وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

مداری معاصر

پنجشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۸۸، ۰۱:۲۵ ق.ظ

در مورد پسر مظلوم شهید مظلوم دکتر «بهشتی» اخباری منتشر شده‌است که علیرغم وثوق منتشرکنندگان، اما به‌دلیل احتمال خطا در انتقال اخبار و از طرف دیگر سختی قبول قساوت نظام تا به این حد، فعلا از آن می‌گذریم.
 اما اخبار منتشرشده در مورد سایر بازداشت‌شدگان سیاسی و غیرسیاسی پس از انتخابات ۲۲خرداد ۸۸ و شدت برخورد و شکنجه با این سرمایه‌های بزرگ نظام و انقلاب و چهره‌های مورد اعتماد امام و نظام، بر تمام ناظران داخلی و خارجی ثابت شده‌است و شکی در رفتار وحشیانه با معترضان بازداشت‌شده به نتایج انتخابات نیست.

تعداد قابل‌توجهی از مردم مظلوم کشور در جریان دفاع از کیان نظام؟؟؟ جان خود را از دست داده و بنابر اخبار موثق تعداد قابل‌توجهی هم تاکنون مفقود هستند.
 تعدادی از هم‌وطنان عزیز در جریان ناآرامی‌های اخیر به‌شدت مورد ضرب و شتم نیروهای نظامی و انتظامی قرار گرفته، و هنوز مرحمی بر آلام خود و خانواده‌هایشان نیافته‌اند.

 از طرفی یک سایت سیاسی وابسته به یک جریان سیاسی خبر از دفن مخفیانه ده‌ها جنازه به شکل غیرقانونی طی روزهای اخیر داده‌است. (+)

اخبار متعدد و ریز و درشت از این دست طی سه ماه گذشته فراوان از منابع موثق و رسانه‌های رسمی و غیررسمی داخلی و خارجی به سمع و نظر افکار عمومی رسیده‌است.

در چنین شرایطی خطیب نماز جمعه دیروز تهران، در خطبه‌های خود سران اصلاح‌طلب و معترضین به نتایج اعلام شده انتخابات دهم بطور اخص، و به وضع موجود به طور اعم را، مخاطب قرارداده و اعلام کرد: حوصله نظام برای مدارا با آن‌ها تمام شده و به تلویح و با شدت اعلام کرد که منتظر برخورد خشمگین نظام باشند.
 وی برای توجیه شرعی و تاریخی هشدار خود برای تنبیه به اصطلاح آنان‌که روبه‌روی نظام ایستاده‌اند، شواهدی از تاریخ سال‌های اولیه هجرت پیامبر و ولایت مولی علی (ع) را مورد اشاره قرار داد و اعلام کرد که، مولی علی (ع) تا آن‌جا که امکان داشت با مخالفان و حتی با دشمنان مدارا می‌کرد اما وقتی که مدارا سودی نداشت دست به خشونت زده و اقدام به بیرون آوردن چشم فتنه می‌نمود.

 وی همچنین به سیره و روش خاص امام خمینی در اول انقلاب و مشخصا سال‌های اوایل دهه شصت و برخورد با شخصیت‌هایی در راس نظام چون ریس‌جمهور و نخست وزیر؟؟؟ و حتی در سال‌های پایانی دهه شصت با مقام‌هایی بالا‌تر از این و البته بدون ذکر نام از شخص (منتظری) اشاره کرده، اخطار نمود که در برخورد با خاطیان با هیچ کس رودربایستی نخواهند داشت.

اما سئوال اساسی اینست که با فرض قبول شباهت شرایط فوق با شرایط دوران ولایت مولی علی (ع) و با فرض قبول افراد و گروه‌های مخاطب خطیب جمعه با فتنه‌گران زمان امام اول مسلمین، آیا امام علی (ع) هم به سان ای‌نروز‌ها پیش از هر مذاکره و مدارا، ابتدا به ساکن، فتنه را به کهریزک می‌فرستاد و چشمش را درمی‌آورد و بعد به او اخطار می‌داد؟ یا نه پس از بار‌ها مذاکره و دعوت به زیستن مسالمت‌آمیز، آن‌گاه که احساس می‌کرد مدارا چاره ندارد، اقدام به درآوردن چشم فتنه می‌کرد؟
 و باز آیا با قبول فروض فوق دختر مظلوم آقای «جواد امام» از زن غیرمسلمانی که وقتی مولی علی (ع) شنید خلخال از پایش درآورده‌اند فرمود: «به راستی اگر مسلمانی از شنیدن این خبر قالب تهی کند حقا که بر او ملامتی نیست» کم‌تر است که امروز در خیابان ربوده می‌شود و چادر از سرش کشیده شده و پس از یک روز بدون حجاب در قبرستان‌‌‌ رها شده (+) و حضرات مدافع نظام هم کک‌شان نمی‌گزد؟ و به ولایت مولی علی (ع) تمسک و تشبه می‌جویند؟

اگر رفتارهای اتفاق‌افتاده طی سه ماه گذشته به‌زعم خطیب جمعه این هفته تهران، مصداق مدارای اسلامی است و شرایط امروز شبیه به شرایط مولی علی، و این رفتار‌ها هم شبیه رفتار مولی علی (ع) است به قول خواجه رندان‌حضرت لسان‌الغیب شیراز:
گر مسلمانی از اینست که حافظ دارد
وای اگر از پس امروز بود فردایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۸۸ ، ۰۱:۲۵
علی مصلحی

صداقت حق مسلم ماست

سه شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۸۸، ۰۲:۰۸ ق.ظ

کم‌تر از یک‌هفته پیش از آ‌ن‌که آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» ریس‌جمهور معرفی‌شده به‌عنوان پیروز انتخابات به مقر «سازمان ملل» متحد پرواز نماید، جدید‌ترین بسته پیشنهادی خود را توسط وزیر امور خارجه به نمایندگان کشورهای عضو گروه «۵+۱» تقدیم کرد و در مورد محتوای این بسته به خبرگزاری‌ها و رسانه‌های داخلی و خارجی اعلام کرد که، از نظر ما موضوع پرونده هسته‌ای ایران یک موضوع پایان‌یافته و پرونده‌ای مختومه تلقی شده و در این بسته پیشنهاداتی در مورد مسائل مهم مدیریت جهانی به گروه ارائه شده است.

یک‌هفته بعد از ارسال این بسته و این سخنان، ریس‌جمهور معرفی‌شده به‌عنوان دهمین ریس‌جمهور به نیویورک و مقر سازمان ملل رفت و پس از آن‌که در سالن مشغول سخنرانی بود، هیئت‌های نمایندگی اکثر کشورهای جهان در اعتراض به رفتارهای متعدد ضد‌ونقیض دولت‌مردان ایران و خصوصا آقای «احمدی‌نژاد»، اتفاقات جاری ایران، همچنین اصرار بی‌هوده آقای «احمدی‌نژاد» بر رد فاجعه «هالوکاست» صحن مجمع عمومی سازمان ملل را ترک نمودند.

تاثر ناشی از این رسوایی جهانی هنوز با شدت به قوت خود باقی بود که عده‌ای از اعضای «سازمان مجاهدین خلق» در فرانسه جمعی از خبرنگاران را برای استماع خبر و عکس‌های مهم و جدیدی از یک سایت فعال غنی‌سازی اورانیوم در نزدیکی «قم» و «تهران» به یک کنفرانس مطبوعاتی دعوت نموده و در این کنفرانس با نشان‌دادن عکس‌هایی ماهواره‌ای پرده از فعالیت این سایت برداشتند.

هنوز اخبار و مستندات منتشر‌شده در این کنفرانس مورد تایید هیچ سازمانی قرار نگرفته بود که دولت‌مردان ایران پیش‌دستی نموده و در دستپاچگی آشکار، با ارسال نامه‌ای به «آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای» اخبار منتشره توسط «سازمان مجاهدین خلق» در کنفرانس خبری فرانسه را تایید نمودند.

حال فرض بگیرید شما جای دولت‌مردان جمهوری اسلامی هستید. ریگی به کفش سیاست‌تان نیست، ریگی به کفش پرونده انتخابات ریاست‌جمهوری دهم‌تان هم نیست، ایضن ریگی هم به هیچ‌یک از کفش‌های پرونده مهم و حساس پرونده هسته‌ای‌تان هم نیست. یک سازمان تروریستی بنام «مجاهدین خلق» هم دائم در پی آنست که از شما آتوی سیاسی و گاف خبری و بهانه برای آبروریزی پیدا کند. حالا شما یک بسته پیشنهادی به دنیا و نمایندگان آن‌ها: (گروه ۵+۱) فرستاده‌اید و در یک کنفرانس خبری و مطبوعاتی هم اعلام نموده‌اید که از نظر شما موضوع پرونده هسته‌ای ایران یک موضوع تمام‌شده است و محتویات بسته پیشنهادی ارسالی به سران جهان هم پیشنهاد برای مدیریت بر‌تر با هم‌کاری دولت‌مردان ایران که شفاف‌ترین مدیران هستند می‌باشد. حالا به آبرورزی و افتضاح سخنرانی‌تان در سازمان ملل و بی‌اعتباری بی‌نظیر جهانی کاری نداریم.

در چنین شرایطی به‌ناگاه‌‌ همان سازمان شرور و تروریستی «مجاهدین خلق» خبرنگاران را در فرانسه به یک کنفرانس خبری و مطبوعاتی دعوت می‌نماید و با نشان‌دادن چند عکس ماهواره‌ای دقیق روی نقشه جغرافیا، پرده از یک سایت فعال غنی‌سازی اورانیوم شما در نزدیکی قم و تهران که شما (دقت کنید!!!) یک‌سال پیش به آژانس فعالیت آن‌را با آدرس دقیق اطلاع داده‌اید بردارد.
یک‌بار دیگر فرضیات فوق را به خاطر بیاورید! اگر شما جای دولت‌مردان ایران بودید چه می‌کردید؟ آیا غیر از اینست که دست‌کم یک سال خوراک برای تمسخر «سازمان مجاهدین خلق» که دچار اشتباه بزرگی شده است، به دست نیاورده بودید؟ آیا نباید این‌روز‌ها بخش‌های متعدد خبری شما و از آن‌جمله بیست‌وسی برنامه‌های عادی خود را قطع و روی این گاف بزرگ «سازمان مجاهدین خلق» مانور بدهد؟ آیا نباید این‌روز‌ها در سراسر ایران خیابان‌ها مملو از بسیجیانی باشد که برای این پیروزی نظام در برابر افتضاح سازمان مجاهدین مشغول پخش شیرینی باشند؟ و هزار اما و آیای دیگر؟؟

حالا یک‌بار دیگر چهره ریس‌جمهور معرفی‌شده توسط وزارت کشور و شورای نگهبان به‌عنوان دهمین ریس‌جمهور ایران در کنفرانس خبری در نیو یورک، پس از شاه‌کار «سازمان مجاهدین خلق» را به‌خاطر بیاورید! آیا کمترین اثری از شادابی و بگو بخند و زهرخندهای معمول وی در کنفرانس‌های خبری، میزگرد‌ها و مناظره‌ها در آن مشاهده نمودید؟

اما حقیقت اینست که ایران کمترین  ــ تکرار می‌کنم! کمترین!  ــ حساسیتی روی این کنفرانس خبری سازمان مجاهدین نداشته و هیچ‌گونه واکنشی نسبت به آن از خود بروز نداده است. اما با کمال پررویی و با صراحت و بی‌شرمی کامل به تمام رسانه‌های بین‌المللی دروغ خنده‌داری گفت که: ایران از یک‌سال پیش فعالیت این سایت را به «آژانس» اطلاع داده است. گو این‌که آرشیو سازمان بین‌المللی انرژی اتمی و دبیرخانه آن، دبیرخانه وزارت کشور ایران است و در اختیار «کامران دانشجو» که بتوان هرگونه سند دروغی را در آن وارد نمود.
 ایران وقتی اقدام به نامه‌نگاری به «آژانس بین‌المللی انرژی اتمی» نمود که حالا همه دنیا از وجود این سایت مطلع بودند. به همین دلیل بلافاصله با دستپاچگی به ژنو رفتند و فراموش کردند که کم‌تر از بیست روز پیش رسما و در مقابل دوربین‌های بزرگ خبری و رسانه‌ای جهان اعلام نموده‌اند: که از نظر آن‌ها پرونده هسته‌ای ایران یک موضوع خاتمه یافته است.
اما برخلاف گفته صریح آن‌ها خاتمه یافته نبود. به همین دلیل برسر میز مذاکره بر سر موضوع هسته‌ای نشستند.
 دردآور‌تر آن‌که از تمامی مواضع قهرمانانه ۴ سال گذشته خود به یک‌باره عقب‌نشینی نموده و باز هم دردآور‌تر آن‌که تمام این شکست‌ها را به عنوان موفقیت جدید دولت ایران به شهروندان خود معرفی نمودند.

 اما فرض بگیریم شهروندان ایران به ماهواره و اینترنت دسترسی ندارند. آیا حافظه هم ندارند و این‌همه خبر ناسخ و منسوخ که طی یک ماه و دوماه و ... چهار سال به مردم داده می‌شود مردم را به فکر نخواهد انداخت؟

می‌گویند معتادان آخرین کسانی هستند که از اعتیاد خود آگاه می‌شوند. آیا دولت‌مردان ایران هم آخرین افرادی هستند که از گاف‌های متعدد خود با خبر خواهند شد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۸۸ ، ۰۲:۰۸
علی مصلحی

آزاد است چون می‌اندیشد

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۸۸، ۰۱:۳۴ ق.ظ

«من این دانم که نبشتم و بر این گواهی دهم در قیامت، و آن کسان که آن محضر‌ها ساختند، ایشان را محشری و موقفی قوی خواهد بود، پاسخ خود دهند.»
 (تاریخ بیهقی)

در میزگردی که به ابتکار سیمای جمهوری اسلامی ایران با حضور «سعیدحجاریان» و «سعید شریعتی» در شبکه ۳ برگزار شده، ظاهرا آقای «شریعتی» اعلام نموده‌است که: تعجب می‌کند که چگونه بعضی از دوستان وی که در خارج از زندان هستند هنوز دچار تحول نشده‌اند. (نقل به مضمون)
 
این حرف درستی است. چون به تلویح می‌خواهد بگوید و تصریح کند که آن تحول که در او و در دوستان زندانش و از آن‌جمله: «ابطحی» و «عطریانفر» و به طریق اولی «حجاریان» صورت گرفته فقط و فقط ناشی از شرایط زندان و مخصوصا زندان‌های امروز ایران است. و این تعجب او برای رد گم‌کردن است برای بعضی‌ها. و اگر انشااله عمرش به دنیا باشد و از قفس اوین برهد، مواضع او هم کماکان مثل مواضع دوستان گذشته‌اش بر‌‌‌ همان سیاق سابق خواهد بود.

 «سعید حجاریان» آزاد شد و این شاید بهترین خبری بود که طی ۱۰۰روز گذشته رسانه‌های خبری رسمی کشور انتشار دادند و بلافاصله خبر آن چون بمب شادمانه‌ای در تمام رسانه‌ها، سایت‌ها، وبلاگ‌ها و رسانه‌های مجازی و موازی با جنبش سبز منفجر شد و شادمانی را با خود به خانواده جنبش سبز هدیه نمود.

 فردای آن‌روز‌‌‌ همان رسانه‌ها با شادمانی زایدالوصفی خبر از ملاقات «عبداله نوری» با جانباز اصلاحات می‌دادند.
 همه خبر‌ها هم حاکی از ‌‌‌نهایت رافت و مهربانی در پذیرفتن «عبداله نوری» توسط خانواده «حجاریان» بود. این نقض‌کننده و مردودکننده تمام تلاش‌ها و گزارش‌هایی بود که طی ۱۰۰روز گذشته رسانه‌های کودتا و در راس آن «صدا و سیمای» ایران و در راس همه آن‌ها «دولت کودتا» سعی در اعلام و القای آن داشت که: بازداشت‌شدگان معترض به نتایج انتخابات نه‌تنها اعتراضی به نتایج انتخابات ندارند که حتی به‌دلیل این نتایج و هدایت و رحمتی که در اوین شامل حالشان شده، به اشتباهات اساسی در مواضع قبلی خود نیز پی برده و اکنون در یک چرخش صد‌وهشتاد درجه در پیش‌گاه ملت به اشتباه دیدگاه‌ها و مواضع گذشته خود اعتراف نموده و ضمن آن، نتایج درخشان انتخابات دهم ریاست‌جمهوری ایران را هم فاقد هرگونه تقلب و تخلفی می‌دانند.

مغز متفکر اصلاحات که تن نیمه‌جانش از فردای اعلام نتایج انتخابات دهم ریاست‌جمهوری به بازداشت‌گاه و از آن‌جا به زندان اوین منتقل شده بود، پس از دو ماه بی‌خبری و نگرانی جامعه و خانواده‌اش از وضعیت جسمی نامساعد و شرایط نامناسب او، در دادگاه موسوم به محاکمه عاملان کودتای مخملی حاضر و به شهادت متنی که اعلام شد توسط وی نوشته و توسط «سعید شریعتی» در صحن دادگاه قرائت شد، به تلاش برای براندازی نرم و اشتباه در سایه تحلیل نادرست از شرایط اقرار و ضمن اظهار ندامت و استعفا از عضویت در شورای مرکزی حزب «مشارکت ایران اسلامی» به خاطر گذشته سیاهش از پیش‌گاه ملت عذرخواهی نمود.
 
وی چندی بعد نیز جلو دوربین‌های صدا وسیمای ایران در میزگردی که به ابتکار سران کودتا طراحی و تنظیم شده بود حاضر، و ضمن تکرار حرف‌های نوشته و خوانده‌شده در دادگاه، پرده از پروژه «تغییر ماهیت فکری و تنبه» خود در سایه ارشادات عالمانه دوستان اوین برداشت و چنان با گذشته خود خداحافظی نمود که می‌شد تصور نمود با این مواضع نویافته بعید است وی پس از زندان خانواده گذشته خود را بیاد آورد.
 ظاهرا باید این فرایند طی می‌شد تا «مرغ نیم‌بسمل آزادی» از قفس اوین بپرد.

ادامه منطقی این پروژه اگر دقیق طراحی شده یا اتفاق می‌افتاد، باید به فاصله‌گرفتن «حجاریان» از دوستان دیروز که بانوشتن ندامت‌نامه از آن‌ها اعلام برائت کرده بود منجر شود.
اولین نشانه‌های فاصله گرفتن هم آنست که یا علی‌القاعده دوستی از دوستان دیروز را به حضور و ملاقات نپذیرد و یا اگر براساس رافت اسلامی دوستی را به حضور پذیرفت، از باب «امر به معروف و نهی از منکر» باید موضوع گفت‌وگوهای بین آن‌ها بحث‌ها و اندیشه‌هایی باشد که منجر به تغییر میزبان شده است و در صداوسیمای ایران از آن سخن رفته است. نیز نشان دادن نشانه‌های صراط مستقیم نویافته به دوستان گمراه سابق.

اما «حجاریان» حالا آزاد است و دوستان سابق «عبداله نوری» را هم به خانه راه می‌دهد و جالب‌تر آن‌که محور بحث‌های آن‌ها نه‌تنها بحث میزگرد صدا‌وسیما نیست که بر سر «‌سند تعاملات راهبردی اصلاحات» به گفت‌وگو و مباحثه می‌نشینند که شرایط این‌جا شرایط اوین نیست.

این گزارش‌ها البته از طریق رسانه‌های رسمی به دست نمی‌آید اما نقطه عطف آن اینست که رسانه‌های رسمی حالا قادر به تکذیب آن نیستند.

حالا حق با «سعید شریعتی» است که مواضع دوستانی که بیرون زندانند با دوستانی که در زندانند فرق می‌کند.
به تعبیر مرحوم «حسین پناهی»:
 «شک دارم به ترانه‌ایی که زندانی و زندان‌بان هم‌زمان زمزمه می‌کنند»

مرتبط:
دانستن حق مردم نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۸۸ ، ۰۱:۳۴
علی مصلحی

ماهند این مردم

يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۸۸، ۰۱:۲۷ ق.ظ

ساعت ۹/۴۵صبح می‌رسم تهران. بلافاصله خودم را می‌رسانم به مترو. متروی میرداماد را سوار می‌شوم. خیلی خبری نیست. یعنی نه واگن‌ها شلوغ است و نه در این جمعیت اندک آثاری از دست‌بند، شال یا یک نماد سبز مشاهده می‌شود.
اما می‌رسیم به ایستگاه پانزده خرداد که صدای زیبای «یاحسین میرحسین» در داخل ایستگاه به گوش می‌رسد و پس از توقف، همه سوار می‌شوند و «یاحسین میرحسین» را با خود به واگن می‌آورند.

ساعت ۱۰صبح است. ایستگاه طالقانی پیاده شده‌ام و پیاده به سمت میدان هفت تیر می‌روم. با دوستم ساکن خیابان فرجام تهران تماس می‌گیرم و با او برای یک ساعت دیگر تقاطع شهید بهشتی و وزرا قرار می‌گذارم.
 صحبت‌م تمام نشده که گارد ضدشورش با تعداد قابل‌توجهی به سمت میدان در حرکتند. سریع می‌شوم شاید خبری باشد. نرسیده به میدان صدای بلند و پر تعداد «مرگ بر روسیه» به گوش می‌رسد.
 آفرین! میدان به‌طور کامل سبز است و از همه طرف نه مثل مور و ملخ که مثل برگ‌های زیبای گل به طرف میدان سرازیرند مردمی که بوی شرافت می‌دهند و با صدای بلند شعار می‌دهند «یاحسین میرحسین» و سپس به دریای جمیعتی که در خیابان «کریم خان زند» گم می‌شوند، می‌پیوندند.

سراشیبی خیابان مدرس را بالا می‌روم. یک راننده پراید به مردم نوید می‌دهد: «موسوی آمد» و جمعیت به سمت دریای خروشان محبت شتاب می‌گیرد.
باید برای رسیدن به قرار پیاده بروم. اواسط خیابان یک بانوی میانسال ماشینش را از منزل خارج کرده و منظر دخترانش که مثل خودش نمادهای سبز دارند ایستاده و به ماشین‌های در حال گذر علامت «V» پیروزی نشان می‌دهد و وقتی جواب می‌گیرد با شعف زاید‌الوصفی می‌گوید «ماهند این مردم. آفرین. احمق‌ها می‌خواستند کلاه سر چه مردمی بگذارند» و یادم می‌آید «وحید» دیروز می‌گفت: خبر داری سخنران پیش خطبه‌ها کیست؟ گفتم نه.
گفت: آقای «احمدی‌نژاد»‌‌ همان موقع به یاد سخنان آقای «صانعی» افتادم و حدیث: خدا را شکر که دشمنان ما را از احمق‌ها قرار دادی!.
 احمقند که می‌خواهند این ملت هر روز دروغی جدید را از آن‌ها باور کنند.
به قول دوستی: آن‌روز که این‌روز‌ها را می‌تراشیدند، آیا به امروز فکر می‌کردند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۸۸ ، ۰۱:۲۷
علی مصلحی

بی‌حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست

يكشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۸۸، ۰۱:۱۳ ق.ظ

مجموعه حرف‌هایی این‌روز‌ها از زبان بعضی از به‌اصطلاح بزرگان نظام شنیده می‌شود که نه‌تنها برای این حقیر اصلا جای تعجب ندارد، بلکه طی سی سال گذشته که حرف‌هایی خلاف آن‌را از آن‌ها می‌شنیدم جای تعجب فراوان داشت.
 
این‌که بعضی برای تخریب شخصیت مهندس «میرحسین موسوی» پرده‌های بی‌شرمی را بالا زده و دست به تخریب عریان حضرت امام می‌زنند و در این مورد خاص با سکوت بعضی از به‌اصطلاح طرف‌دارن خط امام از «موتلفه» هم روبه‌رو می‌شوند، همگی حکایت از یک جریان با مهندسی و برنامه‌ریزی مخصوص با اهدافی خاص دارد.

آقای «اسدالله بادامچیان» عضو معروف و موثر «موتلفه اسلامی» لطف کردند و زحمت کشیدند و خاطرات افقه‌الفقها معاصر آقای «منتظری» را همراه با نقدهای خود بر این خاطرات چاپ نمودند. دست‌شان درد نکند. چه این‌که اصل این خاطرات بدون نقد و حاشیه‌نویسی امثال جناب ایشان به هیچ عنوان امکان چاپ در ایران را به این شکل پیدا نمی‌کرد.
 در جای‌جای این نقد‌ها حضرت «بادامچیان» نویسنده خاطرات را به این یک دلیل ساده که: ایشان مدعی است ـ بعضی از تصمیم‌گیری‌های حضرت امام متاثر از «اطلاعات غلط»ی است که توسط اطرافیان وی به او می‌رسیده ــ تخطئه نموده و بر این باور است که «امام» دارای بینشی عمیق‌تر و وسیع‌تر از آنست که مورد فریب عده‌ای از اطرافیان به دلیل دریافت «اطلاعات غلط؟؟» واقع شده و در نتیجه اقدام به تصمیم اشتباه بگیرد.

چند سال بعد از آن آقای «محمد مومن» عضو محترم فقهای شورای نگهبان نیز اقدام به چاپ خاطرات خود نمود و در حالی که نه‌تنها به لحاظ درک سیاسی و عمق سواد، معلومات و اطلاعات فقهی از یک‌طرف و سابقه مبارزات قبل از انقلاب و شاگردی حضرت امام از طرف دیگر به‌هیچ روی قابل مقایسه با آقای «منتظری» نیست، در بعضی موارد و خصوصا در مورد انتخابات مجلس سوم‌‌ همان حرف‌ها را در مورد حضرت امام مطرح نمود که قبلا آقای منتظری در خاطرات خود مطرح و مورد اعتراض و انتقاد شدید آقای «بادامچیان» قرار گرفته بود.

 اخیرا نیز جناح مدعی اصول‌گرایی و رسانه‌های وابسته به آن‌ها و در راس آن خبرگزاری فارس آن خاطرات و این فراز اخیر را مستمسک حمله به دولت آقای «موسوی» که مورد وثوق و تایید مکرر حضرت امام بوده است قرار داده و سعی نمود با شبیه‌سازی اعتراضات مدنی جنبش سبز امروز با اعتراضات به نتایج انتخابات مجلس سوم آن‌روز، از این نمد برای مقبولیت خودشان کلاهی فراهم نمایند.

اخیرا نیز تعدادی از وابستگان فکری جناح موسوم به اصول‌گرایی با تکرار حرف‌های مشابه و به قصد تخریب شخصیت سران اصلاحات که اغلب از بستگان و شاگردان و نزدیکان بنیان‌گذار جمهوری اسلامی می‌باشند، سعی دارند تا ضمن تخطئه و تخریب شخصیت عظیم حضرت امام و اعلام رسمی اشتباه بودن سیره سیاسی امام طی سی سال گذشته، گناه این اشتباه را به گردن این نزدیکان بیاندازند که به‌زعم آن‌ها امام را طی این سال‌ها در محاصره خود قرار داده و از رسیدن اطلاعات درست به حضرتش محروم نموده‌اند.

در این‌که چه اندازه این ادعا‌ها فاقد اعتنا و توجه است و چه میزان کودکانه و مضحک، فعلا مجال و صحبتی نیست، اما آن‌چه شایسته توجه است سکوت معنادار حضرت «بادامچیان» و جناح مطبوع‌شان است.
 این سکوت نشان می‌دهد که تا چه اندازه دغدغه جناب ایشان در تنظیم نقدنامه بر خاطرات فوق و دلایلی که در آن نقدنامه مطرح می‌نمایند، فاقد صداقت بوده و نه‌تنها برای دفاع از کیان نظام و امام نیست، که در بعضی موارد و بلکه در اغلب موارد نیز نوع نگاه انحصارگرایانه وی نسبت به نظام و انقلاب چیزی جز تخریب وجه زیبای نظام را به همراه ندارد.

 در مورد این ادعای بنده، شما را ارجاع می‌دهم به مطالعه کتاب فوق و دعوت به قضاوت صادقانه در مورد این کتاب.

اما آن‌چه مورد غفلت این نوع اتهام‌زنی‌ها قرار می‌گیرد، آنست که این اتهام‌زنی‌ها قبل از آن‌که به تخریب امام و نزدیک‌ترین یاران او منجر شود، به تخریب حضرات اتهام‌افکن منجر می‌شود.
تفکیک بین مسببین اتفاقات سی سال گذشته، اگرچه کار غیر ممکنی نیست، اما کار بسیار سختی است، و یک ناظر بی‌طرف بیرونی همه را از یک نگاه واحد مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و همه را به یک‌سان در پدیدآمدن آن شرایط و اتفاقات موثر می‌داند.
حالا چگونه است جمعی که در به‌وجود آمدن سیاه‌ترین اتفاقاتی که بار‌ها با آبروی نظام بازی کرده و مورد اعتراضات مکرر حضرت امام هم واقع شده، امروزه می‌خواهند پای خود را از بسیاری از حوادث تاریخ نظام پس کشیده و با بعضی از فرزندان اصلی و اصیل امام و انقلاب به صف‌بندی و مرزبندی برسند، جای سئوال است اما جای تعجب نیست.

به این مدعیان بزرگ متذکر می‌شویم:
بی‌حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست

سوگند می‌خورم به مرام پرندگان
در عرف ما سزای پریدن تفنگ نیست

در کارگاه رنگ‌رزان دیار ما
رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست

از بردگی مقام بلالی گرفته‌اند
در مکتبی که عزت انسان به رنگ نیست

دارد بهار می‌گذرد با شتاب عمر
فکری کنید که فرصت پلکی درنگ نیست

وقتی که عاشقانه بنوشی پیاله را
فرقی میان طعم شراب و شرنگ نیست

تنها یکی به قله‌ی تاریخ می‌رسد
هر مرد پاشکسته که تیمور لنگ نیست
شعر از محمد سلمانی
+ نوشته شده در یکشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۸۸ساعت ۴: ۶ توسط علی مصلحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۸۸ ، ۰۱:۱۳
علی مصلحی

دانستن حق مردم نیست!

چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۸۸، ۱۰:۵۶ ب.ظ

آ‌ن‌چه تحت‌عنوان «انگیزیسیون» و به‌تعبیر فارسی‌زبانان «تفتیش عقاید» از قرن سوم میلادی در دادگاه‌های اروپا توسط روحانیون مسیحی انجام می‌شد، و پس از آن تا «قرون وسطا» ادامه داشت تنها یک هدف را ‌ــ البته نه به صراحت که در لفافه «کشف و مجازات ارتداد و بی‌دینی» ــ دنبال می‌کرد که در یک جمله خلاصه می‌شود: «دانستن حق مردم نیست». عکس‌‌ همان چیزی که «سعید حجاریان» مرغ نیم‌بسمل و دربند امروز، نظریه‌پرداز و مغز متفکر اصلاحات دیروز بر پیشانی ارگان منتشره‌اش روزنامه «صبح امروز» نوشته بود که: «دانستن حق مردم است»

آن‌چه باعث می‌شود که اغلب کشورهای متمدن جهان مشکلات ناچیز و پیش‌پا‌افتاده کشورهای جهان سوم را نداشته باشند، احترامی است که به بزرگ‌ترین و بیشترین سرمایه انسان «کلمه» می‌گذارند.

«کلمه» از آن‌روی برای این خلایق واجد ارزش گردیده است که بار‌ها و بار‌ها و طی قرون و اعصار متوالی توسط «روحانیون سخت‌کیش» «محاکمه» شده است. و پس از هر بار «محاکمه» تحدید، تکفیر؛ تحریم و تنبیه شده و البته پس از همه این‌ها؛ سرافراز‌تر و سربلند‌تر مایه بی‌آبرویی و تحقیر و تخفیف ارزش محاکمه‌کنندگان شده است.

«کلمه» امروز برای اینان نماد «آزادی» است. از این‌رو بزرگ‌ترین سرمایه و قابل‌تقدیس است.

این‌روز‌ها آخرین پرده از این دادگاه‌های نمایشی که مهم‌ترین وجه همت‌شان تحدید آزادگی و آزادی قلم و به‌بندکشیدن «کلمه» است و آخرین تحدید‌ها برای «آزادی» «دموکراسی» و «انسانیت»، در کشور ایران تحت‌عنوان «دادگاه محاکمه متهمان کودتای مخملی» در حال برگزاری است.
 مسئولین این دادگاه که از نزدیک به دو ماه پیش سعی نموده‌اند متهمان دادگاه را در بی‌خبری و بی‌اطلاعی کامل از یک‌طرف و اطلاعات غلط از طرف دیگر قرار دهند، ظاهرا بیش از پیش تمایل داوطلبانه دارند که خود نیز در بی‌خبری بیشتری نسبت به ایران، دنیا و اتفاقات پیرامون دادگاهی که خود هدایت آن‌را برعهده دارند قرار داشته باشند.

 پس از برگزاری اولین جلسه دادگاه، متخصصین امر قضا در بین دو قشر تحصیل‌کرده و روحانی و فعالین مراکز حقوقی و حتی افکار عمومی اشتباهات آشکار و پیش‌پاافتاده دادگاه و کیفرخواست تنظیم‌شده آن‌را به کررات متذکر شدند. اما آن‌چه که بیش از پیش اتفاق افتاد، تکرار‌‌ همان اشتباهات و تخلفات با شدت بیشتر در دادگاه‌های بعدی بود.

دادگاه چهارم از این سلسله که صبح سه‌شنبه سوم شهریور برگزار شد، بیش از هر شخص و سازمان «کلمه» و «دانایی» را بر صندلی اتهام نشانده بود.

 کیست که نداند «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» به عنوان قدیمی‌ترین سازمان سیاسی مستقل ایران و «جبهه مشارکت ایران اسلامی» به عنوان فراگیر‌ترین و مردمی‌ترین تشکل سیاسی بعد از انقلاب، مهم‌ترین نقش و جایگاه در گردش آزاد اطلاعات و ایجاد بسترهای لازم برای تحقق مهم‌ترین و یکی از انسانی‌ترین حقوق انسانی یعنی «دانستن» را برعهده داشته‌اند؟ و حالا مسئولین دادگاه از زبان متهمان چنین اعتراف می‌کنند که این دو تشکل باید منحل شوند.

درباره این دادگاه‌ها بار‌ها دوستان متذکر شدند که این نمایش‌ها و دادگاه‌ها در سایه پروژه عقیم اعتراف‌گیری، فقط مصرف داخلی و برای بعضی از طرف‌دارن داخلی مسئولین دادگاه دارد. باید بر خلاف تصور دوستان یادآور شد این چنین دادگاه و اعترافاتی نه‌تنها دیگر هیچ‌گونه مصرفی ندارد، بلکه سال‌ها پیش تاریخ مصرف خود را از دست داده است و امروزه تنها نقش داروی فاسدی را دارد که به جای نظافت باید یک «سعید اسلامی» پیدا شود.

 براستی به قول آقای شکوری‌راد: «داروی نظافت را چه کسی سر خواهد کشید؟» (+)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۸۸ ، ۲۲:۵۶
علی مصلحی

تاختن و باختن

سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۸۸، ۱۰:۴۱ ب.ظ


روزگاری نه‌چندان دور شاعر شوریده «یوسفعلی میرشکاک» بر اساس توهمات همیشگی خود «سید عطاالله مهاجرانی» را به‌عنوان «رییس‌جمهور آینده» مخاطب قرارداد و در ستون «کلوخ‌انداز» روزنامه «ابرار» به او نوشت:
 «این بی‌محابا تاختن، فرجامی جز باختن ندارد»
 و چه کسی باور می‌کرد که رییس‌جمهور آینده کسی نخواهد بود جز جوانی که با لطف «محمدعلی بشارتی» (مبدع نرم‌افزار و نظریه پرسش و پاسخ آنلاین با امام‌زمان) (۱)، به استانداری استان تازه تاسیس اردبیل انتخاب شده بود و هنری جز بی‌محابا تاختن نمی‌دانست.

آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» اگرچه ره صدساله را یک‌شبه نرفت اما، پله‌های ترقی را خیلی زود‌تر از موعد پیمود و به سرعت تبدیل به یکی از چهره‌های بزرگ خبرساز نه‌تنها در ایران که جهان شد.
 
آقای «احمدی‌نژاد» اولین استاندار استان اردبیل بود و در‌‌ همان دوره لقب «استاندار نمونه» را از سردار سازندگی دریافت نمود و پس از این تقدیر گفت: «نام هاشمی در تاریخ جاودانه خواهد ماند»

دوره ریاست‌جمهوری هاشمی و به‌تبع آن استانداری «احمدی‌نژاد» تمام شد. چند صباحی از دوره اصلاحات سپری نشده بود که آقای «احمدی‌نژاد» با همراهی آقایان «کامران دانشجو» «درویش‌زاده» و «ترقی» با تنظیم شکایتی بر علیه روزنامه «سلام» مانع از انتشار یکی از موفق‌ترین و تاثیرگذار‌ترین روزنامه‌های معاصر شدند.
 صد البته که این اتفاق کمک شایانی به طی‌نمودن سریع‌تر پله‌های ترقی توسط «احمدی‌نژاد» نمود و باعث شد چند سال بعد مجموعه اصول‌گرایان مستقر در شورای شهر تهران پاسخ این خوش‌خدمتی آقای دکتر را با معرفی او به‌عنوان شهردار پایتخت بدهند. اما وقتی قرار شد وزیر کشور حکم این انتخاب را تایید و تنفیذ نماید «موسوی لاری» با استناد به پرونده قضایی نفت «سواپ اردبیل» که پرونده آن مفتوح و آقای «احمدی‌نژاد» از متهمان آن پرونده بود، از امضای حکم امتناع کرد. حالا نوبت آقای «علی‌اکبر ناطق نوری» بود که پاسخ خوش‌خدمتی‌های آقای استاندار را در خرج‌کردن از جیب استانداری برای تبلیغات ریاست جمهوری ۷۶ بدهد.
 آقای «ناطق نوری» واسطه تا «احمدی‌نژاد» شهردار شد و بلافاصله حمله به ریس‌جمهور «خاتمی» و هزینه‌کردن عوامانه از اموال شهرداری تهران را برای معرفی خود به‌عنوان یک چهره مردمی و خدمت‌گذار، به شدت در دستور کار قرار داد.
 رسانه ملی نیز بزرگ‌ترین همراهی را با او آغاز کرد و این مقدمه تبلیغات انتخاباتی ریاست‌جمهوری نهم آقای «احمدی‌نژاد» بود که حتی در خوشبینانه‌ترین حالت نیز هیچ‌کس باور نمی‌کرد زمانی او بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه کند.
 اما این اتفاق افتاد و آقای ریس‌جمهور پس از تکیه بر صندلی ریاست «بی‌محابا تاختن» را بدون توجه به عوارض زیان‌بار شدید آن و از آن‌جمله «زود باختن» آغاز کرد.

 آفای «احمدی‌نژاد» از‌‌ همان روزهای اول ریاست‌جمهوری ضمن اعلام عزم جدی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی گفت «لیست بلندبالایی از مفسدان اقتصادی و آقا‌زاده‌ها را در جیب دارد و به‌زودی به‌اطلاع مردم خواهد رساند». این زمان «به‌زودی» هیچ‌گاه فرا نرسید تا شب سیزدهم خردادماه ۸۸ که اولین شب مناظره بود و «محمود احمدی‌نژاد» و «میرحسین موسوی» روبه‌روی هم نشستند.
 این‌بار آقای «احمدی‌نژاد» برای مات کردن «موسوی» به آقایان «هاشمی» و «ناطق» دو تن از بزرگ‌ترین حامیان خود و آقای «محسن صفایی فراهانی»، کیش داد تا با یک تیر چند نشان زده باشد. اولا وعده معرفی مفسدان اقتصادی را عملی کرده، و از طرفی عقده عدم هم‌راهی و حمایت آقایان «هاشمی» و «ناطق» از خودش را هم خالی کرده باشد. دست آخر نیز حالا که آب گل‌آلود است ماهی مقصود نیز صید می‌شود. اما بلافاصله نمایندگان مردم در مجلس از او خواستند نام دیگر مفسدان اقتصادی و آقا یا آقازاده‌هایی که هم هم‌راه و حامی آقای «احمدی‌نژاد» هستند و هم برای حمایت بعضی از تشکل‌ها از وی بیشترین تلاش را نموده‌اند و سرانجام هم موفق نشده‌اند را، برای رفع شبهه سوء‌استفاده تبلیغاتی از این موضوع اعلام کند. اما این درخواست هیچ‌گاه موردتوجه قرار نگرفت.

نزدیک به یک‌ماه پیش آقای «احمدی‌نژاد» با ارسال نامه‌ای به ریاست سابق قوه‌قضاییه از وی درخواست کرد در مورد متهمان وقایع اخیر با «‌‌نهایت رافت اسلامی و کرامت انسانی» رفتار شود. اما جالب‌توجه است که همین آقای رییس‌جمهور در سخنان پیش از خطبه‌های این هفته خود در نماز جمعه تهران خواستار برخورد سخت با مسببان حوادث اخیر و دستگیری هرچه سریع‌تر آن‌ها توسط ریاست جدید قوه قضاییه شد.
×××××
پس از پایان ریاست جمهوری «هاشمی رفسنجانی» هنگامی که مقام رهبری رای خود را در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری به صندوق ریخت، در پاسخ به سئوال خبرنگاران حاضر گفت: «همه این آقایان نامزد‌ها خوبند، اما برای من کسی هاشمی نمی‌شود». جمله‌ای شبیه جمله «احمدی‌نژاد» که «نام هاشمی در تاریخ جاودانه خواهد ماند».
 اما امروز نه برای مقام رهبری کسی «احمدی‌نژاد» می‌شود و نه «احمدی‌نژاد» علاقه‌مند است که نام «هاشمی» در تاریخ جاودانه بماند. اما‌‌ همان‌طور که هیچ‌‌کس باور نمی‌کرد زمانی آقای «احمدی‌نژاد» بر کرسی ریاست‌جمهوری ایران بنشیند، امروز آقای «احمدی‌نژاد» هم باور نمی‌کند زمانی از روی این صندلی بلند شود. اما او زود‌تر از آن‌چه فکر می‌کند همه چیز را باخته است و به‌زودی به چهره‌ای تبدیل می‌شود، از ریاست‌جمهوری رانده و از همه‌جا مانده.
 «احمدی‌نژاد» برای جاودانه‌ماندن خود هنوز به لیست بلندبالایی که در جیب دارد و به آن به‌عنوان آس آخر می‌بالد، متکی است، اما غافل است این آس سال‌ها قبل توسط «عباس پالیزدار» رو شد و هیچ ثمری جز زندان برای او نداشت.
 امروز مردم لیست‌های بلندبالاتری از مفسدان در دست دارند که طومار همه را درهم خواهد پیچید.

پانویس
۱- «علی محمد بشارتی» در زمان وزارت کشور در یک صبحگاه مشترک نظامی به آسمان نگاه کرده و پرسیده بود: امام زمان از ما راضی هستی؟ و بعد خودش جواب داده بود که: با تمام وجودم شنیدم که گفت راضیم (نقل به مضمون)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۸۸ ، ۲۲:۴۱
علی مصلحی

دولت دهم دولت مستعجلی است

سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۲۷ ب.ظ

دولت دهم دولت مستعجلی است. این پیش‌بینی نیازی به آداب‌دانی در جمبل و جادو و کف‌بینی یا آشنایی و تسلط به علومی چون ستاره‌شناسی و نجوم و رمل و اسطرلاب و هیپنوتیزم و مسائلی از این دست ندارد.
 حتی لازم نیست برای یافتن این واقیعت عریان، چندین سال وقت و عمر گران‌بهایتان را به‌عنوان دانشجوی علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی پشت میزهای دانشگاه و در کنفرانس‌های علمی و کارگاه‌های عملی برای چنین علومی سپری کرده باشید.

 نه هیچ‌کدام از این‌ها لازم نیست. فقط کافی‌ست از نعمت دیدن و شنیدن بی‌بهره نباشید و صد البته ضمن برخورداری از نعمت‌ها در غفلت و خواب و بی‌بهره‌گی هم نباشید که الحمدلله امروزه اکثر مردم چنین نیستند و در یک جنبش بیداری حضور دارند و اغلب خلایق خواب نیز در حال بیداری و پیوستن به این جنبش می‌باشند.

شاید اگر در ماه‌های پایانی سال ۱۳۵۸ کمتر کسی می‌توانست پیش‌بینی و باور کند که انتخاب دکتر «سید ابوالحسن بنی‌صدر» با بیش از ۷۵ درصد آرا ماخوذه به ریاست‌جمهوری اسلامی ایران، سرآغاز دورانی از تشنج و درگیری سیاسی و اجتماعی خواهد بود که مهر تعجیل را بر پیشانی دولت وی برای سرآمدن نابهنگام دولتش خواهد زد، اما امروزه اغلب رای‌دهندگان به دکتر «محمود احمدی‌نژاد» به فاصله بسیار کوتاهی از کرده خود پشیمانند و امروز در کنار آنان قرارگرفته‌اند که از ابتدا با آنان هم‌رای و با آقای دکتر «احمدی‌نژاد» همراه نبوده‌اند.

 این همراهی زودهنگام، زودهنگامی پایان غم‌انگیز آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» و مستعجل‌بودن دولت دهم را نوید می‌دهد.

برای درک سیاهی شرایطی که در آن به‌سر می‌بریم و لزوما، بر اساس نتایج اعلام‌شده در شام‌گاه جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۸۸ آقای دکتر «محمود احمدی‌نژاد» به عنوان ریس‌جمهور که بر اساس نص صریح قانون اساسی شخص دوم کشور تعریف شده است، مدیریت و مسئولیت کامل آن‌را بر عهده دارد، لازم نیست به علوم غیبی متوسل شوید. کافی کمی دقیق‌تر شوید.

اصلن لازم نیست با خودتان جدال داشته باشید که آیا صداو سیما که می‌گوید «ترانه موسوی» زنده است راست می‌گوید؟ یا شیخ «مهدی کروبی» که می‌گوید «ترانه موسوی» مرده است؟ و یا این‌که آیا بنا به گفته برگزارکنندگان دادگاه، اعترافات آقایان «ابطحی» و «عطریانفر» و ... صادقانه و واقعی است؟ یا بنابر گفته نامزدهای معترض به نتیجه انتخابات، احزاب متبوع بازداشت‌شدگان وخانواده‌ها و حامیانشان، اعترافات از روی اجبار و تحت شرایط سخت زندان اخذ شده است؟

نه اصلن لازم نیست برای کشف حقیقت تناقض در اخبار سایت‌ها و رسانه‌ها روی شبکه جهانی اینترنت و یا شبکه‌های خبری ماهواره‌ای بی‌بی‌سی یا صدای آمریکا با اخبار شبکه‌های متعدد رسانه ملی خودمان، خود را آزار دهید.

اصلن لازم نیست به مغزتان ـ برای انجام کار سخت و صعب کشف صداقت از لابه‌لای کلمات کاملا متناقض «کیهان»، «رسالت»، «جوان» و ... با کلماتی که توسط «اعتماد»، «اعتماد ملی»، «آفتاب یزد» و ... به شما ارائه می‌شود ـ فشار بیاورید.

گمان می‌کنید اگر به شک افتادید که آقای «خامنه‌ای» که، جبهه می‌رفته است، ریس‌جمهور بوده است، نمازجمعه می‌خوانده و می‌خواند، امروز تلویحا می‌گوید که: «میر حسین موسوی» که اتفاقا او هم، هم جبهه می‌رفته، هم نخست‌وزیر محبوب و مورد تایید امام بوده، هنرمند بوده و هست و کوچک‌ترین نقطه مشکوکی در زندگیش نیست و ... آدم خوبی نیست، اصل بدیهی فلسفه که دو نقیض با هم جمع نمی‌شوند فاقد اعتبار است؟

اصلن چرا بی‌راهه و کج‌راهه برویم خیلی ساده همین چند روز پیش در کیفرخواست تنظیمی از طرف دادگاه موسوم به «دادگاه محاکمه متهمان کودتای مخملی» آمده بود که بر اساس اقاریر شرعی و عرفی و حقوقی و البته صادقانه اکثر متهمان، جریان کودتا در شب‌های نزدیک به ۲۲خرداد ۱۳۸۸در جلسه‌ای با حضور آقایان «کروبی، موسوی، خاتمی و هاشمی» طراحی و کلید خورده است. حتما آن‌قدر ساده نیستید که شک کنید این کیفرخواست و اصلن این دادگاه توسط خدای ناکرده «موساد» و «سیا» و «ک.گ.ب» طراحی و اجرا شده است. نه خیر همه این تشریفات دقیقا زیر نظر‌‌ همان قوه قضاییه‌ای برگزار شده که دیروز در مراسم تودیع و معارفه روسای قدیم و جدید آن، آقای «هاشمی رفسنجانی» یعنی‌‌ همان متهم اصلی کیفرخواست حضور داشت و اتفاقا سخنرانی هم کرد.

نه اصلن بیایید همه این‌ها و صد‌ها مثال و موارد مشابه از این دست را‌‌ رها کنید. برای باور این‌که دولت دهم دولت مستعجلی است چند اتفاق خیلی ساده و کوچک اسناد غیرقابل‌خدشه‌ای بر این ادعاست.

شما کافی است فقط شب‌ها ساعت هشت‌ونیم غروب برنامه بیست‌وسی را دقیقا ببینیند. همه چیز دستگیرتان می‌شود. دیگر این‌که تماشای نمایش دادگاه موسوم به کودتا را هم فراموش نکنید. وقتی برنامه‌نویسان و طراحان بخش خبری بیست‌وسی آن‌قدر دستپاچه هستند که از یک دقت ساده در این‌که نام «ترانه» و نام خانوادگی «موسوی» آن‌قدر در ایران پر کاربرد و فراگیر است که عدد۳ برای نشان‌دادن فراگیری آن فوق‌العاده مضحک است، متوجه عجله بیش از حد آن‌ها برای سقوط ریس‌جمهور محبوبشان می‌شوید.
و وقتی مشاهده می‌کنید که در کیفرخواست بدون توجه به سن متهم اقرار او مبنی بر این‌که او ریس دفتر نخست‌وزیر «موسوی» بوده است، با شادی بسیار درج می‌شود و بعد با احتساب سن متوجه می‌شوی که این آقا در آن‌زمان کودکی ۱۱ساله بوده است، حالا عطش دادگاهیان را برای سقوط متوجه می‌شوی.

اما از همه جالب‌تر شتاب زایدالوصفی است که شخص آقای رییس‌جمهور برای این کوچ ناخواسته از ساختمان پاستور دارند. دقت کنید: در پی ادامه تمرد میرحسین موسوی از دستورات واجب‌الاطاعه دکتر احمدی‌نژاد، حکم عزل وی از ریاست فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران صادر و طی حکم جداگانه‌ای، پروفسور سعید حدادیان از چهره‌های ماندگار و خدوم عرصه فرهنگ و هنر کشور به ریاست این نهاد عالی هنری فرهنگی منصوب شد.

اما یک تفاوت بزرگ بین دوران ریاست‌جمهوری دکتر «سیدابوالحسن بنی‌صدر» و دوران امروز ما و ریاست‌جمهوری آقای دکتر «احمدی‌نژاد» هست. و آن این‌که در دوران «بنی صدر» اکثر مردم می‌خواستند او باشد و امام نمی‌خواست، اما امروز اکثر مردم نمی‌خواهند آقای «احمدی‌نژاد» باشد ولی مقام رهبری می‌خواهند.

تا خدا چه خواهد؟
پی‌نوشت: بعدا متوجه شدم بند مربوط به سعید حدادیان طنز بوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۲۷
علی مصلحی

پرده سوم

دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۲۵ ب.ظ

امروز برای اولین‌بار در دادگاه‌های موسوم به متهمان کودتای مخملی، بعضی از متهمان جوان اقرار نمودند  ــ یا بهتر است عنوان نمایم موفق به اقرار شدند ــ  که: اقاریر اخذشده در بازجویی اولیه و در زندان را انکار می‌نمایند.
 این انکار بعد از اقرار توسط متهمین در سومین دادگاه از این سلسله، در شرایطی اتفاق افتاد که اکثر متهمین حاضر در دادگاه امروز، نه چهره‌های بزرگ و مطرح با سوابق درخشان سیاسی قبل و بعد از انقلاب، بلکه اکثرا جوانان حامی و هوادار نامزدهای معترض به نتایج انتخابات بودند.

 البته می‌توان به خوبی دریافت در بین معترضان آرام و آگاه به نتایج انتخابات و حوادث بعد از آن، علاوه بر جوانان اصلاح‌طلب واقعی و مسلمان علاقه‌مند به سرنوشت کشور، کم نبودند اغتشاش‌گرانی که نه تنها علاقه‌ای به هیچ نامزد انتخابات از هر طیف و جریانی، نداشته‌اند، بلکه عملا هیچ علاقه‌ای به سرنوشت کشور هم نداشته و چه بسا شرایط را برای برخی بهره‌برداری‌های سوء و ماهی گرفتن از این آب گل‌آلود مناسب دیده و اکنون دست‌اندرکاران این دادگاه نمایشی نیز فرصت را برای بهره‌برداری سوء سیاسی و نمایشی و تخریب چهره اصلاح‌طلبان از این منحرفان پیدا نموده‌اند.

این اتفاق در شرایطی هوشیاری بیشتری را از سوی دوستان طلب می‌کند که در دو پرده قبلی از این دادگاه نمایشی، متهمان بزرگ سیاسی و رهبران اصلی جنبش که اینک به حکم نامزد به‌اصطلاح پیروز انتخابات در جایگاه متهم نشسته‌اند، در دادگاه و در مقابل دوربین تلوزیون هیچ علاقه‌ای به انکار تمام یا قسمتی از اقاریر خود در بازجویی‌های اولیه در زندان نداشتند و یا باز تاکید می‌نمایم اجازه چنین انکاری را نیافته بودند تا دادگاه راحت‌تر و بهتر بتواند مقاصد خود را پیش ببرد.

سومین پرده از سلسله نمایش‌های دادگاه‌های موسوم به دادگاه متهمان کودتای مخملی، امروز در شرایطی که بعضی موارد خاص ایرادات دادگاه‌های اولیه را نداشت (مثل حضور وکیل مدافع متهم در دادگاه و اجازه دفاع از موکل) به شکل دقیقی با طراحی حساب‌شده برای یک بهره‌برداری تبلیغاتی تنظیم و اجرا شد.

 شایسته است تحلیل و انعکاس اخبار دادگاه امروز به‌دور از ذوق‌زدگی از چند مورد ایراد ساختگی نسبت به کیفرخواست و اشتباهات تنظیم‌کننده آن، که با طراحی قبلی توسط متولیان دادگاه تنظیم و توسط متهم اجرا شده است، بوده، و انعکاس تحلیل‌ها پیرامون آن با هوشیاری بیشتری همراه باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۲۵
علی مصلحی

از «احمد رشیدی‌مطلق» تا «احمد خاتمی»

يكشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۱۷ ب.ظ

تهاجم همه‌جانبه، وسیع و مشترک از اغلب پایگاه‌های نماز جمعه در سراسر کشور، بر علیه «مهدی کروبی» به بهانه تنظیم و انتشار نامه‌ای که در آن شیخ اصلاح‌طلب به صراحت ادعا نموده است که، بازداشت‌شدگان اتفاقات اخیر در بعضی موارد مورد هتک‌حرمت و سوء‌استفاده جنسی قرار گرفته‌اند، و مهم‌تر از آن، این‌که، شیخ پس از آن‌که جوابی از «اکبر هاشمی‌رفسنجانی» ریاست مجلس عالی خبرگان رهبری دریافت نکرد و نامه را علنی کرد و با تکذیب‌های صریح و شدید روبه رو شد، پا را فرا‌تر گذاشت و به موارد مستندی از این ادعا در سال‌های قبل نیز اشاره کرد، از یک‌طرف و انصراف بحث برانگیز «هاشمی» از حضور در جایگاه امامت‌جمعه این هفته تهران که قاعدتا براساس یک سنت قدیمی این‌هفته اقامه نماز جمعه و قرائت خطبه‌ها نوبت او بوده است، از طرف دیگر از یک طراحی مشخص با اهداف خاص حکایت می‌نماید.

در تهران به دنبال غیبت «اکبر هاشمی رفسنجانی» اقامه نماز به عهده «سید احمد خاتمی» خطیب همیشه عصبانی و خشمگین موقت تهران گذاشته شد، تا شاید خط‌و‌نشان‌کشیدن‌های خشم‌گینانه او نسبت به شیخ اصلاحات، طرف‌داران ناراضی او را از خیابان‌ها به خانه برگرداند. و از طرفی ظاهرا از طرف شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه سراسر کشور به تمام خطبای جمعه در سراسر کشور و خصوصا شهرهای بزرگ و مطرحی مانند قم به امامت «حجت‌الاسلام سعیدی» و مشهد به امامت «حجت‌الاسلام‌ سید احمد علم‌الهدی» تکلیف شده بود که این‌چنین سخت نامه و موارد اشاره شده در آن را تکذیب و به نویسنده نامه و منتشرکنندگان نامه اخطار نمایند که: با دم شیر بازی می‌کنند.

در تهران نیز پس از اتمام نماز، جمعی از نمازگذاران در خیابان‌های اطراف بر علیه جریان فوق راهپیمایی مختصری برگزار نموده و بر اساس بروشورهای چاپ‌شده‌ای که بعد از نماز بین نمازگذاران توضیع می‌شود، قرار می‌گذارند بعد از ظهر شنبه در مقابل دفتر روزنامه «اعتمادملی» ارگان حزب متبوع «مهدی کروبی» اجتماع نمایند.

بلافاصله پس از پخش چنین خبری، طرفداران شیخ در یک اقدام از پیش تعیین‌نشده ولی هماهنگ از طریق شبکه جهانی اینترنت (تنها رسانه فراگیر در دسترس اصلاح‌طلبان) هم‌دیگر را به حضور روبه‌روی دفتر روزنامه دقیقا در زمانی که نمازگذاران قصد حضور داشتند، دعوت نمودند و «مهدی کروبی» نیز از دادستان تهران درخواست کرد: با توجه به تهدید دفتر روزنامه و احتمال هرگونه خطر امنیت آن‌جا را بر عهده بگیرد.
 از طرفی نیز ضمن تشکر از طرف‌داران خود گفت: از حضور نمازگزاران جلو روزنامه استقبال نموده و مواضعشان را در نشریه منعکس خواهد کرد.
 وی از طرفداران خود خواست برای جلوگیری از درگیری احتمالی و سوء استفاده امروز نیایند و به جای آن دوشنبه جلو دفتر روزنامه حضور داشته باشند.
 وی همچنین اعلام کرد در تجمع روز دوشنبه خود نیز حضور خواهد داشت.
****
سی سال پیش «خلعتبری» وزیر امورخارجه از سفارت ایران در عراق گزارشی دریافت می‌کند مبنی بر این‌که آیت‌الله خمینی ضمن مسئله‌ای سلطنت را غیرشرعی اعلام کرده ... و شاه که از دریافت چنین گزارشی سخت عصبانی شده بود به وزیر دربار [هویدا] دستور می‌دهد که در رد و ذم آیت‌الله مطلبی نوشته و به روزنامه‌ها داده شود.
 این مطلب‌‌ همان مقاله‌ای بود که منابع تاریخی متعدد از آن به عنوان اولین برگ انقلاب یاد می‌کنند. مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» که به قلم «احمد رشیدی‌مطلق» در هفدهم دی‌ماه ۱۳۵۶ ذر روزنامه اطلاعات چاپ شد، نه‌تنها کمکی به شاه نکرد که تومار سلطنت او را درهم پیچید.

آیا بین این آقای «سید احمد خاتمی» خشمگین با آن آقای «احمد رشیدی مطلق» آرام شباهتی نمی‌بینید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۱۷
علی مصلحی