«فقیه» و «شیخ» شجاع و نامههایی برای مردم
اخبار ضد و نقیضی از بعضی سایتها نقل میشود درباره مثلا اتفاقات پشتپرده اجلاسیه اخیر خبرگان رهبری، درباره اعتراض رهبری به نطق افتتاحیه «هاشمی» و همچنین قهر «هاشمی» در پی تلاش عدهای برای ردصلاحیت آیتالله «دستغیب» و گنجاندن نام «کروبی» و «موسوی» بهعنوان «سران فتنه» در بیانیه پایانی و ... که پیش از آنکه خبر خوش باشد، جدای از صحت و سقم، برای دلخوش کردن عوام است و باید آنرا خبر بد دانست به فرض صحت.
آن خبرگانی که صلاحیت بعضیها را تایید میکنند بهتر است که صلاحیت آیتالله «دستغیب» را رد کنند و نام «موسوی» و «کروبی» چه در بیانیه پایانی اجلاس بیاید چه نیاید، در زمره پرافتخار «سران فتنه» یکسال و اندی است که ثبتشده. اما آنها که نامِشان نه به درخواست نمایندگان «مجلسخبرگان»، بلکه بهخاطر قدرناشناسی خودشان از لیست مورد احترام مردم یعنی همان لیست معروف «سرانفتنه» خط خورد و دارد کاملا حذف میشود، باید از آیندة نزدیکی که تایید و نظر مردم، کارساز و چارهساز خواهد بود اندیشه کنند.
رسانههای معتبر عمومی ایران و جهان طی روزهای گذشته بهشکل وسیع دو نامه را منتشر نمودند که یکی خطاب به نمایندگان «مجلسخبرگان» توسط فقیه شجاع معاصر حضرت آیتالله «دستغیب»، و دیگری خطاب به ریس آن مجلس توسط شیخ شجاع معاصر آقای «مهدی کروبی» نوشته شدهبود.
برخورد با هردو نامه به یکشکل بود. همان برخوردی که یکسالونیم پیش رهبری نظام نسبت به نامه سرگشاده «اکبر هاشمی رفسنجانی» داشت، حالا «اکبر هاشمیرفسنجانی» نسبت به نامه شیخ شجاع داشت و نمایندگان «مجلسخبرگانرهبری» هم همان بیاعتنایی را نسبت به نامه همراه و همشان سابقشان آیتالله «دستغیب».
بهواقع اگر ایشان اعتنایی به نامهها میکردند باید شگفتزده میشدیم و نویسندگان نامه هم بیش و پیش از هر کس دیگری میدانستند که جواب نامههایشان چه خواهد بود، اما آنها نامههایشان را برای مردم نوشتند، ضمن آنکه این نامهها از زمره همان نامههاییست که در روز رستاخیز بهدست راست انسانها میدهند و از معصوم نقل است که نویسنده آن نامهها خود صاحب نامهها هستند.
از این روست که شیخ و فقیه شجاع نامه عمل و وظیفه خود را مینگارند که وظیفهاشان نامهنگاری است و وظیفه دیگرانی را متذکر میشوند، تا بر وظیفه تذکر در روز حساب سرافکنده و روسیاه نباشند. همان روزی که بسیاری دیگر بر وظیفه انجام نداده خود شرمنده و سر بزیر خواهند بود.