وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کروبی» ثبت شده است

آغاز دوران جدیدی از آقازادگی

شنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۰، ۰۵:۲۸ ق.ظ

پس از آن‌که در چهاردهم خردادماه سال گذشته، سخن‌رانی «حسن‌ خمینی» در حرم جدش نیمه‌تمام ماند و سروصدای زیادی به‌پا کرد، دکتر «شهاب‌ اسفندیاری» در وبلاگ خود از این اتفاق تعبیر به «پایان دوران آقازاده‌ها» کرد، و بلافاصله چند سایت مشهور اصول‌گرا (+) با بازنشر این نوشته به استقبال و تایید آن رفتند.

حرف درستی بود اما وارونه برداشت و بیان‌شده، و بدتر از آن وارونه به‌کار و تایید گرفته‌شد. فقط به این دلیل که استقبال‌کنندگان در این استقبال و حمایت خود ذره‌ای صداقت نداشتند.
ظاهرا اگر کم‌ترین صداقتی با آن‌ها بود، باید پی‌نوشت بازنشر نوشته‌ها اشاره می‌نمودند؛ سرنوشتی که توسط آقازاده‌های آقای «احمدی‌نزاد» که پیشاپیش جمعیتی که بر علیه «حسن‌خمینی» شعار می‌دادند، نشسته بودند، برای او رقم خورد، به‌زودی انتظار آن‌ها را نیز می‌کشد.
 خدای ناکرده بر پیشانی یادداشت نوشته شده بود «پایان» دوره آقازاده‌ها.

کمی آن‌طرف‌تر هم باید حواس آن‌ها به نامه‌ای می‌بود که چهار سال قبل و در کوران حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری‌نهم «مهدی‌کروبی» به آقای «خامنه‌ای» نوشته و در آن پرده از وجود و ظهور یک «آقازاده» و نقش او در انتخابات و رفت‌وآمدهایش به ستاد انتخاباتی خاص برداشته بود. البته بعدها زمانی «علی‌اکبر ناطق‌نوری» جایی به آقای «خامنه‌ای» درباره فرزند ایشان اشاره‌ای دارند و وقتی از تعبیر «آقازاده» استفاده می‌کنند، بلافاصله آقای «خامنه‌ای» می‌فرمایند که ایشان «آقا» هستند نه «آقازاده».

اما منظور من از تمهید این مقدمه آن‌َست تا به موضوع جالب‌توجه و ارزش‌مندی بپردازم که ظاهرا هنوز مسؤلین سایت‌های اصول‌گرایی علاقه‌مند به پایان «دوره‌ آقازادگی» متوجه آن نشده و یا شده‌اند و چون همیشه مصلحت را در سکوت دانسته‌اند.
آقای «علی‌اکبر صالحی» وزیر امورخارجه فعلی و ریاست سابق «سازمان انرزی اتمی ایران» در معرفی خود در مجلس شورای اسلامی ( یکشنبه۱۰ بهمن۸۹ )عنوان کردند: «این‌جانب از نوادگان «ملاصالح‌برغانی» و از سلاله «شهیدثالث» می‌باشم.»

تا این‌جای کار اشاره بنده به همان افتخار به فاضل‌بودن پدر است، که پسر می‌خواهد از آن نمد کلاهی نصیب خود کند. یعنی همان «آقازادگی» که به‌تصریح وبلاگ آقای دکتر «اسفندیاری» و بعد از آن استقبال رسمی جمعی از سایت‌های اصول‌گرا در چهارده خرداد۸۹ دوره آن سرآمده بود. اما سکوت این سایت‌ها و آقای اسفندیاری نشان داد که آن‌ها علاقه‌مند بوده‌اند که دوره «حسن‌ خمینی» تمام شود نه دوره «آقازادگی» اما چون صداقت وجود نداشت، به جای وازه «حسن‌ خمینی» از وازه «آقازاده» استفاده نمودند.

قبلا متذکر شوم که از نظر بنده نه‌تنها «حسن‌ خمینی» بلکه هیچ شخص محترم‌تر از او را هم به‌دلیل آقازادگی نمی‌ستایم و احترام نمی‌گذارم و خیلی جالب است بدانید به‌رغم آن‌که فوق‌العاده به‌دلیل شخصیت ارزش‌مند «حسن‌ خمینی» او را ستایش می‌کنم، ولی با والد مرحوم ایشان «احمد‌ خمینی» که آقازاده‌تر از ایشان بودند، به‌دلیل موضع‌گیری‌های ناشایست‌ درباره آقای «منتظری» خیلی مشکل داشته و دارم.

اما از همه این‌ها که بگذریم به‌رغم سابقه درخشان و قابل‌افتخاری که از «شهیدثالث» در تاریخ موجود است که آقای «صالحی» هم تلاش نموده‌اند تا با انتساب خود به ایشان خود را «آقازاده» نشان دهند، اما «ملاصالح برغانی» که پدر «طاهره‌ قرةالعین» شاعره مشهور بهایی و پدربزرگ آقای «صالحی» باشند، نه‌تنها سابقه چندان درخشانی در تاریخ ندارند، بلکه گاها اسناد سوء‌سابقه از آن‌ها این‌طرف و آن‌طرف قابل کشف است که با کنار هم گذاشتن آن اسناد و اخبار درباره جناب وزیر و رفتار فعلی ایشان می‌توان به نتایج به‌تری هم به شرط توفیق رسید.
 تا آن‌زمان این گزارش از«عبدالله شهبازی» را از دست ندهید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۰ ، ۰۵:۲۸
علی مصلحی

مخالف هاشمی، مخالف رهبر است

چهارشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۸۹، ۰۲:۴۷ ب.ظ

 اگرچه دی‌روز در یک هماهنگی دقیق و حساب‌شده، نمایندگان مجلس مصلحت ندانستند که «هاشمی‌ رفسنجانی» را هم مورد لطف و عنایات ویژه در ردیف «موسوی» «کروبی» و «خاتمی» قرار دهند، اما بدون‌شک، حال و روز این‌روزهای ریس‌مجمع تشخیص مصلحت نظام، برخلاف رهبران جنبش، اصلا خوب نیست و او چنان‌که خود خواسته‌است، دیگر نه راه پس دارد نه راه پیش.
 اگرچه به‌قولی «ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است» و این طراوات نسبی می‌تواند در چنین شرایطی با یک تصمیم قاطع برای کاهش خشونت عریان حاکمیت متزلزل بر علیه شهروندان مظلوم، توسط هاشمی اتخاذ شود، اما ظاهرا ایشان چنین علاقه‌ای نداشته و متاسفانه سرنوشت خوبی در انتظار او و هم‌راهان فرصت‌طلبش نیست.

سکوت امروز هاشمی در برابر تعرض و بی‌حرمتی دلقک‌های بهارستان به رهبران جنبش سبز بسیار ناگوارتر از خنده سال‌های اول انقلاب او در برابر تعرض نمایندگانی از همین دست به «علی‌اکبر معین‌فر» نماینده مردم تهران در مجلس اول و عضو نهضت آزادی ایران است.
اگر آن‌روزها «هاشمی» هرگز فکر نمی‌کرد شرایط آن‌گونه پیش رود تا سی سال بعد در سیمای رسمی کشور بر علیه او و خانواده‌اش تهمت فساد مطرح شود، اما امروز به‌آسانی قابل پیش‌بینی است که سکوت در برابر وهن جای‌گاه مجلس، اگر سرانجام بدی برای «موسوی» «کروبی» و «خاتمی» ندارد، اما برای او سرنوشت خوبی را به دنبال نخوهد داشت.
با این‌همه این سکوت تاییدبرانگیز اتفاق افتاد.

حالا آقای «هاشمی» می‌تواند با خیال راحت به دانشگاه تهران برود و برای امت همیشه در صحنه خطبه بخواند و مطمئن باشد که پشت درهای دانشگاه و در خیابان‌های اطراف اتفاق بدی نخواهد افتاد. ظاهرا کسی تمایلی به شنیدن خطبه‌های ایراد شده توسط او را ندارد.

ضمنا مطمئن باشد امت حزب‌الله همیشه درصحنه مصلحت نظام را تشخیص داده، و همه با هم شعار خواهند داد:
مخالف هاشمی مخالف رهبر است، مخالف رهبری دشمن پیغمبر است.

مرتبط:
هاشمی رفسنجانی

فرصت تاریخی
با پایان کار مجلس خبرگان حمله به هاشمی شروع شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۸۹ ، ۱۴:۴۷
علی مصلحی

«فقیه» و «شیخ» شجاع و نامه‌هایی برای مردم

يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۸ ق.ظ

 اخبار ضد و نقیضی از بعضی سایت‌ها نقل می‌شود درباره مثلا اتفاقات پشت‌پرده اجلاسیه اخیر خبرگان رهبری، درباره اعتراض رهبری به نطق افتتاحیه «هاشمی» و هم‌چنین قهر «هاشمی» در پی تلاش عده‌ای برای ردصلاحیت آیت‌الله «دستغیب» و گنجاندن نام «کروبی» و «موسوی» به‌عنوان «سران فتنه» در بیانیه پایانی و ... که پیش از آن‌که خبر خوش باشد، جدای از صحت و سقم، برای دل‌خوش کردن عوام است و باید آن‌را خبر بد دانست به فرض صحت.

آن خبرگانی که صلاحیت بعضی‌ها را تایید می‌کنند به‌تر است که صلاحیت آیت‌الله «دستغیب» را رد کنند و نام «موسوی» و «کروبی» چه در بیانیه پایانی اجلاس بیاید چه نیاید، در زمره پرافتخار «سران فتنه» یک‌سال و اندی است که ثبت‌شده. اما آن‌ها که نام‌ِشان نه به درخواست نمایندگان «مجلس‌خبرگان»، بلکه به‌خاطر قدرناشناسی خودشان از لیست مورد احترام مردم یعنی همان لیست معروف «سران‌فتنه» خط خورد و دارد کاملا حذف می‌شود، باید از آیندة نزدیکی که تایید و نظر مردم، کارساز و چاره‌ساز خواهد بود اندیشه کنند.

رسانه‌های معتبر عمومی ایران و جهان طی روزهای گذشته به‌شکل وسیع دو نامه را منتشر نمودند که یکی خطاب به نمایندگان «مجلس‌خبرگان» توسط فقیه شجاع معاصر حضرت آیت‌الله «دستغیب»، و دیگری خطاب به ریس آن مجلس توسط شیخ شجاع معاصر‌ آقای «مهدی کروبی» نوشته شده‌بود.


برخورد با هردو نامه به یک‌شکل بود. همان برخوردی که یک‌سال‌ونیم پیش رهبری نظام نسبت به نامه سرگشاده «اکبر هاشمی رفسنجانی» داشت، حالا «اکبر هاشمی‌رفسنجانی» نسبت به نامه شیخ شجاع داشت و نمایندگان «مجلس‌خبرگان‌رهبری» هم همان بی‌اعتنایی را نسبت به نامه هم‌راه و هم‌شان سابق‌شان آیت‌الله «دستغیب».

 به‌واقع اگر ایشان اعتنایی به نامه‌ها می‌کردند باید شگفت‌زده می‌شدیم و نویسندگان نامه هم بیش و پیش از هر کس دیگری می‌دانستند که جواب نامه‌هایشان چه خواهد بود، اما آن‌ها نامه‌هایشان را برای مردم نوشتند، ضمن آن‌که این نامه‌ها از زمره همان نامه‌هایی‌ست که در روز رستاخیز به‌دست راست انسان‌ها می‌دهند و از معصوم نقل است که نویسنده آن نامه‌ها خود صاحب نامه‌ها هستند.
 از این روست که شیخ و فقیه شجاع نامه عمل و وظیفه خود را‌ می‌نگارند که وظیفه‌اشان نامه‌نگاری است و وظیفه دیگرانی را متذکر می‌شوند، تا بر وظیفه تذکر در روز حساب سرافکنده و روسیاه نباشند. همان روزی که بسیاری دیگر بر وظیفه انجام نداده خود شرمنده و سر بزیر خواهند بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۸
علی مصلحی

به‌فاصله بسیار کوتاهی پس از پایان‌کار هشتمین اجلاس «خبرگان رهبری» حمله به «هاشمی‌رفسنجانی» ریاست مجلس خبرگان رهبری که با توجه به حساسیت شرایط اجلاس و جای‌گاه ریاست آن، به‌طور موقت تعطیل شده‌بود، مجددا در دستور کار قرار گرفت.

روزنامه «کیهان» که همیشه سکان‌دار و پیش‌قراول حمله به ریس«مجمع تشخیص مصلحت نظام» و «مجلس خبرگان رهبری» و خانواده ایشان بوده‌است، در صفحه ۱۴ شماره امروز خود در مطلبی تحت‌عنوان «سفرهای سؤال‌برانگیز خارجی خانواده هاشمی»(+) آمار کل مسافرت‌های وابستگان درجه چندم خانواده ایشان طی چند هفته گذشته را اعلام، و مجددا ادعاها و اتهامات پیش‌گفته خود درباره این خانواده، خصوصا «مهدی هاشمی» را تکرار کرد.

به نظر می‌رسد در شریطی که اخیرا یک منبع رسمی خبر از ممنوع‌الخروج بودن آقایان «میرحسین‌موسوی» و «مهدی کروبی»(+) می‌دهد و چندماه پیش هم مراجع اطلاعاتی مانع از خروج ریس‌جمهور سابق آقای «خاتمی»(+) که قصد شرکت در «اجلاس سالانه شورای تعامل در زمینه خلع سلاح هسته‌ای» در ژاپن را داشت، شده بودند، سفرهای متعدد خانواده و بستگان ریس‌مجلس «خبرگان رهبری» و سکوت رسانه‌های مدعی اصول‌گرایی امثال «کیهان» در هنگام وقوع این مسافرت‌ها و اعتراض بلافاصله آن رسانه‌ها پس از پایان اجلاس، نوعی حق‌السکوت بوده که در حق آقای «هاشمی» پرداخت شده و ایشان متقابلا متعهد شده‌اند که این اجلاسیه را نیز به خیر و خوشی برگزار نمایند.

از طرف دیگر پس از پایان اجلاس و صدور بیانیه پایانی آن، در دیدار ریس و اعضای مجلس «خبرگان‌رهبری» با رهبری نظام آقای «خامنه‌ای» در اظهارات شفافی تمام‌قد از دولت آقای «احمدی ‌نژاد» و اقدامات او دفاع نموده و اعلام نمودند؛ که هم‌چنان به دفاع خود از ایشان ادامه خواهند داد.(+)

این اظهارات در شرایطی صورت می‌گرفت که ریس‌مجلس‌‌ «خبرگان رهبری» در بیانات افتتاحیه‌ این اجلاس(+) در اظهاراتی با بیان این‌که: «قانون، حتی قانون غلط، محور هر ملتی است و تخلف از آن به معنای دیکتاتوری، استبداد و... است» بدون ذکر نام، تلویحا آقای «احمدی‌نژاد» را به دیکتاتوری متهم و ماجراجویی‌های دولت را مشکل‌ساز اعلام نموده‌بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۳۲
علی مصلحی

وقتی «کدخدایی» سخن‌گوی آقای «جنتی» می‌شود

يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۸۹، ۰۳:۲۵ ب.ظ

در همه دنیا همه چیز آدابی دارد، سوادی دارد، تجربه‌ای را باید آموخت، اطلاعاتی را باید کسب کرد. نهایتا این‌که در هر فن و علمی خاصی باید پس از کسب مهارت‌های لازم در حوزه آن فن یا علم، بسترهای تجربه‌اندوزی و شاگردی و پادویی را برای خود فراهم نموده، پس‌آن‌گاه وارد بازار کار و فعالیت و قبول مسؤلیت شد.

اگر در هر مرحله از این پروسه، سستی، کاهلی و یا بی‌دقتی صورت پذیرد، آینده کاری و حرفه‌ای انسان با مخاطره روبه‌رو خواهد شد.
این‌ها البته مربوط به جوامع متمدن و پیش‌رفته است که برای تخصص و تعهد هم پای هم ارزش قائل‌َند و چنان‌چه مسؤلیتی به شخصی با وجود داشتن اسنادی موید تخصص و تعهد توامان واگزار شد و در مرحله اجرا و عمل مشخص شد که تخصص او با مدرک ارائه‌شده مطابقت ندارد، لاجرم عذر ایشان خواسته شده و کل خسارات احتمالی ناشی از این تقلب از او دریافت می‌شود.

«روابط عمومی» که از شاخه‌های شناخته‌شده علوم مدرن معاصر می‌باشد نیز از این قاعده مستثنی نیست و نه‌تنها مستثنی نیست که باید متولیان امور اطلاع‌رسانی و روابط عمومی در تمام ارگان‌ها با توجه به حساسیت حوزه کاری، حتما تخصص‌های لازم برای این حوزه را فراگرفته باشند.

قاعده کلی آن‌است که مسؤل روابط عمومی یا سخن‌گوی یک نهاد مشخص فقط مسئولیت پاسخ‌گویی در مورد نوع کار، شرایط، اخبار، شبهات و ... و یا سؤالات درباره همان نهاد را بر عهده داشته و برای حفظ موقعیت عمومی و جای‌گاه برتر آن نهاد در اجتماع از هرگونه واردشدن در بحث‌های جانبی و یا مربوط به مسائل دیگر خود‌داری نموده و چنان‌چه در یک جلسه پرسش و پاسخ عمومی مسؤل یک نهاد توسط نمایندگان افکار عمومی به چالشی که به حوزه کاری نهاد متبوع وی ربط مستقیم ندارد، اما ایشان از آن اگاهی دقیق دارد هم کشانده شد، رندانه از پاسخ امتناع کرده و دریافت پاسخ را به مسئول روابط عمومی نهاد یا شخص ثالث ارجاع می‌دهد.

حتی در بعضی موارد مسؤلین روابط عمومی اگر احساس کنند پاسخ‌شان به یک سؤال ممکن است آبروی نهاد و یا موسسه مربوط را با چالش جدی رو‌به‌رو کند، با رندی خاصی جواب را به کسب اطلاع دقیق از مسؤلین موسسه موکول می‌کنند.
 اگرچه این رفتار در منظر افکار عمومی تعبیر به فرار از پاسخ‌گویی می‌شود و بدون مشکل نیست، اما به هر جهت به‌تر از پاسخی است که مشکلات بزرگ‌تری را برایشان به‌دنبال داشته باشد.

در اکثر کنفرانس‌های خبری، خبرنگاران رسانه‌ها سخن‌گویان رسمی و مسؤلین روابط عمومی را درباره رفتار و اظهارنظرهای حقیقی اشخاص حقوقی سؤال‌پیچ می‌کنند و سخن‌گویان و مسؤلین روابط عمومی هم با یک پاسخ مشخص و ساده که «این سؤال را از خود شخص بپرسید» خود و موسسه یا نهاد را درگیر رفتار درست یا اشتباه شخصی یک عضو موسسه نمی‌کنند.

مقدمه طولانی شد اما می‌ارزد به این‌که بدانیم چه‌قدر مسؤلیت‌ها در کشور ما به افراد غیرمتخصص یا ناآگاه و متاسفانه کوتوله سپرده می‌شود، و چه خسارت‌های بزرگی که ار ناحیه این بی‌دقتی متوجه سرمایه‌های عمومی کشور نمی‌شود.

چنان‌چه اطلاع دارید آقای «احمد جنتی» دبیر «شورای نگهبان» در یک اجتماع عمومی ادعایی را در رابطه با در دست‌داشتن سندی مطرح نمودند که براساس آن ادعا شد که دول خارجی به آن‌چه که او «سران فتنه» می‌نامد مبلغ کلانی کمک مالی نموده و قرار بوده‌است که مبلغ بسیار سنگین‌تری را بعدا پرداخت نمایند.

در این ادعا اگرچه به نام کشور خاصی که تامین‌کننده مبلغ موردنظر آفای «جنتی» باشد، اشاره‌ای نشده، اما کشور «عربستان سعودی» به‌ واسطه‌گری در این معامله متهم شده‌است. اتهامی که می‌تواند عواقبی را برای دیپلماسی و روابط خارجی ما در نگاه کلان و هم‌چنین با کشور موردنظر به‌دنبال داشته باشد.

به‌دنبال این ادعا «مهدی کروبی» کاندیدای معترض به نتایج انتخابات خود را در جای‌گاه متهم احساس و بلافاصله با ادبیات تند و شدیدی به این اظهارات واکنش نشان داد.

چند روز بعد از واکنش شدید «کروبی» حزب «مشارکت ایران اسلامی» نیز با صدور یک بیانیه رسمی خواستار تحقیق و تفحص قوه قضاییه درباره اظهارات «جنتی» شد.

در اظهارنظرهای شخصیت‌های رسمی نیز به طنز و تمسخر از این اظهارات و سخنان یاد و سرانجام «میرحیسن موسوی» و «مهدی کروبی» علی‌رغم آن‌که مشخص بود که مراجع رسمی تقلید هیچ واکنش قابل‌توجهی نخواهند داشت، در نامه‌ای مشترک به عنوان مراجع معروف تقلید از آن‌ها خواستند که نسبت به رفتار آقای «جنتی» و خصوصا اظهارات اخیر ایشان موضع گرفته و مانع از آبروریزی بیش از پیش روحانیت شوند.

امروز و پس از آن واکنش‌ها نوبت آقای «کدخدایی» سخن‌گوی شورای نگهبان بود که در نشست‌های خبری موسمی تعریف‌شده خود به سؤالات نمایندگان رسانه‌های خبری و مطبوعات در مورد «شورای نگهبان» پاسخ دهد و چنان‌چه پیش‌بینی می‌شد اکثر خبرنگاران و نمایندگان مطبوعات علاقه‌مند به شنیدن نظر سخن‌گوی آن شورا درباره اظهارات جنجالی دبیر شورا بودند. کاری که به هیچ عنوان در چارچوب وظایف او نیست و سخن‌گوی شورای نگهبان وظیفه پاسخ‌گویی به اظهارات شخصی اعضا آن را ندارد، و چنان‌که از آن اطلاع هم دارد و دادن اطلاع هم زیانی را متوجه شورای نگهبان نمی‌کند؛ شرایط کاری و عرف رفتاری مسؤلین روابط عمومی و سخن‌گویان ایجاب می‌کند که سخن‌گو، آدرس گوینده را به سؤال‌کننده داده و از او بخواهد که جواب این سئوال را از آقای «جنتی» بخواهید.
 اما با کمال تعجب ایشان در پاسخ به سؤال یک خبرنگار در مورد آن اظهارت، پس از آن‌که پاسخ را به آقای «جنتی» محول کرد، بلافاصله نسبت به اظهارات ایشان موضع مثبت گرفته و در یک خطای آشکار رفتاری، سرنوشت اظهارات سؤال‌برانگیز و غیراخلاقی او را به آبروی «شورای نگهبان» گره زده و شان سخن‌گویی خود را در حد وکیل‌مدافع شخصی آقای «جنتی» پایین آورده و اظهار داشت:«آیت‌الله جنتی نیز حتما اسنادی در این خصوص داشته است و هر زمان به جرم افرادی که مقابل نظام ایستاده‌اند رسیدگی شود، اسناد دریافت کمک‌های میلیاردی نیز به دادگاه ارائه خواهد شد.»

این خطای آشکار ضمن آن‌که بی‌اطلاعی آقای سخن‌گو را از چهارچوب کاری و عرف رفتاری یک سخن‌گو افشا می‌نماید، عملا ثابت می‌نماید که ایشان از مسائل حقوقی نیز اطلاع درستی ندارند و اطلاع ندارند که با فرض محال صحت فرمایشات آقای «جنتی» و وجود اسناد دقیق و غیرقابل خدشه، چنان‌چه آن اسناد در یک دادگاه رسمی مورد بررسی و کارشناسی دقیق قرار نگرفته و مجرمی برای آن ثابت نشده‌است، اظهار آن در مجامع عمومی خلاف قانون است.
حالا بهتر است شما هم خبر داشته باشید که ایشان و آقای «جنتی» از شورایی حقوق می‌گیرند که وظیفه‌اشان نگهبانی از قانون است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۸۹ ، ۱۵:۲۵
علی مصلحی

از «شریعتمداری» تا «سجادی»

يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۸۹، ۱۰:۰۳ ق.ظ
من آقای «داریوش سجادی» را خیلی نمی‌شناسم و به‌خوبی نمی‌دانم که مقام علمی‌اش چیست و کارنامه قلمی‌اش کدام‌ست. تنها در آستانه انتخابات دهم ریاست‌جمهوری نامه سرگشاده‌اش به شیخ شجاع را به خاطر می‌آورم که از «کروبی» خواسته بود پاسخ به «حسین شریعتمداری» را به او واگذار نماید.

آقای «سجادی» در جدیدترین نوشته وبلاگ‌اش مقاله‌ای نوشته که سخت است باور کنی این نوشته مال اوست . چه این‌که با همه عدم آشنایی من با او، نمی‌باید ادبیات او چیزی باشد شبیه مقالات تخریبی «حسین شریعتمداری» در«کیهان».

 این نوشته او آن‌قدر به آن نوشته‌ها نزدیک و شبیه است که آدمی را به اشتباه می‌اندازد که نکند وبلاگ او توسط ارتش سایبری «کیهان» حک، و مقاله‌ای از آقای «شریعتمداری» در وبلاگ او بارگذاری شده باشد.

اصل نوشته می‌خواسته است که مثلا نقد یک خبط آشکار «مسعود بهنود» در آخرین نوشته وبلاگ‌اش باشد اما نا خواسته هجو و تخریب بسیار زشت او از کار درآمده‌است. و تاکید می‌نمایم ناخواسته که می‌دانم و می‌دانید آقای «سجادی» معمولا این‌گونه بی‌پروا نبوده و نیست. و مطمئن هستم که مرا بر بی‌پرواییم نسبت به خودش خواهد بخشید.

 نه قصد تطهیر «بهنود» را دارم که خطا کرده و نه قصد تخریب «سجادی» را که خطا بر خطا نوشته است. اما نوشته حاوی جعلیات و نتیجه‌گیری‌های خلاف اخلاقی است که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت.

«مسعود بهنود» اخیرا در وبلاگ‌َش عکسی از آقای «کوچک‌زاده» منتشر نموده که ظاهرا اولین‌بار توسط یکی از رسانه‌های غربی انعکاس وسیع یافته و مربوط است به مراسم استیضاح مرحوم «علی کردان» در دولت نهم و باز ظاهرا هنگام نطق موافق استیضاح آقای «علی مطهری».
 «بهنود» یک خطای تاریخی در قرائت عکس مرتکب شده و نوشته است که این عکس مربوط است به آخرین درگیری لفظی بین آقایان «مطهری» و «کوچک‌زاد» در مجلس هشتم.

تا این‌جای کار مناقشه‌ای نیست .اما «بهنود» متذکر شده است که در عکس آقای «کوچک‌زاده» اشاره بی‌ادبی نسبت به «مطهری» دارد و آقای «سجادی» معتقد است که این اشاره کار فتوشاپ است و آقای «بهنود» فتوشاپ را نشناخته است.

بر فرض که چنین باشد . آیا آقای «بهنود» و ملت ایران و همه آن‌ها که از طریق اینترنت و موبایل و رادیو شنیدند که حضرات از رکیک‌ترین کلمات نسبت به هم‌دیگر استفاده کردند هم باید باورکنند که کلمات ردوبدل‌شده در مجلس فتوشاپ بوده؟

در ادامه آقای «سجادی» «بهنود» و دوستان هم‌فکر او را مخاطب قرار می‌دهد و می‌پرسد: مگر از این بی‌نزاکتی‌ها در تمام مجالس کشورهایی که قبله آمال شما هستند اتفاق نمی‌افتد که شما این مورد را چماق کرده‌اید؟ و در پاسخ این کم‌ترین هم‌فکر آقای «بهنود» به‌نمایندگی و البته با کسب اجازه عرض می‌کنم: نه‌تنها اتفاق می‌افتد که به‌مراتب هم بیشتر. اما هیچ کشوری غربی که با فرض شما قبله آمال من و امثال من است شما سراغ نخواهید داشت که دبیر شورای نگهبانش مدعی باشد: «امام زمان اسامی دربست حضرات نمایندگان دوره‌های هفتم و هشتم را دریافت و تنفیذ نموده‌است».

مسلما وقتی نماینده‌ای در پوسترها، بولتن‌ها، و نطق‌های تبلیغاتیش مدعی می‌شود که اهل تهجد و شب‌زنده‌داری به‌جای تخصص است، البته که «بهنود» و بنده و امثال‌هم توقع داریم در نطق‌های مجلس رعایت ادب و نزاکت را بسیار بیش‌تر از دیگران داشته باشند.

در ادامه آقای سجادی به گاف دیگر «بهنود» در موردعکس حاشیه مراسم ارتحال امام اشاره می‌کند که با توجه به این‌که در این‌جا من به تفصیل درباره آن نوشته‌ام از آن می‌گذرم.

و اما در ادامه ایشان مدعی است که درحالی که درجریان زلزله بم سیستم تلفن هم‌راه به کلی قطع بوده، آقای «بهنود» به دروغ مدعی شده‌است که کسی با او تماس گرفته و اعلام نموده است «ارگ بم سالم است».
این خبر که ارگ بم سالم مانده مشخص است که دروغ بوده. حالا «بهنود» دروغ گفته یا کسی که با او تماس گرفته ؟ الله‌اعلم؟ اما این‌که در آن‌روزها سیستم تلفن هم‌راه قطع بوده هم دروغ است و به استثنای حوزه مغناطیسی امواج در اطراف شهر بم آن‌هم به مدت کوتاهی از زمان زلزله،در سایر نقاط کشور این سیستم کم‌ترین اشکالی نداشت و بعید نمی‌نماید کسی از نقطه دیگری غیر از حوزه مغناطیسی بم زنگ زده و دروغ گفته باشد.
در ثانی علاوه بر سیستم تلفن هم‌راه زاغارت ایران، دنیا چندین سال است که به سیستم تلفن هم‌راه ماه‌واره ای مجهز شده و بعید نیست خبرنگاری در منطقه با استفاده از چنین تلفن هم‌راهی با آقای «بهنود» تماس گرفته و منشا چنین به قول ایشان «گاف»ی شده‌باشد.

و اما در ادامه زبان نوشته آقای «سجادی» کاملا «کیهان»ی می‌شود و در نقش وکیل‌مدافع جنازهای شهدای والامقام دفاع مقدس، اعتراض دانشجویان به دفن جنازه‌ها در محیط دانشگاهی را زیر سؤال برده و با سخیف‌ترین نگاه و نازل‌ترین ادبیات سعی در توجیه یک رفتار ضداجتماعی به‌عنوان یک رفتار ارزشی دارد.
 گذاشتن تصویر جنازه مطهر یک شهید دفاع مقدس در کنار تصویر عریان یک بانویی که به هرحال برای خودش حقوق و شخصیت مستقلی دارد، و گرفتن نتیجه بسیار زشتی که اگر به جای جنازه شهدای مظلوم و گمنام دفاع مقدس، قرار بود جنازه این خانم در دانشگاه دفن شود، آقایان قالی قرمز پهن می‌نمودند!

آقای سجادی! واقعا خجالت‌آور است! به عنوان یک انسان از شما می‌خواهم از خانواده ارج‌مند شهدا عذرخواهی کنید. برایتان احترام قائل بوده و خواهم بود اما این کج‌فهمی و اهانت‌تان را به‌ هیچ عنوان نمی‌فهمم. از این قیاس زشت شما به چنین نتیجه‌ای هم می‌توان رسید که مردم به صرف دوست ‌اشتن و محبت شدید، علاقه داشته باشند جسد عزیزان‌ِشان پس از مرگ در منزل دفن شود.
این قیاس کریه شما پس از اهانت مستقیم به شهدای دفاع مقدس، اهانت به اصل انسانیت و واقعیت انکارناپذیر مرگ است.

آقای سجادی! در جام جهانی ۸۶ مکزیک که قهرمانی آرژانتین با معرفی اعجوبه فوتبال «مارادونا» را به‌همراه داشت، روزنامه‌ها می‌نوشنتد؛ بعضی فوتبالیست‌ها که در فوتبال و تکنیک نمی‌توانند برای خود شهرتی دست و پا کنند، با خطاکردن بر روی فوتبالیست‌های معروف و مشهور (مارادونا) برای خود شهرت دست و پا می‌کنند.
«مسعود بهنود» با سابقه نیم قرن فعالیت قلمی و مطبوعاتی و هم‌کاری با غول رسانه‌ای دنیا «bbc» و به شهادت کارنامه پرتعداد قلمی‌اش به اندازه کافی کسب شهرت و اعتبار نموده‌است و نیازی به کسب شهرت کاذب ندارد. اما این بعضی‌ها هستند که سعی دارند با خطاکردن بر روی او برای خود اعتبار و شهرتی دست و پا نمایند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۸۹ ، ۱۰:۰۳
علی مصلحی

خودافشاگری آقای مربی

چهارشنبه, ۵ خرداد ۱۳۸۹، ۱۲:۰۳ ب.ظ

همه چیز باید با هم جور باشد و به قولی به هم بیاید.
حدود یک‌سال پیش آقای «علی دایی» که انصافا بازی‌کن فوتبال خوبی است و این‌را نه من، که کاتالوگ‌های بین‌المللی رسمی مربوط به این رشته ورزشی تایید می‌نمایند، برخلاف قانون و قاعده نیم‌بند فدراسیون فوتبال ایران به عنوان مربی تیم ملی فوتبال انتخاب شد.

 این انتخاب اعتراض شدید مجامع ورزشی و رسانه‌ای را به‌دنبال داشت. آقای «دایی» اما بی‌توجه به این اعتراضات و سرمست از پستی که انصافا لیاقتش را نداشته و ندارد، کار خود را پی‌گرفت و نتایج این بی‌توجهی و کارنادانی و کارناشناسی، به‌علاوه سرایت نتایج آشفتگی مدیریت در سطح کلان حکومتی به ورزش و از جمله فوتبال، نتایج ضعیف و نهایتا حذف ایران از رقابت‌های جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی شد.

به‌دنبال این نتایج همان پروسه‌ای که برای انتخاب آقای مربی طی شده بود، برای برکناری وی هم طی شد. اما با این تفاوت که این‌بار به جای منتقدین این آقای «دایی» بود که ناراضی و ناراحت بود، اما باتوجه به این‌که فرایند مربی‌شدنش غیرشفاف و با توافقات پنهانی و پشت‌پرده طی شده‌بود، سکوت ناخواسته و اجباری وی را به‌دنبال داشت. و البته سکوت انتخاب‌کنندگان وی را هم.

یک‌سال سپری شد و اوضاع پرده‌نشینان چنان به‌هم ریخت که «علی دایی » فرصت را برای اعتراض و شکستن بغض‌هایی که یک‌سال مجال ظهور و بروز پیدا نکرده بود، پیدا کرد. اولدروم پلدروم شروع شد و آقای «دایی» که در تمام عمر مبارکش هرگز رنگ جبهه و جنگ را ندیده، در کارنامه «افشین قطبی» خطایی بزرگ‌تر از عدم حضور در ایران در زمان جنگ پیدا نکرد و حضور خود در کشور به‌هنگام جنگ را به رخ رقیب کشید.

در حاشیه بد نیست بدانید که یک آدم دیگر هم که در زمان جنگ در کمال امن و آرامش زندگی عادی خود را سپری می‌نموده و کاری به کار کشور و استراتژی آن نداشته است، و بعد از اتمام جنگ کم‌کم سر از تخم درآورده است و استراتژی‌شناس و تئوریسین بین‌المللی شده‌است یعنی همین آفای «حسن عباسی» معروف هم در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و در راستای پروژه تخریب اصلاحات به نفع کودتا، اهدای مدال ملی به همین آقای «دایی» را به‌دلیل سرمایه‌دار بودن و اشرافیت زیر سئوال می‌برد.

بگذریم. سروصدای آقای مربی درنیامده، از آن‌طرف سروصدای طرفین توافق نهانی و پشت‌پرده انتخاب آقا هم درآمد و در این گیرودرار معلوم شد که نه‌تنها آقای «دایی» از سرمایه شخصی به فوتبال ایران کمک نمی‌کرده _شایعه‌ای که برای توجیه انتخاب او به این سمت پخش شده بود‌ ــ بلکه مبلغ قابل‌توجهی مالیات هم به‌ مردم این کشور بده‌کار است.

نکته بسیار جالب در این پرده‌دری‌ها که به شما مژده می‌دهم تازه نتایج سحرش شروع شده، و هر روز بیش از پیش شاهد آن خواهیم و خواهید بود، اینست که از نظر حضرات، قبل از همه‌چیز سبزها هنوز «فتنه» هستند و «موسوی» و «کروبی» و ... سران فتنه.
آیا شما فکر می‌کنید اینها می‌دانند خجالت یعنی چه؟

مرتبط:
منشور بی‌اخلاق، اخلاق بی‌منشور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۸۹ ، ۱۲:۰۳
علی مصلحی

از دو حال خارج نیست. یعنی شق سومی نمی‌توان برای آن متصور بود.
 یا این‌که آقای «شیخ مهدی کروبی» آدمی خیانت‌کار و خطاکار است که تاکنون در زندگی شخصی و سیاسی و مذهبی خود دارای چنین سوابق خطایی نه‌تنها نبوده، بلکه واجد سوابق بسیار ارزش‌مند و والایی هم بوده است. اما در اواخر عمر به یک‌باره راهی جدای از راه پیموده‌شده تا این سال‌های عمرش را انتخاب کرده و آن راه هم راهی نیست جز خطا و گناه و اشتباه، و نتیجه اعمال و رفتار مفسده‌انگیز او متضمن خسارات جبران‌ناپذیری برای ملت و نظام و انقلاب و ... می‌باشد.

در تاریخ دیرپای انسانی و خصوصا تاریخ اسلام از این نمونه‌ها بسیار می‌توان سراغ گرفت. از طلحه و زبیر و خیلی از مهاجرین و انصار زمان نبی اکرم (ص) درسال‌های آغازین طلوع اسلام بگیر تا در فواصل تاریخی مشخص امثال «برسیسای عابد» گذر کن و همه را رها کن تا برس به جرثومه فسادی (مرا خواهید بخشید) مثل «منتظری».
مگر نظام در برابر این آدم با آن‌همه سوابق درخشان تقوی و زندان و خدمت به نظام و حوزه‌ها چه کرد؟ مگر هنگامی که می‌خواستند او را علیرغم داشتن تعداد قابل‌توجهی مقلد از سمت قائم‌مقامی رهبری عزل و سپس در خانه محصور نمایند و با اجازه و تحت توجهات و عنایات البته خاصه و سفارش‌شده آقایان آزار و اذیت کنند، رعایت حالش را کردند؟ مگر شاگردان متعددش که حالا رساله‌های خود را منتشر می‌کردند، پا در میانی و وساطط کردند؟
 غیر از این‌است که برای آن‌همه سابقه و تقوی و تخصص فقهی و حوزوی به‌علاوه افتخار امتیاز پدر‌شهید بزرگ‌واری بودن تر‌ه‌ای هم خورد نکردند و خیلی مگرهای دگر؟

بسیار خوب! همین حالا هم با این جرثومه فساد و تباهی و بی‌آبرویی و...و .... .... همان کنند.
 من نمی‌دانم چرا آقایان دست روی دست گذاشته‌اند و هیچ کاری نمی‌کنند؟
لااقل دادستان البته محترم تهران و یا دادستان البته محترم‌تر کل کشور، به عنوان مدعی‌العموم در راه صرفا رضایت حضرت حق و شادی دل خانواده شهدا و مقام (مرا خواهید بخشید) "عظمای" ولایت و...و....و....بر علیه وی مثل بقیه جرثومه‌های فساد مثل «ابطحی» و «عطریانفر» و «حجاریان» و «رمضانزاده» و «نبوی » و «تاج‌زاده» و «عرب‌سرخی» و ... تنظیم کیفرخواست نموده و در دادگاه‌های البته صالحه و صدالبته که با حضور وکیل‌مدافع و صدالبته‌تر با حضور چشم‌گیر رسانه‌های متعدد اصلاح‌طلب و رسانه‌های مستقل و معتبر جهانی (چنان‌که در دادگاه‌های موسوم به متهمان کودتای مخملین اتفاق افتاد) ایشان را محاکمه نموده و به زندان اندازند و ملتی و رهبری و خانوادهای معظم شهدایی و خلاصه خلقی را از شر این موجود عفریته خلاص نمایند.

و یا این‌که موضوع شق دومی دارد و شیخ بزرگ و شجاع دلیر اصلاحات نه‌تنها این‌روزها مرتکب خطایی نشده، بلکه برای اولین‌بار در عمرش واجد شهامت مثال‌زدنی و تاریخی شده که در سایه آن می‌رود تا خطای‌های گذشته خود را هم جبران نماید.

در این‌صورت قومی که با نشان و پرچم و پوستر و ماژیک و کاملا شفاف و آشکار و هزارالبته که «خودجوش» به خانه و محل سکونت و آرامش ایشان و همسایگان بی‌گناهش در روز روشن و بدون کمترین هراس و مزاحمت حمله می‌کنند، خطا کارند. که در این‌صورت هم تکلیف دادستان البته محترم تهران و خلاصه مجموعه صدالبته محترم‌تر قضایی و انتظامی کشور را قانون اساسی مشخص نموده است.

این‌که نه آقای کروبی به دست قانون محاکمه و خلاصه چنگال عدالت گرفتار نمی‌شود و معترضین و متجاوزین به حقوق ایشان هم همین‌طور، از ضعف قانون است یا ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۸۸ ، ۰۵:۵۶
علی مصلحی

تنفیذ شیخ مر ریاست را

دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۸۸، ۰۶:۲۳ ق.ظ

رهبری نظام آقای «‌خامنه‌ای» در اولین فرصت یس از اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، و در شرایطی که هنوز شورای نگهبان صحت انتخابات را اعلام نکرده و احتمال وجود شکایت و اعتراض نسبت به روند برگزاری و اتفاقات پیش از انتخابات می‌رفت، تلویحا، و کمتر از دو ماه بعد از آن رسما ریاست‌جمهوری آقای «محمود احمدی‌نژاد» را تایید و تنفیذ کرد.

آقای «‌مهدی کروبی» از نخستین ساعات اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری دوره نهم و دهم نسبت به نتایج اعلام‌شده و روند برگزاری انتخابات معترض بوده، و این اعتراض به هیچ عنوان نه یس از اعلام تایید رهبری در روزهای اول و نه بعد از تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری آقای «‌احمدی‌نژاد» دو ماه بعد از آن، نه‌تنها قطع و کمنر نشد، که حتی شدت هم یافت و شدت این اعتراضات کار را به جایی رساند که می‌توان رفتار آن‌روزهای شیخ لرستانی در ایراد اتهام تجاوز جنسی به زندانیان و بازداشت‌شدگان حوادث یس از انتخابات را یک «انتحار سیاسی‌» خواند. چه این‌که در تمام سال‌های یس از ییروزی انقلاب تا آن‌ روز «‌مهدی کروبی» بیشترین حساسیت را درباره «حفظ نظام» داشت و بیشترین میانجی‌گری‌های شیخ در حل اختلافات سنگین بین جناحین سیاسی فعال در کشور را می‌توان از این زاویه مورد توجه و ارزیابی قرار داد.

به‌دنبال این موضع‌گیری و اعتراض عریان، موج شدید حملات طراحی‌شده از تمام تریبون‌های مقدس و رسانه‌های رسمی کشور بر علیه «کروبی» شروع شد و کار را به جایی رساند که بعضی از جریانات خشن منصوب به نظام خواستار اعدام «‌کروبی» هم شدند.

کم‌تر از یک ماه ییش، شیخ «مهدی کروبی» به‌دعوت آقای «قوامی» نماینده سابق مردم «قزوین» به شهر قزوین رفت.
 ساعاتی یس از حضور وی، تهدیدات شدید همراه با اقدامات خشن بر علیه «کروبی» نیروی انتظامی و اطلاعات استان را به دردسر انداخت و سرانجام با تیراندازی به سمت خودرو شیخ هنگام خروج از شهر و تایید و تکذیب‌های پس از آن شکل دیگری یافت.

به‌دنبال آن «ریس مجلس شورای اسلامی» دوره‌های سوم و ششم، تیم محافظان خود را در اعتراض به عدم تمکین و تلویحا اعتراض به رفتار نیروی انتظامی در حادثه قزوین مرخص کرد.

طی ماه‌های گذشته بارها و بارها مقام رهبری در سخن‌رانی‌های مکرر و متعدد، معترضین به نتایج انتخابات را مورد سرزنش شدید و گاهی همراه با تهدید قرار داد و در نقطه مقابل نیز معترضین از جمله «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» شدیدتر از قبل اعتراض خود را اعلام نمودند.

به این سیکل و چرخه اتفاقات شما می‌توانید اتفاقات شایان توجه و جالب زیادی اضافه کنید.
حالا جالب خواهد بود که روند این سیکل ناگهان صدوهشتاد درجه تغییر نموده و کسی که با شعار «تغییر» به میدان انتخابات وارد شده، ناگاه به ده سال قبل برگردد.

یس از نزدیک به هشت ماه و ریخته‌شدن حداقل خون صد نفر انسان بی‌گناه و زندانی‌شدن هفت هشت ماه و کمتر و بیشتر تعداد زیادی از فعالین سیاسی و ... ظاهرا فقط مانده بود که پسر «احمد کروبی» ریاست آقای «احمدی نژاد» را بر دولت این حکومت تنفیذ کنند، والا شادی بیش از حد «فارس» و رسانه‌های هم‌سو برای چه چیزی می‌تواند باشد؟
 و خنده‌آورتر آنست که حضرات آن‌قدر گیج‌اند که از هول حلیم دیگ را ندیده‌اند. رندی شیخ در استفاده‌نکردن از عنوان «ریاست‌جمهور» برای آقای «احمدی نژاد» و ...

گفت چندین چراغ دارد و بی‌راهه می‌رود
 بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۸۸ ، ۰۶:۲۳
علی مصلحی

سعید مرتضوی

يكشنبه, ۲۰ دی ۱۳۸۸، ۰۶:۰۹ ق.ظ

 گزارش کمیته‌ی ویژه‌ی مجلس در مورد وضعیت بازداشت‌شدگان پس از انتخابات تقدیم مجلس شد. در این گزارش مسئولیت انتقال بازداشت‌شدگان به کهریزک بر عهده‌ی «سعید مرتضوی»، دادستان وقت، گذاشته و هرگونه آزار جنسی تکذیب شده است.

سعید مرتضوی که امروز متهم شماره یک پرونده کهریزک است، در فروردین ۸۳ از سوی رئیس قوه‌‌ی قضاییه وقت جمهوری اسلامی، به‌عنوان مدیر نمونه‌ی سال ۸۲ کشور لوح تقدیر و جایزه گرفت. همان که به تدبیر و سفارش او مردم ایران از «خبر» و «اطلاع‌رسانی آزاد» و «آزادی‌بیان» به‌دلیل «توقیف فله‌ای مطبوعات‌» محروم شدند.

گزارش امروز مجلس شورای اسلامی که «مهدی کروبی» و «میرحسین موسوی» را به‌عنوان مسئول ناآرامی‌های پس از انتخابات، به‌دلیل اعتراض به نتایج اعلام‌شده معرفی کرد، در شرایطی تهیه و تنظیم شده است که اکثر افرادی که از بازداشت‌گاه «کهریزک» به اوین منتقل شده‌اند، در مقابل اعلام شفاف و صادقانه همه واقعیت، بر جان خود بیم داشته‌اند. چرا که طی این مدت متهم اصلی و ردیف اول این جنایت توسط رییس جدید قوه قضاییه ارتقا پست و مقام یافت.

از طرف دیگر با توجه به جو غالب نگاه سیاسی متمایل به دولت حاکم بر تمام دستگاه‌های اجرایی و نظارتی، عملا دست تهیه‌کنندگان گزارش، برای تهیه گزارشی شفاف و نزدیک به واقعیت بسته بوده است.
تلاش تهیه‌کنندگان گزارش منجر به تهیه گزارشی شده است که در نهایت یک گزارش خنثی می‌باشد.

اگرچه «جنبش سبز ایران» به‌طور کامل برای دست‌یابی به آرمان‌های خود چشم امیدی به «وکیل‌الدوله‌ها» ندارد و بارها و بارها طی چهار پنج سال گذشته، نمایندگان مجلس دوره هفتم و هشتم نشان داده‌اند که تنها چیزی که دغدغه آن‌ها نیست، حقوق موکلین‌ِشان است، اما به هر حال همین آمدن نام سوگلی چند سال اخیر نظام آقای «سعید مرتضوی» به‌عنوان متم ردیف اول در گزارش غنیمت است.

اما شایسته است حضرات به‌خاطر داشته باشند که چرخ بازی‌گر از این سوگلی‌ها بسیار داشته است. و زمانی نه‌چندان دور «سعید اسلامی» یا همان «سعید امامی» سوگلی بعضی از سران نظام بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۸۸ ، ۰۶:۰۹
علی مصلحی