ضربه‌زدن به جنبش صادقانه و سبز مردم عزیز ایران، با توسل به ترفند اطلاعات کذب و نهایتا اثبات این نادرستی و کذب به نام جنبش، طراحی و در اختیار مردم قرار گرفته بود، نمودند.

بخش خبری بیست‌وسی و اخبار ساعت ۲۱ شنبه هفدهم مرداد پس از پخش قسمت‌هایی از استناد شبکه ماه‌واره‌ای «صدای آمریکا» به این خبر و زمینه‌سازی لازم، با پدر و مادر این نوجوان و همچنین راننده‌ای که ادعا می‌شد این نوجوان با اتومبیل او تصادف نموده و درگذشته است، مصاحبه نمود تا از این نمد کلاهی نصیب خود نماید که: اخبار جنبش اصلاح‌طلبی امروز مردم ایران بر «دروغ» استوار است.

در این باره اقدام بعضی مراجع خبری جنبش که بلافاصله مراجع دریافت خبر را معرفی و قبول مسئولیت این دروغ‌سازی یا تکذیب خبر صدا و سیما را از آن‌ها درخواست نموده بودند، شایسته تحسین است.

اما هیچ رسانه، گروه، حزب یا جمعیتی از آن‌جا که متشکل از افراد انسانی است و بنا بر اعتقاداتی در فقه شیعه امامیه هیچ انسانی به غیر از چهارده معصوم، مصون از خطا و اشتباه نیستند، بنابر این احتمال خطا و اشتباه امری کاملا طبیعی است اما جای تعجب نخواهد بود رسانه ملی که این‌روز‌ها در انتشار گزارشات کذب و اخبار دروغ پیش‌تاز است، یک اشتباه خبری را این‌گونه تحت‌پوشش وسیع خبری قرار دهد.
خیام سروده است:

شیخی به زن فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دامن کسی پابستی

زن گفت: آری چنین که گویی هستم
 آیا تو چنان که می‌نمایی هستی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۸۸ ، ۲۱:۵۷
علی مصلحی

محمدحسین مصلحی

جمعه, ۱۶ مرداد ۱۳۸۸، ۰۹:۴۴ ب.ظ

روی سنگ‌های غسال‌خانه، پیکر سه شهید قرار داشت و اطراف دو شهید «محمد مدرس‌زاده» و «عباسعلی زارع‌مجرد» خانواده‌هایشان اجتماع نموده بودند.
 کمی آن‌طرف‌تر روی سومین سنگ غسال‌خانه پیکر شهیدی بود که کسی از خانواده‌اش حضور نداشت. زیر چفیه خونین او کاغذنوشته‌ای بود: «شهید محمدحسین مصلحی وادقانی».
به گل‌زار شهدا برگشتم.

سال‌های اولیه کودکی، زمانی که هنوز حافظه من دقیقا شکل نگرفته بود، تاریک‌روشنی در ذهن و حافظه ناقصم برچای مانده از جوان پرشور و شری که هر از گاهی به خانه ما می‌آمد.
 من آن‌روز‌ها از مفاهیم برادر و خواهر و پدر و مادر و بستگی نسبی بین انسان‌ها هیچ نمی‌دانستم. این‌که این جوان پر شر و شور کیست؟ کجا زندگی می‌کند؟ و چه ارتباطی با خانواده ما دارد؟ هیچ نمی‌دانستم.
تنها چیزی که برجسته‌تر از دیگر اتفاقات در حافظه‌ام مانده اینست که: هر بار که این جوان به خانه ما می‌آمد با خودش کلی کتاب و نشریه می‌آورد و در جایی که در خانه‌های روستایی ما «دولاب» نامیده می‌شود، روی هم تلنبار می‌کرد.

بعد‌ها که حافظه من کم‌کم شکل کامل‌تری گرفت و اغلب مفاهیم برایم معنی پیدا کرد، متوجه شدم که این جوان «محمدحسین مصلحی» برادر بزرگ من است که در شهر کاشان مشغول تحصیل است و هر از گاهی آخر هفته‌ها و تعطیلات به روستای محل تولد و خانه پدری و خانواده سر می‌زند. و باز بعدتر‌ها که کمی با درس و مشق و سواد آشنا شدم و به کتاب‌های تلنبار شده‌اش در «دولاب» خانه سرک کشیدم، متوجه شدم که روی اکثر کتاب‌ها نام «دکتر علی شریعتی» نوشته شده‌است.

انقلاب که پیروز شد، هشت ساله بودم. بعضی از شر و شور و رفتارهای انقلابی این برادر را آن‌چنان که می‌دیدم، بیاد دارم و آن‌چه را که نمی‌دیدم این‌طرف و آن‌طرف از دوستان و هم‌ولایتی‌ها و آشنایان شنیده‌ام.
 مدیریت راهپیمایی و تظاهرات وشعاردادن در روزهای انقلاب در روستای ما را به عهده داشته است و در شهر کاشان نیز اغلب کلاس و مدرسه را برای شرکت در راهپیمایی‌های انقلاب، توزیع اعلامیه و پوستر امام و ... ‌‌‌ رها و نهایتا در آستانه اخذ دیپلم ترک تحصیل می‌نماید.

فرصت بسیار کمی یافتم برای درک حضورش. بلافاصله با شروع جنگ تحمیلی به مناطق جنگی جنوب اعزام و تاپایان دوره خدمت سربازی در خرمشهر و آبادان حضوری پررنگ داشت. پس از اتمام خدمت سربازی در آموزش‌کده به‌ورزی استان اصفهان آموزش به‌ورزی دید و به استخدام شبکه بهداشت و درمان کاشان درآمد و در خانه بهداشت روستا به عنوان به‌ورز مشغول خدمت شد.
طی این مدت چندین‌بار زندگی و کار را‌‌‌ رها و به مناطق جنگی اعزام شد.

در آستانه سال‌های پایانی دفاع مقدس تلاش می‌کرد که به صورت داوطلب آزاد ادامه تحصیل دهد. اما پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در ماه‌های آغازین تابستان ۱۳۶۷ جنگ از زاویه دیگری شروع شد. این‌بار نیز او درس و خانواده را‌‌‌ رها و به عنوان «پزشکیار» به مناطق غربی کشور اعزام شد.

 سال ۶۷ من مشغول تحصیل در کاشان بودم و در چنین روزهایی به علت بازی‌گوشی و تجدیدی در چند درس مجبور بودم گرمای طاقت‌سوز کاشان را تحمل کنم.
قبل از ظهر شانزدهم مردادماه ۶۷ در شهر قدم می‌زدم که ماشین بنیاد شهید در سطح شهر گشت می‌زد و اعلام می‌کرد که: پیکر سه شهید دفاع مقدس امروز بعد از ظهر در شهر تشییع خواهد شد.
ساعت ۴ بعد از ظهر عقب یک وانت باری خودم را رساندم به غسال‌خانه «دارالسلام گلابچی» کاشان. روی سنگ‌های غسال‌خانه پیکر سه شهید قرار داشت و اطراف دو شهید «محمد مدرس‌زاده» و «عباسعلی زارع مجرد» خانواده‌هایشان اجتماع نموده بودند. کمی آن‌طرف‌تر روی سومین سنگ غسال‌خانه پیکر شهیدی بود که کسی از خانواده‌اش حضور نداشت. زیر چفیه خونین او کاغذ نوشته‌ای بود: «شهید محمدحسین مصلحی وادقانی».
به گل‌زار شهدا برگشتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۸۸ ، ۲۱:۴۴
علی مصلحی

دوستان دیروز

شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۸۸، ۰۹:۳۰ ب.ظ

آقای «احمدی‌نژاد» دیروز در یک سخنرانی در جمع اساتید بسیجی در شهرستان مشهد، در پاسخ به آنان که سعی دارند با مستمسک قراردادن انتصاب آقای «اسفندیار رحیم‌مشایی» به سمت معاون اولی رییس‌جمهور و تاخیر در پذیرش و اجرای حکم حکومتی آقای خامنه‌ای برای کان‌لم‌یکن نمودن آن انتصاب، چنین القاء نمایند که بین دولت و رهبری اختلاف وجود دارد، گفت:
 «در روزهای اخیر عده‌ای با خیال خام خود به تکاپو افتادند تا رابطه دولت و رهبر عزیز انقلاب را خدشه‌دار جلوه دهند و با جار و جنجال، جدایی و فاصله بین دولت و رهبری را القاء کنند، در حالی که آنان نمی‌دانند که نوع رابطه ما با مقام معظم رهبری فرا‌تر از قالب‌های سیاسی و اداری است و از جنس محبت، اعتقادی و پدر پسری است.»

وی تصریح کرد: «وارد شدن بدخواهان در چنین عرصه‌ای و القاء چنین شبهاتی حرکتی بی‌نتیجه است و آن‌ها قطعا چنین آرزویی را به گور خواهند برد و این راه به روی شیاطین بسته است.»

شکی نیست که مخاطب چنین سخنانی، معترضان به نتایج اعلام‌شده انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و افراد و گروه‌های اصلاح‌طلب نیستند. چه این‌که نامزدهای معترض به نتایج اعلام‌شده در بیانیه‌های رسمی ضمن عدم پذیرش نتایج اعلام شده، اعلام نموده‌اند که: دولت برآمده از چنین تقلباتی را هم به رسمیت نمی‌شناسند و طبعا اعتراض به تصمیمات چنین دولتی برای آنان محلی از اعراب ندارد.
 گو این‌که هم‌زمان با این انتصاب و تصمیم، اصلاح‌طلبان با رصد شرایط حاضر این طرف و آن‌طرف و یک‌صدا در رسانه‌های محدود اما پر مخاطب خود در سایت‌های اینترنتی اعلام نمودند این تصمیم و انتصاب صرفا یک ترفند طراحی‌شده برای انحراف اذهان جامعه از اتفاقات تلخی است که در سراسر کشور در سطح وسیعی در حال افتادن بود. (تقلب وسیع در امر انتخابات، اعتراضات پراکنده و شدید به این تقلب، دستگیری و بازداشت گسترده معترضین و انتقال به اماکن و بازداشت‌گاه‌های نامعلوم و خلاصه ضرب و شتم وکشتار بی‌سابقه مردم بی‌دفاع در خیابان‌های کشور) و اصلاح‌طلبان هوشیار‌تر از آن بودند که در چنین دام‌هایی گرفتار شوند. و نهایتا این دام طراحان را گرفتار کرد.

براین اساس و بر پایه شواهد متعدد موجود مخاطب این سخنرانی و سخنان آقای رییس‌جمهور مشخصا آقایان «محسنی‌اژه‌ای» «صفار هرندی» «جنتی» «حدادیان» انصار حزب‌الله و اغلب گروه‌های سیاسی و افرادی که تحت‌عنوان «اصول‌گرایی» تعریف می‌شوند، می‌باشند.
یعنی اکثر همراهان، همکاران و همه آن‌هایی که در انتخابات نهم و دهم از آقای «احمدی‌نژاد» حمایت نموده و دوستان دیروز بودند امروز «نفهم» «اهل جار و جنجال» «بدخواه» و ... هستند و به آن‌ها اعلام می‌شود که آرزوی جدایی بین دولت و رهبر را به گور خواهند برد.

 اما در کنار این اهانت‌ها آن‌چه مهم و جالب‌توجه است، لحن کلام و نوع گفتار آقای «احمدی‌نژاد» است که مثل همیشه گزنده و همراه با تمسخر و تحقیر است.‌‌ همان ادبیات و گفتاری که اکثر عقلا و سیاست‌مداران با کفایت بار‌ها به رییس دولت نهم درباره بکارگیری آن به وی اعتراض نمودند و گفتند که این نوع گفتار شایسته شخصیت اول دیپلماتیک و سیاسی کشور نیست ولی آقای «احمدی‌نژاد» نه‌تنها به این اعتراضات توجهی نداشت که آن را از افتخارات خود هم می‌دانست و می‌داند.
 اما این بار این ادبیات درباره کسانی بکار گرفته می‌شود که همیشه مشوق وی بوده و در کنار او از این الفاظ و بیان اظهار رضایت و لذت می‌نمودند و حالا خود موضوع آن ادبیات واقع شده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۸۸ ، ۲۱:۳۰
علی مصلحی

محمد هم رفت

دوشنبه, ۵ مرداد ۱۳۸۸، ۱۲:۴۶ ب.ظ

«محمد خلیلی‌وادقانی» کارمند اداره آموزش و پرورش کاشان و از بازماندگان پیش‌گام و جانبازان پیش‌کسوت «دفاع مقدس»، پس از سال‌ها تحمل درد و ناراحتی ناشی از اثرات جانبازی در سال‌های آغازین «‌ دفاع مقدس»، سرانجام در غروب شنبه سوم مردادماه در بیمارستان سینای اصفهان دعوت حق را لبیک کفته و به دیدار معشوق شتافت.

 «مرحوم خلیلی» به دلیل وسعت‌نظر و نبوغ و استعداد شایسته اغلب مورد احترام خاصی در بین دوستان ما بود.
 وی که به دلیل شرایط خاص مالی خانوادگی علیرغم نبوغ فوق‌العاده موفق به ادامه تحصیل در دوران نوجوانی و جوانی نشده بود، طی این سال‌ها با پشتکار فراوان تحصیل را ادامه و موفق به اخذ دیپلم شده بود که بیماری و گرفتاری مانع از پیگیری و ادامه تحصیل وی تا مقاطع بالا‌تر شده بود. اما علیرغم این مسایل شدت علاقه و اشتیاق وی به دانش و معرفت باعث می‌شد نامبرده هم‌واره و در کمترین مجال و فراقتی که می‌یافت به سرعت مشغول مطالعه آزاد باشد.

مجموعه نشانه‌های فوق از مرحوم «خلیلی» شخصیتی ساخته بود مورد احترام و دوست‌داشتنی.

مرحوم «محمد خلیلی» از آن‌جا که هم‌رزم و هم‌سنگر برادر من بوده است، برای من نقش برادر بزرگ از یک‌طرف، و یک استاد بزرگ‌وار به علت عمق اطلاعات و دانش از طرف دیگر را داشت.

 درگذشت این جانباز بزرگ‌وار واستاد عزیز را به خانواده عزیز، همسر مهربان و فرزندان مصیبت‌دیده و خصوصا استاد «ملاعلی محسنی» دایی بزرگ‌وارش تسلیت می‌گویم.

امروز روز جانباز بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۸۸ ، ۱۲:۴۶
علی مصلحی

دوست یا دشمن؟

يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۸۸، ۰۴:۳۹ ق.ظ

(هنر «عدالت» آن نیست که همه گنه‌کاران به مجازات برسند، هنر عدالت آن است که هیچ بی‌گناهی به مجازات نرسد)
منتسکیو ــ روح‌القوانین

هنگامی که مقام رهبری در خجسته سال‌روز میلاد حضرت مولی‌الموحدین علی‌بن‌ابیطالب(ع) در حسینیه امام خمینی (ره) فرمودند: «مبادا دشمن را با دوست اشتباه بگیریم و دوست را بخاطر یک خطا، دشمن به حساب بیاوریم.»، شاید هیچ‌کس باور نمی‌کرد این سخن به‌زودی و تنها پس از یک هفته، در بین نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترین دوستان حضرات مصداق پیدا کند.
 «محمد نوری‌زاد» نویسنده سابق کیهان و فیلم‌سازی که در حمایت بی‌چون و چرا و متعصبانه از آقای «محمود احمدی‌نژاد» تا بدان‌جا پیش رفته بود که حتی از بی‌حرمتی به مراجع عظام تقلید نیز فروگذاری نکرده و در نامه‌ای خطاب به حضرت آیت‌اله ناصر مکارم شیرازی، از مراجع عظام تقلید از دخالت روحانیون و مراجع در همه امور کشور انتقاد کرده بود، به یک‌باره با نوشتن رنج‌نامه‌ای در وبگاه شخصی خود پرده از سیاه‌ترین رفتار‌ها و اتفاقات ــ که در گشتاپو نیز بی‌سابقه بوده است ــ در نظام امنیتی و پلیسی ایران در ایام پس از اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، برداشت.

 «نوری‌زاد» که در اتفاقات پیش‌آمده پس از انتخابات برای آزادی فرزند دربندش به یک پایگاه مقاومت بسیج مراجعه و با بی‌حرمتی بسجی نگهبان روبه‌رو و پس از آزادی برای شکایت در مورد بازداشت غیر‌قانونی و جراحت فرزندش به مراجع متعددی مراجعه نموده بود، شرح این اتفاقات را در رنج‌نامه‌اش تحت‌عنوان «آن روز در آتن» منتشر و بلافاصله برای تایید رنج‌نامه فوق در مقاله دیگری «سمفونی‌ ای کاش‌های من» به تلویح اعلام کرد که از گذشته خود به شدت پشیمان است.
 این «نوشدارو» در شرایطی به دست آمد که حالا «سهراب اعرابی» جوان ۱۹ ساله‌ای که به گفته «پروین فهیمی» ماردش، خود را برای شرکت در کنکور سراسری آماده می‌کرد، یک هفته‌ای می‌شد که در آرامگاه ابدی خود در بهشت‌زهرا آرمیده بود. و تازه این در حالی بود که دست‌کم بیست «سهراب» دیگر نیزــ بنا به گفته مقامات امنیتی کشورــ طی ماه گذشته به خاک و خون غلطیده بودند.
 
اما بلافاصله به فاصله تنها کمتر از دو هفته از پخش خبر زندانی و مجروح شدن فرزند آقای «نوری‌زاد» خبر تکان‌دهنده ودرد‌آور دیگری به شکل وسیع در رسانه‌ها منتشر شد که خبر از شهادت «محسن روح‌الامینی» فرزند ۲۵ساله دکتر‌ «عبدالحسین روح‌الامینی» رییس موسسه انستیتو پاستور و از نزدیکان و هوادارن دکتر «محسن رضایی» کاندیدای بازنده و معترض به نتایج انتخابات دهم ریاست‌جمهوری می‌داد.

اخبار تکان‌دهند و موثقی درباره نحوه شهادت «محسن روح‌الامینی» در زندان، روز‌به‌روز در رسانه منعکس می‌شود، اما آ‌ن‌چه انعکاس موثق و دقیقی ندارد، خبر تعداد دقیق بازداشت‌شدگان و اماکن مخفی بازداشت و بی‌خبری تعداد قابل‌توجهی از خانواتده‌ها نسبت به سرنوشت عزیزانشان است.

به راستی اگر امثال آقایان «نوری‌زاد» و دکتر «روح‌الامینی» در حلقه تنگ دوستی آقایان جایی ندارند، پس وای به حال آن‌ها که هیچ‌گاه نه‌تنها به عنوان دوست شناخته نمی‌شدند، بلکه اصلی‌ترین دوست دشمنان بوده‌اند و اینک دربند صاحبان مکتب «داغ و درفش» اسیرند.

مادر «محسن روح‌الامینی» از لحظه ابتدایی در یافت خبر فرزندش فقط می‌گفته است: «محسن من که رفت به فکر محسن‌های مردم باشید»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۸۸ ، ۰۴:۳۹
علی مصلحی

اندر احوالات یک «انتساب» انتصاب

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۸۸، ۰۴:۳۲ ق.ظ

در روزهای پایانی فروردین‌ماه سال‌جاری، شورای عالی اداری در نشستی به ریاست «پرویز داودی» معاون اول رئیس جمهور، جدایی سازمان حج و زیارت از وزارت ارشاد و الحاق آن به سازمان میراث فرهنگی و گردش‌گری را تصویب کرد.
 این مصوبه روز شنبه، پنجم اردیبهشت، پس از تایید رئیس‌جمهور «محمود احمدی‌نژاد»، از سوی معاون او در امور توسعهٔ سرمایهٔ انسانی که دبیری شورا را نیز بر عهده دارد، برای اجرا ابلاغ شد.
 
این اقدام دولت از‌‌ همان ابتدا با اعتراض برخی از مراجع تقلید، روحانیان مجلس و نماینده آقای «خامنه‌ای» در سازمان حج و زیارت روبه‌رو شد.
«محمود احمدی‌نژاد» که بار‌ها به دلیل اتخاذ تصمیمات آنی و شتاب‌زده هم‌واره مورد انتقاد بوده است، چند روز پس از این حادثه بلافاصله پس از دستور رهبری از این تصمیم شتاب‌زده خود عقب‌نشینی نموده، و دستور داد شرایط به حال سابق خود باز گردد.

در تبلیغات ریاست‌جمهوری «احمدی‌نژاد» هر جا از طرف‌داران او در باره این اتفاق ــ که اجماعی از طرف روحانیون، اصول‌گرایان و نهایتا رهبری را بر علیه ریس‌جمهور برانگیخت ــ سئوالی پرسیده می‌شد، بلافاصله پاسخ‌دهنده با یک ترفند مشخص از تاکتیک «نعل وارونه» استفاده نموده و به جای پاسخ دادن به سئوال، میزان ولایت‌پذیری «احمدی‌نژاد» در عقب‌نشینی از تصمیم «عاقلانه»؟؟ خود را به رخ سئوال‌کننده می‌کشید.

اکنون نیز درست در روزهای پایانی تیرماه و پیش از مراسم تحلیف و تنفیذ حکم ریس‌جمهور «احمدی‌نژاد» در یک اقدام، این‌بار نه شتاب‌زده که حساب‌شده و حتی می‌توان ادعا کرد از پیش طراحی‌شده «اسفندیار رحیم مشایی» که بار‌ها طی چهار سال گذشته اقدامات و رفتار او اعتراض شدید مراجع تقلید و روحانیون و حتی رهبری را برانگیخته بوده را به عنوان «معاون اول» خود معرفی کرد، تا پس از اعتراضات روحانیون و نهایتا رهبری از این اقدام صرف‌نظر و مجددا میزان ولایت‌پذیری شدید خود را نشان داده و به رهبری هم اعلام نماید: حالا که «مواضع شما به من نزدیک‌تر است»، مواضع بنده هم به شما ایضا.

در این میان حضرات سید احمد خاتمی، حمید رسایی، حسین شریعتمداری و ... نیز که از قبل در جریان این تاکتیک بوده‌اند، نقش خود را به عنوان همکاران در اعلام مواضع ولایی ریس‌جمهور بازی می‌کنند تا کیهان هم برای خود خوراک خبری داشته باشد.

 این اصل و فرع و بالا و پایین انتصاب آقای «اسفندیار خان رحیم مشایی» است، که امروز «پاشنه آشیل» حملات ولایتی‌ها و شاید نقطه انحرافی خوبی برای انحراف فکر اقلی از مردم از ماجرای مشروعیتی باشد که با «تقلب» فراچنگ آمده است.
اما اکثریت آنان‌که ۲۲خرداد در ایران «میرحسین موسوی» را به عنوان ریس جمهور برگزیدند، آگاه‌تر از آنند که فریب این بازی و یا شاید بازی‌های مشابه از این‌دست را بخورند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۸۸ ، ۰۴:۳۲
علی مصلحی

فرصت تاریخی

پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۸۸، ۰۴:۲۲ ق.ظ

 «حسینعلی منتظری» که پس از پیروزی انقلاب تا سال‌های آغازین دهه شصت، به عنوان قائم‌مقام رهبری و شخص دوم کشور شناخته می‌شد، ناگهان به‌دنبال پاره‌ای اعتراضات به بعضی از سیاست‌های اجرایی در مدیریت کشور، و مخالفت با بعضی رفتار‌ها در کلان نظام، از قائم‌مقامی رهبری و شخص دوم کشور عزل و تاکنون به دلیل یک انتخاب عادلانه و شجاعانه، تاوان سنگینی را در کنار خانواده‌اش و در حصر خانگی پرداخته است.

بزرگ‌ترین اعتراض «منتظری» به کشتار وسیع زندانیان سیاسی در سال ۶۷ بود که بعد‌ها به «قتل‌عام۶۷» شهرت یافت.
این کشتار در بی‌خبری مطلق مردم، رسانه‌های داخلی و خارجی، خانواده‌های قربانیان و بدون کمترین اعتراض از سوی مجامع حقوقی بین‌المللی به دلیل فقر شدید رسانه و خبر اتفاق افتاد.
 اما «منتظری» رسالت تاریخی خود به عنوان شخص دوم کشور و یک فقیه برجسته دینی را به‌درستی انجام داد اگرچه تاوان سختی را برایش در پی داشت.
****
پس از اعلام نتایج انتخابات دهم ریاست‌جمهوری اتفاقات تلخ فراوانی در کشور اتفاق افتاد. تعداد قابل‌توجهی از شهروندان کشور به دلیل اعتراض مسالمت‌آمیز به این نتایج به خاک و خون کشیده شدند، تعداد قابل‌توجهی از شهروندان عادی، دانشجویان، روزنامه‌نگاران، وبلاگ‌نویسان و حتی مقامات سابق اعم از نمایندگان مجلس دوره‌های قبل و وزرای معروف دولت‌های پیشین که به قول خطیب جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ مرجعیتی در بین مردم داشتند، بازداشت غیرقانونی شدند. تعداد قابل‌توجهی از هم‌وطنان زخمی شده و تعدادی نیز ناپدید شده‌اند.

مجموعه اتفاقات فوق به‌علاوه تقلب آشکار در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، اعتراض بزرگ‌ترین مجامع حقوقی داخلی و بین‌المللی و اعتراضات وسیع و گسترده در سطح کشور و جهان را در پی داشته است.
***
اقامه نماز جمعه فردا به عهده «اکبر هاشمی‌رفسنجانی» رییس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» ریاست «مجلس خبرگان رهبری» و کسی که طی بیست سال گذشته هم‌واره به عنوان شخص دوم کشور شناخته می‌شده است، می‌باشد.
 «هاشمی» فردا در شرایطی در یک آزمون حیاتی در برابر قضاوت تاریخ و افکارعمومی قرار می‌گیرد که در جریان تبلیغات انتخابات دهم و خصوصا شب مناظره بین «میرحسین موسوی» و آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» خود و خانواده‌اش آماج شدید‌ترین اتهامات فساد اقتصادی از طرف سران تقلب و سردمدارن کودتا قرار گرفته است.
 
«هاشمی» در زندگی سیاسی ۳۰سال گذشته خود نقاط مبهم بسیاری دارد. این ابهام و عدم شفافیت تا بدان‌جا پیش رفته است که علیرغم آن‌که اکثر قریب به‌اتفاق علما و بزرگان به‌تصریح و گا‌ها تلویح مواضع خود را در برابر اتفاقات اخیر کشور روشن نموده‌اند، اما هنوز موضع‌گیری «هاشمی» در خطبه‌های فردا در هاله؟؟؟؟‌ای از ابهام قرار دارد.
 شعبده تاریخ یک‌بار دیگر یک فرصت استثنایی در اختیار «هاشمی» قرار داده است تا «یکبار برای همیشه» از منظری شفاف خود را در مقابل تاریخ به سرافرازی برساند. ملت بزرگ و سرافراز ایران این‌بار راه دقیق خود را شناخته و به قول «میرحسین موسوی» «پای در راهی بی‌برگشت» گذاشته است. قسمتی از این مسیر از نماز جمعه فردای تهران عبور می‌کند.

می‌گویند در زندگی هر کس شانس فقط یک‌بار در خانه آدم را می‌زند. آیا «هاشمی» فردا به این شانس بزرگ زندگیش جواب خواهد داد؟
آیا فردا «هاشمی» در کنار ملت خواهد بود یا در برابر ملت؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۸۸ ، ۰۴:۲۲
علی مصلحی

دوران جدید

پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۸۸، ۰۴:۱۱ ق.ظ

پس از رای خیره‌کننده «سید محمد خاتمی» در دوم خرداد ۷۶ رییس جمهور در اولین نطق انتخاباتی خود با توجه به حضور چشم‌گیر، عاشقانه و بی‌نظیر مردم در پای صندوق‌های رای فرمود: «دوره جدیدی در تاریخ ایران آغاز شده است».

به لحاظ شرایط سیاست خارجی در آن زمان کشور ایران در بد‌ترین شرایط سیاسی خود قرار داشت.
به دلیل بعضی تنش‌ها و سیاست‌های شتاب‌زده دولت‌مردان قبلی، اکثر کشورهای عضو اتحادیه اروپا سفرای خود را از ایران فراخوانده بودند و عملا روابط ایران با اکثر این کشور‌ها به حالت نیمه‌تعطیل در آمده بود.
 تنها چنین وضیعیت خطیری برای انزوای سیاسی ایران در سطح جهانی کفایت می‌کرد.

به لحاظ شرایط اقتصادی با توجه به کاهش شدید قیمت جهانی نفت و بعض تحریم‌ها در سطح بین‌المللی از یک‌طرف، و از طرف دیگر آثار مخرب برجای‌مانده از جنگ و سیاست‌های غلط بازسازی و ... اقتصاد کشور با میزان قابل‌توجه بدهی خارجی و بدهی داخلی به سیستم بانکی و بعضی از موسسات مالی داخلی روبه‌رو بود.

در حوزه فرهنگی اکثر نویسندگان و هنرمندان و روشنفکران جامعه در حالت انزوا و سکوت به سر می‌بردند.

 از طرف دیگر نیز نسل جوانان از جنگ برگشته معترض نیز کم‌کم احساس نیاز به اعلام حضور در عرصه فرهنگ می‌نمودند، اما متاسفانه این حضور در عرصه فرهنگ همراه با اسلحه زمان جنگ بود.

چهار سال پس از این زمان و پس از آن نطق انتخاباتی، برای اولین‌بار پس از انقلاب، رییس‌جمهور کشورمان به یک کشور اروپایی دعوت شد، و به دنبال این دعوت اکثر کشورهایی اروپایی در دعوت از رییس‌جمهور ایران بر یک‌دیگر پیشی گرفتند.
 پیشنهاد سازنده و ابتکاری «گفتگوی تمدن‌ها»ی این رییس‌جمهور مورد تایید و قبول اکثر قابل توجهی از کشورهای جهان قرار گرفت.
 پس از پرداخت اکثر وام‌ها و بدهی‌های معوقه خارجی و داخلی، دولت هفتم موفق شد برای اولین‌بار مبلغ ۱۶ میلیارد دلار در صندوق ذخیره ارزی پول ذخیره نماید.
 تعداد قابل‌توجهی از اهالی بزرگ فرهنگ و هنر از سکوت و انزوا خارج و به عرصه خلاقیت و حضور در بین مردم برگشتند، و خلاصه نتیجه درخشان این «دوران جدید» اعلام رضایت مردم در دور دوم انتخاب آقای «خاتمی» بود که برای اولین‌بار یک رییس‌جمهور در ایران بعد از انقلاب رای مرحله دومش بیشتر از مرحله اول بود.

****
آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» در اولین گفت‌وگوی تلوزیونی خود پس از اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری گفت: «دوران جدیدی در تاریخ ملت ایران آغاز شده است»‌‌ همان جمله‌ای که «محمد خاتمی» در ابتدای دور اول ریاست‌جمهوریش گفت با این تفاوت که در حال حاضر هنوز دوران انزوای کامل سیاسی ایران در سطح جهانی شروع نشده، اما رفتار سیاسی مجموعه بزرگان در راس هرم مدیریتی کشور و از آن‌جمله رییس‌جمهور، چنین اتفاقی را زود‌تر از موعد نوید می‌دهد، و ظاهرا از نظر حضرات تمام تلاش‌های دولت هفتم و هشتم برای «تنش‌زدایی» در حوزه روابط خارجی اشتباه بوده و این تلاش‌ها باید برعکس شود.

 با چنین پیش‌فرض، و شتابی که در رفتار دیپلماتیک برگزیده دهم و مجموعه همراهان او مشاهده می‌شود، می‌توان به سادگی حدس زد که این «دوران جدید دز تاریخ ملت ایران» واجد چه مولفه و مشخصاتی خواهد بود.

اما آن‌چه قبل از عملیاتی‌شدن این حدسیات در حوزه روابط دیپلماتیک خارجی، می‌توان در حوزه‌های «سیاست، فرهنگ، اقتصاد و ...» داخلی حدس زد، شاید دردآور‌تر باشد.
 آقای رییس اعلام نموده است که: «بنده در انتخاب همکارانم باید منافع ملت را در نظر بگیرم و اولین چیزی که مردم می‌خواهند این است که همکاران من پاک و متعهد، ساده‌زیست و مردمی بوده و همراه مردم قدم بردارند» با این شرایط وجود همکارانی مثل: آقایان «هاشمی‌ثمره، محصولی، علی‌آبادی، و سعیدلو» با توجه به وضعیت مالیشان محلی از اعراب نخواهد داشت، و در صورت حضورشان مثل همیشه، شعارهای آقای ریس برای مردم رنگی نخواهد داشت. اما این‌بار با همیشه فرق می‌کند: خون جنبش بیداری اجتماعی هنوز روی زمین خیابان‌های کشور تازه است، از ثروت بادآورده حاصل از فروش نفت با قیمت افسانه‌ای خبری نیست، این در حالی است که در ایام منتهی به انتخابات دولت مبلغ قابل‌توجهی پول و کالا در بین ملت حریص و عوام ایران توزیع نموده و خود دولت نیز به آن‌ها وعده تکرار این حقوق و سهام را داده است، به دنبال انزوای سیاسی انزوای اقتصادی نیز به شکل شدیدتری در دستور کار کشورهای عضو اتحادیه اروپایی و به تبع آن سایر کشورهای جهان قرار خواهد گرفت. از طرفی آقای ریس نمی‌تواند موج عظیم سهم‌خواهان از این پیروزی را که هریک در بوجود آمدنش چه با سازوکارهای قانونی، چه خلاف قانون، نادیده بگیرد.
 به راستی «دوران جدیدی» در تاریخ ملت ایران آغاز شده است و از هم‌اکنون «نتایج سحر» آن هویداست. خدا به داد «صبح دولتش» برسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۸۸ ، ۰۴:۱۱
علی مصلحی

اینجا یک خبر کیهان را ببینید و قضاوت کنید

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۸۸، ۰۴:۰۴ ق.ظ

«درپی درج یادداشتی تحت عنوان «یاران را چه شد؟، سخنی با «محمدرضا شجریان» در تاریخ دهم تیرماه در صفحه ادب و هنر کیهان، تعدادی از اساتید برجسته موسیقی ایران در تماس تلفنی با کیهان از پشت پرده پروژه تخریبی دشمن در حوزه موسیقی خبر دادند.
یکی از خوانندگان برجسته موسیقی سنتی که نخواست نامش عنوان شود در این‌باره به کیهان گفت: پس از اعلام نتایج انتخابات تماس‌های مکرر تلفنی از سوی مجریان شبکه‌های ماهواره‌ای خارجی و برخی افراد در داخل داشتم و از من خواستند به نتایج اعلام شده انتخابات اعتراض کنم.
این استاد آواز ایرانی تصریح کرد: افرادی که به تحریک ما می‌پرداختند برای این‌که ما را بیشتر وادار به عکس‌العمل کنند، به محمدرضا شجریان اشاره می‌کردند و می‌گفتند آقای شجریان را ببینید که چگونه با صراحت به نتایج انتخابات اعتراض نمود و به رئیس صدا و سیما نامه نوشت!! این خواننده معروف در پاسخ به خبرنگاری که از انگلیس با وی تماس گرفته بود گفت: ما ایرانی مسلمان هستیم و مانند کسانی که با شما همکاری می‌کنند وطن فروش نیستیم.
یک خواننده دیگر نیز که در زمره برجستگان آواز ایرانی محسوب می‌شود به کیهان گفت: وقتی که تلویزیون یکی از آهنگ‌های مرا بر روی تصاویر حضور گسترده مردم در نماز جمعه هفته گذشته تهران پخش می‌کرد، تماس‌های پی‌درپی از داخل و خارج داشتم و از من می‌پرسیدند که چرا به صدا و سیما اعتراض نمی‌کنید؟ مگر شما از استاد شجریان کمتر هستید؟!
یکی دیگر از اساتید موسیقی هم می‌گفت که تماس‌های تلفنی به شماره منزل و موبایلم برای اعتراض به نتایج انتخابات آن‌قدر زیاد بود که تا چند روز گوشی تلفن همراهم را خاموش کردم.
یک آهنگ‌ساز پیش‌کسوت موسیقی ایرانی نیز در تماس با کیهان ضمن اشاره به این تماس‌ها، افراد تماس گیرنده با هنرمندان موسیقی را برخی شبکه‌های ماهواره‌ای ضد انقلاب، تعدادی از خبرنگاران و سردبیران روزنامه‌های زنجیره‌ای مدعی اصلاح‌طلبی و برخی چهره‌های با نفوذ در جبهه اصلاحات عنوان می‌کند. با این حال باید اذعان داشت که پای‌بندی و تعهد بسیاری از اساتید موسیقی ایران به میهن اسلامی با توجه به نقدهای جدی که به متولیان موسیقی کشور وارد است، و چاپ به موقع یادداشت کیهان خطاب به محمدرضا شجریان در همسوشدن وی با جریان‌های برانداز و ضد انقلاب آن سوی مرز‌ها سبب خنثی شدن ترفند دشمن در حوزه موسیقی و ناکام ماندن آنان از سوءاستفاده از هنرمندان پاک و بی‌غل و غش این حوزه گردیده است.
گفتنی است که محمدرضا شجریان در جریان آشوب‌های اخیر علیرغم نامه به رئیس صدا و سیما برای عدم پخش آثارش از رسانه ملی، با بی‌بی سی فارسی هم به گفت‌و‌گو پرداخت و مردم را از نتایج انتخابات اخیر ریاست جمهوری در بهت و حیرت خواند. مصاحبه کوتاه شجریان با بی‌بی سی در‌‌ همان ایام و به مدت چند روز و هر نیم ساعت یک بار از رسانه استعمار پیر پخش می‌شد و هم اینک نیز این گفت‌و‌گو در سایت فارسی بی‌بی سی قرار دارد. شجریان در این مدت به مهره مناسب اجنبی و استعمارگر پیر مبدل گردید که ماموریت اهداف پشت پرده دولت انگلیس را در جامعه موسیقایی ایران به انجام رساند. این در حالی است که بسیاری از اساتید برجسته موسیقی حاضر به وطن فروشی نشدند.» (+)
×××
این نوع خبر‌نویسی از زمان مدیریت آقای «شریعتمداری» در کیهان تاکنون مختص او بود. اما در چند ماه اخیر ظاهرا این‌که ادعا کنی «اسنادش موجود است» یا «نخواست نامش فاش شود» و ... به یک اپیدمی فراگیر در بین کیهانیان و دولت‌مردان فعلی کشور تبدیل شده است.
نوع اخیر این ادعا‌ها اغلب از بی‌صداقتی است. چه این‌که پس از روشدن سند متوجه می‌شوی که، ‌ آقای «تونی بلر» نخست‌وزیر انگلیس به یک مقام نا‌شناس در وزارت امور خارجه تنزل پیدا می‌کند و متن عذرخواهی هم تبدیل به یک متن مرسوم دیپلماتیک می‌شود و ... و مثلا در مورد اخیر اساتید بزرگ موسیقی آدم‌های «بزن زیرش» روحوضی‌خوان چاله میدونی از آب در می‌آیند و ... الخ.
و در مورد دیگر این ادعا به فرض راست بودن از دو چیز حکایت می‌کند: یا خبر صحیح است و در صورتی که قرار است مردم هم اصل و فرع خبر را بدانند به سکرات عدم صحت مبتلا می‌شود.

مثلا فرض بگیرید استاد بزرگ موسیقی در خبر فوق آقای «افتخاری» باشد که قبول کرده است تشویقی بشود و پشتوانه خبر باشد به شرط آن‌که «نامش فاش نشود» یا کما فی‌السابق؛ مردم هنوز و همیشه نامحرمند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۸۸ ، ۰۴:۰۴
علی مصلحی